سبک زندگی


2 دقیقه پیش

شناخت بهترین آتلیه کودک و بارداری

بچه ها به سرعت بزرگ می‌شوند، زودتر از چیزی که فکرش را می‌کنید یا انتظارش را دارید. زمانی توانایی راه رفتن یا حرف زدن ندارند ولی اندک زمانی بعد آنها را در حال دویدن و مکالمه ...
2 دقیقه پیش

فیلم: تزیین اتاق کودک با گل‌های مقوایی

همین الان یک نگاهی به اتاق کودکتان بیندازید. آیا دلتان نمی خواهد چیزی به آن اضافه کنید؟ وقتی پولش را ندارید، پس باید از خلاقیتتان کمک بگیرید. در این ویدئو گل هایی مقوایی ...

شهرنشین ها فقیرتر از روستایی ها شده اند؟!


معاون وزیر رفاه و امور اجتماعی، دو روز پیش گفت که «همواره در ایران فقر روستایی بیشتر از فقر شهری بوده است اما مطالعات ما نشان می دهد که این پدیده در حال وارونه شدن است.»

روزنامه هفت صبح - مصطفی مسجدی آرانی: معاون وزیر رفاه و امور اجتماعی، دو روز پیش گفت که «همواره در ایران فقر روستایی بیشتر از فقر شهری بوده است اما مطالعات ما نشان می دهد که این پدیده در حال وارونه شدن است.»

مطالعاتی که او از آن سخن به زبان آورده، گزارش فقر نام دارد که به گفته احمد میدری، وزارت رفاه بر اساس آیین نامه مصوب سال 84 موظف بوده در نیمه اول هر سال، گزارشی از وضعیت فقر و رفاه اجتماعی آماده و به مسئولان کشور ارائه کند اما این کار از سال 84 تا پایان دولت دهم انجام نشده است.

به گفته میدری، در دولت یازدهم، این گزارشات را هر سال برای مسئولان ارسال کرده اند و در جلسه روز یکشنبه مورخ 12 اردیبهشت ماه نیز این گزارش در جلسه هیئت وزیران ارائه شد.

سوالی که با خواندن این اظهارات به وجود می آید این است که چرا پدیده وارونگی فقر در کشور ما به وجود آمده است؟ در اینجا نگاهی داریم به چند دلیل روشن این موضوع البته از منظر آماری.

روستاییان فقیر و شهرنشین های فقیرتر!
مسئله شهرنشینی

پاسخ اولیه این موضوع در میزان شهرنشینی ایرانیان نهفته است. آمارها نشان می دهد که در سال 1335، 31.4 درصد از ایرانیان در شهرها ساکن بودند. 55 سال بعد از آن یعنی در سال 1390، این میزان به 71.4 درصد رسیده است. 40 درصد افزایش شهرنشینی در 55 سال آمار بسیار قابل توجهی است.

حال در نظر داشته باشید که حجم زیادی از این افزایش جمعیت شهری مربوط به مهاجرانی است که از فقر روستا به خیال ثروت شهر مهاجرت کردند اما تعداد کمی از آنها موفق شدند وضع زندگی خود را بهبود ببخشند و از این رو به آمار فقر در شهرها افزودند. از این روست که باید گفت میزانی از فقر در شهرهای ایران مربوط به مهاجرانی است که در واقع فقر را از روستا برای شهر به ارمغان آورده اند.

اما همیشه اولین جوابی که به ذهن می رسد درست ترین پاسخ نیست. باید به دنبال نکته ای در اقتصاد شهرنشین ها گشت تا متوجه شد که چرا و چگونه آنها به این شکل فقیر شدند.

مسئله مسکن

ماجرا از دل دو آما ساده به دست می آید. نخستین آمار، در یکسری زمانی درصد خانوارهای نمونه شهری و روستایی بر حسب نحوه تصرف مسکن در سال 1353 تا 1393 منتشره توسط مرکز آمار درج شده است. در این سند آمده که در سال 1392، 65 درصد از خانوارهای شهری در ایران مالک ملک خود بودند و به تعبیری صاحبخانه و این در حالی است که در خانوارهای روستایی، این میزان 85 درصد بوده است.

