صادق طباطبایی، خوش چهره ترین سیاستمدار ایران


صادق طباطبایی در عرصه سیاست، معاونت وزارت کشور و سخنگویی دولت را تجربه کرد. بعد از استعفای مهندس بازرگان و تا شروع نخست وزیری شهید رجایی، سرپرست نخست وزیری بود.

ماهنامه دیار - آرزو رستم زاد: «شب خوابید و 2 اسفند دیگر بیدار نشد. لابد ایست قلبی بوده. چهره اش هم خیلی آرام و با عزت بود.» این را عدنان از مرگ پدرش روایت می کند؛ از شبی که صادق طباطبایی یک ماه مانده به تولد 72 سالگی اش چشم هایش را بست و دیگر باز نکرد. سرطان ریه، تمام تنش را گرفته بود و با از کار افتادن کبد، پرونده زندگی او برای همیشه بسته شد. تاریخ اما هنوز برای مرور زوایای زندگی این مرد راه زیادی دارد؛ مردی که جوانی اش به علم اندوزی گذشت، میانسالی اش به سیاست و مبارزه و سال های پایانی عمرش، به نوشتن و روایت تاریخ شفاهی انقلاب.

صادق طباطبایی، خوش چهره ترین سیاستمدار ایران

خوش چهره ترین سیاستمدار ایران


صادق طباطبایی در عرصه سیاست، معاونت وزارت کشور و سخنگویی دولت را تجربه کرد. بعد از استعفای مهندس بازرگان و تا شروع نخست وزیری شهید رجایی، سرپرست نخست وزیری بود و در زمان جنگ ایران و عراق از سوی امام خمینی (ره) مسئولیت تهیه اسلحه را برای ایران به عهده گرفت.

اما زندگی شیک پوش ترین و خوش چهره ترین سیاستمدار ایران عریض تر از اینها بود. او 5 سال سردبیر نشریه «دانشجوی مسلمان» بود که در آلمان منتشر و در سراسر جهان توزیع می شد. بنیانگذار و عضو اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان در اروپا، آمریکا و کانادا و چند دوره دبیر روابط بین الملل آن سازمان بود. فصلنامه «اسلام؛ مکتب مبارز» را منتشر می کرد و دستی هم در موسیقی و نواختن پیانو داشت.

او بعدها وقتی فراغت بیشتری پیدا کرد، به نگارش کتاب روی آورد و خاطرات سیاسی اجتماعی اش را از مبارزات دوران انقلاب در سه جلد منتشر کرد. «طلوع ماهواره و افول فرهنگ»، «تکنوپولی»، «زندگی در عیش، مردن در خوشی» و «نقش رسانه های تصویری در زوال دوران کودکی» کتاب های دیگری هستند که از دکتر صادق طباطبایی به یادگار مانده اند.

ایران میدان مبارزه است

در زندگی سید صادق طباطبایی، تحصیل حرف اول را می زد. آنقدر که توانست در 32 سالگی استاد دانشگاه بوخوم آلمان شود. وقتی 18 ساله بود دیپلمش را گرفت و راهی آلمان شد تا لیسانس و فوق لیسانس شیمی آلی را از دانشگاه آخن بگیرد. بعد در دانشگاه بوخوم، دکترای رشته بیوشیمی را در گرایش آنزیمولوژی و ژنتیک گرفت و بعدتر، به عضویت جامعه پژوهشگران آلمان در آمد تا زندگی علمی اش در دنیای پژوهش ادامه پیدا کند اما حتی در زمان تحصیل هم سیاست از زندگی صادق طباطبایی جدا نشد.

فرزند آیت الله سلطانی طباطبایی (ره) و خواهرزاده امام موسی صدر بودن، کافی بود تا او حتی خارج از ایران هم نتواند از دنیای سیاست دور باشد. به محض ورود به آلمان به عضویت انجمن اسلامی درآمد و در فضای مسمومی که برای فعالیت های دانشجویی احساس می کرد، انجمن اسلامی دانشجویان آخن را بنیان گذاشت.

