فرهنگ و هنر


2 دقیقه پیش

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس | برگزاری مراسم عروسی | باغ عروسی تشریفات ۵ ستاره بهبود با مدیریت بهبود اصلانی صاحب سبک در اجرای دیزاین های ژورنالی و فانتزی ، اجرا ...
2 دقیقه پیش

خواندنی ها با برترین ها (81)

در این شماره از خواندنی ها با کتاب جدید دکتر صادق زیباکلام، اثری درباره طنز در آثار صادق هدایت، تاریخ فلسفه یونان و... آشنا شوید. برترین ها - محمودرضا حائری: در این شماره ...

ماندگارترین «مادر» سینمای ایران


روز مادر بهانه ای شد برای مرور خاطره انگیز و ماندگارترین "مادر" سینمای ایران ،(مادر) ساخته ی علی حاتمی در سال 1368. خیلی ها حتی انهایی که با سینما نزدیکی خاصی ندارند ،"ترنجبین بانو" را در خاطر دارند.





صبح بخیر - ایمان عبدلی:
روز مادر بهانه ای شد برای مرور خاطره انگیز و ماندگارترین "مادر" سینمای ایران ،(مادر) ساخته ی علی حاتمی در سال 1368 :خیلی ها حتی انهایی که با سینما نزدیکی خاصی ندارند ،"ترنجبین بانو" را در خاطر دارند، از عجایب روزگار است فیلمی که در زمان خودش قدر ندید و دیده نشد ، بعدها ستایش شد حال اینکه تا چه اندازه شرایط جامعه ی حسرت زده ی ایرانی و تب نوستالژی بازی در این محبوبیت تاثیر داشته بحث دیگری است.

اما هر چه که بود هر چه که هست فیلم حاتمی که سر شار از عناصر نوستالژیک است محبوبیت زیادی دارد، در یادداشت زیر از زاویه های گوناگون مادر سینمای ایران را بررسی کرده ایم:در پاراگراف اول چند چهره ی محبوب فیلم را زیر ذره بین برده ایم ،در بخش دوم یک نگاه موافق به فیلم داشتته ایم در بخش سوم حرف های منتقدین را آورده ایم و در بخش آخر با دیالوگ های ماندگار فیلم خاطره بازی کرده ایم ،تماشای این فیلم در آستانه ی( روز مادر) پیشنهاد ویژه ی صبح بخیر است.

یک فیلم برای یک روز - مادر،علی حاتمی

رقیه چهره آزاد


ترنجبین بانو یا همان سارا ،نقش اصلی را در پیشبرد درام فیلم دارد، داستان فیلم از دوشنبه ای که او از آسایشگاه جدا می شود آغاز میشود و تا جمعه ای که او می میرد ،ادامه می یابد .اصلا فرمان او مبنی بر گردهمایی فرزندان در خانه ی مادری هسته ی اولیه داستان است ،چهره آزاد در 81 سالگی برای این فیلم سیمرغ گرفت که در نوع خود رکوردی محسوب می شود .

یک فیلم برای یک روز - مادر،علی حاتمی

علی حاتمی


حاتمی ، مادر را بعد از کمال الملک و فیلم توقیفی "حاجی واشنگتن" ساخت ،در غالب و فرمی که مملو از دلبستگی های خودش بود ،مادر را می توان یکی از شخصی ترین فیلم های عباسعلی حاتمی دانست ،فیلم آنقدر درگیر نمایش سنت و نوستالژی بود که حتی گاها به ساختار داستان هم خدشه وارد می کرد ،حاتمی قبلتر از آن 8 سال را صرف ساخت هزارداستان و شهرک موسوم به (غزالی )کرده بود و گویی با "مادر" تخلیه ی روحی شد.

