چهره ها
2 دقیقه پیش | در اینستای ستاره های خارجی چه خبر است؟ (37)در این مطلب ما سعی داریم به طور هفتگی گزیده ای از عکس های چهره های محبوبتان را با شما به اشتراک بگذاریم. |
2 دقیقه پیش | محمدرضا شجریان: هرگز «ربنا» را از مردم دریغ نکردماینجا ایران است، سرزمین مرغ سحر که خوشا... دوباره به گلستان و مکتب عشق خوش آمده است. لذا به میمنت این شعور قابل ستایش، پای صحبتها و گلایههای محمدرضا شجریان مینشینیم. ... |
به بانوی یخ نورد ایران حسادت می کنند!
زینب موسوی، دارنده مدال نقره بازیهای آسیایی و یکی از 10 یخ نورد برتر جهان سرشار از انگیزه است. بانوی ایرانی که در مسابقات جام جهانی کره جنوبی با عملکرد خیره کننده خود همه را بهت زده کرد.
روز نامه قانون - محمد آقایی فرد: من اصلا کرامپون را ندیده بودم فقط شنیده بودم که چنین چیزی وجود دارد. یکی از استرسهای من این بود که با کرامپون چطور صعود کنیم.
معتقدم بزرگترین و زیباترین دین را دارم. ما مسابقاتی میرویم که خیلی از آقایان میخواهند با ما دست بدهند ولی من خودداری میکنم.
من فینالیست مسابقات کوهنوردی بودم و آمادگی جسمانی بالایی داشتم، در مسابقات اول شدم، همه بهت زده بودند و خودم هم سورپرایز شدم.
من سوارکاری را خیلی دوست دارم و اسکواش را هم حتما ادامه میدهم، چون در اسکواش هم خیلی خوب هستم و خوب ضربه میزنم.
زینب موسوی، دارنده مدال نقره بازیهای آسیایی و یکی از 10 یخ نورد برتر جهان سرشار از انگیزه است. بانوی ایرانی که در مسابقات جام جهانی کره جنوبی با عملکرد خیره کننده خود همه را بهت زده کرد.
با بانوی یخ نورد کشورمان که اخیرا این ورزش را آغاز کرده همکلام شدیم تا از تجربه اش بپرسیم. از 6 تا 24 سالگی و رتبه هشتم بازیهای جهانی.
از 6 سالگی ورزش را شروع کردید.
بله، ما کلا خانواده ورزشکاری هستیم، همه از سن پایین شروع به ورزش کردن کردیم. من و خواهرم وارد رشته ژیمناستیک شدیم، تا 12 سالگی ژیمناستیک کار میکردم ولی به دلیل اینکه این رشته آینده ورزشی خوبی برای بانوان به دلیل پوشش شان ندارد، ادامه ندادم.
یکسری مشکلاتی هم در خانواده داشتم که دو سال تمرین نکردم تا اینکه دوباره با ایروبیک و بدنسازی ورزش را شروع کردم. در 19 سالگی یکی از خواهرانم وارد یک باشگاه سنگنوردی شد و من هم به این رشته علاقه مند شدم.
من سنگ نوردی را از طبیعت آغاز کردم ولی فقط میرفتم و در باشگاه صعودها را نگاه میکردم. اوایل سال 91 شروع به تمرین کردم، دو تا سه روز در هفته تمرین میکردم، سال 92 ازدواج کردم و تصمیم گرفتم با جدیت بیشتری تمرین کنم. به خاطر اینکه مادرم فوت کرده بود، دوست داشتم از تهران خارج شوم. تصمیم گرفتم به زنجان بروم تا از تهران هم دور نشوم.
با فرناز اسماعیل زاده سنگ نوردی را تمرین کردم و جزو فینالیستها شدم، یک مسابقه بین المللی هم در ترکیه برگزار شد که آنجا اول شدم و این یک اطمینانی به من داد و به این نتیجه رسیدم که میتوانم موفق شوم.
