سبک زندگی


2 دقیقه پیش

شناخت بهترین آتلیه کودک و بارداری

بچه ها به سرعت بزرگ می‌شوند، زودتر از چیزی که فکرش را می‌کنید یا انتظارش را دارید. زمانی توانایی راه رفتن یا حرف زدن ندارند ولی اندک زمانی بعد آنها را در حال دویدن و مکالمه ...
2 دقیقه پیش

فیلم: تزیین اتاق کودک با گل‌های مقوایی

همین الان یک نگاهی به اتاق کودکتان بیندازید. آیا دلتان نمی خواهد چیزی به آن اضافه کنید؟ وقتی پولش را ندارید، پس باید از خلاقیتتان کمک بگیرید. در این ویدئو گل هایی مقوایی ...

کارتن خوابی در ایران، دچار نیمبیسم!


چندی پیش موسسه ای خدماتی در کانادا که در مورد ارائه راه حل های طولانی مدت مساله بی خانمانی فعالیت می کند آزمایشی درخصوص سنجش میزان تمایل و نگرش اهالی یک محله نسبت به احداث یک سرپناه بی خانمانی ترتیب داد.

ماهنامه وقایع - داریوش محمدی مجد: چندی پیش موسسه ای خدماتی در کانادا که در مورد ارائه راه حل های طولانی مدت مساله بی خانمانی فعالیت می کند آزمایشی درخصوص سنجش میزان تمایل و نگرش اهالی یک محله نسبت به احداث یک سرپناه بی خانمانی ترتیب داد. نتایج این آزمایش که به صورت فیلمی کوتاه منتشر شد نشان می دهد با وجود 230 هزار بی خانمان در کانادا و نیز علی رغم اذعان اهالی به ضرورت چنین سرپناه هایی برای افراد بی خانمان، با این حال اهالی آن محله، مخالف ساخت یک سرپناه برای افراد بی خانمان و کارتن خواب در محله خود بودند.

این پدیده تحت عنوان NIMBY (نیمبیسم) یا «نه پشتِ دیوار ما» از آن یاد می شود. نیمبیسم به باوری نزد عموم اشاره دارد که طی آن مردم با اجرای هر پژوهش شهری، عمرانی، زیرساختی یا خدماتی موافق هستند به شرطی که نزدیک محمل زندگی آن ها نباشد. بحث های دامنه داری درباره نیمبیسم در محافل علمی و تصمیم گیری به صورت جدی در حال پیگیری است تا آن جا که کمپین ها و استراتژی هایی به منظور مقابله با این پدیده به ظاهر مزاحم تدارک دیده می شود که با توجه به نوع پروژه عمرانی یا شهری راهکارهای مختلی تدوین و طراحی شده است.

کارتن خوابی در ایران، دچار نیمبیسم!

در این نوشتار سعی می شود به بحث نیمبیسم در پدیده بی خانمانی در دو حالت با نمیبیسم برخورد می کند؛ یکی زمانی که فرد بی خانمان به صورت کارتن خواب در کنار پیاده رو و در فضاهای عمومی اتراق می کند و دیگر زمانی است که برای این افراد، سرپناهی به منظور ارائه خدمات ساخته می شود. برای مثال شهرداری لندن با درخواست صاحبان غرفه های مراکز تجاری و مغازه ها با راه انداختن کمپینی تحت عنوان «این جا جای خواب نیست» و کار گذاشتن گل میخ های فلزی در مکان های دنج و گرم روبروی مغازه ها، زیر پل ها و سکوهای سطح شهر، جایی که اغلب بی خانمان ها در آن جا می خوابند، سعی کرد مانع از حضور آن ها در این فضاها شده و چهره شهر به اصطلاح زیبا بماند.

گفتمان این بود: «بخواب اما نه در محل کسب و کار من». و مثالی برای حالت دوم می توان به اعتراض اهالی اسلام شهر، همدان یا محله دروازه غار تهران و به طور کلی مردمی که شاهد تاسیس مراکز کاهش آسیب (DIC) یا کمپ های ترک اعتیاد و یا مراکز درمانی دیگر در مجاورت خانه های مسکونی خود هستند اشاره کرد. در این جا نیز گفتمان عمومی این است: این مراکز باعث کاهش ارزش املاک و بدنام شدن محله ما خواهدشد. بنابراین با وجود ضروری بودن چنین مراکزی برای این افراد نیازمند، مخالف احداث ساختمان هایی در محله خود هستم.

