7 حلقه سرمایه داران ایرانی


بابک زنجانی تنها و اولین پول دار جنجالی نیست. بعد از پیروزی انقلاب بودند افرادی که نامشان مدتی در صدر خبرها آمد، پرونده شان پیگیری شد، به نتیجه رسید و ...

 
 
 
 
صبح بخیر: همین چند وقت پیش بود که خبری مثل بمب در فضای خبری منفجر شد و انگشت حیرت خیلی ها به سمت دهانشان نشانه رفت. خبر آمد بابک زنجانی مولتی میلیاردر ایرانی بازداشت شد.

همین خبر خیلی ها را به صرافت انداخت که شروع کنند به چرتکه انداختن و شمردن صفرهای حساب این مایه دار 42 ساله و گوگل کردن فهرست دارایی ها و مایملک او. حالا این روزها بنرها و تابلوهای عظیم هواپیمایی قشم که اینجا و آنجا روی پل های عابر و در و دیوار خیلی شیک و تر و تمیز آمد را به سفر فرا می خواند، بیشتز از قبل توی چشم می زند و این سوال مانندیک کلنگ بر مغز آدم فرود می آید که این همه ثروت چگونه در حساب یک کارآفرین 42 ساله ذخیره شده و اساسا ریشه این همه جنجال آفرینی کجاست؟

 اما بابک زنجانی تنها و اولین پول دار جنجالی نیست.

به گزارش صبح بخیر به نقل از چلچراغ، بعد ازپیروزی انقلاب بودند افرادی که نامشان مدتی در صدر خبرها آمد، پرونده شان پیگیری شد، به نتیجه رسید و ... تمام اما بازت چند وقت بعد یکی دیگر جایگزین قبلی شدو این زنجیره مدام با حلقه های جدیدتری بلند و بلندتر شد اما در میان این پولدارهای جنجالی نام چند نفر بیش از بقیه در ذهن ها باقی ماند.


فاضل 123میلیاردی

سال 74 بود که نامی در میان افکار عمومی دهان به دهان چرخید و رقم بزرگی به اندازه 123 میلیارد تومان وارد ادبیات ملت ایران شد؛ فاضل خداداد یک بازرگانی ایرانی به اتهام تبانی با کارمندان بانک صادران ایران و 123 میلیارد تومان اختلاس از این بانک درنهایت به اعدام محکوم و اول آذر 74 حکم او اجرا شد.

فاضل خداداد پسر یکی از معتمدان میدان بار تهران به نام حاجی خدادادخان خداداد بود و فعالیت های ساختمانی و برج سازی می کرد. او با شروع جنگ ایران و عراق در مهرماه 1359 از ایران خارج شد و پس از پایان جنگ در شهریورماه سال 67 به ایران بازمی گردد و با معرفی مرتضی رفیقدوست در یکی از شعبه های بانک صادرات حساب جاری باز می کند و از همان زمان سناریوی اختلاس او را از این بانک کلید می خورد.

در نهایت در بهمن 1371 رئیس اداره کل بانک صادرات ایران متوجه اختلاس می شود و با تماس های مداوم با فاضل خداداد که در آن زمان در پاریس بود، او را وادار به بازگشت به ایران می کند. نتیجه این می شودکه از محل وجوهی که اختلاس شده بود، جمعا 44 میلیارد و 200 میلیون ریال ظرف حدود یک ماه وصول می شود اما بیش از هشت میلیون دلار پولی که از کشور خارج کرده بود، هیچ گاه برنگشت ودر نهایت هم به حکم دادگاه و به جرم فساد فی الارض به اعدام محکوم و حکمش اجرا شد. به این ترتیب فاضل خداداد شد نخستین مجرم اقتصادی اعدامی در تاریخ جمهوری اسلامی ایران و تا شهریور 1390 هم رکورددار اختلاس در ایران بود.

