سلامت
2 دقیقه پیش | نشانه ها و عوارض کمبود ویتامینها در بدنویتامینها نقش مهمی را در بدن انسان ایفا میکنند. بهنحویکه کمبود ویتامین (حتی یکی از آنها) میتواند برای هر فردی مشکلات اساسی را به وجود آورد. گجت نیوز - معین ... |
2 دقیقه پیش | چرا پشه ها بعضی ها را بیشتر نیش میزنند؟فصل گرما و گزیده شدن توسط پشه ها فرا رسیده، دوست دارید بدانید پشه ها بیشتر چه کسانی را دوست دارند؟ بیشتر کجاها می پلکند؟ و از چه مواد دفع کننده ای نفرت دارند؟ وب سایت ... |
عشق بورز و تربیت کن!
امروز مهمان یازده سالهای داشتم. پسری دوست داشتنی به نام علی. با خود فکر کردم به جای این که درباره موضوع این مقاله فکر کنم، از علی بپرسم که چه مسائل و مشکلاتی دارد یا چه مسائلی دارد که دوست دارد آنها را حل کند. در نتیجه باب یک گفتگوی کوتاه را با علی باز کردم و پرسیدم علیجان از مدرسه راضی هستی؟ از همکلاسیهایت خوشت میآید؟ آیا در مدرسه مسئله یا مشکلی داری؟ علی بعد از کمی خجالت کشیدن به من گفت از رفتار نا شایسته هم کلاسیهای خود خیلی ناراحت است. او گفت، بچهها در کلاس مرتب همدیگر را مسخره میکنند. اما صحبتهای علی به همین نکات ختم نشد. بلکه مسائل دیگری هم مطرح شدند که میخواهم آنها را در این شماره با شما در میان بگذارم. پس با من همراه شوید.
تمسخر همکلاسیها
متاسفانه دست انداختن یا سر به سر گذاشتن که به شکل حاد خود (به صورت مسخره کردن) بروز میکند، رفتار ناشایستی است که برخی از دانشآموزان به آن دچارند. رفتار نادرستی که روانشناسان آن را نوعی اختلال رفتاری میدانند. روانشناسان معتقدند که دلیل بروز این رفتار، اعتماد بهنفس پایین یا نداشتن اعتماد به نفس است. چرا که چنین فردی سعی دارد برای رفع کمبودهای خود، با این رفتار دیگران را متوجه خود و به اصطلاح جلب توجه کند. این رفتار نه تنها جو کلاس و حتی مدرسه را متشنج میکند و باعث عصبانیت، نگرانی و ناراحتی همکلاسیها و اولیای مدرسه میشود، بلکه کودک مورد تمسخر را نیز دچار تنش خواهدکرد. به عقیده روانشناسان، کودک سعی دارد تا با این رفتار کمبودهایی چون: اعتماد به نفس پایین، پایین بودن میزان تاثیر کلام خود بر دیگران و کمبود محبوبیت میان جمع را جبران کند و در تصور خود، جایگاه خود را میان جمع، خواه دوستان و آموزگاران و یا حتی والدین، بالا ببرد و تثبیت کند. تردیدی نیست که ادامه این رفتار، نه تنها کودک را به فردی خود محور، زورگو، بیهویت، عصبی، پرخاشگر و… تبدیل میکند بلکه دیگران را نیز آزار میدهد و اجتماع کوچک کلاس و مدرسه را متشنج میکند. روانشناسان معتقدند اعتماد به نفس عامل اکتسابی است که از بدو تولد پایههای آن در وجود هر یک از انسانها گذاشته شده و با مرور زمان میزان و کیفیت آن گستردهتر و عمیقتر میشود. متاسفانه در بسیاری از خانوادههایی که فرهنگ سنتی دارند، مهمترین مساله برای والدین حرف شنوی و تسلیم بودن و بله گفتن فرزندان است، در نتیجه اینها با ایجاد برخی فشارها و محدودیتهای غیر ضروری و مشکلآفرین که عمدتا هم به سرکوب فرزندشان منجر میشود، مانع رشد اعتماد به نفس در کودکانشان شده و همین کمبود تا بزرگسالی آن کودکان امتداد مییابد و در بزرگسالی هم باعث عدم خودباوری و اتکای به نفس در میشود. پس اگر به عنوان مادر یا پدر شاهد این هستید که فرزندتان دیگران را مسخره میکند حتما به فکر روشهایی برای افزایش اعتماد به نفس او باشید.
چند روش ساده عملی برای بالا بردن اعتماد به نفس در کودکان
به کودک خود ارزش دهید
کودکان برای شاد بودن، بیش از هر چیزی به گفتگو با ما نیاز دارند.
