فرهنگ و هنر
2 دقیقه پیش | تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالستشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس | برگزاری مراسم عروسی | باغ عروسی تشریفات ۵ ستاره بهبود با مدیریت بهبود اصلانی صاحب سبک در اجرای دیزاین های ژورنالی و فانتزی ، اجرا ... |
2 دقیقه پیش | خواندنی ها با برترین ها (81)در این شماره از خواندنی ها با کتاب جدید دکتر صادق زیباکلام، اثری درباره طنز در آثار صادق هدایت، تاریخ فلسفه یونان و... آشنا شوید. برترین ها - محمودرضا حائری: در این شماره ... |
فلسفه و علل پیدایش جشن نوروز
فلسفه و علل پیدایش جشن نوروز
روزهای خاصی در تاریخ کشور باستانی و متمدن ایران وجود دارد که یادآور حکایتها و وقایعی مهم و تأثیرگذار است.درباره فلسفه و علل پیدایش جشن نوروز نظرات متفاوتی وجود دارد که برخی از این نظرات در اینجا آمده است.
با توجه به روایتهای افسانهای اسطورهای ایران آغاز پیدایش جشن نوروز را به جمشید، چهارمین پادشاه پیشدادی ایران نسبت دادهاند. قدمت این اسطوره به عصر هند و ایرانی میرسد.
در اوستا، کهنترین کتاب ایرانیان به جمشید «یم Yima» اشاره شده است. در این روایت؛ جم، دارای فره ایزدی بوده که به فرمان اهورامزد به جنگ با اهریمن پرداخته که موجب خشکسالی و قحطی و نابودی خیر و برکت شده بود.
با نابودی اهریمن وی بار دیگر شادمانی و خرمی و خیر و برکت را به مردم ارزانی داشته و هر درختی که خشک شده بود سبز شد و مردم آن روز را «نوروز» یا «روز نوین» خواندند و همگی به فرخندگی چنین روزی در تشتی جو کاشتند و این رسم برای ایرانیان جاودانه شد.
برخی گفتهاند جمشید که به زبان فارسی جم و به زبان عربی «منوشخ» نامیده میشد در جهان سیر میکرد، هنگامی که به آذربایجان رسید، با تاج و تختی مرصع بر بلندای نقطهای در مشرق جای گرفت و روشنایی آن تاج و تخت در هنگام طلوع خورشید مردمان را خیره کرد و آن روز را روز نو خواندند و جشن گرفتند و لفظ «شید» که در پهلوی به معنای شعاع است بر نام وی افزودند و پادشاه را جمشید نامیدند و رسم نوروز جاودانه و پایدار شد.
همچنین گفتهاند: خداوند در اولین روز از ماه فروردین کار خلقت انسان و سایر مخلوقات را به پایان رساند و آدمی برای سپاسگزاری و قدردانی از خداوند و نعمتهای وی، به نیایش و شادمانی پرداخت.یکی دیگر از فلسفههای جشن نوروز را نزول فروهرهای (Farvahar) (1) درگذشتگان به زمین در روز اول فروردین دانستهاند.
در اوستا آمده است که فروهرهای درگذشتگان پاک در اول فروردین برای احوالپرسی از اقوام خود به زمین میآیند و با دیدن مسرت و شادمانی بازماندگان از اهورامزدا برای آنان طلب خیر و رحمت میکنند و بازماندگان پیش از آمدن فروهرها به نظافت و خانهتکانی منزل پرداخته و آماده پذیرایی از آنان میشوند و کلمه فروردین یعنی ماهی که متعلق به فروهران است.
از برپایی مراسم و آیینهای نوروزی در دوران هخامنشی اطلاع دقیقی در دست نیست و تنها برخی از پژوهشگران چون فیلندر معتقدند که حجاریها و سنگنگارههای باقیمانده از دوران هخامنشی نشاندهنده مراسم نوروزی در تختجمشید است. این آثار نمایشی از تقدیم هدایا از جانب اقوام و ملل تابع هخامنشیان به حضور پادشاه است.
