سبک زندگی


2 دقیقه پیش

شناخت بهترین آتلیه کودک و بارداری

بچه ها به سرعت بزرگ می‌شوند، زودتر از چیزی که فکرش را می‌کنید یا انتظارش را دارید. زمانی توانایی راه رفتن یا حرف زدن ندارند ولی اندک زمانی بعد آنها را در حال دویدن و مکالمه ...
2 دقیقه پیش

فیلم: تزیین اتاق کودک با گل‌های مقوایی

همین الان یک نگاهی به اتاق کودکتان بیندازید. آیا دلتان نمی خواهد چیزی به آن اضافه کنید؟ وقتی پولش را ندارید، پس باید از خلاقیتتان کمک بگیرید. در این ویدئو گل هایی مقوایی ...

افسانه کارآفرینی!


صاحبان مشاغل معمولاً با صرف هزینه‌ای گزاف، با مشکلات کسب‌وکار آشنا می‌شوند. کارآفرینان پس از سقوط در یک مشکل حرفه‌ای یا فنی، مجبور می‌شوند به هر قیمتی که شده مشکلشان را حل کنند.

  بانکی: صاحبان مشاغل معمولاً با صرف هزینه‌ای گزاف، با مشکلات کسب‌وکار آشنا می‌شوند. کارآفرینان پس از سقوط در یک مشکل حرفه‌ای یا فنی، مجبور می‌شوند به هر قیمتی که شده مشکلشان را حل کنند. خوشبختانه، مایکل گربر دستورالعملی جذاب راجع به برنامه‌های کسب‌و‌کار، رشد استراتژیک و مدیریت کارمندان نگاشته است. او در کتابش «افسانة کارآفرینی» به ارائه دیدگاهی واقع‌بینانه از کارآفرینی می‌پردازد. در ادامه نکاتی از کتاب ارزشمند او را به دوستان موفقیتی تقدیم می‌کنیم.

 افسانه کارآفرینی

سیستم‌های اشتباه، صاحبان کسب‌و‌کارهای کوچک را فریب می‌دهد. اگر صریح سخن بگوییم، صاحبان شرکت‌های کوچک چرخ‌هایشان را برای انجام کارهای اشتباه می‌چرخانند. اساساً، بازگشت سرمایه‌ای که از کسب‌و‌کار خود به دست می‌آورند نسبت به زمان و انرژی سرمایه‌گذاری شده، بسیار ناچیز است. ارقام دروغ نمی‌گویند: هر سال در ایالات متحده، بیش از یک میلیون کسب‌و‌کار جدید راه‌اندازی می‌شود. متأسفانه، در طول 12 ماه، 40 درصد این افراد تازه‌وارد کسب‌و‌کار خود را تعطیل می‌کنند. پس از 5 سال، بیش از 80 درصد آن‌ها یعنی 800.000 کسب‌وکار محو شده‌اند و اثری از آن‌ها باقی نمانده است. اغلب کارآفرینان قربانی افسانه‌ها، تخیلات و کمبود دانش خود می‌شوند. آن‌ها کسب و کارشان را بر اساس 4 مفهوم اداره می‌کنند:

1. افسانه کارآفرینی: دیدگاه اشتباه «افسانه کارآفرینی» بیان می‌کند که مردم کسب‌و‌کارهای جدید را به خاطر روحیه کارآفرینی خود یعنی اشتیاق به کسب سود از سرمایه‌گذاری راه می‌اندازند. در حقیقت، افراد به دلایل مختلفی کسب‌و‌کارهای جدید را شروع می‌کنند، و دلیل آن همواره کارآفرینی نیست.

2. تحول کسب‌و‌کارهای آماده: اعطای امتیاز موج تغییراتی را ایجاد کرده و کارآفرینِ خریدارِ این امتیاز را قادر می‌سازد تا در کوتاه‌ترین زمان به فروشنده محلی یک محصول گسترده و معروف تبدیل شود. اعطای امتیاز فروش، رویکرد جهانی به کسب‌و‌کار را به شدت تغییر داده است.

