فرهنگ و هنر


2 دقیقه پیش

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس | برگزاری مراسم عروسی | باغ عروسی تشریفات ۵ ستاره بهبود با مدیریت بهبود اصلانی صاحب سبک در اجرای دیزاین های ژورنالی و فانتزی ، اجرا ...
2 دقیقه پیش

خواندنی ها با برترین ها (81)

در این شماره از خواندنی ها با کتاب جدید دکتر صادق زیباکلام، اثری درباره طنز در آثار صادق هدایت، تاریخ فلسفه یونان و... آشنا شوید. برترین ها - محمودرضا حائری: در این شماره ...

شهره لرستانی: «دستاتو شستی» مال خودم بود


هنوز خیلیها با شنیدن نام شهره لرستانی به یاد اثر ماندگار كمال تبریزی فیلم «لیلی با من است» میافتند.

بانی فیلم: هنوز خیلیها با شنیدن نام شهره لرستانی به یاد اثر ماندگار كمال تبریزی فیلم «لیلی با من است» میافتند.

این بازیگر و كارگردان تئاتر و تلویزیون كه در كارنامه حرفهایاش حضور در ژانرهای مختلف از سریالهای «امام علی (ع)»، «مختارنامه» گرفتا تا مجموعههای «سه در چهار»، «دارا و ندار»، «سه، پنج، دو»، «دختری به نام آهو»، «چمدان» و... دیده می شود، كارش در سینما را با فیلم «نیاز» (علیرضا داودنژاد) آغاز كرد و با فیلمهای «آذرخش»، «پناهنده»، «گیس بریده»، «زیر درخت هلو»، «اخراجیها 1و2» «تسویه حساب» و... ادامه داد. او كه این روزها سریال «اولین انتخاب» را روی آنتن شبكه تهران دارد، مهمان یك فنجان چای «بانی فیلم» شد تا از حضورش در اولین تجربه طنز مهدی صباغزاده برای تلویزیون و دغدغههای كارگردانیاش صحبت كند.




چه خبر؟ گویا دوباره تصمیم دارید روی صندلی كارگردانی بنشینید؟

ـ بله من الان ساخت دو تلهفیلم را در دست دارم. یكی تلهفیلم «چیپس و پنیر» است كه خودم آن را نوشتهام و قرار است آن را برای رسانههای خانگی كار كنم. قصه شیرین و بانمكی است كه امیدوارم مورد اقبال مخاطب هم قرار بگیرد.

الان این كار در چه مرحلهای است؟


ـ آن كار تصویب شده، سرمایهگذار هم پیدا كرده، در حال حاضر در نوبت است.

منظورم نوبت كارهای خودتان است؟

ـ بله، چون آقای مسعود ردایی ساخت یك تلهفیلم به نام «دردسر آرامش» را به من پیشنهاد داده است آن كار هم نوشته خانم فروغ فروهیده است كه قصه قشنگی دارد و جا دارد كه روی آن كار كنیم.

احتمالاً آن كار برای سیما فیلم خواهد بود؟

ـ بله كه قرار است هم خودم در آن بازی كنم و هم كارگردانش باشم.

این كار شما را سخت نمیكند؟

ـ چرا خیلی زیاد، این اولین تجربهای است كه قرار است هم كارگردانی كنم و هم بازی، امیدوارم تجربه خوبی باشد. فضای این كار هم طنز است.

برای بازیگری پیشنهادی نداشتی؟

ـ چرا كار آقای اللهیاری پیشنهاد شده كه تا قبل از شروع آن كارها قرار است انجام دهم.

راستی سریال كودك «خاله دنا و شپلك» به كجا كشیده شد؟




ـ بله، آن سریالی در ژانر كودك و در نوع خودش تا حدودی كم نظیر است. ما در آن سریال بچههای ایران را با حیوانات ایرانی آشنا میكنیم. ما برای آن كار چند سفر رفتیم بسیار كار سخت و پرمخاطرهای بود و به لحاظ ساخت درگیر مسائل مختلفی شدیم. از سوی دیگر تلویزیون هم بودجه نداشت. من یك ملك شخصیام را بابت این كار فروختم چون سریال پرهزینهای بود، كار در مرحله مونتاژ بود كه با بیپولی شدید مواجه شدیم و من مجبور شدم از طریق بازیگری در آثار مختلف هزینههای این پروژه را تأمین كنم. در حال حاضر كار رو به اتمام است و چیزی نمانده كه ماجرای این سریال كودك به ایستگاه آخر برسد.

