سبک زندگی


2 دقیقه پیش

شناخت بهترین آتلیه کودک و بارداری

بچه ها به سرعت بزرگ می‌شوند، زودتر از چیزی که فکرش را می‌کنید یا انتظارش را دارید. زمانی توانایی راه رفتن یا حرف زدن ندارند ولی اندک زمانی بعد آنها را در حال دویدن و مکالمه ...
2 دقیقه پیش

فیلم: تزیین اتاق کودک با گل‌های مقوایی

همین الان یک نگاهی به اتاق کودکتان بیندازید. آیا دلتان نمی خواهد چیزی به آن اضافه کنید؟ وقتی پولش را ندارید، پس باید از خلاقیتتان کمک بگیرید. در این ویدئو گل هایی مقوایی ...

مردانگی وارونه وارونه!


موی بدن را لیزر می‌کنند، نه یکی دو جا که «فول بادی». پیشانی را کادره می‌کنند، تا شبیه فلان هنرپیشه شوند، ژل تزریق می‌کنند تا گونه یا چانه‌شان برجسته شود، مید فیس (همان میان صورت) پُر و فکشان زاویه‌دار؛ به قول خودشان شبیه محمدرضا گلزار یا فلان هنرپیشه و مانکن خارجی شوند.

 روزنامه شهروند - زهرا جعفرزاده: موی بدن را لیزر می‌کنند، نه یکی دو جا که «فول بادی». پیشانی را کادره می‌کنند، تا شبیه فلان هنرپیشه شوند، ژل تزریق می‌کنند تا گونه یا چانه‌شان برجسته شود، مید فیس (همان میان صورت) پُر و فکشان زاویه‌دار؛ به قول خودشان شبیه محمدرضا گلزار یا فلان هنرپیشه و مانکن خارجی شوند. انتهای ابروها را بوتاکس می‌زنند تا مدل‌دار شود؛   از همان مدل‌ها که انتهایش بالا می‌رود و نصف ابرو دیگر تقریبا وارد پیشانی شده. با موهایشان بلاتکلیف‌اند، یک بار دِرِد می‌کنند؛ از آن بافت‌های گره ای، یک بار بلند می‌کنند می‌بافند و مهره می‌اندازند.

 اگر کوتاه است، اکستنشن می‌زنند، رنگ می‌کنند؛‌ های‌لایت‌های بلوند، قرمز، آبی یا حتی مش‌های سوزنی. اگر هم نخواهند، فقط یک شاخه‌ای از مو را دکلره می‌کنند و هر بار به رنگی در می‌آورند، هر میهمانی یک رنگ، یک مدل.

مردانگی وارونه وارونه

 وسط سرشان را با تیغ طراحی می‌کنند. ابروها را نه مرتب که حالا دیگر مدل‌دار در می‌آورند. ریش هم که داستان دیگری دارد. جاسمین، خربزه‌ای، کله قندی. این روزها ریش را می‌شود به‌هزار شکل در آورد، رنگ کرد، روغن‌ها و کرم‌های صاف‌کننده زد و خوشگل‌ترش کرد. خلاصه خرج‌شان بالا رفته، می‌خواهند جذاب یا حالا جذاب‌تر شوند. پسران و مردان جوان را می‌گویم. همان‌ها که یا درحال گذر از نوجوانی هستند یا دیگر برای خودشان جوانی شده‌اند. پسرانی که با آرایش جدید موها و انجام عمل‌های زیبایی صورت و انتخاب لباس‌های خاص، مفهوم دیگری از مرد بودن دارند.  

مردان در صف، مرکز لیزر در میدان تجریش

«ورود» آنها به مراکز لیزر و کلینیک‌های پوست و مو زنانه، دیگر مثل گذشته، «ممنوع» نیست. مردانی که قبلا یک کِرم ضدآفتاب را به‌عنوان یک عنصر تهدیده‌کننده مردانگی می‌دیدند، حالا درست مثل خیلی از زنان، روی صندلی‌های انتظار پزشکان پوست و مو و جراحان زیبایی می‌نشینند و منتظرند، منتظر بوتاکس‌های ٥٠٠ تا ٧٠٠‌هزار تومانی که هر ٦ ماه باید تمدید شود. ژل‌هایی که هر سی سی اش، ٧٠٠‌هزار تومان است و دو سالی دوام دارد یا لیزر فول بادی که هر جلسه، یک‌میلیون و ٤٠٠‌هزار تومان آب می‌خورد.

