فرهنگ و هنر
2 دقیقه پیش | تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالستشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس | برگزاری مراسم عروسی | باغ عروسی تشریفات ۵ ستاره بهبود با مدیریت بهبود اصلانی صاحب سبک در اجرای دیزاین های ژورنالی و فانتزی ، اجرا ... |
2 دقیقه پیش | خواندنی ها با برترین ها (81)در این شماره از خواندنی ها با کتاب جدید دکتر صادق زیباکلام، اثری درباره طنز در آثار صادق هدایت، تاریخ فلسفه یونان و... آشنا شوید. برترین ها - محمودرضا حائری: در این شماره ... |
آیین پرخانی
درکتاب لغات الترک محمود کاشغری پرخوان به معنی بت و صنم آمده است.
آیین پرخوانی ریشه در حوادث تاریخی دارد که منتسب به بریدن درخت خشکیده است و صدای اره را که مشابهت به بوقان یا باگان، به معنای کافر و شمن دارد، از دو تکوازه"پاک" (بغ فارسی) و" ان"به معنای خدا پرست، گرفته شده است. صدایی که از ته گلو برمیخیزد. بوقان در دورانهای مختلف به پرخوان تغییر یافته است.
پیش از توضیح آیین پرخوانی، ابتدا به تعاریفی از آن می پردازیم. اصل لغت "پرخوان" از دو کلمه پری و آواز ترکیب یافته و از اصطلاحات خاص ازبکهای خوارزم است. پرخوانها با ساز و آوازی که در وصف پریها میخوانند، امراض را از بدن بیماران دور میسازند.
برخی ریشه پرخوانی را در آیین شمنیسم جستجو میکنند. شامانها ریشه در اقوام ترک و مغول دارند. آنها خود را رابط میان انسان و موجودات ماورا الطبیعی میدانستهاند و از دنیای غیر عادی سخن میرانده اند. با گسترش اسلام درشمال و شمال شرقی آسیا، شامانها نیز شکل و فرم اسلامی به خود گرفتند.
مراسم پرخوانی معمولا شب برگزار میشود. زیرا از نظر پرخوان، مناسبترین زمان برای جذب ارواح و دفع شیاطین است. پرخوان پس از به جاآوردن نماز جماعت عشاء به منزل می رود. اوپس از صرف چای شروع به نواختن دوتار میکند و یا با روشن کردن ضبط صوت موسیقی ترکمنی پخش می کند.
پرخوان با ایجاد فضای شاد نیروهای امدادی را نزد خویش فرا میخواند. از سوی دیگر به وسیله ساز و آواز فضایی را فراهم میسازد تا از این طریق بر روحیه بیمارش تسلط یابد. در این مرحله حاضرین باید سکوت را رعایت نمایند.
پرخوان با غلتیدن، پریدن و خیره شدن به اطرافش مرتب به خود میپیچد زمانی که احساس میکند نیروهای امدادرسان او در آن محل تجمع نمودهاند، از طناب آویخته شده در وسط اتاق آویزان میشود و از نیروهایش مدد میطلبد و پس از چرخش مختصری خود را رها میکند. حاضرین به وی کمک میکنند تا از زمین برخیزد.
پارچهای به دیواره ضلع غربی اتاق به شکل توبره آویزان است، در درون آن پارچه پیراهنهای زنانه و مردانه و روسریهای زیادی وجود دارد که متعلق به افرادی است که توفیق حضور در مراسم را نیافتهاند و با ارسال لباسهایشان و قراردادن آن در توبره مخصوص پرخوان، شیاطین و ارواح خبیث را از وجود خویش میزدایند. در باور پرخوان، در این توبره نیروهای امدادرسان او و اجنه تجمع میکنند و راز مداوای بیماران در آن توبره نهفته است. پرخوان در این مراسم بارها به سمت توبره رفته و به آن گوش فراداده و دوباره نزد بیمارش میآید و با این عمل از نیروهای پنهانی داخل توبره دستور میگیرد. در مراسم پرخوانی بیمارانی که دچار بحران شدید روحی هستند بیشتر از سایرین مورد توجه قرار میگیرند.
