سبک زندگی
2 دقیقه پیش | شناخت بهترین آتلیه کودک و بارداریبچه ها به سرعت بزرگ میشوند، زودتر از چیزی که فکرش را میکنید یا انتظارش را دارید. زمانی توانایی راه رفتن یا حرف زدن ندارند ولی اندک زمانی بعد آنها را در حال دویدن و مکالمه ... |
2 دقیقه پیش | فیلم: تزیین اتاق کودک با گلهای مقواییهمین الان یک نگاهی به اتاق کودکتان بیندازید. آیا دلتان نمی خواهد چیزی به آن اضافه کنید؟ وقتی پولش را ندارید، پس باید از خلاقیتتان کمک بگیرید. در این ویدئو گل هایی مقوایی ... |
با فرد خودشیفته هم میشه زندگی کرد؟!
گرایش به خودشیفتگی در همه ما انسانها وجود دارد، اما با درجات متفاوت. شاید شما هم ازجمله کسانی باشید که با یک فرد مبتلا به اختلال نارسیسم یا خودشیفتگی ازدواج کرده و هنوز بهطور کامل از این مسئله آگاه نیستید.
درست است که برقرار کردن ارتباط و خصوصا ارتباط عمیق با افراد خودشیفته دشوار است اما خودشیفتگی یک فرد لزوما به این معنا نیست که نمیتوان او را دوست داشت. شرایط بسیاری وجود دارد که میتواند منجر به رشد این خصیصه در وجود افراد شود که شناسایی آنها و شیوه درست برخورد با فرد مبتلا به این اختلال راه را برای زندگی هموارتر میکند. در اینجا با تکنیکهایی آشنا میشوید که به شما کمک میکند آسیب کمتری از زندگی با چنین افرادی متحمل شوید.
او آدم ترسویی است ، پس لازم نیست بترسید
افراد خودشیفته کسانی هستند که خودشان را در قالب بزرگترین افرادی توصیف میکنند که نظیرش تا به حال به دنیا نیامده است و واقعا این مسئله را باور دارند. اما پشت این اعتماد به نفس کاذب، کسی خوابیده که شخصیتی متزلزل و نامطمئن دارد و از عقده حقارت شدیدی رنج میبرد. درواقع آنها درست مثل آدمهای قلدر و گردن کلفتی هستند که احتمالا با آنها روبهرو شدهاید. هر زمان که دیگر از آنها نترسید و در برابرشان بایستید، آنها میترسند و پا پس میکشند.
نکته: افراد خودشیفته معمولا آدمهای بددهن و فحاشی هم هستند. اگر فردی که با آن در تماسید به شما فحش داد یا بددهنی کرد، بهخاطر داشته باشید که مهمترین نکته در این وضعیت آن است که خودتان را در شرایطی قرار ندهید که او را بزنید. وقتی با آنها مواجه میشوید، حواستان باشد که در جای امنی باشید، هرگز تنها نبوده و بتوانید در صورت وقوع اتفاق، بلافاصله درخواست کمک کنید.
هیچ استدلالی جواب نمیدهد، بهتر است آن را امتحان نکنید
آدم خودشیفته هیچ استدلالی را نمیپذیرد. این بهخاطر آن است که فکر میکند حق با اوست؛ «همیشه». بنابراین سعی کنید وقت و انرژی خود را برای توجیه آنها هدر ندهید. در مواردی که با آنها روبهرو شده و وارد بحث میشوید، سعی کنید عقب بکشید و جر و بحث را متوقف کنید. سکوت، همیشه هم نشانه ترس نیست، بلکه گاهی میتواند سلاح دفاعی باشد و زمانی که شما بدون واکنش نشان دادن نسبت به مسخرهبازیهای پوچ و بیخودش نسبت به او بیاعتنایی میکنید، این مسئله او را آزار داده و بعد از مدتی متوجه میشود که شما حاضر نیستید طرز فکر یا روش برخوردتان را به خاطر آنچه او انجام میدهد، تغییر دهید.
