سبک زندگی
2 دقیقه پیش | شناخت بهترین آتلیه کودک و بارداریبچه ها به سرعت بزرگ میشوند، زودتر از چیزی که فکرش را میکنید یا انتظارش را دارید. زمانی توانایی راه رفتن یا حرف زدن ندارند ولی اندک زمانی بعد آنها را در حال دویدن و مکالمه ... |
2 دقیقه پیش | فیلم: تزیین اتاق کودک با گلهای مقواییهمین الان یک نگاهی به اتاق کودکتان بیندازید. آیا دلتان نمی خواهد چیزی به آن اضافه کنید؟ وقتی پولش را ندارید، پس باید از خلاقیتتان کمک بگیرید. در این ویدئو گل هایی مقوایی ... |
چگونه مشکلات شخصی را به محل کار نیاوریم؟
اگر ناگهان خود را در شرایط دشوار ببینید، شاید غیرممکن به نظر برسد که مثل همیشه بهترین خودتان باشید. برای اینکه توازن لازم را ایجاد کنید، در اینجا چند توصیه هست که بتوانید در شرایطی که با مشکل بزرگی دست و پنجه نرم میکنید، کارتان را بدون هیچ خللی ادامه بدهید.
اما در شرایطی که یک اتفاق بزرگ ناگهان زندگیتان را به هم میریزد، چهطور این جاهطلبی در کار را حفظ میکنید؟ در مورد مسائل خطیر و بغرنج صحبت میکنم_ مثلا، تشخیص دادهاند یکی از اعضای خانواده به سرطان مبتلا است، درگیر مشکلات مالی جدی میشوید، یا نامزدتان عروسی را به هم میزند. چنین بحرانهایی برای همهی ما اتفاق میافتد، هر لحظه ممکن است ناگهان از راه برسد، و چالش بزرگی در بهترین بودن شما در محیط کار ایجاد کند. وقتی یک بحران شخصی، پشت میزتان، چشمانتان را پر از اشک میکند، وظایف شغلی که معمولا خیلی راحت آنها را به بهترین نحو انجام میدهید، مثل تحویل به موقع پروژها، پیشنهاد ایدههای معرکه در هر جلسهی بارش مغزی، یا راضی کردن مشتریها، ممکن است موانع غیر قابل عبوری به نظر برسند.
اگر ناگهان خود را در شرایط دشوار ببینید، شاید غیرممکن به نظر برسد که مثل همیشه بهترین خودتان باشید. همزمان، میدانید که باید به کارتان ادامه بدهید. نیازی به یادآوری نیست که حفظ ظاهری عادی و نرمال در شرایط سخت مهم است. برای اینکه توازن لازم را ایجاد کنید، در اینجا چند توصیه هست که بتوانید در شرایطی که با مشکلی بزرگی دست و پنجه نرم میکنید، کارتان را بدون هیچ خللی ادامه بدهید.
انجام بدهید: فکر کردن قبل از به اشتراک گذاشتن
ممکن است نتوانید تصمیم بگیرید که آیا باید در مورد بحران شخصیتان با همکارانتان صحبت کنید یا نه. قبل از فاش کردن جزییات، در مورد معایب و مزایای به اشتراک گذاشتن آن فکر کنید.
اگر، برای مثال، با مشکلات سلامتی روبهرو هستید، احتمالا باید بعضی جزییات را در مورد شرایطتان به مدیر و تیمتان بگویید، چون ممکن است بخواهید محل کار را به برای مراجعه به دکتر ترک کنید. اگر کارتان شامل ارتباط روزانه با مشتریها میشود، باید در نظر داشته باشید که آیا میخواهید مستقیما به آنها بگویید چه شدهاست، یا میخواهید تیمتان به نمایندگی از شما با آنها صحبت کنند و اینکه چه بگویند.
همچنین، در نظر داشته باشید عرف محل کارتان چیست. مثلا، اگر در محیط کارتان، زندگی خصوصی هر کسی مانند یک کتاب باز، برای همه آشکار است، عادی به نظر میرسد که بیش تر در مورد آنچه اتفاق افتاده است صحبت کنید. اگر محل کارتان خیلی حرفهای است، شاید از نظر فرهنگی بهتر باشد فقط جزییات را طبق روال اداری فاش کنید که شامل صحبت کردن با مدیر یا بخش منابع انسانی میشود. به یاد داشتهباشید که اگر تصمیم گرفتید جزییات چالشهای شخصیتان را با همکارانتان در میان بگذارید، ممکن است آنها شما را نصیحت کنند یا سوال بپرسند. از قبل تصمیم بگیرید تمایل دارید در مورد چه چیزهایی صحبت کنید و ترجیح میدهید چه چیزهایی را پوشیده نگهدارید.