زمانی که فرزندتان میخواهد با شما صحبت کند، اگر آب دستتان است زمین بگذارید و سر تا پا گوش شوید و تا زمانی که صحبتهای او تمام نشده است، صحبت نکنید و در ضمن نخواهید در آن زمان نقش معلم را ایفا کنید و اشتباهات او را اصلاح کنید. با این کار او درمی یابد که چقدر برای او ارزش و احترام قایل هستید.
محبت عمیق خود را پنهان نکنید
هر زمان که احساس خوبی نسبت به فرزندتان پیدا میکنید، آن را به صورت عملی و زبانی و از صمیم قلب ابراز کنید. گفتار و رفتار محبتآمیز اولا باعث میشود تا کودک از حس و نظر شما در مورد خودش مطلع و مطمئن شود و ثانیا رفتار شما الگویی زنده برای فرزندتان است.
با ذرهبین خوبیها را پیدا کنید
در تشویق و تحسین کردن و توجه به کودک دست و دل باز باشید. نگران نباشید این عمل شما منجر به لوس شدن کودک نمیشود. در واقع بچههایی که چنین کمبودی را حس میکنند، گرایش به لوس شدن دارند. به جای اینکه فرزندتان را سرزنش کنید، سعی کنید تا حد ممکن اشتباهات او را با محبت به او گوشزد کنید و برعکس با ذره بین به دنبال پیدا کردن رفتار و صفات خوب او باشید و از آنها در جمع تعریف کنید.
مراقب سخن گفتن خود باشید
از هر نوع طعنه زدن، دست انداختن و انگ زدن و نسبت دادن صفات نامناسب به فرزندانتان پرهیز کنید. در برخی موارد لازم است تا رفتار نامناسب و نه شخصیت کودک مورد انتقاد قرار گیرد ولی هرگز سرزنش خود را با تحقیر و تمسخر و زیر سوال بردن همراه نکنید. کلماتی همچون دستوپا چلفتی، تنبل، هپلو، خنگ و … مثل تیری زهرآگین بر حرمت نفس کودک است. (اغلب کودک تا شش سالگی درکی از شوخی ندارد).
کودک را در تصمیمات ساده شریک کنید
در تصمیمگیریهایی که به نحوی کودکان نیز دخیل هستند، نظر او را جویا شوید و سعی کنید تصمیمات بدون ضرر کودک را اجرا نمایید. بدین ترتیب هم عزت نفس کودکتان افزایش مییابد و هم نیروی تفکر او رشد میکند.
اشتباه غول ترسناک نیست!
ویبچر میگوید نمیتوانید به کودکی بیاموزید که از خود مواظبت کند، مگر آنکه او را آزاد بگذارید تا برای مواظبت از خود بکوشد؛ ممکن است اشتباه کند، ولی دانایی او از میان همین اشتباهات سرچشمه میگیرد. خوب است گاهی مادر و پدرها در بازیهایی که با فرزندانشان میکنند ببازند و در عمل به آنها نشان دهند که شکست آخر خط نیست. گاهی نیز به عمد اشتباه کنید و به فرزندتان نشان دهید بزرگترها نیز ممکن است اشتباه کنند ولی باید مسئولیت اشتباه خود را بپذیرند و سعی در اصلاح آن داشته باشند.
ابراز وجود در کودکان
زمانی که کودک در حالتی گیر میکند (کسی او را مسخره میکند و یا تحت فشار قرار میگیرد) که احساس ناامیدی و ناتوانی به او دست میدهد چگونه باید رفتار کند؟
اگر فرزند ما در چنین شرایطی قرار گرفت باید به او بیاموزیم که خجالت را کنار بگذارد و به شخص مسخره کننده و زورگو بگوید که محکم است و اجازه نمیدهد کسی او را با تمسخر تحت فشار قرار دهد فرزندان ما باید بتوانند ابراز وجود کرده و دل و جرأت داشته باشند و بتوانند از حق خود و خواسته خود دفاع کنند و نگذارند حقشان ضایع گردد و یا مجبور به کاری شوند که تمایلی به آن ندارند. کودکانی که در این زمینه مشکل دارند، بازیچه خواستههای دیگران میشوند و دائماً احساس ناراحتی از وضعیت موجود دارند و خود را سرزنش میکنند. راه حل این کار سرزنش کردن خود نیست. روشهایی را باید یاد بگیرند تا برای همیشه از این مشکلات دور شوند و این رفتار برای کودک در خانواده شکل میگیرد.