از چگونگی برگزاری نوروز در روزگار اشکانیان آثاری در دست نیست.شادروان پور داوود مینویسد: «هر چند اشکانیان، ایرانینژاد و زرتشتیکیش بودند ولی تسلط 80 ساله یونانیان موجب شد که آنان در باب آداب و رسوم ایرانی بیقید شوند و شاید در پایان دوره حکومت 476 ساله دوباره ملیت ایران قوت گرفت.» (2)
در دوران ساسانی، مراسم عید نوروز را بین شش تا سی روز برگزار میکردند و روز ششم فروردین یا نوروز بزرگ را خرداد روز مینامیدند و این روز را متعلق به فرشته مقدس خرداد میدانستند.
پیروان آیین مزدیسنا همچنین معتقد بودند که زرتشت (650 سال پیش از میلاد مسیح) در این روز متولد شده و در همین روز مقدس با خداوند به راز و نیاز پرداخته است و این روز برای ایرانیان محترم و مقدس شمرده میشد.
پادشاهان ساسانی نیز در دربارهای خود آیینهای نوروز را با شکوه خاصی برگزار میکردند و شاه پنج روز اول یا «نوروز عامه» بار عام میداد و به رفع حاجتهای مردم میپرداخت، سپس «نوروز خاصه» یا نوروز بزرگ را که از روز ششم فروردین آغاز میشد به خود و نزدیکانش اختصاص داده و به جشن و شادمانی میپرداختند و نواهای خاص نوروز در این ایام در دربار پادشاه نواخته میشد.
از رسوم رایج این روزگار آن بود که مردم در بامداد عید نوروز به یکدیگر آب میپاشیدند و شکر هدیه میدادند. دلبستگی ایرانیان به سنتهای گذشته خود موجب شد که نوروز که سمبلی از عظمت و شکوه آنان بود، در سراسر دوران اسلامی، حتی در دوران خلفایی که اعتنایی به این رسومات نداشتند، برپا شود و آشنایی و آگاهی فرمانروایان اموی و عباسی از آیین هدیه دادن به حاکمان دلیلی برای گرایش فرمانروایان عرب به برگزاری نوروز شد.
با کاهش قدرت و نفوذ عربها بر دولتهای ایرانی و ایجاد حکومتهای مستقل چون صفاریان و سامانیان و تعلق خاطر پادشاهان ایرانینژاد به اجرای رسومات ایرانی، موجب احیای نوروز و برگزاری باشکوه این جشن شد.
ابوالفضل بیهقی نیز در قسمتهای مختلف تاریخ خود اشاراتی به دادن هدیه در نوروز مهرگان کرده است که نشان دهنده تداوم رسومات نوروزی در دوره غزنویان میباشد.با روی کار آمدن حکومت صفوی و رسمیت یافتن مذهب تشیع، برخی از آداب اسلامی با آیینهای نوروزی درآمیخت و تلاش عالمان شیعه در جمعآوری احادیث و روایات معصومین در رابطه با نوروز، بر رونق بیشتر این جشن افزود.
برای مثال در حدیثی از علامه محمدباقر مجلسی به نقل از امام جعفر صادق(ع) آمده است که امام صادق(ع) نوروز را روزی فرخنده و خجسته و روزی که در آن آدم آفریده شده معرفی میکند.(3)
آشنایی با مراسم عید نوروز در برخی کشورهای جهان
- عید نوروز در پاکستان
در پاکستان غالبا صفت "عالم افروز" را در مورد نوروز به کار میبرند و این حکایت از علاقهمندی مردم این کشور به نوروز دارد. بسیاری از خانوادههای پاکستانی مراسم نوروز را گرامی میدارند، به طوری که برای یکدیگر کارت تبریک طلایی و الوان مزین به گل و بلبل که نشان از نو شدن طبیعت دارد، میفرستند که معمولا بر آن عبارت عید مبارک نقش بسته است.آنها هم مانند ایرانی ها خانهتکانی میکنند، لباس نو میپوشند، به دید و بازدید میروند و سعی میکنند کدورت و غم را از دلها بزدایند و زندگی را به شادی بگذرانند.
