گفتگوی جنجالی با حافظ ناظری (3)


به زور سکوت نمی کنم/ مغرور نیستم ولی اعتماد به نفس دارم

خبرگزاری مهر - علیرضا سعیدی: حافظ ناظری پسر شوالیه آواز ایران گرچه در یک خانواده موسیقایی بزرگ شده است ولی در سایه پدر نمانده و حتی با سفر به خارج از کشور سعی کرده راه هنری خود را به صورت مستقل طی کند. وی در طول فعالیتش موافقان و مخالفانی دارد که نوع انتقادها باعث شد که حافظ ناظری در گفتگوی مفصل خود با خبرنگار مهر به آنها پاسخ دهد.

مطلب مرتبط:

گفتگوی جنجالی با حافظ ناظری (2)


گفتگو با حافظ ناظری

در دو بخش گفتگویمان با ناظری درباره موسیقی سنتی ایرانی به ویژه در بخش آواز از گذشته تا امروز و بحث نوگرایی صحبت کردیم . وی در بخش دوم گفتگویش با ورود به ماجرای حضور نوازندگان و هنرمندان برگزیده جایزه گرمی در آلبوم «ناگفته ها» و حاشیه های متعددی که پیرامون این آلبوم و آلبوم قبلی اش «بعد یازدهم» برای او پیش آمد، در حالی که از قبل می دانست این سوالات از او پرسیده خواهد شد، همراه با توضیحاتش مدارکی را نشان داد که دال بر صحت گفته های او و مطالب منتشر شده در آلبومش بود.

خواننده جوان موسیقی ایرانی در بخش پایانی گفتگوی خود به حضور معنوی پدرش شهرام ناظری در فعالیت های موسیقایی خود اشاره کرد.

حافظ ناظری در این بخش از گفتگو بود که اذعان کرد حتی اگر ناظری را از پسوند نام کوچکش حذف می کرد باز همین مسیر را برای خود برمی گزید. او در این مجال از گفتگو بود که بار دیگر به انتقادهای منتقدانش پاسخ داد و در ادامه به ماجرای ساز تکامل یافته سه تار که نام آن را « حافظ» گذاشته اشاره کرد و در آخر هم از حاشیه های حضور در نیویورک سخن گفت که تصور می کنیم خواندن آن خالی از لطف نباشد.

*آقای ناظری به هیچ عنوان نمی خواهم منکر زحماتی که در عرصه معرفی موسیقی ایرانی به نظر و دیدگاه خود انجام می دهید، شوم اما به راستی اگر نام خانوادگی شما « ناظری» نبود در این صورت باز هم تصور می کنید به این فضایی که در آن قرار دارید ، دست پیدا می کردید؟ منظور همین فرصت مطرح شدن در فضای موسیقی که به شدت اسیر زد و بندهایی است که کیفیت فعلا و غیر از مواردی انگشت شمار جزو معیارهای انتخاب تولیدکنندگان آثار موسیقایی و بعضا مخاطبان نیست.

- ببینید من تمامی مواردی را که به آن اشاره کردم و بالاخره مرا به اینجا رسانده، زمانی کسب کردم که هیچکس نبودم.  ضمن اینکه در آمریکا و سایر کشورهای دنیا که کسی نام خانوادگی من را نمی شناسد. باور کنید من این افتخارات را زمانی کسب کردم که هیچکس نبودم. من همه این موارد را از خودم به دست آوردم؛ به عنوان یک انسان که نامش حافظ است. به عنوان یک انسانی که وقتی به نیویورک رفتم حتی یک نفر هم من را نمی شناخت و حقیقتا نقش پدرم در این فضایی که بوجود آمده دو درصد هم نبود. پدر من در ایران یک اسطوره است اما در جهان انقدر نام آور نیست که کنگره آمریکا به خاطرش از من تقدیر کند و یا روزی را بخواهند به نام من بزنند و یا در روزنامه لس آنجلس تایمز مرا کنار استیون اسپیلبرگ و مایکل جکسون و ... بگذارند.