از رفیق دوست تا افراشته

پرونده فاضل خداد اما یک متهم نام آشنای دیگر هم داشت؛ مرتضی رفیق دوست، متهم ردیف دوم. او در جریان پرونده اختلاس 123 میلیاردی همراه با متهم ردیف سوم (تحویلدار چک های رمزدار) به حبس ابد محکوم شدند ولی پس از مدتی حکم حبس ابد او بخشیده و در نهایت آزادشد. چند سال بعد او در کلاهبرداری دیگری از مردم تبریز به بهانه مسکن سازی بازداشت و دوباره آزاد شد.

پس از این دادگاه، اختلاس در رقم های کوچک به کرات ادامه داشت تا آنکه برادران افراشته به سراغ بانک صادرات رفتند و در قالب برج سازی ده ها میلیارد تومان از این بانک تسهیلات گرفتند که دادگاه آنان نیز به صورت علنی برگزار شد و در نهایت یکی از برادران به 20 و برادر دیگر به 25 سال زندان محکوم شدند.


شهرام جزایری عرب

داستان اناسیس را حتما شما هم شنیده اید، همان ثروتمند فرنگی که می گویند از بندکفش فروشی در خیابان به ثروتی هنگفت رسید. یک ورژن وطنی که پرونده اش تبدیل شد به یکی از جنجالی ترین پرونده های فساد اقتصادی، شهرام جزایری بود که فعالیتش را از دستفروشی آغاز کرد و در 29 سالگی بازداشت شد.

ماجرای شهرام جزایری تا مدت ها سر زبان مردم کوچه و بازار بود و خیلی ها پیگیر پرونده او و حکم دادگاه بودند. دادگاه شهرام جزایری علاوه بر آنکه به اتهامات اقتصادی متعدد او رسیدگی کرد، 50 نفر دیگر را هم در ارتباط با این پرونده محاکمه کرد و در نهایت به 27 سال حبس جزایری رأی دادند.
شهرام خان به این حکم اعتراض کرد و در شرایطی که منتظر پاسخ دادگاه دیوان عالی کشور بود، در جریان انتقال برای معرفی دارایی هایش فرار کرد. البته دادگاه متوقف نشد و در هفت اسفند 1385 او را به 14 سال زندان، 10 سال تبعید، 10 سال محرومیت از فعالیت های بازرگانی و تجاری و جریمه نقدی 122میلیون و 840 هزار و 200 دلاری محکوم کرد.

در نهایت در تاریخ 27 اسفند 1385شهرام جزایری در روستایی در کشور عمان دستگیر شد و روز 28 اسفند به ایران بازگردانده شد. شهرام جزایری در نهایت به 11 سال حبس تعزیری، رد مبلغ 48 میلیون و 600هزار و 185 دلار آمریکا به بانک ملی ایران و صندوق ضمانت صادرات، پرداخت جزای نقدی معادل 97 میلیون و 200 هزار و 370 دلار آمریکا به صندوق دولت جمهوری اسلامی ایران و محرومیت از فعالیت بازرگانی در بخش صادرات و واردات و نیز محرومیت از اخذ هرگونه تسهیلات بانکی اعم از ریالی و ارزی به مدت 10 سال محکوم شد.

سلطان شکر

طبق یک قاعده در علم فیزیک که می گوید انرژی از بین نمی رود، بلکه از صورتی به صورت دیگر تبدیل می شود، ماجرای اختلاس ها و ثروت اندوزی های مسئله دار هم گویا به شیوه همین قاعده از زنجیره ای به زنجیره دیگر تبدیل می شوند؛ آنچنان  که هنوز مهر حکم پرونده سه هزار میلیارد اختلاس خشک نشده بود که پرونده ای رو شد با عنوان «سلطان شکر». این مورد از جهاتی یک سر و گردن از سایر پرونده ها بالاتر بود؛ اول اینکه بعد از سه هزار میلیارد، معروفترین فساد اقتصادی بود و دوم اینکه حکم صادره برای متهم ردیف اول که نامش هیچ گاه به درستی فاش نشد، خودش مقوله ای بود بسیار عجیب. حدود یک قرن بازداشت برای متهمان و مرگ ناگهانی متهم ردیف اول که به «محمدرضا - ی» معروف شده بود.

