فرهنگ و هنر
2 دقیقه پیش | تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالستشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس | برگزاری مراسم عروسی | باغ عروسی تشریفات ۵ ستاره بهبود با مدیریت بهبود اصلانی صاحب سبک در اجرای دیزاین های ژورنالی و فانتزی ، اجرا ... |
2 دقیقه پیش | خواندنی ها با برترین ها (81)در این شماره از خواندنی ها با کتاب جدید دکتر صادق زیباکلام، اثری درباره طنز در آثار صادق هدایت، تاریخ فلسفه یونان و... آشنا شوید. برترین ها - محمودرضا حائری: در این شماره ... |
شعر بوی عیدی (شهیار قنبری)
بوی عیدی بوی توپ بوی کاغذ رنگی
بوی تند ماهی دودی وسط سفره ی نو
بوی یاس جانمازترمه ی مادربزرگ
با اینا زمستونو سر می کنم
با اینا خستگی مو درمی کنم
شادی شکستن قلک پول
وحشت کم شدن سکه ی عیدی از شمردن زیاد
بوی اسکناس تا نخورده ی لای کتاب
بااینا زمستون و سر می کنم
بااینا خستگی مودرمی کنم
فکرقاشق زدن دخترناز چشم سیاه
شوق یک خیز بلنداز روی بته های نور
برق کفش جفت شده تو گنجه ها
بااینا زمستون وسر می کنم
بااینا خستگی مودرمی کنم
عشق یک ستاره ساختن با دولک
ترس ناتموم گذاشتن جریمه های عیدمدرسه
بوی گل محمدی که خشک شده لای کتاب
بااینا زمستون وسر می کنم
بااینا خستگی مودرمی کنم
بوی باغچه بوی حوض عطرخوب نذری
شب جمعه پی فانوس توی کوچه گم شدن
توی جوی لاجوردی هوس یه آب تنی
بااینا زمستون و سر می کنم
بااینا خستگی مو درمی کنم
گردآوری: بخش فرهنگ و هنرصبح بخیر
ویدیو مرتبط :
بی بی آبی - شهیار قنبری
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
برای او که از «بوی عیدی» اش خبری نیست
امروز 9 شهریورماه سالروز درگذشت مردی است که «گنجشکک اشیمشی» را خوب میشناخت و «جمعه»های «کودکانه» هنوز او را به یاد دارند، اما 11 سال است که از «بوی عیدیاش» خبری نیست.
فرهاد ۲۹ دی ماه 1322 درتهران متولد شد.
پدرش رضا مهراد، کاردار ایران در کشورهای عربی بود. فرهاد تا ۸ سالگی در عراق زندگی میکرد و برادر بزرگش ویلن مینواخت.
سرانجام یکی از دوستان برادرش متوجه علاقه فرهاد به موسیقی میشود و از خانواده فرهاد میخواهد که سازی برای او تهیه کنند. با اصرار برادرش یک ویلنسل برای او تهیه میکنند و تمرینات فرهاد آغاز میشود. ولی عمر تمرینات ویلنسل از سه جلسه فراتر نرفت.
او بعد از ترک تحصیل در کلاس یازدهم با یک گروه نوازنده ارمنی آشنا میشود و با استفاده از سازهای آنان به صورت تجربی نواختن را میآموزد و مدتی بعد به عنوان نوازندهی گیتار در همان گروه شروع به فعالیت میکند.
فرهاد دو سال نیز به انگلستان رفت و در آنجا با موسیقی پاپ آن سالهای انگلستان آشنا شد.
پس از بازگشت به ایران فرهاد اولین اجرای موسیقی خود را در هتل «ریمبو» در خیابان ایرانشهر تهران اجرا کرد. سپس به اجرای برنامه در رستوران «کوچینی» ادامه داد و در آنجا به «فرهاد بلککَتس» مشهور شد.
در این دوران در کافههای مختلف تهران به خواندن آوازهایی از گروههای معروف موسیقی آن زمان از جمله بیتلها، الویس پریسلی، و ری چارلز میپرداخت. در همین دوره ترانه «اگه یه جو شانس داشتیم» را برای دوبلهی فیلم «بانوی زیبای من» خواند که در فیلم استفاده شد.
این هنرمند تا سال ۱۳۵۷ و انقلاب اسلامی ایران کنسرتهای فراوانی داد. در بهمن ۱۳۵۷ و هم زمان با انقلاب ترانهی معروف «وحدت» را با آهنگی از منفردزاده و شعر سیاوش کسرایی ضبط کرد.
فرهاد در سال 74 نیز اولین کنسرت بعد از انقلابش را در «کلن» اجرا کرد و در سال 76 آلبوم «وحدت» از سوی این هنرمند منتشر شد.
پس از انتشار آلبوم «برف» فرهاد درصدد تهیه آلبومی با نام «آمین» بود که ترانههایی از کشورها و زبانهای مختلف را در بر میگرفت. اما از مهرماه ۱۳۷۹ بیماری او جدی شد.
فرهاد به بیماری «هپاتیت c » مبتلا شده بود و در نتیجهی عوارض کبدی ناشی از آن در خرداد ۱۳۸۱ برای درمان به فرانسه رفت و در ۹ شهریور همان سال پس از مدتی اغما در بیمارستان، در سن ۵۹ سالگی درگذشت و در ۱۳ شهریور در گورستان «تیه» پاریس دفن شد.
«خانه فرهاد» در موزه سینما بنا شده است و پوران گلفام همسر این هنرمند تمام وسایل شخصی فرهاد را از جمله پیانو، کاستها، یادداشتهای شخصی و... به این موزه بخشیده است.