فرهنگ و هنر
2 دقیقه پیش | تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالستشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس | برگزاری مراسم عروسی | باغ عروسی تشریفات ۵ ستاره بهبود با مدیریت بهبود اصلانی صاحب سبک در اجرای دیزاین های ژورنالی و فانتزی ، اجرا ... |
2 دقیقه پیش | خواندنی ها با برترین ها (81)در این شماره از خواندنی ها با کتاب جدید دکتر صادق زیباکلام، اثری درباره طنز در آثار صادق هدایت، تاریخ فلسفه یونان و... آشنا شوید. برترین ها - محمودرضا حائری: در این شماره ... |
نقد و بررسی فیلم The Man from U.N.C.L.E (مردی از U.N.C.L.E)
« مردی از U.N.C.L.E » براساس یک مجموعه تلویزیونی موفق به همین نام که در سالهای 1964 تا 1968 از تلویزیون پخش می شد، ساخته شده است.
وبسایت مووی مگ:
نام فیلم: مردی از U.N.C.L.E
کارگردان : Guy Ritchie
نویسنده : Lionel Wigram ، Guy Ritchie
بازیگران :
enry Cavill...Solo
Armie Hammer...Illya
Alicia Vikander ... Gaby
Hugh Grant...Waverly
و...
رده سنی : PG-13 ( مناسب برای افراد بالای 13 سال)
ژانر : اکشن
زمان : 116 دقیقه
منتقد : میثم کریمی
آثار جاسوسی در سالی که گذشت سهم بسزایی در سینماهای جهان بدست آوردند. در این سال، فیلم « کینگزمن » با بازی کالین فیرث توانست به موفقیت های قابل توجهی در گیشه دست پیدا کند و اخیرا هم تام کروز با جدیدترین قسمت « ماموریت غیرممکن » به سینماها بازگشته و در ادامه هم نوبت به اکران فیلم جدید جیمزباند به نام « اشباح » خواهد رسید تا سال خوب آثار جاسوسی تکمیل شود. اما در این بین، فیلم « مردی از U.N.C.L.E » جزو آن دسته از آثاری به شمار می رود که خیلی خودش را جدی نگرفته و برای اکران نیز مانور تبلیغات وسیعی بر روی آن داده نشده است.
« مردی از U.N.C.L.E » براساس یک مجموعه تلویزیونی موفق به همین نام که در سالهای 1964 تا 1968 از تلویزیون پخش می شد، ساخته شده است. در آن سالها رابرت وان و دیوید مک کالوم ایفاگر نقش های اصلی بودند و حال در این بازسازی به ترتیب هنری کویل و آرمی همر ایفاگر جایگزین این دو شده اند.
ناپلئون سولو ( هنری کاویل ) مامور سازمان اطلاعات جاسوسی آمریکا می باشد که مردی خودخواه و مغرور است. ناپلئون در سال 1963 مجبور می شود با یک مامور اهل شوروی به نام « ایلیا کوراکین ( آرمی همر ) که فردی باهوش و زیرک است همکاری کند چراکه در این دو باید با همکاری یکدیگر دنیا را از شر یک جنگ هسته ای تمام عیار که در حال سازماندهی شدن می باشد نجات دهند. آنها برای رسیدن به هدف خود دختری به نام گبی ( آلیشیا ویکاندر ) را در کنار خود دارند که پدرش دانشمند سابق نازی ها بوده اما حالا برای ایالات متحده کار می کند و...
« مردی از U.N.C.L.E » در ماه آگوست به نمایش درآمده که گواه بر این ادعاست که تهیه کنندگان خیلی به اثرشان به عنوان یک فیلم جاسوسی اعتماد نداشته اند و به همین جهت فیلم را در این ماه کم فروغ به اکران درآورده اند و وضعیت خود فیلم نیز توضیح فوق را تکمیل می کند. « مردی از U.N.C.L.E » فیلمنامه جالبی ندارد و حفره های ریز و درشت در آن به چشم می خورد. پیچش های داستانی عجیب و عجولانه و کم ظرافت، باعث شده تا « مردی از U.N.C.L.E » شبیه به آثاری نباشد که بطور کامل نیازمند توجه مخاطبش باشد اما با اینحال بطور شگفت انگیزی سرگرم کننده است.
