سریالی در پی اغمــاء


پژمان بازغی، هومن سیدی، آزاده صمدی و مهران رجبی این‌بار در «سی‌امین روز»؛ سریالی به تهیه‌كنندگی رضا جودی؛ كسی كه انگار علاقه شدیدی به ساخت مجموعه‌های ماورایی دارد و در كارنامه‌اش، سریال موفق اغماء دیده می‌شود. آیا سی‌امین روز كه این شب‌ها از شبكه 2 تلویزیون پخش می‌شود، توفیق اغماء را خواهد یافت؟





پژمان بازغی: متفاوت‌ترین نقش عمرم را بازی كرده‌ام

2 سال پیش آقای جودی با من تماس گرفتند و گفتند یك نقش خاص مجموعه تلویزیونی‌مان را برای شما درنظر گرفته‌ایم. البته قبلا قرار بود بازیگر دیگری این نقش را بازی كند اما بعد به این نتیجه رسیدند كه باید یك بازیگر مطرح و شناخته شده نقش را به‌عهده بگیرد. نقش یك فرشته را بازی كردم و حدود 8 تا 10 سكانس بازی داشتم و چون قبلا با آقای جودی كار كرده بودم از این همكاری استقبال كردم. زمینه اصلی این مجموعه بیش از آن‌كه ماورایی باشد قرآنی است حتی آیات منتسب به سكانس‌هایی كه من بازی كرده‌ام در قرآن وجود دارد البته نقش من كاملا سورئال است و بسیار این نقش را دوست دارم. خوشبختانه در شب‌های ماه مبارك رمضان همه مردم پای تلویزیون هستند. حالا سریالی برنده می‌شود كه بیشترین تعداد مخاطب را داشته باشد این دیده شدن را چه چیز مشخص می‌كند؟ زمان پخش سریال. البته سریالی موفق‌تر است كه بتواند سوای زمان پخش مخاطب خودش را جذب كند. نخستین حضور من در مجموعه‌های مناسبتی مربوط می‌شود به ماه رمضان سال 73 كه در سریال «گمشده» به كارگردانی رامبد جوان بازی كردم و از شبكه 3 پخش می‌شد. آن موقع مثل الان تراكم مجموعه‌های مناسبتی زیاد نبود، بنابراین نتیجه بسیار راضی‌كننده بود و در آن مقطع زمانی خیابان‌‌ها واقعا خالی می‌شد. در «سی‌امین» روز واقعا نقشم خیلی سخت بود؛ یك نقش مونوتون كم تحرك كه در آن باید استایل‌های زمینی‌ام را فراموش می‌كردم. این نقش با تمام نقش‌هایی كه تا به حال بازی كرده‌ام متفاوت است و حتما از تماشای آن لذت خواهید برد.





رزیتا غفاری: وقتی شوهرم به قتل می‌رسد

قبل از این كار سر كار دیگری از پرویز شیخ طادی بودم كه ایشان برای كار جدیدشان «سی‌امین روز» را به من پیشنهاد بازی دادند، البته آن موقع هنوز فیلمنامه كامل نوشته نشده بود فقط 3 قسمت نوشته شده بود اما بعد از خواندن همان 3 قسمت متوجه شدم كه یكی از نقش‌‌ها خیلی جالب است بنابراین خودم پیشنهاد كردم این نقش را بازی كنم. آقای شیخ طادی هم پذیرفتند و واقعا هم پیشگویی‌ام درست از آب در آمد و نقش، نقش خوبی بود. «سی‌امین روز» را تا نیمه آقای شیخ طادی ساختند بعد جای‌شان را به آقای افشار دادند و كارگردان عوض شد و طبیعتا به‌دلیل تفاوت سلایق و نظرات این 2 تغییراتی در كار به‌وجود آمد و به واسطه آن نقش من هم عوض شد كه به‌دلیل احترامی كه برای هر 2 كارگردان قائلم دوست ندارم بیش از این وارد این حاشیه‌ها شوم البته فیلمنامه و اجزایش مستحكم‌تر از آن بود كه بتوان در آن تغییرات اساسی داد. از خلاصه داستان و این‌ها اجازه ندارم چیزی بگویم اما این را بدانید متن فوق‌العاده مشكلی بود با داستانی بدیع كه تا به حال ندیده‌اید. اول قرار بود سال گذشته این كار پخش شود كه همزمان یك كار دیگری هم ساخته شده بود كه در آن یك نفر نقش یك فرشته را ایفا می‌كرد و برای دوری از قیاس این 2 كار، دست‌اندركاران تصمیم گرفتند كار ما سال بعد پخش شود هر چند كه این كار با تمام كار‌های دیگری كه نقش فرشته داشته متفاوت است نقش من نقش یك خانمی است كه شوهرش به قتل رسیده قاتلش هم مشخص است و داستان سریال از همین جا شروع می‌شود. این نقش برای من خیلی جای كار داشت و لحظات بسیار متفاوتی را در آن تجربه كردم و بسیار لذت بردم.