تفاوت قائل شدن بین فرزندان-تفاوت قائل شدن بین شاگردان
تفاوت قائل شدن بین فرزندان از مهمترین عوامل مسائل روانشناختی کودکان است، فرق گذاشتن به هر صورتی که باشد، یعنی در زمینه مسائل مادی یا معنوی مانند محبت، منجر به عواقب ناگواری خواهد شد. زیرا باعث میگردد که فرزندی که مورد بیمهری واقع میشود، نسبت به دیگری حسادت بورزد و کینه توز شود و گوشه نشین و کمرو گردد، بترسد و گریه کند و تفکر انتقامجویانه را در خود پرورش دهد. دچار کابوسهای شبانه و حملههای عصبی شود و در خود احساس نقص و خود کمبینی نماید. کودکان اغلب در محیط آموزشی نیز در معرض چنین بیمهریهایی قرار میگیرند و تفاوت قائل شدن متاسفانه از آموزگاران و مربیان هم سر میزند که البته اینگونه بیعدالتیها در محیط آموزشی نیز محصول هولناک خود را به وجود میآورد. کودکان سرخورده، پرخاشگر و ناآرام پرورش یافته مربیانی هستند که در دوران تربیت، بین آنها تفاوت ناعادلانه قائل شدهاند. اغلب پدرها و مادران و مربیانی که اینگونه رفتار میکنند عموماً از تاثیرات و نتایج آن بیخبرند و معمولا خود به خود و از عدم آگاهی، رفتارهای متفاوت برای کودکان از آنها سر میزند. بنا براین لازم است در امور تربیتی هر چه بیشتر آگاه باشیم و هوشیاری را به رابطه خود با کودک بیفزاییم، دقت در تربیت کودک ما را متوجه نقایص کارمان کرده و نتایج مطلوبتری به بار میآورد. حتی بزرگان دینی ما نیز به عدالت میان فرزندان توصیه میکنند. حضرت پیامبر اکرم (ص) فرمودند: در بخشش و دادن هدایا، مساوات را در بین فرزندانتان رعایت کنید. همچنین مردی در خدمت رسول خدا (ص) بود که پسرش آمد، او را بوسید و بر زانویش نهاد و دخترش آمد، او را در مقابل خود نشاند. پیامبر(ص) فرمود: «چرا بین این دو مساوات را رعایت نمیکنی».
تبیه بزرگ برای اشتباهات کوچک
یکی دیگر از مواردی که علی یازده ساله مطرح کرد این بود که هر گاه یک اشتباه کوچک مرتکب میشود تنبیهی که برای او اجرا میشود بزرگتر از اشتباه اوست. در تربیت فرزند، زیاد سختگیر نباش. باغبان، درخت جوان را که هنوز خوب ریشه ندوانیده، به شدت تکان نمیدهد. تنبیه و ملامت باید همراه با لطف و محبت باشد که کودک ضمن آن احساس نکند که محبت والدین را از دست داده است. به یاد بسپارید که محبت و نوازشهای والدین در تربیت کودک و رشد شخصیت او و جلوگیری از انحرافها، دروغگویی و… نقش معجزه را دارد. روش تنبیه، روشی بسیار مهم در تربیت است که ظرافت و دقت خاص خود را میطلبد و حتما باید در راستای تربیت و اصلاح کودک و یا هر فرد دیگر باشد، بدون اینکه به شخصیت انسانی و کرامت فرد، آسیبی برسد. اما متاسفانه برخی مادر و پدرها برای تخلیه ناراحتیها و هیجانات خودشان است که فرزند را تنبیه میکنند. وقتی کودکتان مرتکب اشتباهی میشود تا جایی که امکان دارد اشتباه او را با زبان خوش به او یادآوری کرده و روش اصلاح آن را به او بیاموزید. هر زمان که کودک را تنبیه میکنید از خود بپرسید که آیا تنبیه تناسب با اشتباه و خطای کودک دارد؟ و اگر دارد آیا هیچ راه موثرتری برای اصلاح رفتار کودک وجود نداشت؟ متاسفانه اگر کودک بطور دائم با سرزنش و توبیخ روبرو باشد، محکوم کردن دیگران و خصوصا والدین و اطرافیان را یاد گرفته و تا آخر عمر ادامه خواهد داد. برای حسن ختام مطلب یک دستورالعمل مهم را هم میگویم: همیشه اول عشق بورز، بعد تربیت کن و آموزش بده.
منبع:زیبــاشــو دات کام
ویدیو مرتبط :
به Osprey همچون عضوی از مارینز عشق بورز !
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
با دو قانون کودک تان را بدون از دست دادن عشق و احترام، تربیت کنید
والدین باید به صورتی کاملا منطقی حد و مرزهای محکمی را بدون هر گونه عصبانیت، غرغر، تهدید و هشدارهای تکراری برای کودکان تعیین کنند.