داستان فیلم جدید گای ریچی نکته تازه ای برای مخاطبش ندارد. داستان درباره جنگ سرد و اتحاد دو نماینده از دو کشور که دشمن دیرینه یکدیگر هستند و حالا قرار است دنیا را نجات دهند می باشد. این داستان در دورانی که نسخه تلویزیونی این فیلم ساخته و پخش می شد، جذابیت های زیادی برای مخاطبینش داشت اما در سال 2015 تنها می تواند یاداور خاطرات مربوط به جنگ سرد و مسائل مربوط به آن باشد. البته خود فیلم هم توجه چندانی به فیلمنامه نداشته و بیشتر تمرکز خودش را بر روی رویه داستان که آن را به یک اثر « بادی مووی » مبدل می کند قرار داده است.
جذابیت تماشای « مردی از U.N.C.L.E » در تماشای بازی های هنری کویل و آرمی همر می باشد که شیمی خوبی در میان خودشان برقرار کرده اند. کویل در نقش ناپلئون، مغرور و جنتلمن است و یک تصویر کلیشه ای از یک مامور مخفی آمریکایی را ترسیم کرده است. تصویری که البته خیلی ارجینال نیست و برگرفته از شکل و شمایل ماموران مخفی بریتانیایی در تاریخ سینما می باشد. ناپلئون اما در ظاهر فقط رفتارهای یک مامور باهوش و البته مغرور را دارد و فیلمنامه خیلی به پرداخت شخصیت او بهایی نداده است. ناپلئون هویت مشخصی در « مردی از U.N.C.L.E » ندارد و فیلم هم خیلی تمایل به معرفی او هم چنین ایلیا ندارد و به یک توضیح کوتاه در مورد آنان بسنده کرده. یا اینحال با افزایش دقایق فیلم، تماشاگر این شخصیت های نامتوازن را می پذیرد و با آنها همسو می شود.
خوشبختانه ضرباهنگ مناسب فیلم اجازه بروز خستگی به مخاطبش را نمی دهد. « مردی از U.N.C.L.E » چندتایی تعقیب و گریز جذاب و تماشایی دارد و تدوین مناسب به همراه اکشن و تک لحظه های کمیک ، امضای گای ریچی را پای اثر دارد. گای ریچی به خوبی می دانسته که نمی تواند متکی بر فیلمنامه پر اشتباه « مردی از U.N.C.L.E » باشد به همین جهت تمرکزش را بر روی لحظات اکشن که شوخی های ریزی همانند آنچه که در سری « شرلوک هولمز » شاهدش بودیم قرار داده و این اتفاق باعث شده تا تماشای داستان نصفه و نیمه فیلم تجربه خوشایندی به نظر برسد.
خوشبختانه بازی های فیلم به حدی خوب هستند که باعث جلب رضایت مخاطب شود. هنری کویل که عادت کرده ایم وی را در نقش سوپرمن مشاهده کنیم، در نقش ناپلئون بیشتر از هر زمان دیگری ثابت می کند که می تواند جیمزباند بعدی سینما باشد! وی نگاه سردی دارد، مغرور است و البته خوشتیپ! کویل در نقش ناپلئون بازی بسیار خوبی از خود به نمایش گذاشته است. آرمی همر نیز حضور نسبتا موفق در نقش ایلیا داشته است. همر که امیدوار بود بازی اش در « رنجر تنها » بتواند او را تبدیل به یک ستاره موفق کند، در « مردی از U.N.C.L.E » در کنار هنری کویل بازی خوبی از خود به نمایش گذاشته است اما برای اینکه یک روس به نظر برسد کمبودهای زیادی دارد.
دیگر بازیگر فیلم آلیشیا ویکاندر است که پس از حضور موفقش در فیلم « فراماشین » ، اینبار تماشاگران می توانند او را با شکل و شمایل انسانی مشاهده کنند که البته به نوعی رویه پسا « فراماشین » را در اینجا ادامه داده است! ویکاندر بازیگر خوبی هست و به نظر می رسد که بتواند آینده مناسبی در هالیوود بدست آورد. هیو گرانت کهنه کار و رمانتیک هم در فیلم حضور دارد که بهرحال دیدن موی سپید و چروک روی صورتش، اتفاق خوشایندی برای طرفداران فیلمهای رمانتیک محسوب نمی شود.
