سبک زندگی


2 دقیقه پیش

شناخت بهترین آتلیه کودک و بارداری

بچه ها به سرعت بزرگ می‌شوند، زودتر از چیزی که فکرش را می‌کنید یا انتظارش را دارید. زمانی توانایی راه رفتن یا حرف زدن ندارند ولی اندک زمانی بعد آنها را در حال دویدن و مکالمه ...
2 دقیقه پیش

فیلم: تزیین اتاق کودک با گل‌های مقوایی

همین الان یک نگاهی به اتاق کودکتان بیندازید. آیا دلتان نمی خواهد چیزی به آن اضافه کنید؟ وقتی پولش را ندارید، پس باید از خلاقیتتان کمک بگیرید. در این ویدئو گل هایی مقوایی ...

مراحل رشد یک کسب و کار موفق


مایکل مسترسون میلیونر، به عنوان تاجری بسیار موفق، واقعا شایستگی این را دارد که نصایحی به کارآفرینان پیشرو ارائه دهد. فرضیه اصلی مسترسون نکات زیادی دارد: منتظر نشوید تا محصول یا خدمت شما در بهترین حالت ممکن قرار گیرد؛ قبل از هدف گیری شلیک کنید؛ نگران این نباشید که محصول شما عالی نیست، فقط آن را به بازار ارائه کنید.

مجله موفقیت: مایکل مسترسون میلیونر، به عنوان تاجری بسیار موفق، واقعا شایستگی این را دارد که نصایحی به کارآفرینان پیشرو ارائه دهد. کسی نیست که از دستاوردهای او در دنیای تجارت تاثیر نپذیرد، اشتیاق و انرژی او مسری است.

 فرضیه اصلی مسترسون نکات زیادی دارد: منتظر نشوید تا محصول یا خدمت شما در بهترین حالت ممکن قرار گیرد؛ قبل از هدف گیری شلیک کنید؛ نگران این نباشید که محصول شما عالی نیست، فقط آن را به بازار ارائه کنید.

 مسترسون توضیح می دهد که در ابتدای کارش زمان زیادی را به بهتر کردن خبرنامه ها اختصاص می داد، به جای اینکه به فروش آنها فکر کند. او تجربیات خود را به درس هایی آموزنده برای خوانندگان تبدیل کرده است تا آنها را از طریق کتاب هایش انتقال دهد.

مشکل اینجاست که مسترسون یا هر کس دیگری نمی تواند به شما نبوغ یا انگیزه بدهد. با وجود این، اگر توانایی و اشتیاق داشته باشید، بر این باوریم که می توانیم با ارائه خلاصه این مطلب، هر ذره از پتانسیل بالقوه در معاملات تجاری شما را بالفعل کنیم.

مراحل رشد کسب و کار

ایجاد کسب و کار در چند مرحله

کسب و کارهای تجاری با ارائه هر نوعی از محصولات و خدمات، چهار دوره مختلف رشد را تجربه می کنند.

هر مرحله اعم از نوزادی، کودکی، نوجوانی و بلوغ، مشکلات، چالش ها و امکانات مربوط به خود را دارد. قسمت مشکل اینجاست که تشخیص دهیم که کسب و کار شما در کدام مرحله قرار دارد، چه کارهایی برای ارتقا دادنآن به مرحله بعدی نیاز است و چگونه می توان این جهش را انجام داد.

مرحله اول: نوزادی

بسته پیشنهادی شما می تواند بهترین محصول یا خدمت در سرتاسر دنیا باشد اما اگر آن را به بازار عرضه نکنید، هیچ فایده ای نخواهد داشت. بسیاری از کارآفرینانا با متمرکز نکردن انرژی خود بر توسعه برنامه های مؤثر فروش، مرتکب اشتباهی مرگبار می شوند. حداقل 80 درصد زمان خود را صرف فروش کنید. لوگوهای تجملی و کارت ویزیت های طلاکوب را فراموش کنید. اگر محصول شما کامل نیست، نگران نباشید. شما زمان کافی برای دستکاری کردن و تنظم آنها را در اختیار دارید. راز مهم این است که آن را در معرض عموم خریداران بگذارید. تفکرات شما درباره محصولتان اصلا مهم نیست؛ چیزی که واقعا مهم است این است که آیا مشتریان بالقوه آن را می خرند یا نه.