خانوادههای پاکستانی به هنگام نوروز سفره نوروزی رنگین میگسترانند و انواع شیرینی و میوهها را بر آن میچینند و بزرگترها به کوچکترها هدیه میدهند.
از آداب و رسوم عید نوروز در میان مردم پاکستان تهیه نمودن انواع شیرینی مثل «لدو»، «گلاب حامن»، «رس ملائی»، «کیک برفی»، «شکرپاره»، «کریم رول»، «سوهن حلوا» و همچنین پختن غذاهای معروف این ایام و عیدی دادن و گرفتن و دید و بازدید اقوام است.
- عید نوروز در تاجیکستان
نوروز در تاجیکستان، به خصوص در "بدخشان" با شکوه بسیار برگزار میشود. نوروز برای مردم تاجیک که روزگاری سرزمینشان بخشی از ایران بزرگ محسوب میشده عید ملی اجدادی است و آن را غدیر ایام یعنی عید بزرگ میخوانند.
کلمه ایام در بدخشان مرادف عید یا به جای آن به کار میرود. هر خانواده چند روز مانده به عید خود را برای برگزاری آن آماده میسازد. خانه تکانی صورت میگیرد. همه از کوچک و بزرگ با بیقراری منتظر رسیدن نوروز میشوند.
تاجیکها در نخستین روز نوروز، صبحانه را با انواع غذاهای شیرین صرف میکنند که عبارت است از حلوا، شیربرنج، غوز حماچ ، به این امید که تا پایان سال زندگی شان شیرین باشد. پس از صرف صبحانه پارچه سرخی را بالای در ورودی خانه میآویزند که آن را نشانه بهروزی و خوشبختی می دانند. آنگاه اثاث خانه را که از قبل تمیز کردهاند به طرزی نیکو میچینند، سپس پنجرهها را میگشایند تا نسیم نوروزی در زوایای خانه به گردش درآید.
همه لباس تازه به تن میکنند و کوچکترها در حالی که غنچهای از گل سرخ در دست دارند نزد بزرگترها میروند و با گفتن"شاگون بهار مبارک" سالی خوش برایشان آرزو میکنند.
در بدخشان در شب دوم سال نو از کله و پاچه گوسفند وگندم غذای مخصوصی تهیه میکنند که به آن "باج" میگویند. نوروز در بدخشان سه روز ادامه دارد.
- عید نوروز در جمهوری آذربایجان
نوروز یکی از جشنهای بزرگ در جمهوری آذربایجان است. این جشن همه ساله از بیستم تا بیست و دوم مارس که تقریبا برابر با اول تا سوم فروردین است در این کشور برگزار میشود. در آذربایجان از چند هفته مانده به نوروز مردم برای برگزاری این عید خود را آماده میکنند؛در شب چهارشنبه دختران نیتی در قلب خود میکنند و در گذرگاهها میایستند و اگر سخنی موافق خواست خود از رهگذری بشنوند بسیار خوشحال میشوند و مطمئن می شوند که حاجتشان برآورده خواهد شد . براین اساس مردم سعی میکنند در ایام نوروز سخنی نامناسب که از آن بوی یاس به مشام آید بر زبان نیاورند و از به کار بردن سخنان ناپسند و حزنآور بپرهیزند.
در میان مراسم نوروزی جمهوری آذربایجان، رسمهایی نظیر فرستادن سفره سمنو، انداختن کلاه پوستین به درها، آویزان کردن کیسه و توبره از سوراخ بام در شب عید و درخواست هدیه نورزی از صاحبخانه بسیار قابل توجهاند که در مجموع عاملی برای ایجاد ازدیاد محبت و مودت در میان مردمند.
در عید نوروز نمایشها و بازیهای مختلف که فزاینده شادی میباشند در جمهوری آذربایجان رواج میگیرد. در این میان میتوان از اسبسواری، شمشیربازی، کمنداندازی، ورزشهای زورخانهای، طناب بازی و مانند اینها نام برد که در همه آنها اصل بر شادی و نشاط است.