سال 92 اولین مسابقات درای تولینگ (Dry Tooling) جام فجر برگزار شد که با توجه به اینکه میدانستیم فدراسیون قرار است برای مسابقات آسیایی تیم اعزام کند و درخواست شده بود که هرکس میخواهد به این مسابقات برود باید در جام فجر شرکت کند حتی اگر تمرین نداشته باشد.
دوستان من در این رشته شرکت کردند و چون برای من یخ نوردی با تبر جالب بود، دوستانم را همراهی کردم و به این مسابقات در همدان رفتم. ما خیلی استرس داشتیم چون هیچ تجهیزاتی نداشتیم و این مسابقات برای نخستین بار قانونی برگزار میشد.
دوستان و پیشکسوتان این رشته کمک کردند و تجهیزات شان را در اختیار ما گذاشتند تا در این مسابقات شرکت کنیم. من در حال صعود احساس میکردم که این همان رشته ای است که من دوست دارم.
ما خانواده پر جمعیتی هستیم و 7 خواهر و دو برادر دارم، همه خواهرانم در همه رشتهها شرکت کرده اند و به همین خاطر من با اکثر ورزشها آشنا هستم ولی هیچکدام آن رشته ای که من میخواستم نیست.
چه رشتههایی؟
کاراته، والیبال، بسکتبال و خیلی از رشتههای دیگر.
کرامپون هم نداشتید؟
خیر.
چطوری بدون کرامپون تمرین میکردید؟
به هرحال سخت بود.
شاید برخی ندانند که کرامپون چیست، درباره آن توضیح میدهید؟
کرامپون نیشهای تیزی هستند که به کفش بسته میشود. در یخچال نوردی و صعود به ارتفاعهای زیاد، کرامپونها جدا از کفشهاست و هروقت نیاز شد به کفش متصل میشود ولی در صعودهای با مسافت کوتاه تر این کرامپونها به کفش متصل است.
نکته جالب اینکه من اصلا کرامپون را ندیده بودم فقط شنیده بودم که چنین چیزی وجود دارد. یکی از استرسهای من این بود که با کرامپون چطور صعود کنیم یا حتی با دستکش چگونه گره بزنیم.
به مسابقات جام فجر برگردیم. نتیجه چطور بود؟
بسیاری از ورزشکارانی که 8-7 سال در این رشته کار میکردند پایین تر از من قرار گرفتند و این برای من یک انگیزه شد. با مربی ام صحبت کردم و گفتم اگر در سنگ نوردی بمانم چه اتفاقی رخ میدهد و اگر رشتهام را عوض کنم چه میشود؟ اواخر سال 92 این صحبتها مطرح شد. مربیام گفت تیمهایی که به مسابقات یخ نوردی اعزام میشوند خیلی محدود است و بعید میدانم یک تازه کار را برای کسب تجربه به این مسابقات اعزام کنند.
ایشان گفتند که اگر واقعا علاقه داری بیا درای تولینگ، این تغییر خیلی برای من سخت بود و من یکسال از همه چیز دور بودم. از طرفی ما سالن درای تولینگ نداشتیم. در کل تصمیم گرفتم که ادامه بدهم، دی ماه 93 سومین مسابقات جام فجر برگزار شد. 3 ماه قبل از این ماجرا من استارت کار را زده بودم و با آقای محمودی کار میکردم.
یکی از شانسهایی که آوردم این بود که یک سالن جدید به درای تولینگ دادند. با توجه به اینکه من فینالیست مسابقات کوهنوردی بودم آمادگی جسمانی بالایی داشتم، در مسابقات اول شدم، همه بهت زده بودند و خودم هم سورپرایز شدم.
این سرآغاز خوبی برای ماندن من در این رشته بود. بعد از اول شدن بی توجهیهایی به من شد و برخی دوست نداشتند به تمرین بروم ولی همسرم حمایت کرد و باعث شد من ادامه بدهم، او گفت تو باید این فکر را در کشور عوض کنی.