در مرحله بعد، پرخوان شمشیری را به دست گرفته و به سوی بیمار حملهور میشود. او شمشیر را در گوشه ابروی بیمار قرار داده و به آرامی به طرفین میچرخاند سپس شمشیر را درپشت گردن تک تک حاضرین قرار میدهد. او به کمک دستیارش با دو قطعه چوب ضربهای به این شمشیر وارد میکند و بر این باور است که ارواح خبیث در این مرحله دفع میشوند.
از ابزار دیگر پرخوان، کفگیر است. در گذشته، او کفگیر را در اجاق آتش میگداخت اما امروزه آن را بر روی بخاری نفتی خاموش قرار میدهد. پرخوان بنا به موقعیت و به تشخیص خود گاهی کفگیر سرد را به کف پای بیماران میزند. با پایان یافتن این مرحله، او به هریک از حاضرین دست میدهد و آنها نیز مبالغ و هدایایی برحسب توان درجیب پرخوان قرار میدهند که اصطلاحا به آن آقلیق aghlgh میگویند. سپس او در وسط اتاق دو زانو نشسته و به درگاره خداوند متعال دعا میخواند پس از آن اتاق را ترک میکند.
آخرین مرحله درمان، دعانویسی است. او کاغذی را به صورت چهارگوش پاره کرده و بر روی آن خطوطی را ترسیم میکند، کلمه یا حرفی در نوشتار وی مشاهده نمیشود .برخی از برگهها را با آب دهان خیس کرده و روی هم میچسباند و آنها را به صورت سهگوش (مثلثی شکل) درآورده به بیمار یا همراه او میدهد.
پرخوان دستور مصرف را بر حسب نوع بیماری مشخص میکند. بیمار باید دعای تجویز شده را داخل یک پیاله آب حل کرده و آن را میل نماید و یا شب به هنگام خواب زیر بالش خود قرار دهد. گاهی نیز پرخوان دستور میدهد دعا را بسوزانند. معمولا مرحله دعانویسی تا نیمههای شب طول میکشد. پرخوان به هنگام نوشتن دعا ناگهان به اطراف نگریسته و با خود سخن میگوید در این لحظات او با اجنه و ارواح خبیث ارتباط برقرار میسازد.
پرخوانی از آیینهای درمانگری بومی مردم ترکمن است و این آیین ریشه در ادیان کهن و باورهای فرهنگی آنها دارد. در باور معتقدان به این آیین، بیمارانی که تحت مداوای پزشک قرارگرفته اما پس از مدتی درمان نمی شوند، جهت مداوا نزد دعانویسان، طوایف مقدس، گروهی که خود را به اعقاب خلفای راشدین منتسب میدانند و یا روحانیونی که در باورهای مردم ترکمن از حرمت برخوردارند و توهین و بیاحترامی به آن ها جایز نیست و یا نزد پرخوانها میروند.
بنابراین آیین پرخوانی، ریشه در پیشینه فرهنگی و دینی مردم ترکمن دارد. امروزه نیز در باورهای دینی و فرهنگی آنها درمانگران بومی از احترام و مقبولیت خاصی برخوردارند. گروه های دیگری مانند دعانویسان، طوایف مقدس و برخی از روحانیونی که نزد مردم در طبابت مشهورند، با روش های خاص خویش به درمان بیماران میپردازند.
رجب پرخوان، از مشهورترین چهرههای پرخوان در بین ترکمنهای ایران است. او در یکی از روستاهای شهرستان کلاله در استان گلستان زندگی میکند و از زبدهترین درمانگران بومی به شمار میرود. بسیاری از پیروان وی بر این باورند که با در گذشت رجب پرخوان که دوران کهولت و بیماری را سپری میکند، این شیوه درمان نیز جایگاه و موقعیت پیشین خود را از دست خواهد داد.