هیچ چیز نمی‌تواند جلوی آنها را بگیرد. آنها دیگر مشتریان پر و پا قرص این مراکز هستند. نگاه‌های پرسشگر و کنجکاو زنان، بر روی صورت و تاتوهای تن سنگینی نمی‌کند. قلم‌های سفید مخصوص لیزر را برمی‌دارند، ریش و پیشانی را کادره می‌کنند و می‌روند زیر دست پزشک. پیشانی امیرتتلو(خواننده) و صورت زاویه دارِ محمد رضا گلزار، آرزوی خیلی از آنهاست.

« گاهی دو سه نفری می‌آیند، می‌نشینند و به هم پیشنهاد تزریق ژل و بوتاکس می‌دهند.» این را «زهرا میراشه»، متخصص پوست و موی یکی از کلینیک‌های لیزر شمال شهر می‌گوید. اشاره‌اش به پسران و مردان جوانی است که با هم به این مرکز می‌آیند و می‌خواهند تغییراتی روی خودشان انجام دهند. بیشترشان بادی بیلدینگی (بدنساز)هستند، برنزه، با تاتوهای بزرگ، روی گردن و سینه و بازو. میراشه می‌گوید:  « هفته‌ای چندین نفر از مشتری‌های مرد برای لیزر فول بادی داریم و اصرار دارند که مو نداشته باشند.»

میراشه، مورد زیاد دارد. از مردان جوانی که با دخترانی آمده‌اند و به درخواست دختر، ژل لب تزریق کرده‌اند تا مرد ٥٠ ساله‌ای که میدفیس‌اش(اطراف بینی) را ژل زده: « یک بار دختری با دوستش آمده بود و از من خواست برای دوستش ژل لب تزریق کنم، می‌گفت، «این دوستم لب نداره، یه لب مردونه قشنگ براش درست کن.» منم تا جایی که می‌شد ژل زدم. از اینها کم نیستند. اما بیشترشان تنها می‌آیند، خیلی هم برایشان مهم نیست لب‌ها زنانه شود یا مردانه بماند. اما مهم است که خیلی تابلو نشوند.»

تزریق بوتاکس برای مردان از نظر این متخصص پوست، قابل قبول است. او معتقد است برطرف کردن چین و چروک‌های صورت، مسأله عجیبی نیست، به‌هرحال همه تمایل به جوان‌تر شدن دارند اما نکته‌ای که وجود دارد، پایین بودن سن پسرانی است که برای این کار می‌آیند:  « پایین بودن سن یک طرف، لحن و آوای حرف زدن برخی از این افراد، یک طرف دیگر. وقتی با برخی از این مراجعه کننده‌ها صحبت می‌کنم، یک حسی به من دست می‌دهد، جوری انگار گرایش‌های جنسی‌شان با دیگران فرق می‌کند، یک جوری زنانه رفتار می‌کنند.»

بیشتر از همه اینها اما آنچه  این متخصص روی آن تأکید می‌کند، توجه بیش از حد مراجعه‌کننده‌های مرد به کلینیک های زیبایی پوست و صورت است: «هر بار که می‌آیند اینجا، می‌خواهند یک کاری روی صورت انجام دهند، می‌خواهند با بوتاکس ابروها را فشن کنند، یعنی ببرند بالا یا فک شان را با ژل، زاویه‌دار کنند، بعضی حتی با لب‌های ژل‌زده می‌آیند و می‌خواهند ترمیم کنند، خیلی‌ها حتی به جای جوش هم حساس‌اند. آن‌قدر که مراجعه‌کنندگان مرد کلینیک ما این روزها حساس هستند، زنان نیستند. من فکر می‌کنم شاید از وقتی بدنسازی مد شده، پسرها بیشتر به خودشان می‌رسند و قشنگی پوست برایشان مهم شده، بعضی کلینیک‌های مرجع هستند که روزی ٤، ٥ مراجعه‌کننده مرد دارند.»

