کودکان
2 دقیقه پیش | با بطری نوشابه برای پسر کوچولو هواپیما بسازیدبه جای خریدن اسباب بازی های گران قیمت ، می توانید با استفاده از ابزاری که در خانه در اختیار دارید اسباب بازی هایی با کمک فرزندان خود بسازید که هم در هزینه ها صرفه جویی می ... |
2 دقیقه پیش | از رایحه درمانی نوزادان بیشتر بدانیدآیا شما می خواهید برای مراقبت از نوزاد خود، یک رویکرد جامع تری را انتخاب کنید؟ آیا شما به عنوان یک پدر و مادر به دنبال درمان های طبیعی برای بچه های کوچک خود هستید؟ آیا می ... |
چرا کودکم دروغ میگوید؟
همه ما گاهی ممکن است دروغ بگوییم و با تغییر واقعیت سعی در توجیه رفتارهایمان داریم، اما اگر دروغ کوچکی از کودکانمان بشنویم به شدت آزرده شده و عصبانی میشویم، اما حقیقت این است که تا ۳ یا ۴ سالگی کودکان واقعا نمیدانند دروغ چیست و تشخیص مرز بین واقعیت و خیال برایشان مشکل است.
در این سنین دروغگویی با سنین بالاتر متفاوت است، کودکان در دوره نوپایی واقعا دروغ نمیگویند بلکه آنچه ما از آنها میشنویم و دروغ مینامیم ممکن است دلایل مختلفی داشته باشد؛ اول اینکه ممکن است آنها در این سن قوه تخیل قوی داشته باشند و در واقع در دنیای آنها واقعیت و تخیل در هم تنیده و ممکن است کودک هر آنچه به ذهنش میرسد به زبان بیاورد. خلق داستانهای تخیلی و به ظاهر دروغین توسط یک کودک 3-2 ساله نمایانگر قدرت خلاقیت ذهن کودک است.
دلیل دیگر میتواند فراموشی باشد. وقتی کودک ۲ ساله روی دیوار خط خطی کرده و بعد میگوید که کار او نیست، دروغ نمیگوید. او واقعا به یاد نمیآورد که این کار را کرده باشد یا برای او مهم نیست که چه کسی عروسکش را برداشته، تنها چیزی که میداند این است که آن عروسک را میخواهد و ممکن است اولین اسمی که به ذهنش میآید را به زبان بیاورد، او دروغ نمیگوید، فقط حافظه کوتاهی دارد و به خوبی نمیتواند وقایع را به خاطر بسپارد. دلیل سوم چیزی است که در علم روانشناسی کودک از آن به عنوان «سندرم فرشته» یاد میکنند.
کودکان تا 4 سالگی بر اساس خشنودی والدینشان رفتار میکنند، یعنی هر کاری که مادر و پدر را خوشحال کند خوب است و هر کاری که آنها را عصبانی کند بد. بنابراین هیچ تعجب نکنید اگر کودکتان با لب و دهان آغشته به مربا مستقیم به شما نگاه کند و بگوید اصلا روحش از وجود مربا خبر ندارد، یا مثلا کودک فکر میکند اگر به مادر بگوید شیشه شیر را زمین ریخته مادرش عصبانی میشود پس بهتر است بگوید که او شیر را زمین نریخته یا شاید تقصیر را گردن دوست خیالیاش بیندازد. او دروغ به معنای واقعی دروغ را نمیشناسد بلکه تنها سعی دارد طوری رفتار کند که والدینش خشنود باشند. تا حدود ۷ سالگی کودکان واقعا دروغ را نمیشناسند و مرز بین حقیقت، دروغ و افسانه برایشان بیمعنی است و از این سن به بعد است که با تشخیص بد بودن این رفتار، دروغگویی میتواند به یک ویژگی شخصیتی تبدیل شود.
چه باید کرد؟
مطمئنا شما نمیخواهید دروغگویی را در فرزندتان تقویت کنید، پس بهتر است با این رفتارهای او که تا ۴ سالگی طبیعی است منطقی برخورد کنید. به او اجازه بدهید داستانپردازی کند و بعد با بیانی ساده مرز بین واقعیت و تخیل را مشخص کنید. حتی زمانیکه برایش قصه میخوانید یا کارتون میبیند هم میتوانید این کار را بکنید و مثلا به او بگویید خیلی از وقایعی که در کارتون میبیند امکان وقوع ندارد، مثلا یک سگ نمیتواند زیر غلتک برود و مثل کاغذ پهن شود و دوباره به حالت اول برگردد یا اینکه سوپرمن اگرچه در کارتونها و افسانهها وجود دارد ولی انسان واقعی قادر به پرواز کردن نیست.