بدخلقیاش را نادیده بگیرید
یکی از راههای روبهرو شدن با افراد خودشیفته آن است که بدخلقی آنها را نادیده بگیرید. بهتر است آنها را نادیده گرفته و به هیچ عنوان باور نکنید. بگذارید در وضعیتی که دارند غوطه بخورند. چون خیلی زود خواهید دید که مجبور میشوند روش دیگری را امتحان کرده یا آنکه فرد دیگری با تحکم این حماقت را به رخ آنها خواهد کشید.
نکته: سعی کنید بدخلقی را بشناسید. این رفتار ممکن است به این شکل باشد که فرد خود را بزند یا هوار بکشد و نسبت به شما حالت پرخاش داشته باشد. اگر این رفتارها را دیدید، حتما آنها را نادیده گرفته و به کارتان ادامه دهید. سر حرف خود بمانید. شناسایی حد و حدود بسیار مهماند. افراد خودشیفته عاشق افرادی هستند که برای خود ارزش بسیار کمی قائلند یا آن دسته از افرادی که نیاز دارند تا کسی آنها را دوست بدارد یا برایشان ارزش قائل شود.
اینجاست که حدها و مرزها و خطوط قرمز یک فرد مشخص میشود. آنها به هیچ عنوان برای خطوط قرمز یک فرد ارزش قائل نمیشوند، بنابراین بهتر است در این شرایط نخست خود را پیدا کنید، اینکه چه چیزی دوست دارید و دوست ندارید، چه چیزهایی برایتان مجاز و روا بوده و حد و حدودتان تا کجاست. مرحله بعدی کمی دشوار است. باید این مرزها و خطوط قرمز را به مرحله عمل درآورید. سعی کنید وقتی شرایط باب میل شما نیست «نه» گفتن را یاد بگیرید. باید سعی کنید این کار را با عزم و اراده راسخ انجام دهید و سر حرف خود بمانید.
نکته: سعی کنید بدانید که از رابطه چه میخواهید، اینکه سعی کنید آنقدر خودتان را دوست داشته باشید که نگذارید هیچ سوءاستفاده رفتاری رخ دهد نکته بسیار مهمی است که باید موضع محکمی نسبت به آن داشته باشید.
حواستان باشد به بازی گرفته نشوید
افراد خودشیفته استاد حقهبازی هستند و میتوانند هر کسی را مسحور کنند. این مسئله آنها را به افراد خطرناکی تبدیل میکند. اگر دیدید که دارید به بازی گرفته میشوید یا آلت دست چنین افرادی شدهاید، بلافاصله پا پس بکشید. برخی روشهای شایعی که برای این کار استفاده میشوند عبارتند از: اینکه این افراد کاری میکنند که شما نسبت به اشتباه آنها، احساس گناه داشته باشید، کاری میکنند که با اینکه مطمئنید حق با شماست، اما فکر کنید که دچار اشتباه شدهاید، شما را خوار و حقیر میکنند (درواقع به شما میگویند که قادر به انجام آن کار نیستید و حرفی برای گفتن ندارید).
نکته: یادگیری این نشانهها زمان میبرد، اما سعی کنید حواستان به آنها باشد چراکه خواهید دید خیلی زود تبدیل به الگویی میشود که به شما نشان میدهد چه باید بکنید و چه کارهایی نباید انجام دهید. حواستان به این مسئله باشد که او به محض اینکه بفهمد شما از روشهای او مطلع شدهاید، بازی را عوض کرده و از روشهای دیگری استفاده میکند. مراقب تغییرات باشید.
