سبک زندگی


2 دقیقه پیش

شناخت بهترین آتلیه کودک و بارداری

بچه ها به سرعت بزرگ می‌شوند، زودتر از چیزی که فکرش را می‌کنید یا انتظارش را دارید. زمانی توانایی راه رفتن یا حرف زدن ندارند ولی اندک زمانی بعد آنها را در حال دویدن و مکالمه ...
2 دقیقه پیش

فیلم: تزیین اتاق کودک با گل‌های مقوایی

همین الان یک نگاهی به اتاق کودکتان بیندازید. آیا دلتان نمی خواهد چیزی به آن اضافه کنید؟ وقتی پولش را ندارید، پس باید از خلاقیتتان کمک بگیرید. در این ویدئو گل هایی مقوایی ...

آیا قاجاری ها چاق پسند بوده اند؟


در روایت های عامیانه از تاریخ، حتی در برخی برداشت های محققانه، بسیار شنیده ایم که ایرانیان در گذشته، افراد چاق را بیشتر می پسندیده اند. ماجرا حتی پیش تر می رود و به اینجا می رسد که چاقی در گذشته، یک پدیده زیبایی شناسانه به شمار می آمده است.

ماهنامه زنان و زندگی: در روایت های عامیانه از تاریخ، حتی در برخی برداشت های محققانه، بسیار شنیده ایم که ایرانیان در گذشته، افراد چاق را بیشتر می پسندیده اند. ماجرا حتی پیش تر می رود و به اینجا می رسد که چاقی در گذشته، یک پدیده زیبایی شناسانه به شمار می آمده است. از همین رو نتیجه می گرفته اند که زنان و مردان چاق، در عرصه دلربایی، گوی سبقت از دیگران، منظور زنان و مردان لاغر و باریک میان می ربوده اند.

آیا قاجاری ها چاق پسند بوده اند؟

اوژن اوین سفیر فرانسه در ایران به روزگار حکومت قاجار در کتاب «ایران امروز 1907-1906؛ سفرنامه ها و بررسی های سفیر فرانسه در ایران» وقتی از سفره ایرانی سخن به میان می آورد، سفره ای را توصیف می کند که مجموعه ای از خوراک ها و تنقلات چرب، سراسر آن را پوشانده است.او از علاقه ویژه ایرانیان روزگار قاجار به غذاها و خوردنی های چرب روایت می کند و در این میانه، بر علاقه فراوان زنان به اینگونه غذاها بیشتر تاکید می ورزد. علاقه ایرانیان به غذاهای چرب را می توان در سفرنامه های دیگر جهانگردانی که در دوره های صفوی و قاجار به ایران آمده اند نیز به روشنی دید.

گرایش به غذاهای چرب آیا واقعا می تواند یکی از ویژگی های ایرانیان روزگار گذشته باشد؟ همچنین می توان آن را به عنوان یگانه عامل چاقی زنان و مردان ایرانی دانست؟ افزون بر آن آیا اساسا آنان عامدانه غذای چرب می خورده اند تا چاق شوند و زیبا به نظر آیند؟

چاق و لاغری زن ایرانی در سفرنامه ها

«ریدک خوش آرزو غلام خاص خسرو پرویز، زیبایی زن را چنین وصف کرده است: زیباترین زنان و جذاب ترین زنان آن است که نه کم سال و نه بزرگ سال باشد، نه دراز بالا و نه کوتاه قامت، نه لاغر و فربه؛ خوش قامت، زیباروی، خوش اندام، با پیشانی صاف، کمان ابروان، بادامی چشم – خوش خند، چانه گرد – کم گوی و با شرم».

چنین تصویری که ژان شاردن، تاجر و سیاح فرانسوی و از مقربان درباره شه عباس دوم صفوی، به نقل از تاریخ ثعالبی ارائه می دهد، می تواند تصویر آرمانی انسان ایرانی از زن مطلوب و نوع نگرش زیباشناسانه وی به آن قلمداد شود.

