چهره ها
2 دقیقه پیش | در اینستای ستاره های خارجی چه خبر است؟ (37)در این مطلب ما سعی داریم به طور هفتگی گزیده ای از عکس های چهره های محبوبتان را با شما به اشتراک بگذاریم. |
2 دقیقه پیش | محمدرضا شجریان: هرگز «ربنا» را از مردم دریغ نکردماینجا ایران است، سرزمین مرغ سحر که خوشا... دوباره به گلستان و مکتب عشق خوش آمده است. لذا به میمنت این شعور قابل ستایش، پای صحبتها و گلایههای محمدرضا شجریان مینشینیم. ... |
همه آنچه از «مهدی طارمی» باید بدانید
مهدی طارمی؛ او را به عنوان بازیکنی آرام در خارج از زمین و ناآرام در داخل زمین می شناسیم. اویی که در روزهای گرم و شرجی بوشهر، عشقش این بود که با توپ پلاستیکی اش، کوچه پس کوچه ها را طی کند.
هفته نامه شماره یک - امیر اسدی: مهدی طارمی؛ او را به عنوان بازیکنی آرام در خارج از زمین و ناآرام در داخل زمین می شناسیم. اویی که در روزهای گرم و شرجی بوشهر، عشقش این بود که با توپ پلاستیکی اش، کوچه پس کوچه ها را طی کند و به واسطه علاقه اش به فوتبال و به امید رقم زدن آینده ای خوب، گرما را دریبل بزند. به گفته خودش بچه محل هایش صیاد شده اند و او فوتبالیست، چرا که در محله ای که او بزرگ شده، غالب مردم شغل شان صیادی است.
مهدی طارمی خیلی زود نامش را بر سر زبان ها انداخت و به همه ثابت کرد آینده ای خوب و درخشان در انتظارش است. او حالا کیلومترها دورتر از بوشهر و به جای زمین های خاکی در پرسپولیس توپ می زند و با گل هایش باعث خوشحالی میلیون ها هوادار می شود.
فوتبالیست نمی شد، صیاد می شد!
به خاطر فامیلی اش خیلی ها به اشتباه فکر می کردند که شمالی است. خب طبیعی هم بود که چنین فکری کنند. به هر حال طارم نام یک شهر در شمال کشور است. او اما بزرگ شده خود بوشهر در محله ای به نام شغاب است. محله ای که پر است از کسانی که در دریا به صید ماهی می پردازند. البته خدا مسیر زندگی اش را خیلی خوب عوض کرد. نه اینکه صیادی شغل بدی باشد اما قطعا یک صیاد زندگی متوسطی دارد ولی او می تواند برای خودش بهترین زندگی را بسازد.
مشوقی به نام پدر
بدون شک فوتبالیست بودن پدرش، در اینکه او وارد فوتبال شود و در این مسیر قرار بگیرد، بی تاثیر نبود. در آن سال هایی که هم سن و سال های او در محله شغاب، سوار بر لنج می شدند و به صیادی می رفتند، مهدی در هوای گرم و شرجی بوشهر و در زمین های خاکی تمرین می کرد. البته هم سن و سال های او هم زحمت می کشیدند، حتی بیشتر از مهدی. آنها هم در اوج گرما به دریا می زدند و این از خیلی از کارها سخت تر است. تفاوت او و آنها این بود که مهدی مشوقی مثل پدرش داشت. پدرش همیشه او را به فوتبال ترغیب می کرد و همین باعث شد تا فوتبال با زندگی اش عجین شود.
در بوشهر دفاع وسط بود
پدرش، علیشاه طارمی یک دفاع وسط بود؛ دفاع وسطی که هم دوره هایش از بازی های خوب او تعریف و تمجید می کنند. مهدی اما یک مهاجم شد. البته در بوشهر که بازی می کرد، دفاع وسط بود. اتفاقا مدافع بدی هم نبود اما همیشه عاشق گل زدن بود. وقتی می دید با گلش هزاران هوادار در ورزشگاه خوشحال می شوند، انگار دنیا را به او می دادند. پس سعی کرد تا به بازی در خط حمله انس بگیرد و به عنوان یک مهاجم توانا، خود را به فوتبال ایران اثبات کند.
