فرهنگ و هنر
2 دقیقه پیش | تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالستشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس | برگزاری مراسم عروسی | باغ عروسی تشریفات ۵ ستاره بهبود با مدیریت بهبود اصلانی صاحب سبک در اجرای دیزاین های ژورنالی و فانتزی ، اجرا ... |
2 دقیقه پیش | خواندنی ها با برترین ها (81)در این شماره از خواندنی ها با کتاب جدید دکتر صادق زیباکلام، اثری درباره طنز در آثار صادق هدایت، تاریخ فلسفه یونان و... آشنا شوید. برترین ها - محمودرضا حائری: در این شماره ... |
باورها و سنتهاى مردم روم باستان
آتش نزد مردم روم باستان
مردم یونان و روم باستان اندیشههای خرافی بسیاری داشتند، در کتاب 'تمدن پیشین' در این باره اینگونه میخوانیم:
"هر یک از مردم یونانی و روم را در خانواده پرستشگاهی بود و بر آن پرستشگاه اندک آتشی میان خاکستر میدرخشید. صاحبخانه موظف بود که آن آتش را شب و روز روشن نگاه دارد. هر شب اخگرها خاکستر میافشاندند که تا بامداد نمیرد و بامدادان نخستین کار، تیز کردن آتش بود.
آن آتش خاموش نمیشد مگر زمانی که تمام افراد خانواده هلاک شده باشند ... این آتش در نظر آنان مقام خدایی داشت، چنانکه آنرا میپرستیدند و دعا میکردند که انسان را از نعمتهای سه گانه سلامتی، توانگری و نیکبختی که آرزوی دیرینه بشر است برخوردادر سازد."
همچنین در قسمتی از کتاب 'تاریخ کهنترین ملل باستانی پیش از اسلام' راجع به مضمون یکی از دعاهای این مردم میخوانیم:
"ای آتش جاودان زیبا که پیوسته روشنی و روزی ما از خوان نعمت توست، سعادت و خوبی از ما دریغ مدار، هدایای ما را به نیکی بپذیر و در عوض با صحبت و نیکبختی ما را شیرین کام ساز."
در قسمت دیگری از همین کتاب ذکر راجع به صحبت مادری بهنگام مرگ میخوانیم:
"معبود من ... نظر و لطف مراقبت از کودکان بی مادر من دریغ مدار، پسرم را زنی مهربان ده و عمری دراز به سعادت و کامروایی بسر برند."
جشنواره لوپركالیا
جشنواره ای به نام LUPERCALIA كه 15 فوریه در رم باستان میان كافران متداول بوده است. لوپركالیا جشن تطهیر و زمان خانه تكانی بوده است. در این جشن مشركین از خدای LUPERCUS بخاطر محافظت از چوپانها و گله هایشان از گزند گرگها قدردانی میكردند. در این فستیوال بمنظور بزرگداشت FAUNUS خدای حاصلخیزی، باروری و جنگلها رومیان یك سگ و دو بز نر را قربانی كرده و از پوست آنها شلاق میساختند. مردان با این شلاقها به میان مردم رفته و به هر كسی كه میرسیدند ضربهای با شلاق به آنها میزدند. دختران داوطلبانه برای شلاق خوردن صف میكشیدند. آنها اعتقاد داشتند كه شلاق خوردن با تازیانههای ساخته شده از پوست بز باروری آنها را تضمین میكند. همچنین در این جشن طی بزرگداشت الهه ای بنام JUNO FEBRUTA زنان مجرد نامههای عاشقانه مینوشتند و درون گلدانهایی میانداختند. (و یا تنها نام خود را روی برگه ای مینوشتند) مردان مجرد روم نیز هر كدام یكی از این یادداشتها را از درون گلدانها بیرون كشیده و مشتاقانه بدنبال دختر نویسنده نامه میرفتند. این آشناییها اغلب به ازدواج میانجامید. این رسم تا قرن هجدهم ادامه داشت اما از آن به بعد مردان رم ترجیح دادند پیش از آشنایی زن را ببینند!
