کودکان


2 دقیقه پیش

با بطری نوشابه برای پسر کوچولو هواپیما بسازید

به جای خریدن اسباب بازی های گران قیمت ، می توانید با استفاده از ابزاری که در خانه در اختیار دارید اسباب بازی هایی با کمک فرزندان خود بسازید که هم در هزینه ها صرفه جویی می ...
2 دقیقه پیش

از رایحه درمانی نوزادان بیشتر بدانید

آیا شما می خواهید برای مراقبت از نوزاد خود، یک رویکرد جامع تری را انتخاب کنید؟ آیا شما به عنوان یک پدر و مادر به دنبال درمان های طبیعی برای بچه های کوچک خود هستید؟ آیا می ...

بچه‌های طلاق: در کدام سن؟ کدام نیاز؟ کدام آسیب؟



بچه‌های طلاق,آثار طلاق

 بچه‌های طلاق: در کدام سن؟ کدام نیاز؟ کدام آسیب؟

 آسیب های روانی «کودکان طلاق» باعث می شود برخی از همسران با وجود مشکلات فراوان در زندگی مشترک ترجیح دهند طلاق نگیرند، چرا که در صورت جدایی آینده تیره ای در انتظار فرزندان آن هاست. از طرفی والدینی که مجبور به طلاق شده اند، همیشه در پس ذهن خود نگرانی و دغدغه دارند که آینده فرزند آن ها چه طور خواهد شد و آیا در شرایطی که آن ها طلاق گرفته اند و فرزندان شان برچسب کودکان طلاق دارند می توان به آینده آن ها امیدی داشت؟
اگر چنین سوالی را از هر فرد متخصص و آگاهی بپرسید به شما خواهد گفت کیفیت ارتباط کودکان با والدین آنها مهم ترین عاملی است که می تواند میزان عوارض طلاق برکودکان را تعیین کند و آینده کودکان را روشن یا تیره سازد. اما قدم اول برای داشتن ارتباطی مناسب با کودکان بعد از طلاق، آگاهی داشتن از نیازهای کودکان در سنین مختلف و برنامه ریزی بر مبنای نیازها و ویژگی هاست.«سپیده دانایی» در گزارشی اشاره ای مختصر به این موضوع در چهار گروه سنی داشته است که در ادامه می خوانید:
۳ تا ۶ سال "سال های پیش از دبستان"
چه ویژگی هایی دارند؟ در این سن بچه ها توانایی های شناختی، زبانی و ارتباطی خود را تقویت می کنند. اگر جدایی والدین با درگیری های کمی همراه باشد یا حداقل به کودک منتقل نشود و از سویی ارتباط او با والدین حفظ شود کودک می تواند به مهدکودک برود و رشد منظم و خوبی داشته باشد و اعتماد به نفس و عزت نفس او نیز حفظ شود.
عوارض طلاق: زمانی که بچه ها از اختلافات والدین سر درنمی آورند.مشکل آغاز می شود. تأخیرهای رشدی یا بازگشت به دوره های قبل در زمینه توالت رفتن، خوابیدن یا غذا خوردن می تواند در این شرایط مشاهده شود. افسردگی نیز در این گروه سنی می تواند روی دهد. کابوس های شبانه از دیگر مشکلات بچه ها در این گروه سنی است. آسیب به اعتماد به نفس یا بروز رفتارهای پرخاشگرانه یا اضطرابی نیز ممکن است در بچه ها دیده شود. بچه ها در این سن نگران والدین خود هستند و دوست دارند از آن ها مراقبت و آن ها را برای خود حفظ کنند.
نکاتی که باید به آن ها توجه شود:
* بچه های بالاتر از سه سال به خوبی می توانند شبی را نزد والد دیگر خود بگذرانند و به مشکلی بر نخورند. البته اگر قرار باشد این تغییرات با فواصل کوتاه و پی درپی روی دهد احتمال بروز مشکل وجود دارد.
* قوانین و نظم در خانه هر کدام از والدین بهتر است مشابه باشد برای این منظور لازم است حتماً در مورد برنامه های تغذیه، خواب، وضعیت پزشکی، دستشویی رفتن، ارتباطات اجتماعی و عاطفی او و دیگر مسائل با همسر سابق خود گفت وگو کنید.
* بچه ها در این دوره سنی برای خود خواسته هایی دارند و خودشان هم ممکن است اعمال نظر کنند، نظر آن ها را محترم بشمارید و سعی کنید آن را در برنامه ریزی برای ملاقات با والدین دخالت دهید.
بدو تولد تا ۳ سالگی