ماجرا از این قرار بود که بعد از مدت ها پیگیری در نهایت فردی که روزگاری کارمند ساده شهرداری کرج بود و ظرف حدود 16 سال به ثروتی معادل صدها میلیارد تومان رسیده بود، دستگیر و در جلساتی محاکمه شد. او یک با ردر سال 87 با وثیقه 150 میلیارد تومانی آزاد شد اما حکم او که در مرحله تجدید نظر بود، به کلی نقض شد و دو سال بعد در حالی که در حال رسیدگی مجدد بود، خبر آمد متهم اصلی درگذشته است؛ هر چند هیچ کسی نفهمید که او کجا دفن شده است.

مَه آفرید امیر خسروی


سال 1390 بود که زمزمه ای آرام آرام بالا گرفت و تبدیل شد به خبری رسمی در محافل مختلف. اسمی به میان آمد که ابدا خیلی ها فکر می کردند یک خانم ایرانی است اما بعدتر معلوم شد مردی است به نام مه آفرید که خط امثال شهرام جزایری را ادامه داده و توانسته با لطایف الحیل سه هزار میلیارد تومان از سیستم بانکی ایران اختلاس کند.

مه آفرید که بعضی ها او را به اسم امیرمنصور آریا می شناختند، در سال های 84 و 85 با بردارانش یک گاوداری داشتندکه آن را با استفاده از وام طرح های زودبازده بنیانگذاری کرده بودنداما یواش یواش با استفاده از ترفندهای نگو و نپرس صاحب کلی شرکت اسمی و رسمی شدند و در نهایت زمانی بازداشت شد که قضیه اختلاس سه هزار میلیارد تومان او رو شد.

دادگاه مه آفرید خسروی یکی از طولانی ترین دادگاه های اقتصادی بود و در نهایت چهار تن از متهمان به اعدام، دو تن به حبس ابد و سایر متهمان نیز به حبس های طولانی مدت محکوم شدند.

محمودرضا خاوری

در جریان رسیدگی به پرونده مه آفرید خسروی یک نام مداوم تکرار می شد؛ محمودرضا خاوری، مدیرعامل بانک ملی در زمان وقوع اختلاس سه هزار میلیاردی. او که تابعیت دوگانه ایران و کانادا دارد در هفته اول مهر ماه 1390 از مقام مدیریت عامل بانک ملی ایران به خاطر «مشکلات عصبی حادث شده و بیماری مزمن» و همچنین دست داشتن در اختلاس بزرگ استعفا داد و به8 کانادا فرار کرد.

مقامات ایرانی پلیس اینترپل را در جریان گذاشته و خواستندن خاوری را بازداشت کنند اما او هنوز هم دم به تله نداده است. هر چند بارها محل سکونت او در کانادا لو رفت و عکس هایش منتشر شد اما دولت کانادا این روزها می گوید او در کانادا نیست. با این حساب یک حلقه از زنجیره پرونده اختلاس سه هزار میلیاردی هنوز مفقود است.



... و اما بابک زنجانی

بابک زنجانی با نام کامل بابک مرتضی زنجانی (متولد 21 اسفند 1349 در تهران) تاجر، کارآفرین و سرمایه دار ایرانی است که اخیرا توسط دادستانی کشور بازداشت شده است. بیش از 70 شرکت ایرانی و خارجی و نیز مالک و رئیس هیئت مدیره باشگاه فوتبال راه آهن است. قصه بابکاز سربازی او آغاز مخی شود؛ آنجا که سرباز سپاه اردکان می شود.

 بعد راننده نوربخش، رئیس فقید بانک مرکزی و بعد یواش یواش می افتد توی کار دلالی برای بانک مرکزی و ... می رود و می رود تا جایی که امروز ساعتی دارد به ارزش صدها میلیون تومان و انگشتری با نگین و الماس و چهار موتور سیکلت بی ام دبلیو فقط برای وقت گذرانی و ... و رستورانی و شرکت هواپیمایی و ... هزاران دارایی دیگر که شاید روزی در دادگاهی همین حوالی فهرستش آشکار شود و منابع درآمدش. یقینا سالامبور فروشی و دلالی برای بانک مرکزی، همه این سرمایه را گرد نیاورده است...


ویدیو مرتبط :
سرمایه داران یهود دلسوز مردم ایران!؟!