 پدرم در روز رونمایی آلبومم حرف زیبایی زد؛ اینکه «کاش این شعور را پیدا کنیم و بفهمیم که در جهان غرب پارتی بازی و هوای هم را داشتن کار نمی کند» و مطمئن باشید من هم به همین حرف اتکا کرده و می کنم.

وقتی رییس جمهوری آمریکا به عنوان عالی ترین مقام دولتی این کشور شب قبل از مصاحبه با شبکه سی ان ان استرس می گیرد و افرادی که می خواهند با رسانه هایی چون نیویورک تایمز مصاحبه کنند به شدت دچار استرس و التهاب می شوند اینها نشان دهنده این موضوع است که در آنجا پارتی بازی محلی از اعراب ندارد.

گفتگو با حافظ ناظری

*اما می گویند حافظ ناظری فارغ از تمامی این موارد خیلی دوست دارد جنجال آفرین باشد و البته از این جنجال برای فروش آلبومش هم استفاده می کند.


- من از این حرف خنده ام می گیرد. شما که می بینید من از اول گفتگو بعضی حرف ها را به خاطر جنجالی نشدن نگفتم و خواستم بعضی دیگر تلطیف شود. من فکر می کنم این حرف ها به خاطر خاصیت لیدر بودن من است. آدم هایی که اصولا خصلت لیدر بودن دارند هرگز به زور سکوت نمی کند و عقب نمی کشند و شاید منظور از جنجال، دفاع از حقم است.

*آقای ناظری حالا برای رهایی از این بند حاشیه که فکر نمی کنم به این راحتی ها دست از گریبان شما بکشد، تمایل ندارید برای اثبات و البته پاسخ به برخی انتقادهای کیفی کلام و شعر را بیشتر از اینها به آثار آینده تان اضافه کنید؟


- من در ایران فقط یک اثر منتشر کردم که سی و هشت دقیقه اش کلام دارد و بیست و یک دقیقه ندارد. تنها دلیلی که این اثر به این شکل ساخته شده است تولید و ارائه آن توسط شرکت سونی است. البته که آن جا من باید تمام مخاطب ها را در نظر می گرفتم چرا که می خواستم  طیف وسیعی از مخاطب را با موسیقی ایرانی آشنا کنم. من خواستم در کنار اینکه موسیقی و شعر ایرانی را ارائه می کنم قسمتی هم داشته باشم که ذائقه جهانی را شامل شود و مخاطب برای درک بهتر درگیر ترجمه «دوستت دارم و دوستت ندارم» نشود. یعنی هر کس در هر کجای جهان که موسیقی من را می شنود به اندازه تلاشی که انجام گرفته به اصوات و هارمونی موسیقی ایرانی جذب شود نه فقط با «عاشقت هستم یا عاشقت نیستم»، ولی مطمئن باشید که کارهای آینده کلام نقش بسیار بیشتری از آنچه در این کارها شنیدید خواهد داشت.

گفتگو با حافظ ناظری

*البته تا آنجا که می دانم آلبوم «ناگفته ها» ی شما را در ایران قرار بود شرکت آوای هنر منتشر کند اما در نهایت کار به شرکت ایران گام سپرده شد. دلیل اینکه بعد از انتشار آلبوم «بعد یازدهم» کمپانی آلبومتان را عوض کردید چه بود، آیا اختلافاتی به وجود آمد یا تصمیم خودتان بود؟

- اتفاقا ارتباط بنده با شرکت «هنر اول» و «آوای هنر» یک رابطه صمیمی و حقیقی است و همین جا از مدیران هر دو موسسه سپاسگزاری می کنم  اما دلیل اینکه آلبوم «ناگفته ها» را به موسسه «ایران گام» واگذار کردیم این بود که چون موسسه پخش هنر اول بیشتر در حوزه فیلم های شبکه خانگی فعالیت دارد و چون قرار بود آلبوم من دارای پیکیج رسمی تری باشد کار را به ایران گام سپردیم. فقط همین.