پس تهیهكنندگی را هم اینجا در كنار بازی و كارگردانی تجربه كردید؟

ـ بله، امیدوارم تلویزیون بتواند مابقی پول پروژه را بدهد تا بتوانیم كار را به موقع به پخش برسانیم.

كار پشتیبان مالی نداشت؟

ـ خیر، قرار بود خود تلویزیون هزینههای این پروژه را تأمین كند.

اما همكاریتان با پروژه «اولین انتخاب»؛ شما پیش از این با مهدی صباغزاده كه سابقه همكاری نداشتید؟

ـ من با خانم تینا پاكروان آشنایی قبلی داشتم و از طریق او با دفتر آقای ردایی و آقای صباغزاده آشنا شدم. از همكاری با آقای صباغزاده بسیار خوشحال هستم. سریال «اولین انتخاب» تجربه خوبی برای من بود و خیلی خوشحال هستم كه در این روزگار آدمهایی مثل آقای ردایی وجود دارند. آدمهایی كه در این وانفسا كه كسی برای كار فرهنگی اهمیتی قائل نیست، سفت و سخت ایستادگی و حمایت میكنند از ساخت آثار فرهنگی و در واقع با تزریق بودجهشان به تولید این آثار به ارتقاء فرهنگ در جامعه كمك دو چندان میكند. من از خانم پاكروان هم بابت اینكه مرا با این گروه آشنا كردند تشكر میكنم.

شهره لرستانی را اصولاً به عنوان یك بازیگر طنز در این سالهای اخیر فعال دیدهایم، شما به عنوان یك سریال طنز از ابتدا به این سریال دعوت شدید؟

ـ بله من با همین عنوان دعوت شدم، ولی اشكالی  وجود داشت و آن این بود كه قصه به طور كامل نوشته نشده بود و خب من تنها با اعتماد به خود آقای صباغزاده وارد این پروژه شدم. بعد از این كار هم تصمیم گرفتم در فضاهایی كه قصهها معلوم نیست دیگر حضور پیدا نكنم. ترجیح میدهم در كاری حضور پیدا كنم كه فیلمنامهاش آماده باشد و بدانم كه چگونه باید وارد كار شوم. واقعاً در این شرایط كار بازیگر بسیار سخت است و با یك تكلیف نامشخص نمیشود جلوی دوربین رفت. در واقع در این شرایط تو انگار با چشم بسته در تاریكی حركت میكنی!

همان دو خط اول قصه كه برای شما در مقام بازیگر تعریف شد در نگاه اول پتانسیل یك كار طنز را داشت؟

ـ خیلی نداشت، اما من به خود آقای صباغزاده اطمینان داشتم. در واقع فكر میكردم  ایشان حواسش به همه چیز هست و این كار را طنز و شیرین از آب درخواهند آورد.



در سالهای اخیر بسیار مواجه شدهایم با فیلمنامههایی كه نه در آن موقعیتهای كمیك به شكل درست و استاندارد درآمده و نه شوخینویسهای مطلوبی در آن انجام شده است. در این شرایط همه بار بر دوش تیم بازیگری است كه البته گاهی میتوانند گلیم كار را از آب بیرون بكشند و گاهی هم نه!