در دومین مسابقات انتخابی تیم ملی پنجم شدم چون تجربه و تجهیزات لازم را نداشتم. من واقعا نمیدانستم خوب بودن تیغه تبر خیلی مهم است چون تیغه من فابریک بود در یک حرکت در رفت و نتوانستم موفق شوم. بعد از این موضوع خیلی از نظر ذهنی درگیر بودم چون هزینهها بالا بود. در مسابقات انتخابی کشور کره جنوبی خیلی استرس داشتم چون 3 ماه قبل از آن هم آسیب شدیدی دیده بودم.
با فیزیوتراپی یک مقدار میتوانستم دستم را تکان بدهم. در آن مسابقه صعودی کردم که خیلی به خودم فشار نیاورم و این باعث شد دوم شوم ولی همه فکر میکردند اول میشوم. برای مسابقات آسیایی انتخاب شدم و اولین اعزام تیم یخ نوردی انجام شد.
یک اردو به مدت 15 روز در روسیه داشتیم و دیدیم که ما هم میتوانیم رقابت کنیم ولی مشکلاتی هم داریم. مثلا در تمام طول سال مشکل اسپانسر داریم و این مسائل تمرکز ما را میگیرد.
وقتی این ورزش را شروع کردید فکر نمیکردید که یک مقدار ورزش مردانه تری است تا زنانه؟
من آدمیهستم که دنبال کارهای سخت میروم. رشتههای دیگری بود که من میرفتم و عملکرد خوبی هم داشتم ولی همان موقع برای من تمام میشد. اما این رشته برای من همانی بود که دنبالش بودم.
بعد از دوم شدن این رشته برای شما تمام نشد؟
نه، چون دوست داشتم به سطح جهانی برسم. پدرم هم همیشه دوست داشت ما به عرصههای جهانی برسیم. با توجه به اینکه ایشان فوت کرده من خیلی دوست داشتم که به این جایگاه برسم.
همه خانواده تان هم ورزشکار هستند، خواهرها یا برادران تان به سطح جهانی نرسیدند؟
ما خیلی زندگی سختی داشتیم، پدرم در سال 83 فوت کرد و برادرم قهرمان کشتی بود ولی نمیتوانست تمرین کند چون باید هزینهها را تامین میکرد.
به همین دلیل همه آنها یک جوری گرفتار شدند و نتوانستند به سطح جهانی برسند. من برای تمرین باید میرفتم دماوند و به همین دلیل یک روز از زندگی ام را میزدم، حالا شما توجه کنید که گاهی کلاس برگزار میشد و باید بر میگشتیم، وقتی همه اینها را میدیدم، انگیزه ام بیشتر میشد.
شما بانوی محجبه ای هستید، خیلی از بانوان ورزشکار کشورمان در گفت و گوهای خودمانی میگویند در اردوهای خارجی شرایط سختی داشتند و برخی متاسفانه به حجاب شان نگاه جالبی نداشتند. شما این مشکل را نداشتید؟
ما با هماهنگی با فدراسیون روسیه به مسابقات رفته بودیم. این موضوع را به عنوان قانون برای آنها ارسال کردیم که هتل جدا باشد و آنجا مشکلی برای حجاب ما پیش نیاید. من در کشور کره روی سکو رفتم و از کشور کره آمدند که به من دست بدهند رئیس فدراسیون گفت که اینها مسلمان هستند و نباید به آنها دست بدهید.
معتقدم بزرگترین و زیباترین دین را دارم و همین باعث میشود از این جهت مشکلی نداشته باشم. ما مسابقاتی میرویم که خیلی از آقایان میخواهند با ما دست بدهند ولی من خودداری میکنم. یک بار از من پرسیدند الان که کسی نیست چرا دست نمیدهی؟ گفتم خدا همیشه هست. من با بحثهای دیگر کاری ندارم.
چه مشکلاتی در این ورزش داشتید؟
به هرحال کمبود تجهیزات و سالنهای ورزشی مشکل اصلی ماست ضمن آنکه سایر تیمها بدنساز و ماساژور و مشاور تغذیه دارند ولی ما نداریم.
یعنی از نظر تکنیکی مشکلی ندارید؟
به هرحال من مربی هم نداشتم و سعی کردم با نگاه کردن بعضی مسائل را یاد بگیرم.
