سبک زندگی


2 دقیقه پیش

شناخت بهترین آتلیه کودک و بارداری

بچه ها به سرعت بزرگ می‌شوند، زودتر از چیزی که فکرش را می‌کنید یا انتظارش را دارید. زمانی توانایی راه رفتن یا حرف زدن ندارند ولی اندک زمانی بعد آنها را در حال دویدن و مکالمه ...
2 دقیقه پیش

فیلم: تزیین اتاق کودک با گل‌های مقوایی

همین الان یک نگاهی به اتاق کودکتان بیندازید. آیا دلتان نمی خواهد چیزی به آن اضافه کنید؟ وقتی پولش را ندارید، پس باید از خلاقیتتان کمک بگیرید. در این ویدئو گل هایی مقوایی ...

چرا دیگر کاسبی چون «مرشد چلویی» نداریم؟


مقابل چلوکبابی صف طویلی بود که از آن یکی صف متمایز بود؛ صف کوتاه‌تر صف مستمندان و فقیرانی بود که غذای رایگان و خرجی می‌گرفتند و صف طولانی صف خرید غذا بود که شاید هم به نیت کمک و سیر کردن آن صف دیگر تشکیل شده بود.

تابناک: نسل کاسبان قدیمی از ویژگی‌های منحصربفردی برخوردار است که با توجه به وضعیت کنونی بازار، شبیه یک قصه است و یکی از این قصه‌ها که واقعیت داشته، مربوط به یکی از مشهور‌ترین کاسبان پایتخت در دوران گذشته بوده است؛ کاسبی که دیگر زنده نیست، ولی کهنه‌بازاری‌ها او را به خوبی می‌شناسند و در بازار آهنگرهای تهران، هیچ کاسبی نیست که کلامی در رد وسعت بخشندگی آن پیرمرد قد بلند، لاغر اندام، نحیف و محاسن سپید سخن بگوید.

جلوی چلوکبابی صف طویلی بود که از آن یکی صف متمایز بود؛ صف کوتاه‌تر صف مستمندان و فقیرانی بود که غذای رایگان و خرجی می‌گرفتند و صف طولانی صف خرید غذا بود که شاید هم به نیت کمک و سیر کردن آن صف دیگر تشکیل شده بود. این وضعیت هر روز چلوکبایی حاج میرزا احمد عابد نهاوندی معروف به «مرشد چلویی» و متخلص به (ساعی) بود؛ مردی از دیار نهاوند که روی قبرش نوشته: «بزرگ‌ترین کاسب قرن» و حقیقتاً با روحیاتش این گفته دور از حقیقت نیست. فیلم: چرا دیگر کاسبی چون «مرشد چلویی» نداریم؟

در بازار بزرگ تهران، این قلب اقتصادی کشور که گام برمی‌داری، زرق و برق دالان‌ها و سر و صدای سرا‌ها، کمتر انسان را به فکر اصالت و فلسفه کسب و کار وامی‌دارد. در بازار امروز که پای می‌گذاری، دیگر خبری از مرشد چلویی‌ها نیست،‌‌ همان که معتقد بود؛ «کار کردن برای خداست.» غذای رایگان به فقیران می‌داد و با دستِ خود، لقمه در دهانِ نیازمندان و کودکان می‌گذاشت.

اویی که خود شخصاً داخل سالن سر هر میز می آمد و مشتریها را می دید و احوال پرسی می کرد، گاهی لطیفه ای می گفت که مشتریان تبسم می کردند و مقداری روغن از داخل بادیه برمی داشت و روی ظرف غذای مشتری می ریخت اما تنها روغن نبود که سرازیر ظرف‌ها می‌شد. وقتی پس از مراجعت به قبر مرشد در ابن باویه، راهی محل کسبش شدیم، یکی از مغازه‌های همسایه کبابی مرشد تعریف می‌کرد: «وقتی بچه بودیم و به مغازه مرشد می‌رفتیم، او با یک دسته سیخ کباب بین میزها می چرخید و هر بشقابی خالی می‌شد -حتی شده به اصرار- سیخی کباب داخلش اضافه می‌کرد و به قول معروف دست بده داشت»

او کسی بود که اعتقاد و اخلاق را در کار درآمیخته و درعین فعالیت کاری، با پرورش روح خود به عارف و شاعری بزرگ در همین بازار تبدیل شده بود. بازار امروز ما سخت تشنه مرشدهایی است که اخلاق را در تجارت و کسب و کار هدف قرار داده و اعتقاد داشته باشند: «ثروت آدم نظر است نه زَر».

