سبک زندگی


2 دقیقه پیش

شناخت بهترین آتلیه کودک و بارداری

بچه ها به سرعت بزرگ می‌شوند، زودتر از چیزی که فکرش را می‌کنید یا انتظارش را دارید. زمانی توانایی راه رفتن یا حرف زدن ندارند ولی اندک زمانی بعد آنها را در حال دویدن و مکالمه ...
2 دقیقه پیش

فیلم: تزیین اتاق کودک با گل‌های مقوایی

همین الان یک نگاهی به اتاق کودکتان بیندازید. آیا دلتان نمی خواهد چیزی به آن اضافه کنید؟ وقتی پولش را ندارید، پس باید از خلاقیتتان کمک بگیرید. در این ویدئو گل هایی مقوایی ...

بزرگترین اشتباه مدیران در تعیین استراتژی


مزیت اصلی یک استراتژی خوب این است که رقبای شما از داشتن چنین چیزی بی بهره اند. ممکن است گمان کنند دارای استراتژی خاصی هستند در حالی که استراتژی اصطلاحی است که گاهی اشتباه تفسیر می شود و به کار می رود.





مجله پنجره خلاقیت - ترجمه لیلا طباطبایی: استراتژی به راحتی قابل تعریف است، پس چرا بسیاری از شرکت ها برداشت اشتباهی از آن دارند؟

مزیت اصلی یک استراتژی خوب این است که رقبای شما از داشتن چنین چیزی بی بهره اند. ممکن است گمان کنند دارای استراتژی خاصی هستند در حالی که استراتژی اصطلاحی است که گاهی اشتباه تفسیر می شود و به کار می رود.

یک استراتژی خوب، برنامه منسجمی است که بتواند از پس مشکل مشخصی بربیاید. شکل خاصی دارد، یک چالش را مشخص می کند و برنامه ای برای مقابله با آن چالش طرح می کند.

بزرگترین اشتباه مدیران در تعیین استراتژی

بیشتر سازمان ها استراتژی را نمی شناسند. مدیران ارشد آن را با تعیین اهداف اشتباه می گیرند. «استراتژی ما رشد تا حد فلان مقدار است. ما می خواهیم در زمینه بهمان، اول بازار باشیم.»

این اشتباه است. استراتژی در مورد چگونگی رسیدن به نقطه مورد نظر بحث می کند. با تعریف مشکل شروع می شود و برنامه ای شامل عملکردهای ضروری برای غلبه بر مشکل در اختیار شما قرار می دهد.

تلاش و اراده ابزارهای مناسبی هستند اما هم معنی با استراتژی نیستند. استراتژی مانند اهرمی است که عزم و اراده را در مسیر درست قرار می دهد.

بعضی ها اعتقاد دارند شر چیزی بیش از نبود خیر و دارای یک نیروی فعال است. به همین ترتیب، داشتن استراتژی بد تنها به معنی نداشتن استراتژی نیست. همه ما از جانب مقامات دولتی ادعاهایی مبنی بر داشتن برنامه در زمینه هایی از قبیل توریسم شنیده ایم ولی عملی از جانب آنها انجام نشده است. آنها حتی مشکل را نیز نتوانسته اند تشخیص دهند.

دیدگاه ایالات متحده و انگلیس برای مقابله با بحران مالی 2008 را در نظر بگیرید. عمل خاصی در زمینه تشخیص مشکل انجام نشد، تنها منابع از مردم به بانک ها انتقال یافت. تا زمانی که مشکل را مشخص نکنید - و راه حل غلبه بر مشکل را پیدا نکنید - فاقد استراتژی هستید.

مشخصه یک استراتژی خوب قابل فهم ساختن شرایط پیچیده است و نشانه یک استراتژی بد، پیچیدگی بی دلیل آن. به راحتی می توان استراتژی خوب را از بد تشخیص داد. استراتژی بد، پر شاخ و برگ است و با استفاده از کلمات سنگین و در پی این است که بی محتوایی خود را پنهان کند.

