فرهنگ و هنر


2 دقیقه پیش

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس | برگزاری مراسم عروسی | باغ عروسی تشریفات ۵ ستاره بهبود با مدیریت بهبود اصلانی صاحب سبک در اجرای دیزاین های ژورنالی و فانتزی ، اجرا ...
2 دقیقه پیش

خواندنی ها با برترین ها (81)

در این شماره از خواندنی ها با کتاب جدید دکتر صادق زیباکلام، اثری درباره طنز در آثار صادق هدایت، تاریخ فلسفه یونان و... آشنا شوید. برترین ها - محمودرضا حائری: در این شماره ...

آشنایی با هنر پیکر تراشی



 

پیکر تراشی, سنگ تراشی

آشنایی با هنر پیکر تراشی

پیدایش و آغاز هنر پیکر تراشی که رشته یی از آموزش هنری است دنباله ی صنعت و هنر کوزه گری و سفال سازی می باشد که آریاهای ایرانی از زمان بسیار دور با آن آشنایی داشته اند.

کوزه گران این دوره در فن قالب ریزی نیز مهارت داشته اند و شکل ابتدایی مجسمه ها را با گل به وسیله قالب ریزی تهیه می کرده اند.

در آغاز برای تقدیم هدایا و نذر به پیشگاه رب النوع به خاطر امید و حمایت از اغنام و احشام، انواع مجسمه های جانوران را به وسیله ی قالب ریزی می ساخته اند چنانکه گیرشمن می نویسد:
((تعدادی مجسمه های سفالین از رب النوع مادر و خداوند خصب نعمت و فراوانی در دست است که اغلب هم بدون سر پیدا شده و این نقس عمدی بوده است زیرا می خواسته اند بدین وسیله دیگران را از استعمال پیکرهای سفالین پس ار مرگ مالک آن مانع شوند.))

اینگونه مجسمه ها و پیکرهای ابتدایی گلین مربوط به طبقات اولیه سیالک از نظر هنری و تناسب اجزا بسیار جالب است و تخصص و مهارت سازندگان آنها را در این رشته از هنرها می رساند.

در طبقات بعدی سیالک، علاوه بر مجسمه های سفالین ، مجسمه های برنزی نیز دیده می شود و در مقایسه با مجسمه های پیشین روشن می سازد که در چند هزار سال قبل، کسانی که این مجسمه ها را می ساخته اند، از دانش های نسبتا غنی مربوط به هنر مجسمه سازی برخوردار بوده اند.باید این مجسمه ها را محصول کار افرادی دانست که در فن و هنر پیکرتراشی استادی و مهارت قابل توجهی داشته و تحت نظر مربیان و استادانی ماهر و دانش آموخته ، آموزش دیده اند.اورارتوهای آریایی نیز مانند اسلاف خود در زمینه های هنری از جمله حجاری و پیکر تراشی پیشرفتهای شایانی داشته اند چنانکه پیوتروفسکی می نویسد:

(( در شمال شرقی توپراغ قلعه ویرانه هایی از پرستشگاه وجود دارد که بارها به کاوش علمی باستان شناسان درآمده و دستخوش حفاریهای تاراجگران شده است.از این ناحیه مجسمه ها و اشیا برنزی به دست آمده که از بهترین آثار هنری اورارتو به شمار است ... از مجسمه ها ی بزرگ دوران اورارتو تنها یک مجسمه ی سنگی در دژ صخره ی وان به دست آمده که فاقد سر و پا است.این مجسمه اکنون در موزه ی دولتی گرجستان در شهر تفلیس نگاهداری می شود و آن یا مجسمه یکی از فرمانروایان اورارتو یا مجسمه یکی از خدایان است و تصور میرود مجسمه ی خدای خلد، خدای بزرگ اورارتو باشد.))

در میان اشیا به دست آمده در ناحیه حسنلو مجسمه هایی پیدا شده و می رساند که هنرمندان آن دوه سعی کرده اند که شکل مجسمه ها را با طبیعت اشیا وفق دهند و جنبه ی تخیلی آنها بسیار کم باشد.از جمله آثار هنری این ناحیه مجسمه هایی از مفرغ است که به صورت شیر و حیوانات دیگر ساخته شده است.