چه ویژگی هایی دارند؟ مهم ترین نکته در این سن اعتماد کودکان به اطرافیان و دنیای بیرون است. در پایان سه سالگی انتظار این است که کودک بتواند خودش را جدای از والدین و مراقبان در نظر بگیرد، از نظر هیجانی تا حدی خودش را بشناسد و از فوران اولیه هیجانات خارج شده باشد، مهارت های کلامی برای برقراری ارتباط بیابد و آموزش دست شویی رفتن در او پایان پذیرفته باشد. در این محدوده سنی بچه ها نیاز دارند بتوانند اتفاقات اطراف خود را پیش بینی کنند.
عوارض طلاق: در این دوره در صورتی که برنامه روزانه و باثبات بچه ها به شدت به هم بریزد یا طلاق والدین پرتنش باشد می تواند با عوارضی چون بازگشت بچه ها به رفتارهای سنین پایین، مثل خیس کردن خود یا انگشت مکیدن همراه باشد، علاه بر این می تواند اختلال در خواب و تحریک پذیری در این بچه ها دیده شود.برخی بچه ها ممکن است علائم افسردگی را از خود نشان دهند، به ویژه که غالب آنها توان بیان کردن دقیق احساسات و خواسته های خود را ندارند.میگناir اضطراب جدایی که در این گروه سنی به صورت معمول تا حدی دیده می شود در این گروه از بچه ها می تواند شکلی اغراق شده به خود بگیرد.در این شرایط اگر والدین که از هم جدا شده اند نیز دچار افسردگی شوند، احتمالاً مراقبت های اولیه از کودکان می تواند مختل شود. باید توجه داشت بچه های این گروه سنی از نظر اختلال در رشد بسیار آسیب پذیر هستند.
نکاتی که باید توجه داشت:
* تا هجده ماهگی دقت شود برنامه مراقبتی کودک تغییری نکند و فقط یک نفر از او مواظبت کند. ثبات مراقبت در این سن برای ایجاد اعتماد در بچه ها اهمیت بسیاری دارد.
* در زیر یک سالگی، زمانی که کودک با والد دیگری که پیش او زندگی نمی کند، می خواهد سر کند، فقط در حد چند ساعت باشد و برای خواب دوباره نزد همان والد ثابت خود برگردد.
* در محدوده هجده ماهگی تا سه سالگی با توجه به افزایش توانایی شناختی کودک و حافظه او می تواند برای یک شب در هفته نزد والد دیگر برود.
اگر می خواهید فرزند شما آسیب کمتری بعد از طلاق ببیند سعی کنید برنامه هایی که برای او در خانه هر کدام از والدین در نظر دارید کاملا مشابه هم باشد.
برنامه هایی مانند زمان خواب ، نوع و میزان تغذیه، تفریح، بازی و سرگرمی، تماشای تلویزیون و ...
برای این منظور لازم است قبل از آن‌که فرزندان شما با دو برنامه متفاوت درگیر شوند با همسر سابق خود به گفت و گو بنشینید و در این با ره به یک جمع بندی کلی برسید
در ضمن به یاد داشته باشید اگر فرزند شما در سنین نوجوانی است حتما باید برنامه ریزی برای حضور در خانه هر کدام از والدین با مشورت او باشد. برخی از بچه ها ترجیح می دهند بیشتر در خانه یکی از والدین باشند تا از این طریق راحت تر بتوانند با دوستان خود ارتباط برقرار کنند. البته حواس تان باشد برخی از بچه ها موضوع حضور در خانه هر کدام از والدین را تبدیل به موضوعی برای تحت فشار قرار دادن والد دیگر می کنند و از این طریق به دنبال عملی کردن خواسته های خود هستند.
۱۳ تا ۱۷ سالگی "سال های نوجوانی"
چه ویژگی هایی دارند؟ مهم ترین تغییر در دوران نوجوانی استقلال و خودمختاری نوجوانان است. در این سن نوسانات خلقی، لجبازی یا عدم اطاعت از دستور بزرگ ترها دیده می شود که البته بخشی از آن به هویت یابی نوجوانان بازمی گردد. باورها، تفکرات و اصول اخلاقی بچه ها در این سنین می تواند تغییر کند.