چیپ به یادماندنی
بهترین و به یادماندنی ترین گلی که به ثمر رساند همان گلی بود که در آزادی به تور النصر عربستان چسباند. آن ضربه چیپ و آن گل دوست داشتنی و البته شادی پس از آن. اگرچه برخی از کارشناس ها از شادی او خرده گرفتند اما خودش از کاری که انجام داد پشیمان نشد چون اول اینکه پاسخی به کار النصری ها بود و مهم تر از آن اینکه با آن شادی گل، باعث خوشحالی میلیون ها ایرانی شد. آن شادی گل، نه حرف و که حرف میلیون ها ایرانی بود و همین برایش کافی بود.
عاصی از ترافیک تهران
شاید باورتان نشود اما هنوز به زندگی در تهران عادت نکرده؛ به همین خاطر هم بیشتر اوقات سعی می کند در خانه باشد و بیرون نرود. چون در بوشهر چیزی به اسم ترافیک نمی شناخت. به این دلیل هم هست که ترافیک کلافه اش می کند و اعصابش را به هم می ریزد. بیرون نمی رود، مگر اینکه مجبور باشد. بیشتر درگیر تمرین و مسابقات است اما اگر فرصت کند کتاب می خواند. علاقه زیادی به مطالعه دارد. زمانی که در بوشهر بود، بیکار که می شد کنار دریا قدم می زد و همین کلی به او آرامش می داد. خیلی وقت ها شده که دلتنگ خانواده و خلیج فارس شود اما چاره ای ندارد و باید تحمل کند تا به هدفی که می خواهد برسد.
آرزوی دیدن دایی
فکر می کرد برای رسیدن به تیم های بزرگ باید شرایط خاصی داشته باشد و کسی هم به او نگاه هم نمی کند. در خانواده ساده ای بزرگ شد و فقط به فوتبال فکر می کرد. تصور نمی کرد که در این سن بتواند پیراهن پرسپولیس را بپوشد. روزی آرزوی دیدن دایی را از نزدیک داشت اما شاگرد او شد. دایی در یکی از بازی های لیگ او و توانایی هایش را دیده بود، پس به او گفت دوست داری به پرسپولیس بیایی و مهدی هم با سر آمد.
دمخور ماهینی و تلویزیون!
اوایل که به تهران آمد، تمام وقتش را با حسین ماهینی می گذراند. ماهینی خیلی به او کمک کرد تا بتواند در پرسپولیس انگیزه و اعتماد به نفس بگیرد. ماهینی نمی گذاشت حال و هوای غربت او را بگیرد. بعد از رفتن حسین اما با تلویزیون دمخور شد چون اکثرا خانه بود و برخی اوقات به کلاس زبان می رفت. الان هم مدتی است که با دوستان خود در تهران، اوقات فراغتش را می گذراند. دوستانی چون محسن مسلمان و احمد نوراللهی.
نمی توانست خرید کند
طارمی به خاطر ترانسفر شدن به کلاس زبان نمی رفت. در آخرین اردویی که پرسپولیس در رأس الخیمه امارات داشت، بعد از تمرین اجازه خرید به بازیکنان دادند. وقتی بازیکنان همه با هم به خرید رفتند، دوستان طارمی زبان بلد بودند تا راحت خرید کنند اما او باید از بچه ها کمک می گرفت و همین موضوع باعث شد تصمیم بگیرد به محض بازگشت از امارات به کلاس زبان برود. او خوب می داند که یک بازیکن حرفه ای باید به زبان انگلیسی مسلط باشد. البته بحث ترانسفر هم مطرح است ولی دلیل اصلی کلاس رفتن هایش، سفرها و اتفاقاتی است که در امارات افتاد.
اروپا بله، لیگ های عربی نه
طارمی خیلی خوب می داند زمانی باید ترانسفر شود که بداند آینده خوبی خواهد داشت. او حالا به این موضوع فکر می کند. اگر در لیگ دو اروپا هم بازی کند بهتر است از تیم های درجه یک حوزه خلیج فارس. او دنبال موفقیت با پرسپولیس بود و دوست داشت زمانی از پرسپولیس برود که حداقل یک قهرمانی به دست آورده باشد. از نظر او بازی در پرسپولیس کمتر از بازی در اروپا نیست اما برای پیشرفت علاقه مند است به لیگ هایی برود که در چشم باشد.
