سبک زندگی
2 دقیقه پیش | شناخت بهترین آتلیه کودک و بارداریبچه ها به سرعت بزرگ میشوند، زودتر از چیزی که فکرش را میکنید یا انتظارش را دارید. زمانی توانایی راه رفتن یا حرف زدن ندارند ولی اندک زمانی بعد آنها را در حال دویدن و مکالمه ... |
2 دقیقه پیش | فیلم: تزیین اتاق کودک با گلهای مقواییهمین الان یک نگاهی به اتاق کودکتان بیندازید. آیا دلتان نمی خواهد چیزی به آن اضافه کنید؟ وقتی پولش را ندارید، پس باید از خلاقیتتان کمک بگیرید. در این ویدئو گل هایی مقوایی ... |
معماریِ «معماران فرهنگ ایران»
58 سال پیش در نهم اردیبهشت، مردم همدان در یکی از میادین اصلی شهر، شاهد رونمایی از بنایی بودند که بعدها به عنوان سمبل شهرشان شناخته شد. بنای یادبودی برای ابوعلی سینا.
به این بهانه اطلاعات کوتاهی را درباره چگونگی ساخت بناهای فعلی که بر مزار بوعلی سینا، خیام، حافظ و سعدی شیرین سخن است را آوردیم تا وقتی به هر کدام از این مکان ها سری می زنیم، یادی هم کنیم از کسانی که نگذاشتند مفاخر ایران در جایی مهجور و بی نام و نشان آرمیده باشند!
ابوعلی سینا/ گنبد قابوس مدرن
بنای ابتدایی آرامگاه ابوعلی سینا در زمان قاجاریه ساخته شد و آرامگاه فعلی در زمان پهلوی دوم به مناسبت هزارمین سالروز تولد این دانشمند بزرگ، توسط انجمن آثار ملی ایران ساخته و در سال 1333 شمسی افتتاح شد. طرح و نقشه اولیه این بنا در خرداد سال 1324 شمسی توسط انجمن آثار ملی بین مهندسان و فارغ التحصیلان رشته معماری به مسابقه گذاشته شد و با نظر آندره گُدار و مهندس فروغی، طرح پیشنهادی مهندس هوشنگ سیحون پذیرفته شد.
در نیمه سال 1326 انجمن تصمیم به اجرای طرح گرفت. سال بعد هوشنگ سیحون طرح پیشنهادی را به عنوان پایان نامه به دانشکده هنرهای زیبای پاریس تقدیم کرد و اوایل سال 1328 ساخت این آرامگاه آغاز شد. نقشه آرامگاه براساس قدیمی ترین بنای تاریخ دار اسلام در ایران یعنی گنبد قابوس (در استان گلستان) که از شاهکارهای معماری به شمار می آید، کشیده شده است.
تنها اختلاف ظاهری این بنا با گنبد قابوس در این است که گنبد قابوس ده تَرک ولی آرامگاه بوعلی 12 تَرک دارد. وجود 12 ستون نشان دهنده 12 رشته دانشی است که ابن سینا بر آنها احاطه داشته است.
به مناسبت موقعیت محلی و محدودبودن فضای آرامگاه و برای صرفه جویی در مخارج، آرامگاه بوعلی را با نصف ابعاد گنبد قابوس در نظر گرفتند. اختلاف دیگر این دو بنا با یکدیگر در این است که فاصله بین ترک ها در گنبد بوعلی باز و گشاده است در حالی که بنای گنبد قابوس از ابتدا تا انتها (جز د قسمت ورودی) هیچ گونه شکاف و روزنه ای ندارد و درون آن همچون دخمه، تاریک و فاقد نورگیر و روشنایی است. البته باز گذاردن فاصله میان تَرک ها به دلیل وجود بادهای سنگین و طوفان های پاییزه و زمستانه شهر همدان نیز بوده است.
محل فعلی آرامگاه بوعلی، منزل مسکونی ابوسعید دخوک یار دیرین وی بوده و بوعلی مدتی را نزد او به عنوان مهمان سپری کرده است و مزار هردو در این محل واقع شده است. این بنا از زمان ساخت تا به حال به عنوان سمبل شهر همدان شناخته می شود و در کنار غار علیصدر، یکی از جاذبه های گردشگری شهر کهن همدان است که هرساله گردشگران زیادی از داخل و خارج از ایران را برای بازدید به همدان می کشاند.