« مردی از U.N.C.L.E » روی هم رفته اثر جاسوسی قابل قبولی است که در صورت کاهش انتظارات مخاطب از فیلم، می تواند لحظات خوشایندی برای بیننده به همراه داشته باشد. ترکیب هنری کویل و آرمی همر به همراه ضرباهنگ و تدوین مناسب، می تواند باعث لذت بردن مخاطب از تماشای « مردی از U.N.C.L.E » شود. جدیدترین ساخته گای ریچی در مقایسه با « کینگزمن » در جایگاه پایین تری قرار می گیرد اما بهرحال سرگرم کننده است.
نام فیلم: مردی از U.N.C.L.E
کارگردان : Guy Ritchie
نویسنده : Lionel Wigram ، Guy Ritchie
بازیگران :
enry Cavill...Solo
Armie Hammer...Illya
Alicia Vikander ... Gaby
Hugh Grant...Waverly
و...
رده سنی : PG-13 ( مناسب برای افراد بالای 13 سال)
ژانر : اکشن
زمان : 116 دقیقه
منتقد : میثم کریمی
آثار جاسوسی در سالی که گذشت سهم بسزایی در سینماهای جهان بدست آوردند. در این سال، فیلم « کینگزمن » با بازی کالین فیرث توانست به موفقیت های قابل توجهی در گیشه دست پیدا کند و اخیرا هم تام کروز با جدیدترین قسمت « ماموریت غیرممکن » به سینماها بازگشته و در ادامه هم نوبت به اکران فیلم جدید جیمزباند به نام « اشباح » خواهد رسید تا سال خوب آثار جاسوسی تکمیل شود. اما در این بین، فیلم « مردی از U.N.C.L.E » جزو آن دسته از آثاری به شمار می رود که خیلی خودش را جدی نگرفته و برای اکران نیز مانور تبلیغات وسیعی بر روی آن داده نشده است.
« مردی از U.N.C.L.E » براساس یک مجموعه تلویزیونی موفق به همین نام که در سالهای 1964 تا 1968 از تلویزیون پخش می شد، ساخته شده است. در آن سالها رابرت وان و دیوید مک کالوم ایفاگر نقش های اصلی بودند و حال در این بازسازی به ترتیب هنری کویل و آرمی همر ایفاگر جایگزین این دو شده اند.
ناپلئون سولو ( هنری کاویل ) مامور سازمان اطلاعات جاسوسی آمریکا می باشد که مردی خودخواه و مغرور است. ناپلئون در سال 1963 مجبور می شود با یک مامور اهل شوروی به نام « ایلیا کوراکین ( آرمی همر ) که فردی باهوش و زیرک است همکاری کند چراکه در این دو باید با همکاری یکدیگر دنیا را از شر یک جنگ هسته ای تمام عیار که در حال سازماندهی شدن می باشد نجات دهند. آنها برای رسیدن به هدف خود دختری به نام گبی ( آلیشیا ویکاندر ) را در کنار خود دارند که پدرش دانشمند سابق نازی ها بوده اما حالا برای ایالات متحده کار می کند و...
« مردی از U.N.C.L.E » در ماه آگوست به نمایش درآمده که گواه بر این ادعاست که تهیه کنندگان خیلی به اثرشان به عنوان یک فیلم جاسوسی اعتماد نداشته اند و به همین جهت فیلم را در این ماه کم فروغ به اکران درآورده اند و وضعیت خود فیلم نیز توضیح فوق را تکمیل می کند. « مردی از U.N.C.L.E » فیلمنامه جالبی ندارد و حفره های ریز و درشت در آن به چشم می خورد. پیچش های داستانی عجیب و عجولانه و کم ظرافت، باعث شده تا « مردی از U.N.C.L.E » شبیه به آثاری نباشد که بطور کامل نیازمند توجه مخاطبش باشد اما با اینحال بطور شگفت انگیزی سرگرم کننده است.
