سلامت


2 دقیقه پیش

نشانه ها و عوارض کمبود ویتامین‌ها در بدن

ویتامین‌ها نقش مهمی‌ را در بدن انسان ایفا می‌کنند. به‌نحوی‌که کمبود ویتامین‌ (حتی یکی از آن‌ها) می‌تواند برای هر فردی مشکلات اساسی را به وجود آورد. گجت نیوز - معین ...
2 دقیقه پیش

چرا پشه ها بعضی ها را بیشتر نیش می‌زنند؟

فصل گرما و گزیده شدن توسط پشه ها فرا رسیده، دوست دارید بدانید پشه ها بیشتر چه کسانی را دوست دارند؟ بیشتر کجاها می پلکند؟ و از چه مواد دفع کننده ای نفرت دارند؟ وب سایت ...

با دو قانون کودک تان را بدون از دست دادن عشق و احترام، تربیت کنید



تربیت کودک,کودکان مودب

 

والدین باید به صورتی کاملا منطقی حد و مرزهای محکمی را بدون هر گونه عصبانیت، غرغر، تهدید و هشدارهای تکراری برای کودکان تعیین کنند.

داشتن کودکان مودب و با تربیت واقعا لذت بخش است... شما با یادگیری عشق و منطق و دانستن تنها 2 قانون ساده می توانید به این لذت دست یابید!

اما چرا فقط 2 قانون؟

چون تربیت کودکان به اندازه کافی سخت است. بیشتر والدین و معلمان معتقدند در تربیت کودکان بیش فعال بخاطر سپاری قانون های متعدد کار مشکلی است.

ابراز علاقه و محبت به کودکان باید حد و مرزی داشته باشد و این وظیفه ماست که این حد و مرز هارا برای کودکان دلبندمان مشخص کنیم.

نکته جالب اینجاست که بسیاری از کودکان این حد و مرزها را امتحان می کنند! چون آنها قصد دارند بفهمند که شما چقدر در تعیین این حد و مرزها جدی هستید.

گروهی از والدین معتقدند که ما نمی خواهیم با این کار (یعنی تعیین حد و مرز بصورت جدی) عشق و احترام فرزندمان را از دست دهیم و به همین جهت از این حد و مرزها و قوانین دست می کشند...

تحقیقات نشان می دهد اگر والدین فرزندانشان را طوری تربیت کنند که آنها هیچوقت والدین خود را جزو انسانهای جدی و سخت گیر ندانند، هرگز احترام، مسئولیت و نظم و انضباط را یاد نمی گیرند و در محیط اجتماعی زمانی که با جدیت معلمان یا حتی جامعه مواجه می گردند، دچار مشکل می شوند.

و حالا انجمن عشق و منطق با ارائه 2 قانون ساده به شما کمک می کند تا به راحتی و بدون از دست دادن علاقه فرزندتان، آنها را تربیت کنید:

قانون اول

والدین باید به صورتی کاملا منطقی حد و مرزهای محکمی را بدون هر گونه عصبانیت، غرغر، تهدید و هشدارهای تکراری برای کودکان تعیین کنند.

والدین می توانند حد و مرزی تعیین کنند که بدون تنش و درگیری قابل اجرا باشد.

والدین باید در برابر غرغر کردن و عکس العمل های کودکان صبور باشند.

این مرزها در هر خانواده با فرهنگ مختلف متفاوت است و من در اینجا نمی توانم نمونه دقیقی از آن را عنوان کنم ولی به طور کلی، بایدها و نبایدهایی که در هر خانه و خانواده جهت آسایش و راحتی اعضا وجود دارد، این حد و مرزها را میسازد.

بطور مثال

فرزند شما تمایل به انجام کاری دارد که به صلاحش نیست... کافیست با ملایمت به او بگویید: من تو را دوست دارم و می دانم که این کار به تو ضرر می رساند. لازم نیست هیچ گونه خشونتی در کار باشد.

فرزند شما تمامی راه های ممکن را یکی یکی امتحان می کند تا شما را راضی کند. کارهایی مثل خواهش کردن، گریه کردن، فریاد کشیدن، قهر کردن و در مرحله آخر تحریک احساسات شما با جملاتی چون تو من را دوست نداری و غیره ... . تنها کاری که شما در تمامی این مراحل باید انجام دهید این است که یک جمله برای خود انتخاب کنید و در اینجور مواقع با یک لبخند مهربان آن را بر زبان بیاورید. جملاتی مثل من دوستت دارم یا حتی خواندن یک شعر ... یا اصلا سکوت مطلق به همراه لبخند محبت آمیز!