ـ ما هم با آقای صباغزاده  صحبتهایی داشتیم و مقرر شد  چیزهایی را سر صحنه و به شكل بداهه دربیاوریم و یا برخی موارد را خودم به آقای نعمتی پیشنهاد میدادم كه در نوشتهشان لحاظ میكردند. در واقع با تعامل پیش رفتیم و بسیاری از لحظات كار سر صحنه ایجاد شد. من باید در اینجا به مثالی اشاره كنم «از كوزه همان برون تراود كه در اوست». وقتی ذاتاً مردم امروز عصبی و پرتنش و غمگین هستند، سخت است خنداندن آنها. از سویی دیگر نویسندهها هم جزیی از  همین مردم هستند. آنها هم از آسمان یا كهكشان دیگری كه نیامدهاند. آنها هم هرچه مینویسند از همین حال و هوا نشات میگیرد. در واقع آنها هم نمیتوانند دست درخورجین ببرند و یك سوژه شیرین را دربیاورند و روی كاغذ ببرند درحالیكه در دنیای اطرافشان این شیرینی وجود ندارد.

خانم لرستانی حرفتان را كاملاً میپذیرم، ولی خیلی كار را سخت كردید. بسیاری از كارهای موفق كه در این ژانر ساخته میشود نوشته نویسندگانی است كه متعلق به همین اطراف من و شما هستند. هر چند انگشتشماراند، اما سوژههایشان را از همین اطراف برمیدارند و البته پرداخت درستی دارند.

ـ برای سوژههایی كه در اطراف من و شماست خیلی خط قرمز و ممیزی وجود دارد كه راجع به آن نمیتوان گفت و نوشت. در واقع به هر جا نویسنده میخواهد پای بگذارد خط ممنوعه است! باور كن در شرایط فعلی طنز آنچنانی درنخواهد آمد (میخندد). مگر اینكه اوضاع كلی بهتر شود و روحیه نویسندگانی هم كه متأثر از اوضاع همین جامعه هست نیز بهتر شود. اینكه یك اتفاق طنز خیلی خوب رخ بدهد، به صورت یك استثناست. من الان با شما راجع به قواعد صحبت میكنم. باید فضای كلی جامعه شاد باشد تا بتوان از آن خروجی شادی دید.

به نظر شما به عنوان بازیگری كه از دنیای تئاتر میآیید و قواعد درام را با توجه به سبقه حرفهایتان میشناسید، در جنس كاری كه قصهای را با ساختار رئال تعریف میكند میتوان از یك نوع بازی فانتزی (نمایش غیر نرمال كاراكترها) استفاده كرد و به دور از هر نوع شوخی در موقعیت، كار را با یكسری شوخیهای كلامی و لحنی به سرانجام رساند؟

ـ در مورد این سؤال شما باید خود آقای صباغزاده پاسخگو باشد، هر كارگردانی ذهنیت خودش را میسازد و من بازیگر نیز خودم را به ذهن كارگردان میسپارم و خواسته او را اجرا میكنم. طنز مورد علاقه خود من تلهفیلم «ماه منیر» است كه ساختم.  اگر بخواهم یك كار طنز بسازم به آن شكل و شمایل كار را میبینم، ولی وقتی كه در یك كار بازی میكنم تابع كارگردانم هستم.

در مورد مادر سریال «اولین انتخاب» صحبت كنید. شاید برای اولینبار باشد كه یك كاراكتر زن در یك سریال زن تا این حد تأثیر محوری داشته باشد، چون اصلاً ما طنز را در تلویزیونمان مردانه تعریف میكنیم.

ـ مادر سریال «اولین انتخاب» از آن دست زنانی است كه میخواهد داستان زندگی خانواده را خودش اداره كند و رقم بزند؛ بنابراین میرود به دنبال پیدا كردن شوهری برای دختر كوچكترش كه احساس میكند او نمیتواند كسی را برای خودش پیدا كند.

البته هدف دیگری نیز از این رفتار دارد؟!



ـ (میخندد) بله چون نمیخواهد پسر خواهر شوهرش (كامبیز) وارد زندگی آنها شود. ولی خب انتخاب بدی كرده و ناچار است پای عواقب این ماجرا بایستد. در این ماجرا خودش هم گیر میكند اما ایستاده...