یک فیلم برای یک روز - مادر،علی حاتمی

محمد علی کشاورز


بازیگری  که پیش از آن در آثاری چون کمال الملک و هزاردستان با حاتمی همکاریداشت ،در مادر بیش از پیش به چشم آمد دیالوگ های ماندگاری که حاتمی در دهان کشاورز گذاشته بود به اضافه پرداخت تیپیکال کاراکتر باعث شدحضور کشاورز در فیلم پررنگ باشد ،البته که کشاورز بعد از مادر در سینما فعالیت چندانی نداشت . "محمد ابراهیم" تازه به دوران رسیده ی فیلم و پسر بزرگ خانواده که در کار صادرات روده به آلمان بود، تیپیک ترین شخصیت داستان است.

یک فیلم برای یک روز - مادر،علی حاتمی

اکبر عبدی


عبدی که در آن سال ها به دلیل ایفای نقش در اجاره نشین ها به مرور در حال تثبیت درجایگاه یک کمدین بود، با بازی خیره کننده و البته به لطف گریم سنگین و باور پذیری که داشت موفق شد ماندگارترین نقش خودش را خلق کند ،همچنین با بازی در این فیلم عبدی گوشه ای دیگر از توانایی هایش را نشان داد، در موقعیتی غیر کمیک،"غلامرضا" پسر وسطی خانواده که شمایل ماندگاری از یک معلول ذهنی به نمایش گذاشت .

یک فیلم برای یک روز - مادر،علی حاتمی

موافقان چه می گویند:


جهان بینی ملموس و قابل باور حاتمی در فیلم مادر که با دنیای شبه تاریخی آثار او تلفیق شده است، تهران و ایران آن سال ها را در حافظه ی تصویری ضبط کرده است ،دیالوگ های آهنگین و موزون که هر کدام جای خاصی در سینما باز کرده اند و از همان روز تا هنوز دیالوگ ها نقل محافل سینمایی است ،همچنین دقت و وسواس قابل ستایش حاتمی در چهره پردازی و قاب بندی و تزیین لوکیشن ها از جمله نقاط قابل توجه فیلم است.

جالب است بدانید حیاط خانه را گازوئیل پاشیده بودند که همیشه خیس به نظر برسد خانه ای که در اصل متعلق به یک زوج یهودی ساکن خیابان شیخ هادی بوده است،در سالی که هامون و ای ایران از مهرجویی و تقوایی در سینماها اکران شده بودند، (مادر) حاتمی با فروش 19 میلیونی بالاتر از هردوی آنها و در رتبه ی سوم پرفروش ها قرار گرفت ،هنر حاتمی در سینما چیزی شبیه مینیاتور در نقاشی است در مینیاتور با حذف عناصر رئالیستی چون پرسپکتیو نقاشی از رئالیسم دور می شود از همین رو سینمای حاتمی حتی اگر وفادار به واقعیت تاریخی نیست، اما توجیه خودش را دارد .در ضمن نباید فراموش کنیم که حاتمی صراحتا دنیای سینمایش را متعلق به خودش می دانست و هیچوقت داعیه وفاداری به واقعیات تاریخی نداشت .

یک فیلم برای یک روز - مادر،علی حاتمی

مخالفان چه می گویند
:

ساختار  چند باره ی فیلم ،ریتم نه چندان مناسب و نا متوازن فیلمنامه از جمله نقدهای وارد به فیلم بوده است ،همچنین داستانی که پر از تیپ است در واقع ما در فیلم مادر با شخصیت مواجه نیستیم فیلم از چند تیپ تشکیل شده است یک معلول ذهنی ، یک تازه به دوران رسیده و...مرتضی آوینی ،حاتمی را متهم به دلبستگی به عهد قجر و آت و آشغال های صندوق خانه های متروک  میکند.

جبار آذین در یادداشتی سکانس رویا پردازی ماه منیر ررا تقلیدی از فیلم (شاید وقتی دیگر )بیضایی می داند همچنین منتقدین دیالوگ های فیلم را متناسب با فضای معاصر فیلم نمی دانستند، دیالوگ هایی که بیشتر مناسب یک فضای قجری است ،غوطه خوردن در نوستالژی تا حد حسرت زدگی و تقبیح بی دلیل منطق و مدرنیسم از دیگر انتقادها به فیلم مادر می باشد ،جالب اینجاست خیلی از نقد هایی که به فیلم وارد میشد پس از فوت حاتمی جزئی از نقاط قوت فیلم قلمداد شده است.