با حیثیت من بازی شد

از وقتی در سریال مناسبتی «سی‌امین روز» بازی‌ كردم، تصمیم گرفتم دیگر به هیچ‌كس جز خودم اعتماد نكنم، چون به نظرم امروز هیچ آدمی به حیثیت دیگری رحم نمی‌كند. اوایل كار با آدم‌هایی روبه‌رو می‌شدم كه می‌گفتند همه تلاش ما این است كه فیلم خوبی بسازیم، همین برای من كافی بود چون می‌دانستم اگر فیلمشان خوب هم نشود، حداقل سعی‌شان را كرده‌اند. اما همان چند روز اول كه ‌رفتم سر كار، متوجه ‌‌شدم همه چیز دروغ بوده؛ متأسفانه سینما و تلویزیون ما پر شده از آدم‌های این شكلی كه اصلا رسما به‌دلیل اینكه جیبشان را پر پول كنند آمده‌اند. من می‌گویم اشكالی ندارد این آدم‌ها هر جوری دوست دارند ارتزاق كنند اما حق ندارند با زندگی امثال من بازی كنند و با دورنمای زیبا و وعده‌های دروغین من را به بازی كثیف خودشان بكشانند‌.



رسما گولم زدند

‌قبلا كارهای مناسبتی زیادی به من پیشنهاد شده بود اما نمی‌پذیرفتم چراكه این كارها خیلی عجله‌ای ساخته می‌شوند و فشار كار بالاست كه اینها طبیعتا روی كیفیت كار تاثیر منفی دارد. بازیگری كار یدی كه نیست، فكر خسته می‌شود و تمركز آدم مختل می‌شود. سریال «سی‌امین روز» در نگاه اول این ایراد را نداشت، اما اینكه حدود  5 ماه فرصت داشتیم و می‌توانستیم با آرامش كار كنیم دلیل اولیه‌ام برای پذیرش این بود. وقتی فیلمنامه اولیه كار را خواندم، به‌نظرم خیلی بد آمد! عذرخواهی كردم گفتم من نیستم. آقای شیخ‌طادی گفت، من می‌دانم این فیلمنامه بد است اما خودم بازنویسی‌اش می‌كنم. یك قسمت را بازنویسی كردند دیدم خیلی خوب شده. به آقای شیخ‌طادی اعتماد كردم و قرارداد بسته شد. بعد از این اتفاق تمام قول‌هایی كه دوستان به ما داده بودند را زیرپا گذاشتند. رفتم پیش آقای جودی گفتم چرا این فیلمنامه نمی‌آید؟ با یك سری دلایل جواب من را داد كه «آقا شما پولت را بگیر، به این كارها چه كار داری؟» گفتم من از اول با شما قرار و مدار گذاشتم، شما داری رسما من را گول می‌‌زنی!



كلاهبرداری محض

این‌ها گذشت و من دیگر تنها امیدم به پرویز شیخ‌طادی بود اما بحث و دعوای آن‌ها بالا می‌‌گیرد و آقای جودی و آقای شیخ‌طادی با هم كات می‌‌كنند و دعوایی راه می‌‌افتد كه پروژه می‌‌خوابد. این كشمكش‌ها ادامه یافت حتی رفتیم در خانه شیخ‌طادی كه آقا ما به امید شما آمده‌ایم نه به خاطر آقای جودی! آقای شیخ‌طادی زیربار نرفت و گفت حیثیتم از بین می‌رود و نمی‌آیم.  آقای جلالی از دفتر آقای جودی تماس گرفتند من گفتم، نمی‌آیم. گفتم حداقل باید یكی در حد پرویز شیخ‌طادی را بیاورد تا بیایم چون صحبت آقای افشار بود من به ایشان گفتم آقای افشار بارها بابت كارهای قبلی‌اش با من تماس گرفته و نرفته‌ام چون با ایشان كار نمی‌كنم. گفت این‌طوری كه نمی‌شود یك ماه بازی كرده‌اید و اگر نیایی 300 میلیون  تومان به من ضرر می‌‌زنی و... .   به فاصله 10 روز آقای افشار آمد، در این فاصله همچنان تهدید‌های تهیه‌كننده ادامه داشت. رفتم به آقای جودی گفتم آقا من به اعتبار آقای شیخ‌طادی آمده بودم، گفت شما با من قرارداد داری نه با ایشان، توی قراردادت را نگاهی بینداز ببین اسمی از آقای شیخ‌طادی هست؟ آنجا بود كه فهمیدم این رسما كلاهبرداری محض است.



تلویزیون نباید به این آدم‌ها اعتبار ‌بدهد

تهیه‌كننده‌ای كه افتخارش این است كه مدام در دفترش كارگردان عوض می‌كند اصلا تلویزیون نباید به او اعتبار بدهد كه دست به تهیه‌ و تولید بزند. من رضا جودی را به واسطه شناخت از خوشنامی كه در گذشته داشت پذیرفته بودم اما این آدم كاملا عوض شده است!


ویدیو مرتبط :
191- اس ام تی پی SMTP در پی اچ پی PHP

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

۱۰ بار اعدام برای قاتلان سریالی ورامین



شمارش معكوس برای مجازات مرگ ۳ متجاوز كه مرتكب ۷ فقره قتل سریالی زنان و ۱۲ فقره آزار و اذیت شیطانی در ورامین شده‌اند، در دادسرای جنایی تهران آغاز شد.