انجام ندهید: فراموش کردن تعیین حد و مرز با خانواده.
برای اینکه بحران را با موفقیت پشت سر بگذارید، باید بدانید چه وقت حد و مرزها را مشخص کنید، حتی برای نزدیکترین آدمها.
در این مدت، ممکن است اقوام و دوستان بخواهند به در ساعات کاری ابراز همدردی کنند و پیشنهاد کمک بدهند، یا اگر موضوعی است که به آنها هم مربوط میشود، به دنبال حامی برای خودشان باشند. بگذارید بدانند که آیا میتوانید در هنگام کار به تلفن جواب بدهید یا نه، چه وقت میتوانند با شما تماس بگیرند، یا تحت کدام شرایط اضطراری میتوانند(یا نمیتوانند) شما را از کار بازدارند.
انجام بدهید: فرصت دادن به خود
هر نوع بحرانی با اندوه همراه است، اینکه چهطور با این غم کنار میآیید، در نهایت تعیین میکند چهقدر سریع به شرایط عادی برمیشد. اگر از یک غم بزرگ، مثل مرگ یکی از اعضای خانواده، رنج میبرید؛ نترسید و مدتی از کار فاصله بگیرید تا با این فقدان کنار بیایید. مثلا، به جای اینکه صبح روز بعد از مراسم خاکسپاری، پس از یک پرواز نیمه شب از یک شهر دور، به محل کارتان برشد، سعی کنید فقط به کارهای خیلی مهم در خانه رسیدگی کنید؛ بعد، بقیه روز را استراحت کنید و برای خودتان غذا درست کنید.
وقتی به محل کارتان برگشتید، آگاه باشید چه مقدار از انرژی ذهنتان را صرف چیزی میکنید که در زندگی شخصیتان اتفاق افتاده است. نگرانی بیش از حد برای سلامتی مضر است و بهرهوری ندارد. در عوض، در طول روز یک فرصت ۱۵ دقیقهای به خودتان بدهید تا ذهنتان را پاک کنید و کاری انجام دهید که از نظر احساسی به آرامش برسید، مثلا، قدم بزنید یا خاطرات روزانهتان را بنویسید. وقتی یک دوره پریشانی را تجربه میکنید، ضروری است که مراقبت از خو را در اولویت قرار دهید، در دراز مدت، این به نفع زندگی حرفهایتان است. وقتی به کار باز خواهیدگشت که استراحت کردهاید، از نظر احساسی پایدارتر، و برای تصمیمگیری هم در کار و هم در خانه، آمادهتر هستید.
انجام بدهید: تمرین دلسوزی برای خود
بازگشت به روال عادی در کار بعد از تجربهی یک شک عظیم در زندگی، میتواند چالشبرانگیز باشد، پس به یاد داشتهباشید با خودتان با مهربانی رفتار کنید. یک بحران شخصی میتواند تمرکز شما را به هم بزند، پس اگر متوجه شدید ذهنتان آشفته است، خودتان را به خاطر اینکه به اندازهی کافی بهرهور نبودهاید، سرزنش نکنید. بپذیرید که فقط موقتی است و با محدودیتهای فعلی، هر آنچه را میتوانید انجام دهید.
معمولا این یعنی به خودتان مسلط باشید و تا جایی که ممکن است، از پیش برنامهریزی داشتهباشید. وقتی انرژی ذهنی کمی دارید، تقسیم کردن پروژهها به مراحل کوچکتر قابل کنترل و انجامپذیر کمک میکند تمرکز خود را حفظ کنید. مثلا، شاید این هدف را در نظر بگیرید که ۴ مورد از فهرست کارهایتان را انجام دهید، بعد به خودتان اجازه دهید تا با خانوادهتان صحبت کنید یا مدتی را صرف فکر کردن به آنچه روی دادهاست بکنید. با کار کردن در مسیر اهداف واقعگرایانه، به خودتان فرصت ایجاد روندی را میدهید که تمرکزتان را در طول روز تقویت کند.