3. توسعه روندهای کسب‌و‌کار: استراتژی‌ها، روندها و سیستم‌های خلاقانه، روش شرکت‌ها برای گسترش و مدیریت کسب‌و‌کارها را تغییر داده است. کارآفرینانی که قادر به درک اهمیت سیستم‌ها نیستند، کسب‌و‌کارهای ناموفق ایجاد می‌کنند، زیرا اغلب بر «مدیریت اتفاقی» تکیه می‌کنند. آنانی که به طور مناسب از «فرایندهای گسترش کسب‌و‌کار» استفاده می‌کنند، موفق می‌شوند.

4. نمایندگی کسب‌و‌کارهای معروف : وقتی یک شرکت، حق امتیاز یا نمایندگی فروش می‌خرد، «سیستم کلی چگونگی انجام کسب‌و‌کار» را دریافت کرده است. بسیاری از کارآفرینانی که نمایندگی گرفته‌اند، گمان می‌کنند محصولی را می‌فروشند. در حقیقت، آن‌ها نام معروف و معتبر شرکت اصلی را می‌فروشند. به عبارت دیگر، «محصول واقعی آن کسب‌و‌کار، خود آن کسب‌و‌کار است.»

کارآفرینان و افسانه‌ها

تاریخ شرکت‌ها مملو از داستان‌های افسانه‌ای و قهرمانانه درباره کارآفرین‌ها است. افسانه‌ها می‌گویند: در شرایطی دشوار، زن یا مردی شجاع، با تمام سختی‌ها مبارزه می‌کند و به سود، شهرت و معروفیت می‌رسد. چنین داستان‌هایی به ندرت واقعیت دارند. داستان واقعی از این قرار است: نخستین جرقة روحیة کارآفرینی در وحشت، خستگی مفرط و تعبیر اشتباه گم می‌شود. اغلب کسب‌و‌کارها توسط کارآفرینان رویاپرداز ایجاد نمی‌شود، بلکه توسط حسابداران، آرایشگران، لوله‌کش‌ها، فروشندگان و منشی‌هایی ایجاد می‌شود که از کار کردن برای دیگران خسته شده‌اند. این متخصصان فنی به علت وقوع حادثه‌ای که زندگی آن‌ها را تغییر می‌دهد، یک لحظه خاص و یا گذراندن یک روز بد در محل کار، ناگهان تصمیم می‌گیرند کارآفرین شوند و شرکت‌ خود را تاسیس می‌کنند.

اما پیش‌فرضی ویرانگر ، تلاش‌های آن‌ها برای گسترش کسب‌و‌‌‌کار را ویران می‌کند: باور به این موضوع که نبوغ فنی و تخصص آن‌ها عامل اصلی موفقیت است. روند معمول از این قرار است: یک طراح داخلی موفق سعی می‌کند فروشگاه دکوراسیون داخلی خود را افتتاح کند و یا گرافیستی ماهر ممکن است به اشتباه، بر این باور باشد که نبوغ خلاقانه او می‌تواند جای خالی مهارت‌های لازم برای مدیریت کانون تبلیغات را پر کند.  این صاحبان کسب‌و‌کار تازه‌کار قادر به درک این مطلب نیستند که راز کسب‌و‌کار موفق، بسیار فراتر از استاد بودن در یک صنعت یا هنر است. وقتی واقعیت‌های کسب‌و‌کار خود را نشان می‌دهد، کابوس صاحب کسب‌و‌کار نوپا شروع می‌شود.

