فرهنگ و هنر


2 دقیقه پیش

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس | برگزاری مراسم عروسی | باغ عروسی تشریفات ۵ ستاره بهبود با مدیریت بهبود اصلانی صاحب سبک در اجرای دیزاین های ژورنالی و فانتزی ، اجرا ...
2 دقیقه پیش

خواندنی ها با برترین ها (81)

در این شماره از خواندنی ها با کتاب جدید دکتر صادق زیباکلام، اثری درباره طنز در آثار صادق هدایت، تاریخ فلسفه یونان و... آشنا شوید. برترین ها - محمودرضا حائری: در این شماره ...

گفتگو با محمد نادری، «هوشنگ» شمعدونی


از زمانی که قسمت اول سریال «شمعدونی» روی آنتن رفت، می شد اطمینان داشت که محمد نادری، بازیگر نقش هوشنگ هم می تواند خیلی زود جا پای بازیگران سریال های قبلی سروش صحت مثل بهنام تشکر، هومن برق نورد، فرناز رهنما و پژمان جمشیدی بگذارد.





روزنامه هفت صبح - مرجان فاطمی: از زمانی که قسمت اول سریال «شمعدونی» روی آنتن رفت، می شد اطمینان داشت که محمد نادری، بازیگر نقش هوشنگ هم می تواند خیلی زود جا پای بازیگران سریال های قبلی سروش صحت مثل بهنام تشکر، هومن برق نورد، فرناز رهنما و پژمان جمشیدی بگذارد و بعد از پخش 12-10 قسمت سریال، بازی اش بین مردم دیده شود چون سروش صحت اصولا کارش را در انتخاب بازیگران تئاتری کمتر شناخته شده برای مخاطبان تلویزیونی و تبدیل آنها به ستاره کمدی خوب بلد است.

گفتگو با محمد نادری، «هوشنگ» شمعدونی

شما در «شمعدونی» نقش پدری را دارید که سرزنده است، تلاش می کند با بچه هایش رابطه خوبی داشته باشد ولی در عین حال حماقت های خاص خودش را دارد. خب نمونه چنین پدری در کارهای مختلف وجود داشته. نمونه بارز آن همین سریال «هفت سنگ» بود که ماه رمضان سال گذشته از تلویزیون پخش شد که آن هم کپی نعل به نعل سریال آمریکایی «مدرن فامیلی» بود.

در «مدرن فامیلی» هم فیل یا همان پدر خانواده یک پسر و یک دختر داشت و اتفاقا دلش می خواست پدری به روز باشد، با بچه ها رفاقت کند و ... هوشنگ هم تا حدودی به این کاراکتر شباهت دارد. البته نه یک شباهت محض، بلکه به لحاظ ویژگی های شخصیتی و حماقت ها می توان آنها را در یک درجه قرار داد. شما این سریال را قبل از شمعدونی دیده بودید؟


- البته آن چیزی که راجع به سریال هفت سنگ می گویید شاید در قسمت اول خیلی توجه جلب کرد اما دیدیم که در قسمت های بعد، بیشتر فضا و تا حدودی کاراکترها شبیه بودند که این اتفاق خودش فی نفسه اتفاق بدی نیست و در همه جای دنیا ا شاهد اقتباس، آدابتاسیون یا اصطلاحا دراماتوژی آثار دیگر هستیم.

شاید برایتان جالب باشد بدانید در کنار بازیگری، گهگاه یک چیزهایی هم می نویسم. آن زمان یک سفارش کاری داشتیم و با یکسری از دوستان فیلمنامه نویس مشغول این بودیم که «مدرن فامیلی» را ما ایرانی کنیم و از نو بنویسیم. بنابراین ما مدرن فامیلی را با دوستان به طور کامل دیدیم. تا میانه راه هم رفتیم و یکمرتبه به واسطه یکی از همکاران متوجه شدیم گروه دیگری دارند همین کار را انجام می دهند. طبیعتا زمانی که داشتیم این کار را انجام می دادیم غیر از «مدرن فامیلی»، یکسری از سریال های کمدی مثل «فرندز» یا «بیگ بنگ تئوری» و ... را تحلیل کردیم.