بدون الگو، علاقه مند به دایی
از دوران کودکی که در زمین های خاکی بازی می کرد، همه دوست داشتند یک اسم بزرگ روی خودشان بگذارند اما او به این کال علاقه نداشت و حالا هم سعی می کند خودش باشد. می خواهد خود طارمی بزرگ باشد و در پرسپولیس اسطوره شود نه اینکه با کسی مقایسه شود. او البته دایی را خیلی دوست دارد. از نظرش دایی بزرگترین افتخار فوتبال ایران است. پس خود را با او مقایسه نمی کند. همیشه می گوید من کجا و دایی کجا. البته بدش نمی آید مثلا 10 سال دیگر به بازیکنان جوان بگویند دوست دارید با طارمی مقایسه شوید؟
نه پورشه و نه بی ام دبلیو، فقط 206
تا مدت ها ماشین نداشت چون پول زیادی نگرفته بود. به تازگی پژو 206 خرید تا با آن به تمرین برود. ساده می گوید شهرستانی بودنش را فراموش نکرده و به آن افتخار می کند. خیلی به مسائلی که برخی بازیکنان اهمیت می دهند، توجه ندارد. خیلی اهل مصاحبه نیست و دوست ندارد هر روز روی جلد روزنامه ها باشد. بیشتر دنبال بازی کردن و پیشرفت است.
نخستین درخشش مهدی طارمی در پرسپولیس در تاریخ 2 آذر 1393 و در دربی 79 تهران مقابل استقلال بود که در آن پرسپولیس با نتیجه 2-1 به پیروزی رسید. او در آن بازی دیدنی گلی نزد اما به عنوان یک بازیکن تعویضی نقش موثری در گل اول داشت و با پاس حساب شده او، محمد نوری گل اول و مساوی پرسپولیس را به ثمر رساند.
طارمی در تاریخ 19 فروردین 1394 و در حضور بیش از صد هزار تماشاگر ورزشگاه آزادی تهران با به ثمر رساندن تک گل بازی از روی نقطه پنالتی با یک ضربه چیپ مقابل النصر عربستان در مرحله گروهی لیگ قهرمانان آسیا 2015 و خوشحالی خاص اش پس از گل، به یک قهرمان بین تماشاگران پرسپولیس بدل شد.
این مهاجم 24 ساله، 26 اردیبهشت 1394 برای اولین بار توسط کی روش به تیم ملی ایران دعوت شد. طارمی در جشن صبح بخیری لیگ برتر چهاردهم (94-93) به عنوان برترین مهاجم لیگ ایران انتخاب شد. او در این مراسم در چهار رشته از جمله مرد سال فوتبال ایران که قاسم حدادی فر موفق به دریافت آن شد، کاندیدای دریافت جایزه بود. او نخستین بازی ملی خود را در یک بازی دوستانه مقابل ازبکستان در سال 2015 انجام داد.
مهدی طارمی در سومین بازی ملی خود پایش به گلزنی باز شد و در چارچوب مقدماتی جام جهانی 2018 دو بار برابر گوام گلزنی کرد. طارمی در چهارمین بازی ملی خود نیز درخشان ظاهر شد و در جریان پیروزی 3- صفر بر هند، با سماجت خود یک پاس گل برای آندرانیک تیموریان ساخت و گل سوم را نیز به ثمر رساند. او در پنجمین بازی ملی خود برابر عمان اولین کارت زرد خود را دریافت کرد.
مهدی طارمی خیلی زود نامش را بر سر زبان ها انداخت و به همه ثابت کرد آینده ای خوب و درخشان در انتظارش است. او حالا کیلومترها دورتر از بوشهر و به جای زمین های خاکی در پرسپولیس توپ می زند و با گل هایش باعث خوشحالی میلیون ها هوادار می شود.
به خاطر فامیلی اش خیلی ها به اشتباه فکر می کردند که شمالی است. خب طبیعی هم بود که چنین فکری کنند. به هر حال طارم نام یک شهر در شمال کشور است. او اما بزرگ شده خود بوشهر در محله ای به نام شغاب است. محله ای که پر است از کسانی که در دریا به صید ماهی می پردازند. البته خدا مسیر زندگی اش را خیلی خوب عوض کرد. نه اینکه صیادی شغل بدی باشد اما قطعا یک صیاد زندگی متوسطی دارد ولی او می تواند برای خودش بهترین زندگی را بسازد.
مشوقی به نام پدر
بدون شک فوتبالیست بودن پدرش، در اینکه او وارد فوتبال شود و در این مسیر قرار بگیرد، بی تاثیر نبود. در آن سال هایی که هم سن و سال های او در محله شغاب، سوار بر لنج می شدند و به صیادی می رفتند، مهدی در هوای گرم و شرجی بوشهر و در زمین های خاکی تمرین می کرد. البته هم سن و سال های او هم زحمت می کشیدند، حتی بیشتر از مهدی. آنها هم در اوج گرما به دریا می زدند و این از خیلی از کارها سخت تر است. تفاوت او و آنها این بود که مهدی مشوقی مثل پدرش داشت. پدرش همیشه او را به فوتبال ترغیب می کرد و همین باعث شد تا فوتبال با زندگی اش عجین شود.