- عید نوروز در قرقیزستان
کلمه نوروز در میان مردم قرقیزستان که به زبان قرقیزی صحبت میکنند و به خط کریل مینویسند، واژه ای آشنا است، آنها هم عید نوروز برای آنان از مقدسترین اعیاد است و آیینهای نوروزی را با شکوه تمام برگزار میکنند، طوری که هیچ یک از مراسم ملی و مذهبی آنان جلوه و جلال نوروز را ندارد . نوروز در این سرزمین تنها یک روز است که در بیست و یکم ماه مارس(اول تا دوم فروردین) برگزار میشود .
خانوادههای قرقیزی از نخستین ساعات صبح روز عید از خانههایشان بیرون میآیند و در میدانهای بزرگ شهر جمع میشوند. در این میدانها بازارهای موقت ایجاد میشوند که در آن انواع اجناس، خوردنی، پوشیدنیها و اسباببازیها عرضه میشوند..
این مراسم در شهرهای بزرگ ساعتها به طول میانجامند و مراسمی از قبیل نمایشهای سوارکاران با لباسهای عشایری و جنگی در حالی که سلاحهایی نظیر شمشیر، خنجر، نیزه، سپر، تیرو کمان با خود حمل میکنند موجب میشود تا مردم زمان را فراموش کنند.
-عید نوروز در ازبکستان
عید نوروز در ازبکستان تعطیل رسمی است. در ایام نوروز سراسر کشور چراغانی میشود مردم لباس نو به تن میکنند؛ از آنجا که دولت کمونیستی اتحاد شوروی سابق، نوروز را جشنی دینی میدانست از برگزاری آن جلوگیری میکرد، در نتیجه مردم به نقاط دور از شهر میرفتند تا بتوانند مراسم نوروزی را برپا دارند. از همین رو بسیاری از این جایها با نام نوروز همراه شده است، نظیر نوروز بلاق (چشمه نور)، نوروزسای (جویبار نوروز) و نوروز تپه (فرازگاه نوروز).
در ازبکستان و نیز در تاجیکستان نوروز بدون سمنو، رنگ و بویی ندارد. سمنو برای آنان همانند ایرانیان، یادآور نوروز است. همچنین آیین چهارشنبه سوری همانند ایران در بسیاری از شهرها و نواحی گوناگون ازبکستان با شور و حال تمام برگزار میشود و بخصوص در بخارا و سمرقند از شکوه و استقبال بسیار برخوردار است.
- عید نوروز در افغانستان
نوروز در افغانستان یا به عبارتی در بلخ و مزار شریف هنوز به همان فر و شکوه پیشین برگزار میشود. در روزهای اول سال همه دشتهای بلخ و دیوار و پشت بامهای گلی آن پر از گل سرخ میشود. بلخ سبدی از گل سرخ یا اجاق بزرگی می شود که این لاله ها در آن میسوزد. این گل فقط در بلخ به وفور میروید و از این رو جشن نوروز و جشن گل سرخ هر دو به یک معنی به کار میرود.
از آیین و رسم نوروزی در سرزمین بلخ میتوان به شستشوی فرشهای خانه و زدودن گرد و غبار پیش از آمدن نوروز و انجام مسابقات مختلف از قبیل بزکشی، شتر جنگی، شتر سواری، قوچ جنگی و کشتی خاص این منطقه اشاره نمود.
- عید نوروز در قزاقستان
مردم قزاقستان نوروز را اعتدال بهاری میدانند و بر این باورند که در این روز ستارههای آسمانی به نقطه ابتدایی میرسند و همه جا تازه میشود و روی زمین شادمانی بر قرارمیشود. به اعتقاد آنها نوروز روزی است که «سنگ نیلگون» سمرقند آب میشود.
در شب سال تحویل هر صاحبخانه دو شمع در بالای خانهاش روشن میکند و خانهاش را خانه تکانی میکند؛ چون مردم قزاق باور بر این دارند که تمیز بودن خانه در آغاز سال نو باعث میشود افراد آن خانه دچار بیماری و بدبختی نشوند.
