کودکان
2 دقیقه پیش | با بطری نوشابه برای پسر کوچولو هواپیما بسازیدبه جای خریدن اسباب بازی های گران قیمت ، می توانید با استفاده از ابزاری که در خانه در اختیار دارید اسباب بازی هایی با کمک فرزندان خود بسازید که هم در هزینه ها صرفه جویی می ... |
2 دقیقه پیش | از رایحه درمانی نوزادان بیشتر بدانیدآیا شما می خواهید برای مراقبت از نوزاد خود، یک رویکرد جامع تری را انتخاب کنید؟ آیا شما به عنوان یک پدر و مادر به دنبال درمان های طبیعی برای بچه های کوچک خود هستید؟ آیا می ... |
اگر کودک تان بچه های دیگر را می زند، بخوانید
هنگام دعوا کردن کودکان با هم, آرام باشید و او را از محل درگیری دور کنید
بعضی از بچه ها وقتی در کنار چند کودک دیگر قرار می گیرند، به جای بازی و تعامل دوستانه، دست به یقه می شوند و کتک کاری راه می اندازند. بسیاری از والدین نمی دانند در این موقعیت باید چه رفتاری با کودکشان داشته باشند و در نتیجه به تنبیه کردن او می پردازند. غافل از این که با این کار احساس ترس و نا امنی را که ریشه رفتارهای پرخاشگرانه او است تقویت کرده و زمینه پرخاشگری بیشتر کودک را فراهم می کنند.
اگر بچه شما جزء کودکانی است که بچه های دیگر را می زند، لطفاً او را تنبیه نکنید. ریشه مشکل بچه شما ترس است. پس دست از تنبیه کردن که موجب افزایش ترس و در نتیجه افزایش احتمال کتک کاری او می شود بردارید و راهکارهای زیر را امتحان کنید:
پیشگیری کنید
قبل از این که کودک تان در تعامل با بچه های دیگر قرار بگیرد، ترس او را کاهش داده و احساس امنیتش را افزایش بدهید. وقتی با بچه های دیگر تعامل می کند، در دسترس او باشید. اگر متوجه شدید که دارد به سمتی می رود که احتمال کتک زدن وجود دارد، مداخله کنید و بین او و کودکی که می خواهد با او گلاویز بشود قرار بگیرید.
آرام باشید
اگر کودک شما دارد گریه می کند او را متوقف نکنید. گریه کردن یعنی بیرون ریختن احساسات و این باعث می شود که او کم کم احساس بهتری پیدا کند
اگر کودکتان بچه ای را زده، عصبی نشوید. عصبانیت شما شاید چند ساعتی صورت مسئله را پاک کند اما در بلند مدت هیچ مشکلی را حل نمی کند. پس آرام باشید، نفس عمیق بکشید و به خودتان بگویید «او کتک زده چون ترسیده است و من می توانم با آرامش و صمیمیت این ترس او را کم کنم».
جبران کردن را به او یاد بدهید
قبل از این که به سراغ بچه خودتان بروید، به سراغ بچه ای که کتک خورده بروید و سعی کنید او را آرام کنید. این کار فرصتی هم به شما می دهد تا خودتان را برای برخورد درست با فرزندتان آرام تر کنید. وقتی آن بچه آرام شد، با مهربانی دستتان را دور گردن کودکتان بیندازید و او را با کودکی که کتک خورده رو در رو کنید. به کودک کتک خورده بگویید «متأسفیم که وحید تو را زد. او ناراحت بود و یادش رفته بود که به جای کتک زدن باید با شما حرف بزند. امیدواریم با این عذرخواهی حال تو هم بهتر شده باشد».
همدلی آری، سرزنش نه
سرزنش کردن باعث می شود کودکتان احساس کند بچه بدی است، نمی تواند آدم بهتری باشد و شما دیگر او را دوست نخواهید داشت. در نتیجه بیشتر احساس ترس می کند و پرخاشگری بیشتری به خرج می دهد! راه حل مؤثرتر این است که به او کمک کنید دیگران را بفهمد و با آنها همدلی کند. برای این کار باید خودتان توانسته باشید با بچه تان همدلی کنید. او همدلی را از رفتار شما در رابطه با خودش می آموزد.
او را از معرکه دور کنید
آرام باشید و او را از محل درگیری دور کنید. شما با این کار نمی خواهید او را تنبیه کنید بلکه می خواهید فرصتی برای او فراهم کنید تا با احساساتش روبرو شود.