زیرا سایر پرخوانها همانند وی از مهارت لازم برخوردار نیستند و در باور مردم و معتقدان به پرخوانی، قدرت درمانگری آنها با رجب پرخوان برابری نمیکند. از سوی دیگر، با پیشرفت علم پزشکی، در میان برخی از افراد جامعه از میزان محبوبیت پرخوانها تاحدودی کاسته شده، اما همچنان به عنوان یکی از روشهای درمان بیماران روحی مورد توجه پیروان خویش است. در سالیان اخیر، از سوی سازمان میراث فرهنگی پژوهشکده مردمشناسی پژوهشی در خصوص پرخوانی رجب پرخوان به وسیله محمد میرشکرایی، ریس وقت پژوهشکده مردم شناسی، انجام گرفته است
آیین پرخوانی در بین تركمنهای استان گلستان و خراسان شمالی رایج است. تركمنهای استان گلستان، در قلمرو شهرهای اق قلا، بندرتركمن، گنبدكاووس، كلاله و مراوهتپه و تركمنهای استان خراسان شمالی، در بخش رازوجرگلان و شهر بجنورد زندگی میكنند.
منبع:vmic.ir
ویدیو مرتبط :
قسمت هفدهم : آیین بابی یا آیین خوابی
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
آیین زرتشتیان:خواستگاری , نامزدی , عقد و ...
در ایران باستان و بنا بر قوانین دوره ی ساسانی، دختران خود همسر خویش را انتحاب می
کردند. هنگامی که بهرام گور،پادشاه معروف ساسانی از دختران یک مرد روستایی ساده درخواست ازدواج می کند؛ روستایی، پاسخ را به دختران خود وا می گذارددر شاهنامه زنان دلاور و خردمندی چون کتایون و تهمینه، همسر خویش را انتخاب کرده و برای یافتن همسر خود همه ی مرزهای سیاسی و طبقاتی را زیر پا می گذارند.
زرتشت نیز در اوستا برای ازدواج و تشکیل خانواده منزلت والایی دیده است. در یسنا آمده است: عروس و داماد! این کلمات را به شما می گویم: زندگی سرشار از شادی داشته باشید و به حقوق یکدیگر احترام بگذارید. بی گمان زندگی شیرینی خواهید داشت. زرتشتیان که تعداد آنها در دنیا بیش از ٣۰۰ هزار نفر و در ایران ٣۰هزار نفر می باشد پس از گذشت قرن ها مراسم مربوط به ازدواج خود را نگه داشته و بنا بر باورهای دیرین خود رفتار می کنند. به این مراسم نگاه کنیم که چه اندازه زیبا هستند. بیاییم این آداب انسانی و والا را پاس داریم.
خواستگاری
خواستگاری زرتشتیان به این روش است که مادر و خواهر پسر در صورت تمایل خانواده دختر با چند نفر از بستگان نزدیک برای خواستگاری دختر می روند. در بیشتر مواقع خانواده پسر نامهای که در باره ی خواستگاری از سوی پسر به پدر دختر نوشته شده همراه خود می برند. این نامه را بیشتر برای شگون روی کاغذ سبز رنگ و در پاکتی سبز می گذارند و با یک دستمال سبز و یک کله قند همراه با مقداری سنجد و آویشن به منزل دختر می برند. جواب نامه چند روزپس از آن از سوی خانواده دختر با همان روش به سرای پسر برده می شود. در این نامه پدر دختر، موافقت خود را بیان می دارد و به دنبال آن نامزدی آغاز می شود.
نامزدی
در روز نامزدی پسر همراه خانواده خود به خانه دختر می رود و همراه با بردن انگشتر نامزدی هدایایی (از قبیل کیف، کفش، پارچه ،سکه طلا) به دختر می دهد.دادن این هدایا همراه با مراسم ویژه ای است. در جلوی همه این هدایا دو لاله که در داخل هر کدام یک شمع روشن قرار دارد همراه آیینه،گلابپاش، یک کله قند و نقل با خود می برند و پس از پیش کش کردن این هدایا از سوی پسر به دختر، آنان انگشتر نامزدی را در دست همدیگر می کنند. چند روزپس از نامزدی،خویشان دختر نیز با دو لاله روشن ونقل و کله قند سبز پوش،گل، پارچه و هدایای دیگر به خانه پسر می روند و آنها را به خانواده پسر هدیه می کنند. در این دیدار، دختر همراه پدر و مادر وخویشان خود نمی رود زیرا این کار را گونه ای سبکی ازسوی دختر می دانند. پسر می تواند بعد از انجام مراسم نامزدی به خانه دختر رفت و آمد کند .پس از مدتی،که به آمادگی دو خانواده بستگی دارد، روز عروسی را که باید روزی نیک و مبارک باشد برمی گزینند.