حالا ممکن است پیش خود فکر کنید که آیا مسکن تا این اندازه در فقیر شدن خانوارهای ایرانی موثر است که باید بدانید پاسخ مثبت است. دلیل این ماجرا هم یک نکته آماری است. چکیده نتایج طرح آمارگیری هزینه و درآمد خانوارهای شهری و روستایی سال 1392 حاکی از این است که از 21 میلیون هزینه متوسط ناخالص یک خانواده شهری در سال 1392، 15 میلیون و نیم مربوط به هزینه های غیرخوراکی بوده (یعنی حدود 75 درصد) و از آن طرف از 13 میلیون تومان هزینه متوسط ناخالص یک خانواده روستایی، حدود هفت میلیون تومان مربوط به هزینه غیرخوراکی بوده (یعنی حدود 50 درصد) ماجرا روشن تر هم می شود وقتی که بدانیم 45 درصد از هزینه های غیرخوراکی مردم شهرنشین مربوط به بخش مسکن است ولی این میزان در روستاها حدود 37 درصد ارزیابی می شود.

حال بیایید کمی تاریخی نگاه کنیم و از خود بپرسیم چگونه شده که معاون وزیر رفاه از تغییر ساختار فقر شهری و روستایی در سال های اخیر صحبت می کند. به تعبیر دیگر آیا وضعیتی که امروز در خصوص هزینه غیرخوراکی و مسکن شاهد هستیم در گذشته وجود نداشته است؟

پاسخ منفی است. آماری که مقاله روند فقر و علل آن در ایران نوشته سید احمد غروی نخجوانی ارائه کرده و در فصلنامه رفاه اجتماعی (تابستان 1384- شماره 17) دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی منتشر شده نشان می دهد در سال 1362، 61 درصد از کل هزینه خانوارهای شهری، مربوط به هزینه های غیرخوراکی بوده در حالی که این میزان همانطور که گفتیم در سال 1392، یعنی 30 سال بعد، به رقم سرسام آور 75 درصد رسیده است.

البته از آن طرف جالب است بدانید که در سال 1362، 50 درصد از هزینه مردم صرف امور غیرخوراکی می شود، در حالی که در 1392 هم همین وضعیت مشاهده می شود.

روستاییان فقیر و شهرنشین های فقیرتر!

نباید کم شدن سهم سبد هزینه خوراکی از هزینه های مردم ساده انگارانه دیده شود چرا که در حال حاضر به گفته مجتبی رحماندوست، نماینده مجلس شورای اسلامی، طبق اعلام وزیر اطلاعات 11 درصد از شهرنشینان و 18 درصد از روستانشینان و در مجموع حدود 13 درصد از مردم کشور به شدت گرسنه اند؛ بدین صورت که غیر از یارانه نقدی هیچ منبع درآمدی ندارند.

حالا برای اینکه عمق فاجعه کمی بیشتر دیده شود، نگاهی می کنیم به قیمت مسکن در پایتختی که به تنهایی حدود 10 درصد از جمعیت شهرنشین کشور را در خود جای داده است. مرکز آمار ایران که متولی اصلی آمار در کشور است نشان می دهد که در سال 1382 متوسط اجاره هر متر مربع در شهر تهران 2738 تومان بوده که این میزان در سال 1392 یعنی 10 سال بعد به 17 هزار و 799 تومان رسیده است یعنی هشت برابر افزایش در طول یک دهه.

متوسط قیمت یک متر مربع خانه کلنگی (یا به عبارتی زمین) در تهران در سال 1382، 625 هزار تومان بوده که در سال 1392 به قیمت پنج میلیون و 300 هزار تومان رسیده است. متوسط قیمت یک متر مربع آپارتمان در این شهر نیز در سال 1382، 620 هزار تومان بوده که در سال 1392 به بیش از چهار میلیون تومان رسیده است.

حالا جالب است که به یک تاثیر دیگر مسکن در فقیرتر شدن ایرانیان هم توجه کنید. نتایج یک پژوهش، توضیح جالبی در خصوص رابطه میان ارزش مسکن و میزان پس انداز ایرانیان می دهد. آن طور که در مقاله رابطه پس انداز و ثروت (با تاکید بر ارزش مسکن) در استان های ایران، نوشته کاغذیان، نقدی و اکبرنژاد بصرا در شماره زمستان 1389 نشریه مدلسازی اقتصادی دانشگاه آزاد اسلامی واحد فیروزکوه نشان داده، ارزش مسکن و پس انداز در ایران اثر معکوس دارد. به عبارتی در اقتصاد ایران و در استان ها، افزایش ارزش مسکن باعث بالا رفتن سایر هزینه ها و همچنین بالا رفتن تورم در کشور شده و این موضوع باعث کاهش قدرت خرید و افزایش مخارج مصرفی و در نتیجه باعث کاهش پس انداز خواهد شد.