گفتگو با حافظ ناظری

*امیدوارم وقت آن رسیده باشد که توضیح کاملی درباره ساز ابداعی شما بشنویم؟


- ببینید این یک ساز ابداعی نیست، یک ساز تکامل یافته است و البته که تفاوت بین ساز ابداعی و ساز تکامل یافته دارای تعاریف بسیار متفاوت و مشروحی است که من سعی می کنم کوتاه و ساده برایتان توضیح دهم.

من از دورانی که سن کمی داشتم دوست داشتم همه چیز را تغییر بدهم و اساسا سه تار هم که می زدم همیشه تلاش داشتم متفاوت تر از دیگران بنوازم. از سویی دیگر اگر یادتان باشد من در اپرای مولوی یک تکنوازی سه تار داشتم که قبل از انتشار آلبوم هایم مرا با آن تک نوازی می شناختند. چون در آن تکنیک سه تار گسترش یافته بود و فضای متفاوتی داشت وقتی آن کار منتشر شد من فکر می کردم این ساز کمبودهایی دارد. می خواستم با آن تکنیک های تازه ای را خلق کنم. البته بعد از اینکه به آمریکا رفتم و با موسیقی کلاسیک بیشتر آشنا شدم متوجه شدم سازهای کلاسیک موسیقی دنیا در یک روند پانصد، ششصد ساله تکامل پیدا کرده اند مثلا ساز ویولن در قرن نهم دو سیم داشته است و سایزش هم خیلی کوچکتر بوده است. ولی طی هشتصد سال سایزش بزرگتر شده و دو سیم دیگر نیز به آن اضافه شده است تا به این شکلی درآید که ما می بینیم ولی سازهای موسیقی ما هیچکدام تغییری به خود ندیده اند.

حالا از لحاظ صوتی اگر دقت کنید معضل سازهای ایرانی نداشتن رنج باس است. نود و نه درصد سازهای ایرانی در رِنج مید وجود دارند و ما سازی که بم داشته باشد و سازی که خیلی «های» باشد نداریم و این یعنی وقتی شما یک قطعه ایرانی گوش می کنید به صورت ناخودآگاه همیشه احساس کمبود نوعی صدا در گوشتان را حس خواهید کرد. گوش دوست دارد رِنج را کامل بشنود برای همین یک سازی مثل ویولن سل یا پیانو در جهان طرفدار زیادی دارند چون رنج آنها کامل است.

گفتگو با حافظ ناظری

*و اما سه تاری که اسمش را حافظ گذاشته اید، چگونه است؟


- و اما سه تار! اصطلاحی در موسیقی داریم که می گوید «صدای سه تار برای دو نفر کم و برای یک نفر زیاد است». سه تار به خاطر پایین بودن صدایش هیچوقت در گروه نوازی استفاده نمی شد و به این دلیل من خواستم سه تار را کامل تر کنم و فکر کردم باید یک سیم بم به آن اضافه کنم. بعد با دو نفر از دوستان ساز سازم از جمله آقای صفری صحبت کردم و ما کار را روی سه تار شروع کردیم. اول سیم را اضافه و بعد دسته را بلندتر کردیم و گوشی های آن را هم تغییر دادیم و همین طور جلو رفتیم البته با این نگاه که سه تار همان سه تار بماند ولی متحول شود ۱۷ پرده کروماتیک نیز اضافه شد و صفحه اش را هم بزرگتر از قبل کردیم تا صدایش حجیم تر شود و بم هم داشته باشد. صدایی هم که تولید می کند گردتر از قبل است حتی اگر با سیم های اول و دوم بنوازی به خاطر ارتعاش باعث لرزش سیم های بالا شده و صدا گردتر از کاسه بیرون می آید. اسمش را هم گذاشته ایم حافظ. البته این را هم بگویم ما نیازی به ابداع ساز تازه نداریم چون هنوز از همه پتانسیل های سازهایی که داریم استفاده نکرده ایم. ساز ابداعی زمانی نیاز می شود که ظرفیت سازهای خودمان به حد نهایت رسیده باشد بعد به سراغ ساز جدید برویم.