در عید نوروز جوانان یک اسب سرکش را زین کرده و عروسکی که ساخته دست خودشان است با آویز زنگولهای به گردنش درساعت سه صبح که ساعتی معین از شب قزیر است رها نموده تا به این شکل مردم را بیدار کنند. عروسک در حقیقت نمادی از سال نو است که آمدن خود را سوار بر اسب به همه اعلام میکند.
نوروز برای قزاقها بسیار مقدس بوده و اگر در این روز باران یا برف ببارد آن را به فال نیک می گیرند و معتقدند سال خوبی پیش رو خواهند داشت. در عید نوروز مردم لباس نو و سفید به تن میکنند که نشانه شادمانی است.
دید و بازدید اقوام دراین ایام با زدن شانهها به یکدیگر از آیین و رسوم مردم قزاق در ایام عید نوروز است، همچنین پختن غذایی به نام نوروز گوژه (آش نوروز) که تهیه آن به معنی خداحافظی با زمستان و غذاهای زمستانی است و از هفت نوع ماده غذایی تهیه میشود در این ایام جزو آیین و رسوم این سرزمین است.
مسابقات معروفی نیز در ایام نوروز در قزاقستان برگزار میشود که از مهمترین آنان میتوان به «قول توزاق» اشاره نمود که بین گروه های مرد و زن برگزار میشود. اگر برنده زنها باشند قزاقها معتقدند آن سال خوب و پربرکتی است اگر مردها پیروز شوند آن سال نامساعد خواهد بود.
- عید نوروز در زنگبار (تانزانیا)
شاید تعجب کنید اما حتی در زنگبار هم مردم نوروز را جشن می گیرند؛ چراکه در قرنهای گذشته گروه بزرگی از مردم شیراز به زنگبار در کرانههای شرقی قاره افریقا کوچ کردند و آیینهای ایرانی خود مانند نوروز را نیز با خود بردند. جشن نوروز در زنگبار «نوروزی» نامیده میشود و هنوز یکی از جشنهایی است که با تغییر فصل در این کشور گرامی داشته میشود و بین مردم رواج دارد.
پینوشتها:
1) فروهر: طبق مندرجات اوستا فروهر نیرویی است که اهورامزدا برای نگهداری آفریدگان نیکایزدی از آسمان فرو فرستاده و نیرویی است که سراسر آفرینش نیک از پرتو آن پایدار است (دهخدا)
2) به نقل از زکایی پرویز- نوروز تاریخچه و مرجعشناسی - صفحه 7
3) به نقل از بلوکباشی علی- نوروز جشن نوزایی آفرینش - صفحه 33
منبع:hamshahrionline.ir
ویدیو مرتبط :
ارگنه قون(نوروز)سال نو ترکان-فلسفه نوروز-Ergenekon dan cikis
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
پیدایش جشن نوروز
در ادبیات فارسی جشن نوروز را به نخستین پادشاهان نسبت می دهند
پیدایش جشن نوروز
در ادبیات فارسی جشن نوروز را مانند بسیاری از آیین های دیگر، رسم ها، فرهنگ ها و تمدن ها به نخستین پادشاهان نسبت می دهند. شاعران و نویسندگان قرن چهارم و پنجم هجری، چون فردوسی، منوچهری، عنصری، بیرونی، طبری، مسعودی، ابن مسکویه، گردیزی و بسیاری دیگر که منبع تاریخی - اسطوره ای آنان بی گمان ادبیات پیش از اسلام بوده، نوروز و برگزاری جشن نوروز را از زمان پادشاهی جمشید می دانند، که تنها به چند نمونه و مورد اشاره می شود:
از آن بر شده فره بخـت اوی جهان انجمن شد بر تخت اوی
مر آن روز را روز نو خواندند به جمشیـد بر گـوهر افشاندند
بر آسوده از رنج تن، دل ز کین سرسال نو هرمـز فرودین
بر آن تخت بنشست فیروز روز به نوروز نو شاه گیتی فروز
می و رود و رامشگران خواستند بزرگان به شادی بیاراستنـد
محمد بن جریر طبری نوروز را سر آغاز دادگری جمشید دانسته است: « جمشید علما را فرمود که آن روز که من بنشستم به مظالم، شما نزد من باشید تا هر چه در او داد و عدل باشد بنمایید، تا من آن کنم و آن روز که به مظالم [مجلسی که به شکایت مردم در باب ظلمهایی که بدانان شده، رسیدگی می شده] نشست، روز هرمز بود از ماه فروردین؛ پس آن روز رسم کردند.»