ولی در کنار نگاه کردن شما نیاز دارید که آموزش هم ببینید؟
بله، خب بهخاطر همین مشکلات میرویم روسیه و اردو برگزار میکنیم.
فلسفه خوانده اید؟
بله.
تا چه مقطعی؟
دانشجوی کارشناسی هستم.
این رشته چه کمکی به ورزش میکند؟
خیلی کمک میکند. گاهی با خودم میگویم چرا فلانی فلان کار را کرد؟ ولی وقتی کتابم را باز میکنم میبینم حسادت همیشه بوده است. همان اوایل من میخواستم فلسفه بخوانم ولی خیلیها گفتند برو تربیت بدنی بخوان. من دنبال این بودم که پاسخ سوالاتم را درباره خدا، بهشت و جهنم بگیرم. با خودم گفتم هم ورزش را ادامه میدهم و هم تحصیلم را.
به پاسخ سوالات تان رسیدید؟
بله، تا حدودی.
ادامه میدهید؟
من فکر میکنم در ارشد اگر تربیت بدنی بخوانم بهتر است چون کتاب به تنهایی فایده ندارد.
گفتید حسادت، حسادت از طرف هم تیمیها؟
هم تیمیهای من عالی هستند ولی وقتی میروی روی سکو، خیلیها میگویند خب ما هم زحمت کشیدیم چرا ما به این نتیجه نرسیدیم؟
من فکر میکنم این حسادت خوب است، یعنی باعث میشود پیشرفت کنید.
بله، کاملا موافقم. ضمن اینکه ایرانیها خیلی در فشار هستند مثلا در روسیه 6 تا مسابقه برگزار میشود، اگر در این مسابقه عنوانی نگیرند در مسابقات بعدی میگیرند ولی در ایران ما 3 مسابقه داریم اگر در این مسابقات نتیجه نگیریم باید یکسال صبر کنیم.
الان با قهرمانان دنیا چقدر اختلاف دارید؟
حدود 8 ثانیه.
8 ثانیه هم کم نیست.
بله، البته نباید فراموش کنیم که آنها دائما درحال تمرین روی یخ هستند و شرایط ما اینگونه نیست. من خیلی دنبال بدنسازی بودم ولی مربی مناسب پیدا نکردم بنابراین خودم رفتم و یاد گرفتم که بتوانم به خودم کمک کنم. در بدنسازی دوره را گذراندم و جواب سوالاتم را گرفتم، به دوستانم میگفتم که من تازه فهمیدم چه زمانی و چگونه باید تمرین کنم. امسال حتما روی این موضوع کار میکنم.
چه زمانی ممکن است این رشته را کنار بگذارید؟
وقتی در المپیک مدال بیاورم.
شما در 24 سالگی در رقابتهای جهانی مقام آوردید، یک مقدار بی انگیزه نشده اید؟
خیر اصلا.
اگر درای تولینگ را کنار بگذارید دنبال چه ورزشی میروید؟
من سوارکاری را خیلی دوست دارم و اسکواش را هم حتما ادامه میدهم، چون در اسکواش هم خیلی خوب هستم و خوب ضربه میزنم.
اعتماد به نفس خوبی هم دارید.
(با خنده) این را همه میگویند ولی خودم فکر میکنم خیلی اعتماد به نفس کاملی ندارم. در مسابقات کره آنقدر من بدون استرس بودم، مربی کره آمد و گفت تو خیلی نترس و شجاع هستی.
معتقدم بزرگترین و زیباترین دین را دارم. ما مسابقاتی میرویم که خیلی از آقایان میخواهند با ما دست بدهند ولی من خودداری میکنم.
من فینالیست مسابقات کوهنوردی بودم و آمادگی جسمانی بالایی داشتم، در مسابقات اول شدم، همه بهت زده بودند و خودم هم سورپرایز شدم.
من سوارکاری را خیلی دوست دارم و اسکواش را هم حتما ادامه میدهم، چون در اسکواش هم خیلی خوب هستم و خوب ضربه میزنم.