با عکسالعملهای تند باعث دروغگویی کودک نشوید. وقتی با لحن تهاجمی از کودک درباره کار بدش توضیح میخواهید در حقیقت کودک را به سمت دروغ گفتن سوق میدهید، چرا که او از روی ترس از راستگویی یا برای رهایی از تنبیه و مجازات دروغ گفتن را انتخاب میکند. در این شرایط حتی راستگوترین کودکان هم دروغ میگویند و هر قدر ترس از مجازات بیشتر باشد، اصرار کودک در دروغ بیشتر خواهد بود. هیچ وقت کودک را متهم نکنید و به جای سوالهای مستقیم بهتر است در لفافه حرف بزنید تا کودک به جای انکار دست به اعتراف بزند، مثلا «نمیدونم کی این شیشه شیر رو زمین ریخته! کاش بیاد و کمکام کنه با هم تمیزش کنیم!» استفاده از جملات خبری هم کارآمدتر از توضیح خواستنهای پیدرپی است.
مثلا به جای اینکه با لحن تهاجمی از کودک بپرسید «کی این شیشه شیر رو زمین ریخته؟ تو بودی؟» بهتر است جمله خبری به کار برده و این گونه موضوع را مطرح کنید که «از دستت ناراحت شدم، چون مواظب نبودی و شیشه شیر رو انداختی زمین!»
قوانین خشک و سخت و تکالیف سنگین و توقع بیش از حد از کودک 4-3 ساله را در خانه فراموش کنید، چون ممکن است کودک شما را سردرگم کرده و نتواند آنها را دنبال کند و برای اینکه شما را ناامید نکرده باشد دست به دامن دروغ بشود.
تنبیه و پاداش مجزایی برای دروغگویی و راستگویی در نظر بگیرید، اما تنبیه نباید آنقدر شدید باشد که برای رهایی از آن کودک دروغ بگوید. برای جلوگیری از دروغگویی کودک، الگوی رفتاری خوبی برای او باشید. کودکان بسیاری از آموزشها را به صورت تقلیدی از اطرافیان یاد میگیرند و والدین نخستین کسانی هستند که کودک از آنها تقلید میکند.
منبع:shahrzadpress.com
ویدیو مرتبط :
چگونه با کودکم رفتار کنم/کتابنامه
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
کودکم شب ها کابوس می بیند!
در این حالت کودک به علت دیدن خوابهای ترسناک از خواب بیدار میشود و اغلب بخشی از خوابی که موجب ترس وی شده و یا تمامی آن را به یاد میآورد.
در این زمان کودک اکثرا در رختخواب خود مینشیند و فریاد میکشد و یا گریه میکند و یا به طرف اتاق خواب و تخت والدین میآید و از آنها تقاضای کمک میکند. گاهی هم ممکن است کودک دچار وحشت شبانه در خواب شود و با صدای بلند در خواب داد بکشد و گریه کند اما از خواب بیدار نشود.
علل کابوس
علل و موجبات اصلی کابوسها ممکن است بر اثر رویدادها و مسائل ترسناکی باشد که کودک در طی روز در تلویزیون میبیند یا در داستانها و کتابها میخواند و یا اطرافیان تعریف میکنند و یا اصولا مسئلهای باشد که کودک خود شخصا با آن رو به رو است مانند:
دعواها ، مشکلات احساسی و در بچههای بزرگتر مشکلات در مدرسه و شاید سختی تکالیف درسی و غیره. همچنین کابوسهای کودک میتواند تاثیراتی از اعمال روزانه باشد، یک روز فشرده و سخت میتواند باعث کابوس هنگام خواب شود.
البته خوابهای وحشتناک میتواند از تخیل کودک هم شکل بگیرد بدون اینکه معنای خاصی داشته باشد. در بچههای کوچک این خوابها قسمتی از رشد آنهاست و وقتی از خواب میپرند بلافاصله به خواب میروند و در فردا آن روز چیزی به یاد نمیآورند. هر کابوسی به این معنی نیست که مسئلهای وجود دارد. در کودکان تب ، مریضی ، زیاد یا دیر خوردن غذا میتواند نقش مهمی در کابوس داشته باشد.