یک سر و سه کلاه

اغلب صاحبان کسب‌و‌کارهای کوچک با کشمکش داخلی شدیدی مواجهند، زیرا این صاحبان شرکت‌های تازه‌کار معمولاً سه کلاه بر سر دارند: کلاه متخصص، کلاه مدیر و تاج خیالی کارآفرین. این سه کار برای در اختیار گرفتن زمان و انرژی محدود صاحب کسب‌و‌کار کوچک با هم به رقابت می‌پردازند. تصور کنید می‌خواهید سخت‌ترین رژیم غذایی ممکن را با یک مربی شخصی، یک متخصص تغذیه و یک فرد کم اراده که همه در ذهن شما هستند آغاز کنید. در زیر مرور کوتاهی بر نقش هر یک از آن‌ها داریم:

1. کارآفرین: کارآفرین رویاپرداز درونی شماست. کارآفرین با داشتن رویاهای بزرگ برای گسترش شرکت، در آینده زندگی می‌کند. در این نقش، صاحب کسب‌و‌کار، مرتباً مرزهای کار خود را گسترش می‌دهد، اما از جزئیات کارهای اجرایی متنفر است. کارآفرین درونی شما بارقه‌های خلاقانه خود را به شرکت منتقل می‌کند.

2. مدیر: این جنبه اجرایی و عملی شماست. مدیر در گذشته زندگی می‌کند و اهداف تعیین‌شده و محقق شده در سال گذشته را به خوبی می‌شناسد. مدیر، منابع لازم را تهیه کرده، محل کار را سازماندهی می‌کند و درباره موارد و جزئیات اساسی دستوراتی صادر می‌کند. بدون داشتن مدیر درونی، کسب‌و‌کارتان ساختار مشخصی نخواهد داشت.

3. متخصص: این صدای شرکت درونی شماست. متخصص کار را انجام داده و کالاها و خدمات را تولید می‌کند. متخصص کارهایی را انجام می‌دهد که کارآفرین مشخص کرده و مدیر موافقت کرده است. متخصص درونی شما در لحظه زندگی می‌کند. بدون متخصص هیچ محصولی ندارید؛ اما وقتی متخصص غلبه ‌کند، شرکت شما با کمبود توسعه کسب‌و‌کار و روندهای استراتژیک رو‌به‌رو می‌شود.

کودکی کسب‌و‌کار: قلمرو فرمانروایی متخصص

بهترین محل کار برای متخصص جایی است که تغییرات، اشتباهات و سایر محدودیت‌های مدیریتی در آن وجود ندارد. متأسفانه، یک شرکت بدون تغییر، محکوم به فناست، زیرا بقای کسب‌و‌کار به رشد و توانایی گذر از سه مرحله حیات شرکت یعنی کودکی، نوجوانی و بلوغ بستگی دارد. صاحب شرکت باید همة این مراحل را درک کند و استراتژی مشخصی برای رشد شرکت اتخاذ کند.
نشانه‌های کودکی یک شرکت کاملاً مشخص هستند. در سال‌های اولیه شروع کسب‌و‌کار، صاحب کسب و کار 14 ساعت در روز و حتی در تعطیلات آخر هفته کار می‌کند. این مرحله، جولانگاه متخصص است، زیرا کسب‌و‌کار جدید را به عنوان یک شغل در نظر می‌گیرد. در این مرحله، صاحب کسب‌وکار به شعبده‌بازی شباهت دارد که چندین گوی را در هوا می‌چرخاند. علاوه بر آن، بدون صاحب کسب‌و‌کار، شرکت نوپا از بین خواهد رفت. اما وقتی صاحب خسته با حجم کار زیادی مواجه می‌شود خارج از عهده انجام او است، بحران پدیدار می‌شود.

سال‌های نوجوانی شرکت: در خواست کمک

مرحله کودکی زمانی تمام می‌شود که کارآفرین در می‌یابد که شرکت تنها با یک نفر قابل اداره نیست. هجوم بحران به شرکت نیز مانند جوش‌های غرور جوانی نشان‌دهندة شروع دوران نوجوانی در چرخه حیات شرکت است. صاحب مضطرب برای مقابله با دردهای رشد، کمک فنی درخواست می‌کند. در این مرحله انتقال بحرانی، صاحب شرکت اولین کارمند خود را استخدام می‌کند و کارها و فعالیت‌ها را به دیگران محول می‌کند. صاحب شغل رها شده از بار مسئولیت‌ها،  اختیارات را واگذار می‌کند.
کارها به خوبی پیش می‌روند تا زمانی که کارمند جدید احساس می‌کند حجم کار خارج از حد توانایی اوست و استعفا می‌دهد، یا کم‌کاری کرده و اخراج می‌شود. متخصص که با شکایات و شکاف‌های عملیاتی رو‌به‌رو است، باید یک برنامه عملیاتی مدیریتی و دیدگاهی استراتژیک تعریف کند. صاحب کسب‌و‌کار مجبور است برای ایجاد مهارت‌های مدیریتی و چشم‌انداز کارآفرینی «اقلیم آسایش» قبلی خود را کنار بگذارد.

