فرهنگ و هنر
2 دقیقه پیش | تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالستشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس | برگزاری مراسم عروسی | باغ عروسی تشریفات ۵ ستاره بهبود با مدیریت بهبود اصلانی صاحب سبک در اجرای دیزاین های ژورنالی و فانتزی ، اجرا ... |
2 دقیقه پیش | خواندنی ها با برترین ها (81)در این شماره از خواندنی ها با کتاب جدید دکتر صادق زیباکلام، اثری درباره طنز در آثار صادق هدایت، تاریخ فلسفه یونان و... آشنا شوید. برترین ها - محمودرضا حائری: در این شماره ... |
شهریار مُلک سخن
علی ای هُمای رحمت، تو چه آیتی خدا را که به ما سِوا فکندی، همه سایه هما را
بی گمان با شنیدن این بیت زیبا، همگان به یاد مرحوم، شادروان محمد حسین بهجت تبریزی، معروف به «شهریار»، این ترک پارسی گوی زمانمان می افتند که با کلامی دلنشین و اشعاری نغز، روح و روان همه علاقه مندان شعر فارسی را نوازش می دهد. او که پس از یک دوره بیماری طولانی مدت که عمدتا ناشی از کهولت سن و ضعف جسمانی بود، در اولین ساعات روز 27 شهریور ماه سال 1367، در بیمارستان مِهر تهران با این جهان مادی وداع گفت و جان به جان آفرین تسلیم کرد. بدین سان، غروب ستاره ای بزرگ از آسمان نظم و نثر فارسی معاصر ایران زمین، این بار از خِطّه آذربایجان رقم خورد. ضمن تسلیت سالروز درگذشت این استاد گران مایه، یاد و نام او را گرامی می داریم.
شهریار مُلک سخن
«استاد شهریار» شهریار مُلک سخن ایران زمین، در سال 1285 ش، با نام «محمد حسین» در محله خُشکناب تبریز، پا به جهان هستی نهاد. پدرش «حاج میرآقا» مردی روحانی و از وکیلان دادگستری بود. محمد حسین مقدّمات فارسی و عربی را نزد پدر آموخت و تحصیلات ابتدایی را در دبستان های «متحده» و «فیوضات»، و دوره دبیرستان را در مدرسه «محمدیه» گذراند. در این مدرسه، مجله ای به نام «ادب» منتشر می شد و محمد حسین، نخستین شعر خود را با تخلّص شعریِ «بهجت» در آن انتشار داد.
وی بعدها با تفال از دیوان حافظ، که دوبار انجام گرفت و با توجه به این مصراع از خواجه «که چرخ این سکّه دولت به نام شهریاران زد» و «روم به شهر خود و شهریار خود باشم»، تخلّص شعریِ خود را از بهجت، به «شهریار» تبدیل نمود.
حافظ، پیر و مرشد شهریار
شهریار در جایی سروده:
پیر رندان خواجه شیراز و من شاگرد او/رندم و از خواجه دارم با شما رندان سلام
شهریار، نخستین قدم های خود را در شعر، بر جای پای حافظ می نهد. تخلّص خود را از او به تفال می ستاند و پس از آن که خود رهرو و تیزگام این طریق نه چندان هموار می شود نیز، خواجه را به عنوان چراغدار و پیشوای خود از یاد نمی برد. در دیوان و دفتر او، بی شک از هیچ کس به اندازه حافظ نام برده نشده است.
شیوه کار من از خواجه شیراز بپرس /کان چه استاد غزل گفت بکن، آن کردم
به اعتقاد شهریار، حافظ، بزرگ ترین شاعر جهان است. او الگوی شعر و تمثیل شاعری است و شهریار، منصفانه هر جا که فرصتی دست می دهد، بر پیر خود ادای دین می کند.
حافظا! چشمه اشراق تو جاویدانی است /تا ابد آب از این چشمه روان خواهد بود.
سه دوره شعری شهریار
استاد سخن معاصر، شهریار، بیش از 28000 بیت شعر به زبان فارسی، و در حدود 3000 بیت به زبان ترکی آذری سروده است.