اما در واقع استراتژی های مدیر می تواند در داشتن یک پلت فرم تجارت الکترونیکی، در رأس بودن و همه چیز بودن خلاصه شود اما اینها استراتژی نیستند؛ اینها فقط مثل قصاب، نانوا و ... نام و عنوانی بیش نیستند.

استراتژی به معنی اعمال منطق خاصی به سازمان است تا باعث شود سازمان کاری انجام دهد که در غیر اینصورت آن کار را انجام نمی داد. به تعبیری دیگر، استراتژی باعث می شود شما کاری را انجام دهید که در نظر اول نشدنی به نظر می رسید. بسیاری از مدیران ارشد ترجیح می دهند همیشه صورت خندان داشته باشند تا نشان دهند: «هیچ مشکلی در کار نیست و همه چیز خوب پیش می رود.» اما استراتژی خوب مستلزم این است که نه تنها شما مشکل را بشناسید؛ بلکه به صورت فعال تلاش هایتان را معطوف به حل آن کنید.

البته مدیران ارشد دوست ندارند مجبور شوند تصمیمی بگیرند که برای بعضی ها بد تمام شود و ترجیح می دهند رضایت همه را جلب کنند اما استراتژی خوب، شما را مجبور به انتخاب می کند.

زمانی که استیو جابز به اپل بازگشت غرایزش را به کار گرفت. انتخاب برای جابز روشن بود: ساده سازی یا مرگ. او تقریبا تولید را متوقف کرد. او دارایی های شرکت را تا 80 درصد کاهش داد. توسط یک وب سایت جدید محصولات اپل را به طور مستقیم عرضه کرد و بدین وسیله توزیع کنندگان و فروشندگان را از زنجیره فروش حذف کرد.

مطمئنا در آن دوران جابز تحت فشار بود. کار او بی منطق نبود، بلکه او در آ« زمان به طراحی مجدد شرکتی پرداخت که بعدها تبدیل به بزرگترین شرکت در زمان خودش شد.

چنین استراتژی هایی ممکن است سیاستی رنج آور با خود داشته باشند اما وقتی جواب می دهند دیگر به جای احتمالات کنار گذاشته شده، فقط چیزهای خوب انجام شده به یادمان می آید.


ویدیو مرتبط :
رم مدیریت وظایف مدیریت طبقه بندی مدیران مدیران عالی مدیران عملیاتی هرم استراتژی

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

بزرگترین اشتباه زندگی؟؟



 

 

بزرگترین اشتباه زندگی

 

جایی در مغز شما قرار دارد که سالهاست در آن بذرهای موفقیت خفته‌اند و حال آنکه اگر این بذرها را درمغز خود فعال کنید با قدرت رشد خود می‌توانند شما را به اوج برسانند.

 

اشتباه زندگی

 

همه اشتباه می‌کنیم. تصمیمات غلط؛ انتخابهای نابجا؛ اعمال نسنجیده. در طول زندگی‌مان سعی و خطا می‌کنیم و درسهای جدید یاد می‌گیریم. اشتباه همیشه اثر بد خودش را در زندگی آدم می‌گذاره و ازش راه فراری هم نیست.

 

اثرات بد خیلی از اشتباهات را می‌شود بمرور زمان و با تلاش زیاد پاک کرد ولی بعضی از اشتباهات هستند که مسیر زندگی آدم را آنچنان تغییر می دهند که اصلاح آنها دیگر به راحتی امکان‌پذیر نیست.

 

بزرگترین اشتباهی که یک نفر ممکن است در زندگی خودش انجام بدهد چیست؟

 

تکرار خطا ، خطایی بزرگتر است

 

این موضوع از آنجایی حائز اهمیت است که عدم توجه به این بحران! و صرف زمان برای مطالعه اشتباهاتی که انسانها برای رسیدن به موفقیت مرتکب شده‌اند، باعث کاهش کیفیت روابط فردی و اجتماعی انسانها در آینده خواهد شد و زندگی معنوی و اجتماعی او را با خطرات جدی رو به رو می‌نماید.