* اگر شما از حاشیه هایی که بعد از انتشار آلبوم های «بعد یازدهم» و «ناگفته ها» بر سرتان  آمد، خبر داشتید قبل از ورود به ایران چه کار می کردید؟

- راستش را بخواهید این اتفاقات هیچ ربطی به «بعد یازدهم» ندارد من پیش تر هم مورد هجوم این حرف ها بوده ام مثلا در سال ۲۰۰۶ که من در آمریکا درس می خواندم آن موقع مدرک تحصیلی من مورد سوال همین آقایان بود. نمی دانم شما هم به گوشتان خورده است یا نه، آن روزها می گفتند این رفته است آمریکا معتاد شده و به دروغ می گوید در مدرسه موسیقی درس موسیقی کلاسیک می خواند.

به نظرم برای آدمی که متفاوت عمل می کند همیشه حرف هست ولی اگر بخواهم به چیزی که شما می گویید فکر کنم شاید قبل از انتشار «بعد یازدهم» قطعه اول را قطعه بیست و یک دقیقه ای که تمام آن آواست نمی گذاشتم و اول با یک موسیقی که شعر دارد شروع می کردم و بعد آن قطعه بیست و یک دقیقه ای را می گذاشتم.

گفتگو با حافظ ناظری

*یعنی یک تغییر اساسی
.

- فکر می کنم آن قطعه برای اجرای در ایران زود است. هر چند که من فکر می کردم بخاطر اینکه از ملودی ساده ای ساخته شده قشر معمولی جامعه هم با آن ارتباط بر قرار خواهند کرد ولی اتفاقات نشان داد اینکه یک قطعه بیست دقیقه می زند و یک کلمه هم شعر ندارد برای گوش دادن در ایران زود است. ولی باز هم می گویم که اگر کسی بخواهد در جامعه ای که سنتی فکر می کند کار تازه ای انجام دهد پیش و بیش از هر چیزی باید تحملش را برای شنیدن حرف ها بالا ببرد به ویژه آدم هایی مثل من که اعتماد به نفس بالایی دارند. با این توضیح که اعتماد به نفس با غرور هر چند خیلی به هم نزدیک هستند اما امیدوارم اشتباه تلقی نشود. من آدم مغروری نیستم چون غرور از یک حس روانی غلط و دروغین نشات می گیرد ولی اعتماد به نفس یعنی ایمان داشتن به کار و هدف.

من به کاری که می کنم ایمان دارم....


ویدیو مرتبط :
شهرام ناظری و حافظ ناظری اجرای فستیوال فز 2010

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

2 ساعت گفتگوی جنجالی با محسن یگانه (1)




 اخبار فر هنگی - حرف هایم را تیتر نکنید!
2ساعت گفتگوی جنجالی با محسن یگانه (1)

می گوید گذشته سختی داشته، گذشته ای که در آن مام در حال جنگیدن بوده؛ جنگیدن برای رسیدن به بلندپروازی هایی که برای خیلی ها دست نیافتنی است.

صحبت از محسن یگانه است؛ خواننده ای که کارش را به عنوان یک خواننده غیرمجاز و به اصطلاح زیرزمینی آغاز کرد و بعد از مدت کمی با آهنگ های ساده اما متفاوتش توانست خود را به عنوان یکی از خواننده های پرطرفدار موسیقی پاپ دهه 80 معرفی کند. او آنقدر پرطرفدار شد که در نهایت وزارت ارشاد مجبور شد او را جدی بگیرد و بعد از کش و قوس های فراوان، مجوز فعالیت رسمی اش را امضا کند.

یگانه همانقدر که آهنگ های خوب دارد، حاشیه هم کم ندارد. او می گوید این حواشی خودخواسته نبوده و محصول نقش بازی نکردنش است اما از طرف دیگر این را هم قبول دارد که گاهی کارهایش ناخواسته تبدیل به حاشیه های کوچک و بزرگی برای او شده!

اخبار,اخبارفرهنگی,محسن یگانه


یگانه با تمام حواشی و آثارش حالا جزیی از مارکت موسیقی مجاز است. یک عضو تاثیرگذار که رکورد اجراهای زنده کشور را در دست دارد و با اعتماد به نفس خاصی کارش را ادامه می دهد.