ادب شناسان، سه دوره شعری متمایز در زندگی ادبی شهریار شناسایی کرده اند: دوره سرگشتگی، دوره جوانی و گرایش های ملی و میهنی، و سرانجام دوره تمسک به خداشناسی از طریق اسلام ناب. رهبر معظم انقلاب، حضرت آیت اللّه خامنه ای، در مورد دوره سوم شعر شهریار می فرماید: «این شاعر نامی، یک دوره عرفانی و معنویِ بسیار زیبایی را با انس به قرآن و معنویات و خودسازی گذرانده است و سعی کرده باطن و معنویت خود را صفایی بخشد». ایشان در جایی دیگر می فرماید: «وی شاعری متواضع بود که به دنبال نام و نشان نبود و برای خدا و به عنوان ادای وظیفه کار می کرد و امروز خدا پاداش او را می دهد. امروز شهریار در کشور ما یک چهره بسیار نورانی و محبوب است و این به خاطر خدمات و کاری است که او برای خدا انجام داده است».
بُعد عاطفی ـ انسانی شعر شهریار
استاد شهریار در این دنیای آشوب زده و عصر انحطاط معنویت و انسانیت، همانند انسانی به معنای واقعی کلمه، اندیشیده و در اعتراض به کشتار و ستم های بشر به هم نوعان خویش، ندا سر داده است. او در این نوع از اشعار، عاطفه و محبت را به جای خشونت و قساوت، دوستی و مهرورزی را به جای دشمنی و خونریزی توصیه نموده است.
مبنای اندیشه انسانی و عاطفی شهریار در این نوع از اشعارش، بر دو رکن اساسی قرار دارد: یکی عشق حقیقی، و دیگری علم و دانش همراه با تقوا.
در شعر «پیام به انیشتین» آمده است:
انشتن بغض دارم در گلو، دستم به دامانت / نبوغ خود به کام التیام زخم انسان کن
حیدر بابا؛ شاهکار شهریار
منظومه ترکی «حیدر بابایه سلام» اثر بی نظیر استاد شهریار، به عنوان یک شاهکار ادبی مورد توجه ادب دوستان قرار گرفته و تا کنون به بیش از نود زبان زنده دنیا ترجمه شده است. این منظومه در سال 1331، سالی که مصادف با فوت مادر شهریار، «کوکب خانم» بود، به زبان مادری شاعر، «ترکی آذری» سروده شده است، و تجلی شور و خروش جوشیده از عشق شهریار به مردم آذربایجان است. این منظومه، قاموسی از سنت ها و آداب و رسوم، روابط صمیمی مردم، داستان ها و باورها، بازی های کودکانه محلی، جوانمردی های بزرگان سرزمین اجدادی، افسانه ها و نمادهای مردانگی، درد غربت و جدایی از ایل و تبار، جلوه های طبیعت به هنگام فصل های مختلف سال و پندهای شاعر از زندگی است.
منظومه حیدر بابا، از شمار بهترین آثار ادبی در زبان ترکی آذری است و در بیش تر دانشگاه های جهان، از جمله دانشگاه مطرح کلمبیا در آمریکا، مورد بحث رساله دکترا قرار گرفته است.
شهرت عالم گیر
شهرت استاد شهریار، مرزهای داخلی کشورمان، ایران را درنوردیده و اکنون، در بیش تر کشورهای جهان، شخصیتی شناخته شده است. مرحوم استاد مهرداد اوستا، شاعر متعهد و انقلابی زمانمان در این باره می گوید: «بی تردید در میان سخنوران روزگار، کم تر شاعری به روزگار حیات خویش، به نام و آوازه ای هم چون شهریار دست یافته است». شهرت شهریار به حدی است که اکنون در جمهوری های ماورای قفقازی و آسیای میانه، خیابان ها، سالن های نمایش، پارک ها و دیگر اماکن عمومی را به نام شهریار نامگذاری می کنند. نیز بسیاری از آثار فارسی شهریار، به زبان های ترکی، روسی، بلغاری، یوگسلاوی، آلبانی، لتونی، استونی و لیتوانی انتشار یافته است. برای ماندگاری خاطره شهریار مُلک ایران زمین، در اقدامی شایسته از سوی شهرداری تبریز، خانه استاد سید محمد حسین شهریار خریداری، و به موزه ادبی شهریار تبدیل شده است.
