هشت سال از کوچ نادر ابراهیمی گذشت


امروز (یکشنبه 16 خرداد) هشتمین سالروز درگذشت نادر ابراهیمی، خالق رمان «یک عاشقانه آرام» است، که قرار بود موسسه‌ای به نام او تاسیس شود که البته هنوز خبری از آن نیست.

خبرگزاری ایسنا: امروز (یکشنبه 16 خرداد) هشتمین سالروز درگذشت نادر ابراهیمی، خالق رمان «یک عاشقانه آرام» است، که قرار بود موسسه‌ای به نام او تاسیس شود که البته هنوز خبری از آن نیست.

هشت سال از کوچ نادر ابراهیمی گذشت

 نادر ابراهیمی روز چهاردهم فروردین‌ماه سال ۱۳۱۵ در تهران به‌دنیا آمد. پس از طی تحصیلات مقدماتی از دبیرستان دارالفنون، دیپلم ادبی گرفت و وارد دانشکده‌ حقوق شد، اما تحصیلاتش را در این دانشکده نیمه‌تمام گذاشت و در رشته‌ زبان و ادبیات انگلیسی لیسانس گرفت.

ابراهیمی در سال ۱۳۴۲ نخستین کتاب خود را با عنوان «خانه‌ای برای شب» به چاپ رساند. از او علاوه بر مقاله‌های تحقیقی و نقد، بیش از ۱۰۰ کتاب در قالب رمان، داستان بلند و کوتاه، کتاب کودک و نوجوان، نمایشنامه، فیلمنامه و پژوهش در زمینه‌های گوناگون منتشر شده است.

او فعالیت حرفه‌یی خود را در زمینه‌ی ادبیات کودکان نیز با تأسیس مؤسسه‌ همگام با کودکان و نوجوانان با همکاری همسرش در آن مؤسسه متمرکز کرد. مؤسسه‌ی همگام به‌منظور مطالعه در زمینه‌ی مسائل مربوط به کودکان و نوجوانان برپا شد و فعالیتش را در حیطه‌ نوشتن، چاپ و پخش کتاب، نقاشی، عکاسی، و پژوهش دنبال کرد.

هشت سال از کوچ نادر ابراهیمی گذشت

نادر ابراهیمی جایزه‌ نخست براتیسلاوا، جایزه‌ نخست تعلیم و تربیت یونسکو، جایزه‌ کتاب برگزیده‌ی سال ایران و چندین جایزه‌ دیگر را دریافت کرده‌ است. همچنین عنوان «نویسنده‌ برگزیده‌ ادبیات داستانی ۲۰ سال بعد از انقلاب» را به‌خاطر داستان بلند و هفت‌جلدی «آتش بدون دود» به‌دست آورده‌ است.

او علاوه بر نوشتن رمان و داستان کوتاه، چندین فیلم مستند و سینمایی و همچنین دو مجموعه‌ی تلویزیونی را نوشته و کارگردانی کرده و آهنگ‌ها و ترانه‌هایی برای آن‌ها ساخته‌ است.

کمک کارگری تعمیرگاه سیار در ترکمن صحرا، کارگری چاپخانه، حسابداری و تحویل‌داری بانک، صفحه‌بندی روزنامه و مجله و کارهای چاپی دیگر، مترجمی و ویراستاری، ایران‌شناسی عملی و چاپ مقاله‌های ایران‌شناختی، فیلمسازی مستند و سینمایی، مصور کردن کتاب‌های کودکان، مدیریت یک کتاب‌فروشی، نقاشی روی روسری و لباس و تدریس در دانشگاه‌ها نیز از دیگر شغل‌هایی است که نادر ابراهیمی علاوه بر نویسندگی، تجربه کرده و شرح آن‌ها را در دو کتاب «ابن مشغله» و «ابوالمشاغل» تشریح کرده است.

هشت سال از کوچ نادر ابراهیمی گذشت

«یک عاشقانه‌ی آرام»، «بار دیگر شهری که دوست می‌داشتم»، «چهل نامه‌ی کوتاه به همسرم»، «مردی در تبعید ابدی»، «بر جاده‌های آبی سرخ»، «تضادهای درونی»، «آتش بدون دود»، و «آرش در قلمرو تردید» از دیگر آثار منتشرشده‌ نادر ابراهیمی هستند.

از این نویسنده نسخه‌ گویای کتاب «یک عاشقانه‌ی آرام» با صدای پیام دهکردی و آهنگسازی کریستف رضاعی از سوی انتشارات نوین کتاب گویا منتشر شده است.

نادر ابراهیمی در روز ۱۶ خردادماه سال ۱۳۸۷ پس از چندین سال دست و پنجه نرم کردن با بیماری درگذشت و پیکرش در بهشت زهرا (س) به خاک سپرده شده است.