انجام ندهید: فراموش کردن مزایایتان
خیلی از ما سالها برای یک شرکت کار میکنیم، و هنوز از مزایایی که برایمان در نظر گرفته شدهاست چیزی نمیدانیم. آیا شرکت شما خدمات قضایی، نگهداری از کودک، یا مشاوره ارائه میدهد؟ خیلی از این مزایای کمتر شناخته شده میتوانند فشار مالی و احساسی را در شرایط بحرانی کم کنند.
و بدون ترس فراتر از چیزی که به آسانی در دسترس شما است بروید. فعال باشید و کشف کنید آیا شرکت میتواند در این شرایط خاص به شما کمکی بکند یا نه و چگونه.
فهرستی از چیزهایی تهیه کنید که بهرهور شما را در دورهی بحرانی به حداکثر میرساند، مثل دورکاری هنگام دیدار با خانواده، یا کاهش ساعات کاری برای چند هفته؛ و ببینید آیا مدیرتان میتواند خواستههای شما را برآورده کند یا نه. مانند مذاکرات کاری، معمولا ظرفیتی برای راهحلهای خلاقانه در دورهی بحرانی وجود دارد، ولی تنها به شرط اینکه فقط سوال کنید. همهی ما روزهای تیره و تاری را در زندگی خواهیم گذراند، و کنار گذاشتن کار برای کنار آمدن با چالشهای زندگی ابدا شرمآور نیست. بازگشت به کار با خاطر آسوده نه تنها به نفع کار و وجههی شما است، بلکه به میتواند به شما کمککند قدم در مسیر التیام احساسی بگذارید.
ویدیو مرتبط :
انیمیشن مشکلات تصاویر شخصی روی موبایل
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
مشکلات جنسی زنان چیستند و چگونه درمان می شوند؟
مشکلات جنسی زنان چیستند و چگونه درمان می شوند؟
ناتوانی یا اختلال جنسی در زنان چند نوع است؟
اختلال جنسی در زنان به انواع زیر تقسیم می شود:
1- اختلال کمبود میل جنسی یا سردمزاجی زنان.
2- اختلال بیزاری یا تنفر جنسی. این اختلال شدیدتر از اختلال قبلی است.
3- اختلال در برانگیختگی جنسی. در این حالت فرد واجد میل جنسی است اما برانگیخته نمی شود.
4- هراس از آلت. این اختلال، اختلالی اضطرابی است که در آن فرد به شدت از آمیزش می ترسد، درحین آمیزش تمام عضلات شکم، ران، دست و پای او جمع می شود و به مرد اجازه آمیزش را نمی دهد.
5- واژینیسموس. این اختلال شبیه اختلال قبلی است. در این حالت، عضلات ست و پا و شکم شل است ولی عضله ابتدایی واژن مسدود و منقبض است و این انقباض مانع از دخول می شود.
6- آمیزش دردناک. این اختلال در اثر برانگیخته نشدن درست خانم و یا تعارضات خانم با همسرش در زندگی زناشویی و یا ناشی از مشکلاتی است که زن از کودکی با آمیزش جنسی داشته است. در این حالت، آمیزش برای خانم بسیار دردناک و ناخوشایند می شود.
7- اختلالِ نرسیدن به ارگاسم. این اختلال بسیار شایع است و شاید شایع تررین اختلال جنسی خانم ها باشد. این اختلال در کشور ما نسبت به کشورهای غربی و حتی کشورهایی مثل کره و چین و ژاپن رواج بیشتری دارد.
کلاً این اختلال در خاورمیانه شیوع گسترده تری نسبت به جهان غرب و بسیاری از مناطق دیگر جهان دارد. علت آن هم آموزه های تعصب آمیز است که اجازه نمی دهد خانم ها به اوج لذت جنسی برسند و بعد از مدتی نسبت به رابطه جنسی سرد و نفرت زده می شون و حتی از همسر خودشان هم دلزده می شوند که چرا او به ارگاسم می رسد ولی من به ارگاسم نمی رسم.
8- اختلال سردرد بعد از آمیزش. در این حالت، فرد بعد از آمیزش دچار سردرد، انقباض های عضلانی ناحیه سر، سرگیجه، تهوع می شود.
9- اختلال ملال بعد از آمیزش. در این حالت، زن پس از آمیزش دچار افسردگی و اندوه می شود و ممکن است گریه کند و دچار غم شدید شود.
این ها اختلالات جنسی خانم هاست.
حادترین اختلال در بین این اختلالات نه گانه کدام است؟
بیزاری جنسی از همه حادتر است و درمانش هم از همه شدیدتر است؛ چون فرد نه تنها تمایلی به نزدیکی ندارد بلکه از آن بیزار است. ممکن است علت این اختلال، سوءاستفاده های جنسی در کودکی باشد. تجاوز و کودک آزاری حتی توسط محارم و یا آموزه های سخت و متعصبانه در خانواده، می تواند علت این اختلال باشد.