صادق طباطبایی، خوش چهره ترین سیاستمدار ایران

سید صادق در بخشی از خاطراتش گفته بود: «شرط ما برای اعضای انجمن این بود که در وهله اول باید درس شان را بخوانند چون قرار نیست برای همیشه در خارج بمانند. میدان مبارزه ایران است. برخلاف شعار کنفدراسیون دانشجویان ایرانی که درس خواندن را خیانت به انقلاب می دانست، ما معتقد به خوب تحصیل کردن بودیم. فعالان کنفدراسیون می گفتند اگر شما درس خواندید و مهندس شدید باید بروید در یک کارخانه کار کنید؛ کارخانه از آن سرمایه دار است، بنابراین شما در خدمت امپریالیسم قرار می گیرید ولی ما این شعار را انحرافی می دانستیم.»

25 روز تا رفراندوم


در سال 1344 وقتی 32 ساله بود با دخترخاله خود «فاطمه صدرعاملی» ازدواج کرد. 4 سال بعد یعنی در سال 1348 ازدواج خواهرش با احمد خمینی، زندگی شخصی او را بیش از گذشته در سیاست تنید. او در سال 57 و در مدت حضور امام در فرانسه وظیفه تنظیم دیدارها، ترجمه اخبار رسانه ها و ارتباط با خبرنگاران را بر عهده داشت و در 12 بهمن 1357 با پرواز انقلاب بعد از 17 سال به ایران برگشت و از همان زمان مسئولیت های سیاسی اش در ایران آغاز شد: «سال 57 که به ایران آمدم از طرف آقای صدر حاج سید جوادی (وزیر کشور وقت) به کار در وزارت کشور دعوت شدم. 14 اسفند بود که معاونت اجتماعی سیاسی این وزارتخانه را پذیرفتم. وزارت کشور هیچی نداشت. به دلیل اعتصابات 6 ماهه هیچ چیزی سر جایش نبود. من هم 17 سال دور از وطن بودم و تازه می خواستم با همه چیز آشنا بشوم. روز 16 اسفند بود که حاج احمد آقا (خمینی) تلفن کرد که امام (ره) می گویند زود همه پرسی را برگزار کنید.

گفتم من می روم قم خدمت شان عرض می کنم که برای چی همه پرسی برگزار کنیم؟ برگزاری رفراندوم، تشکیلات و سازمان می خواهد که ما نداریم. پاسبان ها می گویند ما نمی توانیم سر چهار راه ها بایستیم چون این لباس را که مردم می بینند یاد گذشته می افتند و باید لباس ها عوض شود. حساب کردیم که اگر در سراسر کشور بخواهیم لباس متحدالشکل تهیه کنیم، چه هزینه کلانی دارد. حاج احمد آقا گفت امام اصرار بر همه پرسی دارند.

 رفتم قم و به امام عرض کردم که دنیا شما را پذیرفته و شما 4 عنصر حاکمیت را حتی در پاریس داشتید و در آنجا به فکر دولت در تبعید بودید. جریان نفت به خارج را قطع کردید که اگر دولت در تبعید تشکیل شد، صادرات نفت در اختیار خود شما باشد تا آن را صرف هزینه های دولت در تبعید بکنید. حالا هم شما اعلام جمهوری اسلامی بکنید. امام گفتند: نه! همه پرسی باید برگزار بشود. شما الان نمی فهمید. 50 سال دیگر خواهند گفت که از احساسات مردم سوء استفاده شده و چه درست بود پیش بینی امام.

حرف هایت را به نام دولت بگو


در دوران پس از رفراندوم، مهندس بازرگان که نخست وزیری دولت موقت را به عهده داشت، از سید صادق طباطبایی خواست تا سخنگوی دولت شود. دکتر طباطبایی روایت سخنگو شدنش را اینطور گفته بود: «حاج مهدی عراقی (خدا رحمتش کند) برای بعضی از جلسات در مساجد بازار از من دعوت به سخنرانی کرد زیرا حالتی در جامعه به وجود آمده بود که تبیین مسائل دینی از زبان امثال من برای مردم و به خصوص جوانان خوشایندتر شده بود.