و اما پاراگراف پایانی و مرور چند دیالوگ خاطره انگیز از فیلم مادر : ترنجبین بانو(رقیه چهره آزاد) : چشم دروغ گو رسواست ، اما بچه میگه و مادر باور میکنه ... برین پسرا پی برادرتون  خدا پشت و پناهتون ، کجاست بره ی گمشده این گوسفند پیر صحرا؟ وقت ذبح نزدیکه و قربانی مشتاق و منتظر،برک پروار من غلامرضا...

محمد ابراهیم(محمدعلی کشاورز) : پرهیز مرهیز میدین که چی ؟خورشید دم غروب آفتاب صلات ظهر نمیشه، مهتابی اضطراریه ،دوساعته باتریش سه ست ،حال و وضع ترنجبین بانو عینهو وقت اضافی بازی فیناله، آجیل مشکل گشاشم پنالتیه... گیرم این جور وجودا موتورشون رولزرویسه تخته گازم نرفتن ، سربالایی زندگیو دینامشون وصله به برق توکل... اینه که حکمش پنالتیه یه شوت سنگین گله گلشم تاج گله ...قرمزته، آبی آبلیموجات!

یک فیلم برای یک روز - مادر،علی حاتمی

حسینقلی خان ناصری(امین تارخ) : وقتی یک زن کدبانو در خانه داری ،هرچه فقیر باشی توانگری ،کدبانوی عاشق نیاز چندانی  به رفتن بازار نداره ،از برکت دست هاش مطبخ همیشه دایره و از حسن سلیقه اش  سفره سفره ی ضیافته... جلال الدین(امین تارخ) : آدم برهنه به دنیا می آد ،برهنه هم از دنیا میره ...هرچه سبک بارتر بهتر!  دنیا حکم دریا رو داره زندگی زورق آب در کشتی هلاک، کشتیه بحری بی جامه امید نجاتش بیشتره تا مسافر با اثاث...

غلامرضا(اکبر عبدی):
مادر درد دارد... مادر مرد... از بس که جان ندارد...


ویدیو مرتبط :
بازیگر زن سینمای ایران: امسال مادر می شوم

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

مادر سینمای ایران 88 ساله شد



اخبار,اخبار امروز,اخبار جدید

شوکت علو از زبان ژاله علو

ژاله علو معتقد است: «اگر هنرمندی به درجه اعلی هنر برسد ولی نتواند با مردم رابطه برقرار کند و هنرمند بودن او غرور و فاصله‌ای بین او و مردم ایجاد کند، کارش هنر نیست عین بی‌هنری است».

به گزارش ایسنا، 88 سال پیش در محله سنگلج تهران، در کوچه قدیمی «شریعت»، کودکی به دنیال آمد که او را شوکت نام نهادند. پدرش ارتشی بود و مادر به یک خانواده هنرمند و خوشنویس تعلق داشت. پدربزرگش به لحاظ سواد و خط زیبایش «منشی باشی» نام گرفته بود. شوکت در چنین فضایی و به سبب آن از همان اوان کودکی با حافظ و سعدی و مولانا الفت گرفت.

این بازیگر که اول فروردین ماه 88 ساله شد، اوایل سال 71 در گفت‌وگویی با گزارش فیلم با اشاره به سال های شروع فعالیت هنری اش گفته بود: «در مدرسه عضو انجمن ادبی بودم، دکلمه می‌کردم، شعر می‌خواندم، بولتن تهیه می‌کردم و انشاهای خوبی می‌نوشتم که بیشتر در گروه ادبی مدرسه مطرح می‌شد. یکی از دبیران من خانم دکتر طوسی حائری نام داشت که ادبیات درس می‌داد و از انشاها و صدای من خوشش آمد و مرا به رادیو معرفی کرد؛ البته آن وقت‌ها رادیو دو ساعت ظهر برنامه داشت و شب‌ها هم موسیقی پخش می‌کرد. داستان شب هنوز وجود نداشت و تنها اخبار و مطالبی درباره جنگ متفقین پخش می‌شد. من کارم را با گویندگی و اعلام برنامه‌ها آغاز کردم ولی قبل از آن از ما امتحان گرفتند».