شهریار و اهل بیت علیهم السلام
استاد سید محمد حسین شهریار، عاشق و دلداده پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و اهل بیت عصمت و طهارت بود و می سرود:
قوام عرش خدا قائم از قیام محمد صلی الله علیه و آله /ببین که سر به کجا می کشد مقام محمد صلی الله علیه و آله
عشق و علاقه خاص استاد به ائمه اطهار علیهم السلام ، به ویژه علی علیه السلام در شعرهای همای رحمت، یا علی، شب و علی، و علی و دنیا نمایان است:
علی آن شیر خدا، شاه عرب/ الفتی داشته با این دل شب
شب ز اسرار علی آگاه است /دل شب مظهر سِرُّ اللّه است
نیز در مرثیه «حماسه حسینی» و قصیده «کاروان کربلا»، علاقه وافر شهریار به سرور شهیدان، امام حسین علیه السلام آشکار شده است:
شیعیان! دیگر هوای نینوا دارد حسین /روح دل با کاروان کربلا دارد حسین
هم چنین در مورد محّرم می سراید:
محّرم آمد و آفاق مات و محزون شد / غبار محنت این خاکدان به گردون شد
شهریار و انقلاب اسلامی
استاد شهریار همگام با مردم انقلابی ایران، با سلاح شعر و قلم، شروع به مبارزه و ثبت وقایع انقلاب اسلامی کرد. مقام معظم رهبری، در مورد این روحیه از زندگی شهریار می فرماید: «وقتی که انقلاب پیروز شد، شهریار با همان روحیه دینی و ذهنیت صاف و روشن خودش، از انقلاب استقبال بسیار خوبی کرد». ایشان در پیام در گذشت استاد شهریار هم فرمودند: «در ده سال آخر عمر، این مرد بزرگ و این شاعر کهن، با دلی جوان و لبالب از شوق و احساس و با درک وظیفه بزرگ شاعرِ دوران انقلاب، همه سرمایه عظیم ذوق و هنر خود را در خدمت هدف و راهی گذاشت که کشور او و مردم او برگزیده و برای آن تن به فداکاری داده بودند.... او عاشق قرآن بود و قرآن مجّسم و زنده را در انقلاب اسلامی مشاهده می کرد؛ از این رو، خود را در خدمت انقلاب خواست و گذاشت و به مردمی که جان در گرو آن نهاده بودند، پاسخ مثبت داد».
شهریار و جنگ تحمیلی
استاد شهریار در هنگام جنگ تحمیلی با شعرهایی که می سرود، شور و شعفی در میان ملت و ادب فارسی ایجاد می کرد.
سلام ای جنگجویان دلاور /نهنگانی به خاک و خون شناور
سلام ای صخره های صف کشیده /به پیش تانک های کوه پیکر...
سلام ای خاندان های شهیدان /پدر، مادر، برادر، یا که خواهر
به صد داغِ ستم ننشسته از پای /که بنشانی به جای خود ستمگر...
تو هم با خون پاکان شهریارا! /بشوی اوراق از این دیوان و دفتر
استاد شهریار در سال 1367، در مراسم مجتمع هنر و ادبیات دفاع مقدس، به دریافت لوح دست خط زرّین حضرت امام رحمه الله ، دیپلم افتخار و سکه یادبود مجتمع به عنوان برگزیده شعر دفاع مقدس و جنگ تحمیلی نائل آمد.
مقام معظم رهبری و شهریار
بزرگداشت شهریار
مقام معظم رهبری، در مورد شعر فارسی شهریار می فرماید: «عمده آن خصوصیتی که در شعر فارسی شهریار است، این است که شعرِ به معنای حقیقی کلمه است؛ یعنی فقط نظم کلمات نیست. لُبّ احساس و خیال [است] و گاهی این زبان اوج می گیرد. یعنی ما غزل هایی در شعر فارسی شهریار داریم که در ردیف غزل های درجه یک فارسی است [که]... او را در ردیف یکی از بزرگ ترین شعرای زمان ما قرار می دهد».