عوارض طلاق: زمانی که طلاق در این دوره روی می دهد احساسات و هیجانات متفاوتی را نوجوانان تجربه می کنند. خشم، احساس گناه و نگرانی از آینده خود و خانواده از شایع ترین مواردی است که آن ها را مشغول خود می سازد. اگر قرار باشد والدین اختلافات خود را جلوی آن ها بیان کنند، ممکن است نوجوان از هر دو والد دوری کند و بین خود و آن ها فاصل بیندازد. اگر درگیری ها در خانه شدید باشد ممکن است افسردگی، خودکشی، سوء مصرف مواد، افت تحصیلی و رفتارهای پرخاشگرانه در این بچه ها دیده شود.
نکاتی که باید توجه کرد:
* نوجوانان به دلایل گوناگون ممکن است بخواهند از هر دو والد دوری کنند، در این شرایط در عوض فشار آوردن بیشتر سعی کنید کمی آن ها را درک کنید یا از نزدیکان معتمد یا مشاور بخواهید به فرزندتان کمک کند تا فاصله او با شما بیشتر از این نشود.
* برنامه ریزی برای حضور در خانه هر کدام از والدین در این سن باید با مشورت نوجوانان باشد. برخی از بچه ها ترجیح می دهند بیشتر در خانه یکی از والدین باشند تا از این طریق راحت تر بتوانند با دوستان خود ارتباط برقرار کنند. البته حواس تان باشد برخی از بچه ها موضوع حضور در خانه هر کدام از والدین را تبدیل به موضوعی برای تحت فشار قرار دادن والد دیگر می کنند و از این طریق به دنبال عملی کردن خواسته های خود هستند.
* اگر بیش از یک فرزند در این سن داشته باشید ممکن است برای برنامه ریزی ها دچار مشکل شوید. چرا که هر کدام از آن ها اصرار دارند مطابق نظرشان عمل شود. در این شرایط با گفت وگو مسئله را حل کنید تا رابطه شما وارد لجبازی نشود.
۶ تا ۱۲ سالگی "سال های دبستان"
چه ویژگی هایی دارند؟ در این دوره سنی بچه ها می توانند انضباط اجتماعی را درک کنند و با قوانین به خوبی کنار بیایند. از سویی ارتباط با همسالان اهمیت بسیاری دارد. مشارکت در کارهای گروهی یکی از موضوعات مهم در این گروه سنی است. طی این دوره بچه ها می توانند احساسات خود را بهتر بشناسند و از نظر شناختی رشد قابل توجهی دارند. آن ها می توانند در حوزه های مختلف ورزشی، هنری، شناختی و... مهارت کسب کنند. زمانی که بتوانند عملکردی خوب در مدرسه، گروه های بازی و همسالان و خانواده داشته باشند، عزت نفس شان افزایش می یابد.
عوارض طلاق: در سال های ابتدایی دبستان ممکن است، بعد از طلاق، کودک احساس غم و ناراحتی کند و دلش برای دیگر اعضای خانواده تنگ شود. اما در سال های بالاتر احساس خشم یا احساس گناه هم می تواند دیده شود. ممکن است کودک احساس کند در طلاق مقصر است، به ویژه اگر اختلافات مربوط به حضانت او نیز وارد ماجرا شود. این گروه از بچه ها علایم گسترده ای را می توانند نشان دهند. از افت درسی بگیرید تا مشکلات ارتباطی با همکلاسی ها و دوستان و از مشکلات خواب تا تغذیه و افسردگی و خشم و... در این سن، بچه ها از اختلافات به شدت آسیب می بینند و اگر یکی از والدین افسرده باشد رفتارهای مراقبتی می تواند در کودک افزایش یابد.
نکاتی که باید توجه داشت:
* بچه ها در این سن خودشان نظراتی خاص برای حضور در خانه هر کدام از والدین دارند. شاید آن ها بخواهند به صورت مساوی در خانه هر کدام از والدین باشند. اما واقعیت این است که حضور مساوی نه ممکن است و نه می تواند چندان مفید باشد. با توجه به این که وسایل مدرسه بچه ها زیاد است امکان جابه جایی به میزان زیاد وجود ندارد.
* استفاده از بچه ها به عنوان پیام رسان یا جاسوس یکی دیگر از خطراتی است که ممکن است در این دوره روی دهد. چرا که بچه ها آن قدر بزرگ هستند که بتوانند پیغام ببرند یا گزارش دهند و البته آن قدر کوچک هستند که نمی توانند در مقابل پدر و مادر نه بگویند. اما یادتان باشد این کار می تواند عوارض زیادی برای کودک داشته باشد.