صادق طباطبایی، خوش چهره ترین سیاستمدار ایران

عصر یکی از روزهای اوایل تیر ماه 58 من در وزارت کشور بودم که از دفتر مهندس بازرگان به من زنگ زدند و گفتند نخست وزیر با شما کار دارد. برای روز بعد قرار گذاشتیم. آقای بازرگان گفت که ماشاءالله بازار سخنرانی های شما در روزنامه ها و رادیو و تلویزیون گرم است. قطب زاده هم که رفیقت است و چک سفید امضا داری. اشاره کنم که قطب زاده با دولت موقت خیلی بد بود.

 رادیو و تلویزیون اکثرا علیه دولت تبلیغ می کرد ولی من هم به دلیل سابقه دوستی با قطب زاده و هم به دلیل ارتباط مستقیم با امام و دفتر حاج احمد آقا مستثنی شده بودم. این عبارت طنز آقای بازرگان پرمعنی بود. خلاصه ایشان گفت حالا که روزنامه ها و رادیو و تلویزیون حرف هایت را منتشر می کنند، این حرف ها را به نام دولت بگو. پرسیدم حرف هایی که من تا الان زده ام، عقاید خودم است. آیا دولت هم آنها را قبول دارد؟ گفت بله. به این ترتیب من شدم سخنگوی دولت و البته شرط گذاشتم که اگر در جایی ضعف ببینم، مطرح خواهم کرد. او هم پذیرفت و من از اواسط تیر ماه به نخست وزیری رفتم.»

میانجی گری برای آزادی گروگان ها


بعد از 13 آبان و تسخیر سفارت آمریکا که منجر به گروگان گیری آمریکایی ها به دست دانشجویان شد، صادق طباطبایی سعی کرد از نفوذ خود برای خاتمه دادن به ماجرا استفاده کند. چند ماهی از 13 آبان گذشته بود و با آنکه امام حل این موضوع را به مجلس واگذار کرده بود، هیچ کاری در مجلس صورت نمی گرفت. صادق طباطبایی به دیدار حاج احمد خمینی رفت وسعی کرد راهی برای حل مسئله پیدا کند: «رفتم به دیدن احمد آقا و گفتم که شما گویا مشکل گروگان ها را فراموش کرده اید و اگرچه امام موضوع را به مجلس واگذار کرده اند اما مجلس درگیر کارهای خودش است. احمد آقا گفت که واقعیت این است که ما بریده ایم. تو می گویی چه کار کنیم؟ به او گفتم که باید ببینیم حداکثر و حداقل خواسته های مان چیست؟ می توانیم بر اساس آن با آمریکایی ها مذاکره کنیم. وقتی شروط آزادی گروگان ها به توافق دو طرف منجر شد، می توان آن را در اختیار مجلس گذاشت تا آن را بر اساس مصالح کشور به تصویب رساند.»

با تایید امام، دکتر طباطبایی با سفیر آلمان در تهران وارد مذاکره شد تا از طریق وزیر خارجه این کشور، پیام ایران را به کاخ سفید برساند. چند ساعت بیشتر نگذشته بود که خبر رسید کارتر از این پیشنهاد خیلی استقبال کرده و خواستار مذاکرات بیشتر است. قرار مذاکره گذاشته می شود، صادق طباطبایی به «بن» می رود و با هیات آمریکایی دیدار می کند.

«همیلتون جردن»، سخنگوی کاخ سفید، بعدها در خاطراتش نوشت: «فکر می کردم با یک فرد ریشو و اورکت پوشیده یا یک فرد روحانی روبرو می شوم اما با فردی مواجه شدم شبیه جنتلمن های فرانسوی، با کت و شلوار ابریشمی و کراوات که با زبان انگلیسی با من خوش و بش کرد. من بر روی یک فرش ایرانی ایستاده بودم و با مردی مؤدب و خندان روبرو شده بودم.»

کارتر اگرچه با تمام شروط ایران برای آزادسازی گروگان ها موافقت کرد اما در ادامه، مسیر کار طوری عوض شد که صادق طباطبایی از این مذاکرت حذف و کار دوباره از طریق الجزایر پیگیری شد. شروع جنگ ایران و عراق، باعث تعویق کار شد و تغییر نخست وزیری، سیاست آزادسازی گروگان ها را تغییر داد.