عروسی
چند روز پیش از عروسی، عروس و داماد و خویشان بسیار نزدیک به خرید وسایل عروسی می روند. از سوی داماد لباس عروسی (کیف و کفش،چند قواره پارچه،طلا و لوازم آرایش...) و از سوی دختر لباس دامادی و هدایای دیگر ( کفش، پیراهن ...) خریداری می شود. دو سه روز پیش از عروسی از سوی خویشان عروس جهیزیه را به خانهای که باید عروس و داماد با هم در آن زندگی کنند می برند و خانه را خود تزیین و آماده می کنند. هم چنین در این روز همراه با بر پا کردن جشن کوچکی، با نخی که از سوی خانواده دختر فرستاده شده رختخواب عروسی به یاری خانواده پسر دوخته می شود. گرد همایی برای مراسم عروسی را انجمن گویند.در یزد مراسم زیبای حنابندان نیز رواج دارد و دست و پای دختر و پسر را با نقش های زیبا می آرایند.عقد و عروسی زرتشتیان در یک روز انجام می گیرد. روز عروسی،عروس و داماد وخویشان نزدیک پیش از شامگاه برای انجام مراسم عقد در نیایشگاه حاضر می شوند. دراین مراسم در پیشاپیش عروس و داماد،کتاب اوستا، دو لاله ی روشن،آیینه،نقل سفید، انار و تخم مرغ به وسیله اقوام نزدیک به معبد برده می شود. عروس و داماد در جای ویژه ای که در جلوی سفره عقد است مینشینند.
سفره ی پیمان (گواه) یا عقد
سفره ی عقد یا گواه بر روی زمین گسترده می شود. این سفره از ترمه یا مخمل و ابریشم است و از سوی مادر عروس نسل به نسل نگه داری شده است . سفره باید رو به خاور یا برآمدن خورشید گسترده شود و بر روی آن این چیزها دیده می شود:گل سرخ. سینی از هفت سبزه. دو کله قند. کاسه ی عسل. سکه ی طلا. شاخ یا کاسه نبات. منقل برای اسفند. برنج. سبزی خشک. نمک. رازیانه. چای. کندر. خشخاش. انار. سیب. نانی محلی که بر آن مبارک باد نوشته اند. اوستا. آینه ی بخت. لاله( شمعدان)
عروس و داماد روبروی هم می نشینند. بر فراز سرشان توری از حریر سپید نگه می دارند و دو کله قند را به هم می سایند تا مراسم بله برون یا بله گفتن عروس به پایان رسد و می خوانند:
مسابم و مسابم!...........چی چی مسابی؟
مهر و محبت مسابم!.......برای کی مسابی؟
برای عروس و دوماد!
داماد لباس سفید چین دار و عروس ساری چین دار سفید می پوشد. بر گردن آن ها گلوبندی از گل آویزان می کنند و بر پیشانی آن ها خالی سرخ رنگ می گذارند. نخست عروس بر تخت می نشیند و سپس داماد را دوستان وخویشان به نزد او می آورند و به هنگام عروسی در دهان یکدیگر با انگشت عسل می گذارند.بنا بر دینکرد به هنگام عروسی و برای آگاهی همگان طبل و شیپور می نوازند. این مراسم را شاه جان گویند. روبروی عروس و داماد موبد و کنارشان خانوادههای نزدیک مینشینند. آنگاه مراسم عقد در حضور دو شاهد که یکی از خانواده دختر و دیگری از خانواده پسر می باشد انجام می گیرد. سپس موبد شروع به خواندن بخش هایی از اوستا نموده و اندرز زناشویی می دهد. بعد از طرفین میپرسد که آیا به ازدواج با هم خوشنود هستند یا نه. پس از شنیدن جواب بله از هردو، نوشتن ازدواج در دفتر رسمی رزتشتیان انجام میگیرد و عروس و داماد وشاهدان آنرا گواهی میکنند . پس از پایان مراسم عقد،تخم مرغی که در سر سفره عقد بوده به وسیله (موبد) به پشت بام پرتاب می شود. با اینکار موبد حقوقی را که پدر نسبت به دختر خود داشته با قیچی بریده به این تخم مرغ مصالحه کرده از خانه بیرون می اندازد باین هدف که پدر دیگر حقی به دختر ندارد.