این تصویر به فراخور اوضاع از چشم مردان جدا شده و در ذهن زنان نیز نشسته است و ایشان دست کم تا حوالی دوران مدرن و عصر حاضر می کوشیدند تا خود را به تمثیلی از این تصویر مشابه سازند. دیگر جهانگردان نیز روایت هایی در این حوزه به دست داده اند. شاردن جایی دیگر می نویسد: «قد و قامت زنان ایرانی در جامه خاص خودشان رشیدتر و فریباتر از بالای زنان ما می نماید.»

شاخص ترین نکته دریافت شده از منابع در دسترس سفرنامه ای، آن است که زنان ایرانی اندامی متوسط و صورت هایی گرد و کمی فربه داشته اند و البته در برخی اجزا مثل شکل بینی یا فرم پاها گاه تناسب ها هم خوانی درستی نداشته اند.

آیا قاجاری ها چاق پسند بوده اند؟

یاکوب ادوارد پولاک، پزشک خاصه دربار ناصرالدین شاه در سفرنامه خود «ایران و ایرانیان» می نویسد: «زن ایرانی متوسط القامه است، نه لاغر و نه فربه. چشمانی دارد درشت، گشاده، بادامی شکل – چهره گرد، سخت مورد ستایش است و شعرا آن را ماهرو اصطلاح می کنند.»

شاردن باز اشاره ای قابل توجه دارد که شاید پاسخگوی برخی تفاوت نگرش ها به مفهوم زیبایی و تناسب زنانه در دوره های مختلف تاریخی ما باشد: «ترکان، زنان چاق را بر زنان لاغر ترجیح می دهند و ایرانیان به عکس، زنان لاغرمیان را دوست دارند. به همین جهت وقتی می خواهند قامت یک زن زیبا را وصف کنند آن را به سرو تشبیه می نمایند.»

پذیرش این اعتقاد که زنان ایرانی صرفا به واسطه مصرف غذاهای چرب گرفتار چاقی می شدند، اندکی قابل تردید است. اگرچه برخی مانند شاردن به انواع غذاهای چرب و استفاده از چربی گوسفند را در زندگی ایشان پرکاربرد می دانند و برای نمونه به ساختن صابون تا مرکب یا اندود کردن ظرف ها و روشن کردن پیه سوزها به کمک آن اشاره کرده اند ولی قول برتر این است که ایرانیان به ویژه زنان در مصرف غذا بسیار سنجیده و خوددار رفتار می کرده اند.

 آنتوان اولیویه در سفرنامه اش که مربوط به اوایل حکومت قاجارها است، در این باره چنین می نویسد: «... اما با وجود این همه صفت، در تنوع اطعمه – ایرانیان در سفره خود غذای بسیار صرف نکنند و همیشه به چیز کم قناعت نمایند...» یا باز پولاک اشاره می کند: «ایرانی در خوراک اعتدال و قناعت را رعایت می کند. در هر مقامی باشد باز مقداری نان، پنیر و سبزی صحرایی او را راضی و خشنود می کند...»

وی به ویژه توجه دارد که «در دوره بارداری، زنان پرهیز معتدلی دارند و از پر کردن معده و جنب و جوش بسیار و فوق العاده خودداری می کنند اما اسب سواری را بد نمی دانند و به آن ادامه می دهند.»

از این دست نوشته ها در منابع سیاحت نامه ای به فراوانی یافت می شود. نکته ای که اما نباید از یاد برد، فضای بسته تحرک زنان در خانه و اندرون بوده است. همین کم تحرکی که وجه غالب تصاویر زنان در سفرنامه ها است، می تواند مهم ترین اثر را در فربهی و گاه تن آسایی زنان ایران جدید از دوره صفوی تا دوره قاجار داشته باشد.