روایات مختلف در مورد تاریخچه ولنتاین
* ولنتاین مقدس یك كشیش مسیحی بوده كه در قرن سوم خدمت میكرده است. زمانی كه امپراطور CLADIUS دوم بر روم حكمرانی میكرده. كلادیوس دریافت كه مردان مجرد از آنجایی كه همسر و خانواده ای ندارند (مردان متاهل حاضر به ترك همسر و خانواده خود نبودند) نسبت به مردان متاهل بیشتر به سربازی روی آورده و سربازان بهتر، كاراتر و جنگجوتری نیز میباشند. از همین رو ازدواج را برای مردان جوان غیر قانونی و ممنوع اعلام كرد. ولنتاین كه این حكم را ناعادلانه و ظالمانه میپنداشت از فرمان كلادیوس سرباز زد. ولنتاین مخفیانه عشاق جوان را به عقد یكدیگر در میآورد. هنگامیكه این عمل ولنتاین بر ملا گشت كلودیوس حكم اعدام وی را صادر كرد.
* خود ولنتاین نخستین فردی بود كه برای اولین بار نامه ولنتاین را نگاشت. وی هنگامیكه در زندان بسر میبرد دلداده دختر جوانی شد كه دختر زندانبان وی بود. این دختر جوان زمانی كه ولنتاین در بازداشت بسر میبرد به ملاقات وی میآمد. در انتهای این نامه ولنتاین چنین نوشته بود: "از طرف ولنتاین تو." این عبارت كماكان در نامه های روز ولنتاین استفاده میشود.
* ولنتاین در روز 14 فوریه اعدام شد. تقریبا در سال 269 پس از میلاد. به گرامیداشت وی كلیسایی در سال 350 پس از میلاد بنا گردید كه پیكر وی نیز در آنجا دفن شده است. در واقع روز ولنتاین سالروز مرگ و خاك سپاری ولنتاین میباشد.
* پاپ اعظم GLASIUS فردی بود كه روز 14 فوریه را، در سال 498 پس از میلاد، روز ولنتاین (ST. VALENTINE`S DAY) نام نهاد. در واقع وی این روز را جایگزین آیین كفرآمیز لوپركالیا كه مختص كافران بود كرد. وی در گلدانها عوض نام دختران اسامی مقدسین مسیحی را نهاد. و با این كار به لوپركالیا تقدس بخشید. در این آیین مرد و زن هر دو یك نام قدیس را از گلدان بیرون میكشیدند كه میبایست تا آخر سال خصوصیات اخلاقی آن قدیس را الگو قرار داده و در خود متجلی میساختند.
* روایت دیگر: در دوران كلادیوس مسیحیت به شدت سركوب میشد. ولنتاین نه تنها كشیش و مبلغ مسیحیت بود بلكه رهبر جنبش زیر زمینی مسیحیان نیز بود. اغلب كشیشها در این دوران زندانی و سپس اعدام گردیدند. ولنتاین پس از به زندان افتادن دختر نابینای زندانبان خود را شفا میدهد. كلادیوس پس از اینكه از این خبر مطلع میگردد به خشم آمده و دستور میدهد سر وی را از تنش جدا سازند.
* كلیسای كاتولیك حداقل 3 قدیس بنام VALENTINE و یا VALENTINUS شناسایی كرده كه هر سه در روز 14 فوریه به شهادت رسیده اند.
منبع:parsianforum.com
ویدیو مرتبط :
gta در روم باستان
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
اوقات فراغت مردم مصر باستان
عبارت مصر باستان همیشه عکس هایی از اهرام ساخته شده توسط هزاران برده، گنجینههای غنی از طلا و سایر مواد باارزش و پادشاهی فرعونهای بزرگ را تداعی میکند. اما جدا از پادشاهان، ساختمانها، مومیاییها و گنجها، باستان شناسان اطلاعات جالبی راجع به اوقات فراغت مصریان باستان و اینکه آنها چگونه استراحت میکرده اند به دست آورده اند.