مثلاً در خانواده ای که سه تا عمه میانسال ازدواج نکرده حضور دارند، یک دختر کم سن و سال در اثر تلقینات این سه تا عمه، می تواند دچار بیزاری جنسی شود ؛ من خودم چنین بیماری داشتم.
گاهی نیز آموزه هایی که موجب خشم زن نسبت به نزدیکی می شوند، می توانند علت این حالت باشند. مثلاً ممکن است یک زن ، مقاربت را نشانه بیچارگی و تحقیر و تسلیم و ستم پذیری اش بداند! چنین باورهایی می تواند به خشم از نزدیکی و بیزاری جنسی منجر شود.
ارتباط ناخوشایند با همسر و یا دعواهای خانوادگی و اختلافات زناشویی هم به صورت ثانویه ممکن است موجب بیزاری جنسی شوند. انزجار جنسی سخت ترین و حادترین نوع اختلال جنسی در زنان است.
به طور کلی هر چه اختلال جنسی در مرحله آغازین تری از نزدیکی رخ دهد، حادتر و درمانش دشوارتر است. مثلاً درمانِ اختلالِ ملال و سردردِ بعد از آمیزش آسان تر از اختلال نرسیدن به ارگاسم و درمان این یکی آسان تر از اختلالات برانگیخته نشدن است.
دوره آمیزش به چهار مرحله تقسیم می شود:
1- میل جنسی 2- برانگیختگی جنسی 3- اورگاسم 4- فرونشینی.
فرونشینی در مرد و زن تفاوت هایی دارد. فرونشینی در مرد با دوره ای از بی پاسخی همراه است که بسته به سن و سال، وضعیت روحی و ژنتیک مرد ممکن است از یک ربع تا حتی چند روز باشد. مرد پس از رسیدن به ارگاسم، تا مدتی توانایی نعوظ دوباره را از دست می دهد ولی چنین حالتی در خانم ها وجود ندارد.
زنان پس از یک ارگاسم بلافاصله می توانند وارد یک ارگاسم دیگر شوند و حداقل سه تا چهار ارگاسم پشت سر هم را می توانند تجربه کنند ولی چنین ویژگی ای در مردها وجود ندارد. بنابراین برخی معتقدند میل جنسی در زنان خیلی قوی تر از مردان است.
بیزاری جنسی و هراس از آلت دقیقاً چه تفاوتی با هم دارند؟
هراس از آلت ناشی از این است که خانم در ناخودآگاه خودش احساس می کند که اگر نزدیکی کند، اعضاء و جوارحش زخمی و خدشه دارد می کند و مثلاً او را می کُشد.
هراس از آلت در جامعه ما و کلاً در خاورمیانه، خیلی شایع است. در دبیرستان ها و مدارس راهنمایی، افسانه هایی ورد زبان دختران است که مثلاً عمه فلانی ازدواج کرد و کارش به اورژانس کشید، خاله فلانی شب اول ازدواج داشت می مرد و او را بردند بیمارستان و بخیه اش زدند و … این افسانه ها سال ها در ذهن دختران ما می ماند و آنها با این تصورات بزرگ می شوند و ازدواج می کنند ولی او در خیلی از موارد نمی توانند با این افسانه ها کنار بیاید و آنها را از ذهن خود دور بریزند.
شما در بین بیمارانتان چنین نمونه ای زیاد دارید؟
بسیار زیاد. حداقل هفته ای پنج تا پانزده بیمار دارم که دچار هراس از آلت اند.
درمان این مشکل آسان است؟ و اصلاً چگونه است؟
درمانش خیلی آسان است. ما اطلاعاتی عینی به بیمار می دهیم. مثلاً اطلس آناتومی و وضعیت عضلات آلت و واژن را به فرد نشان می دهیم تا بیمار بداند که هیچ عضله یا استخوانی در آلت مرد وجود ندارد و فقط خون است که موجب نعوظ آلت مردانه می شود. ما این ها را به بیمار یادآور می شویم و او بر اساس جدول تمریناتی که به او می دهیم، تمرین های ویژه ای انجام می دهد. این مشکل در عرض 7 هفته قابل درمان است.