 

امروزه خردمندان جوامع به این باور رسیده‌اند که تامین سعادت و خوشبختی انسان تنها با کمک پیشرفت‌های علمی میسر نبوده و تحقق کامل این هدف تنها به افزایش معنویات در زندگی بستگی دارد. هر چند که خداوند متعال هیچ وقت انسان را در پیمودن راه زندگی در این دنیا تنها نگذاشته و جوامع انسانی را با فرستادن پیامبران و امامان مورد رحمت و هدایت خود قرار داده است.

 

اما تعدادی از انسانها با گمراه کردن دیگران هیچ وقت اجازه ندادند که عظمت الهی هدایت‌گر زندگی انسانهایی باشد که در تلاش برای رسیدن به موفقیت بوده یا هستند و در این بین تنها انسان‌های معدودی توانسته‌اند به نسبت استعداد و دریافت خود به درجه‌ای از کمال برسند.

 

به نظر می‌رسد که قرن بیست و یکم ، قرنی باشد که انسانها در آن گرایش بیشتری در مسیر معنویات و اخلاقیات از خود نشان داده و از معنویت به عنوان آخرین سلاح بشریت برای بازگرداندن انسان به مدار اصلی انسانیت خویش استفاده نمایند. برای روشن‌تر شدن موضوع بیایید نگاهی به تعدادی از اشتباهاتی که انسانها در طول تاریخ برای رسیدن به موفقیت مرتکب شده و می‌شوند داشته باشیم و این گونه تصمیم بگیریم که نه تنها آنها را تکرار نکنیم.

 

خوشبختی به قیمت بدبختی دیگران

 

قرن‌هاست که بشر دچار توهم غم انگیزی در زمینه رسیدن به قدرت شده و همین توهم باعث بروز نبردهای خونین و بی‌عدالتی‌های فراوانی در سراسر جهان شده است. توهم این است که تعدادی از انسانها فکر کرده و می‌کنند که می‌توانند از ضرر و بدبختی دیگران به خوشبختی برسند، به همین دلیل در جست و جوی راه‌هایی برای سوءاستفاده و اغوای دیگران بوده اند. این مشکلی است که هنوز دست از گریبان تعدادی از انسانهای تشنه قدرت و موفقیت برنداشته است.

 

بسیاری از مردم احساس می‌کنند که می‌توانند با خراب کردن دیگران به موفقیت برسند. یک ضرب‌المثل قدیمی می‌گوید «دو راه برای داشتن بلندترین ساختمان در شهر وجود دارد. یکی این است که تمام ساختمان‌های بلند شهر را خراب کنی و دوم این است که روی ساختمان خودت کار کنی و آن را بلندتر کنی.» این مطلب دقیقا در مورد مسائل سیاسی ، اقتصادی و زندگی شخصی تک تک انسانها نیز صادق است.

 

نگرانی از مسائلی که خارج از کنترل شماست

 

نگرانی از مسائل خاصی که با گذر زمان حل می‌شود، فقط نیروی انسان را هدر می‌دهد. خداوند گاه معجزات خود را در مکان‌های باور نکردنی و به دست افرادی دور از انتظار و در زمان هایی غیرقابل تصور به انجام می‌رساند. زندگی نیز ما را دقیقا به آن طرف راهنمایی می‌کند، اما از راه‌هایی که انتظارش را نداریم.

 

ظاهرا مردم در دنیای قدیم نیز انرژی فراوانی را صرف نگرانی در مورد اموری می‌کردند که خارج از کنترل آنها بوده است.

 

اول اینکه بی‌معنی است در مورد چیزی نگران باشی که کنترلی بر آن نداری، زیرا اگر تو بر آن کنترلی نداری معنی ندارد که در مورد آن نگران باشی.

 

دوم اینکه این هم بی‌معنی است که در مورد چیزهایی که بر آن کنترل داری نگران باشی، زیرا اگر واقعا کنترل داری نگرانی معنا ندارد.

منبع:فان پاتوق