فرهنگ و هنر


2 دقیقه پیش

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس | برگزاری مراسم عروسی | باغ عروسی تشریفات ۵ ستاره بهبود با مدیریت بهبود اصلانی صاحب سبک در اجرای دیزاین های ژورنالی و فانتزی ، اجرا ...
2 دقیقه پیش

خواندنی ها با برترین ها (81)

در این شماره از خواندنی ها با کتاب جدید دکتر صادق زیباکلام، اثری درباره طنز در آثار صادق هدایت، تاریخ فلسفه یونان و... آشنا شوید. برترین ها - محمودرضا حائری: در این شماره ...

اشعار مبعث پیامبر اکرم (ص)-3



تبریک عید مبعث, شعر و ترانه, اشعار عید سعید مبعث

 تویی هم مصطفی و هم محمد
 تو را در آسمان نامند احمد

 

تـو کانــون صفـــا مــــرد یقـینی
 تو عیـن رحمـه للعـالمینی

 

تو اکـنـون شهــر علــم و اجتهادی
 تو رب النوع شمشیر و جهادی

 

 تو خورشیدی شدی در گوشه غار
 بر نور تو شد خورشید و مه تار

 

 بتـاب و روشنـی بخش جهان باش

مـهـین پیغـمبر آخر زمان باش

 

عید پیامبری رسول خدا مبارك
از بعثت او جهان جـوان شد

 

گیتـى چو بهشـت جاودان شد
این عید به اهل دین مبارک

 

تبریک عید مبعث, شعر و ترانه, اشعار عید سعید مبعث

اشعار عید مبعث

 

امروز قلب عالم و آدم حرای توست
این کوه نور شاهد حرف خدای توست

 

مکه دگر برای بزرگیت کوچک است
فریاد کن رسول که دنیا برای توست

 

اقرأ باسم ربّک یا ایها الرسول
قران بخوان امین که همین آشنای توست

 

لات و هبل برای تو تعظیم کرده اند
وقتی که قلب سنگی عُزی فدای توست

 

خورشید و ماه بین دو دست تو دلخوشند
یعنی تمام تکیه عالم عصای توست

 

بعد از هزار سال دگر می شناسمت
وقتی که جای جای دلم ردّ پای توست

 

فریادتان تمام زمین را گرفته است
امروز هر چه می شنوم از صدای توست

 

تبریک عید مبعث, شعر و ترانه, اشعار عید سعید مبعث

 اشعار عید مبعث

 

درکوه انعکاس خودت را شنیده ای
تا دشت ها هوای دلت را دویده ای

 

در آن شب سیاه نگفتی که از کدام
وادی سبد سبد گلِ مهتاب چیده ای ؟

 

«تبت یدا... » ابی لهبان شعله می کشند
تا پرده ی نمایش شب را دریده ای

 

رویت سپیده ای ست که شب های مکه را ...
خالت پرنده ای ست رها در سپیده ای

 

اول خدا دو چشم تو را آفرید و بعد
با چشمکی ستاره و ماه آفریده ای

 

باران گیسوان تو بر شانه ات که ریخت
هر حلقه یک غزل شد و هر مو قصیده ای

 

راهب نگاه کرد و آرام یک ترنج
افتاد از شگفتی دست بریده ای

 

دیگر چرا به عطر تو ایمان نیاوریم
ای لهجه ات صراحت سیب رسیده ای !

 

بالاتر از بلندی پرهای جبرئیل
تا خلوت خدا، تک و تنها پریده ای

 

دریای رحمتی و از امواج غصه ها
سهم تمام اهل زمین را خریده ای

 

حتی کنار این غزلت هم نشسته ای
خط روی واژه های خطایم کشیده ای

 

گفتند از قشنگیت اما خودت بگو
از آن محمدی که در آیینه دیده ای

منابع:ghasemiyoon.ir

ariamobile.net


ویدیو مرتبط :
مبعث حضرت رسول اکرم(ص) -اشعار زیبای مرحوم آقاسی

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

اشعار مبعث پیامبر اکرم (ص)



اشعار عید مبعث, شعر مبعث پیامبر

شعر مبعث پیامبر

 

آفتاب

آفتابِ عالم آرا آفتابی می‌کند

با اشعه رنگِ دلها را شهابی می‌کند

این چه دریائیست اعجازی حسابی می‌کند

چشم هر بیننده‌اش را نقره آبی می‌کند

خود دل است این، دلبر است این، رهنما و رهبر است

این رسول حق محمّد، حضرتِ پیغمبر است

کوه نور و صخره‌هایش خم شده در سجده‌اش

آشنا غار حرا با نغمه‌‌ی هر سجده‌اش

بوته‌های این بیابان گوئیا در سجده‌اش

می‌کند هم خاک و باد و آب و آذر سجده‌اش

کیست این جبریل دارد می به جامش می‌دهد

هم خدا، هم مکه، هم هستی، سلامش می‌دهد

نقش پیشانی او تک بیتی از دنیا غزل

رنگ چشمانش زند طعنه به شهد و بر عسل

ابروانش فارغ از هر گونه امثال و مثل

بر لبش طراحیِ حی علی خیر العمل

کینه‌های مانده در دل با اخوت ختم شد

تا که با دست محمّد این نبوّت ختم شد

عید مبعث آمد و دیده چراغانی شده

دیو جهل و نا امیدی سخت زندانی شده

عرش بنشسته به فرش و فصل مهمانی شده

روح ما با ذکر احمد روحِ روحانی شده

لحظه‌ی پرواز آمد بال‌ها را باز کن

شادیِ بعثت بدین پرپر زدن آغاز کن

 