منبع:pardad.ir


ویدیو مرتبط :
دکتر رضا ناظری-آسیب های بعد از طلاق(قسمت اول)

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

طلاق و برخورد صحیح با بچه ها



 

 

طلاق و   برخورد صحیح با بچه ها

 

عوامل استرس زای متعدد،عدم توانایی برای مدارا با موقعیت های مختلف،مشکلات و بیماری های روانپزشکی معمولاً عمده ترین دلایل طلاق هیستند.


آنچه از نظر یک درمانگر و روانپزشک کودک و نوجوان برای مداخله اهمیت دارد این است که:


* بچه ها باید مراقبت شوند.

*نباید بچه ها قربانی اختلاف والدین شوند و به عنوان گره یا وسیله ای جهت رسیدن به اهداف واالدین استفاده شوند.



مسائل و مشکلات پس از طلاق:


معمولآ پس از طلاق شرایطی پیش می آید که باید به نحوی با آنها مدارا شود.عمده ترین مواردیکه شخص پس از طلاق مجبور به مدیریت آنهاست شامل موارد زیر است:


* فراهم نمودن مقدمات، شرایط و امکانات یک زندگی جداگانه و جدید.

* مدیریت روش های تربیت فرزندان و مدارا با نیازها و حالات هیجانی آنها.

* مدیریت موارد ناگهانی و اورژانسی

* شرایط انتقال کودک بین والدین

* توزیع مجدد امکانات اقتصادی.

* مدارا با مسائل اجتماعی و فرهنگی.


معمولاً ماه های اولیه طلاق زمان سختی است.زمان احساسات و رفتارهای هیجانی شدیدو غیرمنطقی نسبت به طرف مقابل. ممکن است والدین آنقدر درگیر شرایط سخت پس از طلاق و مدیریت مسائل و مشکلات آن باشند که نقش و مهارت های والدی آنها کاهش یابد.آنها در روش های تربیتی خود ناهماهنگ و غیرقابل پیش بینی می شوند و کمتر می توانند تربیت صحیح را اعمال کنند. نزاع والدین ممکن است فرزندان را مضطرب کند و فکر کنند که باید جانب یکی را بگیرند و ارتباطشان را با والدین طرف مقابل قطع کنند.گ

 

اه نیز برخی از استرس ها و ناراحتی ها در خانواده وجود داشته که پس از طلاق وقتی یکی از والدین خانه را ترک می کند،کاهش می یابد. مثل پرخاشگری،الکلیسم،آزار عاطفی و هیجانی.مسئله دیگر این است که والدین و فرزندان مجبورند با فشارهای اجتماعی و فرهنگی مدارا کنند.در مورد مسائلی که به طور تأخیری در پدیده طلاق دیده می شود می توان به مواردی چون ازدواج مجدد یکی از والدین یا هر دو اشاره کرد که کودک مجبور است با این قضیه تطابق برقرار کند. به نظر می رسد والدین نباید در انجام این تصمیم عجله کنند و اجازه دهند کودک مرحله به مرحله تطابق لازم را برقرار کنند.