نقاشهای چشمگیر و قابل توجه روی مقبرههای فرعونها و اشراف زادگان یکی از منابع بسیار مهم این اطلاعات محسوب میشود. به عنوان مثال اکثر مقبرههای اشراف در Sakhara و جیزه، تصاویر مردگان را همراه با خانوادههایشان در حالت نشسته و استراحت نشان میدهد که شاید از وزش نسیم لذت میبردند و یا با خنیاگران، رقاصان و یا خوانندهها سرگرم شده بودند. نقشایهای مقبرههای دیگر عملیات شکار را به عنوان یک ورزش و یا برای به دست آوردن غذا به نمایش میگذارد. ما هم میدانیم که مردم مصر باستان برای اوقات بیکاریشان بازیهای زیادی داشتند. بچههای مصری در بیرون خانه بازیهای جفتک چارکش و پریدن از روی همدیگر را داشته و بزرگترها و بچهها در داخل خانه همراه با هم بازیهای صفحهای را داشتند. بسیاری از بازیهای آنها به بازیهای حال حاضر شباهت زیادی داشتند.
شکار کردن به عنوان ورزش
یکی از مشغولیات اکثر مردم مصر باستان این بود که برای جستجو کردن- و یا حتی شکار کردن- پرندهها در مردابهای گل آلود و حیوانات دیگر در بیابان خودشان را به خطر میانداختند. مدلهای دیگر شکار کردن در تمام دورههای دیگر مشهور بودند. در نقاشیهای مربوط به فرعون ساهور (Sahure)، او در حال شکار کردن حیواناتی نظیر: آهو، گوزن و بز کوهی نشان داده شده است. اشراف زادگان حیوانات وحشی را اسیر میکردند و رعایا و کشاورزان گوزن، آهو، گاو، خرگوش و شترمرغها را دنیال میکردند. ابزارهای معمولی که برای شکار استفاده میشد عبارت بودند از تیر و کمان، کمند و نیزه و بیرون رفتن برای شکار یکی از فعالیتهای مخصوص هر خانواده بود. برای مثال یک نقاشی در یکی از مقبرهها خانواده ای را نشان میدهد که در یک بیشه زار در حال قایقرانی در رودخانه هستند. پدر در جلوی قایق ایستاده و نیزه ای در دستش نگه داشته تا در صورت نزدیک شدن یک پرنده آن را شکار کند.
ماهیگیری وسیله ای برای تفریح و سرگرمی
ماهی منشا اصلی غذای مردم مصر و بخصوص مردم عادی بود. آنها برای ماهیگیری باید به رود نیل یا کانالها و دریاچهها میرفتند. البته بیشتر وقتها ماهیگیری در عین حال که روشی برای جمع کردن غذا برای اعضای خانواده محسوب میشد، در بین کارهای سخت روزانه یک زنگ تفریح هم به شمار میرفت.
موسیقی؛ تفریح دیگر
مردم مصر باستان موسیقی را دوست داشتند. معمولا اشراف زادگان مهمانیهایی ترتیب میدادند تا زنان در آنها برقصند و نوازندهها سازهایی نظیر چنگ 1 و فلوت را بنوازند. و نیز سازهای دیگری مثل عود مصری 2 و سنج.
اوقات فراغت و بیکاری در باغ
بعضی از خانوادههای مصری، بخصوص خانوادههای اشراف و بالارتبه مثل مردم امروزی در نزدیکی خانههایشان باغهای شخصی داشتند. این خانوادههای ثروتمند درون باغشان معمولا استخر و یا برکهای داشتند که از راه کانالی کوچک که از آب نیل کشیده شده بود پر از آب میشد و درختهای نخل هم سایه بانی برای این استخرها بودند. تمام اعضای خانواده در حالی میتوانستند در این باغها استراحت کنند که حاملان بادبزن با بادبزنهایی از برگهای نخل مدام آنها را باد میزدند و خنک نگه میداشتد.
بازیهای رودخانه ای
مصریها همیشه بازی کردن در آب را دوست داشتند و از آنجایی که آنها آب و هوای گرم و رود بزرگ نیل را داشتند، این موضوع چندان هم عجیب نیست. بازی در رودخانه- که هم میتوانست رقابتی نمایشی و یا مسابقه باشد- از قایقهایی از جنس نی تشکیل میشد که در یک مسیر مشابه قرار میگرفتند و درونشان دو یا سه مرد مجهز به پارو قرار میگرفت و این مردها سعی میکردند که حریفانشان را به درون آب هل بدهند! بعد از مغلوب کردن تمام مردان درون قایقهای دیگر، آنها یا قایق سواری کرده یا قایقشان را چپه میکردند.
