فرهنگ و هنر


2 دقیقه پیش

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس | برگزاری مراسم عروسی | باغ عروسی تشریفات ۵ ستاره بهبود با مدیریت بهبود اصلانی صاحب سبک در اجرای دیزاین های ژورنالی و فانتزی ، اجرا ...
2 دقیقه پیش

خواندنی ها با برترین ها (81)

در این شماره از خواندنی ها با کتاب جدید دکتر صادق زیباکلام، اثری درباره طنز در آثار صادق هدایت، تاریخ فلسفه یونان و... آشنا شوید. برترین ها - محمودرضا حائری: در این شماره ...

كاهانی: كار آنها مخالفت است، كار من فیلم ساختن!


صمیماتی كه برای فیلم‌هایم گرفته ام رفتار طبیعی یك انسان دربرابر ظل می‌بوده كه درحقش می‌شده.این واكنش‌ها گاهی با پیروزی همراه بوده و گاهی هم باشکست.

روزنامه قانون - مریم قربانی فر/ نیما نوربخش:

شما در نیشابور متولد شدید و تا 18 سالگی همان جا زندگی كردید برایم جالب است بدانم نیشابور چه تاثیری بر شخصیت شما گذاشته و چه چیزی در وجود شما ساخت كه با وجود مشكلاتی كه برای اكثر فیلم‌های‌تان پیش  می‌آیدشما را مصمم  می‌كنددر راهروهای وزارت ارشادآنقدربیاییدو برویدتامجوزاكران فیلم‌های تان رابگیرید؟

كارآنها مخالفت است كارمن فیلم ساختن

آدم‌های زیادی درنیشابور هستندكه كاری با راهروهای ارشادندارند( می‌خندد).تصور می‌کنم چندان فرق نمی‌كنداهل كجاباشیم.همین كه مسئله ای به رگ غیرت‌مان بربخورد كافی است تاواكنش نشان دهیم.تصمیماتی كه برای فیلم‌هایم گرفته ام رفتار طبیعی یك انسان دربرابر ظل می‌بوده كه درحقش  می‌شده.این واكنش‌ها گاهی با پیروزی همراه بوده و گاهی هم باشکست.

  تا به حال در خلوت خودتان به این مسئله فكر كردید كه نماینده مردم ایران در سینمای كشور هستید و حرف همین مردم را می‌زنید؟اصلا فكر كرده اید كه درفیلم‌های‌تان برای مخاطب نسخه ای بپیچید؟

(می خندد)مگر انتخابات است که نماینده مردم باشم.چنین ذهنیتی قطعا  می‌تواندیك توهم باشد.بهتر است به این چیزها فکر نکنم.عواقب بدی خواهد داشت و ممكن است مسیرم را عوض كند.من فیلمساز را در کنارمردم می‌بینم.نسخه پیچیدن كار از ما بهتران است.تماشاگران بهترین معلمان من هستند و چیزهای زیادی از آنها یاد  می‌گیرم و از لطف آن‌ها که پیگیر فیلم هایم هستند ممنونم.

  «استراحت مطلق»درمجموعه آثار شما فمینیستی‌ترین فیلمی‌است كه دیده ایم.خودتان این مسئله را تایید  می‌كنید؟

حتما به خاطر داستان فیلم است.هیچگاه تصمیم نمی‌گیرم كه مثلا فیلمی‌فمینیستی بسازم.داستان فیلم به زنی  می‌پردازد كه درمانده است و قرار است روی پای خودش بایستد. این موضوع تعابیر و برداشت‌های فمینیستی را هم در بر می‌گیرد منتها دغدغه خودم اینها نیست.

  ما در فیلم‌های شما باجمعی از مردم مواجهیم و تصویری از قهرمان وضد قهرمان به معنای كلاسیكش نمی‌بینیم.یعنی مجموعه‌ای از شخصیت‌ها كه در عین حال برایش ما به ازای بیرونی هم پیدا می‌شود. مثل فیلم «اسب حیوان نجیبی است» كه انگار یك جامعه كوچك ایرانی را  می‌خواست نشان دهد. همواره هم می‌بینیم یكی از شخصیت‌های فیلم تان حالت طبیعی ندارد و دچار نوعی معلولیت یا ضعف فیزیكی و شخصیتی است.خاستگاه این نوع شخصیت‌ها را چطور تعریف  می‌كنید و چرا آنها را وارد ماجرای فیلم  می‌كنید؟