کارتن خوابی در ایران، دچار نیمبیسم!

اهالی این انتقاد را دارند که چرا این مراکز در محله آن ها ساخته می شود چرا در نقاط مرفه تر شهری ساخته نمی شود؟ چرا این ها را به مکانی خارج از شهر منتقل نمی کنند؟ ما چه گناهی کرده ایم که هر رو وقتی قدم در کوچه های محله می گذاریم شاهد رفت و آمد معتادین، کارتن خواب ها و افراد بزه کار باشیم؟ گناهمان چیست که در مناطق فرودست شهری زندگی می کنیم؟

از طرفی الگوهای درمان و مداخله در آسیب های اجتماعی دائم به سیاست های ادغام در جامعه و اجتماع محلی تاکید می کنند که نبایستی این حذف شدگان اجتماعی بیش از این دور از اجتماع نگهداری شوند و بایستی شرایط و فضایی انسانی مهیا شود تا فرایند کنترل و درمان شان به خوبی پیش رود.

جین جیکوبز؛ شهرشناس مشهور امریکایی، وقتی مخالفت اهالی را در ساخت بزرگراهی که قرار بود از میان پارک میدان واشنگتن در منهتن و روستای غربی بگذرد مشاهده کرد، تلاش های فراوانی به عمل آورد تا با بسیج اهالی و ارائه آلترناتیو هایی، مانع از این اقدام شود. بزرگراهی که می توانست با تغییر مسیر خود احداث شود چرا بایستی محله را دوپاره کند و باعث مشکلات فراوانی برای اهالی شود؟

این یک نمونه از نیمبیسم متعالی است که کنشگران با تشکیل سازمان یا کمیته ای محلی، مخالفت فعالانه ای در مواجهه با اقدامات توسعه ای به عمل می آورند. در مقابل، نیمبیسم منفی قرار دارد که خود به دو صورت اتفاق می افتد؛ زمانی که قرار است یک عملیات آبرسانی شهری انجام شود که تنها مزاحمت آن به چند ماه عملیات کارگاهی در محل مربوط می شود و متاثران به دلیل چنین مزاحمت هایی مخالف احداث آن هستند ما با یک نیمبیسم کورکورانه طرف هستیم که منافع عمومی را درنظر نمی گیرد. همچنین وقتی متاثران مستقیم اقدام توسعه ای (برای مثال در مورد همان بزرگراه) صرفا نه بگویند و نتوانند فعالیتی در خصوص اجرای سودبخش اقدام توسعه ای به عمل بیاورند جنبش نیمبیسم درواقع نتوانسته است به اهداف و بازگویی نیازهای اجتماع محلی برسد.

کارتن خوابی در ایران، دچار نیمبیسم!

اگر در مورد بی خانمانی و افراد خیابانی، «نه پشت دیوار ما» می گوییم بایستی به منظور رسیدن تا آن نیمبیسم متعالی بی خانمان ها مواردی را درنظر داشت:

1- نیمبیسم همواره مستعد بدفهمیده شدن است و به راحتی توان آن را دارد که توسط سودجویان مصادره شود. هیچ کسی دوست ندارد معتادین و کارتن خواب ها در محله آن ها رفت و آمد کنند. اما برساخت این واکنش نزد افکار عمومی و متعاقب آن مدیریت شهری این گونه فهمیده می شود که این افراد خیابانی مانند زباله هایی هستند که بایستی جمع آوری شده و به بیرون از شهر منتقل شوند. اگر نیمبیسم نتواند متعالی شود خسارات جبران ناپذیری به بار خواهدآورد.

2- در بحث علل به وجود آورنده کارتن خوابی به مثلث فقر مادی، فقر معنوی، فقر ارتباطی اشاره می شو. به عبارتی ممکن است فردی پول نداشته باشد و روحیه زندگی اش را هم از دست بدهد ولی چون دوستانی دارد که به وقت تنگدستی حمایتش می کنند، این فرد، بی خانمان و خیابانی نخواهدشد. هیچ فردی به یکباره بی خانمان نمی شود بلکه در طول زمان به تدریج به فقر کامل می رسد. تاکید بر این نکته که همه بی خانمان ها زمانی درست شبیه انسان های عادی و خوش پوش بودند جنبش نیمبیسم را دگرگون خواهدکرد.