شنا کردن
مصریها شناگران خیلی ماهری بودند و خیلی هم به این ورزش علاقه داشتند. یکی از علامتهای خط هیروگلیف مردی را در حال شنا نشان میدهد؛ این تصویر و نقاشیهای دیگر اثبات میکند که مصریها به روش کرال سینه امروزی شنا میکردند. از تفسیر زندگی نامه ای اشراف زادگان پادشاهی میانه متوجه میشویم که فرزندان پادشاهان و اشراف در آن زمان برای شنا آموزش میدیدند.
مهمانیها
خانوادههای ثروتمند اغلب اوقات برای لذت بردن و تفریح کردن مهمانی میگرفتند و همه کس حتی کودکان هم نیز در این مهمانیها شرکت داشتند. این مهمانیها مملو از آدم، غذاهای خوشمزه فراوان و سرگرمیهایی مثل آکروبات بازها، حیوانات بازیگر یا نوازندهها بود.
بازی Senet
بازی تخته ای مورد علاقه مصریان Senet نام داشت و خیلی شبیه به تخته نردهای امروزی ما بود.
اوقات فراغت کودکان، بازیها و اسباب بازیها
بچههای مصری برای شاد بودن و تفریح کردن پرورانده میشدند. آنها بعد از انجام دادن کارهایشان میتوانستند در رود نیل شنا کرده، بازیهای بیرون از خانه یا بازیهای تخته ای را با دوستانشان انجام دهند، یا با اسباب بازیهای دیگر خودشان را سرگرم کنند.
بعضی از بازیهای بیرون از خانه بچههای مصری هنوز هم رایج است. مثل بازی پریدن از روی هم که در این بازی همبازیها خم میشدند تا یک نفر بتواند از رویشان بپرد. همچنین بازی خازا لاویزا نوع دیگری از همین بازی بود که دو بچه روی زمین نشسته و دستهایشان را به زمین میچسباندند. این بازی مربوط به بچههای دیگر میشد، چراکه آنها باید از روی شانههای آنها که مدام هم بالا و بالاتر میرفتند بپرند.
یکی دیگر از بازیهای که هنوز هم انجام میشود بازی طناب کشی است. نقاشیهای و کندهکاریهای مصری بچههایی را در حال این بازی نشان میدهد و نیز بچههایی را در حال سرباز بازی نشان میدهد، دختران هم در این میان دست یکدیگر را گرفته و با حالتی شبیه به رقص دور میچرخند. این رقص بسیار پرشور و در ستایش هاتور Hathor بود، یکی از بازیهای پسرها هم با بریدن داربستهای درختهای انگور همراه بود، آنها سعی میکردند برای درست کردن داربستهای درختهای انگور با هم هماهنگ شوند.
مصریها برای سرگرمی بچهها اسباب بازیهای چوبی هم درست میکردند. اسباببازیهای دیگر عروسکها بودند که معمولا مسطح بوده و دانههای گلی داخل نخ هم برای موهایشان به کار میرفت. البته هنوز به طور کامل مشخص نشده که این عروسکها اسباب بازی بچهها بودند و یا برای گذاشتن داخل مقبره ساخته میشدند تا نقش دوست متوفی را در زندگی پس از مرگ ایفا کنند. در بضی از فرهنگها عروسک کوچکی شبیه این عروسکها برای هر فرد ساخته میشد، این عروسکها را باید همه جا همراهشان میبردند و مانند یک انسان واقعی ازشان محافظت میکردند. شاید این عروسک شبیه فرد مرده ای که هر نفر دوست داشت ساخته میشد تا در دنیای پس از مرگ با هم باشند. و اگر بچهای هم میمرد اسباب بازیهایش را با او دفن میکردند، بخصوص اگر این بچه از طبقه خانوادههای اشراف بود.
بچههای مصری از نقاشی کردن هم لذت میبردند. آنها همچنین طلسمها یا گردنبندهایی را در ستایش و احترام به خدای محبوبشان میساختند.
پی نوشت
1. تعداد زه آن متفاوت و بین 4 تا 20 است، البته ظاهرا تعداد معمول آن 5 عدد است.
2. عود مصری یک زنگوله معنوی بود که اشراف و کاهنان در مراسم خاصی استفاده میکردند و معمولا هم خدای هاتور را به عنوان نمادی برای لذت بردن از موسیقی در سر آن درست میکردند.