شما قرار بود عین به عین کپی کنید؟

- نه، ما کاملا قرار بود فضا را تغییر دهیم. جنس خانواده ها را عوض کردیم اما الهامش از همان سریال بود. حالا کجا بودیم که به اینجا رسیدیم؟

گفتگو با محمد نادری، «هوشنگ» شمعدونی

قرار بود درباره شباهت میان شخصیت هوشنگ با کاراکتر «فیل» مدرن فامیلی با «محسن» هفت سنگ صحبت کنید؟


- آهان. وقتی چند قسمت اول فیلمنامه را خواندم متوجه شدم هوشنگ مظاهری شمعدونی یک شخصیتی است که هنوز کودک درونش فعال است. پدری که سعی می کند رفتار و روابطی مدرن با بچه هایش داشته باشد. در عین حال جوگیر است و یک منطق خاص خودش را دارد که با منطق عرف متفاوت است. همین منطق خاص خودش باعث می شود گهگاه خرابکاری کند یا گهگاه چیزی را که می خواهد درست انجام دهد، اصلا به سرانجام نرسد.

مثلا یک جایی پسرش گم شده، پدرزنش سکته کرده با خانمش دارند می روند دنبال اینها بگردند یکمرتبه می گوید: «نظرت چیه بریم یه آب هویج بخوریم؟» خب همین سوال دافعه ایجاد می کند. منطق هوشنگ این است که خب آن که گمشده این هم که اینجاست حالا ما می توانیم آب هویج بخوریم اما منطق عرف و نرمال این است که خب وقتی چنین شرایطی پیش می آید ما نباید اصلا چیزی بخوریم. اگر بخوریم همه خیال می کنند عجب آدم بی خیالی است.

اما من اتفاقا این منطق را می پسندم. قرار نیست ا هر چیزی که دیگران می گویند درست است را انجام دهیم. رفتارش با بچه هایش هم از همین جنس است. چیزی که ما از یک پدر نرمال سراغ داریم این است که پدری جدی یا تا حدی هم دیکتاتورمآبانه سعی می کند خانواده را کنترل کند اما این می خواهد که رفتارهایی داشته باشد تا برخلاف آن سنت ها باشد و حالا چون زیاد هم با چنین رفتارهایی آشنا نیست، خب یک مقدار سوتی می دهد.

زمانی که به شما گفتند قرار است نقشی با چنینله یاد فیل نیفتادید؟ فکر نمی کردید این تهدید وجوددارد که به دام شباهت به آن کاراکتری بازی کنید بلافاص کاراکتر بیفتید؟


- اتفاقا جالب اینجاست که وقتی فیلمنامه را خواندم یک مقدار شخصیت فیل در ذهنم تداعی شد. با سروش صحبت کردم خوشبختانه او و ایمان صفایی، یعنی هر دو نویسنده های سریال، «مدرن فامیلی» را ندیده بودند. برای همین مشخص بود زمانی که در حال نگارش آن بودند هیچ پیش فرضی از چنین شخصیتی نداشتند. طبیعتا الان هم که سریال دارد پخش می شود می بینید که کوچکترین شباهتی به لحاظ داستان، پرداخت، قصه ها و هیچ چیزی به آن سریال ندارد.

گفتگو با محمد نادری، «هوشنگ» شمعدونی

دقیقا همینطور است. اصلا منظورم شباهت نبود، منظورم این بود که به هر حال این کاراکتر با تمام این ویژگی ها در ذهن شما بوده و حالا چه کار کردید که این شباهت به کار منتقل نشده.


- من به عنوان بازیگر یاد گرفته ام ابتدا ببینم متن خودش چه پیشنهادی به من می دهد. یک متن خوب نمایشی در اینجا فیلمنامه شمعدونی، خودش چارچوب نقش هوشنگ را مشخص می کند و به من می گوید که این نقش دارای این ویژگی ها است. حالا بخشی از این ویژگی ها ممکن است با ویژگی های فلان کاراکتر همپوشانی داشته باشد. این اتفاق عجیبی نیست.