در بوشهر دفاع وسط بود
پدرش، علیشاه طارمی یک دفاع وسط بود؛ دفاع وسطی که هم دوره هایش از بازی های خوب او تعریف و تمجید می کنند. مهدی اما یک مهاجم شد. البته در بوشهر که بازی می کرد، دفاع وسط بود. اتفاقا مدافع بدی هم نبود اما همیشه عاشق گل زدن بود. وقتی می دید با گلش هزاران هوادار در ورزشگاه خوشحال می شوند، انگار دنیا را به او می دادند. پس سعی کرد تا به بازی در خط حمله انس بگیرد و به عنوان یک مهاجم توانا، خود را به فوتبال ایران اثبات کند.
بهترین و به یادماندنی ترین گلی که به ثمر رساند همان گلی بود که در آزادی به تور النصر عربستان چسباند. آن ضربه چیپ و آن گل دوست داشتنی و البته شادی پس از آن. اگرچه برخی از کارشناس ها از شادی او خرده گرفتند اما خودش از کاری که انجام داد پشیمان نشد چون اول اینکه پاسخی به کار النصری ها بود و مهم تر از آن اینکه با آن شادی گل، باعث خوشحالی میلیون ها ایرانی شد. آن شادی گل، نه حرف و که حرف میلیون ها ایرانی بود و همین برایش کافی بود.
عاصی از ترافیک تهران
شاید باورتان نشود اما هنوز به زندگی در تهران عادت نکرده؛ به همین خاطر هم بیشتر اوقات سعی می کند در خانه باشد و بیرون نرود. چون در بوشهر چیزی به اسم ترافیک نمی شناخت. به این دلیل هم هست که ترافیک کلافه اش می کند و اعصابش را به هم می ریزد. بیرون نمی رود، مگر اینکه مجبور باشد. بیشتر درگیر تمرین و مسابقات است اما اگر فرصت کند کتاب می خواند. علاقه زیادی به مطالعه دارد. زمانی که در بوشهر بود، بیکار که می شد کنار دریا قدم می زد و همین کلی به او آرامش می داد. خیلی وقت ها شده که دلتنگ خانواده و خلیج فارس شود اما چاره ای ندارد و باید تحمل کند تا به هدفی که می خواهد برسد.
آرزوی دیدن دایی
فکر می کرد برای رسیدن به تیم های بزرگ باید شرایط خاصی داشته باشد و کسی هم به او نگاه هم نمی کند. در خانواده ساده ای بزرگ شد و فقط به فوتبال فکر می کرد. تصور نمی کرد که در این سن بتواند پیراهن پرسپولیس را بپوشد. روزی آرزوی دیدن دایی را از نزدیک داشت اما شاگرد او شد. دایی در یکی از بازی های لیگ او و توانایی هایش را دیده بود، پس به او گفت دوست داری به پرسپولیس بیایی و مهدی هم با سر آمد.
اوایل که به تهران آمد، تمام وقتش را با حسین ماهینی می گذراند. ماهینی خیلی به او کمک کرد تا بتواند در پرسپولیس انگیزه و اعتماد به نفس بگیرد. ماهینی نمی گذاشت حال و هوای غربت او را بگیرد. بعد از رفتن حسین اما با تلویزیون دمخور شد چون اکثرا خانه بود و برخی اوقات به کلاس زبان می رفت. الان هم مدتی است که با دوستان خود در تهران، اوقات فراغتش را می گذراند. دوستانی چون محسن مسلمان و احمد نوراللهی.
نمی توانست خرید کند
طارمی به خاطر ترانسفر شدن به کلاس زبان نمی رفت. در آخرین اردویی که پرسپولیس در رأس الخیمه امارات داشت، بعد از تمرین اجازه خرید به بازیکنان دادند. وقتی بازیکنان همه با هم به خرید رفتند، دوستان طارمی زبان بلد بودند تا راحت خرید کنند اما او باید از بچه ها کمک می گرفت و همین موضوع باعث شد تصمیم بگیرد به محض بازگشت از امارات به کلاس زبان برود. او خوب می داند که یک بازیکن حرفه ای باید به زبان انگلیسی مسلط باشد. البته بحث ترانسفر هم مطرح است ولی دلیل اصلی کلاس رفتن هایش، سفرها و اتفاقاتی است که در امارات افتاد.