میراشه می‌گوید تمایل عجیب به زیبایی بی‌نقص با جراحی بینی شروع شد. پسرانی که بینی‌های مردانه را کوچک و سربالا کردند، خود به خود صورت‌شان هم زنانه شد:  «کسانی که بینی‌شان را عمل کردند، همان‌ها هم به زیبایی پوست و صورت‌شان توجه می‌کنند و می‌خواهند خوشگل‌تر شوند.» او معتقد است، مردی که بوتاکس می‌زند، حتی صورتش را با ژل پُر می‌کند یا بینی عمل می‌کند، مشکل رفتاری ندارد، آنهایی که در این زمینه افراط می‌کنند، مشکل دارند:  «ما شاهد یک تغییر رفتار در میان مردان هستیم.»

زنان،  مردان بی‌عیب می‌خواهند

نه فقط کلینیک‌های لیزر و زیبایی که این روزها نگاهی به ویترین مغازه‌ها هم نشان می‌دهد نگاه و سلیقه مردان نسبت به آنچه هستند و آنچه می‌پوشند تغییر کرده است. ویترین مغازه‌ها که پیراهن‌های رنگی و گلدار با شلوارهای پاچه تنگ و کوتاه و به قول خودشان زاپ‌دار (بخوانید پاره)، پُر شده، از آلبوم آرایشگاه‌های مردانه با انواع مدل‌های کوپ و رنگ مو و از فروش بلیت استخرهای روباز. رفتار مردان تغییر کرده: «‌قبلا زنان چهره‌های خشن و مردانه دوست داشتند، اما حالا زنان می‌خواهند مردان بی‌عیب شوند، موردهایی بوده که زنان همسران‌شان را می‌آورند و می‌گویند برای شوهرم بوتاکس بزن خط خنده‌اش محو شود یا خال صورتش را بردار. زنان هم مردان بی‌عیب می‌خواهند، مثل مانکن‌ها. آنها دوست دارند مردشان پوست و مو و بدن خوبی داشته باشد.»

 آنها نه فشن استایلیست هستند، نه مدل‌اند و نه حتی در زمینه مُد فعال اند، نه جلوی دوربین می‌روند، نه بی چین و چروک بودن صورت و برجسته بودن لب و گونه و ... درآمدی برایشان دارد. آنها همین آدم‌های عادی هستند. همین مغازه‌داران، دانشجویان و رانندگان و حتی شاید از پزشکان: «مردان دیگر ابهت مردانه ندارند، مردی که بینی عمل می‌کند و بوتاکس و ژل می‌زند و بدن بی مو دارد، به‌طور کل مفهوم مرد بودن را تغییر داده.» میراشه اینها را می‌گوید. 

مردانگی وارونه وارونه

آنها، پول زیاد برای سر و صورت‌شان خرج می‌کنند. لیزر و بوتاکس و ژل تزریق می‌کنند، تاتو می‌زنند و خودشان را برنزه می‌کنند، تا خوش‌تیپ‌تر شوند و برای کامل شدن این حلقه و نشان دادن تمام زحمات و میلیون‌ها تومان پولی که هزینه کرده‌اند، پیراهن و تی‌شرت‌های توری با یقه‌های باز می‌پوشند، شلوارهای کوتاه و تنگ به تن می‌کنند و با کفش‌های بدون جوراب، خوش تیپی، به مفهوم خاص خودشان، را به رخ  می‌کشانند.

آرایشگاه‌ها، شهر فرنگ مردان جوان

پسرهای جوان در کنار همه اینها، آرایش مو را هم یکی از بخش‌های مهم خوش‌تیپی می‌دانند، وقتی موها را بلند می‌کنند، می‌بافند و مهره می‌اندازند یا رنگ می‌کنند، مش و‌ های لایت، یا طراحی می‌کنند، شاخه‌ای رنگ می‌کنند، ریش‌ها را بلند و فرم‌دار می‌کنند، رنگ می‌کنند و...