درباره «حیدر بابایه سلام»
رهبر معظم انقلاب، در مورد شعر «حیدر بابایه سلامِ» شهریار ـ که از معروف ترین شعرهای اوست ـ می فرماید: «شهریار یکی از بزرگ ترین شعرای همه دوران های تاریخ ایران است و آن به لحاظ «حیدر بابایه سلام» اوست. حیدر بابایه سلام یک شعر استثنایی است. همه خصوصیات شعری مثبت شهریار در آن هست؛ یعنی آن روانی، صفا، سخن شیرین و چیزهای دیگری که مربوط به شعر است، همه در حیدر بابایه سلام هست و آن این است که در یک شعر معمولی که تصویری است از سابقه ذهنی خود شاعر، مطالب بسیار حکمت آمیزی هست؛ یعنی با این حساب، می توان شهریار را یک شاعر حکیم به حساب آورد».
پیام درگذشت شهریار
مقام معظم رهبری، در پیامی به مناسبت درگذشت استاد شهریار فرمودند: «شهریارِ شعر و ادب ایران درگذشت و بلبل داستان سرای غزل فارسی خاموشی گزید. بیش از نیم قرن، شهریار، ذهن و دلِ دوست داران ادبیات و هنر را با شعر خود و با صفا و خلوصی که از آن چلچراغ رنگارنگ می تراوید، نور باران می کرد و با زبانی که اگر نه زبان مادری او، امّا زبان دل و روح و احساس او بود، به دل های شیدا، شور و حال می بخشید... درخشان ترین هنر شهریار آن است که وظیفه تاریخی خود را شناخت و با همه وجود و به کمال خلوص به آن عمل کرد».
پرواز مرغ بهشتی
گردش ایام به روز 27 شهریور سال 1367 رسید. در این روز اندوهناک، ایران زمین، بزرگی از بزرگان جامعه شعر و شاعری خود را به سرمنزل مقصود بدرقه کرد و به ابدیت سپرد؛ آری، شهریار مُلک سخن ایران، رخ در نقاب خاک کشید و بار سنگین 82 بهار عمر را بر زمین نهاد و مرغ بهشتی به پروازی در اوج درآمد.
در چنین روزی، مردم فرهنگ دوست و قدرشناس تبریز، به نیابت از مردم فرهیخته ایران اسلامی، سید محمد حسین بهجت تبریزی، متخّلص به شهریار را بر دوش خود، به مدفن وی در «مقبرة الشعرا» در جوار دیگر عارفان، ادیبان و شاعران نامی ایران زمین حمل کردند و به خاکش سپردند.
در این آرامگاه، افزون بر شهریار، چهار شاعر بزرگ تاریخ ادب چون خاقانی شروانی، همام تبریزی، قطران و... نیز آرمیده اند.
یادشان گرامی باد.
در رثای شهریار
تا از سریر ملک سخن شهریار رفت / کِلک و زبان نادره کاران ز کار رفت
زین داغ، چشم شاهد معنا به خون نشست /زین درد اشک پیر ادب بر کنار رفت
زین سوگ دودمان سخن گشت سوگوار /زین غم ز جان قافیه سنجان قرار رفت
دیگر مجوی در چمن شعر رنگ و بوی /کان مایه طراوت و روح بهار رفت
آن گل که هیچ رنگ تعلق به دل نداشت /دامن کشیده از سر این این خار زار رفت
از جام عشق باده اشراق نوش کرد /سرمست جاودان ز میِ بی خمار رفت
شد تا نهان به پرده اسرار «جذبه» گفت /آوخ که از جهان ادب شهریار رفت
منبع:tebyan.net
ویدیو مرتبط :
مصاحبه کوتاه بعد از کنسرت گروه شهریار در یوتوبوری از اقای بیورن سوئدی که به زبان شیرین فارسی سخن میگوید.