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

تفاوت بابک زنجانی با سرمایه داران ایرانی


این روزها مهمترین پرسش پیش روی تحلیلگران رفتار شناسی اقتصاد ایران به تفاوت های بابک زنجانی با سرمایه داران با ریشه ایرانی مربوط است.

خبرآنلاین: این روزها مهمترین پرسش پیش روی تحلیلگران رفتار شناسی اقتصاد ایران به تفاوت های بابک زنجانی با سرمایه داران با ریشه ایرانی مربوط است.

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، میان سرمایه داران صنعتی دهه 50 و سرمایه داران تجاری دهه 60 ایران نقاط تشابه بسیاری وجود دارد ولی بازهم میان این دو گروه و دسته سوم یعنی سرمایه داران دهه 80 و 90 اختلافاتی از جنس زمین تا آسمان دیده می شود.

این جداول رفتارهای اقتصادی سه دسته سرمایه داران ایرانی را بررسی می کند.

گروه اول دهه صنعتی

سرمایه داران دهه 40 و 50

نمونه رفتارشناسی

محمد تقی ایروانی

او موسس کفش ملی ایران بود. ایروانی در خانواده ای طبقه متوسطی رشد کرد. اوج فعالیت او تاسیس کارخانه کفش ملی بود. ایروانی در کنار اداره کارخانه کفش ملی سرپرستی بیش از 3 هزار کودک بی سرپرست را هم برعهده داشت. الگوی اقتصادی رفتاری او واردات تکنولوژی از کشورهای صاحب نام در تولید کفش بود. رحیم ایده های جالبی داشت. او می گفت توسعه بدون کفش امکان پذیر نیست. سال 1334 زمینی در مهرآباد تهران برای توسعه فعالیت کارخانه اش خریداری کرد. وسعت زمین 700 متر بود که 400 متر ساختمان آن 35 کارگر را در خود جایی داده بود.

به نوشته فریدون شیرین کام و علی اصغر سعیدی در کتاب سرمایه داری صنعتی در دوره پهلوی، او به سرعت قرارداد همکاری با شرکت «لیبشه» امریکایی منعقد کرد. ایروانی قالب های کفش را از اتریش، بلغارستان و آلمان به ایران وارد کرد و پس از آن کلید تولید را زد. ایروانی در سال های پس از انقلاب و بعد از مصادره اموالش طی نامه ای به رهبرکبیر انقلاب از ایشان درخواست کرد تا همچنان در کشور به تولید بپردازد. او حتی در سال های دور از وطن هم در مصر کارخانه تولید کفش را راه اندازی کرد. الگوی رفتاری ایروانی واردات تکنولوژی برای تولید داخلی بود.

ایروانی در طی سال های فعالیت صنعتی اش در تاسیس بیش از 50 شرکت صنعتی و تجاری و بیش از 25 شرکت صنعتی در زمینه تولید انواع کفش با شرکای خارجی و داخلی مشارکت داشت. اولین شرکت با نام باتا در تیر1330 و آخرین شرکت را به نام چرم خسروی نو در سال 1356 به منظور دباغی و چرمسازی به ثبت رساند. شرکت کفش پویا به تولید کفش ورزشی دربهمن سال 1330 ، کفش فارس مرداد 1342 ، تولید کفش چرمی، کفش صنعتی در بهمن سال 1347 کفش ایمنی و پوشش، سرپائی ملی شهریور 1349 با تولید دمپایی و ... تاسیس شدند. با رشد کارخانه های کفش سازی از جمله کفش ملی نیاز به واردات کفش شدیدا کاهش پیدا کرد و جای خود را به واردات فناوری و ماشین آلات کفش سازی داد. ایروانی 10 هزار اشتغال تولید محور در کشور ایجاد کرد.الگوی رفتاری ایروانی تولید محور بود.