 

تاثیر طلاق روی کودکان:


طلاق می تواند طیف گسترده ای از حالات هیجانی،فکری و رفتاری را در کودکان ایجاد کند که به عوامل مختلف بستگی دارد.از جمله:سرشت،ذات و شخصیت کودک،میزان آسیب پذیری یا مقاومت و تاب آوری او،وجود یا عدم وجود بیماری روانپزشکی،سن کودک،شرایط زندگی خانوادگی قبل از طلاق،نحوه برخورد والدین با پدیده طلاق و دخالت ندادن فرزندان در روابط خودشان،چگونگی شرایط و فرآیند طلاق ( مثل حضور در دادگاههای متعدد، نزاع و درگیریهای متعدد بین خانواده ها و انتقام جویی و...)، وجود سیستم های حمایتی و برقرار شدن هرچه سریعتر شرایط زندگی عادی کودک پس از طلاق و...


نیمی از بچه های طلاق ارتباطشان با یکی از والدین قطع می شود و از حمایت و علاقه و توجه او محروم می شوند.

 


نگرش کودکان نسبت به طلاق والدین:


عده ای از بچه ها طیفی از احساسات منفی را نسبت به یکی از والدین یا هر دوی آنها دارند. احساسات شدید حتی ممکن است تا سال ها طول بکشد.ممکن است آنها احساس کنند که حداقل توسط یکی از والدین طرد شده اند و دیگر مورد توجه و علاقه نیستند.ممکن است آنها نسبت به والدین خود خشم و عصبانیت داشته باشند.معمولاً درک بچه ها،استدلال و احساس آنها به سن آنها نیز بستگی دارد.در برخورد با نوجوانان باید مواظب باشیم که آنها را در موقعیتی قرار ندهیم که بخواهند ما را حمایت کنند، نباید به بچه ها تکیه کنیم.


گاه بچه ها عصبانی هستند و تمایل دارند از یکی جانبداری کنند.باید به آنها گفته شود که دعوای والدین به آنها ارتباطی ندارد و نباید خودشان را درگیر ماجرا کنند.


لازم است به آنها این اطمینان خاطر را بدهیم که هم مادر را خواهند داشت و هم پدر را.تماس مکرر و منظم از طرف هر دو والد بهترین راه حل است.هم در دختران و هم در پسران نیاز به پدر در دوره نوجوانی افزایش می یابد و احساس طرد شدن توسط پدر در این سن روی رشد نرمال نوجوان تأثیر می گذارد.

 


شرایطی که کودکان پس از طلاق تجربه می کنند ممکن است موارد زیر باشد:


*
ترس از جدایی و ترک شدن توسط والدین و اضطراب این که چه کسی از آنها مراقبت خواهد کرد و چه کسی آنها را ترک خواهد کرد.



* نگرانی راجع به اینکه آیا والدین باقیمانده قادر است به تنهایی همه چیز را مدیریت کند.



* اضطراب شدید که ممکن است روی تکالیف نرمال رشدی تأثیر بگذارد.


وابستگی والدین باقیمانده نسبت به کودک که ممکن است منجر به محدود کردن کودک از ارتباطات لازم متناسب با رشد و وابستگی و اضطراب در کودک گردد. احساس شوک و بهت،تأسف و حسرت عمیق،عده کمی نیز ممکن است احساس آسودگی و فراغت داشته باشند.


مسئولیت گرفتن زیاد بچه ها که ممکن است فکر کنند که حالا باید نیاز روانی یا فیزیکی پدر یا مادر را برآورده کنند؛که این موضوع ممکن است آنها را از پاسخ دهی به نیازهای نرمال رشدی باز بدارد. شاهد خشونت و جنگ بین والدین بودن که روی روابط آینده آنها با جنس مخالف و رشد روانی انهاتأثیر می گذارد. خشم شدید نسبت به والدین،ترس از این که باید محبت و وفاداریشان بین دو والد تقسیم شود. احساس گناه راجع به این که آنها در جدایی و طلاق والدین نقش داشته اند و شاید می توانستند جلوی آن را بگیرند.