وقتی ما بخواهیم صرفا با تخیلات مان كار كنیم ذهن مان قفل  می‌شودوشخصیت‌های فیلم تكراری  می‌شوند.بعد هرفیلمی‌كه  می‌بینیداحساس  می‌كنید آدم هایش تكراری هستندو وقتی از سینمابیرون  می‌آیید می‌بینیدجامعه آن طور که روی پرده نمایش داده می‌شودنیست و هركسی رنگ وعقیده خودش را دارد.از وقتی این را احساس كردم تصمیم گرفتم به جای آنكه بیشترفیلم ببینم بیشتر جامعه ام را تماشا كنم.چون در بطن جامعه،هم قصه‌های بهتری وجودداردوهم آدم‌های متنوع‌تری را  می‌شوددید.تازمانی که مشاهدات وارتباطت را ازاجتماع قطع نكنی  می‌توانی ایده‌های متنوع‌تری را برای شخصیت‌های جدیدت خلق كنی.ضمن آنكه دراین فیلم قهرمان و ضدقهرمان درقالب كلاسیكش وجودنداردچون محتوایش كلاسیك نیست.درمحتوای كلاسیك همیشه پیامی ‌به شیوه ارسطویی اش وجودداردامااینجاچیزی كه داردمطرح  می‌شودارزش نیست بلكه ضدآن است.همین باعث می‌شودکه پیام وآرمان به شیوه معمولش در فیلم‌های من وجود نداشته باشد.

  ماهمیشه بایك طیفی ازمنتقدان مواجهیم كه به فیلم‌های شما حمله  می‌كنندو درتعریف فیلم،تمام شخصیت‌های آن را در یك قالب قرار می‌دهند و از آن یك نتیجه‌گیری منفی به مخاطب ارائه  می‌دهند.شما به عنوان مولف اثر آیا این نوع تحلیل‌ها را نتیجه  بدبینی آنها نسبت به خودتان  می‌دانید یا خودتان هم با این تعابیر هم عقیده هستید؟

فیلمی را نمی شناسم که همه آدم‌ها دوستش داشته باشند.درموردفیلم‌های خودم این مسئله شدت بیشتری دارد.مخالفان فیلم‌های من معمولا کسانی هستند که دیدگاه‌های کاملا متفاوت بامن دارندو تحمل نگاه دیگران برایشان سخت است. مثلا شخصیت‌های فیلم هایم دوست دارندفحش بدهندو مخالفان فیلم هایم معمولا کسانی هستند که یا فحش دوست ندارند و یا دوست دارند خودشان فحش بدهند و البته فحش نشنوند.فکر می‌کنم بهتر است آن‌ها به مخالفت هایشان ادامه دهند و من هم به فیلم هایم. قرار نیست در این دنیای پهناور همه همدیگر را دوست داشته باشند. آن‌ها معمولا همان کسانی هستند که چون تحمل نگاه دیگران را ندارند طوری جوسازی می‌کنند که انگار مردم علاقه‌ای به تماشای فیلم هایم ندارند.نظر افراطی خود را به همه تعمیم می‌دهندو چشمان‌شان را روی واقعیت می‌بندند. آن‌ها بهتر است به دنبال آمار تماشاگران فیلم‌های مورد علاقه خودشان باشند و لطفا اجازه دهند من هم از استقبال تماشاگران و ارتباط خوبی که با آن‌ها دارم لذت ببرم. سینما ریشه در آزادی دارد.گمان می‌کنم به حداقل هایی از آزادی رسیده باشیم که لااقل کاری با هم نداشته باشیم.

   در فیلم‌های تان همیشه قشرخاصی از طبقه فرودست جامعه را در یك جغرافیای مشخص به تصویر  می‌كشید.از این منظر انگار علاقه ای ندارید به طبقه مرفه جامعه نزدیك شوید.آیا این مسئله  می‌تواند ریشه در دوران كودكی شما داشته باشد؟

ممکن است ارتباطی با دوران كودكی ام داشته باشد والبته ممکن است روزی زندگی یك آدم پولداربرایم مسئله بشود كه هنوز نشده است.احساس  می‌كنم طبقات دیگرجامعه بیشتر به من نزدیكندو برایم سینمایی تر هستند.انگار دوربین من از پرداخت زندگی قشر مرفه فراری است.