صادق طباطبایی، خوش چهره ترین سیاستمدار ایران

مرحوم طباطبایی خودش ماجرا را اینطور روایت می کرد: «به محض ورود به ایران، لباس هایم را عوض کردم و به دیدن امام رفتم. نامه کارتر را نشان دادم که قرار شد آن را به آقای هاشمی در مجلس برسانم. من این پاکت را به آقای هاشمی رساندم و اگرچه انتظار می رفت که مجلس به سرعت به آن رسیدگی کند اما مدام امروز و فردا می شد و دستور کار مجلس به محض ورود به موضوع گروگان ها با عدم نصاب لازم روبرو می شد! تا جایی که صدای آقایان منتظری و خلخالی و حتی خود امام درآمد و مجلس نهایتا تصویب کرد.

من منتظر بودم که به من بگویند بروم و مقدمات اجرای کار را فراهم کنم. احمد آقا مرا خواست و من رفتم آنجا و گفت که آقای رجایی تصمیم گرفته که از طریق الجزایر این مشکل را حل کند. نمی دانم چه جریانی به آقای رجایی گفتند که از یک کانال دیگر باید این اتفاق بیفتد؟ خب این از حق و حقوق رییس دولت است و او تصمیم خود را گرفت و البته به من هم دیگر ربطی ندارد. منتها من گفتم که در این کار یک انحراف و شیطنت می بینم و می دانم که به ثمر نخواهد رسید.»

به این ترتیب، صادق طباطبایی از ماجرای آزادسازی گروگان های آمریکایی کنار کشید و گروگان ها در 30 دی ماه 1359 پس از 444 روز آزاد شدند.

رو در رو با سرطان


سید صادق، بعد از جنگ ایران و عراق و حواشی که برایش ایجاد شد، کم کم از دنیای سیاست فاصله گرفت. هر چند خودش می گفت هیچ گاه صحنه سیاسی را ترک نکرده بلکه فقط از کار اجرایی فاصله گرفته است اما حالا کتاب و موسیقی دو بخش پر رنگ زندگی او بودند و 5 عنوان کتابی که از او باقی مانده، یادگار همان دوران فاصله گرفتن از سیاست هستند.

او وقتی محصل دبیرستان بود با تاکید دایی اش امام موسی صدر، شروع به یادگیری موسیقی ایرانی کرده بود و رد دهه 1360 همین علاقه به موسیقی، زمینه رفت و آمد او را با علی تجویدی، محمدرضا شجریان، پرویز مشکاتیان، محمد موسوی، پرویز یاحقی، فرهنگ شریف، احمد عبادی و حبیب الله بدیعی فراهم کرد. آرامش زندگی او در دنیای کتاب و موسیقی اما در سال 1392 پایان یافت.

سرطان ریه این بار عرصه جدیدی را برای مبارزه روبروی صادق طباطبایی گذاشته بود. او که در بهمن ماه 92 برای تولد 40 سالگی دخترش غزاله به آلمان رفته بود، دچار مشکل تنفسی شد و پزشکان بیماری او را سرطان بدخیم ریه تشخیص دادند. دوره های شیمی درمانی پس از آن، حال دکتر طباطبایی را بهتر کرد. خودش در گفتگویی که مدتی قبل از مرگ داشت، می گفت: «از همان ابتدا مطمئن بودم من این بیماری را حل خواهم کرد. احساسی به من می گفت مداوا خواهم شد. گذشت، اما سخت بود. خیلی سخت.»

نتیجه این مبارزه اما چند ماه بعد به نفع سرطان چرخید. بیماری بقیه اندام های داخلی را هم درگیر کرد و با گرفتار شدن کبد، پزشکان پیشنهاد توقف شیمی درمانی را دادند. داروها قطع شد، سید صادق به خانه اش رفت و چند روز بعد در بسترش برای همیشه به خواب رفت.

سال هایی که از سیاست دور نبود


صادق طباطبایی در دل سیاست به دنیا آمد. نوه پسری مرحوم آیت الله حاج سید صدرالدین صدر و خواهرزاده امام موسی صدر بودن، او را وارد دنیایی کرد که حتی اگر می خواست هم نمی توانست از سیاست دور بماند. بعدتر، ازدواج خواهرش با سید احمد خمینی او را با خاندان امام فامیل کرد تا او دایی سید حسن خمینی شود.