زینب موسوی، دارنده مدال نقره بازیهای آسیایی و یکی از 10 یخ نورد برتر جهان سرشار از انگیزه است. بانوی ایرانی که در مسابقات جام جهانی کره جنوبی با عملکرد خیره کننده خود همه را بهت زده کرد.
با بانوی یخ نورد کشورمان که اخیرا این ورزش را آغاز کرده همکلام شدیم تا از تجربه اش بپرسیم. از 6 تا 24 سالگی و رتبه هشتم بازیهای جهانی.
بله، ما کلا خانواده ورزشکاری هستیم، همه از سن پایین شروع به ورزش کردن کردیم. من و خواهرم وارد رشته ژیمناستیک شدیم، تا 12 سالگی ژیمناستیک کار میکردم ولی به دلیل اینکه این رشته آینده ورزشی خوبی برای بانوان به دلیل پوشش شان ندارد، ادامه ندادم.
یکسری مشکلاتی هم در خانواده داشتم که دو سال تمرین نکردم تا اینکه دوباره با ایروبیک و بدنسازی ورزش را شروع کردم. در 19 سالگی یکی از خواهرانم وارد یک باشگاه سنگنوردی شد و من هم به این رشته علاقه مند شدم.
من سنگ نوردی را از طبیعت آغاز کردم ولی فقط میرفتم و در باشگاه صعودها را نگاه میکردم. اوایل سال 91 شروع به تمرین کردم، دو تا سه روز در هفته تمرین میکردم، سال 92 ازدواج کردم و تصمیم گرفتم با جدیت بیشتری تمرین کنم. به خاطر اینکه مادرم فوت کرده بود، دوست داشتم از تهران خارج شوم. تصمیم گرفتم به زنجان بروم تا از تهران هم دور نشوم.
با فرناز اسماعیل زاده سنگ نوردی را تمرین کردم و جزو فینالیستها شدم، یک مسابقه بین المللی هم در ترکیه برگزار شد که آنجا اول شدم و این یک اطمینانی به من داد و به این نتیجه رسیدم که میتوانم موفق شوم.
سال 92 اولین مسابقات درای تولینگ (Dry Tooling) جام فجر برگزار شد که با توجه به اینکه میدانستیم فدراسیون قرار است برای مسابقات آسیایی تیم اعزام کند و درخواست شده بود که هرکس میخواهد به این مسابقات برود باید در جام فجر شرکت کند حتی اگر تمرین نداشته باشد.
دوستان من در این رشته شرکت کردند و چون برای من یخ نوردی با تبر جالب بود، دوستانم را همراهی کردم و به این مسابقات در همدان رفتم. ما خیلی استرس داشتیم چون هیچ تجهیزاتی نداشتیم و این مسابقات برای نخستین بار قانونی برگزار میشد.
دوستان و پیشکسوتان این رشته کمک کردند و تجهیزات شان را در اختیار ما گذاشتند تا در این مسابقات شرکت کنیم. من در حال صعود احساس میکردم که این همان رشته ای است که من دوست دارم.
ما خانواده پر جمعیتی هستیم و 7 خواهر و دو برادر دارم، همه خواهرانم در همه رشتهها شرکت کرده اند و به همین خاطر من با اکثر ورزشها آشنا هستم ولی هیچکدام آن رشته ای که من میخواستم نیست.
کاراته، والیبال، بسکتبال و خیلی از رشتههای دیگر.
کرامپون هم نداشتید؟
خیر.
چطوری بدون کرامپون تمرین میکردید؟
به هرحال سخت بود.
شاید برخی ندانند که کرامپون چیست، درباره آن توضیح میدهید؟
کرامپون نیشهای تیزی هستند که به کفش بسته میشود. در یخچال نوردی و صعود به ارتفاعهای زیاد، کرامپونها جدا از کفشهاست و هروقت نیاز شد به کفش متصل میشود ولی در صعودهای با مسافت کوتاه تر این کرامپونها به کفش متصل است.
نکته جالب اینکه من اصلا کرامپون را ندیده بودم فقط شنیده بودم که چنین چیزی وجود دارد. یکی از استرسهای من این بود که با کرامپون چطور صعود کنیم یا حتی با دستکش چگونه گره بزنیم.