کجا از شما امتحان گرفتند؟ نحوه کار چگونه بود؟
در خیابان دکتر شریعتی "بی‌سیم" امتحان‌مان هم خواندن شعر و مقالات ادبی بود که من قبول شدم. در واقع اولین کار هنری من از پشت میکروفن رادیو زنده پخش شد. بعدها کم کم نمایشنامه‌های کوتاه نوشته شد و بازیگران تماشاخانه تهران آن را به صورت نمایشنامه‌های رادیویی تنظیم و اجرا کردند. مرحوم مجید محسنی و جمشید شیبانی و حمید قنبری هم پیش‌پرده می‌خواندند. کم کم داستان شب، جای خود را در رادیو باز کرد. اولین نمایشنامه‌ای که من برای داستان شب کار کردم "دختر خورشید" نام داشت که نصرت‌الله محتشم آن را کارگردانی کرد. نویسنده برنامه عزیزالله حاتمی و گوینده آقای مانی بود. این برنامه از ابتدا ساعت 10 شب و با همان آرم مشهور پخش می‌شد. مدتی بعد دستگاه‌های ضبط در تولید رادیو، میدان ارگ راه‌اندازی شد و ما به جای پخش زنده، تمام داستان‌ها را ضبط می‌کردیم. یادم می‌آید مثلا برای ضبط قسمتی از نمایشنامه "اتللو" از هفت شب تا صبح در رادیو ماندیم. کار خیلی سختی بود. در مجموع چهار داستان شب در ماه اجرا می‌کردیم که شش قسمتی بودند و در طول هفته پخش می‌شدند. جمعه‌ها هم برنامه بعدازظهر جمعه را اجرا می‌کردیم.

 

اخبار,ژاله علو ,عکس  ژاله علو

 

ژاله علو در همان سال‌ها وارد هنرستان هنرپیشگی شد و یک دوره سه ساله را گذراند. در همین سال‌ها میترا فیلم با درج یک آگهی در روزنامه‌ها برای بازی در فیلم "طوفان زندگی" به کارگردانی علی دریابیگی چند خانم را به کار هنرپیشگی دعوت کرد. ژاله علو از جمله کسانی بود که به این آگهی پاسخ داد و برای کار انتخاب شد.

«از این فیلم چیز زیادی یادم نیست. داستان فیلم را نظام وفا شاعر معروف نوشته بود و دکتر کوشان هم فیلمبردار بود. محل کارمان منزل ارباب جمشید در باغ بزرگی در جوادیه تهران بود. یک صحنه هم در محل انجمن موسیقی ملی ایران گرفته شد. آنجا بود که آقای بنان و مجد آواز خواندند. اگر آواز را بشنوم یادم می‌آید ولی مطمئنم که دیلمان را در همین فیلم خواندند».

در این فیلم چقدر دستمزد گرفتید؟
یادم نیست.

همبازی‌هایتان چه کسانی بودند؟
اقدس خواجه نوری نقش مادر و گرگین کیایی نقش پدر را بازی می‌کردند. یک خانم خارجی هم مشاور هنری کارگردان بود.

فیلم بعدی که ژاله علو در آن ظاهر شد، "واریته‌ی بهاری" نام داشت و پس از آن در فیلم "زندانی امیر" شرکت کرد. بعد از آن به تئاتر راه یافت و فعالیت گسترده‌ای را در این زمینه آغاز کرد. اولین کار تئاتری او در سال 1328 با استپانیان روی صحنه آمد.

او از خاطرات آن سال‌ها چنین می‌گوید: «من در تئاتر فردوسی بازی می‌کردم تا اینکه روزی بچه‌های تئاتر تهران از من خواستند در نمایشنامه‌ای به نام "آغامحمدخان" بازی کنم. در این نمایشنامه من نقش امینه خواهر فتحعلی‌شاه را داشتم. بعد از آن نمایشنامه "تو ما منی" را به کارگردانی استاد حالتی و مرحوم تفکری و مجید محسنی بازی کردم و پس از آن دوباره به تئاتر فردوسی برگشتم و نمایشنامه "شاه صفی" را با محتشم کار کردم. در این نمایشنامه نقش اصلی بر عهده من بود».