روایتی دیگر از جناب پولاک، می تواند پایانی جذاب بر تصویر ارائه شده جهانگردان و سفرنامه نویسان از اندام زنان ایرانی در چهار سده اخیر باشد: «... از آن رسم ناپسند طبقات بالای ترکیه که زن پس از دو بار زاییدن با علم و اطلاع شوهرش به سقط جنین دست می زند – گاه برای حفظ زیبایی اندام و گاه برای تقلیل تعداد میراث خواران – در هیچ کجای ایران به هیچ وجه خبری نیست...»

یک تهدید بزرگ!

سترونی و نازایی، بزرگترین تهدیدی بود که آرامش زندگی زنان را در تاریخ ایران جدید تهدید می کرده است. آنچه جالب توجه است این که به ویژه در منابع دوره قاجار، هر جا از مشکل خطر عقیم بودن زنان سخن می رود، در ادامه از مشکل بیماری لاغری هم یاد می شود.

به نظر می رسد مطالبی که درباره ارزش نهادن به چاقی و استقبال از زنان فربه در آن دوران از آن یاد می شود، ارتباطی تنگاتنگ با مسئله زایمان دارد؛ در واقع این مشکل که زنان لاغر توان زایمان های متعدد و نگه داری نوزاد را در بدن خود نداشته اند، چنین فضای ذهنی را در آن دوران فراهم کرده است.

ویلم فلور پژوهشگر تاریخ ایران، با مطالعه در خاطرات پزشکان و روایات سیاحان در ادامه بحث بیماری نازایی زنان، در اثر خود به نام «سلامت مردم در ایران دوره قاجار» مطلبی مفصل درباره لاغری می نویسد: «لاغری (هزل) نیز برای زنان ایرانی فاجعه آمیز بود و عامل طلاق محسوب می گردید. مردان، زنان گرد و چاق را دوست داشتند.»

آیا قاجاری ها چاق پسند بوده اند؟

مریت هاوکز چنین اظهار داشت که هر چند که عقاید و رسوم مردان در اروپا و ایران یک یاست اما آنان در مورد زنان تفاوت دارند، زیرا مردان ایرانی زنان نازک اندام را نمی پسندند. همچنان که ما زنان چاق را و از این رو زنان لاغر جهت علاج به پزشکان مراجعه می کردند: «در ایالات جنوبی ایران، دختران در سنین 10 تا 12 سالگی به بلوغ می رسند و تا سنین 20 تا 25 سالگی زیبایی و شادابی و نشاط جوانی را دارند ولی از 25 سالگی به بعد غالبا فربه و بدترکیب می شوند.»

این تعبیر از هانری رنه دنالمانی در سفرنامه اش با نام «از خراسان تا بختیاری» مربوط به دوره قاجار، در ادامه مطالب پیش گفته، به نظر گویای این مطلب است که برگزیدن لاغری یا فربهی خواسته زنان نبوده است و شرایط زمانه چنین اوضاعی را بر آنها تحمیل می کرده است.

عکس ها و نقاشی های تاریخی چه می گویند

عکس های به جای مانده از روزگار قاجار و نیز نقاشی ها و نگارگری های دوره های قدیم تر می توانند از جنبه های تحلیل زیبایی شناسی و تشریح وضعیت ظاهری مردمان روزگاران گذشته بسیار سودمند باشند و به کار پژوهشگران امروزی بیایند. نگارگری ها و نقاشی ها البته با مایه هایی از خیال انگیزی درآمیخته اند که می توانند از دنیای واقع به دور باشند اما دست کم آرزوها و آرمان های خالقان شان را درباره پدیده های گوناگون به نمایش می گذارند.

عکس ها اما اینگونه نیستند و واقعیت را آنگونه که بوده است نشان می دهند. نگاه موشکافانه به هر دو دسته این منابع تاریخی، می تواند در زمینه جسم و فیزیک ایرانی ها در گذشته تا اندازه ای زیاد روشنگر باشد. در بیشتر نگارگری ها و نقاشی ها، زنان و مردان به اندازه و باریک میان ترسیم شده اند. اگر هم جز این باشد، درشت اندام آنها، نه چاقی شان را بیان می کند.