در این میان نباید از مسائل دیگری هم گذشت که در جای خود جای تحلیل دارند. مثل بیماری ها که بنا به گفته مسئولانی مثل وزیر بهداشت، هر ساله حدود 7 درصد از بیماران و خانواده آنها را به زیر خط فقر می برد. آماری که با توجه به 280 برابر شدن شاخص قیمت بخش بهداشت و درمان در 25 سال اخیر، اصلا بعید نیست اما با توجه به توضیحاتی که داده شد متهم ردیف اول در بخش هزینه ای، مسکن است.

مسئله بیکاری

با این حال یک سوال جدی دیگر می تواند این باشد که آیا همه اتفاقات در سبد هزینه اتفاق افتاده یا اینکه سهمی از فقیر شدن شهرنشینی هم مربوط به بخش درآمدی آنهاست. باز هم باید به آمار نگاهی بیندازیم. در سال 1363، متوسط درآمد یک خانوار روستایی، 53 هزار تومان و متوسط درآمد یک خانوار شهری، 103 هزار تومان بوده است. این ارقام در سال 1393 به 24 میلیون تومان برای خانوارهای شهری و 13 میلیون تومان برای خانوارهای روستایی رسیده است. این بدان معناست که درآمد خانوارها در روستا 245 برابر و در شهر، 233 برابر شده است.

روستاییان فقیر و شهرنشین های فقیرتر!

از طرف دیگر بیاید وضعیت کسانی را مورد بررسی قرار دهیم که اساسا درآمدی ندارند چون نتوانسته اند شغلی پیدا کنند؛ یعنی بیکارها. آمارهای مرکز آمار نشان می دهد که در سال 1376، 13.6 درصد از جمعیت روستایی در کشور بیکار بودند و در همان سال 12.7 درصد از جمعیت فعال شهری، نتوانسته بودند شغلی پیدا کنند اما در سال 1394، این میزان در مناطق شهری به 12.2 درصد رسیده یعنی فقط 0.5 درصد کاهش، در حالی که رقم بیکاری در مناطق روستایی به 8.1 درصد رسیده است یعنی 5.5 درصد کاهش.

به این ترتیب، رمزگشایی آماری ما از آنچه معاون وزیر رفاه و البته خود علی ربیعی بیان کردند و بسیار هم مورد توجه رسانه ها قرار گرفته به پایان می رسد. شهرنشین ها در ایران، به دو دلیل فقیر شده اند. نخست اینکه 10 درصد از آنها کاری پیدا نمی کنند که بتوانند با آن کسب درآمد کنند و دوم اینکه هزینه مسکن در ایران به ترتیبی بالا رفته که مردم ایران را به شدت فقیر کرده است. آمارهای بانک مرکزی در این خصوص بسیار شفاف است. آمارهایی که می گوید شاخص قیمت مسکن و انشعابات خانه مثل آب و برق و گاز و سایر سوخت ها از سال 1369 تا سال 1394، یعنی ظرف 25 سال، 84 برابر شده است.


ویدیو مرتبط :
عاقبت یک پرنده ی شهرنشین در بیست و سی

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

ابیانه روستایی کهنسال با چهره ای زیبا



ابیانه روستایی کهنسال با چهره ای گلگون و سبک معماری اصیل به فرم مکعب در ترکیب احجام ، کوچه های تودر توی بی انتها ، خانه های چند طبقه با مصالح سنتی ، پنجره های مشبک چوبی نفیس ، درب های منبت کاری شده و ایوان های زیبا  ، مساجد ، زیارت ، آتشکده ، قلعه ها و معبد در  دل کوه و مردمانی به اصالت تاریخ این سرزمین با گویش پهلوی و لباسهای محلی و ... . این ها همه بی اختیار انگشت تحیّر بر لبانت می نشاند ، تو هم با دیگران هم عقیده می شوی و ابیانه را موزه ایران باستان می نامی .

 

 

 

 

 

ابیانه

 

وجه تسمیه

 

عده ای از اهالی اظهار کردند که ابیانه در واقع آب یانه بوده است و عده ای که قصد داشتند در محل فعلی ابیانه مسکن گزینند، از طرف غرب آمده اند و از پشت کوه ها افرادی را به آن طرف فرستادند تا ببینند آب هست یا نه؛ به همین دلیل این منطقه را ابیانه نامیده اند.در زبان محلی به ابیانه " ویونا " می گویند. " وی " به معنای بید و " ویانه " به معنای بیدستان است ( ابیانه در گذشته بیدستان بوده است ). به اظهار برخی " ویانه " در طول زمان به "اویانه " و " ابیانه " تحریف شده است. ابیانه ای وقتی بخواهد بگوید "ابیانه ای هستم " می گوید " ویون جی ما : ما ویون جی هستیم ".