نمایشنامه "شاه صفی" باعث شهرت شما شد. بعد از این نمایشنامه بود که اسم‌تان را عوض کردید؟
خیر. من وقتی که با آقای حمیدقنبری در رادیو کار می‌کردم، قرار شد در برنامه‌های موزیکال و شاد آواز بخوانم. از آن پس به خاطر خواندن در رادیو اسم "ژاله" را انتخاب کردم و به تدریج نام ژاله جای نام شوکت را گرفت.

ژاله علو در سال 1330 با نصرت‌الله محتشم ازدواج کرد و آخرین تئاتری هم که کار کرد، "توپاز" نام داشت که در سال 1337 به کارگردانی محتشم اجرا شد.

همزمان با تئاتر در سینما هم فعالیت داشتید؟
نه، من تا فیلم "افسونگر" دیگر بازی نکردم. ولی گه‌گاه دوبله می‌کردم.

چطور شد که نقش اول فیلم "افسونگر" را بازی کردید؟
دکتر کوشان به من پیشنهاد کردند. با آنکه نقش منفی بود، ولی پذیرفتم و 3 هزار تومان هم دستمزد گرفتم.

آن زمان قبل از کار، فیلمنامه را به هنرپیشه‌ها می‌دادند یا خیر؟
خودشان هم اصلا فیلمنامه‌ نداشتند چه برسد به اینکه به بازیگران هم بدهند. در واقع فکری به ذهن‌شان می‌رسید و می‌نوشتند ولی اجرا و دیالوگ اصلی را سر صحنه به من می‌گفتند. ما لباس می‌پوشیدیم، گریم می‌شدیم، دوربین و فیلمبردار حاضر بود، تازه کارگردان می‌آمد و همان سر صحنه چیزی می‌نوشت و دست ما می‌داد که اجرا کنیم. همان جا یکی دو بار تمرین می‌کردیم گاهی اوقات سعی می‌کردیم حفظ کنیم و گاهی هم سوفله به کمک‌مان می‌آمد.

در مورد کارهای تاریخی چطور؟ مثلا در "آغامحمدخان" دیالوگ‌ها را حفظ می‌کردید یا سوفلور داشتید؟
کار حفظ آن دیالوگ‌های تاریخی حتی برای خود کارگردان هم سخت بود و تقریبا برایش سوفله می‌کردند. گاهی اوقات هم از خودش می‌گفت و می‌رفت. یک مضمونی را پیدا می‌کرد و دنباله آن را می‌گرفت و جلو می‌رفت.

از کارگردانانی که به شما اصول بازیگری را آموختند چه کسی را به یاد دارید؟
تقریبا هیچ کس را.

شما در فیلم‌هایتان خودتان به جای خودتان صحبت می‌کردید؟
بله، تنها در چند فیلم جای خودم صحبت نکردم، یک "طلسم شکسته" بود که در آلمان دوبله شد و دیگری "طوقی" بود که علی حاتمی معتقد بود صدای من برای آن پیرزن کور خیلی قوی و شیک است و یکی هم فیلم "پل" بود که خانم سیمین جای من حرف زد.

از بیژن و منیژه چه خاطراتی دارید؟
این فیلم در حال تهیه بود و خانم تاجی احمدی و ایلوش هم در آن بازی می‌کردند که دکتر کوشان دنبال من فرستاد. در واقع وقتی من وارد بازی شدم یک مقداری از فیلم گرفته شده بود و من نقش منیژه را بازی کردم. بعد از بیژن و منیژه کارهای تاریخی زیادی کردم: "شیرین و فرهاد"، "لیلی و مجنون" که در اولی نقش خواهر شیرین ملکه ارمنستان و در دومی نقش مادر مجنون را داشتم.