در زمان هخامنشیان به نسبت سایر پیشرفتها و ترقیات، هنر مجسمه سازی و پیکرتراشی نیز بهتر و مترقی تر گشته و آنچه به عنوان تزیینات قصرهای:پاسارگاد و تخت جمشید و شوش و نقش رستم و صخره های بیستون به دست آمده از نظر هنری و موزون بودن اجزا و سبک ، همگام با پیشرفت صنعت و هنر معماری بوده و استادی هنرمندان این عصر را آشکار میسازد، به طوری که برخی از نویسندگان و خاورشناسان گفته اند:

هنر مجسمه سازی در دوره ی هخامنشیان از جهت یکپارچگی و جزییات و ریزه کاریها جنبه ی ناتورالیستی داشته است. از بررسی و تجزیه و تحلیل آثار مختلف این دوره بر می آید که هنرمندان در ساخت و خلق حجاری ها و پیکرهای مختلف از فنون هنری کاملا آگاهی داشته و مدتها وقت خود را صرف فرا گرفتن و تکمیل معلومات در این زمینه ها کرده اند.

دکتر ارنست هرتسفلد که حجارهای مهم را تشریح کرده است می نویسد:
(( میزان استادی و مهارت صنعتی و همچنین وضع لباس و اسلحه ساکنین قدیم ایران را می توان از سه حجاری که در صخره های نزدیک سرپل(محلی در نزدیک قصر شیرین) ساخته شده تعیین نمود.))

پیکر تراشی, سنگ تراشی

ملاحظه و تعمق در حجاری های نیمه تمام نواحی مختلف دوره ی هخامنشی میرساند که کارگزاران و حجاران در مواقعی که شاهنشاه در آن محل نبوده به تکمیل تزیینات و حجاری های ساختمان مبادرت ورزیده اند و در سایر موارد موقتاً کار را تعطیل کرده اند. حجاری های ظریف و زیبای ناحیه ی(تچر) معلوم میدارد،که استادان فن در این حجاری ها نهایت هنر نمایی را در طراحی و استحکام و زیبایی کاخها به کار برده اند.

دکتر کریستی ویلسن(Dr.Ch.Wilson) در کتاب صنایع ایران مینویسد (( حجاری ها و نقوش برجسته زمان هخامنشی علاقه ایرانیان را به حیوانات و مهارت و استادی صنعتگران را در فاصله دادن و تعیین مقیاس و اندازه ها و هم آهنگی و تجسم حرکت در تصاویر جمعی به خوبی نشان می دهد.))

در زمان اشکانیان بعد از دورهی انحطاط و رکودی که در نتیجه حمله ی اسکندر و جانشینانش در ایران به وجود آمده بود، سنگ بری و پیکرتراشی نیز متداول گشت. نمونه هایی از این هنر در بیستون، سبک و کار استادان و هنرمندان اشکانی را نشان می دهد.

در نواحی(برده نشانده ی بختیاری) نزدیک بنای مربوط به آتشکده ستونهایی سنگی به طور پراکنده برجا مانده که بر روی آنها، صورتها و نقش های حجاری شده ی آن دوره را کاملا روشن می سازد.

به طوری که شواهد و مدارک نشان میدهند، مجسمه های مفرغی نیز در ناحیه ی فوق در پرستشگاه وجود داشته که فقط قطعاتی از آنها موجود است. در میان قطعات فوق دو مجسمه ی مفرغی و سربی کوچک به دست آمده که نماینده ی جنگجویان پارتی در لباس محلی است، و این مجسمه های کوچک هنرمندی و مهارت استادان اشکانی را آشکار می سازد.دیاکونوو می نویسد: ((آثار زیادی از مجسمه های پارت در موقع حفاریها به دست آمده است.در این قسمت هم مانند سایز رشته های هنر مکاتب و طریقه های زیادی وجود دارد، که ریشه آنها همان سبکها و شیوه های محلی است.

یکی از آثار برجسته مجسمه سازی پارتها مجسمه ی بزرگ مفرغی یکی از معاریف پارت در شمی(الیمایید) است، که لباس مخصوص پارتها را به تن دارد و این لباس دارای چین و شکنهای زیادی است که در مجسمه کاملا منعکس گردیده است.