گاهی کودک شما با فریاد و گریه درخواست خود را به زبان می آورد، مهم نیست شما تنها با همان جمله مخصوص و لبخند به او بگویید تا زمانی که صدای تو به اندازه من ملایم نشده نمی توانم خواسته ات را درک کنم و سپس صبور باشید تا کودکتان تمامی راه های ممکن را برای راضی کردن شما امتحان کند. فقط صبور باشید پس از تمام گریه های و فریادها و ... آرام می شود و دقیقا همان کاری را انجام می دهد که باب میل شماست.

شاید فقط 2 یا 3 بار لازم باشد این حرکات پرطنش مثل فریاد و گریه را از او تحمل کنید ولی در مراتب بعدی فرزندتان باور می کند که اینگونه حرکات در تصمیم شما هیچ اثری ندارد.

قانون دوم

زمانی که کودکان مشکل ایجاد می کنند والدین باید عواقب آن را به شیوه درستی به خودشان واگذار کنند.

والدین برای اینکه کودکان مشکل را حل کنند باید آنها را تشویق نموده البته به شرطی که حل مشکل توسط خود آنها، باعث دردسر دیگران نشود.

همدردی والدین با کودک به این صورت است که قبل از مشاهده عواقب کارشان باید مساله را حل کنند.

منبع :1doost.com


ویدیو مرتبط :
احترام به قانون

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

رشد حرکتی دست کودک



حرکات کودک در بدو تولد فقط به یک سری لولیدنها و وول خوردنهای ناهماهنگ و غیر ارادی محدود می‌شود، اما او کم کم و تا 18 ماهگی، مهارتهایی را بطور ناخودآگاه یاد می‌گیرد که به کمک آنها در مدت زمانی کوتاه به کوچولویی کار کشته و ماهر  مبدل خواهد شد.

 

 

نوزاد

 

اگر به دستهای کودکتان پس از تولد دقت کنید، می‌بینید که او آنها را دائما به صورت یک مشت محکم جمع می‌کند، بطوری که اگر انگشت دستتان را داخل مشت او کنید، چنان آن را محکم می‌چسبد که گویی پنجه‌هایی فولادین انگشت شما را به دام انداخته! ...

 

 

از تولد تا سه ماهگی


تمام کودکان با آن مهارت و فن "گرفتن" شگفت انگیز به دنیا می‌آیند که به آن "رفلکس مشت" می‌گوییم. این رفلکس تا حدو که کودک پس از آن قادر به باز و بسته کردن انگشتان دستهایش می‌شود، ادامه دارد.

 

در این مرحله می‌توانید اسباب بازیهای سبک را به دستش بدهید تا او به آنها چنگ زده و در دست خود نگاهشان دارد.

 

کودک زمانی دستهایش را کشف می‌کند و کمی به آنها توجه نشان می‌دهد که کم کم شروع به باز کردن مشتهایش می‌کند و تازه این موقع است که او به وجود انگشتان دست پی برده و با باز و بسته کردن آنها و چنگ زدن و آنها ، احساسشان می‌کند.

 

البته این نکته را هم بدانید که کودک در این مرحله قادر نیست با دقت به انگشتان دستش نگاه کند و آنها را به درستی تشخیص دهد، چون هنوز آن هماهنگی لازم بین "دیدن" و "دسترسی پیدا کردن به چیزی" در او بوجود نیامده است.

 

در این سن ، کودک یک شی را به خوبی در دستش نگه می‌دارد، اما تلاش چندانی برای خوب تماشا کردن آن انجام نمی‌دهد.

 

 

دانشمندان مدتی است به این نتیجه رسیده‌اند که صدای یک اسباب بازی در جلب نگاه یک کودک به سوی دستهایش نقش مهمی را ایفا می‌کند.

 

به عنوان مثال اگر یک جغجغه به دست کودکتان بدهید، چشمان او صدای جغجغه را دنبال کرده و باعث می‌شود او دستهایش را کشف کند و همین کشف ، شروع هماهنگی میان چشم و دست است.