او می‌گفت: «روزی تو همیشه می‌رسد؛ گاهی کم است و گاهی زیاد، ولی روزی حداقل را خدای متعال قطع نمی‌کند»؛‌‌ همان که روی دخل چلوکبابی خود نوشته بود: «نسیه و وجه دستی داده می‌شود؛ حتی به جنابعالی!»

چرا دیگر کاسبی چون «مرشد چلویی» نداریم؟

مرشد هر روز صبح با آب گردان مسی خالی غذایی که شب گذشته به منزل آورده بود، از منزل خود بیرون می‌آمد و به طرف بازار ـ پله‌های نوروزخان ـ به راه می‌افتاد. صاحبان مغازه‌های اطراف و داخل بازار، چون حاج مرشد را می‌شناختند، به او سلام می‌کردند. مرشد پاسخ سلام آن‌ها را می‌داد و گاهی می‌گفت: «سلام بابا، باصفا باشی».

وارد دکان که می‌شد کارگران قبلاً آمده بودند و مقدار زیادی از کار‌ها را کرده بودند. عبای خود را در می‌آورد و در کشو میز می‌گذاشت. دو یا سه عدد عبا به رنگهای قهوه ای وسیاه داشت که همیشه بر دوشش می انداخت و فقط موقع کار در مغازه یا داخل منزل آن را بر می داشت. روپوش سفید بلندی به تن می‌کرد، وضو می‌گرفت، داخل آشپزخانه می‌رفت و به غذا‌ها سر می‌زد و برای ظهر آماده می‌کرد.

هنگام ظهر پذیرایی مشتریان شروع می‌شد و تا ساعت دو تا سه بعدازظهر طول می‌کشید. اگر غذای او کباب بود، تکه گوشتی در دهان می‌گذاشت. پس از جویدن، آن را داخل دریچه‌ای که به مغازه باز می‌شد و گربه‌ها می‌آمدند، پرت می‌کرد تا گربه‌ها هم بی‌بهره نمانند. برای نماز، گونی برنجی زیر پای خود می‌انداخت و مهر بزرگی را که داشت، روی گونی برنجی می‌گذاشت و روی گونی نماز ظهر و عصر خود را می‌خواند.

چرا دیگر کاسبی چون «مرشد چلویی» نداریم؟

جناب مرشد در جلوی آشپزخانه ای که ایستاده بود، گفته بود کسانی که می خواهند غذا بیرون ببرند، هدایت کنید تا از نزد او بگذرند. بیشتر کسانی که غذا بیرون می بردند، بچه ها و نوجوانانی بودند که برای کارفرمایان و صاحبان مغازه‌های بازار غذا می‌گرفتند و می‌بردند و خودشان از آن غذا محروم بودند. مرحوم مرشد به کودکی که با ظرف غذا قصد خروج داشت، تکه کباب یا لقمه گوشت می‌داد یا اگر تمام شده بود، ته دیگی زعفرانی داخل روغن می کرد و دهان آن پسربچه یا نوجوان می گذاشت.

مرشد می گفت: «این اطفال خودشان می آیند در مغازه و بوی غذاها را استشمام می کنند و دلشان می خواهد و بدین طریق من از همان غذایی که می برند به آنها می چشانم تا اگر استادشان به آنها نداد، لااقل چشیده باشند.» و این جدا از صف فقیران و مسکینانبود؛ افرادی که معمولاً عائله مند بودند و بعضی مورد شناسایی مرحوم مرشد قرار داشتند، هر روز می آمدند و به نسبت تعداد عائله خود غذای رایگان و خرجی یومیه می گرفتند.

لباسی که موقع نماز به تن داشت،‌‌ همان روپوش سفیدی بود که موقع کار تن کرده بود، به همراه شلوار چلوار سفید که زیر جامه پوشیده بود و عرقچینی سیاه رنگ بسیار نرمی که به سر داشت. چهره سفید و نورانی مرحوم مرشد با روپوش سفید و قد بلند داخل مغازه، واقعاً دیدنی بود. شلوار بسیار ساده چلوار به پا می کرد. گیوه هی سفید برپا داشت که اغلب، پشت آن را می خوابانید و همیشه با همین گیوه ها و به همین سادگی به مغازه و محافل می رفت.