سردمزاجی در زنان بیشتر علل روانی دارد یا فیزیولوژیک و بیولوژیک؟
غالباً علل روانی دارد. اختلال جنسی به طور کلی ممکن است اولیه یا ثانویه باشد. اختلال اولیه از ابتدای آمیزش جنسی وجود دارد. اختلال ثانویه یعنی فرد تا مدت ها در نزدیکی جنسی مشکلی نداشته و اختلالش مثلاً از شش ماه پیش شروع شده است.
دانستن اینکه اختلال جنسی اولیه است یا ثانویه، و دیگر اینکه فقط معطوف به شوهر است یا کلاً در رابطه با هر جنس مخالفی وجود دارد، در درمان اختلال جنسی زنان مهم است.
در این موارد آموزه های متعصبانه و سخت گیرانه دوران کودکی و نوجوانی، احتمال سوءاستفاده جنسی و جسمی، یعنی دستمالی شدن دختر توسط پسردایی، پسر عمه، پسرعمو، پسرخاله، برادر، پدر، عمو، دایی – که متاسفانه در کشور ما نیز شایع است - و نیز موارد دیگری مثل مردستیزی، ازدواج تحمیلی و یا اختلافات زناشویی، که حتی می تواند شامل تعیین مهریه و خرید جهیزیه و خریدن یا اجاره کردن خانه مناسب زندگی، می تواند به سردمزاجی زن بینجامد.
درمان سردمزاجی دشوار نیست ولی درمانگر برای درمان سردمزاجی و یا بیزاری جنسی، که اختلالات اولیه محسوب می شوند، باید باورهایی را در ذهن خانم ها بشکند. بنابراین شخصیت درمانگر یا مشاور نقش بسیار تعیین کننده ای در درمان اختلالات جنسی دارد.
اگر بیمار به لحاظ شخصیتی درونگرا و شرمگین باشد و به توضیحات اندک بسنده کند، درمان آن طور که باید پیش نمی رود؛ چون یک سری باورهای نادرست و طرح واره های شناختی غلط و نیز یکسری تعصبات و نادانی ها باید در جلسه آغازین شکسته شود تا بیمار راغب شود که تمرینات توصیه شده از سوی درمانگر را انجام دهد.
گاهی حتی اتوریته و اقتدار زیادی در جلسه اول باید اعمال شود تا بیمار انگیزه درمان را بدست آورد.
انگیزه درمان را چطور می توان افزایش داد؟
مثلاً من در مطب خودم یک میز مربع دارم که چهار تا صندلی در اطراف آن است و با بیمار و همسر او دور همین میز می نشینم. یعنی می خواهم به او بگویم این جا با مطب یک جراح که یک میز مستطیل بزرگ اربابی دارد و دو تا صندلی رعیتی هم جلوی آن میز برای مریضش گذاشته است، خیلی فرق دارد.
من به مریض می گویم که بار اصلی درمان بر دوش شما و شوهرتان است. من فقط می توانم کلید گنج را به دست شما بدهم ولی این خود شما هستید که باید به غار بروید و گنج را از آن خود کنید. اگر تمرین های درمانی را انجام ندهید، فیلم های آموزشی را نبینید، کتاب های لازم را نخوانید، درمان پیش نمی رود و مشکل حل نمی شود.
در روانپزشکی به طور کلی و در درمان اختلالات جنسی به طور ویژه، این طور نیست که مریض مثل کسی که به چشم پزشک مراجعه کرده، دراز بکشد و چند قطره در چشم او بریزند و بعد چشمش را پانسمان کنند و او بی هیچ نقش و کنشی، خوب شود و سلامتش را بدست آورد.
آمیزش دردناک چطور؟ این اختلال معمولاً بعد از ازدواج ایجاد می شود یا از قبل وجود دارد؟
بستگی به اولیه یا ثانویه بودن اختلال دارد. در مواردی که اختلال اولیه است، ماجرا به پیش از ازدواج بازمی گردد ولی وقتی این اختلال ثانویه است، در اغلب موارد، مشکل ناشی از دوران پس از ازدواج است. یعنی مشکلاتی که بین زن و شوهر ایجاد شده، در ایجاد این اختلال موثر بوده است.
حتی نارضایتی زن از میزان نفقه و خرجی نیز می تواند موجب اختلال آمیزش دردناک شود. وقتی که آقا از چشم خانم بیفتد، ممکن است آمیزش دردناک شود.