در همان شمی، کله مرمری یک شاهزاده و بعضی دیگر از مجسمه ها کشف شده است.

گویا کله ی مرمری یک ملکه که احتمالا متعلق به موزا زن فرهاد چهارم است و متعلق به پایان قرن اول قبل از میلاد می باشد و اخیراً کشف شده، به وسیله یک نفر یونانی اهل شوش در زمان خود ساخته شده است .

تصویر سنگی مرد ریش داری هم که به دست آمده ظاهراً به دوران بعدی تعلق دارد و خطوط طرح آن نشان میدهد که در آن دوره تدریجاً هنر رو به انحطاط گذاشته است.

در نسا علاوه بر مجسمه های مرمری به سبک و شیوه ی هلنیان مجسمه های مختلفی از مردان و زنان که با خاک رس در روی قالب سربی و چوبی و یا نی ساخته شده به دست آمده است و این مجسمه ها تماماً رنگ آمیری شده است ، همچنین در نسا مجسمه های گلین بسیار زیبایی پیدا شده، که مجوف است و مطلا یا رنگ آمیزی شده است.))

سطح آموزش هنری پارتیان نسبتاً عالی بوده و هنر مجسمه سازی نیز مانند دیگر شئون هنری در این دوره احیا گردیده است.مکتبها و سبکهای هنری این دوره ناشی از سنتهای اصیل محلی بوده ومیرساند که علیرغم انحطاطی که در نتیجه ی حمله اسکندر و سلوکیان در ایران آن زمان به وجود آمد، ایرانیان پارتی اصالت و رسالت ملی خود را حفظ کردئه و استادان زبردستی برای احیای تمدن و هنر ایرانی از آن میان برخاسته اند.

با ارائه ی نمونه ها وشواهدی که موجود است می توان گفت که هنر پیکرتراشی و مجسمه سازی اشکانیان محصول نفوذ هنر یونانی نبوده، بلکه گواه بر پیدایش هنری نوین و مستقل می باشد که جنبه های نیک هنر یونانی را در خود مستحیل کرده و پاسدار هنر هخامنشی است.

بعد از اشکانیان می توان در تاریخ ایران باستان، ساسانیان را از جمله نو آوران ایرانی دانست که در تمام زمینه های هنری از جمله هنر پیکرتراشی و حجاری پیشقدم بوده و تغییرات و تحولات بسیار ارزنده ای در تاریخ هنر ایران به وجود آورده اند.

هنر ساسانی به عقیده ی بسیاری از دانشمندان، آخرین جلوه گاه هنر مشرق زمین بوده و قدمت این هنر را به چهارهزار سال میرسانند.

هنر مجسمه سازی و سنگ تراشی در این دوره با هنر و صنعت معماری که پیشرفت زیاد کرده بودارتباط کامل داشته است.

مجسمه ی شاپور اول، در مدخل غار شاپور در نزدیکی کازرون و همچنین مجسمه ی خسروپرویز در طاق بستان موید و گویای پیشرفت و توسعه ی هنر مجسمه سازی در دوران ساسانیان است.

در این دوره، هنر پیکرتراشی و حجاری ایرانی نه تنها در ایران بلکه در کشورهای همجوار نیز گسترش یافته و ممالک زیادی را تحت تاثیر هنر خود قرار داده است.

تجلی این هنر بیشتر به صورت حجاری و نقوش برجسته بر روی دیواره ی کوهها و مجسمه های این دوره قابل دقت و تامل است.مجسمه ی نیم تنه ی دیگری مربوط به شاپور دوم که در موزه ی اکسفورد نگه داری می شود نیز در نوع خود بدیع و از نظر هنری قابل توجه و حاکی از پیشرفت و رواج این هنر در دوره ی ساسانی است. آثار این دوره بسیار با شکوه و مجلل بوده و نمایشگر فکر و اندیشه و دقت هنرمندان است.قرینه سازی ها و حالت ساده و بی تکلف تصاویر و نقوش و مجسمه ها، تجسمی از واقع بینی و ظرافت هنری این دوره می باشد.