آرامگاه خیام/ تلفیقی از فنون
آرامگاه کنونی خیام در شهر نیشابور، در باغی که مقبره امام زاده محروق از نوادگان امام سجاد(ع) در آن واقع است، قرار گرفته؛ در مرداد 1335، انجمن آثار ملی در نامه ای به مهندس سیحون نوشت که وضع بنای موجود آرامگاه خیام متناسب با شخصیت علمی و هنری خیام نیست و انجمن در نظر دارد در این مورد اقداماتی به عمل آورد. از او خواسته شد، طرح و نقشه جدیدی متناسب با شخصیت خیام طراحی کند.
سیحون و حسین جودت پس از بازدید از مکان، بررسی های لازم را انجام داده و طرح را در قالب کروکی ارائه دادند و بعد از تایید انجمن ملی و رییس دانشکده هنرهای زیبا، مهندس محسن فروغی، طرح های تکمیلی و اجرایی را آماده کردند.
هوشنگ سیحون خود درباره این بنا می گوید: آرامگاه خیام در باغ امامزاده محروق نیشابور قرار داشت. اولین کاری که باید انجام می دادم این بود که به گونه ای طراحی کنم که آرامگاه خیام و امامزاده محروق، تداخل پیدا نکنند. برای باغ، محوری عرضی تعریف کردم تا آرامگاه را که در گوشه شمال شرقی باغ قرار داشت، از امامزاده جدا کنم من آرزو دارم مزارم در جایی باشد که در بهاران برگ گل روی مزارم بریزد. بنابراین من مکانی در باغ را که اختلاف ارتفاع سه متری نسبت به درختان زردآلوی باغ داشت، انتخاب کرد چون این مکان سه متر پایین تر قرار دارد، فصل بهار، شکوفه های زردآلو روی مزار می ریزد.
سیحون با درنظر گرفتن وجوه مختلف شخصیت عطار که ریاضیدان، منجم و شاعر بود، سعی کرد که این سه ویژگی در طراحی بنا نشان داده شود. دایره کف به ده قسمت تقسیم شد، به طوری که یادبود بر ده پایه مستقر باشد. عدد ده، اولین عدد دورقمی ریاضی و پایه اصلی بسیاری از اعداد است. از هر یک از پایه ها دوتیغه مورب به طرف بالا حرکت می کند، به ترتیبی که با تقاطع این تیغه ها، حج کلی برج در فضا ساخته می شود و چون تیغه ها موربند، خطوط افقی آنها باید ناظر بر محور عمودی باشد. پس تیغه ها به صورت مارپیچی شکل به سوی بالا حرکت می کنند تا با هم تلاقی یابند و از طرف دیگر سر در بیاورند که خود شکل پیچیده ریاضی و هندسی است.
این شکل با عدد ده، هر دو سمبل دانش ریاضی خیام است. برخورد تیغه ها با یکدیگر فضاهای پر و خالی و به خصوص در بالا ستاره های درهمی به وجود می آورند که از لا به لای آنها آسمان آبی نیشابور پیداست و به تدریج به طرف نوک گنبد، ستاره ها کوچک تر می شوند تا در آخر یک ستاره پنج پر، آنها را کامل می کند. این ستاره ها و آسمان به شخصیت نجومی خیام اشاره درد و اما برخورد تیغه ها با هم، ده لوزی بزرگ می سازد که باید با کاشی پر شوند.
مهم ترین تزیین، خود رباعیات خیام اند که به صورت خط شکسته و درهم به روش سیاه مشق های خطاطان بزرگی همچون میرعماد و بعضی استادان شکسته نویس با کاشی به صورت نقوش انتزاعی سرتاسر لوزی ها را پر می کنند. باید گفت در تاریخ معماری ایران، اولین باری بود که خط شکسته در تزیینات بنا به کار رفت.
از داخل نیز قسمت های پر، از جمله همین لوزی ها با نقش گل و برگ و پیچک باز هم با کاشی معرق زینت یافتند که تماما شخصیت شاعری خیام رانشان می دهند. دور تا دور برج، در قسمت اختلاف سطح، چشمه سارها در اطراف، دایره ای وسیع به مرکز خود برج شکل گرفتند. همه بنا از سنگ گرانیت با اجزای مثلثی شکل و تورفتگی ها و برون آمدگی هایی ساخته شده که تا اندازه ای شکل خیمه را تداعی می کنند و این به نام خیام اشاره دارد که چون پدرش خیمه دوز بوده نامش را به همین مناسبت برگزیده است.