بلوغ: رسیدن به تعادل

فدرال اکسپرس، دیزنی و مک‌دونالد مثال‌های فوق‌العاده‌ای از کسب‌و‌کارهای بالغ هستند. آن‌ها به سومین مرحله گسترش شرکت یعنی بلوغ رسیده‌اند. یک شرکت بالغ، مقصد و هدف مشخص و نقشه راه مناسبی دارد. صاحبان مشاغلی که دوره‌های کودکی و نوجوانی شرکت را پشت سر گذاشته‌اند، یک «چشم‌انداز کارآفرینی» برای خود در نظر می‌گیرند که استراتژی ایجاد کسب‌و‌کار متعادل است. کارآفرین می‌تواند با استفاده از این رویکرد ارزشمند، نحوه فعالیت شرکت را مشخص کند، درحالی‌که متخصصان فقط بر آن دسته از کارهایی تمرکز می‌کنند که شرکت باید آن‌ها را به پایان برساند. کارآفرین یک مدل ایده‌آل از شرکت و کارکنان آن در آینده خلق می‌کند تا محیط کنونی را برای تطابق با آن چشم‌انداز آماده سازد اما متخصصان در زمان حال باقی می‌مانند. درحالی‌که کارآفرین متعادل اهمیت سیستم‌ها و مدل‌های کسب‌و‌کار خوش ساختار را درک می‌کند، متخصصان فقط بر محصول تمرکز می‌کنند.

مدل موفقیت با اعطای امتیاز

توسعه مک دونالد نشانگر مرحله‌ای مهم در تاریخ این شرکت است. بدون اغراق، می‌توان مک دونالد را «موفق‌ترین کسب و کار کوچک در دنیا» دانست. این زنجیره در سال 1952 بنیان نهاده شد. در آن زمان فروشنده ای با نام ری کراگ، دو برادر مالک یک همبرگر فروشی موفق را متقاعد کرد امتیاز استفاده از نام و روند سیستماتیک فروش همبرگر و سیب زمینی سرخ کرده خود را به او اعطا کنند. این دو برادر کارایی و سرعت را با هم آمیخته بودند تا غذاهای ارزان تولید کنند. موفقیت شرکت باعث شد کراگ نبوغ آن‌ها را تائید کند و سیستم مک دونالد با فروش سالانه 40 میلیارد دلاری به بزرگ‌ترین زنجیره رستوران در دنیا تبدیل شد. این مثال نه تنها یک مدل موفق اعطای امتیاز فروش است، بلکه زیبائی سیستم‌ها و چارچوب‌های اجرایی موفق را نشان می‌دهد.

کسب‌و‌کار و زندگی شخصی

بسیاری از صاحبان مشاغل کوچک زندگی شخصی را با زندگی حرفه‌ای خود ادغام می‌کنند. در نهایت، این کار باعث ایجاد مشکلات در زندگی شخصی می‌شود.

 برای در دست گرفتن مجدد کنترل زندگی خود از سؤالات زیر استفاده کنید:

1. چگونه می‌توانم کاری کنم که جانشین‌هایم بتوانند کارهای مرا به نحو احسن انجام دهند؟

2. بهترین راه تفویض وظایف و مسئولیت‌هایم چیست؟

3. برای خودکار کردن و منظم کردن کسب‌و‌کارم باید از چه روندهایی استفاده کنم؟

4. چگونه باید سیستم‌هایی طراحی کنم که امکان تمرکز بر وظایف لذت‌بخش را برایم فراهم کند؟