 اگر بر این گزاره بیشتر پافشاریم که نگاره ها و نقاشی ها دستاورد دنیای خیال پدید آورندگان شان اند، دست کم می توان اینگونه نتیجه گرفت که ایرانی ها در روزگار گذشته لااقل در پرده خیالی ذهن خویش، زن و مرد رویایی را باریک میان و نازک اندام دوست می داشته اند، هر چند در واقعیت آنگونه نباشد.

این می تواند ما را از فرضیه «چاقی به عنوان یک ارزش زیبایی شناسانه» کمی دور کند. داوری درباره عکس ها اما آسان تر است. اگر به گنجینه های گوناگون عکس های به جای مانده از زندگی مردم در روزگار قاجار دسترسی داشته باشیم، به یافته هایی تازه در زمینه تناسب اندام و وضعیت فیزیکی آنها دست می یابیم. تماشای مجموعه ای گسترده از عکس های تاریخی دقیقا ما را به این مسئله نمی رساند که ایرانیان در گذشته، به چاقی به عنوان عاملی برای زیبایی و دلربایی به نظر می نگریسته اند.

آیا قاجاری ها چاق پسند بوده اند؟

گشتی در دنیای عکس های تاریخی دقیقا چنین نظری را تایید می کند. آنها که چنین نمی اندیشند، تکیه شان بر چند عکسی از زنان و مردان چاق، از میان هزاران عکسی است که از دوره قاجار بر جای مانده است؛ طبیعتا چند عکس از هزاران عکس، نمی تواند مبنای تایید کننده یک فرضیه باشد.

در برابر، صدها عکس از زنان و مردان ایرانی در دست است که اندامی متناسب و نازک داشته اند. با این وجود، چرا این اندازه در منابع تاریخی به ویژه سفرنامه ها تاکید شده است که ایرانیان، زنان و مردان چاق را بیشتر می پسندیده اند؟ یا حتی فراتر از آن، افراد چاق در نظرشان زیبا جلوه می کرده اند؟ واقعیت آن است که باید میان دو برداشت از وضعیت جسمی ایرانیان در روزگار گذشته، دست کم 4 سده اخیر، تفاوت نهاد؛ یک این که ایرانیان چاق بوده اند، دو آنها به دلایل گوناگون دوست داشته اند چاق به نظر برسند. همچنین باید به یک پرسش پاسخ داد که آیا چاقی مورد اشاره واقعا آن گونه که گفته می شود، ارزش زیبایی شناسانه داشته است؟

در درستی این فرضیه که طیف هایی از جامعه ایرانی در گذشته، پدیده «چاقی» را یک ارزش قلمداد می کرده است، نمی توان تردید کرد؛ بررسی بیشتر در مستندات تاریخی به ویژه عکس ها اما ما را به این نکته راهنمایی می کند که این «ارزش»، بیش از آن که زیبایی شناسانه باشد، رنگ و بوی «اقتصادی» و «طبقاتی» دارد.

چاقی معنادار و سازمان یافته مردان و زنان ایرانی در روزگار گذشته، بیشتر نمایانگر وضعیت باورهای اقتصادی و طبقاتی بخش هایی از جامعه است که در وضعیت فیزیکی آن نمود یافته است. لاغر بودن در باورهای جامعه به ویژه در عصر قاجار و شاید هم پیش از آن، ضعف اقتصادی افراد را بیانگر بوده است. به تعبیر ساده تر، اشخاص لاغر و نازک میان، کسانی بودند که وضعیت بد اقتصادی داشتند و در زمره طبقات ضعیف جامعه قلمداد می شدند، نمی توانستند خوراک مقوی بخورند و به همین دلیل لاغر می ماندند. در برابر، آنها که به طبقات بالای جامعه از نظر اقتصادی و اصالت نسب منتسب بودند، طبیعتا به این «مرض» مبتلا نمی شدند.