از طرف دیگر، حوض ها با کاشی فیروزه که در مجموع قسمتی از ستاره را نشان می دهند، به تعداد هفت فلک و هفت آسمان و هفت تپه باز به دانش ستاره شناسی و نجوم خیام اشاره دار که در مجموع حال و هوایی شاعرانه دارد و همان طور که خواست خود خیام بود، مزارش در بهاران گل افشان است.
نام مجموعه آرامگاهی موجود، در شمال شهر شیراز و در جنوب دروازه قرآن است. این مجموعه به دلیل جای دادن آرامگاه حافظ شیرازی در خود به این نام مشهور شده است. حدود 65 سال پس از وفات حافظ شمس الدین محمد یغمایی، حاکم فارس، باری اولین بار عمارتی گنبدی شکل بر فراز مقبره حافظ بنا کرد و در مقابل این عمارت، حوض بزرگی ساخت که از آب رکن آباد پرمی شد.
این بنا در زمان حکومت شاه عباس صفوی (اوایل قرن یازدهم هجری قمری) مورد مرمت و بازسازی قرار گرفت و همچنین به دستور نادرشاه افشار، آرامگاه بار دیگر مرمت شد اما بنیادی ترین کار در زمان کریمخان زند روی آرامگاه انجام گرفت. او در سال 1189 ه.ق ساختمانی اساسی روی آرامگاه حافظ ساخت. ساختمان او به شیوه بناهای زمان زندیه دارای تالاری با چهار ستون سنگی یکپارچه بود که از طرف شمال و جنوب گشاده و در دو طرف چپ و راست آن دو اتاق ساخته شده بود، به گونه ای که مقبره حافظ در شمال تالار قرار می گرفت و در جنوب آن باغی بزرگ نمایان بود. این چهار ستون با ارتفاع پنج متر هنوز هم در وسط تالار مقابل پله ها با نقوش رنگ باخته اما زیبا خودنمایی می کنند.
همچنین کریمخان دستور داد تا سنگی از جنس مرمر برای قبر خواجه بتراشند و پس از آماده شدن سنگ، دو غزل از غزل های حفاظ را به خط نستعلیق که توسط حاج آقاسی بیگ افشار آذربایجانی نوشته شده بود، روی آن حجاری کردند که این سنگ هنوز هم روی قبر قرار دارد.
در سال 1314 شمسی به دستور علی اصغر حکمت (وزیر فرهنگ وقت) و علی ریاضی، طرح نقشه آرامگاه حافظ، به شکل کنونی آن با طراحی و نظارت مهندس «آندره گدار» شرق شناس و ایران شناسی فرانسوی تهیه و به مرحله اجرا درآمد و در سال 1316 به اتمام رسید. طبق این نقشه در تالار، چهار ستون وسط که در زمان زندیه احداث شده بود، از دو طرف امتداد یافت و حافظه به دو محوطه، شامل باغ در جنوب، تالار و آرامگاه در شمال آن تبدیل شد.
آرامگاه شیخ شیرین سخن فارسی سعدی شیرازی در خانه خود که اواخر عمر خود را در آنجا گذرانده است، در شهر شیراز و در دامنه کوه فهندژ، در انتهای خیابان بوستان واقع شده است. برای اولین بار در قرن هفتم توسط خواجه شمس الدین محمد صاحبدیوان، مقبره ای بر فراز قبر سعدی ساخت. در سال 998 ه. ق به حکم یعقوب ذوالقدر، حکمران فارس، خانقاه شیخ ویران شد، تا اینکه در سال 1187 ه.ق به دستور کریمخان زند، عمارتی از گچ و آجر بر فراز مزار شیخ ساخته شد که شامل دو طبقه بود.
این بنا در دوره قاجاریه، در سال 1301 توسط فتحعلی خان صاحبدیوان، مرمت شد و چند سال بعد نیز حبیب الله خان قوام الملک دستور تعمیر و ترمیم قسمتی از بنا را صادر کرد؛ بنایی که در زمان کریمخان ساخته شده بود، تا سال 1327 برپا بود.
در سال 1329 به کوشش علی اصغر حکمت و با نظارت آندره گدار توسط انجمن آثار ملی ایران، بقعه کنونی به جای ساختمان قدیمی براساس طرح مهندس محسن فروغی و مهندس علی صادقی با اقتباسی از چهل ستون اصفهان و ابنیه قدیمی دیگر با معماری جدید ساخته شده است و مراسم افتتاح رسمی در آن در اردیبهشت ماه 1331 برگزار شد.