پروفسور هرتسفلد معتقد است که : ((اصول و سبک این حجاری ها از روی نقاشی بوده است و نمونه مجسمه سازی حقیقی نیست.با همه اینها حجاری های ساسانی قسمتی مهم از صنایع ایران و دنیاست و شکی نیست که بعضی از آنها توسط صنعتگران درجه اول ساخته شده است.

پیکر تراشی, سنگ تراشی

از مهمترین مراحل هنر ساسانی حجاری های مفصل و متنوع هنرمندانه ایست که در نقوش طاق بستان(کرمانشاه) .... نقوش تنگاب فیروزآباد،برم دلک شیراز،نقش بهرام دوم ساسانی در گویم شیراز،نقش بهرام دوم در (سرمشهد)کازرون، حجاری های نقش رجب،نقش رستم دیده می شود ...

در حجاری های طاق دوم نقوش طاق بستان خسرو پرویز شهریار ساسانی را نماید که بر اسب کوه پیکر خود(شبدیز) سوار و سپر و نیزه بلندی در دست دارد. این نقوش از لحاظ ریزه کاریهایی که برای نمایاندن جزییات سلاحها و لباسها،مخصوصا لباس شاه و محارم و درباریان و حالات مختلفه حیوانات شده بسیار جالب و از لحاظ شناسانیدن صنعت بافندگی و طراحی پارچه ها حائز کمال اهمیت می باشد.))

از حجاری های دیگر دوره ساسانی که ارزش هنری بسیاری دارد و اهمیت کار استادان این دوره را نشان میدهد، حجاری های موجود طاق بستان می باشد که عبارتند از نقش برجسته ی اردشیر دوم و نقش برجسته ی شاپورها و طاق بزرگ یا طاق خسرو دوم.

حجاری ها و مجسمه های ساخت این دوره بسیار است و در حدود سی حجاری بر تخته سنگ های نقاط مختلف، پیروزی های شاهان ساسانی را نشان می دهد و گرچه با یکدیگر متفاوتند ولی با تامل و دقت می توان به هنرمندی و ظرافت کار استادان و قدرت آفرینندگی چنین آثاری پی برد.

از روی این آثار و آثار متعدد دیگر این دوره می توان استنباط کرد که هنرمندان و هنرآموزان با فرا گرفتن فنون حجاری و پیکر تراشی از سطح دانش و آموزش بسیار عالی هنری بهره مند بوده و شاید گزاف گویی نباشد،اگر گفته شود که استادان و هنرمندان این عصر ساسانی از نظر آموزش هنری و تعلیم و تدریس این هنرها سرآمد دیگران بوده اند.

تنوع هنر و پیشرفت آن در این دوره محصول و نتیجه ی سیستم آموزشی پیشرفته یی است که احتیاج و نیاز به آموزش مداوم و مستمر در طول زمان داشته وتا عصر حاضر ادامه پیدا کرده است.

منبع:tebyan-zn.ir


ویدیو مرتبط :


خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

آشنایی با هنر لاک تراشی



ظروف چوبی سنتی,هنر لاک تراشی

کرانه باختری دریای مازندران یا کاسپین، تا پیش از حمله مغول تاپورستان با تبرستان نامیده می شد؛ چنانکه در سکه های به دست آمده سده های دوم و سوم هجری این سرزمین به خط پهلوی تاپورستان ذکر شده است. همراه با حمله مغول در قرن هفتم نام تبرستان از رواج افتاد و کلمه مازندران به معنی بخشی از تبرستان یا توابع آن به کار رفته است.

 

کشاورزی، نمدمالی، ماهیگیری، دامداری و حصیربافی، برخی از مشاغل گذشته مناطق جلگه ای مازندران است که همچنان تا حدی رواج دارد.
یکی از این مشاغل تقریباً از یاد رفته، هنر لاک تراشی یا چوتاشی (کچه تاشی) است که در گذشته در مناطق جنگلی و روستایی مورد توجه پیشروان بوده و انواع سازه های آن بر اساس نیاز روزمره رشد یافته و ساخته می شده است (چو تراش از 2 کلمه چو به معنی چوب در زبان محلی مازندران و تراش به معنی تراشیدن تشکیل شده است).