وجود خوراک های چرب بر سفره ایرانیان نیز که بسیار مورد اشاره سفرنامه نویسان قرار گرفته است، می تواند برگرفته از همین باور باشد؛ به ویژه آن که این جهانگردان و مستشرقان، عمدتا یا میهمان دربار یا بر سر سفره های عیانی بودند و کمتر پیش می آمد که یک جهانگرد یا سیاستمدار خارجی میهمان خانواده های عادی و ضعیف جامعه باشد.

در مرتبه ای دیگر، آنگونه که عکس های تاریخی نشان می دهند، در کنار چاقی برخی افراد ما با اشخاصی روبروییم که چاق به نظر می رسند یا شاید عامدانه می خواسته اند چاق به نظر آیند. چطور؟ اگر به عکس ها با دقتی بیشتر بنگریم، درخواهیم یافت، پوشش زنان و مردان در دوره قاجار در نمایش این وضعیت بسیار تاثیرگذار است.

 این مسئله کمتر مورد توجه قرار گرفته است. لباس و پوشش زنان و مردان ایرانی به گونه ای بوده خواهی نخواهی، فرد مورد نظر چاق و دست کم درشت اندام به نظر می آید؛ هر چند باید جز عکس ها، مستندات و شواهدی دیگر در دست داشته باشیم تا بتوانیم قاطعانه چنین نتیجه ای بگیریم اما همین «چاق به نظر رسیدن» می تواند باز با ارزش اقتصادی و طبقاتی پدیده چاقی در ارتباط باشد.

سخت می توان پذیرفت چاقی حتی در سده های گذشته یک ارزش زیبایی شناسانه، به ویژه درباره زنان قلمداد شده باشد. باز به سختی می توان پنداشت که در یک دوره از تاریخ ایران، در اینجا دوره قاجار مورد نظر است، آدم هایی زندگی می کرده اند که دوست داشتند زنان یا مردان شان به گونه ای افراطی چاق باشند تا «زیبا» به نظر آیند. آن آدم ها که از سیاره ای دیگر به ایران نیامده بودند! از همان دست ایرانیانی بودند که سده ها پیش و پس از حکمرانی قاجارها در این سرزمین زندگی می کرده اند.

حتی پذیرش این که قاجارها از نژاد ترکان اورال آلتایی ساکن آسیای مرکزی بودند و آن ترکان، چاقی را بیشتر می پسندیده اند، سخت می نماید زیرا در آن دوره هم مردم ایران از همان نژاد نبوده اند. همچنین، چاقی، فرقی نمی کند دیروز یا امروز، سیصد سال پیش یا صد سال بعد، پدیده ای فیزیکی است که برای جسم انسان پیامدهایی زیان آور، حتی ناپسند دارد.

آیا قاجاری ها چاق پسند بوده اند؟

 از مرگ هایی در سن پایین گرفته تا تعرق زیاد و احیانا بوی بد برگرفته از آن و نیز دردهای استخوانی و مفصلی. همانگونه که لاغری و نزاری نیز پیامدهایی در پی خود می آورد. اثبات این مسائل نیز به گسترش و رشد علم پزشکی ارتباطی ندارد. یعنی اینگونه نیست که بگوییم افراد چاق در گذشته هنگام نشستن مشکل داشته اند اما با رشد پزشکی نوین این مسئله اثبات شده است!

در ارتباط با مسئله چاقی و «ارزش» قلمداد شدن آن در روزگار گذشته، که امروز بسیاری بر این گمان اند، در بهترین حالت می توان گفت بخشی از جامعه یعنی دربار و وابستگان آن و نیز خانواده اعیان و اشراف، از آنجا که در جامعه سنتی ایران، «لاغری» با «نداری» و «فقر» یکسان قلمداد می شد، به دلایل اقتصادی و طبقاتی علاقه داشتند درشت اندام و چاق باشند یا اینگونه به نظر بیایند.