داستان فیلم جدید گای ریچی نکته تازه ای برای مخاطبش ندارد. داستان درباره جنگ سرد و اتحاد دو نماینده از دو کشور که دشمن دیرینه یکدیگر هستند و حالا قرار است دنیا را نجات دهند می باشد. این داستان در دورانی که نسخه تلویزیونی این فیلم ساخته و پخش می شد، جذابیت های زیادی برای مخاطبینش داشت اما در سال 2015 تنها می تواند یاداور خاطرات مربوط به جنگ سرد و مسائل مربوط به آن باشد. البته خود فیلم هم توجه چندانی به فیلمنامه نداشته و بیشتر تمرکز خودش را بر روی رویه داستان که آن را به یک اثر « بادی مووی » مبدل می کند قرار داده است.
جذابیت تماشای « مردی از U.N.C.L.E » در تماشای بازی های هنری کویل و آرمی همر می باشد که شیمی خوبی در میان خودشان برقرار کرده اند. کویل در نقش ناپلئون، مغرور و جنتلمن است و یک تصویر کلیشه ای از یک مامور مخفی آمریکایی را ترسیم کرده است. تصویری که البته خیلی ارجینال نیست و برگرفته از شکل و شمایل ماموران مخفی بریتانیایی در تاریخ سینما می باشد. ناپلئون اما در ظاهر فقط رفتارهای یک مامور باهوش و البته مغرور را دارد و فیلمنامه خیلی به پرداخت شخصیت او بهایی نداده است. ناپلئون هویت مشخصی در « مردی از U.N.C.L.E » ندارد و فیلم هم خیلی تمایل به معرفی او هم چنین ایلیا ندارد و به یک توضیح کوتاه در مورد آنان بسنده کرده. یا اینحال با افزایش دقایق فیلم، تماشاگر این شخصیت های نامتوازن را می پذیرد و با آنها همسو می شود.
خوشبختانه ضرباهنگ مناسب فیلم اجازه بروز خستگی به مخاطبش را نمی دهد. « مردی از U.N.C.L.E » چندتایی تعقیب و گریز جذاب و تماشایی دارد و تدوین مناسب به همراه اکشن و تک لحظه های کمیک ، امضای گای ریچی را پای اثر دارد. گای ریچی به خوبی می دانسته که نمی تواند متکی بر فیلمنامه پر اشتباه « مردی از U.N.C.L.E » باشد به همین جهت تمرکزش را بر روی لحظات اکشن که شوخی های ریزی همانند آنچه که در سری « شرلوک هولمز » شاهدش بودیم قرار داده و این اتفاق باعث شده تا تماشای داستان نصفه و نیمه فیلم تجربه خوشایندی به نظر برسد.
خوشبختانه بازی های فیلم به حدی خوب هستند که باعث جلب رضایت مخاطب شود. هنری کویل که عادت کرده ایم وی را در نقش سوپرمن مشاهده کنیم، در نقش ناپلئون بیشتر از هر زمان دیگری ثابت می کند که می تواند جیمزباند بعدی سینما باشد! وی نگاه سردی دارد، مغرور است و البته خوشتیپ! کویل در نقش ناپلئون بازی بسیار خوبی از خود به نمایش گذاشته است. آرمی همر نیز حضور نسبتا موفق در نقش ایلیا داشته است. همر که امیدوار بود بازی اش در « رنجر تنها » بتواند او را تبدیل به یک ستاره موفق کند، در « مردی از U.N.C.L.E » در کنار هنری کویل بازی خوبی از خود به نمایش گذاشته است اما برای اینکه یک روس به نظر برسد کمبودهای زیادی دارد.
دیگر بازیگر فیلم آلیشیا ویکاندر است که پس از حضور موفقش در فیلم « فراماشین » ، اینبار تماشاگران می توانند او را با شکل و شمایل انسانی مشاهده کنند که البته به نوعی رویه پسا « فراماشین » را در اینجا ادامه داده است! ویکاندر بازیگر خوبی هست و به نظر می رسد که بتواند آینده مناسبی در هالیوود بدست آورد. هیو گرانت کهنه کار و رمانتیک هم در فیلم حضور دارد که بهرحال دیدن موی سپید و چروک روی صورتش، اتفاق خوشایندی برای طرفداران فیلمهای رمانتیک محسوب نمی شود.