  درمصاحبه‌ای گفته بودید تاثیرگذارترین  فرد برای كاهانی خود كاهانی است.آیا بایددنبال كاهانی دركاراكترهای فیلم هایش گشت؟چقدر ازخودشما درروح شخصیت‌های آثارتان وجود دارد؟

منظورم این بوده که دوست ندارم تحت تاثیر فیلمسازان بزرگ باشم. از آن‌ها یاد می‌گیرم اما علاقه‌مند نیستم الگویی داشته باشم. من هم شخصیتی دارم و دیدگاهی و می‌خواهم از خودم بگویم نه از دیگران.

  سینمای ایران تبدیل به یك سینمای بی‌قهرمان شده است واتفاقا فیلم‌های شما هم قهرمان ندارداماكمبودآن احساس نمی‌شود.این نبود قهرمان را چطوربه تصویر می‌كشید؟

مبنای فیلم‌های من به طور كل خلاف هدف است.یعنی آدم‌های فیلم‌های من هدفی ندارند.قهرمان اولین خصوصیتش این است كه باید یك هدفی داشته باشد.چرا آدم‌ها درفیلم«اسب...»سرگردانند؟چون هدفی ندارند.این دورتسلسل كه درفیلم‌های من شاهدش هستیدازاین جهت است كه هدفی وجود ندارد و آدم‌ها در این دایره گیر افتاده اند.درچنین فضایی قهرمان دیگر وجود ندارد و معنایی پیدان می‌كند.

  در فیلم‌های‌تان دیده ایم كه آدم‌هاتحت یك اتفاق موقت دور خودشان  می‌چرخند.ولی در«استراحت مطلق»با زنی مواجهیم كه هدفی دارد و كاری را می‌خواهد به سرانجام برساند.او محور ماجرا است و همه آدم‌های دیگر به داستان او وصل  می‌شوند.آیا این تفكر و فضا سازی را باید نوعی پیشرفت در آثارتان بدانیم؟

سمیراهم چندان با كاراكترهای فیلم‌های قبلی تفاوت ندارد وفقط رویه ماجرا فرق  می‌كند.ریتم این فیلم تندتر است و دارد ضد نام فیلم حركت  می‌كند.استراحت مطلق شما را یاد سكون  می‌اندازد اما فیلم سكون ندارد و ریتم فیلم ضد نامش است.نه می‌تواند پیشرفت باشد و نه پسرفت.

  ببینید در«بی خود و بی جهت»یك نقطه شروع داریم و یك نقطه پایان.در«اسب...»هم كاملا مشخص است كه پایان فیلم چه  می‌شود.امادر«استراحت مطلق»دورباطلی از زندگی افراد را نشان  می‌دهید كه پایان نامشخصی دارد.عمدی در این نوع پایان‌بندی داشتید؟

در این جا فیلم با پایان شروع می‌شود. البته اگر بتوانیم اسمش را پایان بگذاریم. در هر صورت با پایانی شروع می‌شود که می‌خواهد بگوید پایان مهم نیست و این که چطور به این پایان می‌رسیم اهمیت دارد. تماشاگر بیشتر درگیر آدم‌های فیلم و روابط‌شان می‌شود. آدم‌های فیلم‌های من به لحاظ مضمونی، شروع نمی شوند که پایان داشته باشند.

  یك مسئله دیگر درباره شما نوع انتخاب بازیگر در آثار شماست.آیا از این تجربه‌های نو نمی‌ترسید؟كسی از مجید صالحی انتظارچنین بازی قدرتمند و متفاوتی را نداشت.حتی بازی خوب علیرضا خمسه در فیلم «بیست» هم جزو همین انتخاب‌های متفاوت بازیگران در فیلم‌های شماست.

همه ما تصویری از هنرپیشه ها در ذهن داریم.سعی می‌کنم به آن تصویرهای ذهنی کلیشه‌ای بی تفاوت باشم. آدم‌ها ابعاد مختلفی دارند و قطعا هنرپیشه‌ها هم همین طور.توانایی‌های متفاوت هنرپیشه‌ها را زیر نظر می‌گیرم و از بخش‌های غیرکلیشه‌ای آن استفاده می‌کنم. در مورد مجید صالحی هم این گونه بود. حتی در مورد کسانی که قبل از این هم با هم کار کرده ایم همین طور است.هنرپیشه زمانی هنرپیشه نیست که تکراری باشد.ازمواردخاص که درتاریخ سینما موجود است ورفته رفته به تیپ‌های جذاب ودوست داشتنی تبدیل شده اندبگذریم.

  با این وجود فكر  می‌كنم این بد شانسی مجید صالحی بود كه فیلم در جشنواره فجر اكران نشد.