این مسئله در واقع میان همه طبقات جامعه همه گیر نبود اما به دلایل گوناگون که به بهانه ای دیگر، بهتر می توان درباره آنها سخن گفت، این برداشتت رواج یافت که چاقی ارزش زیبایی شناسانه دارد؛ پس هر که چاق تر است، زیباتر به نظر می آید! پذیرش این مدعا برای معتقدان به ارزش گذاری جامعه قدیم ایران بر زیبایی پدیده چاقی؛ شاید سخت باشد اما دست کم، عکس های تاریخی و بررسی مستندات که اینگونه روایت می کنند.


ویدیو مرتبط :
عکس زنان قاجاری، عکاس زنان قاجاری

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

واقعا مردان ایرانی چاق‌پسند هستند؟!


بر اساس پژوهشی که نتایج آن در خبرنامه دانشجویان ایران در مرداد ماه یه چاپ رسید و در آن از 1500 مرد ایرانی در سنین مختلف مورد سؤال قرار گرفتند، ادعا شد که مردان ایرانی زنان نسبتا درشت‌هیکل یا به اصطلاح «کمی توپر» را به زنان لاغر اندام ترجیح می‌دهند!


صبح بخیر: بر اساس پژوهشی که نتایج آن در خبرنامه دانشجویان ایران در مرداد ماه یه چاپ رسید و در آن از  1500 مرد ایرانی در سنین مختلف مورد سؤال قرار گرفتند، ادعا شد که مردان ایرانی زنان نسبتا درشت‌هیکل یا به اصطلاح «کمی توپر» را به زنان لاغر اندام ترجیح می‌دهند! این مقاله اشاره بر مطالعه ای داشت که در آن از 1500 مرد جوان ایرانی پرس و جو شده بود و نتیجه این بود که 50 درصد افراد گرایش شان به سمت زنان با اندام متوسط به سمت چاق و 30 درصد به سمت زنان با هیكل پر بود و تنها 20 درصد گزینه مورد نظرشان را از بین زنان مانکن و لاغر انتخاب كرده بودند!

پژوهشگران این مطالعه علت را چنین بیان كردند:«انتخاب مردان ایرانی از بین زنان متوسط و تنومند به‌جای زنان لاغر دلایل مختلفی دارد که عمده ترین دلیل معطوف به نگرش فرهنگی ایرانی اسلامی است که زنان متوسط هم شادابی ظاهری و درونی بیشتری نسبتا به زنان لاغر دارند و هم قدرت باروری و نگهداری از نوزادان توسط زنان لاغر کمتر از زنان به نسبت تنومند‌تر است.» در پژوهشی دیگر نیز این نتیجه حاصل شد.که  «سن ازدواج دختران جوان با فیزیک مانکنی و لاغر بیشتر از سن ازدواج دختران جوان با فیزیک متوسط است، به تعبیر دیگر دختران لاغر کمتر مورد خواستگاری قرار می‌گیرند.»

اما آیا واقعا زنان درشت هیکل قدرت باروری بیشتر، فرزندان سالم تر و زندگی زناشویی بهتری دارند؟ پوریا پاکرو، روانشناس و دکتر آزیتا صفارزاده، متخصص زنان به این سؤالات پاسخ می‌دهند.