مصاحبه ما با محسن یگانه در دفترش انجام شد، دفتری بزرگ که البته به قول خودش 90 روز است خودش را در یکی از اتاق های آن حبس کرده تا بتواند یک آلبوم آبرومند را برای هوادارانش جمع و جور کند.

رفتار یگانه در طول مصاحبه آرام بود. در مقابل سوالات ما جبهه نمی گرفت و بدون عصبانیت به همه آنها جواب داد. این شاید یکی از بی سانسورترین مصاحبه های او است؛ مصاحبه ای که حرف های ناگفته زیادی در آن است اما او ناباورانه اصرار داشت که هیچ کدام از این جملات جذاب تیتر نشود.

چند وقتی است که به نظر می رسد نسبت به گذشته کم حاشیه تر و آرام تر شده ای...

حاشیه چیزی است که برای انسان درست می کنند و تو می توانی آن را ادامه دهی یا از کنار آن عبور کنی! راستش من هیچ وقت دوست نداشتم حاشیه داشته باشم اما از آنجایی که همیشه برخلاف مسیر آب شنا کرده ام، نقش بازی نکرده ام و سعی ام این بوده که خودم باشم، بعضی اوقات برایم حواشی ایجاد شده است.

یعنی برخلاف مسیری که همکارانت دارند، شنا می کنی؟
در مورد همکارانم صحبت نمی کنم. بحث من کلی است. طرز فکرها فرق دارد. شاید بقیه هم می توانستند بیشتر شبیه خودشان باشند اما بعضی ها سعی کردند خیلی مراقب باشند و همرنگ جماعت باشند! همانطور که گفتم همیشه سعی کرده ام خودم باشم و به همین دلیل هم گاهی حرکتم برخلاف مسیر رودخانه بوده است.

اما به نظرم گاهی تو خودت برای خودت حاشیه ساخته ای...

اینطور نبوده که عمدا برای خودم حاشیه سازی کنم بلکه این حواشی محصول همان نقش بازی نکردنی بود که گفتم. راستش به دلیل همین حواشی که می گویی مدتی است دارم تلاش می کنم کمتر شبیه خود واقعی ام باشم.

یعنی چی؟
یعنی چند ماهی است که خیلی بیشتر از گذشته خودم را فیلتر و سعی می کنم با سیاست بیشتری رفتار کنم. این در حالی است که معتقدم یک انسان هنرمند نباید برای دیگران زندگی کند. حالا مردم یا از این آدم خوششان می آید یا نمی آید! هواداران یک هنرمند، دوست دارند تصویری که از او در ذهن دارند دست نخورده باقی بماند و خراب نشود اما این موضوع گاهی باعث می شود هنرمند به show off و دروغ گفتن روی بیاورد.

این یعنی الان تصمیم گرفته ای دروغ بگویی و نقش بازی کنی؟
نه، من فقط خودم را نسبت به گذشته محدودتر کرده ام. وقتی با طرفدارانم شوخی می کنم و به عده ای از آنها برمی خورد، چاره ای جز این نمی ماند. مثلا تصویری از خراب شدن کامپیوترم را در صفحه شخصی ام منتشر کردم و به شوخی نوشتم مهندسان گرامی لطفا راهنمایی نکنید اما خیلی ها آمدند و زیر آن عکس به من ناسزا گفتند و به قول تو حاشیه درست شد. گاهی وقت ها حاشیه ها از برداشت بد ناشی می شود! واقعا چند نفر هستند که وقت می گذارند و حتی جواب کامنت هوادارانشان را در شبکه های مجازی می دهند؟ نمی گویم کسی این کار را نمی کند، هستند، ولی تعدادشان خیلی زیاد نیست. من مدت هاست دارم این کار را باتمام عواقبی که دارد، انجام می دهم.

تو به عنوان یک خواننده ملزم نیستی جواب تک تک کامنت ها را بدهی! از این طریق می خواهی محبوب تر شوی، نه؟
واقعا به این فکر نمی کنم که جواب دادن به هوادارانم محبوب ترم می کند یا نه! من همین بوده و هستم. با تمام خوبی ها و بدی هایم! در ضمن درگیر این الزامات هم نیستم که با جواب دادن کامنت خودم را محبوب تر کنم. این «تر» کسی را به جایی نرسانده است.