مهدی صباغزاده را چقدر در اولین تجربه طنزسازی برای تلویزیون (اگرچه او سابقه ساخت سریال «دزدان مادربزرگ» كه مایههایی محسوس و موفق از طنز را داشت، در كارنامه دارد) موفق دیدید؟

ـ به نظرم باید اجازه بدهیم و نتیجه كار را از بازخورد مردمی ببینیم. ما الان خیلی نمیتوانیم راجع به این مسئله حرف درستی بزنیم.

با شما به عنوان یك بازیگر طنز در مورد انتخاب تیم بازیگری از سوی عوامل پروژه احیاناً مشورتی شد؟

ـ خیر با من در مورد این مسئله كسی مشورتی نگرفت. من در میان بازیگران این سریال تنها خانم امیرجلالی را پیش از این در آثار طنز دیده بودم كه البته سابقه همكاری هم داشتیم.

برخی از بازیگران موفق در قالبهای متفاوت در این ژانر نمیتوانند با اقبال روبرو شوند، چرا كه قواعد این جنس بازی را نمیتوانند در لحن و بیان و اجرایشان دربیاورند، چقدر با حضور این دست بازیگران در آثار طنز موافق هستید؟


ـ به هر حال تجربهاش خوب است، چون یك تست محسوب میشود. باید ببینم نظر مخاطب در این خصوص چیست. نمونهاش سریال «اولین انتخاب» است و ما باید بنشینیم و ببینیم نظر تماشاگران در این باره چیست، الان به نظرم برای قضاوت زود است.

راستی سؤالی پرسیدم در مورد طنز نویسی زنانه كه معمولاً در آثار وطنی كمتر به چشم میخورد...



ـ بله، معمولاً طنزنویسی برای خانمها در كشور ما ضعیف است. هنوز وقتی میخواهند دو فعلی داستانی را تعریف كنند میگویند مردی بود كه... در واقع مدام نویسندهها بر سر مردها فكر میكنند، چه میشود كه بگویند زنی بود كه... اصلاً جمله نویسندگان ما با مردان آغاز میشود. فكر میكنم نویسندگان ما شاید زنان را در موقعیتهای مختلف نمیبینند. خودم خیلی تلاش دارم در این زمینه فعالیت كنم. الان هم یكیـ دو طرح دارم كه اگر بخت یاری كند ارائه خواهم داد. به نظرم نداشتیم و با شناختی كه از مذاق مخاطب ایرانی دارم، جواب خواهد داد.

راستی تكیه كلام «دستاتو شستی» در فیلمنامه بود یا اینكه خودتان خالق آن بودید؟

ـ نه این تكیه كلام خودم بود كه به نظرم جواب داد.

باز خورد كار را تا امروز چگونه دیدید؟

ـ راستش من تا چندی پیش درگیر تصویربرداری سریال بودم و خیلی نتوانستم با مردم روبرو شوم. اطرافیان خود من هم كه چون مرا دوست دارند، قطعاً كار را میبینند و نظر مساعد دارند (میخندد). من در این راستا معمولاً به نظر غریبهترها و البته كارشناسان این فن رجوع میكنم. خانواده من كه هر كاری كنم میگویند خوب است، مثل ماجرای آن سوسك است و دست و پای بلوریاش! سریال «اولین انتخاب» یك مدل دیگر از كار طنز است. خودم هم ماندهام و نمیدانم واكنشها به چه شكل خواهد بود. خود شما به عنوان كسی كه در جامعه مطبوعات دستی دارید نظرتان در مورد كار چیست؟

اجازه بدهید من هم كار را تا پایان ببینم و بعد در موردش مفصل صحبت كنیم.

ـ (میخندد) موافق هستم!

اگر صحبتی در پایان مانده...

ـ امیدوارم در آثار طنز تلویزیونی فضاهای زنانه بیشتری خلق شود، كمااینكه در آثار تلویزیونی طنز در تمام دنیا ما بازیگرانی داریم كه متخصص این ژانر شدهاند و جالبتر اینكه برای آنها قصه نوشته میشود و كار در كل زنانه است. من خیلی دوست دارم در آن فضاها كاری كنم.