راز جنایت‌های شیطانی اعضای این باند كه متشكل از ۳ برادر و یك فرد افغانی است، هنگامی فاش شد كه پاییز سال ۸۴ ماموران انتظامی ورامین از پیدا شدن جسد زن جوانی در كانال آب در منطقه قیامدشت اطلاع یافتند. ماموران با عزیمت به محل، متوجه شدند مقتول زن جوانی به هویت اكرم است كه قربانی یك جنایت مرموز شده است.



با دستور قضایی مبنی بر انتقال جسد به پزشكی قانونی، تحقیقات ماموران پلیس آگاهی ورامین در این ارتباط آغاز شد و به فاصله چند ماه، ماموران در جریان قتل ۶ زن و دختر دیگر قرار گرفتند كه پس از سرقت زیورآلات و اموال، اجسادشان در كانال‌های آب اطراف ورامین رها شده بود.


این گزارش حاكی است، در تحقیقات اولیه مشخص شد این جنایت‌ها به صورت سریالی انجام می‌شود و فرضیه‌های پلیس نشان می‌داد قربانیان پس از سوار شدن به یك خودرو، از سوی سرنشینان آن مورد حمله قرار گرفته و به قتل رسیده‌اند.

 



● شكایت‌های دیگر



در حالی كه جستجوی گسترده برای دستگیری عامل یا عاملان این جنایت‌ها ادامه داشت، تعدادی زن و دختر با حضور در دادسرا با ارائه شكایتی عنوان كردند پس از سوار شدن به یك خودروی پیكان از سوی ۳ سرنشین آن مورد آزار و اذیت قرار گرفته و پس از سرقت اموالشان، در بیابان‌های اطراف رها شده‌اند.



در پی این شكایت‌ها و چهره‌نگاری از سرنشینان خودروها، ماموران ردپای ۳ برادر شرور و سابقه‌دار به نام‌های علیرضا، امیر و حمیدرضا را در قتل‌های سریالی شناسایی و با دستور دادستان ورامین و قاضی پرونده‌ها، آنها را در اقدامی ضربتی دستگیر كردند.



۳ برادر متهم در تحقیقات منكر جنایت و آزار و اذیت زنان و دختران شدند، اما در بازرسی از محل سكونت آنها مقادیری اموال قربانیان كشف و ضبط شد.

 


● اعتراف



سه متهم اعتراف كردند، چندی پیش به بهانه حمل مسافر، زنان و دخترانی را كه طلا به همراه داشتند شناسایی كرده و بعد از كشاندن آنها به یك دامداری، با همدستی سرایدار این محل كه جوانی به نام دولت خان و از تبعه افغانستان است، آنها را مورد آزار و اذیت قرار داده و در صورت مقاومت به قتل می‌رساندیم كه در این جنایت‌ها، علیرضا برادر بزرگ‌تر نقش اصلی را داشت.



در پی این اعترافات، سرایدار متهم نیز دستگیر شد و پرونده متهمان پس از بازسازی صحنه قتل۷ زن و دختر، با صدور كیفرخواست به شعبه ۷۱ دادگاه كیفری استان تهران ارسال شد.



با محاكمه متهمان، مشخص شد علیرضا (سركرده باند)‌ پس از جدایی همسرش تصمیم گرفته از زنان و دختران انتقام بگیرد.

 

با دفاعیات متهمان و شكایت ۱۲ شاكی پرونده در دادگاه كیفری استان تهران، قاضی و ۴ مستشار رای قانونی خود را در این ارتباط صادر كردند و متهم ردیف اول (علیرضا)‌ به اتهام قتل ۷ زن و دختر، آدم‌ربایی، سرقت و تجاوز به عنف به ۷ بار قصاص، یك بار اعدام، ۲۰ سال زندان و ۷۴ ضربه شلاق محكوم شد.



متهم ردیف دوم (امیر) به اتهام مباشرت در آدم‌ربایی و تجاوز به عنف و سرقت به یك بار اعدام و ۲۰ سال زندان و ۷۴ ضربه شلاق محكوم شد و متهم ردیف سوم(دولت‌خان) كه از اتباع افغانستان است نیز به اعدام محكوم شد.



قضات رسیدگی‌كننده به این پرونده برای دیگر متهم پرونده (حمیدرضا) به دلیل نقشی كه در جرایم دیگر برادران خود داشت، مجازات زندان در نظر گرفته است.

 



● پرونده در دادسرای جنایی


قاضی فخرالدین جعفرزاده، معاون دادستان و سرپرست دادسرای جنایی تهران روز گذشته با اشاره به پرونده اتهامی اعضای این باند گفت: پس از صدور حكم قضایی و تایید آن در دیوان عالی كشور، پرونده برای اجرا به شعبه اجرای احكام دادسرای جنایی تهران ارسال شده است و ۳ متهم پرونده علیرضا، امیر و دولت صبح چهارشنبه هفته آینده به دلیل جرایم ارتكابی، مجازات خواهند شد.