اما به نظرم بیشتر از اینکه خودت باشی، قواعد محبوب شدن را دنبال می کنی...

نه واقعا اینطور نیست. شاید خیلی وقت ها قواعد محبوب شدن با رفتار واقعی من تطابق داشته!

 

اخبار,اخبارفرهنگی,محسن یگانه


می گویی خودت را فیلتر کرده ای اما مدتی پیش عکسی با سیگار روی صفحه شخصی ات گذاشتی که حواشی زیادی در پی داشت...

ببین از هر چیزی می توان یک داستان و حاشیه جدید ساخت. این عکس مدت ها پیش منتشر شده بود و بعد از چند وقت به آن پرداختند و در موردش صحبت کردند. البته که من دوست ندارم بچه ها دست من سیگار ببینند اما واقعیت این است که این موضوع خیلی وقت است وجود دارد اما همیشه سعی کرده ام تا جایی که می توانم این موضوع را نشان ندهم تا کسی که شاید من را دوست دارد و از رفتارم الگوبرداری می کند، به سیگار حتی فکر هم نکند اما خب یک وقت هایی هم حواست به دیگران نیست و در حال و هوای خودت هستی که البته بهتر است بیشتر حواست به خودت باشد تا به دیگران، چون آدم ها امروز هستند و فردا نیستند و آن وقت 10 سال دیگر، تو می مانی و یک تناقض ذهنی که اصلا من کی ام و چقدر برای خودم زندگی کرده ام؟ اصلا چقدر زندگی کرده ام؟ اصلا برای کی زندگی کرده ام؟ برای خودم یا برای دیگران؟ اصلا این زندگی بوده یا کارخانه آدم سازی؟

نمی توانم کتمان کنم که این یک رفتار ناپسند است که نه تنها من بلکه خیلی از آدم های روی کره زمین درگیر آن هستیم اما اینکه چرا این مسئله در مورد من اینقدر مورد توجه قرار می گیرد و برای خیلی های دیگر نه، برای من بیشتر جای سوال دارد.

اما این از قواعد ستاره شدن است که تو خودت را در چهارچوب خاصی قرار دهی...

کلیات قواعد ستاره بودن چقدر در ایران رعایت می شود که این یکی بخواهد رعایت شود؟ ضمن اینکه من خیلی چیزها را رعایت می کنم اما کارهایی که بخواهد منِ واقعی ام را تغییر دهد انجام نمی دهم.

شادمهر عقیلی ستاره ای بود که در زمان خودش خیلی ها دوست داشتند مثل او بخوانند، تو هم یکی از خواننده های جوانی بودی که خیلی شبیه شادمهر می خواندی. روزهای اول آمدی که صرفا (!) از شادمهر تقلید کنی؟
واقعیتی که نمی توانم آن را کتمان کنم این است که علاقه به شادمهر در من وجود داشته و دارد و اگر دو خواننده وجود داشته باشد که واقعا دوستشان داشته باشم، یکی از آنها قطعا شادمهر عقیلی است. بدون اغراق می گویم که از هواداران دو آتشه شادمهر هم قدیمی ترم. شاید جالب باشد بدانی که با موسیقی بی کلامی که از شادمهر شنیدم طرفدار طرز فکر موسیقی اش شدم. اولین بار که با یک موسیقی، غمگین شدم و به سمت موسیقی آمدم، موزیکی بود که شادمهر ساخته بود.

فارغ از اینکه شادمهر الان کجاست و چه کار می کند و آیا عملکرد او با آرمان های موسیقی امروز ایران هم جهت است یا نه (که همه اینها یک مسئله کاملا شخصی است که فقط به او ربط دارد نه به من و شما)، باید بگویم که او تاثیر زیادی روی موسیقی من داشته است. جالب است در این مدت تیترهایی وجود داشته که باعث شده امروز خیلی ها فکر کنند من با شادمهر مشکل دارم تا تحت تاثیر شرایط امروزم قرار گرفته ام اما این هم از برداشت های بد نشأت می گیرد.