بسیاری از کارآفرینان، مخصوصا آنهایی که تازه کار و بی تجربه هستند، خود را مدیران ارشد اجرایی تصور می کنند که نمی توان با موضوع بی ارزشی مثل فروش، مزاحم کارشان شد. آنها تصور می کنند که محصولاتشان به خودی خود فروخته می شوند و معمولا اشتباه فکر می کنند. به انبوه مردم نزدیک شوید تا ببینید چه عکس العملی نسبت به محصولتان نشان می دهند. یا یک میز در نمایشگاه های ارزان قیمت تهیه کنید یا میهمانی برای دوستان نزدیک و همسایه ها ترتیب دهید. در رابطه با هر موضوعی که شانسی برای کسب و کار شما به حساب می آید، سریعا اقدام کنید.



مرحله دوم: کودکی

بسیاری از شرکت ها از ماندن در مرحله اول خشنود هستند. کسب و کار آنها نسبتا موفق است. زندگی خوبی دارند و استرسشان حداقل است. این شرکت ها به ایجاد تغییر در کسب و کار خود هیچ علاقه ای ندارند، زیرا این کار بسیار ناخوشایند است. با وجود این، باید به استقبال تغییر بروید تا بتوانید پیشرفت کنید.

قدم حیاتی در حرکت به سوی درآمد میلیونی، گسترش، معرفی و فروش محصولات جدید است. اگرچه جذب مشتریان جدید بسیار حیاتی است اما رشد شما به برانگیختن مشتریان موجود بستگی دارد. به آنها دلایل قابل قبولی برای خریدن محصولات جدیدتان ارائه کنید و سعی کنید که خرید آنها را به تجربیاتی خوشایند تبدیل کنید.

مراحل رشد کسب و کار

نوآوری و خلاقیت کار یک نفر نیست. برای ایجاد طوفان ذهنی حداقل به سه نفر احتیاج دارید؛ اما تعداد افراد مشارکت کننده نباید از هشت نفر بیشتر شود. یک محدوده زمانی برای جلسه طوفان ذهنی مشخ صکنید؛ نهعایتا سه ساعت و اهداف خود را تشریح کنید. مشخص کنید که به چند عقیده احتیاج دارید. بر پیشنهادهای هوشمندانه و عملی تمرکز کنید. از نقد کردن عقاید دیگران بپرهیزید.

اجازه ندهید که نظرات نوآورانه از بین بروند. با اصرار بر اینکه افراد باید یک طرح محصول یا برنامه بازاریابی ارائه کنند، مفاهیم را به واقعیت تبدیل کنید. وقتی که دوباره دور هم جمع می شوید، نشان دهید که منتظر دیدن پیشرفت ها هستید.

احتمالا باید کارمندان خود را قانع کنید که تغییر، قدمی مثبت است. بسیاری از افراد از تغییر اجتناب می کنند، چون برای آنها استرس زاست. برای آنها توضیح دهید که رشد، بدون تغییر ممکن نیست و در طولانی مدت، همگی از این تغییر سود خواهند برد. همه کارمندانتان را به دادن داده های ورودی تشویق کنید. کاری کنید که تک تک کارمندان به اهمیت خود در کسب و کارتان پی ببرند.
نظریات جدید را سریعا اجرا کنید. ماشه را با اعتماد به نفس کامل بکشید و بدانید که بعدا می توانید به جزئیات بپردازد. حتی اگر قرار است نظریات جدید شما با شکست مواجه شوند، با سریع عمل کردن، در وقت و پول خود صرفه جویی می کنید. اطلاعات مشتریان کنونی، مزیتی بسیار بزرگ در آزمایش یک محصول یا مفهوم است. بازخورد سریع از مشتریان وفادار، بسیار مفید خواهد بود.

در مقابل اصرار برای ادامه دادن یک طرح شکست خورده، مقاومت کنید. بهتر است یک فروشنده بی نوا بمانید و همه چیز را از اول آغاز کنید تا اینکه سعی کنید مشکل را برطرف سازید. همواره بکوشید که محصولاتتان را بهبود بخشید، حتی اگر هیچ چیز نامطلوبی در آنها وجود نداشته باشد. به جای اینکه در تلاش برای کاهش هزینه ها باشید، پول خرج کنید تا به نتایج بهتر برسید. مشتریان خود را راضی نگه دارید. آنها بهترین فروشندگان شما هستند.