حالا آرایشگاه رفتن برای برخی از این مردان جوان، تنها به یک شامپو کردن و کوپ معمولی ختم نمی‌شود، آنها در این سالن‌های زیبایی، کار زیاد دارند، باید به موهایشان برسند، رنگ کنند، کوتاه کنند، مش در بیاورند، کف سر را طراحی کنند، ابرو درست کنند، ریش را فُرم دهند، اپیلاسیون کنند. «امیر» ٢٨ ساله است، به‌خاطر استایل خاصی که در آرایشگری دارد، در مدت زمان کوتاهی،  ١٢‌هزار نفر در اینستاگرام، فالوور (دنبال کننده) دارد:  «می‌شود گفت دیگر برند شده‌ام.» موها را مدل خامه‌ای زده.

از همان‌ها که یک طرف مو بلند است و طرف دیگر، کف سر پیداست. در گروه پسرهای خوش‌تیپ و ساده قرار می‌گیرد. می‌گوید: «الان دیگه ریش خیلی مُد نیست، بیشتر مدل خامه‌ای یا ایتالیایی مد شده برای مو که یکم دورش را سفید می‌کنند.» مشتری زیاد دارد، هر کس یک مدل می‌پسندد.« بعضی‌ها ریش یا جاسمین را با موهایی که دورش سفید شده دوست دارند، بعضی ریش معمولی با موهای پُر تر، بعضی مدل خامه‌ای، عده‌ای بلند، برخی رنگ شده. همه مدلی می‌آیند، بعضی مدل‌ها هم اسمش خنده‌دار است، مثل ریش خربزه‌ای یا کله قندی.»

هر کدام از اینها، قیمت خودش را دارد. یک کوپ ساده یا همان ارزان‌ترین کوپ، قیمتش از ٣٥، ٤٠‌هزار تومان شروع می‌شود و به ١٠٠‌هزار تومان هم می‌رسد. صاف و تقویت کردن ریش با ریلکسر و کراتینه هر جلسه ٧٠‌هزار تومان، دِرد که نوعی قلاب بافی روی موست، از شاخه‌ای ٢٥، ٣٠‌هزار تومان شروع می‌شود، اگر مو بلند باشد تا ١٠٠‌هزار تومان هم می‌رود بالا، اگر مو کوتاه باشد، اکستنشن می‌زنند که هر شاخه نزدیک ٢٥‌هزار تومان است. اگر این بافت‌ها به مهره تزیین شوند، قیمتش با بافت معمولی فرق می‌کند، یک طرح ساده روی سر، ٣٠‌هزار تومان و مکاپ ساده هم از ١٥٠‌هزار تومان شروع می‌شود.

امیر همه این کارها را انجام می‌دهد، دو دوره ٦ ماهه در آلمان و ترکیه گذرانده:  «مشتری‌ها به ریششان خیلی حساس هستند، یک مشتری داشتم دو‌میلیون تومان برای ریشش خرج کرده بود، انواع روغن‌ها و تزریق‌ها را با بالاترین کیفیت انجام داده بود.» بیشتر آنها یا دانشجو هستند، یا بیکارند یا شغل آزاد دارند.هیچ کدامشان با این سر و وضع نمی‌توانند جای رسمی کار کنند.

امیر از مشتری‌هایش می‌گوید، کسانی که هفته‌ای یک بار می‌آیند مو رنگ می‌کنند؛ رنگ‌های فسفری: «بعضی  می‌خواهند هر هفته که میهمانی می‌روند، یک رنگی باشند، به همین خاطر پایه مو را به ٩ می‌رسانم، سفید که شد، هر رنگی که بخواهند درمی‌آورم. بعضی هم فقط یک سمت مو را رنگ می‌کنند، بعضی ریش‌ها را مدل‌دار رنگ می‌کنند یا  سرشان را طراحی می‌کنند. پسرها تنوع زیاد دارند، حتی بیشتر از دختران. خیلی دنبال این هستند که جلب‌توجه کنند. بعضی با خیلی مرتب بودن و بعضی با شلختگی. هدف ولی یکی است.»