سپس ده موبد در حالی که گلاب و آیینه در دست دارد جلو مهمانان آمده همراه با نگاه داشتن آیینه روبروی آنان به آن ها گلاب می دهد و یک نفر دیگر که پشت سر ده موبد حرکت می کند به مهمانان شیرینی می دهد. آنگاه دهموبد سینی بزرگ پر از لورک یا آجیل را برداشته به تقسیم آن بین مهمانان که بیشتر سهم خود را به خانه می برند میپردازد.پس از انجام مراسم عقد، موبد،عروس و داماد را در معبد دور آتش مقدس می گرداند. آنگاه عروس و داماد به مجلس جشن عروسی می روند و پس از پایان مراسم جشن، عروس و داماد به وسیله خویشان نزدیک به خانه داماد برده می شوند. در این مجلس موسیقی زنده نواخته می شود و مهمانان با ترانه های بومی به رقص و پایکوبی می پردازند. انار و هندوانه و شیرینی می خورند. غذا بیشتر گوسفند بریان کرده، مرصع پلو و شیرین پلو می باشد. مراسم بین سه تا هفت روز به درازا می کشد. گاه نیز با آوردن مطرب ها به اجرای گونه ای نمایش های رو حوضی می پردازند. حوض میان خانه پر از سیب و انار و هندوانه است و بر تختی روی حوض، مردمان به تماشای نمایش کمدی و شادی می پردازند. در چند عروسی دیدم که زنی با بستن چند قاشق به انگشتان پای خود، که بر هرکدام صورتی را نقاشی کرده بودند، بر پشت نیم پرده ای خوابیده و نمایش شاد عروسکی را اجرا می کرد.
در مراسمی دیگر دو شخصیت نمایش، یکی در نقش عروس و دیگری در نقش داماد برای هم می خواندند:
آی دخترک ترگلک ورگلک خوش قد و بالا.........عقدت می کنم، عقد مدارا
تو که عقدم می کنی، عقد مدارا............ ......منم عروس می شم حجله می شینم
تو که عروس می شی حجله می شینی.......منم دوماد می شم، پهلوت می شینم
بادا بادا مبارک بادا
پا انداز (پاگشا)
در یزد و کرمان زرتشتیان عروس را با آداب ویژه ای به خانه داماد می برند. بدین ترتیب که سمت راست عروس، خواهر داماد و سمت چپ او خواهر عروس (یا یکی از زنان خانواده ی عروس) قرار گرٿته زنان فامیل در حالی که صف چهار یا پنج نفری تشکیل دادهاند پشت سر عروس به سوی خانه داماد حرکت می کنند. چون به کوچه ای باریک ( کوچه ی آشتی کنان) می رسند، می ایستند و می خوانند:
این کوچه تنگه؟ بله......عروس قشنگه؟ بله
دست به زلفاش نزنید....مروارید بنده. بله
بادا بادا مبارک بادا.......ای یار مبارک بادا
همراهان عروس از جلوی منزل هر زرتشتی عبور کنند، در برابرش، آتش افروخته بر روی آن اسفند و کندر دود می کنند. زنان شاباش می کشند . بدین گونه که سر در گوش و دوش یکدیگر نهاده و فریاد شادمانه بر می آورند. در جلو در خانه، جلوی پای عروس و داماد آتش می افروزند. خانواده داماد برای ورود عروس پاگشا یا پانداز می دهند که بیشتر پول و طلاست. در خانه به مهمان ها شربتی به نام (شربت در حجله ) می دهند. در هنگام ورود عروس و داماد به حجله مادر شوهر هدیهای( گوشواره، انگشتر، دستبند و سینه ریز) به عروس می دهد. پس از ورود عروس و داماد به حجله،در حضور عده ای از زنان خانواده نزدیک آنها،عروس و داماد به پاشویی یکدیگر می پردازند. ابتدا سینی را در زیر پای عروس و داماد قرار میدهند. عروس و داماد از ظرفی ،مقداری سبزی که به آن (مرو) و (مور) یا مورد سبز می گویند، و مقداری شیر و آب که همه با هم مخلوط شده برداشته هر دو پای عروس را با آن می شوید و سپس عروس پای داماد را می شوید به این نشان که مانند گیاه مورد همیشه زندگی آنها سبز و خرم باشد و مانند آن شیر همواره از گناهان پاک گردند و مانند آن ریشه( مورد) زندگیشان دراز و پردوام باشد.