هشت سال از کوچ نادر ابراهیمی گذشت

ابتدای فروردین‌ماه سال ۸۹ خانواده، جمعی از دوستان و علاقه‌مندان «نادر ابراهیمی» درصدد تاسیس بنیادی با نام او برآمدند. اهداف این مرکز، ایجاد گنجینه آثار و فعالیت هنرمندان، ادیبان، محققان و دانشجویان، ایجاد کتابخانه از کتاب‌های نسبتا زیاد ابراهیمی، حفظ آثار چاپ‌نشده، فیلم‌نامه‌ها، دست‌نوشته‌ها، تحقیقات و سخنرانی‌های نادر ابراهیمی، راه‌اندازی موزه‌ای از یادگار‌های شخصی او از روزهای نویسندگی، فیلم‌سازی، کوه‌نوردی، ایرانگردی، نقاشی، خطاطی و … عنوان شد.

اما پس از چند سال پیگیری برای تاسیس موسسه‌ای به نام نادر ابراهیمی، خانواده این نویسنده فقید هنوز به نتیجه‌ای نرسیده‌اند و به گفته همسرش، مسئولان مربوطه هنوز یک اتاق برای نگهداری آثار به‌جامانده از او اختصاص نداده‌اند.

هشت سال از کوچ نادر ابراهیمی گذشت

همسر نادر ابراهیمی چندی پیش گفت: در حال حاضر پوشه‌ای در دست دارم که پر از نامه‌های شهردار و دیگر مدیران فرهنگی هنری شهری و دولتی است که مدام دست به دست چرخیده و امضا شده ولی هیچ اتفاقی برای این‌که این موزه تاسیس شود،‌ نیفتاده است. متاسفانه برای چنین شخصیتی که این همه مخاطب دارد و مرتب راجع به او و آثارش صحبت می‌شود، معلوم نیست به چه دلیل دست‌اندرکاران نمی‌توانند یک اتاق تهیه کنند.


ویدیو مرتبط :
یک سال گذشت. چه زود گذشت : ~*_*~

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

هشت سال اینجوری گذشت!



اخبار,اخبارسیاسی, فساد اقتصادی

 

طنز/ هشت سال اینجوری گذشت!
 
«قدرت کردگار می‌بینم
حالت روزگار می‌بینم»
دور را دور رمل و اسطرلاب
عقل را کم عیار می‌بینم
اصل را فرع و فرع را بر اصل
در قضایا سوار می‌بینم
در دل روزهای خرتوخر
تا بخواهی غبار می‌بینم
روی دیوار پیشرفت و بقا
دو سه تا سوسمار می‌بینم

از عمل بی‌خبرترین هستم
در عوض هی شعار می‌بینم
مهرورزی شعار مدعیان
«در یمین و یسار می‌بینم»
در عمل منتها به وضع بدی
تپّه و کوهسار می‌بینم
حمله چل حرامیان مدرن
دم به دم آشکار می‌بینم
طرح‌هایی که آب و نان دارند
برده انحصار می‌بینم

اسب، اسب بخار کم دارد
سارقان در قطار می‌بینم
ارز و بازار دست یک عدّه
شرخر مستعار می‌بینم
نه به جمشید می‌شود خندید
نه فری را مهار می‌بینم
بابک و هافبک و بدون گلر
تیم را بی زوار می‌بینم
آدمی را حوالی سنگال
بی خبر برکنار می‌بینم

در پوپولیسم مد شده هر روز
زایش و ابتکار می‌بینم
وعده دادن زمین به همه
متر آن را هزار می‌بینم
سیب‌های زمینی از هر سو
گیج و بی اختیار می‌بینم
آنچه پیدا نمی‌شود در شهر
را کماکان وقار می‌بینم
شب به شب گوجه را چو طیّاره
در فضا پایدار می‌بینم

هشت سالی تشنج و کابوس
خواب را زهر مار می‌بینم
آنچه از خلق در می‌آید را
نه دعا که دمار می‌بینم
ملّت بینوای ایران را
جملگی در هوار می‌بینم
بیشتر از تمامی تاریخ
خلق را وامدار می‌بینم

نه فقط صد نفرگروه فشار
همه را در فشار می‌بینم
عینهو بمب ساعتی، خویشتن
را لب انفجار می‌بینم
مغزها را یکی یکی در مرز
در مسیر فرار می‌بینم
کاشکی کور می‌شدم اصلاً
که چنین روزگار می‌بینم
...
قدرت کردگار می‌بینم
انتهای بهار می‌بینم
مشت محکم به اقتضای زمان!
به دهان ویار می‌بینم
«چون فریدون به تخت بنشیند
دولتش بر قرار می‌بینم»
جمعِ بر اقتصاد شوریده
را به کل تار و مار می‌بینم
لیست غارتگران بیت المال
در صف انتشار می‌بینم

گوجه پرواز هم اگر بکند
پشت بندش خیار می‌بینم
توی جیب فری به جای دلار
شاخ گاو و چنار می‌بینم
هر که بر خواری وطن کوشید
را در این دوره خوار می‌بینم
«نعمت ا... نشسته در کنجی»
شعر او بر مدار می‌بینم
بار اول نبود و آخر نیست
چوب پروردگار می‌‌بینم

 اخبار سیاسی  - قانون