مذهب و زبان مردم ابیانه مسلمان و پیرو مذهب تشیع هستند.

قدمت این روستا و وجود برخی آداب و رسوم کهن در بین مردمان آن باعث شده که برخی عنوان کنند اهالی این روستا هنوز به برخی آداب و رسوم و اعتقادات قبل از اسلام و دین زرتشت پای بند هستند.گویش محلی ابیانه را پهلوی اشکانی عنوان می کنند

 

مشخصات اقتصادیه  ابیانه عمدتاٌ مبتنی بر کشاورزی، باغداری و دامداری بوده است. و در حال حاضر نیز اکثریت افراد آن در این سه بخش فعالیت دارند. کشاورزی ابیانه از نوع کشت آبی است و آب مورد نیاز از قناب و چشمه تأمین می شود.در گذشته تجارت نیز بین ابیانه ای ها رونق داشته است. اهالی عنوان می کنند که پدر بزرگ ها و نیاکانشان حتی با شهرهایی چون دزفول، اندیمشک، شوش واراک روابط تجاری و بازرگانی داشته اند و برای معامله سیب به این شهرها برده و گندم می آوردند. در زمان سلجوقیان و صفویان ارتباط تجاری ابیانه بیشتر با اصفهان بوده است

 

 

ابیانه

 

موقعیت جغرافیایی

 

روستای ابیانه در دره ای معتدل و خشک در 40 کلیومتری شمال غرب نطنز، و 20 کیلومتری غرب جاده آسفالته نطنز و کاشان و 80 کیلومتری جنوب غرب کاشان قرار دارد. رودخانه برز رود از جنوب آبادی می گذرد. منطقه ای که دره ابیانه در مرکز آن قرار دارد حوضه آبریز را در بر می گیرد که بین′27،30 درجه الی ′37، 30 درجه عرض شمالی و ′30، 51 درجه تا ′37، 51 درجه طول شرقی واقع شده است.

 

 

از نظر تقسیمات کشوری، ابیانه دهی از دهستان برز رود، بخش حومه، شهرستان نطنز، استان اصفهان است، که در طول جغرافیایی ′36 ،33 درجه، با ارتفاع 2220 متر از سطح دریا قرار دارد. در 20 کیلومتری جاده آسفالته کاشان به نطنز، جاده ای فرعی به طرف غرب کشیده شده است، که این جاده فرعی در مسیر دره ابیانه به طرف غرب است. در این مسیر ابتدا باید از روستاهای هنجن، یارند، کمجان، برز و طره گذشت و در انتهای دره، در بی بست به روستای ابیانه رسید.

 

 

اقلیم دره ابیانه، ترکیبی از آب و هوای مدیترانه ای است. در این منطقه اساساً بارندگی در فصل زمستان انجام می گیرد و اغلب به صورت ریزش برف است. بر روی دامنه کوه های مرتفع، برف تا فصل بهار نیز دوام می آورد ولی در تابستان هیچ بارشی صورت نمی گیردک منطقه ای که روستای ابیانه در مرکز آن قرار دارد حوضه آبریز برز رود را در بر می گیرد و شرایط آب و هوایی آن خشک و نیمه خشک است.

 

 

ابیانه به موازات خط الرأس کوه قلعه در شیب نسبتاً تندی قرار گرفته است، جعت خط الرأس ها ، با جهت دره موازی است و در نهایت بر مسیر کاشان و نطنز عمود می شود. در روبروی همین کوه در دامه کوه دو میلون، قلعه " پله هامانه " قرار دارد و بین این دو، سطحی نسبتاً هموار شامل منطقه " پبا " ، رودخانه خشک، باغزارها ومحله مسکونی " یوسمان" قرار گرفته است.

 

 

در حد واسط قله های مرتفع و کوه های سر به فلک کشیده، دره ابیانه قرار دارد که در این دره روستاهای ابیانه، طره، برز، کمجان و هنجن جای گرفته اند.

روستای ابیانه در دامنه شاخه هایی از کوه کرکس، از رشته کوه های مرکزی ایران قرار گرفته است. از نظر شکل و ساختمان، دره ابیانه منطقه ای چین خورده با رشته کوه های متعدد است، که عموماً از جنوب غرب به شمال غرب کشیده شده. ابیانه روستایی کوهستانی و ییلاقی است که چهار جهت آن را کو ه ها فرا گرفته اند.

 

 

 

 

ابیانه