نحوه برخورد والدین با کابوس
نحوه بر خورد والدین هنگام دیدن خوابهای وحشتناک به این گونه است که:
هنگامی که کودکی در دل شب فریاد کشید، بی آن که از خواب بیدار شود، باید او را نوازش کرد و آرام در گوشش لالایی نجوا کرد و در این هنگام نباید کودک را حتیالامکان از خواب بیدار کرد. اما زمانی که کودکتان از صدای فریاد خودش بیدار شد، همچنان وحشت زده و ترسیده است او را در آغوش بگیرید و یک لیوان آب به او بدهید و او را نوازش کنید و با صدای آهسته برایش تعریف کنید که این فقط یک خواب بود و گذشت، آنچه که دیدی همه در خواب بود.
حتی اگر کودک معنی واژه رویا را هنوز یاد نگرفته باشد، طنین آرام بخش صدایتان او را تسکین خواهد داد و به او خواهد فهماند که آنچه که دیده واقعیت نداشته است، و اگر کودک باز هم بیقراری کرد میتوان چراغ را روشن کرد و گفت بیا به دنبال آن چیزی که میترسی بگردیم و یا به او بگوییم چراغ را برایت روشن میگذارم.
البته امکان دارد که در بعضی موارد ، صحنههایی از آن کابوس وحشتناک در ذهنش دوباره تکرار شود و از ترس اینکه دوباره آن منظرههای وحشتناک را ببیند از رفتن به رختخواب امتناع ورزد، توصیهای که در این زمان وجود دارد این است که موضوع خوابی را که کودک عنوان میکند را به شکل دیگری به پایان برسانیم به این شکل که مثلا اگر خواب اژدها را دید به او بگوییم که در انتها تو شمشیری داشتی و اژدها را کشتی.
سعی کنید وقتی کودک خواب ترسناک میبیند و به طرف تخت شما میآید او را به تخت خودش باز گردانید چون بعدا خیلی مشکل است که شبهای بعد در اتاق خودش به خواب رود و سعی کنید پیش کودک تا به خواب رفتن وی بمانید و بعد اتاق او را ترک کنید.
هنگامی که احساس میکنید دیدن کابوس در کودکتان به علت این است که ذهنش مشغول مسئلهای است باید دقت کنید که چه چیزی در زندگی کودک تغییر یافته است. البته باید از خود کودک کمک گرفت و یک سئوال باز و دقیق پرسید مثلا دیشب چه خوابی دیده بودی؟ یا دقیقا از چه چیزی میترسی؟ و بگذاریم خودش تعریف کند و سعی کنیم بین صحبتهایش حرف نزنیم با دقت گوش کنیم.
زیرا کودک با این عمل ما احساس خواهد کرد که وی را درک میکنیم. البته در کودکانی که کوچکتر هستند نباید انتظار داشته باشیم که خوابشان را واضح بتوانند بیان کنند زیرا کودکان در سنین پائین نمیتوانند دقیقا خوابی را که دیدهاند به روشنی برای دیگران تعریف کنند و فقط ممکن است یک لغت بگویند مثل: زن بد جنس یا سگ بزرگ. در این صورت باید به آنها گفت که در واقعیت و در اتاق او چیزی وجود ندارد و میتوان به همراه کودک همه جای خانه را جستجو کرد
پیشگیری
شبها سعی کنید همیشه یک چراغ خواب در اتاق کودک روشن باشد و در تاریکی قبل از اینکه کودک به خواب رود به وسایل در اتاق کودک نگاه کنید که بد نمانده باشد مثلا سایه یک صندلی ممکن است برای کودک ایجاد ترس کند. و یا میتوان یک عروسک به کودک داد و یا در اتاق او آویزان کرد و به او بگویید که این عروسک جلوی خوابهای بد را میگیرد.
سعی کنیم کودکان قبل از به خواب رفتن فیلمهای خشن و ترسناک نبینند و یا بازیهای خشن و هیجان انگیز انجام ندهند، سعی کنید قبل از به خواب رفتن کودک برایش قصه بخوانید (البته نه قصه های هیجان انگیز) و یا یک مسئله که برای کودک جالب است برایش تعریف کنید و به او بگویید: امیدوارم امشب در موردش خواب ببینی. شما میتوانید یک موقعیت روحی خوب و آرامش قبل از خواب ، برای کودکتان ایجاد کنید.