زبان تن شما بسیار مهم است
بدن شما تا حد زیادی گویای اندیشه و احساس شماست. یکی از بهترین راهها برای روبهرو شدن یا کنترل یک فرد خودشیفته این است که در برابر آنها از خود دفاع کنید. وقتی با آنها صحبت میکنید از این قضیه مطمئن شوید که صاف ایستادهاید، مستقیم به چشمان آنها نگاه کرده و به نوعی حس مقاومت از خود نشان دهید. سعی کنید پایین یا اطراف را نگاه نکنید. شاید این کار به اندازه صاف نگاه کردن به خورشید دشوار باشد اما اعتماد به نفس شما باعث عقبنشینی او میشود.
با پرخاش به او واکنش نشان ندهید
پرخاشگری بهترین ابزار برای استفاده در برابر افراد خودشیفته نیست، چراکه برای آنها همه چیز حالت رقابتی داشته و «باید» همیشه برنده باشند به هر قیمتی، بنابراین وقتی با آنها رو در رو شدید، آرامش خود را حفظ کرده، با صدایی محکم و آرام جواب دهید. اگر به حرفتان گوش نکرد، دستهایتان را روی سینهتان قلاب کرده یا آنها را پشت خود و روی کمر بگذارید (روشی عالی برای نشان دادن مقاومت و پرخاشگری بدون داد و هوار). او خیلی زود خواهد فهمید که شما به حرفهای او زیاد گوش نداده یا ارزشی برای آن قائل نیستید. در این زمان، اصلا واکنش سریع از خود بروز ندهید.
برنامهریزی داشته باشید اما سعی نکنید که برتر از او فکر کنید
سناریویی که افراد خودشیفته برای خود درست میکنند و به آن میپردازند فراتر از چیزی است که بتوان از آن سر در آورد، بنابراین به جای تلاش برای شکست دادن آنها سعی کنید هوشیار باشید. سعی کنید برنامهتان بهنحوی باشد که بتواند حرکات و رفتارهای او را خنثی کند.
به هیچ عنوان به انتقاد او باور نداشته باشید
افرادی که دچار این اختلال هستند، معمولا سعی میکنند کاری کنند تا شما حس بدی نسبت به خود داشته باشید تا خودشان احساس برتری کنند. این احساس چیزی است که آنها در هر لحظه از زندگی خود در تلاشند تا به آن دست یابند. آنها دوست دارند شما احساس مزخرف و افتضاحی داشته باشید، پس آنها را باور نکنید. چیزی را در درون خود بیابید که به شما زیبایی بخشیده و جایگاه عالی و فوقالعادهای به شما میدهد و ارزشش بیشتر از چیزی است که یک فرد خودشیفته به شما خواهد داد. از آن مهمتر اینکه نگذارید ذهنتان در آن ظلمت یا چیزهای بیهوده غرق شود که معمولا در قربانیان افراد خودشیفته چیزی عادی و رایج است.
اصلا بهدنبال منطق نباشید
چیزی بهنام منطق در دنیای افراد خودشیفته وجود ندارد. آنها میتوانند در یک آن، سرشار از توهم باشند و این بهخاطر نیاز همیشگی آنها برای بهترین بودن در تمام لحظات است. بنابراین برای آنکه به این حقیقت جامه عمل بپوشانند (لااقل در سرشان) حقایق را تحریف کرده و سناریوهایی درست میکنند تا باورهای خود را موجه جلوه دهند. پس بهجای آنکه بهدنبال منطق باشید، از نبود آن بهنفع خود استفاده کنید. بهجای آنکه دنبال «چرا»یی یا «چگونگی» داستان باشید، به این مسئله فکر کنید که چه چیزی میتواند بهطور منطقی آنها را برانگیزاند تا کاری انجام دهند.
همدرد، بی همدرد
افراد خودشیفته از فقدان همدرد و ابراز دلسوزی رنج میبرند. سوای این مسئله، خصوصیات آنها تبدیل به چیزی میشود که میتواند کاری کند که شما بخش زیادی از روز خود را با آن سپری کنید.