ابوریحان بیرونی، پرواز کردن جمشید را آغاز جشن نوروز می داند: «چون جمشید برای خود گردونه بساخت؛ در این روز بر آن سوار شد و جن و شیاطین او را در هوا حمل کردند و به یک روز از کوه دماوند به بابل آمد و مردم برای دیدن این امر به شگفت شدند پس این روز را عید گرفته و برای یادبود آن روز تاب می نشینند و تاب می خورند.»
گردیزی درباره پیدایش جشن نوروز نوشته: « جمشید جشن نوروز را به شکرانه این که خداوند گرما و سرما و بیماری و مرگ را از مردمان گرفت و سیصد سال بر این جمله بود، برگزار کرد » و هم در این روز بود که جمشید بر گوساله ای نشست و به سوی جنوب رفت، به حرب دیوان و سیاهان، و با ایشان حرب کرد و همه را مقهور ساخت.
ابوریحان بیرونی، پرواز کردن جمشید را آغاز جشن نوروز می داند
و سرانجام خیام درباره پیدایش جشن نوروز می نویسد که: « جمشید به مناسبت باز آمدن خورشید به برج حمل [هر یک از دوازده حصه ی منطقةالبروج، که اسامی آنها از این قرار است: 1- حمل 2- ثور 3- جوزا 4- سرطان 5- اسد 6- سنبله 7- میزان 8- عقرب 9- قوس 10- جدی 11- دلو 12- حوت ] قدما برای هر یک از برجهای دوازده گانه ی فلکی (منطقة البروج) قوه ی فاعله و منفعله قائل بودند ، یعنی آنها را گرم و سرد یا خشک و تر می پنداشتند، به همین جهت دوازده برج را به چهار دسته ، آبی، آتشی، بادی و خاکی تقسیم کرده بودند، که هر سه برج، به یکی از این تقسیمات تعلق دارد.
برجهای آبی: برجهایی که دارای مزاجی سرد و ترند: سرطان، عقرب و حوت. برجهای آتشی: برجهایی که دارای مزاجی گرم و خشک اند: حمل، اسد و قوس. برجهای بادی: برجهایی که دارای مزاجی گرم و ترند: جوزا، میزان و دلو. برجهای خاکی: برجهایی که دارای مزاجی سرد و خشک اند: ثور، سنبله وجدی.]، نوروز را جشن گرفت: سبب نهادن نوروز آن بوده است که آفتاب را دو دور بوده، یکی آنکه هر سیصد و شصت و پنج شبانه روز به اول دقیقه حمل باز آمد و به همان روز که رفته بود بدین دقیقه نتواند باز آمدن، چه هر سال از مدت همی کم شود؛ و چون جمشید، آن روز دریافت (آن را) نوروز نام نهاد و جشن و آیین آورد و پس از آن پادشاهان و دیگر مردمان بدو اقتدا کردند.»
در خور یادآوری است که جشن نوروز پیش از جمشید نیز برگزار می شده و ابوریحان نیز، با آنکه جشن را به جمشید منسوب می کند، یادآور می شود که آن روز را که روز تازه ای بود جمشید عید گرفت ؛ اگر چه پیش از آن هم نوروز، بزرگ و معظم بود.
گذشته از ایران، در آسیای صغیر و یونان، برگزاری جشن ها و آیین هایی را در آغاز بهار سراغ داریم. در منطقه لیدی بر اساس اسطوره های کهن، به افتخار سی بل، الهه ی باروری و معروف به مادر خدایان، و الهه ی آتیس جشنی در هنگام رسیدن خورشید به برج حمل و هنگام اعتدال بهاری، برگزار می شد. مورخان از برگزاری آن در زمان اگوست شاه در تمامی سرزمین های یونان و لیدی و آناتولی خبر می دهند. به ویژه از جشن و شادی بزرگ در سه روز 25 تا 28 مارچ (4 تا 7 فروردین).