کمک کنید احساساتش را بشناسد
بچه شما می داند کتک زدن کار بدی است اما نمی تواند جلوی خودش را بگیرد. شما باید در این کار به او کمک کنید. چگونه؟ به او کمک کنید تا احساساتش را بشناسد و آن ها را احساس کند. برای این کار شما باید احساس امنیت کافی در او ایجاد کرده باشید. برای مثال به او بگویید «تو از زدن سعید خیلی ناراحتی. من متأسفم که آنجا نبودم تا به تو کمک کنم ولی الآن اینجا هستم و تو در امنیتی».
بگذارید احساساتش را بیرون بریزد
قبل از این که کودک تان در تعامل با بچه های دیگر قرار بگیرد، ترس او را کاهش داده و احساس امنیتش را افزایش بدهید
اگر کودک شما دارد گریه می کند او را متوقف نکنید. گریه کردن یعنی بیرون ریختن احساسات و این باعث می شود که او کم کم احساس بهتری پیدا کند. به اندازه کافی با او صحبت کنید، بیشتر از اینکه حرف بزنید صمیمیت و مراقبت تان را به او نشان بدهید. احساسات او را تحلیل نکنید و فقط موقعیتی را فراهم کنید که او بتواند احساساتش را با خیال راحت بروز بدهد.
اگر گریه نکرد چی؟
اگر کودک شما بنای گریه کردن ندارد، اجازه ندهید به میان بچه ها برگردد چون احتمال کتک کاری کردن دوباره او زیاد است. در این مواقع سعی کنید او را به خنده بیندازید. خنده هم به اندازه گریه در بهبود حال کودک و کم کردن احتمال کتک کاری مؤثر است.
مدیریت کردن هیجانات را به او یاد بدهید
وقتی شما و کودکتان آرام شدید از او بخواهید به راههای بهتر برای مدیریت کردن احساساتش فکر کند. برای مثال بگویید« امروز که تو سعید را زدی او خیلی ناراحت بود، کار تو به او آسیب زد... راستی چه اتفاقی افتاده بود؟». وقتی توضیح می دهد بدون هیچ قضاوتی به او گوش کنید مثلاً اگر می گوید عصبانی بوده به او بگویید «تو از او عصبانی بودی؟ می شه راجع بهش بیشتر با هم حرف بزنیم؟ ». بعد به او کمک کنید جایگزین های بهتری برای کتک زدن پیدا کند مثلاً بگویید « دفعه بعد، وقتی عصبانی بشوی، فکر می کنی به جای کتک زدن چه کار دیگری می توانی انجام بدهی؟ »
به او اجازه حرف زدن بدهید. اگر راهی به نظرش نمی رسد پیشنهاداتی بدهید مثلاً بگویید «می خواهی به من تلفن کنی؟ یا موقعیت را ترک کنی؟ ... ». سپس آن را با او تمرین کنید مثلاً بگویید «بیا تمرین کنیم... این عروسک می خواهد خوراکی تو را بردارد. می بینی؟ تو خیلی عصبانی هستی و می خواهی او را بزنی. اما یادت می آید که به جای زدن می توانی کارهای دیگری انجام بدهی... مثلاً می توانی به من زنگ بزنی».
احساس تان را مدیریت کنید
متوجه احساسات خودتان باشید. احساستان را مدیریت کنید تا بتوانید بهتر به کودکتان کمک کنید.
منبع:tebyan.net
ویدیو مرتبط :
بچه ها اپارات حتما بخوانید
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
کودک من از چند ماهگی حرف می زند؟
کودک در کار زبان آموزی با تکالیف سنگینی روبرو است. کودک باید بر تمام سطوح زبان تسلط یابد. به این معنی که نه تنها باید اصوات گفتار را فرا گیرد، بلکه باید یاد بگیرد. چگونه با ترکیب آنها هزاران واژه بسازد. چگونه با ترکیب این واژهها جملههایی برای بیان اندیشههایش بیافریند. شگفت آنکه بخش عمده این یادگیری در تمامی فرهنگها و تقریبا در همه کودکان ظرف چهار تا پنج سال حاصل میشود.
صداهای قبل از تکلم
در دو سه هفته اول زندگی صداهای کودک در موارد مختلف یکسان و یکنواخت است. این صداها جنبه بازیابی دارد و با اراده و آگاهی انجام نمیشود. ولی کم کم بین گریه کودک و وضعیت او ارتباط برقرار میشود. به نحوی که مادر از طریق لحن گریه کودک میتواند به گرسنگی ، خواب آلودگی یا نیازهای دیگر او پی ببرد.
اگر چه معمولا شروع تکلم را با بکار بردن اولین کلمات مشخص میکنند ولی میتوان گفت که کودک از حدود سه ماهگی با ایجاد صدا به نحوی با محیط پیرامون خود رابطه برقرار میکند. ضمن اینکه اطلاعات کودک در مورد وضعیت خود بیشتر از شناخت او از صداها و اصوات است. بتدریج که کودک بزرگتر میشود و شنوایی نیز به کمک او میآید، آگاهی او از صداها بیشتر میشود. کودک در این مرحله به صدای دیگران گوش میدهد و از بازی با صداها لذت میبرد.