رفتارهای او را سرمشق خود قرار ندهید
افراد خودشیفته از فقدان همدرد و ابراز دلسوزی رنج میبرند. سوای این مسئله، خصوصیات آنها تبدیل به چیزی میشود که میتواند کاری کند که شما بخش زیادی از روز خود را با آن سپری کنید. این مسئله میتواند به شما هم منتقل شود و ممکن است رفتارها و حرکات آنها را سرمشق خود قرار دهید و آنها را در ذهن خود توجیه کنید. این مسئله بسیار شایع و طبیعی است.
بعد از این اتفاق، ذهن شما براساس یک معیار روزانه از جانب مردی که میداند دقیقا دارد چه کار میکند ذرهذره تجزیه و تخریب میشود. بنابراین اصلا احساس گناه نکنید. همیشه از خودتان تراز بگیرید و حواستان به وضعیتتان باشد. مهربانی خود را بروز دهید و از این مسئله اطمینان حاصل کنید که تا حد امکان با خودتان صادق بودهاید.
درباره شرایط موردنظر مطالعه کرده و اطلاعات داشته باشید شناخت حریف، اولین درس جنگ است. او حریف شماست – اگرچه او کسی بوده که گذاشتهاید وارد دنیای شما شود– و مثل یک حریف با او برخورد کنید. درباره خودشیفتگی مطالعه کرده و سعی کنید با افرادی صحبت کنید که شرایطی اینچنین را تجربه کردهاند.
نسبت به او احساس تأسف نداشته باشید
تأسف به حال این افراد بسیار رایج است. اینکه فکر کنید خلاصه این یک بیماری است و اینکه وقتی آنها بیمار هستند نباید ترکشان کنید. اما این مسئله را هم بدانید که این شرایط خطرناکی است که در آن قرار دارید. اکثر افراد خودشیفته هرگز درمان نمیشوند و از همه مهمتر اینکه هرگز نمیپذیرند که یک جای کارشان میلنگد. آنها افرادی بسیار حقهباز و باهوش هستند که دقیقا میدانند دارند چه کار میکنند و چه زمانی باید آن را انجام دهند.
ترکش کنید
درنهایت، لازم نیست ببینید که اوضاع چه میشود. زوجهای خودشیفته میتوانند سریعا از کوره در بروند و این برای زندگی بسیار خطرناک است. سوای این مسئله، یک فرد خودشیفته هم به لحاظ احساسی و هم به لحاظ فیزیکی به شما آسیب وارد میکند. وقتی او را ترک کنید، متوجه میشوید که جهان چقدر برایتان روشنتر شده است و این به شما این قدرت را میدهد تا بتوانید به رویاهایتان برسید.
ویدیو مرتبط :
هیچ وقت تو زندگی نگید یعنی بدتر از اینم میشه ، میشه ها
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
زندگی زناشویی شاد برای مادران شاغل؛ میشه؟
بعد از یک روز کاری خسته کننده، آشپزی و تهیه غذا برای خانواده، تمیز کردن آشپزخانه و خواباندن کودکان، آخرین چیزی که ممکن است به ذهن تان خطور کند این است که
برای زندگی زناشویی تان چه باید بکنید اما زندگی زناشویی شاد زیربنا و شالوده ای برای سعادت و بهروزی خانوده تان است. آن ارزش توجه و زمان شما را دارد. اگر هر روز چند دقیقه ای را صرف تمرکز بر شاد نگه داشتن زندگی تان کنید هر یک از اعضای خانواده حتی خود شما اوقات بهتری خواهید داشت.
پیشنهادهایی برای کنار هم بودن
نیازی نیست که حتما پرستار بچه داشته باشید اما باید زمانی را به طور منظم به همسرتان اختصاتص دهید. کار تربیت و بزرگ کردن فرزندان و حمایت از خانواده به
اندازه کافی وقت گیر و پردردسر است. زمانی که وقت منظمی به همسرتان و رابطه تان اختصاص داده اید، خودتان را ملزم می کنید که آن رابطه و ارتباط را دوباره بسازید.