امیر می‌گوید:  « خیلی از مشتری‌هایم که می‌خواهند مو رنگ کنند یا ابرو بردارند و ... عمدتا گرایش و تمایلات زنانه دارند، اینها تعدادشان درحال زیاد شدن است.» این آرایشگر جوان، اپیلاسیون هم  انجام می‌دهد، کل بدن قیمت‌اش از ٨٠‌هزار تومان شروع می‌شود، قیمت به پرمویی مردان بستگی دارد:  « اپیلاسیون برای آنها که پر مو هستند به هر جلسه ١٠٠ تا ١٥٠‌هزار تومان هم می‌رسد، خیلی‌ها آدم‌های عادی هستند، اما دوست ندارند مو داشته باشند.» افراد با تیپ‌های خاص زیاد به مغازه‌اش در ونک پارک، رفت و آمد می‌کنند:  « بعضی تیپ‌ها واقعا خنده‌دار است، شلوارهایی که فاقش روی مچ پاست یا موهای تیغ زده با گوشواره‌های بلند تا نزدیک چانه و ریشی که تا روی شکم بلند شده است.»

نمی‌توان براساس ظاهرحکم قطعی صادر کرد

مجتبی دلیر، متخصص روان‌شناسی و مدرس دانشگاه است. به اعتقاد او، این تغییر در الگوی رفتاری عده‌ای از مردان جوان دلایل متعددی دارد:  « در یک دسته‌بندی کلی می‌توان این افراد را به دو دسته مبتلایان به انحراف یا اختلال روانی- جنسی و افراد فاقد مشکل جنسی تقسیم کرد. در مواردی که مشکل روانی- جنسی وجود دارد ما با پیوستاری از مبتلایان به اختلال هویت جنسیتی و سایر اختلالات جنسی روبه‌رو هستیم که از قوانین موجود مرتبط با اختلال هویت جنسیتی سوءاستفاده می‌کنند.

اما در مورد جوان و نوجوان بدون مشکل جنسی واقعی این گونه رفتارها به دلایل مختلفی ازجمله فرآیند کسب هویت فردی و اجتماعی در دوران نوجوان، احساس حقارت، همرنگی با گروه همسال، یادگیری مشاهده‌ای و تأثیر ماهواره، حساسیت بیش از حد محیط و جلب توجه بروز پیدا می‌کند.»

 او این توضیح را هم می‌دهد که:  «نمی‌توان گفت که رفتار یک نوجوان پسر که مثلا زیرابرو برمی‌دارد یا موهایش را مش می‌کند و ... نشانه تمایلات جنسی زنانه یا گرایش جنسی به همجنس است و اینگونه اظهارنظرها نیازمند بررسی تشخیصی و تخصصی روان‌شناس است.این طور هم نیست که صرفا براساس پوشش ظاهری و برخی رفتارها و نشانه‌ها حکم قطعی صادر کرد. اما قطعا برخی از این رفتارها بهنجار نیستند. چنانچه عموم مردم هم احساس خوشایندی نسبت به آن ندارند.»

 این روان‌شناس، تمام این رفتارها را نشات گرفته از دوره پرفشار و حساس نوجوانی می‌داند:  «هویت نوجوان، درحال گذار از کودکی به بزرگسالی است و این فرآیند ممکن است طولانی هم شود و به سنین جوانی برسد. نوجوان از طرفی می‌خواهد به‌عنوان فردی مستقل شناخته شود و از طرف دیگر امکانات و توانایی استقلال را ندارد. بنابراین زندگی روانی او گاهی بدون کسب هویت مستقل به گونه‌ای می‌شود که گویا مرگ روانی- اجتماعی را تجربه می‌کند و در نتیجه برای گریز از این وضع دردناک به رفتارهای عجیب و غریب و آیینی و حتی رفتارهای مخصوص جنس مکمل روی می‌آورد. رفتارهایی که اغلب به وسیله گروه همسالان مورد تأیید و حمایت قرار می‌گیرد.»