خیلی از شخصیت های نماشی در برخی از ویژگی ها و خصوصیت رفتاری یا روانی با هم نزدیکی هایی دارند. این موضوع درباره تم ها هم صادق است. ما تم های نمایشی محدودی داریم اما آثار بسیاری از روی این معدود تم ها نوشته و ساخته شده اند؛ فرضا راجع به تم عشق شکسپیر «رومئو و ژولیت» را نوشته، ما «شیرین و فرهاد» را داریم. هالیوود «تایتانیک» را می سازد و ...

یکی از ویژگی های شمعدونی که آن را با کاری مثل ساختمان پزشکان متمایز می کند این است که یک سریال کاملا رئال - کمدی است. شخصیت ها برای خودشان تعریف دارند و در بستر یک زندگی روزمره پیش می روند.

در این صورت یکی از مسائلی که بخصوص کاراکتر هوشنگ را تهدید می کند این است که باید در مرز باری میان رئال و فانتزی، حرکت کند؛ مدام باید نگران باشد که مبادا نوع حرف زدن، میزان حماقت، اندازه کل کل و ... او با دیگران حالت کارتونی به خودش بگیرد و کار را از وضعیت رئال خارج کند؛ چطور توانستید روی این لبه تیغ حرکت کنید؟


- البتدا بگویم شمعدونی تعریف خاص خودش را دارد و از لحاظ ساختار با ساختان پزشکان متفاوت است؛ ساختمان پزشکان هر قسمت قصه خودش را دارد و در همان قسمت قصه را جمع می کند در حالی که شمعدونی سیر پیوسته ای دارد و قصه ها و خرده داستان ها در راستای هم تا پایان مجموعه با هم پیش می روند اما درباره پرسش شما، سروش صحت به عنوان کارگردان تاکید بر واقعی بودن رفتارها و کنش ها داشت اما در عین حال ما داریم کار کمدی می کنیم؛ بنابراین مقداری اغراق یا مکث روی لحظاتی برای پررنگ کردن آن لازم بود.

کنش ها و واکنش های هوشنگ براساس ویژگی های رفتاری خود شخصیت و بر بستر منطق روایی داستان شکل می گیرد. هوشنگ و عطا مدام در داستان با هم کل کل می کنند، قهر می کنند، آشتی می کنند و این تکرار کمدی است ولی منطق رئالیستی خود را نیز دارد.

منظورتان این است که حتی اگر همین کل کل ها یا برخی روابط، کارتونی و غلو شده باشند باز هم چون در بستر یک رئال خانوادگی تعریف می شوند، فضای کار را به سمت فانتزی و کاریکاتور شدن پیش نمی برند؟


- به هر حال جنس این سریال کمدی است و خب باید چنین موقعیت هایی هم در خودش داشته باشد اما اینکه بخواهد از رئال خارج شود و به سمت فانتزی برود، شاید در کل کار یک درصد هم نباشد. به زور می توانیم سه تا موقعیت فانتزی پیدا کنیم.

گفتگو با محمد نادری، «هوشنگ» شمعدونی

سریال های کمدی تا به حال سکوی پرتاب خیلی از بازیگران تئاتری شده اند. مثلا امیر جعفری، هومن برق نورد، بهنام تشکر و ... هر کدام از این بازیگران در تئاتر افرادی کاملا شناخته شده بودند اما تا قبل از اینکه به واسطه سریال کمدی به مخاطبان شناخته شوند به شهرت نرسیده بودند، الان شما هم دقیقا در آستانه همین اتفاق مهم هستید. با این پیش فرض وارد این سریال شدید؟


- این پیشنهاد از طرف سروش صحت مطرح شد؛ کارگردانی که در این زمینه سابقه فراوانی دارد. اولا خیلی خوب کمدی را می شناسد و سریال های موفقی در کارنامه دارد و دوم اینکه افرادی که به واسطه سریال های کمدی او به مردم شناسانده شده اند، اتفاق های خوبی برایشان افتاده. مثلا همین پژمان جمشیدی تا قبل از سریال «پژمان» یک بازیکن فوتبال بود اما الان در مقام یک بازیگر به شهرت زیادی رسیده. خب وقتی وارد این سریال شدم می دانستم که طبیعتا برای من هم اتفاق خوبی می افتد اما درباره اینکه در آینده چه پیش می آید، هنوز نمی دانم.