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
زندگینامه استاد شهریار
سید محمد حسین بهجت تبریزی در سال 1285 هجری شمسی در روستای زیبای « خوشکناب » آذربایجان متولد شده است.
او در خانواده ای متدین ، کریم الطبع واهل فضل پا بر عرصه وجود نهاد. پدرش حاجی میر آقای خوشکنابی از وکلای مبرز و فاضل وعارف روزگار خود بود که به سبب حسن کتابتش به عنوان خوشنویسی توانا مشهور حدود خود گشته بود.
شهریار که دوران کودکی خود را در میان روستائیان صمیمی و خونگرم خوشکناب در کنارکوه افسونگر « حیدر بابا » گذرانده بود همچون تصویر برداری توانا خاطرات زندگانی لطیف خود را در میان مردم مهربان و پاک طینت روستا و در حریم آن کوه سحرانگیز به ذهن سپرد.
او نخستین شعر خویش را در چهار سالگی به زبان ترکی آذربایجانی سرود . بی شک سرایش این شعر کودکانه ، گواه نبوغ و قریحه شگفت انگیز او بود.
شهریار شرح حال دوران کودکی خود را در اشعار آذربایجانیش بسیار زیبا،تاثیر گذار و روان به تصویر کشیده است.
طبع توانای شهریار توانست در ابتدای دهه سی شمسی و در دوران میانسالی اثر بدیع و عظیم« حید ربابایه سلام» را به زبان مادریش بیافریند .
او در این منظومه بی همتا در خصوص دوران شیرین کودکی و بازیگوشی خود در روستای خشکناب سروده است:
قاری ننه گئجه ناغیل دییه نده ،
( شب هنگام که مادر بزرگ قصه می گفت، )
کولک قالخیب قاپ باجانی دویه نده،
(بوران بر می خاست و در و پنجره خانه را می کوبید،)
( هنگامی که گرگ شنگول و منگول ننه بز را می خورد،)
من قاییدیب بیر ده اوشاق اولایدیم!
(ای کاش من می توانستم بر گردم و بار دیگر کودکی شوم !)
شهریار دوران کودکی خود را درمیان روستائیان پاکدل آذربایجانی گذراند. اما هنگامی که به تبریز آمد مفتون این شهر جذاب و تاریخ ساز و ادیب پرور شد. دوران تحصیلات اولیه خود را در مدارس متحده ، فیوضات و متوسطه تبریز گذراند و با قرائت و کتابت السنه ترکی ، فارسی و عربی آشنا شد.
شهریار بعدا به تهران آمد و در دارالفـنون تهـران خوانده و تا کـلاس آخر مـدرسه ی طب تحـصیل کردو در چـند مریض خانه هـم مدارج اکسترنی و انترنی را گـذراند ولی د رسال آخر به عـلل عـشقی و ناراحـتی خیال و پـیش آمدهای دیگر از ادامه تحـصیل محروم شد و با وجود مجاهـدتهـایی که بعـداً توسط دوستانش به منظور تعـقـیب و تکـمیل این یک سال تحصیل شد، شهـریار رغـبتی نشان نداد و ناچار شد که وارد خـدمت دولتی بـشود؛ چـنـد سالی در اداره ثـبت اسناد نیشابور و مشهـد خـدمت کرد و در سال 1315 به بانک کـشاورزی تهـران داخل شد .
شهـریار در تـبـریز با یکی از بـستگـانش ازدواج کرده، که ثـمره این وصلت دودخـتر به نامهای شهـرزاد و مریم است.
از دوستان شهـریار مرحوم شهـیار، مرحوم استاد صبا، استاد نـیما، فـیروزکوهـی، تـفـضـلی، سایه وزاهدی رامی تـوان اسم بـرد.
وی ابتدا در اشعارش بهجت تخلص می کرد. ولی بعدا دوبار برای انتخاب تخلص با دیوان حافظ فال گرفت و یک بار مصراع:
«که چرخ این سکه ی دولت به نام شهریاران زد»
و بار دیگر
«روم به شهر خود و شهریار خود باشم»
آمد از این رو تخلص شعر خود را به شهریار تبدیل کرد.