بیشتر شب‌ها موقع اذان مغرب، مرشد به مسجدی که مقابل کوچه آن‌ها نزدیک دروازه دولاب بود، (و هنوز هم هست) می‌رفت و در آن مسجد نماز جماعت می‌خواند. سپس به خانه برمی گشت، کمی در منزل می‌نشست، وقتی همه می‌خوابیدند، در اطاق کوچک زیرپله خلوت می‌کرد.

چرا دیگر کاسبی چون «مرشد چلویی» نداریم؟

همواره تاکید داشت روزی تو همیشه می رسد؛ گاهی کم است و گاهی زیاد، ولی روزی حداقل را خدای متعال قطع نمی کند. مثل جوی آب؛ گاهی آب زیاد وتندی در جوی می آید و گاهی هم آب کم می شود، اما قطع نمی شود: «آب باریک بند نمیاد، آب باریک همیشه میاد»! موقعی که روغن روی غذای مشتری می ریخت، ملاقه راکه با دست بالا می برد، می گفت: «گول نخوردی!» یا «شیطون گولت نزنه»!

هر حرفی که می زد، به دنبالش می گفت: «گوشی دستته؟» اگر کسی خسته می شد، به او می گفت:«آدم عاشق خسته نمی شه، از حال می ره» کسی که قرض می گرفت، و پولش را نمی آورد و می گفت، فردا می دهم، می گفت: «فردای قیامت را می گه!» اگر کسی ستمی یا بدی از او سر می زد، می گفت:«هر چیزی از نازکی پاره می شه، الا ظلم که از کلفتی پاره می شه». می گفت: «یتیم، نامه خودش را هوایی پست می کند». او که کلامش مملو از شعر و مثال بود، وقتی کلامش را تمام می کرد، از شنونده می‌پرسید: «بیداری؟» حاج مرشد می فرمود: «فکر نکنید که در عالم مرد خدا نیست. بلکه بر عکس بین مردم اولیای خدا یافت می شود، ولی چوب گمنامی خورده اند و مردم آنها را نمی شناسند.»

زنده یاد حاج مرشد ابتدا در شمیران به اتفاق مرحوم آقا مصطفی چلویی و آقای جدا مغازه چلوکبابی داشتند. بعدها این سه نفر از مسجد هم جدا شدند. مرحوم آقا مصطفی، در بازار نرسیده به مسجد جامع تهران در یک زیرزمین بزرگ مشغول به کار شد. مرحوم حاج مرشد هم در ضلع شرقی مسجد جامع بازار تهران که بازار نجارها بود، مغازه ای خرید و سالهای متمادی در این مغازه به کار چلویی اشتغال داشت و تا زمان حیات نیز در همین مغازه ماند.

روی دیوارهای داخل سالن، عکسهایی به شکل مینیاتور قدیمی، که داخل قاب آویزان بود و در آن صحنه های مصیبت ومشقت اهل جهنم را نقاشی کرده بودند و شیاطینی که آنها را شلاق می زدند، به چشم می خورد. دو تابلوی دیگری روی دیوار داخل سالن وجود داشت که دو نیم بیت شعر به طور جداگانه به خط نستعلیق روی آن نوشته شده بود. آن دو نیم بیت که جمعاً یک بیت شعر بود، بیت ذیل بود:

«ساعتی در خود نگر تا کیستی؟
از کجایی، وزچه جایی، چیستی؟»

تمام پندها و نصایح مرحوم مرشد، امر به معروف و نهی از منکر بود اما او خود در گام نخست نماد عینی و برجسته معروف و متضاد واقعی منکر بود و اینچنین بود که همچنان قبر ساده‌اش در ابن باویه، سیل مشتاقانی را دارد و بعید است سنگ قبرش را خاک بگیرد. مغازه‌اش هنوز در بازار هست و هنوز تابلوی «نسیه داده می‌شود، حتی به جنبعالی» بر روی دیوار نصب شده اما ظاهراً با رفتن مرشد چلویی و واگذاری مغازه، دیگر خبری از دو صف فقرا و مشتری‌ها نیست و رسمی که مرشد داشت به تاریخ پیوست. روحش شاد که بسیاری را سیر کرد، بدون آنکه منتی بر کسی بگذارد.