3- خوشبختانه در فرهنگ ما به درجات بالایی این همدلی با افراد تنگدست وجود دارد. ولی بایستی این همدلی، آگاهانه تر و سازمان دهی شده تر پیش رود. ما باید بدانیم کارتن خواب ها شب ها نمی توانند بخوابند و خواب را به روز و زمانی که امنیت به شهر باز می گردد موکول می کنند. ما باید بدانیم بی خانمان ها به هر دلیلی جزو بی آزارترین گروه های خیابانی هستند و تنها درصد کمی از آن ها که شیشه مصرف می کنند کنترل خودشان را از دست می دهند. و دست آخر این که ما توأمان هم باید بدانیم اعتیاد تحت هر شرایطی نکوهیده، مخرب و بد است و هم این موضوع را درک کنیم که کارتن خواب های تهران برای حل مسئله سرمای شب و فرار از روحیه پوچ گرایانه ای که گلوی آن ها را فشار می دهد به مواد روی می آورند. در این خصوص فعالیت های خودجوشی از سوی مردم در بسیاری از کشورهای سرمایه داری به منظور آشتی با کارتن خواب ها و حل مشکلاتشان به راه افتاده است.

کارتن خوابی در ایران، دچار نیمبیسم!

4- اگر نیمبیسم بی خانمانی نتواند متعالی شود یعنی اگر نتواند تمامیت پدیده ای به نام بی خانمانی و ساز و برگ های آن را درک کند گسترش بی خانمانی و تلفات ناشی از مداخلات بد حتمی خواهدبود. اگر لحظه کشمکش های اجتماع محلی در مخالفت با شتلرسازی یا مسکن ارزان قیمت و ارائه خدمات اجتماعی برای بی خانمان ها با اقدامات بولدزری جمع آوری و حذف آن ها از سطح شهر توس طدولت یا شهرداری را، لحظه نخست بنامیم هر نیمبیسمی اگر درست فهمیده شود واجد یک لحظه دوم نیز خواهدبود که بعد از فهم مواضع و مشکلات احداث یک سرپناه یا ارائه خدمات انسانی ادغامی از یک سو و مسائل بی خانمان ها از سوی دیگر، اقداماتی با کمترین زیان و بیش ترین فایده برای طرفین درگیر را صورت بندی خواهدکرد. درک این لحظه دوم و سرنوشت ساز، شخصیت یک جامعه شهری انسانی را مشخص خواهدکرد.


ویدیو مرتبط :
کارتن خوابی که استاد زبان است

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

تحلیلی بر کارتن خوابی زنان در ایران


کارتن خوابان یا بی خانمان های مطلق کسانی هستند که مطلقا هیچ محلی برای اقامت و هیچ سقفی جز آسمان و هیچ امیدی جز بسربردن زیر سقف مقوایی کارتن ندارند.

ماهنامه پیام ابراهیم - مرضیه مرتاضی لنگرودی: کارتن خوابی پدیده ای شهری است. بی خانمان یا کارتن خواب به کسی می گویند که موقتا یا بطور دایم زندگی و حتی خوابیدن در محیط پرتنش و خشن خیابان و در جمع همنوایانی چون خود را آرامش بخش تر از خانه و یا خانواده ای که به آن تعلق داشته است می داند. یعنی حاضر است در خیابان و زیر سقف مقوایی که برای خود فراهم کرده بسر برد اما به خانه برنگردد.

مفهوم بی خانمانی به زندگی در انزوا و در حاشیه جامعه هم تعریف شده است. کسانی که معمولا برچسب خورده و از نظر اجتماعی و اقتصادی کنترل کمی بر زندگی خویش دارند. برخلاف آنچه اغلب می پندارند همیشه فقر مالی باعث کارتن خوابی یا بی خانمانی نمی گردد بلکه احساس ناامنی و طردشدگی از طرف خانواده می تواند دلیل بی خانمانی و کارتن خوابی و در صورت تداوم منجر به فقر و بزهکاری و دیگر آسیب های اجتماعی گردد.