پوریا پاکرو، روانشناس

زنان قدرتمند برای مردان جذاب ترند

قطعا این پژوهش جهت خاص خود را دارد، یعنی مشخص است که می‌خواهد موضوعی را به صورت علنی به مخاطب انتقال دهد. از چند جنبه می‌توان به این موضوع پرداخت؛ یکی اینکه مردان ایرانی در ناخودآگاه شان دوست دارند زنی قدرتمند در کنارشان داشته باشند. این ادعا درست است و شاید حتی در ابتدا یک جذابیتی هم برای مردان ایجاد کند. زن هایی که جنبه‌های مردانه شان قوی تر است و توانمندی‌های بیشتری از خودشان نشان می‌دهند معمولا در ابتدا برای مردان خیلی جذابند. البته بعدها ادامه یافتن این كشش و جذابیت به مهارت ها، شخصیت، نگرش‌ها و ... زوجین ربط دارد. از طرف دیگر بحث رسیدگی به زیبایی و سلامت فردی هم مطرح است که به خودی خود چیز بدی نیست. این رسیدگی می‌تواند نشانه سلامت، اعتماد به نفس، عشق به خود و شادمانی باشد. اما وقتی فرد خود را به اصطلاح ول می‌کند و اصلا به خودش نمی‌رسد این می‌تواند نشانه افسردگی یا اعتماد به نفس پایین و ... او باشد.



آمار دقیق وجود ندارد!

وقتی یک تحقیق انجام می‌شود باید حتما نمونه برداری در آن قابل تعمیم به همه جامعه باشد. ممکن است این پژوهش بر یک دسته یا گروه خاص با نگرش‌های مشخص انجام شده باشد. با توجه به تجربیات خودم در طول این سال‌ها با مراجعان مختلف از طبقات اجتماعی گوناگون به این نقطه نظر نرسیده‌ام که مردهای ایرانی زن‌های چاق را بیشتر می‌پسندند. البته این نگرش را دارم که مردها زن‌های قدرتمند را دوست دارند چراکه این موضوع یک سابقه تاریخی هم دارد. درواقع مردهای ما به دلایل مختلف خیلی به مادران‌شان وابسته بودند و یک همسر قدرتمند هم می‌تواند حس مادرانه به آنها بدهد. اما با این موضوع که الان همه مردها دنبال زن‌های تنومند می‌گردند موافق نیستم. حداقل در نمونه هایی که من به چشم دیدم چنین چیزی حقیقت نداشته است. در این رابطه آمار دقیق یا پژوهش رسمی و علمی وجود ندارد.

آخرین ملاك ازدواج ظاهر است

نمی توان به این شدت بر این موضوع پافشاری کرد که خانم‌های درشت هیکل از خانم‌های لاغر زودتر ازدواج می‌کنند و خواستگار بیشتری دارند. ازدواج به آمادگی فرد، شخصیت و عزت نفس دو طرف ربط دارد و اگر انتخاب فقط براساس ظاهر و هیکل باشد معمولا ازدواج پایدار نمی ماند.در ازدواج كه نمی‌خواهیم کالا انتخاب کنیم! این نگاه ابزاری به زن و کاملا آسیب‌زننده است. امروز دیگر خانم‌ها نمی پذیرند که فقط آنها را به چشم ابزار نگاه کنند. اینکه هیکل و وزن‌شان مورد پسند است یا خیر، یک توهین برای خانم‌هاست. وقتی یک مرد، خانمی را انتخاب می‌کند ممکن است اول جذب ظاهر او شود اما بعدها مسائلی چون شخصیت، اینکه چگونه حرف می‌زند، روابط اجتماعی اش چگونه است، خانواده اش چه کسانی هستند، تحصیلاتش چقدر است و آیا علایق و سلایق شان به هم می‌خورد یا نه تعیین کننده است. البته گروهی از مردان هم هستند که ملاک انتخاب شان فقط ظاهر است. اینگونه افراد معمولا روابط پایداری ندارند. علاوه براین نمی توان گفت خانم‌های درشت هیکل یا خانم‌های زیباتر زندگی زناشویی بهتری دارند. من به شخصه خانم هایی را دیده ام که از لحاظ ظاهری خیلی بالا نیستند اما زندگی خوبی دارند. مهم ترین ملاک ازدواج شخصیت است و آخرین ملاک وضعیت ظاهری و قد و وزن است، زیرا بعد از چند ماه ظاهر این فرد عادی و تکراری می‌شود و ویژگی‌های اصلی و شخصیتی او نشان داده می‌شود.