اشعار نخستین شهریار عمدتا بزبان فارسی سروده شده است.
شهریار خود می گوید وقتی که اشعارم را برای مادرم می خواندم وی به طعنه می گفت:
"پسرم شعرهای خودت را به زبان مادریت هم بنویس تا مادرت نیز اشعارت را متوجه شود!"
این قبیل سفارشها از جانب مادر گرامیش و نیز اطرافیان همزبانش، باعث شد تا شهریار طبع خود را در زبان مادریش نیزبیازماید و یکی از بدیعترین منظومه های مردمی جهان سروده شود.
سیری در آثار
شهـرت شهـریار تـقـریـباً بی سابقه است، تمام کشورهای فارسی زبان و ترک زبان، بلکه هـر جا که ترجـمه یک قـطعـه او رفته باشد، هـنر او را می سـتایـند.
منظومه «حیدر بابا سلام» در سال 1322 منتشر شد واز لحظه نشر مورد استقبال قرار گرفت.
"حـیـدر بابا" نـه تـنـهـا تا کوره ده های آذربایجان، بلکه به ترکـیه و قـفـقاز هـم رفـته و در ترکـیه و جـمهـوری آذربایجان چـنـدین بار چاپ شده است، بدون استـثـنا ممکن نیست ترک زبانی منظومه حـیـدربابا را بشنود و منـقـلب نـشود.
این منظومه از آثار جاویدان شهریار و نخستین شعری است که وی به زبان مادری خود سروده است.
شهریار در سرودن این منظومه از ادبیات ملی آذربایجان الهام گرفته است.
منظومه حیدربابا تجلی شور و خروش جوشیده از عشق شهریار به مردم آذربایجان است ، این منظومه از جمله بهترین آثار ادبی در زبان ترکی آذری است، و در اکثر دانشگاههای جهان از جمله دانشگاه کلمبیا در ایالات متحدهآمریکا مورد بحث رساله دکترا قرار گرفته است و برخی از موسیقیدانان همانند هاژاک آهنگساز معروف ارمنستان آهنگ جالبی بر آن ساخته است.
اشعار ولایی
عمق تعلقات دینی و توجهات مذهبی خانواده و نیز شخص استاد شهریار به حدی است که عشق به ائمه اطهار علیهالسلام در بسیاری از اشعارش عینا هویداست.
او در نعت حضرت رسول اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم می فرماید:
ستون عرش خدا قائم ازقیام محمد ------- ببین که سر بکجا می کشد مقام محمد
بجز فرشته عرش آسمان وحی الهی ------- پرنده پر نتوان زد به بام محمد
به کارنامه منشور آسمانی قرآ ن -------- که نقش مهر نبوت بود بنام محمد...
شهریار در شعر یا علی علیهالسلام در مورد حضرت امیر المومنین علیهالسلام می فرماید:
مستمندم بسته زنجیروزندان یاعلی ------- دستگیر ای دستگیر مستمندان یا علی
بندی زندان روباهانم ای شیر خدا ------- می جوم زنجیر زندان را به دندان یا علی
اشعار شهریار در ستایش امام اول شیعیان جهان سرآمد سلسله مداحان اهل بیت عصمت و طهارت علیهالسلام است.
علی ای همای رحمت توچه آیتی خدارا ------- که به ما سوا فکندی همه سایه هما را
دل اگرخداشناسی همه در رخ علی بین ------- به علی شناختم من به خدا قسم خدا را
برو ای گدای مسکین در خانه علی زن ------- که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را ...
شهریار جانسوزترین اشعار خود را تقدیم حضرت سید الشهداء علیهالسلام و حماسه ابدی او کرده است:
شیعیان دیگر هوای نینوا دارد حسین ------ روی دل با کاروان کربلا دارد حسین
ازحریم کعبه جدش به اشکی شست دست ------ مروه پشت سرنهاداماصفا دارد حسین...
ویژگی سخن
شهریار روح بسیار حساسی دارد. او سنگ صبور غمهای نوع انسان است.اشعار شهریار تجلی دردهای بشری است.