بی خانمانی و کارتن خوابی به صورت نسبی و موقت و یا دایم و مطلق دیده می شود. کارتن خوابان یا بی خانمان های مطلق کسانی هستند که مطلقا هیچ محلی برای اقامت و هیچ سقفی جز آسمان و هیچ امیدی جز بسربردن زیر سقف مقوایی کارتن ندارند. این ها در شبانه روز در خیابان و در امکانی چون ایستگاه های اتوبوس و مترو یا ساختمان های مخروبه و زیر پل ها به سر می برند.

تحلیلی بر کارتن خوابی زنان در ایران

در بررسی علل و عوامل کارتن خوابی به دو مولفه عمده اشاره می شود. عوامل فردی و عوامل اجتماعی. عوامل فردی را عواملی مانند اعتیاد به مواد مخدر و الکل و فقر و ترس و ناامنی و نداشتن شبکه حمایتی خانوادگی برشمرده اند و عوامل اجتماعی را در وضعیت نامناسب اقتصادی و بیکاری و بهم ریختگی هنجارها و ارزش های اخلاقی و نبود و یاناکارآمدی نظام بیمه و تامین رفاه اجتماعی دیده اند. در کشور ما غلبه با نگاه یکجانبه گرایی است که به عوامل فردی کارتن خوابی بیش از عوامل ساختاری توجه و تاکید دارد. درست تر آنست که نگاه به پدیده کارتن خوابی نگاهی همه جانبه و جامع باشد.

اغلب پدیده کارتن خوابی را به مساله فردی محدود کرده و پدیده کارتن خوابی را به بیماری کارتن خوابی تقلیل می دهند. در چنین رویکردی به جای پرداختن به ریشه های فرهنگی و اقتصادی و اجتماعی کارتن خوابان و یا اسکان آن ها در پناهگاه ها و گرمخانه ها تمرکز می شود.

تقلیل پدیده اجتماعی کارتن خوابی به بیماری فردی کارتن خوابی سبب غفلت از سایر وجوه به ویژه وجه فرهنگی این پدیده شوم می گردد. در بی خبری و یا نادیده انگاری وجوه فرهنگی کارتن خوابی و بی خانمانی جامعه ناباورانه شاهد گسترش کارتن خوابی و بی خانمانی به ویژه کارتن خوابی زنان می گردد. و گمان می برد با پدیده خلق الساعه ای مواجه شده است. در حالی که پدیده های اجتماعی هم پای علل اجتماعی تحت تاثیر الگوها و طرحواره های فرهنگی هستند و عین حال به علل زیستی و روانی هم توجه دارند اما نقش اصلی در شکل گیری پدیده را به آن ها نمی دهند. پدیده کارتن خوابی مانند پدیدار شدن تب در بیماری است. تب به خودی خود بیماری نیست بلکه بیانگر وجود ویروس و یا عفونت در بدن موجود زنده است.

تحلیلی بر کارتن خوابی زنان در ایران

به نظر می رسد پدیده کارن خوابی به حدی گسترش پیدا کرده که دیگر نمی توان چشم بر آن بست. علاوه بر این طی چند سال اخیر شاهد کاهش سن کارتن خواب ها و افزایش زنان کارتن خواب بوده ایم (موسوی چلک، 1393)

پدیده بی خانمانی و کارتن خوابی زنان در ایران پدیده نوظهوری است. بنابر گزارش های موجود بیش از 15 هزار نفر بی خانمان در شهر تهران حضور درند. 15 تا 20 درصد این افراد را زنان تشکیل می دهند (جهانگیری فر، 1393).

اخیرا معاون رییس جمهور در امور زنان و خانواده از وجود 5 هزار زن کارتن خواب در کشور خبر داده و گفته: «از میان 15 هزار کارتن خوابی که در این کشور وجود دارند، 5 هزار نفر زن هستند». به گفته معاون خدمات اجتماعی سازمان رفاه و مشارکت های اجتماعی، شهردار تهران آقای جهانگیری فر «میانگین سن زنان کارتن خواب شهر به 17 و 18 سال کاهش یافته است.»

