فرهنگ و هنر


2 دقیقه پیش

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس | برگزاری مراسم عروسی | باغ عروسی تشریفات ۵ ستاره بهبود با مدیریت بهبود اصلانی صاحب سبک در اجرای دیزاین های ژورنالی و فانتزی ، اجرا ...
2 دقیقه پیش

خواندنی ها با برترین ها (81)

در این شماره از خواندنی ها با کتاب جدید دکتر صادق زیباکلام، اثری درباره طنز در آثار صادق هدایت، تاریخ فلسفه یونان و... آشنا شوید. برترین ها - محمودرضا حائری: در این شماره ...

آداب و سنن مردم قاینات



مردم قائنات, فرهنگ زندگی

مراسم انتخاب همسر
درگذشته بعضی خانواده ها ازهمان اوان كودكی نامزدی دختر و پسر را مطرح می كردند. معمولاً پسربچه دستمالی را برسر دختر نوزاد بسته واو را نامزد خود می نمود ودراصطلاح وی را عروس ناف بریده خود می دانست. دربعضی نقاط وقتی دختربچه ای برای سلام عید به خانه اقوام می رفت دستمال یا انگشتری به او داده و اگر والدین این هدیه را برنمی گرداندند به معنای قبولی نامزدی بود.

 

ولی امروزه پس ازانتخاب همسربا وساطت خویشاوندان تحقیق وبررسی انجام می شود. معمولاً یك زن ازنزدیكان داماد نزد خانواده عروس رفته وموضوع را مطرح می كند كه این مراسم را«كدخدایی»گویند. بعداً شبی را بنام«بله برون» مشخص كرده وكفش را درپای عروس نموده ویك حلقه نامزدی بنام«كلكی بعنوان نشونی» به عروس میدهند. مراسم عقد با خرید ازبازارودعوت ازتمامی دوستان وآشنایان انجام می شود.

 

هنگام خطبه عقد جلوی داماد قرآن، آینه، ظرف آب وزیرزانوی او یك بالشت قرارداده تا درپایان خطبه برسریكی ازمجردین بكوبد تا اوهم بختش بازشود. درمجلس زنانه همان شب قند سابی بوده وسه بارقاعد درخواست رضایت ازعروس خانم می نماید. وقتی جواب بله داده شد، مجلس سرشارازشادی گشته وهدایا تقدیم می شود.

 

بعضی ها همان شب و بعضی بعد ازمدتی به زیارت امام رضا(ع) رفته سپس به خانه بخت می روند. بردن داماد به خانه عروس را «سرسرو» گویند كه با خواندن سوره الرحمن وصدای شبوش به صورت پیاده ویا با ماشین وصدای بوق اتومبیلها همراه است. تشریفات عروسی گذشته درسه مرحله بود. مرحله اول هیزم آوردن، مرحله دوم حنابندان، مرحله سوم عروس كشان، در مراسم هیزم آوردن چند نفرازفامیل داماد به صحرا رفته و چند بارهیزم با الاغ به ده حمل كرده، در ابتدای روستا با دهل وپسند از آنها استقبال می شد.

 

در مراسم حنابندان سینی حنا را با شمع تزیین نموده، پارچه سفیدی روی آن كشیده بعد اقوام عروس وداماد مقداری پول درسینی می ریزند تا عروس رضایت دهد كه دست وپایش را حنا كنند. خواهریا عمه داماد دست و پای عروس، مادر یا خواهر داماد دست و پای داماد را حنا می كنند. این مراسم با ساز و دهل ورقص همراه است. درمراسم عروس كشان، حجله گاه را آماده كرده، تخت وبالشت عروس را تزیین نموده وزنهای اطراف عروس را گرفته وی را به خانه داماد می برند در مسیر راه با ذبح گوسفند و چراغهای توری حركت نموده وقتی عروس جلوی درب منزل داماد می رسید متوقف می شد، فامیل داماد هدایایی می دادند تا عروس راضی شود.