 

هنر لاک تراشی یا کچه تراشی به مهارتی بیش از مهارت یک نجار یا چوب تراش معمولی نیاز دارد. هنر لاک تراش با استفاده از شناخت کافی از چوب و طبیعت، خود از دو هنر دست و ذهن خلاق نسبت به داشته های فرهنگی و تاریخی، تلفیقی بی بدیل ایجاد می کرد. این هنر در گذشته هنر کاربردی و تزئینی بوده و در حال حاضر بیشتر ترئینی است.

 

با توجه به رقابتی که اجناس تقلبی چینی به وجود آورده و بازار شمال کشور را نیز همچون سایر بخشهای کشور به دست گرفته اند، لاک تراشی دیگر خریدار و مصرف کننده ندارد و در حال از بین رفتن و فراموشی است. اکنون در شهرستان نور تنها انگشت شمار پیرمردانی هستند که به این پیشه مشغول اند و بیم آن می رود همراه با رفتن خودشان از این دنیا، این حرفه چندهزارساله را نیز با خود ببرند.

 

هنر لاک تراشی همان ساخت ظروف و احجام چوبی سنتی با استفاده از چوب های جنگلی است که با نقوش اسطوره ای و الهام گرفته از طبیعت اطراف منقوش می کردند. با توجه به قدمت استان مازندران و سایت های کشف شده در این استان، ثابت شده که مازندران سابقه تاریخی 7000 ساله دارد که به دلیل جنگل انبوه و گونه های مختلف درختان جنگلی، طبیعتاً لاک تراشی و استفاده بومیان از چوب قدمت بسیار طولانی دارد.

 

بومیان گذشته ساکن مناطق جنگلی به دلیل فراوانی درختان و این که بیشتر نیاز خود را از چوب تهیه می کردند که رفته رفته در ساخت لوازم چوبی از تنه و ریشه درختان مهارت یافتند.

 

این هنر یک کار ابتکاری و با ذوق و سلیقه است. با شناختی که از انواع درختان جنگلی دارند، برای ساخت مصنوعات چوبی از ریشه و چوب خاص با استفاده از ابزار معمولی و دستی که بسیار ساده و ابتدایی است استفاده می کردند. طروف چوبی که از ریشه درختان تهیه می شود سبک تر و در مقابل سرما و گرما مقاوم تر است.

 

بنابراین ترک بر نمی دارد، در اثر ضربه به سادگی نمی شکند و عمر مفید آن گاهی بیش از 100 سال است که البته بستگی به نوع چوب دارد. برای برخی لوازم ضروری منزل، از ریشه متصل به ساقه که با شیب ملایمی در خاک نفوذ کرده است استفاده می کنند. چون این نوع ریشه ها کمتر در معرض برف و باران قرار دارند. چوبی که از تنه درختان استفاده می کنند نباید تر بوده و به اصطلاح شیره چوب از دست رفته و تقریباً خشک شده باشد.

 

ظروف لاک تراشی را نباید در کنار آتش یا بخاری قرار داد و یا در جایی مرطوب ، باید در جای عادی با دمای مناسب باشد. برخی از ظروف تهیه شده از این راه عبارتند از: لاک جوله، کلز، لاک دانه پاش، قندچوله، تنباکو چوله، قاشق ، ملاقه، کتراچ.

 

ظروف چوبی سنتی,هنر لاک تراشی

 

لاک: به ظرف بزرگی گفته می شود که دور آن رو به داخل جمع شده و معمولاً از ان برای خوردن غذا استفاده می کردند.

 

جوله: این وسیله شبیه پارچ است که در اندازه های متفاوت ساخته می شد. کاربرد اصلی اش برای دوشیدن شیر و نگه داشتن انواع مواد لبنی بود و با نقشه های مارپیچ و زنجیره ای طراحی می شود. نوع بزرگ آن را مندر نام دارد که ظرفیت آن 18 کیلوگرم است.

 

دانه پاش: به جای سینی برای پاک کردن برنج و حبوبات بکار می رود.

 

کلز: از این وسیله چوبی به جای ملاقه برای هم زدن شیر و سرد کردن شیر استفاده می شود. در مناطق مختلف نام های گوناگونی دارد. در رامسر گیال، در بخش مرکزی کلز و کیلز و در منطقه گرگان کمچه لز می گویندش.