به مسابقات جام فجر برگردیم. نتیجه چطور بود؟
بسیاری از ورزشکارانی که 8-7 سال در این رشته کار میکردند پایین تر از من قرار گرفتند و این برای من یک انگیزه شد. با مربی ام صحبت کردم و گفتم اگر در سنگ نوردی بمانم چه اتفاقی رخ میدهد و اگر رشتهام را عوض کنم چه میشود؟ اواخر سال 92 این صحبتها مطرح شد. مربیام گفت تیمهایی که به مسابقات یخ نوردی اعزام میشوند خیلی محدود است و بعید میدانم یک تازه کار را برای کسب تجربه به این مسابقات اعزام کنند.
ایشان گفتند که اگر واقعا علاقه داری بیا درای تولینگ، این تغییر خیلی برای من سخت بود و من یکسال از همه چیز دور بودم. از طرفی ما سالن درای تولینگ نداشتیم. در کل تصمیم گرفتم که ادامه بدهم، دی ماه 93 سومین مسابقات جام فجر برگزار شد. 3 ماه قبل از این ماجرا من استارت کار را زده بودم و با آقای محمودی کار میکردم.
یکی از شانسهایی که آوردم این بود که یک سالن جدید به درای تولینگ دادند. با توجه به اینکه من فینالیست مسابقات کوهنوردی بودم آمادگی جسمانی بالایی داشتم، در مسابقات اول شدم، همه بهت زده بودند و خودم هم سورپرایز شدم.
در دومین مسابقات انتخابی تیم ملی پنجم شدم چون تجربه و تجهیزات لازم را نداشتم. من واقعا نمیدانستم خوب بودن تیغه تبر خیلی مهم است چون تیغه من فابریک بود در یک حرکت در رفت و نتوانستم موفق شوم. بعد از این موضوع خیلی از نظر ذهنی درگیر بودم چون هزینهها بالا بود. در مسابقات انتخابی کشور کره جنوبی خیلی استرس داشتم چون 3 ماه قبل از آن هم آسیب شدیدی دیده بودم.
با فیزیوتراپی یک مقدار میتوانستم دستم را تکان بدهم. در آن مسابقه صعودی کردم که خیلی به خودم فشار نیاورم و این باعث شد دوم شوم ولی همه فکر میکردند اول میشوم. برای مسابقات آسیایی انتخاب شدم و اولین اعزام تیم یخ نوردی انجام شد.
یک اردو به مدت 15 روز در روسیه داشتیم و دیدیم که ما هم میتوانیم رقابت کنیم ولی مشکلاتی هم داریم. مثلا در تمام طول سال مشکل اسپانسر داریم و این مسائل تمرکز ما را میگیرد.
وقتی این ورزش را شروع کردید فکر نمیکردید که یک مقدار ورزش مردانه تری است تا زنانه؟
من آدمیهستم که دنبال کارهای سخت میروم. رشتههای دیگری بود که من میرفتم و عملکرد خوبی هم داشتم ولی همان موقع برای من تمام میشد. اما این رشته برای من همانی بود که دنبالش بودم.
بعد از دوم شدن این رشته برای شما تمام نشد؟
نه، چون دوست داشتم به سطح جهانی برسم. پدرم هم همیشه دوست داشت ما به عرصههای جهانی برسیم. با توجه به اینکه ایشان فوت کرده من خیلی دوست داشتم که به این جایگاه برسم.
همه خانواده تان هم ورزشکار هستند، خواهرها یا برادران تان به سطح جهانی نرسیدند؟
ما خیلی زندگی سختی داشتیم، پدرم در سال 83 فوت کرد و برادرم قهرمان کشتی بود ولی نمیتوانست تمرین کند چون باید هزینهها را تامین میکرد.
به همین دلیل همه آنها یک جوری گرفتار شدند و نتوانستند به سطح جهانی برسند. من برای تمرین باید میرفتم دماوند و به همین دلیل یک روز از زندگی ام را میزدم، حالا شما توجه کنید که گاهی کلاس برگزار میشد و باید بر میگشتیم، وقتی همه اینها را میدیدم، انگیزه ام بیشتر میشد.