 

داماد اناری به عروس داده تا برسردرب خانه زده بعد داخل می شد. وقتی ازپاكی عروس با خبرشدند شادی طنین اندازمی شد. صبح روزبعد داماد به دست بوسی خسر«پدرخانم» می رفت البته چنین مراسم دربرخی جاها رایج است. درگذشته وقتی عروس را بطرف خانه داماد می بردند درحالیكه عده ای دایره وسازودهل می زدند. صورت عروس را با پارچه توری پوشانده وعده كثیری پشت سرش حركت نموده و یك نفرخوش صدا این اشعار را می خواند: میرود امشب عروس برخانه بختش كن مبارك مقدم وی را درآن نوخانه ای دختری خوش بخت و خوشرو میرود برحجله گاه بوده او ازبهر داماد دلبر جانانه ای بارالها زوج را خوش بخت فرما با وفا اولین فرزند عطا كن یك پسردردانه ای دربرخی جاها عروس را سواراسب یا اولاغ كرده به منزل داماد می برند. زمان بردن عروس به خانه داماد دربرخی روستاها تنگ روزولی اغلب درشب است.

 

فردای عروسی مراسم پاتختی برگزارمی شود. زنان به منزل داماد آمده وبا خود پول یا هدیه ای می آورند. درگذشته بعد ازعروسی تا چهل روزعروس حق بیرون رفتن ازخانه یا كاركردن را نداشت. پس ازاین مدت اقوام به خانه عروس آمده ومراسم تخت برچین انجام می شد. دراین مراسم كدبانو چارقد عروس را برداشته ومی تكاند وبرمیخی می آویخت. این زن كدبانو كه مسئول عروسی بوده بعنوان یك گیسو سفید برامورعروسی نظارت داشت.

 

مردم قائنات, فرهنگ زندگی

 

مراسم تولد و نام گذاری نوزاد
عروس و دامادی كه به خانه بخت می روند در انتظار فرزندشان روزشماری می كنند. اغلب راغبند فرزندشان پسر باشد. پس ازتولد بلافاصله فردی مؤمن وخوش اخلاق اذان را درگوش راست واقامه را درگوش چپ نوزاد قرائت می كند. بعد ازتولد نوزاد اقوام وخویشان به دیدن زائو می روند. عصرروز پنجم ازكسانی كه به عیادت آمده دعوت می شود. درششمین شب نوزاد جشن نامگذاری برپا می گردد. دربرخی نقاط تا قبل ازنامگذاری پسررا علی ودختررا موقتاً فاطمه می نامند. وقتی مدعوین جمع شدند. اولین نفری كه پهلوی زائونشسته بچه را برداشته به بغل دستی خوداده وتا٣دوركامل دست به دست كرده وهریك چنین می خوانند:

 

بچه بچه، ماه بچه
خدانگهداربچه
هركه بخوره نون بچه
دعا كنه بجون بچه
بگیربچه بگیربچه
بده بچه بده بچه
بچه درم یگونه
كبك میون خونه
ككرككرمخونه
چشش به مهمونه

 

درمراسم نام گذاری، اگربچه پسرباشد شلوار پدر را تا كرده او را روی آن قرارداده و اگر دخترباشد روی غربال گذاشته وشال قرمزی دوروبرش می پیچند. چند اسم را لای اوراق قرآن قرارداده یك نفر مؤمن وضو گرفته با قرائت سوره فاتحه قرآن را بازكرده چند ورق جلو رفته به اولین اسمی كه رسید آنرا انتخاب می نمایند. سپس سپندی دود كرده و صلوات می فرستند و از شیرینی مجلس بعنوان تبرك برداشته به خانه می برند.

 

بعضی افراد به لحاظ خصوصیات جسمانی القابی دربین مردم داشته وبه آن نام اشتهاردارند. چنین اسمی اغلب زیبنده هم نبوده اما به مراتب بیش ازنام خانوادگی باعث اشتهارفرد شده است. اگرپدرخانواده سید باشد فرزندان پسراوسید وفرزندان دختراو را بی بی می نامند. درخانواده ها مادررا بنام پسربزرگشان صدا میزنند مثلاً اگرپسربزرگ علی باشد می گویند مادرعلی، خیلی ها نام پدربزرگ ومادربزرگ را برای نوزاد برمی گزینند تا یاد ونام آنها باقی بماند. درتوصیف دخترنوزاد می خوانند:

 

دختردرم یگونه
دركنج بالا خونه
قرآن ورموخونه
دختردرم چه مستبو
تمن بیاروبستو
ترسم كه آوازه شه
آوازه به دروازه شه
به گوش شه زده شه
شه زده لشكركشه
لشكراوكشته شه
دختربه زرمیرزه
به صد پسرمی ارزه

 

روزدهم زنان اقوام وخویشاوندان زائو ونوزاد را به حمام می برند. بعد ازحمام معمولاً زنانیكه بهمراه زائو رفته اند هدیه ای تقدیم وبرای صرف نهاردعوت می شوند.

 

مراسم ختنه سوری
شب قبل ازجشن همه اقوام وخویشان را دعوت كرده ظرفی پرازحنا نموده ابتدا دست وپای پسربچه وبعد همه مدعوین دست وپای خود را حنا می كنند. روزبعد دو نفرواخون یك زن ویك مرد مأمورمی شوند تا مدعوین را به مراسم جشن دعوت كنند. وقتی واخون افراد را دعوت نمود به هركدام یك بشقاب شیرینی هدیه می شود. برای تمیزكردن پسربچه، مدعوین اورا با سازودهل تا حمام همراهی می كنند. غلام سیاهی درجلوی جمعیت با اسب چوبی رقاصی می كند. به هنگام بازگشت جلوی درب منزل گوسفندی ذبح می نمایند وبا صلوات وسپند عمل ختنه انجام واقوام وخویشان پول هدیه می كنند. فردی مبلغ هدایا را یادداشت نموده ودردهمین روزمجلس دعوتی برگزارمی شود. برای آن عده كه نیامده اند غذا به درب منزلش می فرستند. شخصی كه بچه ختنه می كند
به استا، دلاك وسلمانی معروف است. ختنه زمان بخصوص وسن مشخصی ندارد اما براین باورند كه اگرپسرختنه نشود نه تنها مسلمان نیست بلكه دستش نیزحلال نخواهد بود.

 

مردم قائنات, فرهنگ زندگی

 

شب چله
درشب یلدا اقوام وخویشان طبق یك سنت دیرینه درخانه بزرگ فامیل جمع شده با شیرینی ومیوه ازآنان پذیرایی می شود. میوه این شب اغلب انار، خربزه وهندوانه می باشد. اعتقاد براین است كه با خوردن هندوانه دراین شب درتابستان احساس تشنگی نخواهند كرد. دراین شب خانواده هایی كه نامزد دارند ازطرف داماد هدایایی به خانه عروس می فرستند.

 

جشن سده
جشن سده ازجمله جشن های سنتی ایرانیان بوده كه درمیانه زمستان روزدهم بهمن كه چهل روزاول زمستان یعنی چله بزرگ تمام وچله كوچك شروع شد، برگزارمی گردید. شیوه اجرای آن همانند چهارشنبه سوری بود. هریك ازخانواده ها مقداری هیزم تهیه وبرپشت بامها آتشی روشن كرده با پریدن ازروی آتش به سروروشادمانی می پرداختند. وچنین می خوانند.
آی سده، سده، سوز
آی صد روزبه غله
پنجه به نوروز
زنان بی شو،چله بدرشو
زنان شودار، به غم گرفتار
دخترون دخونه
بی شو ممونه
آی سده، سده، سوز
آی صد روزبه غله
پنجه به نوروز

 

چهارشنبه سوری
درگذشته عصرروزچهارشنبه آخرسال این سنت بدینگونه اجرا می شد كه هرخانواده مقداری هیزم به پشت بام برده ودریك كوزه مقداركمی آب، نمك، زغال وجوریخته، درچهارگوشه پشت بام مقداری ازآب كوزه را می ریزند وبعد به بالای سردرب منزل آمده، كوزه را محكم برزمین كوبیده می گویند:

درد وبلام ای جم هتو كوزه ریزه اودرد وبلای كوزه هتو كوچه ریزه


بعد ازشكستن كوزه همگی با شوروشعف به طرف بوته ها رفته وآن را روشن نموده وازروی آتش می پرند وبا صدای بلند می گویند:

ای سده، سده ما صد بزبه كله ما

 

برخی درخرمن ها خاروخاشاك را آتش زده وبا هلهله وشادی ازروی آتش می پرند ومی خوانند: زردی من ازتو سرخی تو ازمن یعنی همه ناخوشی ها را بدورریختیم وآتش زده وسلامتی وشادابی خود را ازآن خود می سازیم. براین باورند كه آتش باید بتدریج خاموش شده، خاكسترآن را برسرچهارراهی می ریزند.