ویدیو مرتبط :
‫به یاد مرشد چلویی‬‎

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

بهمنی؛ چاره ای جز وصول مطالبات نداریم



 

چاره ای جز وصول مطالبات نداریم

 

 

به دنبال ابلاغ مصوبه مناقشه برانگیز بانک مرکزی، پارلمان بخش خصوصی رئیس کل بانک مرکزی را به اتاق تهران دعوت کرد تا شاید گره کور تسهیلات بانکی با نشستی دوجانبه به نوعی باز شود.

 


در این نشست که مدیران بانک های دولتی و رئیس کل بانک مرکزی حضور داشتند مقرر شد کارگروه پنج نفری متشکل از اتاقی ها و بانکی ها برای اصلاح آیین نامه تشکیل شود. بانک مرکزی چندی پیش بخشنامه یی را ابلاغ کرد که بر اساس آن، تولیدکنندگان برای دریافت وام باید اعضای خانواده خود را به بانک ببرند تا آنها ضمانت دهند که مطالبات معوق بانکی ندارند. این بخشنامه در شرایطی به بانک ها ابلاغ شد که فعالان اقتصادی بارها از تریبون پارلمان بخش خصوصی از رکود اقتصادی و بدهی های میلیاردی گلایه کرده و خواستار کمک دولتی ها برای رفع بحران نقدینگی بنگاه ها شده بودند. اما دولتی ها به جای تسهیل روند پرداخت تسهیلات موانع بیشتری جلوی پای بخش خصوصی گذاشتند که همین با اعتراض بخش خصوصی روبه رو شد. در این میان محمود بهمنی نیز به جای ارائه راه حلی برای جبران کمبود نقدینگی بنگاه ها بر وصول مطالبات معوق بانکی تاکید کرد و اینکه چاره یی جز سختگیری بیشتر برای اعطای تسهیلات بانکی نداریم. او میزان مطالبات بانکی را نگران کننده توصیف کرد.

 

 

 

● کارگروهی برای حل مشکل بخش خصوصی

 


در همین حال حمید حسینی عضو اتاق تهران که در این جلسه حضور داشت با نگاهی به آیین نامه وصول مطالبات بانکی به «اعتماد» توضیح داد؛ آیین نامه وصول مطالبات معوق بانکی که در مهر سال جاری به تصویب هیات وزیران رسید دو موضوع مناقشه برانگیز برای بخش خصوصی به همراه داشت و باعث اعتراض فعالان بخش خصوصی شد. این عضو اتاق تهران ضمن انتقاد از نحوه تایید این مصوبه گفت؛ بخش خصوصی انتظار داشت آیین نامه وصول مطالبات معوق بانکی در شورای پول و اعتبار مطرح می شد تا کاستی های آن رفع شود اما این آیین نامه بدون اینکه به شورای پول و اعتبار برود به تایید هیات وزیران رسیده و برای اجرا ابلاغ شده است.

 


حسینی ادامه داد؛ به هر ترتیب این بخشنامه ابلاغ شده و بخش خصوصی نسبت به اجرای آن معترض است، به همین خاطر رئیس کل بانک مرکزی به اتاق آمد تا بخش خصوصی از نزدیک دغدغه های این بخش را مطرح کند و به نوعی چاره یی برای این مشکل دیده شود.او ضمانت اعضای خانواده را یکی از موارد مورد اعتراض بخش خصوصی مطرح کرد و گفت؛ به موجب این آیین نامه تولیدکنندگان برای رفع مشکل کمبود نقدینگی و در راستای دریافت تسهیلات باید اعضای خانواده خود را به عنوان ضامن معرفی کنند که به اعتقاد بخش خصوصی این موضوع مشکل زا است و باعث مشکلاتی در روابط اجتماعی افراد می شود. حسینی افزود؛ موضوع دیگری که بانک مرکزی در این آیین نامه گنجانده است بحث جریمه بنگاه های اقتصادی است. به موجب آیین نامه بانک مرکزی جریمه بنگاه های اقتصادی در صورت دیرکرد تا ۱۴درصد افزایش می یابد که همین موضوع نیز باعث نگرانی فعالان اقتصادی شده است. این عضو اتاق تهران با اشاره به نگرانی بخش خصوصی افزود؛ اعضای اتاق به رغم اینکه مشکلات خود را با رئیس کل بانک مرکزی مطرح کردند اما محمود بهمنی باز هم بر وصول ۴۸ هزار میلیارد تومان مطالبات معوقه بانک ها اصرار داشت و اینکه چاره یی جز وصول مطالبات نداریم.حسینی تصریح کرد؛ بخش خصوصی که از این موضوع خوشحال نبود باز هم بر اصلاح آیین نامه تاکید کرد و در نهایت قرار شد کارگروهی مشترک تشکیل شود تا دو نفر از هیات رئیسه اتاق ایران و سه نفر از بانکی ها که شامل بانک های مرکزی، ملی و صادرات بود برای اصلاح آیین نامه تصمیم گیری کنند.