داشتن کودکان مودب و با تربیت واقعا لذت بخش است... شما با یادگیری عشق و منطق و دانستن تنها 2 قانون ساده می توانید به این لذت دست یابید!
اما چرا فقط 2 قانون؟
چون تربیت کودکان به اندازه کافی سخت است. بیشتر والدین و معلمان معتقدند در تربیت کودکان بیش فعال بخاطر سپاری قانون های متعدد کار مشکلی است.
ابراز علاقه و محبت به کودکان باید حد و مرزی داشته باشد و این وظیفه ماست که این حد و مرز هارا برای کودکان دلبندمان مشخص کنیم.
نکته جالب اینجاست که بسیاری از کودکان این حد و مرزها را امتحان می کنند! چون آنها قصد دارند بفهمند که شما چقدر در تعیین این حد و مرزها جدی هستید.
گروهی از والدین معتقدند که ما نمی خواهیم با این کار (یعنی تعیین حد و مرز بصورت جدی) عشق و احترام فرزندمان را از دست دهیم و به همین جهت از این حد و مرزها و قوانین دست می کشند...
تحقیقات نشان می دهد اگر والدین فرزندانشان را طوری تربیت کنند که آنها هیچوقت والدین خود را جزو انسانهای جدی و سخت گیر ندانند، هرگز احترام، مسئولیت و نظم و انضباط را یاد نمی گیرند و در محیط اجتماعی زمانی که با جدیت معلمان یا حتی جامعه مواجه می گردند، دچار مشکل می شوند.
و حالا انجمن عشق و منطق با ارائه 2 قانون ساده به شما کمک می کند تا به راحتی و بدون از دست دادن علاقه فرزندتان، آنها را تربیت کنید:
قانون اول
والدین باید به صورتی کاملا منطقی حد و مرزهای محکمی را بدون هر گونه عصبانیت، غرغر، تهدید و هشدارهای تکراری برای کودکان تعیین کنند.
والدین می توانند حد و مرزی تعیین کنند که بدون تنش و درگیری قابل اجرا باشد.
والدین باید در برابر غرغر کردن و عکس العمل های کودکان صبور باشند.
این مرزها در هر خانواده با فرهنگ مختلف متفاوت است و من در اینجا نمی توانم نمونه دقیقی از آن را عنوان کنم ولی به طور کلی، بایدها و نبایدهایی که در هر خانه و خانواده جهت آسایش و راحتی اعضا وجود دارد، این حد و مرزها را میسازد.
بطور مثال
فرزند شما تمایل به انجام کاری دارد که به صلاحش نیست... کافیست با ملایمت به او بگویید: من تو را دوست دارم و می دانم که این کار به تو ضرر می رساند. لازم نیست هیچ گونه خشونتی در کار باشد.
فرزند شما تمامی راه های ممکن را یکی یکی امتحان می کند تا شما را راضی کند. کارهایی مثل خواهش کردن، گریه کردن، فریاد کشیدن، قهر کردن و در مرحله آخر تحریک احساسات شما با جملاتی چون تو من را دوست نداری و غیره ... . تنها کاری که شما در تمامی این مراحل باید انجام دهید این است که یک جمله برای خود انتخاب کنید و در اینجور مواقع با یک لبخند مهربان آن را بر زبان بیاورید. جملاتی مثل من دوستت دارم یا حتی خواندن یک شعر ... یا اصلا سکوت مطلق به همراه لبخند محبت آمیز!
گاهی کودک شما با فریاد و گریه درخواست خود را به زبان می آورد، مهم نیست شما تنها با همان جمله مخصوص و لبخند به او بگویید تا زمانی که صدای تو به اندازه من ملایم نشده نمی توانم خواسته ات را درک کنم و سپس صبور باشید تا کودکتان تمامی راه های ممکن را برای راضی کردن شما امتحان کند. فقط صبور باشید پس از تمام گریه های و فریادها و ... آرام می شود و دقیقا همان کاری را انجام می دهد که باب میل شماست.
شاید فقط 2 یا 3 بار لازم باشد این حرکات پرطنش مثل فریاد و گریه را از او تحمل کنید ولی در مراتب بعدی فرزندتان باور می کند که اینگونه حرکات در تصمیم شما هیچ اثری ندارد.
قانون دوم
زمانی که کودکان مشکل ایجاد می کنند والدین باید عواقب آن را به شیوه درستی به خودشان واگذار کنند.
والدین برای اینکه کودکان مشکل را حل کنند باید آنها را تشویق نموده البته به شرطی که حل مشکل توسط خود آنها، باعث دردسر دیگران نشود.
همدردی والدین با کودک به این صورت است که قبل از مشاهده عواقب کارشان باید مساله را حل کنند.
منبع :1doost.com