صادق طباطبایی، خوش چهره ترین سیاستمدار ایران

به جز این، سید صادق طباطبایی، عموی هدی طباطبایی، عروس محسن رضایی و پسرخاله زهره صادقی، همسر سید محمد خاتمی هم بود. شاید همین پیوند خانوادگی باعث شد تا در انتخابات 84 پیشنهاد محسن رضایی را برای مشاوره بپذیرد و پس از سال های زیادی که نام او در فعالیت های سیاسی به گوش نمی رسید، دوباره مسئولیتی را به عهده بگیرد. اگرچه درهمان زمان، بعضی ها به او می گفتند که کاندیدای ریاست جمهوری شود اما صادق طباطبایی نپذیرفت و به مشاور محسن رضایی بودن بسنده کرد.

رابطه دکتر طباطبایی با سید محمد خاتمی اما فراتر از نسبت فامیلی بود. آنقدر که وقتی برای ادامه درمانش به دوراهی رسید از خاتمی خواست تا برایش استخاره بگیرد و در روزهای آخر عمرش به فرزندش وصیت کرد تا پس از مرگش سید محمد خاتمی بر پیکرش نماز بخواند.

عدنان طباطبایی ماجرا را اینطور روایت می کند: «پدرم وقتی در بیمارستان بودند به خواهرم غزاله در این باره گفته بودند و این درخواست در قالب وصیت ایشان هم مطرح بود و خوشبختانه میسر شد. برای ما هم این ماجرا مایه افتخار بود"؛ به ویژه اینکه وصیت پدرم انجام شد.»

همسر دکتر طباطبایی درباره روابط او با سید محمد خاتمی می گوید: «دکتر با آقای خاتمی همیشه در ارتباط بود. در واقع معمولا با شخصیت ها و طیف های مختلف سیاسی ارتباط داشت. در دولت اصلاحات مشاوره هایی می داد اما بخشی از هماهنگی ها در سفر خاتمی به آلمان را دکتر طباطبایی انجام داد؛ مثلا سخنرانی در دانشگاه فرایبورگ.»

همچنین از مشغولیت های دکتر طباطبایی در دهه های 70 و 80، تدریس در دانشگاه بوخوم، مشاوره دایره المعارف اسلامی و همچنین ترجمه کتاب های نیل پستمن (منتقد، نویسنده، نظریه پرداز ارتباطات و استاد دانشگاه نیویورک) بوده است.=


ویدیو مرتبط :
وداع با عالم دینی و یک سیاستمدار صادق و یک انقلابی صریح

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

شایع ترین سرطان ها در ایران کدامند؟/ چهره هایی که از سرطان درگذشتند



اخبار,اخبار اجتماعی ,بیماری سرطان

 

اخبار اجتماعی - شایع ترین سرطان ها در ایران کدامند؟/ چهره هایی که از سرطان درگذشتند

هر سال حدود 350 هزار نفر در ایران می میرند که علت مرگ 30هزار نفرشان سرطان است. بیماری ای که این روزها نامش را زیاد از زبان اطرافیانمان می شنویم اما وزارت بهداشت معتقد است اوضاع هنوز وخیم نشده و همین آمار سرطانی هم که داریم، از بیشتر کشورهای دنیا پایین تر است.

 یک جا می رسد که سلول ها راهشان را از کل بدن جدا می کنند و تصمیم می گیرند نمیرند. مرگ برنامه ریزی شده، الگویی است که از زمان تولد هر سلول برای آن تعریف شده اما وقتی سرطان سر می رسد، سلول های خودمختار حاضر به مرگ نمی شوند و بدن با تجمع توده هایی رو به رو می شود که کم کم بقیه اعضا را هم درگیر می کنند. سرطان به همین سادگی تبدیل به یکی از پیچیده ترین و لاعلاج ترین بیماری های دنیا تبدیل می شود.

در ایران هم اگرچه سرطان این روزها خیلی ها را درگیر کرده است اما وزیر بهداشت می گوید آمار سرطان در ایران نسبت به اروپا و آمریکا 5 تا 6 برابر کمتر است.