این سر و صداه نه تنها برای کودک بلکه برای پدر و مادر نیز لذت بخش است و باعث میشود که آنها متقابلا به کودک پاسخ دهند و زمینه را برای تقلید او فراهم کنند. کودک از ماه سوم به بعد کم کم خود را با این صداها سرگرم میکند و از این به بعد قان و قون کردن کودک شروع میشود و از ماه ششم به بعد بطور فزایندهای صداها را تقلید و تکرار میکند.
صدای کودک از حدود یک سالگی کم کم شبیه تکلم بزرگسالان میشود. کودک در اواخر سال اول زندگی مجموعا دو سه کلمه یاد میگیرد، ولی قبل از بیان اولین کلمه بسیاری از صداها ، حالات عاطفی و تغییرات چهره و چند کلمه ساده مانند بابا و ماما را درک میکند. کودک در حدود نه ماهگی نسبت به اسم خود و کلمههای نه و نکن ، عکس العمل نشان میدهد و شروع به تقلید صداه میکند.
اولین کلمهها
معمولا کودک در اواخر سال اول کوشش میکند کلمه و صداهایی را که میشنود تقلید کند. به این ترتیب در حدود یک سالگی کودک یکی دو کلمه معنیدار را بیان میکند. از پانزده ماهگی به بعد بسرعت به تعداد واژهها افزوده میشود و این واژهها چند برابر میشوند.
کودک در 15 تا 24 ماهگی حدود 50 واژه را یاد میگیرد و از این به بعد به موضوع تکلم ،آگاهی پیدا میکند. یعنی میفهمد که هر چیز نامی دارد و اشتیاق به کسب مهارت در سخن گفتن فزونی میگیرد و کودک روز به روز لغات بیشتری را فرا میگیرد. لغاتی که کودکان بکار میبرند در مورد چیزهایی است که با آنها آشنا هستند و کارهایی است که میتواند انجام دهد. بنابراین اولین کلمههای بچهها بسیار شبیه هم هستند.
کودک در دو سال اول زندگی شیفته حرکت و تغییر است. بنابراین اولین لغاتی که کودک بکار میبرد، مربوط به چیزهایی است که حرکت میکند. کودک قبل از همه اسامی و سپس افعال و سرانجام قیود و صفات را فرا میگیرد.
اطرافیان کودک نیز باید تمرین را با کلمههای مورد علاقه کودک و نامهایی که بیشتر از همه سر و کار دارند شروع کنند و جمله سازی نیز بسیار ساده و با استفاده از همان گروه کلمهها و اسامی میباشند. تا قبل از سه سالگی اصرار در سخن گفتن کودک لزومی ندارد. چون ممکن است مشکلات دیگری از جمله لکنت زبان را به دنبال داشته باشد.
اولین جملهها
اولین جملههای کودک یک کلمهای است و گفتن کلمه بابا از طرف کودک ممکن است به معنی بابا مرا بگیر باشد. در حدود دو سالگی کودک میتواند جملههای کوتاه دو کلمهای و سه کلمهای را ادا کند. این گونه جمله سازیها به جملات تلگرافی معروفند.
کودک مرتبا کلمههای یشتری را یاد میگیرد و تمایل به ارتباط با دیگران در او افزایش مییابد. کودک در حدود سی ماهگی 300 تا 400 کلمه میداند. در سه سالگی مقدار زیادی از زبان را در نتیجه تقلید و تکرار فراوان میفهمد و حرف میزند و گنجینه لغات او سریعا افزایش مییابد.
تکلم نیز، مانند سایر مهارتها در کودکان مختلف فرق میکند. بعضی کودکان کمی جلوتر و یکی دو ماه قبل از یک سالگی تکلم میکند. تحقیقات نشان میدهد که بطور کلی دخترها در رشد زبان یکی دو ماه از پسرها جلوترند.
برای کودکانی که ت هیجده ماهگی هنوز زبان باز نکرده و ارتباطی با اطرافیان و محیط برقرار نکرده باشند و یا تا بیست و چهار ماهگی کلمهای نگفته و دلیل واضحی نیز برای حرف نزدن او در دست نباشد، باید چارهای اندیشید. زیرا با توجه به دورههای حساس رشد ، اگر کودک به موقع زبان باز نکند عقب ماندگیهای غیر قابل جبران بوجود خواهد آمد. سال دوم زندگی برای رشد گویایی کودک از اهمیت ویژهای برخوردار است.