 

كف زنی و آتشونی
ریشه چوبك كه دراصطلاح محلی به آن بیخ می گویند. بیخ را ازدامنه مناطق سردسیركنده ویا ازمغازه های بقالی وعطاری می خرند. ریشه ها را درظرف آبی جوشانده وآب جوشیده سرد شده را درظرف بزرگ سفالی بنام تغارریخته وبوسیله دسته گزی آن را به هم زده وسپس كف روی آن را جدا ودرظرف سفالی دیگری می ریزند. آنقدربهم می زنند كه بصورت خامه درآید.

 

آنگاه مقداری شكریا شیره انگوربه آن مخلوط ومجدداً بهم زده، با مقداری مغزبادام، پسته وگردو تزیین می كنند. این شیرینی محلی علاوه براینكه ازنظراقتصادی مقرون به صرفه می باشد. برای درمان بیماریهای گوارشی نافع است. تهیه كف موجب تفاهم، همدلی وصله رحم به بزرگترها می شود.

 

درگذشته جهت مراسم خواستگاری بعد ازتعیین مهریه اقوام وخویشان عروس وداماد درخانه عروس كف تهیه وبه نشانه شادی ومبارك باد عروسی برای همسایه ها می فرستادند. درصورت فوت یا عزاداری تا مدتی ازدرست كردن كف خودداری می شد. ازكف نیم رس نیز می سازند. تهیه كف نیم رس درمنازل اغلب شهروندان قاینی حتی آنهایی كه درسایرشهرستانها زندگی می كنند بویژه شبهای سرد زمستان وشب یلدا رایج است.

 

عید نوروز
ازچند روز قبل ازتحویل سال جنبوجوشی دربین مردم ایجاد شده، خانه تكانی، خرید پوشاك وكفش ومایحتاج عمومی، تهیه شیرینی، كاشتن كاكل، شستشو، چیدن سفره هفت سین ازآنجمله است. گذشتگان درمناطق روستایی درشب عید مقداری پلو به خانه سلمانی، برزگر، چوپان، ودشتبان می فرستادند بهنگام تحویل سال همه اعضای خانواده دورهم جمع شده وسفرعید پهن كرده وشیرینی وتنقلات بهمدیگرتعارف نموده وپدرخانواده به اعضا عیدی می دهد. سفره هفت سین تا سه روزپهن است.

 

عید دیدنی
بعد ازتحویل سال اقوام به خانه بزرگان فامیل رفته عید شریف مبارك گفته وازسفره پهن درمنزل مقداری غذا صرف می كنند. گرچه دیدارها درروزاول ازجنب وجوش زیادی برخورداراست ولی تا روز۱۲فروردین بازدیدها ادامه دارد. نامزدها برای عروسان خویش هدایایی می فرستند زنان به پختن شیرینی های محلی می پردازند تا كام میهمانان نوروزی را شیرین نمایند. ازجمله شیرینی های محلی، زنجبیلی«زنجفیلی»، نفته، كلمبه، پادرازی و... می باشد. درایام عید گندم برشته، گردو، كشمش، پول وتخم مرغ رنگی هدایایی است كه بچه ها می گیرند.

 

بی بی گردی
یكی ازمراسم زیبایی كه درگذشته اجراء می شده وجنبه تفریحی داشته بی بی گردی بود. روز۱۲فروردین درهرخانه مشعلی روشن نموده، اعضای خانواده اطراف آن اجتماع كرده بزرگ خانواده قصه ای تعریف نموده، سپس دستجمعی به میدان وسط ده رفته ودرمراسم كشتی باستانی شركت می كردند. عده زیادی داوطلب وارد میدان می شدند. داوری مسابقه را كسی برعهده داشت كه توانسته بود سال گذشته پشت حریفان خود را به خاك برساند.