تحلیلی بر کارتن خوابی زنان در ایران

رضا جهانگیری فرد گفته است: «زمانی در هشت سال گذشته عمده آمار زنان بی خانمان و کارتن خواب شهر تهران به زنان سالمند تعلق داشت اما این روزها شاهد حضور زنان جوان هستیم.». برای افزایش تعداد زنان کارتن خواب و کاهش سن زنان کارتن خواب دلایل متعددی همچون اعتیاد و طلاق و خشونت های جسمی و جنسی علیه زنان را ذکر کرده اند. به گفته مسئولین در گذشته زنان و دختران فراری و کارتن خواب، برای رهایی از آسیب ها و خطرات اجتماعی مجبور بودند از لباس و آرایش های مردانه استفاده کنند.

امروزه این روند تغییر کرده است. تعداد زنان کارتن خواب و تنزل میانگین سنی آن ها، آن قدر افزایش پیدا کرده که دیگر نیازی نمی بینند تا زن بودنشان را از جامعه مخفی کنند. پرسش هایی که اینجا صورتبندی می شوند مثل اینکه چه شده که زنان با برقراری خویشاوندی میان خانه و خیابان، خیابان را به عنوان خانه خود بر می گزینند؟ چه اتفاقی در فضای اجتماعی و فرهنگی ما رخ داده که زنان پروایی از ترک خانه و کارتن خواب شدن ندارند؟ و یا چه شده که زنان نیازی نمی بینند تا کارتن خوابی خود را از جامعه مخفی کنند؟

همان طور که پیش تر گفته شد پاسخ های متعددی به این پرسش ها داده شده است. بی خانمانی و کارتن خوابی زنان علل چندگانه و پیچیده پزشکی و روانپزشکی و اجتماعی و اقتصادی سیاسی و فرهنگی دارد از جمله سابقه آزار دیدن و تجاوز محارم در دوران کودکی، مشکلات ناشی از سوء مصرف مواد والدین و نداشتن اختیار و قدرت انتخاب در ازدواج ها و بیکاری و فقر گسترده و تن فروش اجباری برای تامین احتیاجات و مواد والدین به ویژه پدر یا همسر؛ خشونت ها خانگی مثل ضرب و شتم و تحقیر و بعضا بیماری روانی و عدم دسترسی آسان به خدمات مددکاری اجتماعی و رفاهی دارد.

تحلیلی بر کارتن خوابی زنان در ایران

مسلما خشونت های خانوادگی و تبعیض های اجتماعی علیه زنان در نقل و انتقال آن ها از خانه به خیابان بی تاثیر نیست. اما همه انواع این خشونت ها پیش از این هم وجود داشته، ولی چرا تا دودهه پیش زن ها ترجیح می دادند در آتش خشونت های خانگی در خانه بسوزند اما به خیابان رانده نشوند. اما امروزه ترجیح می دهند با خشونت ها و آسیب های اجتماعی در خیابان بسازند اما به خانه برنگردند؟

مسلما پاسخ به این پرسش نیاز به کار پژوهشی در ابعاد گوناگون فردی اجتماعی، سیاسی و اقتصادی و فرهنگی دارد. در اینجا با توجه به وجه فرهنگی درچارچوب نظریه قدرت پدرسالار سعی در دادن پاسخی به پرسش فوق می کنیم.

در طول تاریخ قدرت پدرسالار در چارچوب گفتمان حمایت، جنسیت زنانه را در قالب ناموس تبدیل به سوژه می کند. گفتمان پدرسالار در حمایت از بدن رام شده زن به منزله ناموس مرد؛ مسئولت تامین رفاه و امنیت همه جانبه زن (ناموس) را بر عهده مرد می گذارد و مرد به بهانه تامین امنیت ناموس اراده خود درخصوص حضور عینی و ذهنی زن در چارچوب خانه را اعمال می کند.

خانه ایمن ترین مکان و به مثابه گاو صندوقی برای حفظ و نگهداری ناموس مرد به شمار می رود. تا پیش از این که با پدیده کارتن خوابی زنان مواجه شویم؛ الگوهای فرهنگی، نقش های جنسیتی زنانه برآمده از گفتمان پدرسالار بر سازنده نقش های خانگی برای زنان بوده اند. اما کارتن خوابی زنان به عنوان یک پدیده نوظهور بیانگر این واقعیت است با هسته ای شدن خانواده ها در شهر و نحیف شدن شبکه های حمایتی فامیلی و خویشی؛ گفتمان پرقدرت و حمایتگر پدرسالار، هژمونی و انسجامش را از دست داده است.