ورودی مجموعه در راستای ورودی آرامگاه است. ساختمان به سبک ایرانی ساخته شده است. ساختمان اصلی آرامگاه شامل دو ایوان عمود برهم است که قبر شیخ در زاویه این دو ایوان قرار گرفته است. روی آرامگاه، گنبدی از کاشی های فیروزه ای رنگ ساخته شده است. سنگ های پایه بنا، سیاه رنگ است و ستون ها و جلوی ایوان از سنگ قرمز مخصوصی ساخته شده است. سنگ قبر در وسط عمارتی هشت ضلعی قرار دارد و سقف آن با کاشی های فیروزه ای رنگ تزیین شده است.
در هفت ضلع ساختمان، شش کتیبه قرار دارد که از قسمت هایی از گلستان، بوستان، قصاید، بدایع و طیبات شیخ انتخاب شده و به خطر ابراهیم بوذری نوشته شده است. متن کتیبه دیگر، از علی اصغر حکمت است که در مورد چگونگی ساخت بنا توضیحاتی داده است. در ضلع غربی، قصیده ای با مطلع زیر دیده می شود:
خوش است عمر، دریغا که جاودانی نیست
پس اعتماد بر این چند روز فانی نیست
معمار بزرگ
آندره گدار (Andre Godard)، معمار فرانسوی در سال 1881 در فرانسه متولد شد. او پس از فارغ التحصیلی در دانشکده هنرهای زیبای پاریس در رشته معماری و باستان شناسی، به معماری شرق و به خصوص ایران علاقه مند شد و تحقیقات خود را در این زمینه پیگیری کرد.
آندره گدار سهم زیادی در معماری های معروف و زیبای ایران دارد. طراحی آرامگاه حافظ، طراحی و سرپرستی موزه ایران باستان، سعدی در شیراز، طرح ساختمان کتابخانه ملی ایران و ساختمان سه گوش و قدیمی دانشگاه جندی شاپور اهواز از مهم ترین طراحی های این معمار در ایران به شمار می روند.
این باستان شناس در زمان جنگ جهانی دوم به عنوان نماینده کمیته ملی فرانسه در ایران برگزیده شد. او در سال های حضورش در ایران به آثار تاریخی و معماری ایران علاقه مند شد و با همکاری همسرش، در هشت جزوه این آثار را به طور تفصیلی به زبان فرانسه برای استفاده محققان و پژوهشگران غربی معرفی و تدوین کرد.
سه تپه تاریخی «سلیمان تپه»، «زیرز» و «مازیر» از نخستین آثار ملی ایران بودند که توسط این معمار فرانسوی در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیدند.او در طول اقامتش در ایران فعالیت های بسیاری را در زمینه معماری و باستان شناسی انجام داد. انتشار نشریه باستان شناسی، ریاست و استادی در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران و تعمیر مسجد جامع شیراز، مسجد شاه اصفهان و مسجد شیخ لطف الله از جمله این فعالیت ها هستند.
ویدیو مرتبط :
حماسه دیگر از معماران ایران زمین
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
جایگاه زایش در فرهنگ عامه مردم ایران
مراسمهای قرآن اندازون شیرازیها و یدی گئجه آذربایجانیان
به دنیا آوردن بچه و زایش در بیشتر ادیان و فرهنگها، بخصوص در جوامع سنتی و روستایی، از چنان اهمیت و جایگاهی برخوردار است كه بیشك مراسم و اعتقادات گستردهای، چه در زمان بارداری، چه در زمان زایمان و حتی پس از آن را در پی دارد و در هر منطقهای از ایران كه پای میگذاریم به مراسم و آداب و رسوم متنوعی در خصوص این دوران گذار برمیخوریم كه همگی در مطالعات فرهنگ عامه حائز اهمیت هستند.
از میان تمامی این رسوم، 2 رسم لول اندازون یا قرآن اندازون مردم شیراز و رسم یدی گئجه (هفت شب) آذربایجانیان مورد توجه این نوشتار است.