 

سیزده بدر
صبح سیزده برابرقول وقراری كه اقوام وخویشان با یكدیگرمی گذارند به یكی ازنقاط سرسبزطبیعت رفته ودرآنجا به پخت وپزمی پردازند. سفره های رنگین پهن نموده وپس ازصرف غذا به رقص وشادی پرداخته، دختران دم بخت سبزی گره می زنند تا بخت آنها بازشود. آنها می گویند: سیزده بدرچهارده به تو سال دگرخونه شو، اوسال دگی كهنه بشو. ماندن درخانه را دراین روز نحس میدانند.
منبع:irandeserts.com


ویدیو مرتبط :
آداب معاشرت (آداب مهمانی رفتن)

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

آداب و سنن در حمامهای ایران



 

 

آداب و سنن در حمامهای ایران

 

سابقاً در همه جای ایران حمام عمومی وجود داشت و اهالی محل اقلاً هفته ای یک بار به منظور نظافت به حمام می رفتند. با این تفاوت که مردان قبل از طلوع آفتاب تا ساعت هشت صبح حمام می گرفتند و از آن ساعت تا ظهر و حتی چند ساعت بعد از ظهر حمام در اختیار زنان بود. امروز هم حمام عمومی در غالب نقاط ایران وجود دارد، منتها فرقش با حمامهای قدیم این است که در حمامهای قدیم از خزینه استفاده می شد؛ ولی در حمامهای عمومی جدید دوشتهای متعدد جای خزینه را که به هیچ وجه منطبق با اصول بهداشتی نبود گرفته است. در حمامهای عمومی خزینه دار که امروزه در ایران کمتر وجود دارد سنن و آدابی را از قدیم رعایت می کردند که بعضاً جنبه ضرب المثل پیدا کرده است.
یکی از آن آداب این بود که هر کس وارد حمام می شد، برای اظهار ادب و تواضع نسبت به افراد بزرگتر که در صحن حمام نشسته، مشغول کیسه کشی و صابون زدن بودند، یک سطل یا طاس بزرگ آب گرم از خزینه حمام بر میداشت و بر سر آن بزرگتر می ریخت. البته این عمل به تعداد افراد بزرگ و قابل احترام که در صحن حمام نشسته بودند تکرار می شد. و تازه وارد وظیفه خود می دانست که بر سر یکایک آنان با رعایت تقدم و تأخر آب گرم بریزد. بسا اتفاق می افتاد که یک یا چند نفر از آن اشخاص مورد احترام در حال کیسه کشیدن و یا صابون زدن بودند و احتیاجی نبود که آب گرم به سر و بدن آنها ریخته شود، مع ذالک این عوامل مانع از ادای احترام نمی شد و کوچکترها به محض ورود به صحن حمام خود را موظف می دانستند که یک طاس آب گرم بر سر و بدن آنها بریزند و بدن وسیله عرض خلوص و ادب کنند.
از آداب دیگر در حمام عمومی خزینه دار قدیم این بود که اگر تازه وارد کسی از آشنایان و بستگان نزدیک و بزرگتر از خود را در صحن حمام می دید، فوراً به خدمتش می رفت و به منظور اظهار ادب و احترام او را مشت و مال می داد یا اینکه لیف صابون را به زور و اصرار از دستش می گرفت و پشتش را صابون می زد.
سنت دیگر این بود که هر کس وارد خزینه حمام می شد به افرادی که شست و شو می کردند سلام می کرد و ضمناً در همان پله اول خزینه دو دست را زیر آب کرده، کمی از آب خزینه بر می داشت و به یکایک افراد حاضر از آن آب حمام تعارف می کرد. برای تازه وارد مهم و مطرح نبود که افراد داخل خزینه از آشنایان هستند یا بیگانه، به همه از آب مفت و مجانی تعارف می کرد و مخصوصاً نسبت به افراد بیگانه بیشتر اظهار علاقه و محبت می کرد زیرا آشنا در هر حال آشناست، و دوست و آشنا احتیاج به تعارف ندارند. در هر صورت این رسم از قدیمترین ایام یعنی از زمانی که حمام خزینه به جای آب چشمه و رودخانه در امر نظافت و پاکیزگی مورد استفاده قرار گرفت، معمول گردید.