صدرالدین عینی درباره برگزاری جشن نوروز در تاجیکستان و بخارا (ازبکستان) می نویسد: «... به سبب اول بهار، در وقت به حرکت در آمدن تمام رستنی ها، راست آمدن این عید، طبیعت انسان هم به حرکت می آید. از این جاست که تاجیکان می گویند: حمل، همه چیز در عمل. در حقیقت این عید به حرکت آمدن کشت های غله، دانه و سرشدن (آغاز) کشت و کار و دیگر محصولات زمینی است که انسان را سیر کرده و سبب بقای حیات او می شود.
وی در جای دیگر می گوید: در بخارا «نوروز» را که عید ملی عموم فارسی زبانان بوده، بسیار حرمت می کردند. حتی ملای های دینی این عید را که پیش از اسلام، عادت ملی بوده بعد از مسلمان شدن هم را ترک نکردند حتی رنگ دینی اسلامی داده و از وی فایده می بردند. ولی برگزاری شکوهمند و همگانی این جشن در دستگاه های حکومتی و سازمان های دولتی و غیر دولتی و در بین همه قشرها و گروه های اجتماعی، بی گمان، از ویژگی های ایران زمین است که با وجود جنگ و ستیزها، شکست ها و دگرگونی های سیاسی، اجتماعی، اعتقادی علمی و فنی، از روزگاران کهن پا برجا مانده و افزون بر آن به جامعه ها و فرهنگ های دیگر نیز راه یافته است؛ در مقام مقایسه، امروز جامعه و کشوری را با جشن و آیین چندین روزه ای که چنین همگانی و مورد احترام و باور خاص و عام، فقیر و غنی، کوچک و بزرگ و بالاخره شهری و روستایی و عشایری باشد، سراغ نداریم.
محمد بن جریر طبری نوروز را سر آغاز دادگری جمشید دانسته است
آغاز سال نو
مردم شناسان را عقیده بر این است که محاسبه آغاز سال، در میان قوم ها و گروه های کهن، از دوران کشاورزی، همراه با مرحله ای از کشت یا برداشت بوده و بدین جهت است که آغاز سال نو در بیشتر کشورها و آیین ها در نخستین روزهای پائیز، زمستان و یا بهار می باشد.
نخستین محاسبه ی فصل ها، بی گمان در همه جوامع، با گردش ماه که تغییر آن محسوس تر و عینی تربود، صورت گرفت؛ اما به علت نارسایی ها و ناهماهنگی هایی که تقویم قمری، با تقویم دهقانی داشت، محاسبه و تنظیم تقویم بر اساس گردش خورشید انجام شد.
سال در نزد ایرانیان همواره دارای فصل نبود، زمانی شامل دو فصل: زمستان ده ماهه و تابستان دو ماهه؛ زمانی دیگر تابستان هفت ماه (از فروردین تا آبان) و زمستان پنج ماه (از آبان تا فروردین) بود و سرانجام از زمانی نسبتاً کهن به چهار فصل سه ماهه تقسیم شد. گذشته از ایران: «سال و ماه سغدی ها، خوارزمی ها، سیستانی ها در شرق و کاپادوکی ها و ارمنی ها در مغرب ایران، بدون کم وزیاد همان سال و ماه ایرانی است.»
آغاز سال ایرانیان، هر چند زمانی دستخوش تغییر گردید ولی حمزه اصفهانی در کتاب «سنی ملوک الارض و الانبیاء» و ابوریحان بیرونی در «آثار الباقیه» می گویند که آغاز سال ایرانی، از زمان خلقت انسان (یعنی ابتدای هزاره هفتم از تاریخ عالم) روز هرمز از ماه فروردین بوده یعنی وقتی که آفتاب در نصف النهار، در نقطه اعتدال ربیعی و طالع سرطان قرار می گرفت.
منبع : tebyan.net