چند نفر از سرطان می میرند؟
هر سال حدود 350 هزار نفر در ایران می میرند که علت مرگ 30هزار نفرشان سرطان است. بیماری ای که این روزها نامش را زیاد از زبان اطرافیانمان می شنویم اما وزارت بهداشت معتقد است اوضاع هنوز وخیم نشده و همین آمار سرطانی هم که داریم، از بیشتر کشورهای دنیا پایین تر است.

وزیر بهداشت می گوید افزایش سرطان در ایران نشان دهنده وخیم بودن شرایط سلامت در کشور نیست. اما دکتر اکبری رئیس انجمن سرطان کشور معتقد است روند رشد سرطان در ایران تند است و اگر کاری نکنیم، آمارهای داخلی مان از متوسط جهانی بالا می زند.

او مدتی قبل در مناظره ای که با معاون پژوهشی وزارت بهداشت داشت، گفت: «درست است که کل سرطان های ما از کشورهای غربی و حتی کشورهای منطقه کمتر است اما به هر حال روند رو به رشد ما از آن ها تندتر است. اگر ما نسبت به این موضوع حساسیت نشان ندهیم و خوب کار نکنیم ممکن است در چندین سال آینده ابتلا به سرطان در کشور ما بیشتر از دنیا شود.»

آمار دقیقی از تعداد مرگ هایی که از ابتدای امسال به دلیل ابتلا به سرطان رخ داده وجود ندارد. اما حافظه رسانه ها در یکی دو سال گذشته پر از مرگ چهره هایی است که نتوانسته اند حریف سرطان شوند. از مرتضی پاشایی 30ساله گرفته تا ایرج قادری 77ساله. از غلامحسین مظلومی، پیشکسوت فوتبال تا حسین معدنی مربی والیبال.

 

در جدول زیر می توانید برخی از مشاهیری را که از سال ۹۰ تاکنون به دلیل ابتلا به سرطان درگذشته اند، ببینید:

ردیف

نام

بیماری

سن فوت

تاریخ فوت

1

غلامحسین مظلومی- پیشکسوت فوتبال

سرطان معده

65 سال

28 آبان 93

2

مجید بهرامی- بازیگر تئاتر

سرطان خون

37سال

24 آبان 93

3

مرتضی پاشایی- خواننده پاپ

سرطان معده

30سال 

23آبان 93

4

حسین معدنی- مربی والیبال

سرطان پانکراس

43سال

10مرداد 93

5

محمدرضا لطفی- نوازنده سه تار

سرطان استخوان

68سال

12اردیبهشت 93

6

سارا بنی‌صدر- بازیگر تئاتر عروسکی

نوع سرطان اعلام نشده

41 سال

7 شهریور 93

7

ماه گل مهر- بازیگر تئاتر

سرطان ریه

36سال

3اردیبهشت 93

8

مرتضی شکرانه- داور بین المللی فوتسال

سرطان معده

40 سال

9 شهریور 93

9

محمود استادمحمد- کارگردان تئاتر

سرطان کبد

63سال

3مرداد 92

10

فهیمه رحیمی- نویسنده

سرطان معده

61سال

28خرداد 92

11

پروین میکده- بازیگر

سرطان کبد

78سال

19 اسفند 92

12

ناصر فروغ جعفری- بازیگر

سرطان خون

63سال

17مهر 92

13 

ایرج قادری- کارگردان

سرطان ریه

77سال

17اردیبهشت 91

14

ناصر حجازی- پیشکسوت فوتبال

سرطان ریه

62سال

2خرداد 90

15

بابک معصومی- بازیکن فوتسال

سرطان خون

39سال

19مرداد 90

 

 سرطان واقعا در ایران کم است؟
سرطان در ایران کمتر از 10درصد مرگ و میرها را باعث می شود و این در حالی است که به گواه آمارهای موسسه تحقیقات سرطان بریتانیا، یک هشتم از مرگ های کل دنیا، یعنی 12.5 درصدشان به دلیل سرطان رخ می دهد. از این جهت ایران شاید کشوری باشد که «بروز» سرطان (یعنی نمونه های جدید ابتلا به این بیماری در سال) در آن پایین است اما «شیوع» این بیماری (یعنی میزان موارد جدید و قدیمی مبتلا به این بیماری) بالا است.