« مردی از U.N.C.L.E » روی هم رفته اثر جاسوسی قابل قبولی است که در صورت کاهش انتظارات مخاطب از فیلم، می تواند لحظات خوشایندی برای بیننده به همراه داشته باشد. ترکیب هنری کویل و آرمی همر به همراه ضرباهنگ و تدوین مناسب، می تواند باعث لذت بردن مخاطب از تماشای « مردی از U.N.C.L.E » شود. جدیدترین ساخته گای ریچی در مقایسه با « کینگزمن » در جایگاه پایین تری قرار می گیرد اما بهرحال سرگرم کننده است.
ویدیو مرتبط :
The Man From U.N.C.L.E
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
نقد و بررسی فیلم: آب یاب (The Water Diviner)
راسل کرو در نخستین تجربهی کارگردانیاش سعی کرده تا ماجرایی دربارهی جنگ، تراژدی، از دست دادن عزیزان، عشق و التیام زخمها تعریف کند.
وسایت نقد فارسی:
نام فیلم: The Water Diviner
کارگردان : Russell Crowe
نویسندگان : Andrew Knight, Andrew Anastasios
بازیگران : Russell Crowe, Olga Kurylenko, Jai Courtney
ژانر: درام،جنگی
هزینه تولید: ۲۲.۵ میلیون دلار
محصول کشور: استرالیا | ترکیه | ایالات متحده آمریکا
کمپانی توزیع کننده: Warner Bros
مدت زمان: 111 دقیقه
منتقد: جیمز براردینلی - امتیاز ۶.۳ از ۱۰ (۲.۵ از ۴)
خلاصه داستان : یک مرد استرالیایی بعد از نبرد گالیپولی برای یافتن سه پسر گمشدهاش به ترکیه میرود.
نام فیلم: The Water Diviner
کارگردان : Russell Crowe
نویسندگان : Andrew Knight, Andrew Anastasios
بازیگران : Russell Crowe, Olga Kurylenko, Jai Courtney
ژانر: درام،جنگی
هزینه تولید: ۲۲.۵ میلیون دلار
محصول کشور: استرالیا | ترکیه | ایالات متحده آمریکا
کمپانی توزیع کننده: Warner Bros
مدت زمان: 111 دقیقه
منتقد: جیمز براردینلی - امتیاز ۶.۳ از ۱۰ (۲.۵ از ۴)
خلاصه داستان : یک مرد استرالیایی بعد از نبرد گالیپولی برای یافتن سه پسر گمشدهاش به ترکیه میرود.
راسل کرو در نخستین تجربهی کارگردانیاش سعی کرده تا ماجرایی دربارهی جنگ، تراژدی، از دست دادن عزیزان، عشق و التیام زخمها تعریف کند. نتیجهی سختکوشی او از همان ابتدای فیلم معلوم است و محصول نهایی بهقدری از پیرنگها و شخصیتهای فرعی انباشته شده که اغلب احساس میشود با نسخهی [۱]Cliffs Notes رمانی پیچیده روبهرو هستیم. در واقع کرو مواد یک مینیسریال را در قالب یک فیلم سینمایی فشرده کرده و در نتیجه محصولی شتابزده و دستپاچه بهدست آمده که فضای چندانی برای پرداختن به ظرافت و جزئیات ندارد.