یائسگی چه رابطه ای با اختلالات جنسی زنان دارد؟ و اگر رابطه ای دارد، بیشتر به کدام اختلال منجر می شود؟
یائسگی قطعاً بر کارکرد جنسی زنان تاثیر دارد. پس از یائسگی انواع اختلالات ممکن است در زنان حادث شود که شایع ترین آنها کمبود میل جنسی، برانگیخته نشدن، آمیزش دردناک و حتی به ارگاسم نرسیدن است.
این مشکلات زنان یائسه، راه حلی هم دارد؟
قبلاً برای رفع این مشکلات، جایگزینی هورمون صورت می گرفت ولی الان به دلیل بالارفتن آمار سرطان در زنان، این تردید پیش آمده است که آیا جایگزینی هورمون کار درستی است یا نه؟ در این باره اختلاف نظر زیادی بین متخصصان زنان و زایمان وجود دارد. به هر حال، یائسگی از حیث ایجاد اختلال جنسی در زنان، قطعاً مشکل ساز است.
در جامعه ایران واکنش مردها به اختلال جنسی همسرشان معمولا چیست؟
مشکلات جنسی زنان در بسیاری از موارد منجر به فروپاشی خانواده می شود اما این فروپاشی به صورت غیرمستقیم رخ می دهد. یعنی مشکلات جنسی زن، مرد را به بیرون خانواده سوق می دهد. مرد اگر نتواند آمیزش جنسی داشته باشد، دچار مشکل در ناحیه های بیضه و پروستات شده و همچنین دچار افسردگی و یا پرخاشگری می شود.
بعضی مردان بیرون از خانواده با زن دیگری وارد رابطه می شوند و در بسیاری از موارد، همسر آنها پس از اینکه متوجه این امر می شود، طغیان می کند و و زن و شوهر کارشان به جدایی و طلاق می کشد.
مرد با همسرش که ناتوانی جنسی دارد، چگونه باید رفتار کند؟
مرد پیش از هر چیز، باید همسرش را درک کرده و او را حمایت کند. من همیشه به مردها می گویم هر مردی اگر رستم دستان هم باشد، در طول چهل سال حداقل چهار تا هشت بار و هر بار چهار تا هشت هفته ممکن است دچار اختلال جنسی جدی شود.
مرد باید بداند همان طور که این مشکل گریبانگیر خودش می شود، همسر او نیز ممکن است با چنین مشکلی مواجه شود.
افسردگی در زنان دو برابر مردان است. اضطراب در زنان دو-سه برابر مردان است. زنان فراز و فرودهای هورمونی دارند و در دوران بارداری و نیز پس از زایمان، تالمات روحی و روانی خاص خودشان را دارند و در این دوره ها ممکن است دچار مشکل اختلال جنسی شوند.
اختلال جنسی در پی مشکل روحی، امری طبیعی است. مرد باید همسرش را درک کند، از او حمایت کند و او را متهم به کم لطفی و مایه نگذاشتن از خودش در رابطه زناشویی نکند؛ چرا که زن در چنین وضعی قطعاً خودش این اندوه و نگرانی را دارد که در اثر ناتوانی او، زندگی اش در معرض خطر است.
مرد باید همسرش را نزد درمانگر اختلالات جنسی ببرد.
هم اکنون دوازده نفر روانپزشک، یک نفر متخصص مامایی و دو نفر روانشناس در ایران وجود دارند که درمانگر جنسی هستند. این پانزده نفر آدم های شناخته شده ای هستند که متاسفانه همگی در تهران هستند. اما این به این معنا نیست که یک متخصصان اعصاب و روان، اورولوژی و زنان و زایمان در شهرستان ها، نمی توانند به حل مشکلات جنسی زنان کمک کنند.
به هر حال، بهتر است زن و شوهر به جای مراجعه به مشاوران و روانشناسان گوناگون، هر چه سریعتر به یک پزشک مراجعه کنند؛ زیرا مشکلات جنسی با فیزیولوژی و آناتومی پیوند خیلی نزدیکی دارد و روانشناسان و مشاوران در طول دوران تحصیلشان فیزیولوژی و آناتومی را مطالعه نمی کنند. اما پزشکان و ماماها، این مباحث را مطالعه کنند.
مرد باید هر چه زودتر همسرش را به یک درمانگر اختلالات جنسی برساند، با او در جلسات درمانی شرکت کند، همسرش را تشویق کند که تمرین ها را انجام دهد، بار درمان را بر دوش همسر بگذارد ولی در تمامی مراحل درمان حامی و پشتیبان همسرش باشد.
دکتر بهنام اوحدی
منبع:asriran.com