چهره ای که ما داریم الان از شما می بینیم با چیزی که در تلویزیون و نقش هوشنگ می بینیم کاملا فرق می کند؛ یعنی اگر شما را در خیابان ببینیم شک داریم. این یک مقدار کار را برای شهرت هم سخت می کند.

- اتفاقا چند قسمت از سریال که پخش شد چند نفر از دوستان می گفتند حالا دیگر توی خیابان راه بروی متوجه می شوی که سریال چه اثری روی روابط مردم با تو گذاشته اما واقعا تا به حال اتفاقی برایم نیفتاده. فکر می کنم مردم هنوز من را نمی شناسند. البته این مسئله یک مقدار هم به نقش برمی گردد. آنجا قرار بود نقش یک مرد چنتد سال بزرگتر از خودم را بازی کنم و خب چاق تر از الان هم بودم.

یعنی برای نقش هوشنگ چاق شدید؟

- نه، قبلش چون یک دوره فقط پشت میز می نشستم و می نوشتم، چاق شده بودم و سروش گفت همین شکم خوب است، به درد پدر می خورد. بعد از سریال اما دیگر رژیم رگفتم و چند کیلو لاغر شدم.

گفتگو با محمد نادری، «هوشنگ» شمعدونی

این روزها کلا شهرت در این خلاصه نمی شود که بازیگری در مجامع عمومی تردد کند و شناخته شود. افزایش تعداد بازدیدکننده ها در فضاهای مجازی از جمله اینستاگرام هم می تواند نشانه خوبی برای این شهرت باشد؛ در اینستاگرام این اتفاق برای شما افتاده؟


- آره. جالب است بعد از چند قسمت، تعدد فالوئرهایم بالا رفت. البته این را هم بگویم که بالا بودن تعداد فالوئرها چندان ارتباطی به شهرت ندارد. خیلی وقت ها برخی مدل ها یا افراد دیگر، از سوپراستارها هم بیشتر فالوئر دارند.

بله. تنها اتفاق خوشاینداین قضیه اینجاست که به هر حال شما به عنوان یک بازیگر می توانید بفهمید که بازی تان به چشم آمده. یعنی مردم رفته اند در اینستاگرام، اسم شما را سرچ کرده اند و فالو کرده اند. البته از طرف دیگر مسئله نقد هم به میان می آید. اینکه مردم با وجود این شبکه های اجتماعی، خیلی راحت می توانند نقدشان را به گوش عوامل برسانند.


- بله و این اتفاق خوبی است. یک نوع ارتباط بی واسطه با مخاطب، البته این یک تحلیل جامعه شناسانه و جامعه شناختی دارد. جامعه شناسان ما باید بنشینند و این پدیده اجتماعی را تحلیل کنند. فضاهای مجازی به مردم این امکان را داده که یک رسانه شخصی در اختیار داشته باشند و تمام آنچه را که تا به حال امکان و موقعیت بیانش را نداشتند از طریق شبکه های اجتماعی مطرح کنند. هم خوب است، هم بد.

بدی اش این است که عادت کرده ایم به راحتی راجع به دیگران قضاوت کنیم. بدون هیچ تحقیقی برداشت لحظه ای مان را نسبت به پدیده ها بیان کنیم و حتی گاهی به خود اجازه دهیم که به راحتی به دیگران توهین کنیم؛ اتفاقی که برای بازیکنی مثل مسی یا مجری مراسم قرعه کشی جام جهانی (فرناندو لیما) پیش آمد. این رفتار و رفتارهایی از این شکل است که به شدت من را می ترساند.