اگر نگران هزینه های مراقبت و نگهداری از فرزندان هستید، کمی خلاق باشید. می توانید از همسایه ای که به او اطمینان دارید بخواهید که
زمانی که فرزندتان خوابیده بیاید و کنار او باشد تا شما هم بتوانیدبا همسرتان بیرون بروید و کمی با هم بگردید و راه بروید. از هر فرصتی برای با هم بودن استفاده کنید.
یا می توانید قرارتان را برای صبح بگذارید و بعد از رفتن بچه ها به مدرسه با هم صبحانه بخورید. شما می توانید با رئیس یا همکارتان صحبت کنید
تا یک ساعت دیرتر به سر کار بروید، در اقبال این پاداش، شما در محل کار و خانه سرحال تر و هوشیارتر خواهید بود. کمترین و کوچکترین زمان و فرصت برای با هم بودنتان می تواند یک فرصت طلایی باشد پس از آن نهایت بهره را ببرید.
اول به همسرتان فکر کنید
تصور کنید اگر هر روز صبح که از خواب بیدار می شوید از خودتان بپرسید، «چطور می توانم روز همسرم را تبدیل به یک روز خاص و به یادماندنی کنم؟» و اگر همسرتان هم بعد از بیدار شدن همین سوال را از خودش
بپرسد. شما قطعا زندگی خوب و سرشار از شادی خواهید داشت.
اکنون می دانم که در زندگی واقعی و با این همه مشغله ممکن نیست که روزانه بتوان چنین کاری کرد اما خیلی از ما زمانی که از خواب بیدار می شویم می گوییم، «امروز نوبت منه که ناهار یا صبحانه ببرم سر کار». اما اگر دست کم تلاش
کنید که اولویت را به همسرتان بدهید، و او هم همین کار را در حق شما انجام دهد، مطمئنا پیشرفت زیادی خواهید داشت. آن زمان هایی که اول به همسر و شریکمان فکر کردیم، لحظات زیبا و خاصی را تجربه نموده ایم.
با هم
صحبت کنید
داشتن یک زندگی سعادتمند و شاد خیلی ساده می شد اگر می توانستیم ذهن همدیگر را بخوانیم. متاسفانه، همسر من صرفا شنونده خوبی است. شرط می بندمهمسر شما هم اینگونه است. انتظار نداشته باشیدکه همسرتان بتواند حدس بزند چرا غمگین و ناراحتید یا بداند
چه می تواند در این لحظه به شما کمک کند. شما باید آنچه می خواهید از او درخواست کنید، حتی اگر بخواهید جوراب های خود را از روی زمین بردارد.
به من اعتماد کنید، او بابت تشریح و توضیح راه حلی برای ناراحتی از شما ممنون خواهد شد. همسرتان شما را بیش از هر کس دیگری در این دنیا دوست دارد
او هم می خواهد که مشکلات را حل و فصل کند. فقط مشکل اینجاست که راهش را نمی داند.
زمانی که آنچه می خواهید را به او می گویید، خواه حمایت احساسی باشد یا کمک در کارهای خانه، این کمک می کند تا از رفتارهایی که مادرتان به شما آموخته استفاده کنید. تقاضای مشابه می تواند به صورت خیلی
متفاوتی صورت بگیرد اگر با لبخند باشد تا اینکه با صورت عصبانی و لحن تند و صدای بلند، قطعا واکنش به لحن و چهره شما متفاوت خواهد بود.