مراسم قرآن اندازون/ لول اندازون: میان شیرازیها علاوه بر ویارانه و سیسمونی برون كه در بیشتر نقاط ایران مرسوم میباشد، رسمی وجود دارد كه میگویند در بسیاری از مناطق و شهرهای استان فارس با كمی تفاوت، امروزه نیز همچنان برگزار میشود. هر مادری كه منتظر به دنیا آمدن فرزندی است، با این رسم آشنایی دارند و از آن به قرآن اندازون یا لول اندازون یاد میكند و معمولا در5 4 ماهگی بارداری، یعنی زمانی كه جنین وجود خود را با تكان خوردن در شكم مادر اعلام میكند، (به قول شیرازیها وقتی جنین لول میندازه) برگزار میشود. بدین شكل كه خانواده مادر با تهیه گردن آویزی مخصوص از جنس طلا و مزین به نام خدا، آیه وان یكاد و دیگر آیات خاص قرآنی (به منظور دفع چشم زخم و محافظت از مادر و فرزند) و هدایایی همچون چادررنگی، لباس (ترجیحا سبزرنگ)، میوه، شیرینی و به همراهی عدهای از دوستان و آشنایان به خانه زن باردار میروند. این هدایا با تزیین خاصی همراه است. بدینشكل كه گردنبند را در سبدی پر از بادام و شیرینی قرار میدهند كه پس از آویختن گردنبند بر گردن مادر، بادام و شیرینیها را در میان میهمانان پخش میكند و عدهای نیز به تبرك، آن را به خانه میبرند یا مقداری از آن را به نیت بچهدار شدن، به زنی كه بچهدار نمیشود، میدهند.
گردنآویز طی مراسم ختم انعام، دعا و آرزوی سلامت برای مادر و نوزاد، به گردن مادر آویزان میشود و وی در تمامی مدت بارداری، زایمان و حتی تا مدتها پس از زایمان نیز آن را به همراه دارد و این گردنآویز در میان این مردم، همواره مقدس و حافظ مادر و نوزاد تلقی میشود و بودن آن در گردن هر زنی نشان از باردار بودن اوست.
نكته دیگر اینكه، قرآن ترجیحا توسط فردی مذهبی یا بزرگ فامیل كه دارای خصایص حسنه باشد، بر گردن مادر آویخته میشود. آنان معتقدند اگر فرد صبوری این كار را انجام دهد، كودك نیز این خصلت حسنه را خواهد داشت؛ البته این اعتقاد در مورد كسی كه برای اولین بار نوزاد را در گهواره میگذارد نیز صدق میكند.
وجه تسمیه این رسم به نام لول اندازون از آن جهت است كه در زمانهای گذشته گردن آویزی كه برای این كار استفاده میشده، به شكل لولهای استوانهای بوده، اما در حال حاضر شكلهای دیگر این گردن آویز نیز مرسوم است و برخی از اینها به شكل كعبه، كتاب قرآن، یا صندوقچهای به شكل قاب قرآن است كه در آن نوشتهای از آیات قرآن قرار میدهند.
مراسم یدی گئجه (هفت شب) آذربایجانیان
از جمله مراسمی كه در هفتمین شب تولد نوزاد در میان آذربایجانیان اجرا میشود، مراسم یدی گئجه است؛ البته این رسم نیز مانند بسیاری از رسمهای دیگر، بیشتر متعلق به گذشته است و امروزه اگر هم برگزار شود كاملا به شكل نمادین خواهد بود. در خصوص این شب و مراسمی كه در آن برگزار میشود، دلایل و اعتقاداتی وجود دارد. از جمله اینكه كودك 6 روز پرمخاطره اول زندگی را به سلامت پشت سر گذاشته و برخی دیگر نیز بر این اعتقادند كه چون تنها ماندن زائو و نوزاد در این شب خطرناك است، در كنارشان میمانند و آنها را یاری میدهند تا این شب را به دور از خطرهای خاص، به شادی و خوشی سپری كنند. علاوه بر آن، به نظر میرسد خوشیمنی و تقدس عدد 7 نیز در خصوص انتخاب این روز برای برگزاری این مراسم، بیتاثیر نیست.
یدی گئجه در گذشته، اینگونه شروع میشد كه نزدیك غروب، دور تا دور رختخواب مادر و نوزاد را با ریسمانی سیاهرنگ كه از موی بز تهیه میشد، حصار میكشیدند. این كار و همچنین قرار دادن كاسه مسی، چاقو و ارسین كه از همان روز اول بالای سر مادر قرار میدادند، به این دلیل بود كه اعتقاد داشتند اگر چنین كنند، مادر و فرزند از شر و تاثیرات سوء جن كه معروفترین آن، جن آل است و در اصطلاح محلی به آن آل آروادی میگویند، در امان میمانند و آن طناب حصاری میشود تا جنها، ناراحتیها و بیماریها نتوانند به مادر و فرزند نزدیك شوند. معمولا در كنار كاسه مسی و چاقو، تكه نانی نیز به یمن بركت و روزی نوزاد، قرار میدادند.