محمدتقی برخوردار

در تفسیر رفتار محمد تقی برخوردار گفته اند که او رفاه را به ایران آورده است. کارخانه های محمدتقی برخوردار طی سه دهه بیشترین حجم از لوازم خانگی مورد نیاز مردم را تامین می کردند. محمد تقی برخوردار در ابتدا وارد کننده باطری و تلویزیون ‌شاوب لورنس بود ولی پس از آن با تاسیس کارخانجات قوه پارس (اولین تولید کننده باطری در ایران)، پارس الکتریک (اولین تولید کننده تلویزیون در ایران) و کارخانجات متعدد دیگر پا در راه تولید نهاد. حاج محمدتقی برخوردار در 1338 شرکت بازرگانی پارس الکتریک را تاسیس کرد و در 1344 نمایندگی ساعت سیکو را گرفت. به نوشته علی اصغر سعیدی و فریدون شیرین کام، شرکت بازرگانی تهران الکتریک، شرکتی بود که محمدتقی برخوردار به صورت شخصی در 1347 تاسیس کرد. این شرکت در سال 1357 نمایندگی 16 شرکت بزرگ و معتبر بین‌المللی همچون توشیبا ژاپن، آکائی،جنرال الکتریک آمریکا، کندی ایتالیا و دووال آلمان برای واردات گرامافون را دراختیار داشت. او شرکت کارتن البرز، سرامیک البرز و کاشی پارس را در 1352 تاسیس و شرکت لوازم خانگی پارس را با سرمایه‌گذاری مشترک جنرال الکتریک آمریکا تاسیس کرد.

تمامی کارخانجات و اموال او پس از انقلاب مصادره و در اختیار بنیاد مستضعفان قرار گرفت. در کارخانجات متعلق به برخوردار بیش از ۲۰۰۰۰ تن کار می‌کردند.

اساس الگوی رفتاری برخوردار سرمایه داری خانوادگی بود. با این حال برخوردار به آموزش نیروهای انسانی اهمیت بسیار زیادی می داد و تلاش می کرد. او بیشترین تعداد تکنسین های شرکتش را برای آموزش به امریکا و اروپا می فرستاد. اموال او در سال های پس از انقلاب مصادره شد. حاج محمدتقی برخوردار وقتی از پس گرفتن اموالش ناامید شده بود، درمقابل سوال کننده‌ای که از او می‌پرسید اگر امروز فعالیت تجاری‌ات را شروع می‌کردی چگونه عمل می‌کردی، گفته بود که« یک شرکت تاسیس نموده و آن را شخصا اداره می‌کرد و هرگز در جهت گسترش فعالیت‌ها اقدامی نمی کرده است.» جهش زندگی اقتصادی او به فعالیت های صنعتی در دهه 50 مربوط است.الکوی رفتاری او تولید صنعتی بود.


گروه دوم سرمایه داران تجاری

نام

نمونه رفتارشناسی

علاالدین میرمحمد صادقی

او از خانواده ای طبقه متوسط اصفهان به اقتصاد ایران معرفی شد. سال ها در بازار اصفهان به همراه برادرش بهاالدین به کسب و کار خرد می پرداخت. در سال های میانی دهه 30 راهی تهران می شود. سراحی حاج حسن بازار تهران حجره ای را برای بنکداری تاسیس می کند.

در تهران به تجارت با شهرستانی ها می پردازد و برای آنها به صورت امانی کالا می​خرد. مدتی بعد به تجارت در زمینه گچ و سیمان پرداخت. کارخانه گچ سمنان مازندران را خریداری کرد و مدتی بعد هم کارخانه سیمان صوفیان را خرید. او طی سال های دهه 50 به دلیل فعالیت های سیاسی وادار شد تمام کسب و کارش را به کویت انتقال دهد. در کویت با سرمایه گذاران این کشور چند قرارداد همکاری امضاء کرد و در نهایت به یکی از شرکای اصلی کویت بدل شد. میرمحمدصادقی در سال های پس از انقلاب به اتاق بازرگانی رفت و همزمان سازمان اقتصاد اسلامی را راه اندازی کرد. الگوی رفتاری میرمحمدصادقی تجارت سنتی برپایه اصول رفتاری مذهبی و غیرخانوادگی بود. او در سال های پس از انقلاب بیشترین زمان کاریش را صرف فعالیت های خیریه می کند. میرمحمد صادقی الگوی رفتار مذهبی و اقتصادی است که تجارت را بیش از تولید مهم می داند. جهش اقتصادی زندگی او به خرید کارخانه های گچ و سیمان در دهه 50 و تولید صنعتی مربوط است.الگوی رفتاری او تجاری صنعتی است.