دکتر ملک زاده، معاون پژوهشی وزارت بهداشت معتقد است: «بروز و شیوع با یکدیگر متفاوت است، بروز سرطان در ایران نسبت به کشورهای غربی گاهی به یک پنجم و یا یک ششم می رسد یعنی آن ها قریب به 5-6 برابر ما اغلب سرطان ها را دارند. اما آن ها توانسته اند با تجربه 50 ساله خود کاری کنند که روند رو به رشد سرطان را کند کنند و حتی به نزول برسانند، اما ما این کار را نکردیم.»

آن طور که دکتر ملک زاده می گوید، آمارهای منتشر شده از سوی سازمان بهداشت جهانی، نشان می دهد که شیوع سرطان در ایران در سال 2013به ازای هر 100 هزار نفر، 134 نفر است و این در حالی است که آمار متوسط ابتلا به سرطان در همه کشورهای دنیا به ازای هر 100 هزار نفر 188 نفر است. اما از آنجایی که سرطان بیماری افراد مسن است و امید به زندگی در ایران در حال بالا رفتن است، بروز سرطان بیشتر به چشم می آید.

چه سرطانی کجا شایع است؟
طبق آخرین گزارش سالانه از آمار سرطان (که البته مربوط به سال ۸۸ است) سرطان پستان در زنان ایرانی رتبه اول و سرطان معده در مردان در رده بالاتر سرطان‎های مردانه قرار دارد. سرطان پستان با شیوع 10 تا 15 درصدی اش در حالی 40 هزار زن ایرانی را درگیر کرده که این رقم برای زنان دیگر نقاط جهان 2 تا 2.5 درصد است. حتی مدتی قبل وزارت بهداشت آماری منتشر کرد که نشان می داد سن متوسط مراجعه کنندگان مبتلا به سرطان پستان حدود 10سال کمتر از دیگر کشورها است.

به جز این ها، سرطان معده، پوست، روده بزرگ، خون، ریه، مری، استخوان، اعصاب مركزی و غدد لنفاوی هم از رایج‌ترین سرطان‌ها در میان ایرانی ها هستند. البته توزیع این سرطان ها در مناطق مختلف کشور متفاوت است. در شمال ایران سرطان‌های گوارشی به خصوص سرطان معده و مری، بیش از سرطان‌های دیگر شایع است. آنقدر که در گیلان در 50 سال گذشته شیوع آن 3برابر شده است. در مركز و جنوب كشور سرطان معده زیاد است و بعد از آن، سرطان‌های استخوان، خون و پروستات قرار دارند.

سرطان روده که معمولا در افراد بالای 50 سال دیده می‌شود، در ایران مردان زیر 50 سال زیادی را درگیر می کند و سرطان پروستات، به عنوان یکی از پرتلفات ترین سرطان های مردان ایرانی، هر سال 33درصد از جمعیت را مبتلا می‌کند.

چرا سرطان می گیریم؟
معاون پژوهشی وزارت علوم می گوید که عوامل شیوع سرطان در ایران، مصرف دخانیات و از آن مهم تر تریاک است. مصرف غذاهای خیلی شور، مصرف نکردن سبزیجات و میوه ها، مصرف نکردن آجیل، تنبلی و ورزش نکردن، چاقی و پرخوری و برخی عفونت های ویروسی و میکروبی هم در رده های بعدی قرار دارند.

اما گمانه زنی های درباره دلایل رشد سرطان در ایران به همین جا ختم نمی شود. هر معضلی که این روزها جامعه را درگیر می کند، می تواند علت سرطان لقب بگیرد. از پیر شدن هرم جمعیتی و مصرف پالم گرفته تا بنزین پتروشیمی و پارازیت ها که حالا بهانه یک مجادله بی پایان شده اند. در این جدول تعدادی از عوامل تهدید کننده سلامت ایرانی ها و برخی از اظهارات کارشناسان را درباره آنها می خوانید:

 

ردیف

عامل سرطان‌زا

اظهارنظرها

1

آلودگی هوا و ذرات معلق

محمدرضا قوام نصیری، رئیس  انجمن رادیوتراپی و آنکولوژی: سرطان خون در بین کودکان به دلیل آلودگی هوا شایع شده است.