ویدیو مرتبط :
اینجوری شماره تلفن نابود میکنند(شهره لرستانی)

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

رژیم من مال خودم، رژیم تو مال تو



 

رژیم من مال خودم، رژیم تو مال تو

 

می توانیم رژیم دوستمان را بگیریم یانه؟

اصولا وقتی بحث تغذیه را در مسیر کاهش وزن مطرح می کنیم، هدفمان این است که بتوانیم راه و روش درست و اصولی غذا خوردن را به مردم آموزش بدهیم. به عبارت ساده تر، هدف از رژیم دادن به افراد، اصلاح الگوی تغذیه ای آنهاست...

بنابراین وقتی فردی برای اولین بار به منظور پایین آوردن وزنش به ما مراجعه می کند، ابتدا شرح حال کاملی از الگوی غذایی او می گیریم تا متوجه شویم که او چه غذاهایی می خورد و سپس براساس الگوی غذایی و سفره خانواده خود فرد، برایش برنامه غذایی در نظر می گیریم. البته، یک برنامه منطقی که بتواند به کاهش وزن او هم کمک کند.

حالا سوالی که در اینجا برای خیلی ها پیش می آید این است که وقتی برای اولین بار به یک متخصص تغذیه مراجعه می کنند، رژیمی از او می گیرند که تقریبا شبیه به رژیم دوست، همکار یا یکی از اعضای خانواده شان است. با این حساب، آیا افراد می توانند بدون مراجعه به متخصص تغذیه هم از رژیم غذایی همدیگر استفاده کنند و نتیجه دلخواه شان را هم بگیرند؟ پاسخ، بدون تردید «خیر» است! چرا؟ جواب این سوال را می توان با یک مثال ساده و عینی به راحتی بیان کرد.

 

● رژیم ها انحصاری اند!

شما فرض کنید که چند نفر هستید و همگی قصد دارید که برای رفتن به یک میهمانی عروسی یا حتی عزا پیش خیاط بروید و سفارش لباس بدهید. به طور حتم همه شما پارچه هایی با رنگ تیره را برای مراسم عزا و پارچه هایی با رنگ های روشن تر را برای مراسم عروسی انتخاب می کنید. حالا بعضی ها ترجیح می دهند که لباس شان کوتاه تر دوخته شود و بعضی ها دوست دارند که لباس بلند بدوزند و از طرف دیگر برخی از افراد قدشان کوتاه تر است و لاغرتر هستند و عده دیگری، چاق تر یا بلندتر هستند. اگر شما قدتان بلند باشد و لاغر اندام هم باشید، بازهم می توانید لباس دوستتان که قدش کوتاه و چاق است را برای میهمانی عروسی امانت بگیرید و به تن کنید؟ مسلما نه. اگرچه ممکن است رنگ و مدل لباس دوستتان برای عروسی مناسب باشد اما آن لباس فقط برای او دوخته شده و امکان دارد وقتی شما آن را به تن می کنید، ظاهر خیلی بدی پیدا کنید. با این مثال ساده حتما متوجه شدید که یک متخصص تغذیه، رژیم غذایی هر فرد را براساس نیازهای او و تنها برای خودش در نظر می گیرد و همان طور که افرادی با سایزها و سلیقه های مختلف نمی توانند لباس یکدیگر را به امانت بگیرند، نمی توانند رژیم شان را هم با یکدیگر به اشتراک بگذارند.

 

● رژیم براساس سفره غذایی

ما از فردی که برای نخستین بار به ما مراجعه می کند، می پرسیم که چه خوراکی هایی در سفره غذایی خانواده آنها جای دارد تا متوجه شویم که او اهل غذاهای سنتی است یا فرنگی! سپس در بدو ورود و آغاز برنامه رژیم درمانی، برای اینکه فرد از رژیم خسته یا دلزده نشود، حدود ۶۰ تا ۷۰ درصد از خوراکی هایی که خودش می خورد را در برنامه غذایی اش می گنجانیم. حالا اینکه خیلی ها می بینند تقریبا اولین برنامه رژیمی که از متخصص تغذیه شان می گیرند با دوست یا همکارشان یک جور است به خاطر این است که معمولا مردم ما غذاهای یکسانی در طول روز می خورند. مثلا اگر شما به چند تا از دوستان تان بگویید که فردا همراه خودشان یک خوراکی برای صبحانه بیاورند، به احتمال زیاد بیشتر آنها لقمه نان و پنیر می آورند و شاید تنها یکی ، دو نفر شیر و غلات صبحانه یا یک ظرف حلیم را با خودشان بیاورند.