به نظرم از خوش شانسی مجید صالحی بود. چیز ارزشمندی را از دست نداده است.

  با این اوصاف یعنی نمی‌خواهید در دوره‌های بعدی جشنواره فجر شركت كنید؟

نظرم را قبلا گفته ام. دوست دارم به اتفاقات مهم‌تری فکر کنم.

كارآنها مخالفت است كارمن فیلم ساختن

  به اعتقادمن كاهانی یك اصلاح طلب اجتماعی است واین مسئله را درفیلم هایش  می‌توان به وضوح دید چراكه در ته ذهنش یك جریانی جاری است كه انگارخواهان اصلاح شخصیت‌های فیلمش است.شخصیت هایی كه بخشی از این جامعه هستند.در«بیست»پرستویی تغییردر رفتار و روال زندگی اش را  می‌پذیرد.در اسب...»عطاران درنهایت پول هایش را  می‌بخشدو در«بی‌خودوبی جهت» جواهریان باوضع موجود كنار  می‌آیدو به پیشنهاد دیگران تن  می‌دهد.از این منظر«استراحت مطلق»هم یك فیلم بانگاهی رو به جلواست كه تغییری را با خود به همراه دارد.نظر خود شما در این باره چیست؟

 از آدم هایی كه  می‌خواهندنشان دهندخیلی  می‌فهمند بیزارم.دوست ندارم دیگران فكر كنند كه  می‌خواهم دانسته هایم را به دیگران انتقال بدهم.به طور كل آد می‌هستم كه خیلی مغرورم و به وقتش هم خیلی متواضعم.البته اینكه كجاوجلوی چه كسانی این رفتارها را دارم هم خیلی مهم است.به همین دلایل من خودم نباید از دیدگاهم حرف بزنم.بهتر است كه تماشاگر استنباط‌های خودش را داشته باشد.هركس یك وظیفه ای دارد.منتقد وظیفه اش فیلم دیدن و نقد كردن است.من وظیفه‌ام فیلم ساختن است.برای همین هرچقدر كه منظورم را توضیح بدهم تاثیر درستی نخواهد داشت.چون هر كسی از هر فیلم یك تاثیر  می‌پذیرد و ممكن است تاثیری كه شما گرفته اید با دیگری متفاوت باشد.این بخش از فیلمسازی را خیلی دوست دارم. فیلم‌های من حد وسط ندارد و تا حالا نشده كه بگویند فیلم‌های من آثار متوسطی هستند.الان درباره «استراحت‌مطلق» هم این اتفاق افتاده و عده‌ای  می‌گویند این فیلم بهترین اثر كاهانی است و عده‌ای هم معتقدند آشغال است.من این را دوست دارم كه حدوسطی برای فیلم هایم وجود ندارد.اینكه ازكنار فیلم‌های من راحت ردن می‌شوند افتخارمن است.

  درباره پایان بندی این فیلم هم صحبت كنیم.در این فیلم برخلاف فیلم‌های دیگرتان انگار پایان فیلم رها شده است و شاید پایانش  می‌شد سقوط بیشتری داشته باشد.

 شما اگر این پایان بندی را حذف كنیددر ذهن‌تان چه اتفاقی را  می‌توانید جایگزینش كنید.اصلا در صورت حذف، معنای استراحت مطلق رنگ  می‌بازد.این فیلم اصلا پایان ندارد كه بخواهد باز یابسته باشد.فیلم با پایان شروع  می‌شود.ما داریم داستان زنی را روایت  می‌كنیم كه شهرستانی است و آن اتفاق اول فیلم برایش  می‌افتد و در طول فیلم بازگشایی  می‌شود كه چرا به این نقطه رسیده است.این فیلم كاملا ناامید‌كننده است و من به كسانی كه معترضند چرا در فیلم امیدی وجود ندارد حق  می‌دهم.