 

آداب و سنن در حمامهای ایران

 

بی فایده نیست که اطلاعات زیر درباره حمامهای قدیم و آداب حمام رفتن، از نوشته شادروان علی جواهر کلام نقل شود:

«در عهد قاجاریه حمام رفتن در فصل زمستان کار دشواری بود و غالب مردم اواخر پاییز حمام می رفتند و تا شب عید رنگ حمام را نمی دیدند. این وضع منحصر به ایران نبود، فرنگیها هم تا پیش از جنگهای صلیبی اصلاً اطلاعی از حمام نداشتند و همین که ایام جنگهای صلیبی به شرق آمدند با حمام آشنا شدند. مع ذالک باز هم تا مدتی بعد از آن حمام نرفتن در فرنگستان مد بود و مشهور است که یکی از ملکه های فرانسه همیشه افتخار می کرد که پنجسال است به حمام نرفته است.

حمامهای قدیم معمولاً چند متر از سطح کوچه و بازار پایینتر بود؛ چون اگر غیر از این می بود آب به خزانه سوار نمیشد. سر در حمام شکل دیو و رستم و یا شیطان و مالک دوزخ را نقاشی می کردند و هنوز هم بنده فلسفه آن را نفهمیده ام که نقش شیطان و دیو و رستم، با سر در حمام، چه مناسبت دارد. در هر صورت چندین پله پایین می رفتیم تا به سر بنه یا رختکن می رسیدیم. "بینه" یک حیاط سرپوشیده ای بود که وسط آن حوض بزرگی قرار داشت. اطراف بینه سکوهای بلندی دیده می شد که در آنجا رخت می کندند. استاد حمامی در کنار یکی از آن سکوها یا بالای یکی از سکوها می نشست و جعبه دخل را هم بغل دستش می گذاشت. از سقف بینه چراغ بزرگ گرد سوز و گاهی هم چهلچراغ تا بالای حوض آویخته بود. دور تا دور سکوهای رختکن تیر می گذاشتند و به آن تیرها گویهای شیشه ای رنگارنگ می آویختند. یک تغار (کاسه بزرگ سفالین) محتوی آلو و آب آلو روی چهارپایه نزدیک حوض بود و چندین کاسه کوچک با قاشقهای چوبی پهلوی تغار می گذاشتند. در ایام زمستان به جای آب آلو، لبو و آب لبو را با کمی سرکه توی تغار می ریختند. علاوه بر استاد حمامی یک نفر به نام "جامه دار" یک نفر به اسم "مشت و مالچی" و یک نفر هم به عنوان "پادو" در سر بینه حضور داشتند و تا مشتری وارد می شد، پادو کفش مشتری را زیر سکو می گذاشت و یک لنگ خشک روی سکو پهن می کرد. مشتری که لخت می شد، پادو یک لنگ دیگر به او می داد. مشتری آن لنگ دوم را به کمر می بست. لباسهایش را توی آن لنگ اول می پیچید و از سکو پایین می آمد. از دالان تاریکی می گذشت، و در صحن حمام را می گشود و توی حمام می رفت. در اینجا چند شاه نشین و چند ایوان و چند طاق نما و یک حوض کوچک آب سرد بود و کارگران داخل حمام عبارت بودند از چند دلاک و یک پادو، آبگیر و دو سه پادو....»

این نکته جالب هم ناگفته نماند که ایرانیان تا عصر قاجاریه توی خزانه حمام نمی رفتند، زیرا به گفته مورخ معاصر شادوران رحیم زاده صفوی همه حمامهای ایران، درهایش بسته بود و یک روزنه به نام آخور می ساختند که به خزانه متصل بود و از آنجا آب برداشته خود را می شستند. در آن زمان مردم توی خزانه نمی رفتند و درهای خزانه ها فقط قرن گذشته باز شد و موجب کثافت گرمابه ها گشت.