اگر شادمهر از ایران مهاجرت نمی کرد باز هم امروز محسن یگانه ستاره بود؟
نمی دانم چرا اینقدر در مورد شادمهر صحبت می کنیم. من واقعا نمی توانم خودم را با او مقایسه کنم. زمانی که شادمهر خواننده بود من بچه بودم و با آهنگ هایش خاطره داشتم. خیلی های دیگر هم در آن زمان شبیه شادمهر می خواندند و هنوز هم در همان حال و هوا باقی مانده اند اما شاید خدا برای من خواست و بعضی از کارهایی که خواندم با کارهای شادمهر مقایسه شد و مورد توجه مردم قرار گرفت.

من هنوز جواب سوالم را نگرفتم. اگر شادمهر مهاجرت نمی کرد، تو امروز محسن یگانه بودی؟
هیچ کس نمی داند. شاید اگر شادمهر در ایران می ماند، طرز فکرش به سمت و سویی می رفت که شاید تصویر امروزی شادمهر را ترسیم نمی کرد. به خوب و بد ماجرا هم کاری ندارم، حرف از حدس های ماست. البته نمی خواهم بگویم سیستم ارشاد طوری است که خلاقیت ها را سرکوب می کند. من کسی بودم که در همین سیستم کار کردم و یاد گرفتم چطوری باید کار کنم و خلاقیت هایم هم سرکوب نشد. به هر حال هر سیستمی با روحیات عده ای تطابق دارد و با روحیه عده ای دیگر در تضاد است. من و بقیه خواننده هایی که امروز کارشان شنیده می شود و صداهایمان به گوش مردم آشناست، همه تکه هایی از یک پازل هستیم که هیچ پیشگویی از قبل نمی توانست آینده مان را پیش بینی کند.

این روزها شاهد ظهور خوانندگانی هستیم که صدا و سبک کارشان خیلی با تو مقایسه می شود، در این مورد چه نظری داری؟
نمی خواهم این بحث را باز کنم. امیدوارم همه موفق باشند. شاید این هم از ملزومات زندگی چارچوبدار یک به اصطلاح هنرمند باشد که دوست دارد طبق قواعد زندگی یک هنرمند بی حاشیه رفتار کند. این من جدید را دوست داری؟ (خنده)

بگذار یک جور دیگر بپرسم. محسن یگانه از حضور صداهای شبیه به خودش احساس خطر می کند؟
اگر بخواهم خیلی حرفه ای نگاه کنم، بله باید احساس خطر کنم اما واقعیت این است که می خواهم بیشتر به خودم برسم و زیاد به اطرافم توجه نمی کنم. البته اگر احساس خطر نکنم یعنی مغرور شده ام، به همین دلیل این احساس خطری که می گویی همیشه همراهم است. چه از خواننده هایی که از من بالاترند و چه از خواننده های جوان! موسیقی امروز من شاید به ظاهر هیجانات قدیم را ندارد اما در عوض عمق بیشتری پیدا کرده و مثل گذشته سطحی نیست.

شاید باور کردنش سخت باشد اما من گیتار «آخه دل من» را با تیکه اضافه در خودکار بیک و کلید زدم چون پول نداشتم پیک گیتار بخرم. حتی پول نداشتم میکروفون بخرم و «آخه دل من» با یک هدست شکسته ضبط شد! شاید در ذهنت به این مسئله بخندی اما این حس و حال در آن زمان خیلی تلخ بوده است.

به نظرت آدم هایی که در موردشان صحبت کردیم صرفا آمده اند یک کار کپی ارائه کنند یا می توانند موفق باشند؟
الان به نظر کپی می آیند اما من هم همین مسیر را تجربه کرده ام. از یک جایی به بعد شما تغییر شخصیت می دهید و به خودتان برمی گردید و با اعتماد به نفس، کارهایی انجام می دهید که مارکت موسیقی از شما احساس خطر می کند.


 اخبار فرهنگی - هفته نامه تماشاگران امروز