كار بعدی، شستشوی نوزاد و پوشاندن لباس تمیز و نو بر تناش بود؛ البته باید گفت معمولا در این روز نوزاد را غسل مولود نمیدادند، زیرا اعتقاد داشتند اگر كودك بدون غسل بماند، هیچ آسیب و بیماریای به او نمیرسد و اگر كسی احتمالا همراه خود، دعا یا پارچه زردرنگ داشته باشد اثر سوء خود را نسبت به نوزاد از دست میدهد و كودك مریض نمیشود. نوزاد را در چهلمین روز تولد، غسل مولود میدادند و معمولا ناخنهایش را نیز در این روز میچیدند و رسم بر این بود كه دایی بچه با گذاشتن سكهای در كف دست نوزاد، ناخنهای او را میگرفت.
به دنبال این كار، به ابروان و چشمان نوزاد سرمه میكشیدند و 7 سنجاق بر لباس او میزدند. این كارها را معمولا ماما (قابله نوزاد) انجام میداد كه در زبان محلی به او ماماننه میگفتند. این شخص از احترام و جایگاه بالایی میان خانوادهها برخوردار بود؛ چرا كه به مادر كمك میكرد نوزاد خود را به دنیا بیاورد و به دلیل تجربهای كه در این زمینه داشت، كارهای نوزاد را در روزهای اولیه انجام میداد و مراقبت مادر و نوزاد را 10 روز به عهده میگرفت. مثلا 3 روز، در 3 وعده، غذایی مقوی از كره و شكر تهیه میكرد و به نوزاد میداد و غذای مخصوص كاچی برای مادر میپخت و تا روز دهم نیز به صورت تماموقت كنار نوزاد و مادر میماند. معمولا بعد از 10 روز كار وی تمام میشد و طبق رسم علاوه بر دستمزد، صابون، خلعت و كلهقند نیز به وی هدیه میدادند. در مورد صابون، مردم اعتقاد داشتند اگر صاحب نوزاد به ماماننه صابون ندهد، در روز قیامت با دستانی خونین در مقابل صاحب نوزاد ظاهر میشود.
احترام ماماننه در گذشته به قدری بوده كه اختیار پیشنهاد و حتی گاهی انتخاب نام نوزاد را داشت.
در این رسم، اقوام نزدیك برای شام دعوت میشدند و پس از شام، زنها كنار مادر و نوزاد میماندند و مردها به اتاق دیگری میرفتند، چراكه این مراسم، مراسمی زنانه بوده و مردها در آن شركت چندانی نداشتند.
برای مراسم پس از شام، همسایگان و اقوام دیگر، به منظور تبریك گفتن و شركت در جشن به خانه آنها میآمدند. هركس در آن روز خوراكیای با خود به همراه میآورد و هدیه اصلی را روز دهم كه مصادف با حمام بردن، غسل دادن مادر و گاهی نامگذاری نوزاد بوده، میدادند.
در این شب، معمولا از غروب به بعد، نوزاد را روی زمین نمیگذاشتند و او را در آغوش داشتند. هریك از افراد حاضر در مجلس و بخصوص ماماننه كودك را در آغوش میگرفتند، روی او را میبوسیدند و برایش آرزوی سلامت و خوشبختی میكردند.
در این مراسم، خوراكیهایی كه مهمانان با خود میآوردند به همراه تنقلاتی كه صاحبخانه، خود تهیه میكرد با هم مخلوط كرده و همراه شیرینی، میوه و چای از میهمانان پذیرایی میكردند. (این تنقلات معمولا عبارت بودند از گندم، بزرك و نخود بو داده، كشمش و توت و...)
آخر شب، مراسم به پایان میرسید و میهمانان به خانهشان بازمیگشتند و فقط مادربزرگها و ماماننه شب را با مادر و نوزادش سپری میكردند و بدین شكل هفتمین شب تولد نوزاد با همراهی دوستان و اقوام، به خوشی سپری میشد.
منبع: jamejamonline.ir