رشد بیشتر یا ورشکستگی


افزایش سرعت مرحله دوم به کارایی راهبرد بازاریابی و فروش شما بستگی دارد. از اصول زیر پیروی کنید تا کسب و کار شما گسترش یابد.

مشتری پادشاه است: با همه خریدارانتان با احترام رفتار کنید؛ چه 50 میلیون بخرند و چه 5 هزار تومان. اساس کسب و کار شما بر مشتریان تکراری قرار دارد. آنها را راضی نگه دارید. عقاید آنها را بپرسید. تلاش بیشتری کنید تا با مشتریانی که خرج های گزاف می کنند، ارتباط برقرار کنید؛ آنها 80 درصد فروش شما را به خود اختصاص می دهند. کسانی که زیاد خرج می کنند، می خواهند احساس خاص بودن بکنند. آنها را ناامید نکنید.

خبرهای بد، خوب هستند: اگرچه ممکن است شکایات مشتریان ناخوشایند باشد، اما باعث می شود که محصولا تو خدمات خود را بهبود ببخشید. انتقادها را شخصا به خود نگیرید. به نظرات مشتریان اهمیت بدهید و آنها را به نظر دادن تشویق کنید.

مراحل رشد کسب و کار

در محصولات خود تمایز ایجاد کنید: برای اینکه از رقابت دور بمانید، هر یک از محصولات باید یک مشخصه بازاریابی منحصر به فرد داشته باشد. تفاوت ها، مزیت ها و سودها را بازاریابی کنید. مزیت های خود را حفظ کنید: بازاریابی مؤثر نیازمند کنترل دائمی است. مبارزات تبلیغاتی قوی را تقویت کنید و موارد ضعیف را دور بیندازید. بازاریابی باعث پایداری کسب و کار و تقویت آن می شود. نمی توانید راحت طلب باشید.

تاجران موفق با روانشناسی خرید آشنا هستند. 80 درصد سود شما به خاطر وجود افراد ثروتمند است؛ آنها زیاد خرید می کنند چرا که استطاعت آن را دارند و به آنها احساس خوبی می دهد. کار شما به عنوان یک کارآفرین باهوش، ایجاد اشتیاق در مشتریان است. هیچ کس واقعا به یک ساعت رولکس 20000 دلاری احتیاج ندارد. یک ساعت 20 دلاری که از کیوسک بازار خریده اید هم، زمان را به همان خوبی نشان می دهد اما ساعت گرانقیمتی که از طلا و الماس ساخته شده است، باعث می شود که خریداران احساس خوبی داشته باشند. یک تجربه خرید هیجان انگیز برای مشتری ایجاد کنید. این احساس می تواند اعتیادآور باشد و می تواند مشتریان را تشویق کند که برای خریدهای بیشتر بازگردند. تماس خود را با مشتریان نهایی حفظ کنید. کاری کنید که احساس خوبی به آنها دست بدهد.



مرحله سوم: نوجوانی


رشد سریع، هیجان انگیز و رضایتبخش است. افزایش درآمد شرکت مستلزم این است که کنترل های شدیدتری را اعمال کنید. در مراحل قبلی توسعه، این احساس را داشتید که تحت کنترل هستید. شما یک رابطه بسیار نزدیک با گروه هسته ای کارمندانتان ایجاد کرده و نظراتتان را با آنها تقسیم کرده اید. همزمان با رشد شرکت، نقش مستقیم شما در استخدام و به کارگیری افرد افزایش خواهد یافت اما در این مرحله ارتباطات شخصی را از دست می دهید. عملکرد شما بسیار پیچیده تر می شود.

قسمتی از جذب شدن شما به کارآفرینی به این دلیل است که شما در راهی برخلاف فرهنگ مشارکت قدم گذاشته اید؛ اما کسب و کار شما نمی تواند مشکلات را حل کند، مگر اینکه با آن مانند یک وجود متحد و مشارکتی رفتار کنید. استخدام مدیران باتجربه می تواند به شما کمک کند برای مشکلاتتان راه حلی بیابید. مدیران اجرایی که کلا ماهیت محافظه کاری دارند، تمایل دارند که بر بدنه اصلی کنترل کاملی داشته باشند و به کارایی و ثبات اهمیت می دهند.