تشکر و معذرت خواهی کنید
من ازدواج های بسیاری را دیده ام که با یک معذرتخواهی به جا و به موقع نجات پیدا کرده اند. حتی اگر فکر نمی کنید که کار اشتباهی مرتکب شده اید، آیا نمی توانیدصادقانه معذرتخواهی کنید زمانی که همسرتان را غمگین و ناراحت می بینید؟
زمانی که همسر و شریکتان صدمه دیده یا خشمگین است، مهمترین
چیز آن است که عصبانیتش را بشنوید و درک کنید. حالت تدافعی به خودتان نگیرید و فلسفه بافی و توجیه راه نیندازید. بگذارید بداند که شما به او گوش و توجه می کنید آن هم فقط با همدلی. چه اشکالی دارد اگر بگویید «معذرت می خواهم» یا «متاسفم» و این جمله ممکن است او را قدری آرام تر کند. قطعا، ممکن است بپذیرد که او هم
اشتباه کرده است.
با لجبازی و ایجاد تنش زیادی زندگی و رابطه تان را در معرض خطر نیندازید. کمی صبر، شکیبایی، سیاست های زنانه و مهربانی می تواند اوقات بهتری را برایتان به ارمغان بیاورد. عمیق ببینید و فکر کنید، کمی فراتر و دورتر را ببینید. دوراندیش باشید. و زمانی که همسرتان کار خاص و
ویژه ای را برایتان انجام می دهد، حتی اگر خودتان از او خواسته اید که آن کار را انجام دهد، یا حتی اگر کاملا آنچه می خواستید نبوده، او همه تلاشش را کرده پس فراموش نکنید حتما از او تشکر کنید. راه های بسیاری برای ابراز تشکر و قدردانی از یک مرد وجوددارد، خودتان یکی را انتخاب کنید.
به هم نزدیکتر شوید
برای حفظ زندگی تان قبل از اینکه بچه دار شوید، قبل از وام و صورت حساب ها، کمی به گذشته برگردید. زمانی که سرگرم بزرگ کردن بچه های کوچک و نوزادان هستید، تقاضاها و خواسته های آنها خصوصا مادران را خسته و
کلافه می کند. با این وجود باید آگاهانه تصمیم بگیرید و کمی از انرژی تان را برای همسرتان کنار بگذارید؛ حتی اگر مجبور شویدکارهایی مانند اطو و شستن لباس ها یا ایمیل و ... را به وقت دیگری موکول کنید.
قصد و نیت را
خوب تعبیر کنید
جامعه ما مملو از مصیبت و شکایت است. خیلی راحت است که اشتباهات همسرتان را به هزار و یک شکل تعبیر و تفسیر کنید و همه اینها به شما بستگی دارد. نگه داشتن لیستی ذهنی از اشتباهات قطعا دستورالعملی برای ناآرامی، تشویش و آشفتگی در خانه تان است. در
عوض، سعی کنید بهدلایل مثبتی بیندیشید که او ممکن است برای انجام این کار داشته است.
ممکن است او فراموش کرده باشد که بچه ها را از مهد بیاورد چون برای حمایت از خانواده تان سخت مشغول کار و فعالیت بوده. شاید حرف و کنایه مادرشوهرتان را در مورد مادرانی که کار می کنند نادیده گرفته چون
اصلا آن را نشنیده است. شاید او بعد از خوابیدن بچه ها ظرف ها را نشسته در سینک ظرفشویی رها کرده، چون صورتحساب ها ذهن او را مشغول کرده اند.
توضیحات آماده و از پیش ساخته شده شما ممکن است درست از آب درنیاید اما این افکار جانشین می تواند به شما آن فضا را بدهد تا تصور کنید که دلایل
محکم و منطقی برای این عملش وجود دارد. گام بعدی این است که از خودش دلیل کارش را بپرسید.
در هر صورت شما هم یک سمت این رابطه هستید و نقش پررنگ و مهمی در حفظ و بقای این رابطه دارید، بنابراین تمام همت و تلاش خود را به کار بگیرید تا زندگی زناشویی و خانوادگی تان را حفظ کنید. فقط با کمی تدبیر،
مثبت اندیشی و بخشش قطعا زندگی خوبی خواهید داشت.
منبع:مجله دنیای زنان