ویدیو مرتبط :
نقاشی من تو کامپیوتر از محمد نادری(هوشنگ تو شمعدونی)

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

گفتگو با محمد اسدی، بازیگر سریال آشپزباشی



 

 

 

 

اولین قسمت سریال «آشپزباشی» كه پخش شد یكی از شخصیت‌های فرعی آن بیشتر از بقیه به چشم آمد؛ شخصیتی كه عبدلی نام داشت و موهایش بلند و به سبك خاصی آرایش شده بود. نقش عبدلی را محمد اسدی بازی می‌كند كه از سال ۵۸ وارد دنیای تئاتر شده است و در این زمینه پرونده پر و پیمانی دارد. اسدی تاكنون در مجموعه‌های تلویزیونی مانند اگه بابام زنده بود، سفر بخیر، حس پنهان و برف و بنفشه نیز بازی كرده است. به مناسبت حضورش در سریال آشپزباشی با او گفتگویی انجام داده‌ایم.



▪ به عنوان اولین پرسش بگویید زندگی هنری شما از چه زمانی آغاز شد؟


ـ از سال ۱۳۵۸ شروع به فعالیت در عرصه بازیگری كردم و به صورت حرفه‌ای با بازی در نمایش ماموریت حساس، به كارگردانی مجید مظفری پا به عرصه تئاتر و نمایش گذاشتم و پس از آن هم در تئاترهای زیادی حضور پیدا كردم تا این كه در سال ۱۳۶۲ به عنوان بازیگر به استخدام اداره نمایش درآمدم.



▪ ولی قبل از مصاحبه اشاره كردید كه از شهرت و دیده شدن هراس دارید، در صورتی كه در حرفه شما خواه ناخواه شهرت وجود دارد؟


ـ من همیشه از شهرت وحشت داشتم. به این دلیل كه تو از خودت دور می‌شوی و دیگر آن حریم خصوصی را نداری یا حداقل كمتر داری. به خاطر همین پیش‌تر ترجیح می‌دادم كمتر در سینما یا تلویزیون بازی كنم و از طرفی دوست داشتم وقتی یك كار تصویری انجام می‌دهم، كاری آبرومند باشد به طوری كه بتوانم سرم را بالا بگیرم و از آن دفاع كنم.



▪ در تئاتر توانستید سرتان را بالا بگیرید؟

ـ بله. به هر حال تئاتر مادر هنرهای نمایشی و مثل مادر دلسوز است. تو در تئاتر فقط می‌آموزی و خیلی راحت می‌توانی خودت را روی صحنه پیدا كنی، در صورتی كه مقابل دوربین فقط باید بازی كنی و كمتر فرصت برای ارائه خلاقیت وجود دارد.



▪ آیا طی این سال‌ها توانسته‌‌اید نقش دلخواهتان را بازی كنید؟


ـ در تلویزیون یا تئاتر؟

▪ تلویزیون...؟

ـ نه پیشنهاد خوبی داشتم و نه فرصتش برایم پیش آمده است.

▪ فكر می‌كنم دل خوشی از بازی در كارهای تصویری ندارید. در صورتی كه خیلی از بازیگران قدیمی تئاتر در این سال‌ها جذب تلویزیون و سینما شدند.

ـ من در تئاتر و طی این سال‌ها كه مشغول بازی هستم، توانستم مدال‌ها‌ و جوایز زیادی به دست آورم، ولی در مورد تلویزیون یا سینما همیشه انتخاب می‌شدم.از آنجا هم كه سلایق با یكدیگر فرق می‌كند كمتر فرصت بازی در تلویزیون یا سینما را پیدا كرده‌‌ام.



▪ برویم سراغ آشپزباشی. چه شد كه در این مجموعه حضور پیدا كردید؟

ـ همزمان با كار آشپزباشی، در مجموعه دیگری به نام روزی بود، روزی نبود به كارگردانی محمد مختاری كار می‌كردم كه پرویز پرستویی با من تماس گرفت و مرا برای بازی در این كار دعوت كرد. من و پرویز پرستویی سال‌هاست در اداره تئاتر با یكدیگر همكار و دوست هستیم و مدت‌ها بود دوست داشتم با پرستویی و خانم معتمدآریا همكاری كنم تا این كه در آشپزباشی شرایط برایم مهیا شد.