در این هنگام مهمانان عروس و داماد را تنها می گذارند. عروس و داماد اناری شیرین را که در روی سفره گواه بوده در اتاق حجله با هم می خورند تا به اندازه دانههای آن دارای اولاد گردند. بامداد روزدیگر رختخواب عروس و داماد بوسیله خواهر شوهر (یا خواهر زن) بزرگتر جمع می شود. رسم است که داماد سکهای برای خواهر خویش در رختخواب می گذارد و خواهر شوهر موقع جمع کردن رختخواب، آنرا برمی دارد. بامداد همان روز نیز از طرف خانواده عروس مقداری ماست (بعنوان روسفیدی ) همراه شیرینی و پشمک (برای شیرین کامی ) برای خانوادههای نزدیک عروس و داماد فرستادهمی شود.
پا تختی
داماد عصر همانروز ( که روز پاتختی است) قبل از آمدن مهمانان به وسیله چندتن از مردان فامیل همراه موبد با دو لاله روشن و مقداری شیر که با برگ گل و آب مخلوط میباشد برسر آب روان میرود و پس از خواندن پاره هایی از اوستا به وسیله ی موبد،آنرا در آب روان می ریزد تا بدین ترتیب هر گونه آلودگی قبل از زناشویی او شسته شود و مانند آب و شیر و گل پاک باشد. دربازگشت، داماد برای دستبوسی وسپاس از رنج هایی که پدر برای دختر خود کشیده است به خانه پدرزن می رود و با بوسیدن دست مادر و پدر زن خود از تلاش آن ها در تربیت دخترشان که حالا زن اوست سپاسگزاری می نماید. پدر زن هدیهای به داماد می دهد. سپس داماد به خانه خود باز می گردد. در بازگشت داماد، در پاگرد خانه، عروس کاسهای از نقل و شیرینی به نشان پذیرایی از داماد به سر او می ریزد. دراین هنگام خویشان و دوستان هدایایی را که آماده کردهاند به عروس و داماد می دهند. آنگاه داماد به نشان شیربها، اناری را که به آن ٣٣ یا ۱۰۱ سکه زده شده همراه یک جفت کفش به مادر زن هدیه می کند و یک جفت کفش نیز به خواهر زن می دهد. روز سوم عروسی روز آش رشته است. رشته این آش باید به دست عروس بریده شود و به دست داماد به دیگ ریخته شود. این آش را نیز همراه با برگزاری جشن کوچکی بین دوستان و خویشان بخش می کنند.
رسم است که عروس و داماد پیش از رفتن به جای دیگر همراه خویشان خود به زیارتگاه و مکان مقدسی و در یزد به پیر سبز و چکچک و پیر بانو می روند. پس از زیارت، در یک روز خوب هفته، مادر شوهر و پدر شوهر، عروس و پسرشان را به خانه خود مهمان می کنند و هنگام ورود آن ها هدایایی به نشان پاگشا به آن ها می دهند. همین کار را مادر زن و پدرزن نسبت به داماد و دختر خود انجام داده و هدایایی به نشان پاگشا به آنها می دهند. پس از آن خویشان نزدیک عروس و داماد را به خانههایشان مهمان می کنند. گاهی این مهمانی ها به درازا می کشد، زیرا عروس و داماد هر هفته در خانه یکی از خویشان مهمان می شوند. این مهمانی ها نیزهمراه با تشریفات ویژه ای است. هنگام ورود عروس و داماد یک شاخه گل و گیاه سبزی یا یک دانه انار (یا سیب و یا نارنج) به آن ها داده مقداری (آویشن) که با شیرینی و سنجد و بادام و غیره مخلوط است بر سر آنها می ریزند و چندین مرتبه با صدای بلند که همراه با خوش حالی است نسبت به عروس و داماد شادباش می گویند. زدن دف و خواندن ترانه های شادمانه و خوردن انار و هندوانه و شیرینی نیز در تمام این مراسم رایج است.