محمد حسین قربانی سخنگوی کمیسیون بهداشت و درمان مجلس: از تبعات آلودگی هوا در تهران این است که 30 درصد نوزادان متولد شده درپایتخت به بیماری‌های گوارشی و آسم مبتلاهستند.

دکتر اسماعیل اکبری رئیس مرکز تحقیقات سرطان: تاکنون جرات بیان اثرات مضر آلودگی هوا بر بروز سرطان را نداشتیم ولی مطالعات انجام شده در دنیا نشان می‌دهد که آلودگی هوا و ذرات معلق در بروز سرطان موثر است.

2

پارازیت

هاشمی، وزیر بهداشت: مستندات علمی برای سرطان‌زا بودن پارازیت وجود ندارد که بدانیم باعث سرطان می‌شود یا خیر اما آن چیزی که مشخص است، این است که پارازیت خوب نیست و برای سلامت انسان مضر است. 

سعید متصدی معاون محیط زیست انسانی سازمان حفاظت محیط زیست: بحث سرطانزا بودن پارازیت ها بارها مورد بررسی قرار گرفته است و احتمال بروز این بیماری به علت تاثیر پارازیت ها در انسان وجود دارد.

3

بنزین پتروشیمی

رشیدی رئیس مرکز ملی هوا و اقلیم محیط زیست: حلال‌های صنعتی پتروشیمی‌ها سرطان‌زا است.

عباس کاظمی معاون وزیر نفت: یکی از دلایل افزایش سرطان در کلانشهرهای کشور عرضه بنزین پتروشیمی‌ها است.

4

پالم

رسول خضری عضو هیات رئیسه کمیسیون بهداشت و درمان مجلس: پالم دارای اسید چرب اشباع شده است و همین عامل منجر به شیوع سرطان‌های مختلف بین افراد می‌شود.

رسول دیناروند، رئیس سازمان غذا و دارو: روغن پالم آسیب زا است و به بروز سرطان کمک می کند. 

5

آلودگی غذایی

محسن مروتی، عضو هیات علمی موسسه تحقیقات گیاه پزشکی: میوه‌های آلوده به سموم، باعث بروز سرطان‌ و ناباروری می شوند.

دهقانی، نماینده سابق مجلس: محصولات کشاورزی به دلیل استفاده از سموم شیمیایی زیاد، سرطان‌زا شده‌اند و هرسال 70 تا 90 هزار بیمار به آمار سرطانی‌های کشور اضافه می‌شوند که یک سوم آنها از این بیماری می‌میرند. این در حالی است که 30درصد از بیماران سرطانی بر اثر محصولات کشاورزی مسموم دچار این بیماری شده اند و ایران را در اولین رتبه سرطان معده در جهان قرار داده اند.

شهریاری، رئیس کمیسیون بهداشت و درمان مجلس: کودهای شیمیایی و سمومی که در تولید محصولات کشاورزی بکار می‌رود به دلیل ماندگاری بالا از عوامل بروز سرطان بین افراد جامعه است.

6

مصرف دخانیات

هومان نارنجی ها پژوهشگر حوزه ی اعتیاد: سم های موجود در ترکیب سیگار عامل سرطان زایی بویژه در قسمت ریه و کانال های گوارشی افراد معتاد به این ماده ی دخانی است.

دکتر ملک زاده معاون پژوهشی وزارت بهداشت: یکی از عوامل شیوع سرطان در ایران، مصرف دخانیات و از آن مهم تر تریاک است.

7

کم تحرکی

دکتر ملک زاده معاون پژوهشی وزارت بهداشت: تنبلی و ورزش نکردن، چاقی و پرخوری عامل مهمی در ابتلا به سرطان در ایران است.

دکتر بهرام مفید، عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی: کیفیت نگهدارنده های غذاهای آماده، آلودگی هوا، استرس و تحرک کم باعث افزایش سرطان در کشور شده است.

 اخبار اجتماعی - خبرآنلاین