میگویند در دنیا کمتر چیزی هست که برای پدر یا مادر سختتر از زنده ماندن بعد از فرزندشان باشد؛ کانر (راسل کرو) سه بار مجبور به تحمل این درد شده است: چهار سال قبل از اینکه اتفاقات فیلم «آبیاب/ The Water Diviner» رخ دهند، تمام پسران او در یک روز در نبرد گالیپولی ناپدید شدهاند. کانر با تمرکز روی کارش بهعنوان کشاورز و آبیاب با این درد کنار آمده، اما همسرش با کشتن خود سعی میکند از این درد فرار کند. کانر تنها و ناامید تصمیم میگیرد به ترکیه برود و بقایای پسرانش را برای تدفین و خاکسپاری در کنار مادرشان پس بگیرد، اما آنچه در پایان این سفر طولانی به آن میرسد سرزمینی است که جنگ و درگیری چندپارهاش کرده است. در شرایطی که امپراتوری عثمانی بهحالت احتضار افتاده، به او اجازه نمیدهند از جبههی جنگ دیدن کند و سفرش، ظاهراً، با شکست روبهرو میشود، تا اینکه عایشه (الگا کورینکو)، مالک هتلی که در آن اقامت دارد، برای رسیدن به مقصود راهی نشانش میدهد که نیازی به مجوز رسمی ندارد.
بهترین و قویترین صحنههای «آبیاب» صحنههای آغازین آن هستند. کرو شخصیت کانر را بهصورت مردی استوار و یکدنده تصویر میکند که، اگرچه اندوهش را پنهان کرده، اما آن اندوه گاهی از درونش به بیرون زبانه میکشد. فلاشبکها لمحههایی از زندگی او را، قبل از جنگ، و همچنین جزئیاتی از آخرین لحظاتی که هر سه پسرش با آتش مسلسل نقش بر زمین میشوند به بیننده ارائه میدهند. تماشای مرگ جانکاه یکی از پسرانش بسیار دردناک است.
در ترکیه، کانر به عایشه، بیوهای که از استرالیاییها متنفر است و پسری دارد که به قلب این مرد بداخلاق راه پیدا کرده، علاقهمند میشود. این جنبه از داستان خیلی ناشیانه ارائه میشود و اصلاً موثق نیست. اگرچه اینکه کانر بهدنبال فرد جدیدی است که بعد از از دست دادن همهی نزدیکانش به او ابراز محبت کند، از نظر عاطفی رضایتبخش است، اما هیچچیز مقنعی دربارهی رومانس در فیلم دیده نمیشود. این نکته در مورد سفر غیرمحتمل کانر همراه با یک سرگرد ترک (ییلماز اردوغان)، که تصمیم به شرکت در جنگ بر ضد یونانیهای متخاصم گرفته، نیز صدق میکند. در حالی که نیمهی نخست «آبیاب» خیلی مطمئن و موثق پیش میرود، نیمهی دوم پر است از مایههای مصنوعی و غیرواقعی.
بحثهای زیادی روی فیلم سایه انداختهاند. ترکها، همزمان با شکست استرالیاییها در گالیپولی، مشغول اقدام وحشیانهای، که امروز به «کشتار ارامنه» معروف شده، بودند. در فیلم به این اتفاق اشارهای نمیشود؛ بستر فیلم اجازهی طرح چنین چیزی را نمیدهد.
با این حال، «آبیاب» به چوبی دوسَرنجس تبدیل شده و بسیاری از نقدهای مخالف آن از جانب کسانی مطرح میشود که فیلم را ندیدهاند. [این درست که] نسلکشی ارامنه بدترین تراژدی ممکن است، اما موضوع موردنظر «آبیاب» نیست و کرو نباید بابت نپرداختن به آن محکوم شود (برای افراد علاقهمند، فیلم «آرارات / Ararat» اتوم اگویان محصول ۲۰۰۲ خیلی جدی به این موضوع پرداخته است.).
«آبیاب» در واقع به غوغای حول سقوط امپراتوری عثمانی نمیپردازد، گرچه خیلی جزئی اشارهای به آن میکند تا صحنهی خود را بیاراید. فیلم دربارهی مردی است که بر درد غیرقابلتصور از دست دادن عزیزانش غلبه میکند و همواره با این احساس گناه دستبهگریبان است که چرا مانع از رفتن پسرانش به آغوش مرگ نشده است. این فیلم دربارهی پدران و پسران (مُرده و زنده) است. تصویربرداری فیلم فوقالعاده است و صحنههای نبرد تأثیرگذار هستند، اما حیف که کرو اجازهی تنفس به شخصیتها و شرایطشان نداده است؛ اگر اینگونه میشد، بهتر میتوانستیم با این داستان حماسی همقدم شویم.