در جلسات ابتدایی كار سعی كردم درست و خوب بازی كنم و به همین دلیل هم بعدا نقشم بیشتر شد.


▪ محمدرضا هنرمند كارگردانی است كه بسیار آهسته و پیوسته حركت می‌كند و چندان درگیر مسائل حاشیه‌ای نمی‌شود. این مساله را قبول دارید؟

ـ بله، هنرمند ذاتا این اخلاق را با خود دارد و حتی از مسائل تبلیغاتی هم دوری می‌كند و برای همین هم گروهی را دور خود جمع كرده بود كه با روش او می‌توانستند كار كنند. برای همین هم در طول تصویربرداری بسیار راحت‌ و خوب همه‌چیز پیش می‌رفت.

▪ در این سریال بازیگران زیادی حضور دارند. فكر می‌كنید هنرمند توانسته است همه بازیگران را آنچنان كه لازم است در سریال مطرح كند؟

ـ بله و اگر بازیگری در این كار دیده نشده، مشكل از خودش بوده است، چرا كه هنرمند به اندازه هر نقشی فرصت را به بازیگران داده است و فكر می‌كنم تعدد بازیگر در این سریال به ساختار قصه برمی‌گردد و مشكلی ندارد.

▪ فكر می‌كنید پرویز پرستویی توانسته نقش اكبر را بخوبی ایفا كند؟

ـ به نظر من خوب بوده، اما این را هم باید بگویم آن اكبری كه در سریال زیرتیغ دیدیم با این اكبر بسیار فرق دارد و هرگز نباید این دو را با هم مقایسه كنیم. به هر حال او مثل همیشه شیرین و بجا بازی كرده است.



▪ شما زیرتیغ را بیشتر پسندیدید یا آشپزباشی؟

ـ به نظرم آشپزباشی فضای نرم‌تر و متفاوت‌تری نسبت به زیرتیغ دارد، چون بیشتر سریال‌هایی هم كه در حال حاضر پخش می‌شوند كمتر از فضای طنز بهره برده‌اند و بیشتر به دنبال واقع‌گویی و طرح وقایع جامعه هستند. بنابراین من شخصا آشپزباشی را ترجیح می‌دهم.



▪ آشپزباشی در پرونده هنری شما چه جایگاهی دارد؟

ـ شاید در این سریال نقش پررنگی نداشته باشم ولی بازتابش برای من خوب بود و از آدم‌هایی كه در این مجموعه حضور داشتند خاطرات خوبی را با خود به همراه دارم و از این نظر جایگاه مثبتی برایم دارد.


▪ كاری كه قرار است در آینده از شما ببینیم؟

ـ در سریال «قتل در ساختمان ۸۵» به كارگردانی مهدی فخیم‌زاده تنها در چند سكانس بازی كردم كه امیدوارم توانسته باشم از عهده نقشم بربیایم، چون زمانی از من دعوت كردند كه مشغول بازی در آشپزباشی بودم و فرصتی برای حضور بیشتر نداشتم، بنابراین توانستم در حد چند سكانس این سریال بازی كنم.

آقای اسدی با توجه به این كه عمری را برای به دست آوردن تجربه‌های نو در عرصه بازیگری گذاشتید، دوست دارم بدانم چه فرقی بین نسل خودتان با نسل امروز می‌بینید.

نسل ما با عشق و علاقه خاصی كار می‌كرد و سبك بازی‌شان هم فرق داشت، اما امروز این‌گونه نیست و بازیگران جوان می‌خواهند یكشبه ره صدساله بروند و زود به شهرت دست پیدا كنند. در صورتی كه اگر با صبر و تحمل و عشق كار كنند جواب مثبت‌تری خواهند گرفت.