  كمی‌درباره نحوه طراحی و انتخاب پوستر فیلم‌های تان  می‌خواهیم صحبت كنیم.چرا كه در پوستر فیل می‌مثل«اسب حیوان نجیبی است»بازیگران هم عرض یكدیگر دیده  می‌شوند اما به طور مثال در پوستر فیلم «بی خودوبی جهت»كاراكترها در یك قالب عمودی قرار  می‌گیرند.آیا این نوع طراحی را به آثار دیگرتان هم  می‌توان تعمیم داد و نقش شما را در انتخاب آن پررنگ دید؟

نقش بیشتر را طراحان هنری برعهده دارند.من اطلاعات لازم را به آنها  می‌دهم  وهمچنین بركلیت كار نظارت  می‌كنم امااین‌طور نیست كه حتما از صفرتاصدپوسترها را به طور كامل خودم زیرنظر داشته باشم.اتفاقا در فیلم‌های قدیمی‌تری كه ساخته ام  كمتر به این بخش كار توجه  می‌كردم اما الان سعی  می‌كنم نظارت دقیق تری داشته باشم.ضمن اینكه یك سری از تصاویری را كه در جاهای مختلف ممكن است ببینید پوستر اصلی فیلم نیستند و هركسی بنا به استفاده ای كه از آن دارد خودش تصویری را طراحی  می‌كند.مثلا درسایتی  می‌بینیم كه بنری درمعرفی فیلم قرار  می‌گیردكه اصلاپوسترفیلم نیست.البته ماخودمان هم بنا به كاركردپوسترها درمحیط داخلی سینما یا برای اكران فیلم درجشنواره‌های داخلی وخارجی پوسترهای متعددی را منتشر می‌كنیم كه طبیعتا طرح‌های متفاوتی را دربر می‌گیرد.

  گفتید تماشاگران را به نوعی معلم خود دانستیدو فیلم را با مردم دیدید.

قبلا هم گفته ام که از واکنش‌های طبیعی تماشاگران، بیشترین چیزها را یاد می‌گیرم.این نه فروتنی است نه اغراق. آن‌ها بدون منت،بهتر از همه به من یاد می‌دهند که اشکال کارم کجاست.

سینمای ایران این روزها بیش ازآنکه برمحورستاره بازیگرانش به گیشه وفروش دست یابد، با محوریت ستاره کارگردانانش است که درگیشه به موفقیت می‌رسد.بازیگران زیادی بوده‌اند که دوران کوتاهی ستاره بودن راتجربه کرده‌اند وسپس افول یافته اندودرمقابل، درسال‌های اخیرسینمای ایران دارای کارگردانانی شده است که نام‌شان به تنهایی تضمینی برای فروش فیلم است.عبدالرضاکاهانی را بدون تردید باید در ردیف این ستاره کارگردانان دانست.کارگردان جوان سینمای ایران که هرچند فیلم هایش حادثه‌ای نیستند اماخوب به دل حادثه می‌زند، اکنون به کارگردانی که سخت تن به ممیزی می‌دهدتبدیل شده است.

کاهانی پس از اولین فیلمش که ناتمام مانددو فیلم دیگرساخت و باسومین فیلمش دیپلم افتخار بهترین کارگردانی را ازجشنواره فیلم فجرگرفت.فیلم «بیست» که برای وی این جایزه رابه همراه داشت تنها فیلم ازوی بوده است که تاکنون موفق به نمایش درجشنواره‌های بین‌المللی شده است.کاهانی تاکنون موفق به کسب جوایزی چون جایزه ویژه هیات داوران جشنواره فیلم کارلووی واری2009 ، جایزه ویژه هیات داوران جشن منتقدان سینمای ایران ۱۳۸۹ برای فیلم  «بی‌خود و بی‌جهت» و جایزه ویژه تماشاگران جشنواره بین‌المللی فیلم ایروان ۲۰۱۰ شده است.اماحقیقت این است که بسیاری از تماشاگران آثار وی نیز از جوایزی که به دست آورده است اطلاعی ندارند.آنان به تماشای فیلم‌های کاهانی می‌نشینند تا شاید سینما رابه معنای واقعی آن تجربه کنند. گفت‌وگویی که در ادامه می‌خوانید حاصل یک عصرانه دوست داشتنی باکاهانی است.


ویدیو مرتبط :
ایمنی كار در ارتفاع- كار بر روی سقف شیب دار

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

كودك كونگ فو كار! +فیلم


در این فیلم بیننده شاهد حركات یك كودك خردسال در نقش یك كونگ فو كار خواهد بود.

جام جم آنلاین: در این فیلم بیننده شاهد حركات یك كودك خردسال در نقش یك كونگ فو كار خواهد بود.

هدف از ارائه این فیلم فقط سرگرم كردن بیننده برای لحظاتی كوتاه است.بنا براین از هرگونه تفسیری در مورد آن خودداری می كنیم.

اما باید به یك نكته اشاره كرد كه این فیلم در مدت حدود یك هفته نزدیك به 20 میلیون بازدیدكننده داشته است. فیلم را با هم می بینیم.