 

طبق گفته "پنه لوپه لیچ" کارشناس مراقبتهای کودکان ، در این مرحله استفاده از اسباب بازیهای خوش دست آنهایی که می‌توان آسان بدست گرفت.

 

سبک و صدادار از اهمیت بیشتری برخوردارند چرا که این نوع اسباب بازیها چشمهای کودک را مستقیما به سوی دستهایش جلب می‌کنند و باعث می‌شوند رابطه قوی میان کودک و دستهایش ایجاد شود.

 

 

سه تا شش ماهگی


کودک در این سن به خوبی با دستهایش آشنا شده و آنها را می‌شناسد، حتی موقعیت مکانی انگشتان دست را تشخیص داده و می‌داند که کارشان چیست. گرچه حرکات دستهای کودک در قاپیدن و نگهداری اسباب بازیهای آویزان و متحرک هنوز تا حدودی ناهماهنگ و نامتعادل است. در این مرحله از رشد ، دستهای کودک کم کم راه خود را به سوی دهان نیز پیدا می‌کند.

 

 

کودک

 

 

در حدود چهار ماهگی ، کودک شروع به کسب هماهنگی لازم ما بین حرکات دست و چشم می‌کند، به عبارت ساده‌تر ، او دستهایش را به خوبی می‌شناسد و می‌داند چطور آنها را بکار بیندازد و کجا از آنها استفاده کند.

 

استفاده از دستها برای یک فرد بزرگسال کار ساده و پیش پا افتاده‌ای است، اما برای یک کودک کنجکاو شیوه و عملکردی پیچیده است.

 

کودک وقتی شیئی را می‌بیند و تصمیم می‌گیرد آن را در دست بگیرد، اول فاصله آن را تخمین می‌زند، بعد دستهایش را به سوی آن دراز می‌کند تا وسیله مورد نظر را به چنگ آورد.

 

در مراحل اولیه ممکن است در انجام این کار موفق نشوید، اما با تمرین و ممارست زیاد بالاخره کارایی لازم را به دست می‌آورد و حتی پس از گذشت چند ماه می‌تواند با قاطعیت پیش خودش حدس بزند که آن شی قابل دسترسی هست یا نه! ... .

 

 

شش ماهگی تا یک سالگی


کودک در این بلند کردن اسباب بازی و در دست گرفتن آنها را به خوبی یاد گرفته است، اگر به حرکات دستش توجه کنید می‌بیند که او انگشتان دستش را بازی می‌کند و وقتی اسباب بازی را لمس کرد، انگشتان دستش را دور آن حلقه کرده و جمع می‌کند، پس یاد گرفته که اجسام را چگونه از زمین بلند کند. علاوه بر آن، به خوبی یاد گرفته که اشیا را در دستانش به گردش در آورده و از این دست به آن دست بدهد حتی با دستش اسباب بازیها از روی زمین بردارد.

 

 

در این مرحله، حس و انگیزه لمس کردن اجسام در کودکان به صورت یک بازی مهیج و تحریک کننده در می‌آید و از آنجایی که دنیایی از ناشناخته‌ها مقابل رویش قرار دارد او باید آنها را کشف کند، پس تعجبی ندارد که کودکتان در خانه شروع به گشت و گذار کرده و به تمام سوراخ و سنبه‌ها سرکشی کند، بلکه چیز تازه‌ای پیدا کند و آن را در دست بگیرد، از اینرو بهتر است اجسام متفاوت با بافتهایش مختلف در اختیارش بگذارید تا حس کنجکاوی اش ارضا شود.

 

 

کودک

 

 

یک سالگی تا 18 ماهگی


حرکات دست در سنین ما بین 13 الی 15 ماهگی وارد مرحله جدیدی می‌شود که ما اسم آن را "رفلکس گازانبری" گذاشته‌ایم، یعنی کودک با اصلاح مرحله "قاپیدن ساده اجسام" از انگشتان دستش برای برداشتن اجسام بسیار ریز مثل تیله استفاده می‌کند. به عبارت بهتر، او می‌تواند به کمک شستشو و یکی دیگر از انگشتانش، تیله را از روی زمین بردارد. این شیوه کم کم به او کمک می‌کند تا لباسهایش را خودش بپوشد و دکمه هایش را ببندد، مداد یا خودکار را در دست بگیرد، کشوها را باز و بسته کند و به مرور با قاشق و چنگال غذا بخورد.

 

رشد