شاید بخواهید که یک ساختار سازمان یافته طراحی کنید که مدیران متحد شما را قادر سازد تا حجم وظایف اداری شما را کمتر کنند. به آنها اجازه دهید که بخش خود را خودشان بچرخانند و به نظرات کارشناسانه آنها احترام بگذارید. شاید بخواهید که با هر مدیر هفته ای یک بار ملاقات داشته باشید، ولی بازاریابی را خود برعهده بگیجرید؛ چرا که بازاریابی و فروش تخصص شما است. شما باید همواره و دائما با مسائل مربوط به آن درگیر باشید.

وظیفه یک مدیر ارشد اجرایی، علاوه بر بازاریابی و فروش، استخدام افراد مناسب است. فواید مالی حاصل از داشتن کارمندان خوب و ضررهای مالی حاصل از داشتن کارمندان بد را در نظر بگیرید. تفاوت این دو گروه برای شرکت شما می تواند بالغ بر هزارها یا میلیون ها تومان باشد. پیدا کردن فوق ستاره ها مشکل است؛ آنها قبلا استخدام شده اند اما تبدیل کردن کارمندان واقعا خوب به فوق ستاره، اینقدرها هم مشکل نیست. کارمندان ممتاز و ستاره به نظارت زیاد نیاز ندارند، آنها خود انگیزه کافی دارند. به کار آنها افتخار کنید و دائما به دنبال چالش ها باشید. آنها به اینکه مشخص و ممتاز باشند، ارج می نهند.

مراحل رشد کسب و کار



مرحله چهارم: بلوغ (بزرگسالی)


تنها درصد بسیارت ناچیزی از کسب و کارهای تجاری به این مرحله می رسند. شما به عنوان عضو افتخاری این کلوپ انحصاری، چندین گزینه منحصر به فرد در اختیار دارید. شما می توانید یک مدیر ارشد اجرایی باقی بمانید، در حالی که به شدت از ساعات کار در اداره می کاهید. یا می توانید یک قدم پایین تر بیایید و نقش مشاور را برعهده بگیرید و مهارت های خود را با عوامل اجرایی شرکت خود تقسیم کنید.

البته شما همیشه حق فروش کسب و کار، عمومی کردن آن یا استفاده از ثروت شرکت برای ایجاد سایر کسب و کارها را دارید. در این مرحله، شما حق دارید که هدف منحصر به فرد خود را مشخص کنید. شما می توانید هر چقدر که می خواهید کار کنید، کم یا زیاد. باز هم به عنوان یک کارآفرین، می توانید چالش جدیدی را آغاز کنید.


ویدیو مرتبط :
بازار یا نابازارها کایزن بهبود مستمر کسب و کار ابزار کسب و کار موفق رهبران بزرگ

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

کسب و کار موفق در دوران رکود



کسب و کار موفق,دوران رکود

 

بیشتر شرکت های موفق در دوران رکود شرکت هایی هستند که نه تنها از هزینه های بازاریابی خود نمی کاهند بلکه با به کار بردن شیوه هایی هوشمندانه در بازاریابی، خود را با رفتار جدید مصرف کنندگان وفق می دهند.

  

● چگونه به تغییر بودجه واکنش نشان دهیم؟

 

معمولا به محض اینکه حرف از کاهش بودجه به میان می آید، کسب و کارها از هزینه های تبلیغاتی و بازاریابی خود می کاهند اما حقیقت این است که چنین کاری در کوتاه مدت نتیجه ای غیر از کاهش فروش ندارد.

 

در واقع شرکت ها پس از کاهش هزینه های بازاریابی اگرچه از هزینه های خود می کاهند اما کاهش فروش و در نتیجه درآمد هم آنقدر هست که اثر کاهش هزینه ها را از بین ببرد و به کاهش سود بینجامد و تازه این همه ماجرا نیست چرا که شما با کاهش هزینه های بازاریابی از سهم خود در بازار نیز خواهید کاست و هنگامی که دوران رکود اقتصاد پشت سر گذاشته شود به سختی خواهید توانست سهم خود از بازار را بازیابید و اگر بخواهید چنین کاری را نیز انجام دهید باید چندین برابر هزینه بازاریابی صرفنظر شده در دوران رکود، هزینه کنید.