خوشبختانه، برای جلوگیری از هجوم کسب‌و‌کار به زندگی شخصیتان، می‌توانید از چند قانون مشخص استفاده کنید. برای مثال، پیروی از یک مدل کسب‌و‌کار و مجموعه مشخصی از روندها باعث بازیافت و بقای این نظم می‌شود. این قوانین عبارتند از:

بر اساس ارزش‌های اصلی شرکت یک مدل کسب‌و‌کار مشخص ایجاد کنید. سیستمی بسازید که کارمندانی با «کمترین مهارت‌های ممکن» در جایگاه‌ها و رتبه‌های خود بتوانند بکار گرفته شوند. پیروی از این روش، باعث ایجاد کسب‌و‌کاری می‌شود که بیش از کارشناسان و نوابغ به سیستم‌ها وابسته است.  سیستم خود را به مدلی از نظم بدون خطا تبدیل کنید.  روندهای لازم برای کارمندان را مکتوب کنید.  محصولات و خدمات یکنواخت و یکسان به مشتریان خود ارائه دهید.  لباس‌های یکسانی برای کارمندان و استاندارد مشخصی برای طراحی فروشگاه‌ها و دفاتر در نظر بگیرید


ویدیو مرتبط :
ده افسانه کارآفرینی

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

شام دير هنگام و چاقي، افسانه يا واقعيت؟!



 

چاقی


اين يک عادت غذايي معمول در خيلي از افراد چاق است که در قبل از ظهر اشتهايي به خوردن نداشته ولي در ساعات عصر به بعد بويژه در افراد شاغل دچار پر اشتهايي کاذب و پرخوري و نهايتا افزايش وزن مي گردند.


دکتر حميدرضا فرشچي متخصص تغذيه باليني و متابوليسم، فوق تخصص ديابت و چاقي از انگلستان در اين باره توضيح مي دهند :
بعضي عقيده دارند که خوردن شام دير هنگام باعث مي شود که بيشتر غذايي که مي خورند به صورت چربي در بدن ذخيره شود. اين يکي از همان گفته هاي قديمي است که جنبه افسانه اي يافته است. چرا که غذا به طور طبيعي بعد از مصرف به منظور ذخيره يا توليد انرژي، چند ساعتي زمان براي هضم و جذب لازم دارد. بنابراين اينکه وقتي بخوابيد سريعا غذا ذخيره مي شود صحيح نيست چرا که غذا بايد مراحل هضم و جذب را طي کند که خود اين مراحل ، چندين ساعت زمان احتياج دارد.

حقيقت ديگري که بايد به ياد داشته باشيم اين است که حتي هنگامي که در خواب هستيم نيز انرژي مصرف مي کنيم. يک انسان متوسط الجثه براي تامين انرژي سوخت و ساز پايه خود نزديک به 60 کيلوکالري در ساعت انرژي مصرف مي کند. بر همين اساس در حالت خوابيده حداقل انرژي که شما مي سوزانيد شامل همين ميزان است که علاوه بر آن مقدار مشخصي نيز براي هضم و جذب مواد غذايي توسط دستگاه گوارش شما مصرف خواهد شد.

بنابراين فرض مي کنيم که وعده سر شب خود را در ساعت 8 مصرف کرده ايد ، در اين صورت تا ساعت8 صبح روز بعد ، در حالي که تنها دراز کشيده ايد و يا به خواب رفته ايد و يا مطالعه يا هرکار ديگري در حالت استراحت انجام مي دهيد 12x60 يا 720 کيلوکالري را نيز مي سوزانيد.

جالب آنکه يک مطالعه اخير در مجله بين المللي چاقي بيان مي کند که خوردن يک وعده غذايي بزرگ شبانه ، ميزان متابوليسم را تا چندين ساعت پس از مصرف غذا افزايش مي دهد، حتي اگر افراد در خواب باشند. پس آنچه در بر هم زدن تعادل انرژي بدن نقش اساسي دارد کل حجم دريافتي در يک دوره زماني و نه يک وعده تنها مي باشد. پس تا زماني که وعده غذايي شبانه شما داراي کالري بيش از حدي نباشد تنها دير هنگام غذا خوردن در وعده شام، جاي نگراني براي چاق شدن شما نيست .