 

کچه یا کترا: همان قاشق است و از ساقه یا شاخه شمشاد ساخته می شود که در کنار وسایل امروزی همچنان کاربرد دارد.

 

گیله لاک: به عنوان پیمانه استفاده می شود و حدود 6 کیلوگرم شالی یا جو و 7/5 کیلوگرم گندم ظرفیت دارد.

 

عصا: از چوب درخت آزاد یا ازدار به نام محلی ساخته می شود.

 

قندچوله: برای خرد کردن قند بکار می رود.

 

تنباکو چوله: به عنوان ظرف تنباکو مورد استفاده قرار می گیرد.

 

سیرکوب: در اندازه های متفاوت ساخته می شود. در قدیم از این ظرف برای کوبیدن و خرد کردن نیز استفاده می شد.

 

ابزار کار:
برای شروع چوب را از جنگل تهیه نموده و چند روز در سایه می گذارند تا رطوبت اولیه را از دست بدهد. اما اگر چوب انتخاب شده کاملاً خشک بود، پیش از آغاز کار باید مدتی در داخل آب خیسانده شود.

 

چوب درختان آزاد (ازدار)، نمدار، شمشاد (شهر)، ملج، انجیلی، توسکا و ممرز برای کار مفید است (باید توجه داشت برای ساختن جوله نباید از چوب ازدار استفاده کرد؛ چون چوبش تر است و زود خشک شده، ترک بر می دارد. اما چوب نمدار و افرا بافت شان طوری است که خشک بشوند هم جمع شده و ترک بر نمی دارد).

 

ظروف چوبی سنتی,هنر لاک تراشی

 

ابزار مربوط به برش:
 تبر: اولین و مهمترین ابزار کار لاک تراش تبر است که برای قطع و برش چوب و ساختن به فرم دلخواه کاربرد دارد. در شرایطی که استاد لاک تراش ابزار کار کافی نداشته باشد همه مراحل را می تواند با تبر انجام می دهد.

 

ابزار مربوط به تراش:
تیشه: ابزاری است که با آن برای نازک کردن و گود کردن قسمت هایی از کار استفاده می شود و در دو نوع تیشه راست و تیشه کج استفاده دارد.

 

متکل: ابزاری است شبیه به تیشه با تیغه بلندتر برای تراشیدن داخل ظروف استفاده می شود.

 

رخ گیر: ابزاری است دارای تیغه فولادی و برنده که برای تراشیدن و نازک کردن بدنه داخل ظروف مانند جوله و لاک استفاده می شود.

 

دله گیر: ابزاری است دارای تیغه فلزی منحنی شکل که برای تراشیدن درون ظروف گرد و منحنی و همچنین که ظروفی مثل جوله استفاده می شود.

 

رنده: ابزاری با بدنه چوبی و تیغه تیز فولادی که برای تراشیدن و نازک ردن وسایلی با سطوح کشیده مانند عصا استفاده می شود.

 

چوب سا: ابزاری است فلزی با سطح زبر در اشکال مختلف که برای تراشیدن و شکل دادن به محصولات مختلف مورد استفاده قرار می گیرد.

ابزار مربوط به خراش:
نقش گر: ابزاری است دارای تیغه نازک فولادی با اشکال مارپیچ یا ساده و دسته چوبی که برای ایجاد نقش بر روی ظروفی مانند کلز و جوله استفاده می شود.

 

خروس: ابزاری است فلزی برای ایجاد نقش بر روی محصولات مختلف که نقشی به شکل دایره و شبیه به چشم خروس دارند.

 

ابزار کوبشی:
کتنا: ابزاری است چوبی شامل سر و دسته که کاربردی شبیه چکش دارد.

 

ابزار سوراخ کردن:
درفش یا دروش: ابزاری است برای سوراخ کردن چوب.
 چلی: ابزاری چوبی با نوک تیز که برای شکافتن چوب از آن استفاده می شود.

 

ابزار جانبی:
سنگ: ابزاری است برای تیز کردن تیغه تبر.
نرمه سنگ: سنگی است برای تیز کردن سایر تیغ ها.

منبع:anthropology.ir