پس می بینید که این تشابه اولیه رژیم ها به خاطر تشابه در نوع غذاهایی است که ما می خوریم. اما به طور کلی کسی حق الگوبرداری از رژیم دیگری را ندارد. چون همان طور که گفتم، رژیم هر فرد بر اساس سلیقه و خواست خودش برنامه ریزی شده و ممکن است افراد دیگر، سلیقه های غذایی متفاوت تری را نسبت به او داشته باشند و با الگوبرداری از رژیم دیگران، خیلی زود خسته شوند و اصلا قید پایین آوردن وزنشان را بزنند. بگذارید این مساله را هم با یک مثال ساده برایتان باز کنم.

فرض کنید که شما برای رژیم گرفتن و پایین آوردن وزنتان به یک متخصص تغذیه مراجعه کرده اید و او هم با پرسیدن سوالاتی متوجه شده که شما به ماکارونی بیشتر از نان یا برنج علاقه دارید و به همین خاطر و برای علاقه مند کردن شما به رژیم تان تا جایی که اجازه داشته، ماکارونی را به جای برنج یا نان در رژیم تان به عنوان منبع کربوهیدرات گنجانده است. حالا اگر دوست شما که از ماکارونی متنفر است، بخواهد عین برنامه رژیم شما را انجام دهد به طور حتم ظرف مدت بسیار کوتاهی از این رژیم بدش می آید و تازه شاکی هم می شود که این دیگر چه رژیمی است! از طرف دیگر، ممکن است در آغاز رژیم، ما به فردی که روزانه ۲۲۰۰ کیلوکالری انرژی لازم دارد، یک رژیم ۱۲۰۰ کیلوکالری بدهیم، به فردی که نیازمند ۲۰۰۰ کالری است، رژیم ۱۲۰۰ کالری بدهیم و به فردی که ۱۸۰۰ کیلوکالری هم در روز نیاز دارد، بازهم یک رژیم ۱۲۰۰ کیلوکالری بدهیم.

هر ۳ این افراد، وقتی رژیم شان را با هم مقایسه می کنند، می بینند که رژیم، یکسان است اما نمی دانند که پشت پرده چیز دیگری است و ما توقع نتایج یکسان را از رژیم آنها نداریم. هرچند که ورودی کالری همه این افراد یکی است. در حقیقت، ما توقع داریم که نفر اول یک کیلوگرم، نفر دوم ۸۰۰ گرم و نفر سوم ۶۰۰ گرم وزن کم کند، چون نیازهای روزانه آنها به انرژی متفاوت است. این هم مثال دیگری بود تا شما خوب متوجه این موضوع بشوید که رژیم هر فرد مانند لباس تن، فقط و فقط مناسب خود اوست!

 

● فلسفه رژیم گرفتن

در حقیقت در رژیم دادن، غلط های خود فرد گرفته می شود و رژیم بر اساس نیازها و سلیقه?های وی تنظیم می شود. البته ناگفته نماند که افراد می توانند الگوی درست غذا خوردن را به تمام اطرافیانشان یاد بدهند و آن را در جامعه رایج کنند اما کسی نمی تواند رژیمش را با دیگران به اشتراک بگذارد. به طور کلی، نگاه به سختی کشیدن کوتاه مدت برای کم کردن وزن، یک نگاه اشتباه است و کسی که می خواهد وزنش را پایین بیاورد و همیشه هم سالم باشد، باید این نگاه را تغییر دهد و الگوی غذایی اش را تصحیح کند و با درست غذا خوردن، یک عمر با وزن مناسب و بدنی سالم زندگی کند نه اینکه مدام در پی کاهش وزن با رژیم های غیراصولی باشد.
منبع:salamat.ir