 


هوشنگ فاخر و شافعی اعضایی بودند که قرار شد تا پایان این هفته با بانکی ها به نشست و گفت وگو بنشینند و نهایتاً نتیجه را تا پایان هفته اعلام کنند. رئیس اتحادیه صادرکنندگان فرآورده های نفت و گاز در ادامه ضمن انتقاد از سختگیری دولت در برابر پرداخت تسهیلات به بخش خصوصی گفت؛ آقای بهمنی در نشست دیروز میزان مطالبات معوق بانکی را به صورت کلی بیان کرد و مشخص نکرد که چه میزان از این بدهی سهم دولت و چه میزان سهم بخش خصوصی است. در حال حاضر بخشی از بدهی ها به بنگاه های زودبازده و تسهیلات تکلیفی و... برمی گردد و هنوز معلوم نیست که میزان بدهی بخش خصوصی چقدر است. حسینی افزود؛ از طرف دیگر طلب بخش خصوصی نیز هنوز از سوی دولت مشخص نشده است تا فعالان اقتصادی بتوانند بخشی از بدهی خود را سر به سر کنند. به رغم اینکه ۹۰ درصد سپرده های بانک ها توسط بخش خصوصی تامین می شود و دولت تنها ۱۰ درصد سپرده دارد اما فعالان خصوصی هیچ وقت به اندازه سپرده یی که دارند نتوانسته اند از تسهیلات بانکی استفاده کنند، در حالی که دولت به راحتی از تسهیلات استفاده می کند که این هم یکی از مشکلات سیستم بانکی است.

 

 

 

● آیین نامه جنجال برانگیز

 


در ماده ۱۴ آیین نامه وصول مطالبات سررسید گذشته، معوق و مشکوک الوصول ریالی و ارزی کلیه بانک های دولتی و غیردولتی نیز آمده است؛ موسسات اعتباری موظفند به منظور کاهش مطالبات معوق و افزایش امکان وصول اقساط، از تاریخ ابلاغ این آیین نامه قراردادهای اعطای تسهیلات بانکی را به گونه یی منعقد نمایند که مشتری، افراد تحت تکفل وی ضامن یا ضامنان با شرط ضمن عقد به طور غیرقابل رجوع به موسسه اعتباری اختیار دهد که هرگونه مطالبات خود اعم از مستقیم یا غیرمستقیم را پس از سررسید و در صورت عدم پرداخت، از موجودی هر یک از حساب ها (ریالی و ارزی)، اموال و اسناد آنان نزد موسسه اعتباری یا سایر موسسات اعتباری راساً و بدون نیاز به حکم قضایی یا اجرایی برداشت کرده و به حساب بدهی مشتری منظور کند. در صورتی که وجوه به صورت ارزی باشد، موسسه اعتباری آن را برداشت و به نرخ روز محاسبه می نماید. مشتری، افراد تحت تکفل وی ضامن یا ضامنان در صورت اقدام موسسه اعتباری به شرح یادشده، حق هرگونه اعتراض و طرح دعوی را از خود سلب می کند. موسسات اعتباری موظفند در صورت تعویق مطالبات، مراتب را به بانک مرکزی اعلام کنند و بانک مرکزی بلافاصله دستور لازم را به موسسات اعتباری مربوطه اعلام می کند.