تحلیلی بر کارتن خوابی زنان در ایران

بی پناهی زنان در برابر انواع خشونت های رایج در خانواده و کردارهای جنسیتی تبعیض آمیز علیه زنان در جامعه؛ درماندگی آموخته شده که توسط نظام آموزش و پرورش بر دختران و پسران جوان تحمیل می گردد و توانایی حل مسایل و امید به آینده روشن را از آنان سلب می کند؛ ناتوانی و استیصال پدر و مادر، زن و شوهر در حمایت از خانواده و از یکدیگر و بسیار دیگر از علل و عوامل سبب فروپاشیدن ارزش ها و ناکارآمدی هنجارهای معرف شناختی و کژکارکردی الگوهای فرهنگی نقش های جنسیتی زن و مرد شده اند. پذیرش کارتن خوابی زنان در واقع به مثابه پذیرش ناموس به عنوان چیزی فاقد ارزش پشت در خانه و در خیابان است.

پدیده کارتن خوابی زنان بیانگر وجود نوعی ناکارآمدی انباشته در نظام فرهنگی است که کم اهمیت انگاشته و نادیده گرفته شده اند. زمان کارتن خواب با برقراری رابطه خویشاوندی با خیابان و ساکنین نا «زن» خیابان ناخودآگاه در برابر قدرت تهی از معنای پدرسالار و کردارهای تبعیض آمیز جنسیتی او که فرادستی مردانه را بدون پذیرش مسئولیت های محوله می خواهد، گفتمان مقاومت منفی را شکل داده اند.

آن ها با فرار از خانه خود به واسطه رفتارهای خشونت آمیز و احساس ناایمنی گسترده در حقیقت ناکارآمدی گفتمان پدرسالار در تامین امنیت و رفاه خانواده و زن به عنوان ناموس و کانون خانواده را به چالش کشیده و به رخ جامعه خوابزده نمایانده اند. خیابان در اعمال خشونت بر کارتن خوابان تبعیض قایل نمی شود و زن و مرد کارتن خواب را به طور برابر در معرض انواع آسیب های اجتماعی قرار می دهد. زن و مرد کارتن خواب در فقدان حمایت های اجتماعی، و هنگام بروز بحران و استرس های ناشی از تهاجمات، و انزوای اجتماعی بدون توجه به عامل جنسیت از یکدیگر حمایت می کنند.

تحلیلی بر کارتن خوابی زنان در ایران

برابری و حمایت حداقلی که خانواده به زن نداده را زن کارتن خواب از خیابان اخذ می کند.و به این ترتیب زنان کارتن خواب از موضع زنانه و با بدن زنانه گفتمانی زن محور شکل داده و به نحو دیگری توجه جامعه را به زنان جلب کرده اند. درواقع در متن و زمینه ای که جنس مونث به حاشیه رانده می شود و زنان اساس جز در رابطه با هنجارهای مردانه قادر به بازنمایی خود نیستند. زنان کارتن خواب هم چون زنان پلیس و زنان دستفروش و همه زنانی که با قدم گذاشتن در عرصه هایی که پیش از این کاملا مردانه تلقی می شدند؛ زنانگی به منزله حاشیه نشینی را به چالش کشیدند.

زنان کارتن خواب ناآگاهانه گفتمانی در برابر گفتمان مردانه حاکم شکل داده اند که در قابل سوژه شدن زن ها به مثابه ناموس مقاومت می کند. زنان کارتن خواب البته با بازتکرار اقتدار مردانه در خود به منظور بقا و حمایت در برابر مصایب خیابان و بی خانمانی تا محو زنانگی پیش رفته اند. آن ها تبدیل به بودن هایی فاقد تمایزیافتگی جنسی و جنسیتی شده اند. و این بی خود شدن و بی دیگری ماندن؛ بسیار دشوارتر از بی خانمان بودن و کارتن خواب شدن است.