 

در واقع واکنش مناسب به دوران رکود این نیست که یک خودکار قرمز در دست بگیرید و روی بسیاری از هزینه ها خط بکشید بلکه باید در این دوران هوشمندانه تر وموثرتر عمل کرد.

 

رفتار مصرف کنندگان چگونه تغییر می کند؟

 

همه ما می دانیم که در دوران رکود، رفتار مصرف کنندگان، که منبع اصلی درآمد کسب و کارها هستند، تغییر می کند. برای مثال برخی خریدها را عقب می اندازند یا به جای برخی کالاها، جانشین های ارزانتری را خریداری می کنند اما نباید فراموشکرد که همه این ها به معنی توقف خرید کردن نیست.

 

آنها در واقع دست از خرج کردن نمی کشند بلکه شیوه خرج کردن خود را تغییر می دهند تا اوضاع مالی خود را سامان ببخشند. مشتری ها به سوی برندهای ارزانتر سوق پیدا می کنند و البته اگر برندهای گرانتر به میزان کافی وفاداری مشتری ها را جلب کرده باشند و در دوران رکود هم آن را حفظ کنند، آنگاه مشتری ها به محض اینکه وضعیت اقتصادی بهتر شد دوباره به عادات سابق خود باز خواهند گشت.

 

همچنین اگر شما بتوانید راه حل های کم هزینه تری را پیش پای آنها بگذارید، دیگر هرگز مشتری های خود را از دست نخواهید داد و رابطه خود با مشتری را حتی در دوران سخت نیز حفظ خواهید کرد و چه بسا آن را بهبود خواهید بخشید. کافی است به آنها نشان دهید که شرایط اقتصادی را درک می کنید و برای آن به دنبال راهکارهایی هستید.

 

در واقع بیشتر شرکت های موفق در دوران رکود شرکت هایی هستند که نه تنها از هزینه های بازاریابی خود نمی کاهند بلکه با به کار بردن شیوه هایی هوشمندانه در بازاریابی، خود را با رفتار جدید مصرف کنندگان وفق می دهند و این وفق یافتگی را با مشتریان در میان می گذارند. اگر شما مشتری های وفادار خود را در روزهای سخت اقتصاد تنها نگذارید، آنها نیز کنار شما باقی خواهند ماند.

 

چگونه می توان در دوران رکود فرصت های جدید بازار را شناخت؟

 

این درست است که در دوران رکود بازار تغییر می کند. نوعی جنگ قیمتی میان کسب و کارها شکل می گیرد، رقابت شدیدتر می شود و نقدینگی موجود در بازار نیز کاهش می یابد. با اینحال همچنان می توان فرصت های مناسبی را در بازار یافت.

 

برای مثال در این دوران بسیاری از رسانه ها حاضر می شوند با مبالغ بسیار کمتری کالاهای شما را تبلیغ کنند، همچنین رقبای شما نیز برای کاهش بودجه از شدت فعالیت های بازاریابی خود می کاهند و این دقیقا همان زمانی است که شما می توانید جایگاه خود را در میان مشتریان تثبیت کنید و سهم بیشتری از بازار به دست آورید.

 

اگر برنامه ای بلند مدت برای حضور در بازار دارید، این روش برای دوران پس از رکود بسیار به کارتان خواهد آمد. جالب است بدانید بسیاری از شرکت های بسیار موفق امروز، بخشی از موفقیت خود را مدیون بازاریابی هوشمندانه خود در دوران رکود هستند که از میان آنها می توان به شرکت اینتل (Intel) و فروشگاه های زنجیره ای والمارت (Walmart) اشاره کرد.

 

یک تحقیق هم که توسط کالج بیزنس اسمیل (Smeal College of Business) انجام شد نشان داد که بسیاری از شرکت ها توانسته اند با اتخاذ شیوه های بازاریابی هوشمندانهف نه تنها در دوران رکود، کسب و کار خود را حفظ کنند، بلکه آن را قوی تر کنند و پس از دوران رکود، به موفقیت های بسیاری دست یابند.