در نوجوانی افسردگی،پرخاشگری،اشتغال ذهنی با خودکشی،خشم شدید،اشتغال ذهنی با اخلاقیات،قضاوت کردن،مقصر را مشخص کردن،اضطراب راجع به آینده،ترس از این که ازدواج خودش نیز مثل والدینش با شکست روبرو شود؛ دیده می شود.

 

پسران بیش از دختران در طلاق آسیب می بینند:


در حوزه ارتباط اجتماعی،مشکلات شخصی و مسائل روانی،هم در مراحل ابتدایی و هم در درازمدت. دختران به خصوص قبل از نوجوانی تطابق بهتری با مسئله طلاق برقرار می کنند. والدین باید به فرزندانشان بگویند: ما قصد داریم طلاق بگیریم و از هم جدا شویم.این به آن معناست که ما نمی خواهیم با یکدیگر زندگی کنیم.اما همیشه والدین تو هستیم،هر دوی ما تو را دوست داریم.تو مجبور نیستی بین ما یکی را انتخاب کنی.تو عامل و باعث طلاق ما نیستی و نمی‌توانی هم از آن جلوگیری کنی.بعداً هر زمان که خواستی می توانیم مجدد راجع به آن صحبت کنیم، راجع به احساسات تو، تغییراتی که رخ داده و...


تو همچنین می‌توانی آن را به دوستانت بگویی یا به هر کس دیگری که فکر می کنی گفتن آن به تو آرامش می‌دهد.هیچ کودکی دوست ندارد در مقام قضاوت قرار گیرد.در نیتجه نباید از بچه ها نظر خواست و از آنها پرسید:فکر می کنی تقصیر کیه؟من بیشتر تقصیر دارم یا پدرت؟بچه های کوچک تر و ناتوان تر از آن هستند که قدرت انتخاب را به آنها واگذار کنیم.این کار بار سنگینی از تصمیم گیری و مسئولیت را به دوش آنها تحمیل می کند. والدین نبایداز کودک بپرسند:من نمی‌دانم تو خودت انتخاب کن با من می‌خواهی زندگی کنی یا با پدرت؟


هنگام طلاق باید احساس مسئولیت بچه ها را از آنها گرفت.نباید آنها این حس را داشته باشند که باید کاری بکنند،باید نجات دهنده باشند و باید یکی را انتخاب کنند.باید والدین به آنها بگویند که این موضوعی است بین من و پدرت،بین من و مادرت و به تو ارتباطی ندارد.ما خودمان آن را حل خواهیم کرد.لازم است کودکان جزئیات شرایط زندگی روزمرۀ بعدی خود را بدانند و اطلاعات لازم به آنها داده شود:فعلاً ما چند ماه در منزل مادر بزرگ زندگی می کنیم و تو به مدرسه قبلی خودت می روی و .....


کودک باید بداند که هر کجا زندگی کند و با هر کسی زندگی کند ارتباطش با طرف دیگر قطع نخواهد شد و با هر دو نفر ارتباط خواهد داشت.ممکن است همسرمان برای ما همسر مهربان و خوبی نبوده ولی این دلیل نمی شود که پدر یا مادر خوبی نباشد.صحبت کردن راجع به خاطرات منفی و بدی که از او و خانواده‌اش داریم،کمکی به فرزندمان نخواهد کرد.صحبت ما راجع به والدین دیگر ممکن است حاوی اطلاعات باشد ولی نباید احساسی،قضاوت گونه و دلالت بر بد بودن او باشد:روز پنجشنبه تو را نزد پدرت می برم.جمعه ساعت 7 شب می آیم دنبالت.فکر نکنم تو بیشتر از این بتوانی آنجا بمانی چون ظاهراً پدرت عازم سفر است.


خلاصه کلام در زندگی روزمره کودکان،زمان های بسیاری است که آنها تحت تآثیر سوء استرسهای مختلف هستند،آنچه مهم است سیستم حمایتی پیرامون آنهاست.بچه ها در زمان بحران باید بتوانند از بزرگترها حمایت دریافت کنند.در زمان طلاق نیز حمایت خود را از آنان دریغ نکنیم و آنها را چون وسیله ای برای رسیدن به اهدافمان استفاده نکنیم.



منبع:seemorgh.com