دکتر آزیتا صفارزاده، متخصص زنان و فوق تخصص نازایی و لاپاراسکوپی

هر دو برای بارداری مشکل سازند

برای تعیین وزن مناسب خانم‌ها، اگر بخواهیم سخت‌گیر باشیم باید قدشان را منهای 110 و در غیر این صورت منهای 100 کنیم. برای مثال کسی که قدش 160 است معمولا وزن 60 برایش مناسب است. به طور حتم اگر شخص وزنش خیلی پایین باشد برای مثال قدش 160 و وزنش 40 باشد و بخواهد باردار شود درست مثل کسی که وزن بالایی دارد بارداری‌اش همراه با عارضه خواهد بود. اگر BMI یا شاخص توده بدنی (وزن به کیلوگرم تقسیم بر مجذور قد به متر) به حد ایده آل نزدیک باشد مسلما بارداری خطر کمتری خواهد داشت. اگر مقدارBMI کمتر از 5/18 باشد، بیانگر آن است که وزن شما کمتر از حد طبیعی است. عدد بین 5/18 تا 9/24 به معنای وزن سالم است.عدد بین 25 تا 9/29 به معنای داشتن اضافه‌ وزن است. عدد بین 30 تا 9/39 بیانگر چاقی است و عدد 40 و بالاتر چاقی بیماری را نشان می‌دهد. متاسفانه در فرهنگ ما افزایش وزن حین بارداری خیلی شایع است و بیشتر از 12 کیلویی است که ما انتظار داریم.

لاغری بیش از حد قاعدگی را مختل می‌کند

خانم هایی که خیلی لاغر هستند از آنجایی که بافت چربی کمتری دارند محل مشخصی برای ذخیره هورمون استروژن ندارند. همچنین اگر لاغری بیش از حد همراه با ورزش شدید باشد منجر به نامنظمی قاعدگی و حتی آمنوره یا عدم عادت ماهانه می‌شود، بنابراین قدرت باروری کاهش پیدا می‌کند. کسانی که لاغر هستند و در بارداری هم وزن کافی نمی‌گیرند نوزادشان هم کوچک می‌شود. در حالت طبیعی بدن با صرف انرژی تمام مواد لازم را از مادر می‌گیرد و به جنین می‌دهد اما اگر مادر مواد غذایی لازم را مصرف نکند دیگر مواد مغذی وجود ندارد که به اندازه کافی به جنین برسد. البته این موضوع در ایران کمتر اتفاق می‌افتد اما در مادرهای آفریقایی که دچار سوء تغذیه هستند شایع‌تر است و آمار سقط و نوزادان کوچک‌تر از حد طبیعی در آنجا بیشتر است.

آمار سزارین بالاتر است

چاقی در بارداری هم عوارض خود را دارد، از جمله افزایش فشار خون بارداری، افزایش احتمال سقط و عدم تخمک گذاری به علت بیماری پلی کیستیک تخمدان. دیابت بارداری نیز مطرح است که متاسفانه حتی می‌تواند منجر به مرگ جنین شود. علاوه براین ترومبوز و آمبولی در خانم‌های چاق بیشتر است. انجام زایمان طبیعی نیز در افراد چاق مشکل خواهد بود. از طرف دیگر وزن بالای جنین نیز عوارضی در پی خواهد داشت. در خانم‌های چاق سزارین بیشتر انجام می‌شود چون نوزادشان بزرگ است. در خانم هایی هم که بیش از حد لاغر هستند کاهش رشد داخل رحمی جنین مطرح است. این نوزادان که وزن شان از حد طبیعی کمتر است تحمل دردهای زایمانی را نخواهند داشت و ممکن است دچار افت ضربان قلب شوند، بنابراین برای این افراد نیز بیشتر سزارین انجام می‌شود.