 

برای مثال شرکت وال مارت که طی سال های ۲۰۰۰ و ۲۰۰۱ شعار تبلیغاتی خود را «قیمت های پایین، هر روز» انتخاب کرد این پیام را به مشتری می رساند که نه فقط در فصل حراج بلکه در تمام روزهای سال می تواند با هزینه ای کمتر از فروشگاه های وال مارت خرید کند.

 

مهمترین ویژگی برای به کار گرفتن استراتژی درست در زمان رکود، شناخت مشتری است. باید بدانید که آنها چگونه می اندیشند و چگونه رفتار می کنند. همچنین می باید بدانید که وضعیت اقتصادی فعلی چگونه بر مشتری های شما تاثیر گذاشته است. برای مثال اگر کالایی می فروشید که طبقه مرفه جامعه مشتری شما هستند، واکنش مشتری های شما نسبت به رکود اقتصادی با واکنش طبقات فرودست متفاوت خواهد بود.

 

اگر این تفاوت را درک نکنید، نتیجه لازم را کسب نخواهید کرد. باید ضربه ای را که رکود اقتصادی به مشتری های شما زده است بشناسید و بازاریابی تجاری خود را پیرامون آن ضربه شکل دهید. همچنین در صورت لزوم، فرایندهای تجاری خود را مرور کنید تا راه هایی را برای کاستن از هزینه ها بیابید.

 

برای تحقق این امر باید انعطاف پذیر بود. در نظر داشته باشید که اگر از بودجه بازاریابی خود بکاهید در این صورت مشتری ها چگونه شما را بیابند؟ همچنین در این شرایط چگونه می توانید به رشد کسب و کار خود امیدوار باشید؟ من نمی دانم که چگونه بدون بازاریابی می توان کسب و کار را توسعه داد، شما می دانید؟

 

عبور از رکود

 

۱ تحقیقات روی مشتری

 

به جای اینکه بودجه خود را صرف تحقیقات بازار کنید، به این احتیاج دارید که بفهمید مشتری ها در دوران رکود چگونه ارزش های خود را بازتعریف می کنند و به رکود پاسخ می دهند. برای مثال کشش قیمتی تغییر می کند، یعنی اگر قبلا افزایش ده درصدی قیمت تاثیر چندانی بر میزان فروش نمی گذاشت اما اکنون ممکن است کمی افزایش قیمت باعث شود تا مشتری ها به سرعت ناپدید شوند.

 

همچنین مشتری ها در دوران رکود زمان بیشتری را صرف می کنند تا کالاهایی را بیابند که از کیفیت و قیمت مناسبی برخوردارند. آنها همچنین بیش از گذشته چانه زنی می کنند. عقب انداختن خرید، توجه بیشتر به حراج ها و کمتر خرید کردن از ویژگی های اصلی رفتار مصرف کنندگان در دوران رکود است.

 

کالاهایی که در گذشته داشتن آنها ضروری جلوه می کرد اکنون به نظر مشتری ها کالاهایی می آیند که می توان بدون آنها نیز سر کرد. کسب و کارهایی که در دوران پیش از رکود توانسته اند اعتماد مشتری ها را جلب کنند، اوضاع بهتری خواهند داشت چرا که جلب اعتماد مصرف کنندگان در دوران رکود اقدامی بسیار مشکل خاست.

 

۲ تمرکز روی ارزش های خانوادگی

 

وقتی دوران سخت اقتصاد فرا می رسد، جایگاه ارزش های خانوادگی برای مصرف کنندگان افزایش می یابد. به همین خاطر در این ایام معمولا آگهی هایی که مفاهیم فردگرایانه دارند جای خود را به آگهی هایی می دهند که صحنه هایی خانوادگی در آنها به چشم می خورد.

 

جالب اینکه معمولا در دوران رکود میزان فروش کارت های تبریک، استفاده از تلفن و همچنین خرید لوازم منزل افزایش می یابد. به همین خاطر باید تلاش کنید تا محصول خود را به نوعی با ارزش های خانوادگی پیوند بزنید و به مصرف کنندگان نشان دهید که شما هم برای کانون خانواده ارزش قائلید.