با توجه به اینکه شما نقش منفی هم بازی کردید برخورد مردم با شما چطور بود؟
نقش منفی برای من در ارتباطم با مردم کوچک‌ترین اثری نداشت. تا وقتی که فیلم را در سینما می‌دیدند نقش منفی بر روی آن‌ها اثر می‌گذاشت، ولی در بیرون از سینما من محبوبیت زیادی داشتم.

از بین کارهایتان کدام را از همه بیشتر دوست دارید؟
"سایه نگاه" را خیلی دوست داشتم. در این فیلم نقش مادری را بازی می‌کردم که پادشاهی بچه‌اش را می‌گیرد و او به دنبال فرزندش به قصر می‌آید و آنچه که بین آن‌ها اتفاق می‌افتد خیلی جالب است. البته قصه آن به صورت کتابی چاپ شده و عکس‌های ما هم به عنوان بازیگر در آن هست.

فیلم اولی را که دوبله شد دیدید، "دختر فراری" بود؟
بله. این فیلم در ترکیه دوبله شده بود، اما یک خاطره جالب از فیلم "جادوگر شهر زمرد" دارم. من وقتی بچه بودم این فیلم را دیدم و سال‌ها بعد اتفاقا خودم فیلم را دوبله کردم و سرپرست دوبلاژ شدم و تمام خاطرات کودکیم زنده شد. "بیست هزار فرسنگ زیر دریا" را هم خودم دوبله کردم. فیلم "طلسم شکسته" را من بازی کردم، ولی فیلم به آلمان رفت و دوبلور‌های ایتالیایی در آنجا دوبله کردند و همسر منوچهر زمانی به جای من صحبت کرد. استودیوهای دوبله آن زمان هیچ کدام کیفیت خوبی نداشتند و بهترین استودیو سانترال بود که توسط مهندس کامرانی افتتاح شد. ایشان دستگاه‌های خوبی از آلمان آوردند و یک متخصص صدای آلمانی هم شروع به کار کرد. آقایان میزانی و فره‌وشی هم آنجا کار می‌کردند. اما «ایران فیلم» به علت وجود آقای رضایی و «استودیو بدیع» با حضور آقای بدیع فعالیت بیشتری داشتند.

آن سال‌ها بیشتر جای چه کسانی صحبت می‌کردید؟
من به جای ایون سانسون، ایون دوکارلو، جینالولو بریجیدا و سوفیا لورن در بسیاری از فیلم‌ها صحبت کردم. در فیلم "فاتح" جای سوزان هیوارد صحبت کردم.

مدیر دوبلاژ "اوشین" شما بودید؟
بله.

می‌گویند اوشین در دوبله تغییراتی کرده است حقیقت دارد؟
نه چندان، باور کنید.

مادر سینمای ایران 88 ساله شدمی‌گویند در خارج از کشور با نام‌های دیگری در کشورهای عربی به نمایش درآمده؟
امکان دارد با هر عنوان دیگری در هر کشور دیگری نمایش داده شده باشد ولی اسم اصلی این سریال همین بود که ما اینجا به کار بردیم.

دیالوگ‌های اصلی فیلم را در اختیار داشتید؟
بله و به شما قول می‌دهم که "اوشین" همین است که دیدید غیر از دو موردی که یک مقداری متفاوت مطرح شد.

آن دو مورد چه بود؟
یکی روحیه ضد جنگش بود و دیگری طرز تفکر سیاسی آن که بنا به فرهنگ و شرایط ملی خاص زمان تغییر یافت.

به گزارش ایسنا، از دیگر آثار ژاله علو می‌توان به فیلم های سینمایی"پرواز را به خاطر بسپار"، "جنگ نفت‌کش‌ها"، "آدم برفی"، "روز واقعه"، "پری"، "زن امروز"، "سلطان"، "مسافر ری"، "مهمان مامان" و سریال های "امیرکبیر"، "گرگ‌ها"، "روزی روزگاری"، "آوای فاخته"، "این خانه دور است"، "تفنگ سرپر"، "روشنتر از خاموشی"، "ساعت شنی"، "شیخ بهایی" و "مختارنامه" اشاره کرد.


اخبار فرهنگی - ایسنا