لباس‌های خاص بر ای مشتری‌های خاص‌تر

«محمد» صاحب بوتیک لباس مردانه در یکی از مراکز خرید شمال شهر است، جایی که خیلی از همین «مدل‌های خیابانی» رفت و آمد می‌کنند. پیراهنی را از پشت ویترین نشان می‌دهد که یقه بزرگش، گل‌های برجسته ریز دارد، می‌گوید: « این مدل خیلی مشتری دارد.» می‌گویم برای میهمانی دیگر؟ می‌گوید: «نه، برای همین جوری. اینها را در خیابان می‌پوشند، خیلی هم مشتری دارد، وقتی خواستم سفارش بدهم فکر می‌کردم زیاد مشتری نداشته باشد اما حالا یکی از پرفروش‌ترین کارهایم است.» شلوار «زاپ دار» هم دارد.

همان‌ها که جلویش از بالا تا پایین پاره است و بخشی از پا پیداست: « اینها را خوب می‌خرند، حتی ٣٠٠، ٤٠٠‌هزار تومان. مارک خاصی هم ندارد.» می‌پرسم مشتری این لباس‌ها چه کسانی هستند؟«بیشتر پسرهای کم سن و‌سال می‌پوشند، با کفش‌های فسفری و تی‌شرت‌های گشاد و شلخته‌طور. این تیپ‌ها آمریکایی است. بعضی‌ها هم که بلد نیستند، هم زیاده‌روی می‌کنند و پاچه شلوارشان را یک وجب بالا می‌برند. این شلوارها را معمولا با کفش‌های ساق‌دار ست می‌کنند.

در کنار همین پسران، یکسری هم هستند که تیپ‌شان فرق می‌کند، شلوارهای تنگ و پاچه کوتاه را با تی شرت‌های تن نمای یقه باز می‌پوشند. هر کس یک تیپی می‌زند.»محمد ٢٠ سالش است، تی شرت ساده‌ای را با شلوار جین گشاد ست کرده: «همه، این لباس‌ها را نمی‌پسندند، بعضی کلاسیک پوشند برخی هم این تیپ‌ها را دوست دارند، سن و‌سال و شغل افراد، خیلی تعیین‌کننده نحوه پوشش است، خیلی از کسانی که لباس‌های متفاوت می‌پوشند، یا بیکارند یا شغل رسمی ندارند که محدودیتی در پوشش داشته باشند، سن و‌ سال‌شان هم زیاد نیست، نهایت ٣٥ سال. البته کسانی که این جور تیپ‌ها را انتخاب می‌کنند باید هیکل خوب و رو فرمی هم داشته باشند، این چیزها به پسرهای چاق شکم گنده، نمی‌آید.» آرش، کمی آن طرف‌تر بوتیک دارد. ویترین مغازه‌اش پر است از پیراهن‌ها و شلوارهای کلاسیک:

« تمایل با پوشیدن لباس‌های خاص زیاد شده، لباس‌های طرح‌دار با یقه‌های خیلی باز و توری. آنهایی هم که طرفدار مدل رپ هستند، شلوارهای کپ بگ و نیم بگ را دوست دارند، زاپ دار هم زیاد شده، البته قشر خاصی اینها را دوست دارند، بیشترشان جوان زیر ٣٠‌سال هستند.»


ویدیو مرتبط :
آلبوم جدید امیر مولایی به نام وارونه (آهنگ وارونه)

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

در هیاهوی سقوط هواپیما ، صورت مساله وارونه نشود



 

 

در هیاهوی سقوط هواپیما ، صورت مساله وارونه نشود

 

در ادامه پیگیری های موضوع سقوط هواپیما در ارومیه و ایمنی پروازها ، یکی از دست اندرکاران صنعت هواپی کشور ، یادداشت زیر را در اختیار عصرایران قرار داد که عیناً منتشر می شود:

حادثه غم انگیز و رقت بار پرواز بوئینگ 727 هما به مقصد ارومیه که منجر به فوت دردناک 78 نفر از هموطنان گرامی و مجروح شدن 27 نفر از عزیزان دیگر گردید و اظهار نظرهای متنوع و مقالات متعدد و سخنرانی های بسیاری که در این راستا منتشر شد، مرا بر آن داشت که با اتکا به بیش از 3 دهه حضور مستمر در سطوح مختلف کارشناسی و مدیریتی هواپیمایی نکاتی چند را به مخاطبان محترم به ویژه مسوولین و تصمیم سازان بلندپایه نظام تقدیم دارم:

الف: بر خود فرض می دارم ارتحال ناگوار و دردناک جانباختگان این حادثه را به خانواده معزز و گرامی شان به ویژه اهالی غیور شهرستان ارومیه تسلیت عرض نموده و از خداوند منان بقای عمر بازماندگان و تسلی خاطر ایشان را خواستار باشم، همچنان دست دعا بر شفای عاجل مجروحان این حادثه غم انگیز بلند کرده و از خداوند منان شادی خانواده ایشان را به هدیه سلامتی شان خواستار باشم.

اما چه می توان کرد که این صنعت خطیر نیز به مانند بسیاری از طرق حمل و نقل همواره و همه جا در معرض خطراتی اینچنین بوده و تاکنون تلاش ها و فعالیت های جانکاه خبرگان و متخصصان جهانی صنعت گرچه احتمال حوادث را کاهش داده ، اما نتوانسته آن را به صفر برساند. گواه بنده حوادث تلخ و جانگدازی است که همه ماهه از طریق رسانه های عمومی و تخصصی گریبانگیر خانواده درد آشنای صنعت حمل و نقل هوایی جهان است و عجب آنکه این احتمال حتی گریبان آخرین تکنولوژی به کار رفته در آخرین محصولات کارخانجات معظم هواپیماسازی را نیز رها نکرده که از آن جمله می توان به سانحه هواپیمایی ارباس 380 شرکت کوآنتاس در چند ماه اخیر و یا ارباس 330 ارفرانس بر فراز اقیانوس آرام در چند سال اخیر اشاره نمود.

ب: آنچه تجربیات مکرر جهانیان در برخورد به این حوادث به ما می آموزد آن است که بایستی به شدت از هر گونه قضاوت عامیانه پسند و غیراصولی در خصوص علت حادثه پرهیز نمود و علت یابی را به همراه راه کارهای جلوگیری از احتمال تکرار به بعد از بررسی های دقیق کارشناسی موکول نمود. موضوعی که متاسفانه در حادثه اخیر به شدت از طرف صاحبان قلم نادیده انگاشته شد. عده ای بی مطالعه هواشناسی را متهم کردند، عده ای هواپیما را به نقص فنی مزین کردند، عده ای خلبان را بی تجربه خواندند، عده ای ...

حال آنکه همگی خود به خوبی می دانستند که کمترین گواهی بر مدعای خود ندارند که اگر می داشتند، لااقل پیگیری می فرمودند. نتیجه آن شد که با سلب اعتماد به نفس و یا سلب اعتماد عمومی از کادر پروازی حرفه ای شاغل در نظام، ضربات جبران ناپذیری را به سرمایه های این مرز و بوم وارد کردند.

به یاد دارم که همواره خاطره خوش مسافرین ایرانی، علیرغم برخی نامهربانی ها در فرایند پرواز من جمله تاخیرات ناخواسته، مهارت حرفه ای خلبانان ایرانی بود و چه افسوس که عزیزانی ناآگاه چه رایگان این سرمایه ملی را در معرض تاراج قرار دادند.

آیا عزیزانی که خلبان 30 سال تجربه و یا کمک خلبان هواپیما را به خبط و خطای احتمالی متهم فرمودند، کمترین شاهدی را بر مدعای خود ارائه کردند. غرور آسیب دیده خانواده گرانقدر مرحوم دادرس (خلبان هواپیما) را از یک سو و سلب اعتماد عمومی از کادر پرواز فعلی را چه کسی جبران می کند؟

از سوی دیگر آقایان کارشناس محترم فراموش کرده اند که مجوز پرواز مبتنی بر شرایط هواپیما و نه سن و سال آن صادر می شود و چه بسیار هواپیماهای جوانی که به علت عدم رعایت قوانین در سطح دنیا زمینگیرند و چه بسیار هواپیماهای سالمندی که به علت رعایت شرایط و استانداردها در سطح جهان پرواز می کنند. شاهد آن پرواز بیش از 150 فروند از جنس و نوع و سال همین هواپیمای 727 است که در خاک ایالات متحده آمریکا پرواز می کند.