او همچنین مقوله عشق را در اشعار خویش نابتر از هر شعری عرضه داشته است.
در ایام جوانی و تحصیل گرفتار عشق نا فرجام ، پر شرری می گردد. عشق شهریار به حدیست که او در آستانه فارغ التحصیلی از دانشکده پزشکی ،درس و بحث را رها می کند و دل در گرو عشقی نا فرجام می گذارد :
دلم شکستی و جانم هنوز چشم براهت
شبی سیاهم و در آرزوی طلعت ماهت
در انتظار تو چشمم سپید گشت و غمی نیست
اگر قبول تو افتد فدای چشم سیاهت
اما این عشق زمینی بال پرواز او را بسوی عشق نامحدود آسمانی می گشاید.
قفسم ساخته و بال و پرم سوخته اند
مرغ را بین که هنوزش هوس پرواز است!
سالها شمع دل افروخته و سوخته ام ------------- تا زپروانه کمی عاشقی آموخته ام
عجبا که این عشق مسیر زندگی شهریار را تغییر دادو تاثیری تکان دهنده بر روح و جان شهریار نهاد و جهان روان او را از هم پاشید.
آسمان چون جمع مشتاقان پریشان می کند----------- درشگفتم من چرا ازهم نمی پاشد جهان
این عشق نافرجام بحدی در روح و روان او ماندگار شد که حتی هنگام بازگشت معشوق، عاشق به وصل تن نداد .
آمدی جانم بقربانت ولی حالا چرا ------------ بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا!؟
شهریارهمانگونه که به سرزمین مادری و رسوم پدر خود عشق می ورزد اشعار بسیار نغزی در خصوص مقام مادر و پدر به زبانهای ترکی و فارسی سروده است:
گویند من آن جنین که مادر ------ از خون جگر بدو غذا داد
تا زنده ام آورد به دنیا ------ جان کند و به مرگ خود رضا داد
هم با دم گرم خود دم مرگ ------ صبرم به مصیبت و عزا داد
من هرچه بکوشمش به احسان ------ هرگز نتوانمش سزا داد
جز فضل خدا که خواهد اورا ------ با جنت جاودان جزا داد
شهریار در شعر بسیار لطیف «خان ننه» آنچنان از غم فراق مادربزرگ عزیزش می نالد که گویی مادربزرگش نه بلکه مادرش را از دست داده است!
عـلاقـه به آب و خـاک وطن را شهـریار در غـزل عید خون و قصاید مهـمان شهـریور، آذربایـجان، شـیون شهـریور و بالاخره مثـنوی تخـت جـمشـید به زبان شعـر بـیان کرده است.
شهریار شاعر سه زبانه است. او به همه زبانها و ملتها احترامی کامل دارد. در اشعار او بر خلاف برخی از شعرای قومگرا نه تنها هیچ توهینی به ملل غیر نمی شود بلکه او در جای اشعارش می کوشد تا با هر نحو ممکن سبب انس زبانهای مختلف را فراهم کند. اشعار او به سه زبان ترکی آذربایجانی،فارسی و عربی است .
سبک شناسی آثار
اصولاْ شرح حال و خاطرات زندگی شهریار در خلال اشعارش خوانده میشود و هر نوع تفسیر و تعبیری که در آن اشعار بشود، به افسانه زندگی او نزدیک است.
عشقهای عارفانه شهریار را میتوان در خلال غزلهای انتظار؛ جمع وتفریق؛ وحشی شکار؛ یوسف گمگشته؛ مسافر همدان؛ حراج عشق؛ ساز صباء؛ ونای شبان و اشک مریم: دو مرغ بهشتی....... و خیلی آثار دیگر مشاهده کرد.
محرومیت وناکامیهای شهریار در غزلهای گوهرفروش: ناکامیها؛ جرس کاروان: ناله روح؛ مثنوی شعر؛ حکمت؛ زفاف شاعر و سرنوشت عشق بیان شده است. خیلی از خاطرات تلخ و شیرین او در هذیان دل: حیدربابا: مومیای و افسانه شب به نظر میرسد.