اما از طرف ديگر بايد توجه داشت رفتارهاي غذايي نيز علاوه بر جنبه هاي صرفا فيزيولوژيک بر تنظيم وزن يک فرد موثر مي باشند. بطوريکه اگر شما حجم بيشتر وعده هاي غذايي را از ساعات اوليه روز به بعد از عصر منتقل نماييد باعث افزايش وزن بدليل تغييرات هورموني و نيز اختلالات اشتها مي گردد. اتفاقا اين يک عادت غذايي معمول در خيلي از افراد چاق است که در قبل از ظهر اشتهايي به خوردن نداشته ولي در ساعات عصر به بعد بويژه در افراد شاغل دچار پر اشتهايي کاذب و پرخوري و نهايتا افزايش وزن مي گردند. علاوه بر اين در افراد شاغل که شام دير هنگام دارند خيلي از اوقات ترکيب گرسنگي، خستگي و استرسهاي ناشي از فعاليتهاي روزمره زمينه پرخوري را در هنگام شب باعث گرديده که نهايتا باعث چاقي مي گردد. در اين مورد آن چه عملا باعث چاقي شما مي شود وعده شام ديرهنگام نيست بلکه پرخوري و دريافت بيش از حد انرژي در اين وعده غذايي است.

 

چاقی

 

نکته ديگري که در ذخيره چربي در بدن بايد مورد توجه قرار گيرد آنست که تاثير فعاليت بدني در تنظيم تعادل انرژي مهم مي باشد، حتي اگر غذا در بدن تبديل به چربي شود، شما مي توانيد با فعاليت بدني و يا با دريافت کالري کمتر از نيازتان ،يک تعادل منفي روزانه انرژي حتي به ميزان کم را ايجاد نماييد. اين تعادل منفي انرژي باعث خواهد شد تا چربي دوباره به صورت انرژي در آيد. بنابراين آنچه که مهمتر است تنظيم غذاي دريافتي در روز از يک سو و انرژي سوخت و ساز از سوي ديگر است.

اگر هر شب مقدار زيادي غذا مصرف کنيد که موجب شود تعادل انرژي شما را به سمت مثبت برود (يعني انرژي اي بيش از نياز بدنتان را دريافت کنيد) ، در طولاني مدت اضافه وزن خواهيد يافت. ولي اگر در صبحانه يا ناهار نيز بيش از حد بخوريد همين اتفاق رخ خواهد داد و بنابراين اينجا آنچه مهم است مقدار کلي کالري است که در يک دوره زماني اعم از روز يا هفته مي خوريد و نه اينکه چه ساعتي از روز غذا را مي خوريد و يا آيا پس از غذا به رختخواب مي رويد يا نه!!
در پايان شما بايد بدانيد که افراد کمي هستند که بتوانند دقيقا مقدار انرژي دريافتي و مصرفي شان را طوري مديريت کنند که در هر وعده به اندازه اي غذا بخورند که دقيقا ميزان کالري مصرف شده از وعده قبلي جبران شود و يا به عبارتي ديگر دريافت انرژي را طوري تنظيم کنند که هر وعده غذايي را قبل از وعده بعدي بسوزانند.
دقت داشته باشيد که چه کسي مي تواند تا اين اندازه با هوش باشد و يا اصلا مي خواهد تا اين حد وسواس داشته باشد؟ اما نظم غذايي و داشتن وعده هاي مکرر و منظم باعث مي شود شما بدون وسواس و بدون آنکه مجبور باشيد کالري غذاهاي مختلف را کنترل نماييد و از افزايش وزن پيش رونده جلوگيري نماييد.
بر همين اساس، ذکر اين نکته ضروري است که تعادل انرژي در بدن، يک پروسه طولاني مدت است و نه يک مقوله کوتاه مدت و شما با يک وعده غذايي به تنهايي چاق نمي شويد!