 

۳ حفظ هزینه های بازاریابی

 

البته مهلک ترین اشتباه در دوران رکود، کاهش قابل توجه هزینه های بازاریابی است اما شیوه هوشمندانه این است در دورانی که بسیاری از رقبا توان پرداخت هزینه های بازاریابی را ندارند یا اینکه تمایلی به آن نشان نمی دهند، شما با بهره گرفتن از بازاریابی، سهم خود در بازار را افزایش دهید.

 

حتی اگر می خواهید هزینه های بازاریابی خود را کاهش دهید باز هم بهتر است این کار را هوشمندانه انجام دهید. برای مثال اگر هر روز یک آگهی ۳۰ ثانیه ای از شما در تلویزیون پخش می شود، به جای اینکه روزهای پخش آگهی را تغییر دهید، بهتر است از زمان آن بکاهید و در عوض باز هم هر روز در تلویزیون دیده شوید. اگر شما از خاطر مشتری پاک شوید، شرکت دیگری جای شما را می گیرد.

 

۴ تجدید نظر در پیش بینی ها

 

دوران رکود فرا رسیده، ممکن است از شنیدن این حقیقت خوشحال نشوید. اما هر چه زودتر آن را بپذیرید، از شانس بیشتری برای عبور از روزهای سخت برخوردار خواهید بود. یکی از نخستین اقدامات پس از پذیرش ورود اقتصاد به رکود این خواهد بود که در پیش بینی های خود تجدید نظر کنید.

 

بیشتر طرح های شما در مورد اینکه طی ماه های آینده چقدر فروش خواهید داشت دیگر کاربرد چندانی نخواهد داشت. قواعد بازار نیز به طور کلی تغییر می کند. در این دوران بهتر است وضعیت بازار در رکودهای سابق را مورد مطالعه قرار دهید تا تصویر بهتری از آنچه پیش رو دارید به دست آورید.

 

۵ حمایت از توزیع کنندگان

 

در دورانی که اطمینان چندانی به بازار وجود ندارد، هیچ کس دوست ندارد که انبارش مملو از کالاهای فروش نرفته باشد. به همین خاطر سعی کنید روابط خود با توزیع کنندگان را توسعه دهید تا آنها انگیزه بیشتری برای فروش محصولات شما داشته باشند.

 

تغییر در قراردادها و در نظر گرفتن امتیازاتی برای توزیع کنندگان می تواند به عبور شما از روزهای سخت یاری رساند. توزیع کنندگان در این دوران با مشکلات پرشماری از جمله مشکل نقدینگی مواجه می شوند. پس تلاش کنید حسن نیت خود را به آنها نشان دهید.

 

۶ شیوه های قیمت گذاری

 

مشتری ها در روزهای سخت، به دنبال بهترین قراردادها و بهترین قیمت ها هستند. پس شما هم باید در شیوه قیمت گذاری خود تجدید نظر کنید. البته برای این کار لازم نیست حتما از بهای قیمت خود بکاهید. شاید این نخستین راه حلی باشد که به ذهن می رسد اما بهترین آنها نیست. بهره گرفتن از شیوه های هوشمندانه تری مانند ارائه تخفیف برای خرید بیشتر به مراتب روش مفیدتری است. این درست است که باید تدبیری به کار ببندید که مشتری تصمیم بگیرد از شما خرید کند اما برای این کار نباید خود را ورشکسته کنید.

 

۷ غفلت از کارکنان

 

در دوران رکود همه به فکر مشتری ها هستند تا مبادا مشتری های قبلی را از دست بدهند اما این نباید باعث غفلت شما از کارکنانتان شود. برای آنها شرح دهید که دوران سخت فرا رسیده است و آنها را در جریان استراتژی های شرکت در این دوران قرار دهید.

 

کارکنان و فروشندگان شما نیز مجبورند در دوران رکود وقت بیشتری را صرف تعامل با مشتری و دیگر امور بکنند به همین خاطر باید انگیزه بیشتری به آنها ببخشید. چنین انگیزه هایی می توانند از طریق پاداش های مالی ایجاد شوند اما ایجاد ارزش هایی در بنگاه نیز می توانند باعث شوند تا کارکنان با علاقه بیشتری برای حفظ آن ارزش ها فعالیت کنند.

منبع:مجله خلاقیت