در سراسر اشعار وی روحی حساس و شاعرانه موج می زند, که بر بال تخیلی پوینده و آفریننده در پرواز است.و شعر او در هر زمینه که باشد از این خصیصه بهره مندست و به تجدد و نوآوری گرایشی محسوس دارد.شعرهایی که برای نیما و به یاد او سروده و دگرگونیهایی که در برخی از اشعار خود در قالب و طرز تعبیر و زبان شعر به خرج داده, حتی تفاوت صور خیال و برداشت ها در قال سنتی و بسیاری جلوه های دیگر حاکی از طبع آزماییها در این زمینه و تجربه های متعدد اوست.
قسمت عمده ای از دیوان شهریار غزل است.سادگی و عمومی بودن زبان و تعبیر یکی از موجبات رواج و شهرت شعر شهریار است.
شهریار با روح تاثیرپذیر و قریحه ی سرشار شاعرانه که دارد عواطف و تخیلات و اندیشه های خود را به زبان مردم به شعر بازگو کرده است. از این رو شعر او برای همگان مفهوم و مأنوس و نیز موثر ست.
شهریار در زمینه های گوناگون به شیوه های متنوع شعر گفته است شعرهایی که در موضوعات وطنی و اجتماعی و تاریخی و مذهبی و وقایع عصری سروده, نیز کم نیست.
تازگی مضمون, خیال, تعبیر, حتی در قالب شعر دیوان او را از بسیاری شاعران عصر متمایز کرده است.
اغلب اشعار شهریار به مناسبت حال و مقال سروده شده و از این روست که شاعر همه جا در درآوردن لغات و تعبیرات روز و اصطلاحات معمول عامیانه امساک نمی کند و تنها وصف حال زمان است که شعر اورا از اشعار گویندگان قدیم مجزا میکند.
ماه من در پرده چون خورشید غماز غروب
گشت پنهان و مرا چون دشت رنگ از رخ پرید
چون شفق دریای چشمم موج خون میزد که شد
آفتاب جا و د ا نتابم ز چشمم ناپدید
سرانجام خورشید حیات شهریارملک سخن و افتاب زندگی ملک الشعرای بی بدیل ایران پس از هشتاد وسه سال تابش پر فروغ در کوهستانهای آذربایجان غروب کرد.
اما او هرگز نمرده است زیرا اکنون نام او زیبنده روز ملی شعر و ادب ایران و نیز صدها،میدان،خیابان،مرکز فرهنگی،بوستان و ... در کشورمان ونیز در ممالک حوزه های ترکستان(آسیای مرکزی) و قفقازیه و ترکیه می باشد.
27 شهریور ماه سال 1367 شمسی سالروز وفات آن شاعرعاشق و عارف بزرگ است.
در آنروز پیکرش بر دوش دهها هزار تن از دوستدارانش تا مقبره الشعرای تبریز حمل شد و در جوار افاضل ادب و هنر به خاک سپرده شد .
روز ملی شعر و ادب
بیست و هفتم شهریور ماه سالروز خاموشی شهریار شعر ایران با تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی " روز ملی شعر و ادب " نامیده شده است.
نمونه آثار
در راه زندگانی
به یاد یار دیرین کاروان گم کـرده رامانـم ----- که شب در خــواب بیند همرهان کاروانی را
بهاری بود و ما را هم شبابی و شکر خوابی ----- چه غفلت داشتیم ای گل شبیخون جوانی را
چه بیداری تلخی بود از خواب خوش مستی ----- که در کامم به زهر آلود شهد شادمانـــی را
سخن با من نمی گوئی الا ای همزبـان دل ----- خدایــا بــا کـه گویم شکوه بی همزبانی را
نسیم زلف جانان کو؟که چون برگ خزان دیده-----به پای سرو خود دارم هوای جانفشانـــی را
به چشم آسمانـی گردشی داری بلای جان ----- خدایـــا بر مگردان این بلای آسمانـــی را
نمیری شهریار از شعر شیرین روان گفتـن----- که از آب بقا جویند عمــــر جاودانـی را