اشعار عید مبعث, شعر مبعث پیامبر

شعر مبعث پیامبر

 

وصلِ یار

نبض هستی لرزه بر رگ‌های کوهِ نور زد

باغبان انبیاء گل نغمه‌ای مسرور زد

چشمِ کوه‌های دگر پیش حرا تاریک بود

چشم خورشیدی او علت بر این مشهور زد

بسکه شیرین بود وصلِ یار در غارِ حرا

صد ملک با بال‌های سر درش را تور زد

هم نبوت را به دست آورد و هم ختم الرسل

فکر را از نو بنا کرد و دم از معمور زد

با چنین والا مقامی چشم‌ها را خیره کرد

تیرها بر دیدگانِ دشمنانِ کور زد

دیگر از حرف یتیمی و شبانی نیست حرف

سیلی سنگین بعثت بر رخِ مغرور زد

دست شیطان را ببست و شاهکاری را گشود

گفت اسلام و همه ابلیسیان را دور کرد

 

اشعار عید مبعث, شعر مبعث پیامبر

شعر مبعث پیامبر

 

یا ایها المدثر

از سال‌ها عزیمت

گویا که آمدی تو!

سردی ز چیست آخر؟

می‌لرزی از چه احمد؟

این بار آمدی تو!

این بار گو چه دیدی

در حال روزه‌داری

وقت نماز آری؟!

این بار گو چه دیدی؟!

این بار آمدن نیست

این بار فرق دارد

انگار رفتنی شد

چشمان برق بارد

انگار آشنایی می‌خواندت محمّد

می‌گویدت صدا با

آرامشی مؤثر

برخیز ای محمّد

یا ایها المدثر

 

اشعار عید مبعث, شعر مبعث پیامبر

شعر مبعث پیامبر

 

عهد

لحظه‌ی بعثت نورانی احمد

آمد از غارِ حرا ندای سرمد

سوره‌ی علق بخوان تو یا محمّد

ذکری که رمزِ حیاته

شبِ عید نقل و نباته

ذکرِ پاکِ صلواته

ای که معنی همان عهد الستی

از همون روز ازل به دل نشستی

طپش قلب مسلمونا تو هستی (2)

یا محمد یا محمد رسول الله (3)

عرشیان در آسمان نغمه سرایند

همه‌ی ستارگان گرم نوایند

پایه‌های کعبه در مدح و ثنایند

موسم بهار رسیده

واسه دل قرار رسیده

بعثتِ نگار رسیده

کار قلبِ عاشقا شوق و سروره

عید مبعث واسه مسلمین غروره

دشمنا بدونند اسلام دینِ نوره

یا محمد یا محمد رسول الله (3)

نه فلک، ماه و ستاره، عرش اعظم

کهکشان و آسمان و هر دو عالم

شده تسخیرِ نبوت تو خاتم

کسی که برات هلاکه

روز محشرش چه باکه؟

اونجا عشقِ تو ملاکه

ما که جز خدا و تو یاری نداریم

واسه وقتِ دیدنت ببین خماریم

قلبمون رو برا تو هدیه می‌آریم

یا محمد یا محمد رسول الله (3)

 

اشعار عید مبعث, شعر مبعث پیامبر

شعر مبعث پیامبر

 

جبل النور

شبِ بعثت نبی شبِ ثنای احمده

روشنی بخشِ دلا نبوته محمده

جبل النور ببین به دل داره جلا می‌ده

از دلِ غارِ حرا نوایی آشنا می‌ده

صل الله علیک یا محمد یا محمد یا محمد (3)

چی شده غار حرا سرودِ مستی می‌خونه

نغمه‌ی محمد و تموم هستی می‌خونه

کار هر چی عرشیه زمزمه و ثنا شده

به مسلمونا بگید حاجتشون روا شده

صل الله علیک یا محمد یا محمد یا محمد (3)

دور هر چی کافره شرم و خجالت پیچیده

چونکه تو چشم نبی برقِ رسالت پیچیده

دلِ کل عالمین افتاده تو تاب و تبش

بسم ربک الذی خلق شده نقشِ لبش

صل الله علیک یا محمد یا محمد یا محمد (3)


منبع:ansaralreza.blogsky.com