ج: بر تمامی اهل صنعت است که در این هیاهوی غم انگیز دست در دست هم در پوشش و جبران آن کوشیده و خدای ناکرده به دنبال سوءاستفاده های صنفی نباشند.

در خبرها خواندم که می توانستند هواپیمای نو بخرند و نخریدند. گواه آن را نیز یکی از شرکت های فعال صنعت آوردند و فرمودند عمر ناوگانش 6 سال است. آنچنان تعجب کردم که به دیدگان خود نیز شک کردم. دوباره و چند باره با مراجعه به سایت آن شرکت همکار و با مطالعه ناوگانش فغان و آه از نهادم بلند شد که جانا سخن از زبان ما می گویی!!! او که متوسط عمر ناوگانش از هواپیمایی ملی پیرتر است!!!

همکاران عزیزم در بخش خصوصی، شبانه روز در تلاشند تا تحریم را دور بزنند، ولی برادر بگذار راز در سینه نگه دارم که چگونه صورت خود را با سیلی سرخ نگه داشته اند و نامردمانی استکبار چه هزینه های هنگفت و عجیب و غریبی بر دوششان نهاده است. عزیزان آیا آسیب های رنگارنگ این قشر را در بخش خصوصی نمی بینند که ناشیانه همان نسخه را برای بیمار بعدی تجویز می فرمایند.

آیا زیبنده است ساحت فرودگاه های کشور بیش از این قبرستان هواپیماهای بلا مجوز شود؟

آیا زیبنده است از ترس قوانین بین المللی بیش از این سرمایه های مملکت در پروازهای خاص محبوس شود؟

آیا زیبنده است بیش از این دلالان بین المللی، هواپیماهای دست دوم خود را بدون هرگونه مسوولیت پذیری، بسیار بالاتر از قیمت کارشناسی به این عزیزان بفروشند؟

آیا زیبنده است روز به روز توان مالی این زحمتکشان زیر بار دیون بین المللی و بعضا داخلی به واسطه خرید بدون در نظر گرفتن صرفه و صلاح اقتصادی تحلیل رود.

آیا زیبنده است پروازهای مان بیش از یک سال به علت کار نکردن ارتفاع سنج و شکایت مزرعه دار انگلیسی از رفتن به اروپا منع شود؟

د: بزرگواران سیاست گذار را به شدت از عجله کردن در تصمیمات پرهیز می دهم. مسلم آن است که دست سخاوت عزیزان در پی این حادثه در جهت پوشش نقصان تامه صنعت حمل و نقل هوایی گسترده است و از هیچ کمکی دریغ نخواهند فرمود.

اما مراقب باشند تا خدای ناکرده این کمک ها از ناکجا آبادهای ناشی از مشکلات عدیده فعلی سر در نیاورد. توضیح بیشتر را در مقالات خصوصی تقدیم خواهم کرد.

ه: پیشینه هواپیمایی جمهوری اسلامی ایران، با آن سابقه قابل اتکا برای هموطنان سراسر دنیا، به شدت آسیب دیده است. بر مدیران و کارکنان هماست که با تصمیمی جدی و با تلاشی مضاعف اثرات نامیمون این حادثه را با افزایش در کیفیت خدمات جبران کنند. هما متعلق به همه مردم ایران است و مسوولین فعلی امانت داری موقتند. باشد تا رسالت تاریخی خود را فراموش نکرده و در جهت اعتلای نام این شرکت ملی بیش از این بکوشند. فراموش نکنند که رسیدگی به خانواده دردمند حادثه دیده وظیفه نخست ایشان است. بدور از جنجال و هیاهو به وظیفه اخلاقی خود در قبال ایشان عمل کنند و بدانند هر چه دارند از صدقه سر این مردم مهربان و صبور دارند. اگر بکوشند و بخواهند و همه بخواهیم، روزگار سعادت دور نیست....../تحلیل:عصرایران