اروپا بله، لیگ های عربی نه
طارمی خیلی خوب می داند زمانی باید ترانسفر شود که بداند آینده خوبی خواهد داشت. او حالا به این موضوع فکر می کند. اگر در لیگ دو اروپا هم بازی کند بهتر است از تیم های درجه یک حوزه خلیج فارس. او دنبال موفقیت با پرسپولیس بود و دوست داشت زمانی از پرسپولیس برود که حداقل یک قهرمانی به دست آورده باشد. از نظر او بازی در پرسپولیس کمتر از بازی در اروپا نیست اما برای پیشرفت علاقه مند است به لیگ هایی برود که در چشم باشد.
از دوران کودکی که در زمین های خاکی بازی می کرد، همه دوست داشتند یک اسم بزرگ روی خودشان بگذارند اما او به این کال علاقه نداشت و حالا هم سعی می کند خودش باشد. می خواهد خود طارمی بزرگ باشد و در پرسپولیس اسطوره شود نه اینکه با کسی مقایسه شود. او البته دایی را خیلی دوست دارد. از نظرش دایی بزرگترین افتخار فوتبال ایران است. پس خود را با او مقایسه نمی کند. همیشه می گوید من کجا و دایی کجا. البته بدش نمی آید مثلا 10 سال دیگر به بازیکنان جوان بگویند دوست دارید با طارمی مقایسه شوید؟
نه پورشه و نه بی ام دبلیو، فقط 206
تا مدت ها ماشین نداشت چون پول زیادی نگرفته بود. به تازگی پژو 206 خرید تا با آن به تمرین برود. ساده می گوید شهرستانی بودنش را فراموش نکرده و به آن افتخار می کند. خیلی به مسائلی که برخی بازیکنان اهمیت می دهند، توجه ندارد. خیلی اهل مصاحبه نیست و دوست ندارد هر روز روی جلد روزنامه ها باشد. بیشتر دنبال بازی کردن و پیشرفت است.
نخستین درخشش مهدی طارمی در پرسپولیس در تاریخ 2 آذر 1393 و در دربی 79 تهران مقابل استقلال بود که در آن پرسپولیس با نتیجه 2-1 به پیروزی رسید. او در آن بازی دیدنی گلی نزد اما به عنوان یک بازیکن تعویضی نقش موثری در گل اول داشت و با پاس حساب شده او، محمد نوری گل اول و مساوی پرسپولیس را به ثمر رساند.
این مهاجم 24 ساله، 26 اردیبهشت 1394 برای اولین بار توسط کی روش به تیم ملی ایران دعوت شد. طارمی در جشن صبح بخیری لیگ برتر چهاردهم (94-93) به عنوان برترین مهاجم لیگ ایران انتخاب شد. او در این مراسم در چهار رشته از جمله مرد سال فوتبال ایران که قاسم حدادی فر موفق به دریافت آن شد، کاندیدای دریافت جایزه بود. او نخستین بازی ملی خود را در یک بازی دوستانه مقابل ازبکستان در سال 2015 انجام داد.
مهدی طارمی در سومین بازی ملی خود پایش به گلزنی باز شد و در چارچوب مقدماتی جام جهانی 2018 دو بار برابر گوام گلزنی کرد. طارمی در چهارمین بازی ملی خود نیز درخشان ظاهر شد و در جریان پیروزی 3- صفر بر هند، با سماجت خود یک پاس گل برای آندرانیک تیموریان ساخت و گل سوم را نیز به ثمر رساند. او در پنجمین بازی ملی خود برابر عمان اولین کارت زرد خود را دریافت کرد.
ویدیو مرتبط :
ویدئو: : گل طارمی به سبک مهدی طارمی!
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
حمله سعودی ها به صفحه مهدی طارمی
حمله سعودی ها به پیج مهدی طارمی در اینستاگرام با واکنش متقابل هزاران ایرانی و حمله به صفحه باشگاه النصر مواجه شد.
به گزارش عصرایران در دیدار پرسپولیس و النصر مهدی طارمی تک گل میزبان را در حضور 100 هزار ایرانی به ثمر رساند.
طارمی در واکنش به لباس النصر در این دیدار که لباس پلنگی و کماندویی به تن داشتند نوشته است:
هی فلانی...اگه تو پلیسی ، ما پرسپولیسیم...
اخبار ورزشی - عصرایران