اسدالله عسگراولادی

او در سال های دهه 50 جایگاه چندان مهمی در بازار تهران نداشت و به گفته خودش در دسته بازاریان متوسط به حساب می آمد. اوج فعالیت های اقتصادی عسگراولادی به سال های پس از انقلاب مربوط است. او مهم ترین تاجر زیره و پسته ایران به شمار می آید که حتی خود را «مجتهد» صادرات زیره معرفی می کند. عسگراولادی اساس فعالیت های کاریش را برمحور تجارت گذاشته است و تنها در یک فعالیت تولیدی که آنهم مربوط به دهه 60 است، مشارکت داشته است. اصلی ترین شهرت عسگراولادی راه اندازی اتاق های مشترک بین ایران و چین، روسیه و استرالیاست. عسگراولادی از الگوی تجارت سنتی پیروی می کند. او فعالیت های خیریه و مذهبی را در قالب راه اندازی صندوق قرض الحسنه فرشته و همچنین احداث مسجد فرشته در منطقه فرشته تهران و کنار خانه اش پیگیری می کند. جهش اقتصادی زندگی او به اوج صادراتش در دهه 60 و 70 مربوط است.الگوی رفتاری او تجاری است.


گروه سوم سرمایه داران شبه تجاری

نام

رفتارشناسی

بابک زنجانی

او اعلام کرده بود اوج گیری فعالیت های اقتصادیش از زمانی آغاز شد که راننده مرحوم نوربخش در بانک مرکزی شد. اما این جریان از سوی همسر مرحوم نوربخش و همچنین بانک مرکزی تکذیب شد. اوج گیری بابک زنجانی به فعالیت های نفتی و واسطه گری او مربوط است. او موفق شد از طریق لابی هایی در دولت دهم فروش نفت ایران را برعهده گیرد و از سود حاصل از این معاملات به ثروت افسانه ای برسد. بابک زنجانی تمام دارایی هایش را در فعالیت های تجاری سرمایه گذاری کرد. اساس الگوی رفتاری او تجارت محور بود. بابک زنجانی سرمایه دار دوره استفاده از رانت های نفتی به حساب می آید که ساختار کارش را برمحور تجارت با کمترین سرمایه گذاری در تولید قرار داده بود. او با حضور خواهرش در مجموعه های تحت مدیریتش الگوی نیم بند از سرمایه داری خانوادگی را هم پیاده کرد. ارتباطات بابک زنجانی با برخی چهره های اثرگذار موجب رشد ناگهانی او شد. گزارشی در مورد فعالیت های خیریه یا نیکوکارانه بابک زنجانی منتشر نشده است. پیش از این تمام سرمایه داران ایرانی الگوی رفتاری توجه به سرمایه اجتماعی را رعایت می کردند.الگوی رفتاری او تجارت بین المللی از طریق درآمدهای نفتی است.

علی انصاری

او بیش از آنکه سرمایه داری برآمده از صنعت ایران باشد، محصول رشد قیمت زمین است. بیشترین ثروت علی انصاری زمانی بدست آمد که قیمت زمین در میانه دهه 70 با رشد ناگهانی همراه شد. پس از این رشد قیمت او املاک خانوادگیش را به ساخت و ساز اختصاص داد. مدتی بعد در دهه 80 از طریق ارتباطات ویژه موفق به کسب درآمد بیشتر هم شد. بازار مبل ایران مهمترین فعالیت تجاری انصاری به شمار می آید. راه اندازی بانک تات هم فعالیت های او در بازارهای مالی را تکمیل کرد. انصاری به صورت نسبی به فعالیت های خیریه هم می پردازد ولی ارتباطی با تجار قدیمی و سرشناس ایرانی مانند میرمحمدصادقی، خاموشی ها و عسگراولادی ها ندارد. او به امور خیریه به شکل گسترده شهرت ندارد.