ما با هماهنگی با فدراسیون روسیه به مسابقات رفته بودیم. این موضوع را به عنوان قانون برای آنها ارسال کردیم که هتل جدا باشد و آنجا مشکلی برای حجاب ما پیش نیاید. من در کشور کره روی سکو رفتم و از کشور کره آمدند که به من دست بدهند رئیس فدراسیون گفت که اینها مسلمان هستند و نباید به آنها دست بدهید.
معتقدم بزرگترین و زیباترین دین را دارم و همین باعث میشود از این جهت مشکلی نداشته باشم. ما مسابقاتی میرویم که خیلی از آقایان میخواهند با ما دست بدهند ولی من خودداری میکنم. یک بار از من پرسیدند الان که کسی نیست چرا دست نمیدهی؟ گفتم خدا همیشه هست. من با بحثهای دیگر کاری ندارم.
چه مشکلاتی در این ورزش داشتید؟
به هرحال کمبود تجهیزات و سالنهای ورزشی مشکل اصلی ماست ضمن آنکه سایر تیمها بدنساز و ماساژور و مشاور تغذیه دارند ولی ما نداریم.
یعنی از نظر تکنیکی مشکلی ندارید؟
به هرحال من مربی هم نداشتم و سعی کردم با نگاه کردن بعضی مسائل را یاد بگیرم.
ولی در کنار نگاه کردن شما نیاز دارید که آموزش هم ببینید؟
بله، خب بهخاطر همین مشکلات میرویم روسیه و اردو برگزار میکنیم.
فلسفه خوانده اید؟
بله.
تا چه مقطعی؟
دانشجوی کارشناسی هستم.
خیلی کمک میکند. گاهی با خودم میگویم چرا فلانی فلان کار را کرد؟ ولی وقتی کتابم را باز میکنم میبینم حسادت همیشه بوده است. همان اوایل من میخواستم فلسفه بخوانم ولی خیلیها گفتند برو تربیت بدنی بخوان. من دنبال این بودم که پاسخ سوالاتم را درباره خدا، بهشت و جهنم بگیرم. با خودم گفتم هم ورزش را ادامه میدهم و هم تحصیلم را.
به پاسخ سوالات تان رسیدید؟
بله، تا حدودی.
ادامه میدهید؟
من فکر میکنم در ارشد اگر تربیت بدنی بخوانم بهتر است چون کتاب به تنهایی فایده ندارد.
گفتید حسادت، حسادت از طرف هم تیمیها؟
هم تیمیهای من عالی هستند ولی وقتی میروی روی سکو، خیلیها میگویند خب ما هم زحمت کشیدیم چرا ما به این نتیجه نرسیدیم؟
من فکر میکنم این حسادت خوب است، یعنی باعث میشود پیشرفت کنید.
بله، کاملا موافقم. ضمن اینکه ایرانیها خیلی در فشار هستند مثلا در روسیه 6 تا مسابقه برگزار میشود، اگر در این مسابقه عنوانی نگیرند در مسابقات بعدی میگیرند ولی در ایران ما 3 مسابقه داریم اگر در این مسابقات نتیجه نگیریم باید یکسال صبر کنیم.
الان با قهرمانان دنیا چقدر اختلاف دارید؟
حدود 8 ثانیه.
بله، البته نباید فراموش کنیم که آنها دائما درحال تمرین روی یخ هستند و شرایط ما اینگونه نیست. من خیلی دنبال بدنسازی بودم ولی مربی مناسب پیدا نکردم بنابراین خودم رفتم و یاد گرفتم که بتوانم به خودم کمک کنم. در بدنسازی دوره را گذراندم و جواب سوالاتم را گرفتم، به دوستانم میگفتم که من تازه فهمیدم چه زمانی و چگونه باید تمرین کنم. امسال حتما روی این موضوع کار میکنم.
چه زمانی ممکن است این رشته را کنار بگذارید؟
وقتی در المپیک مدال بیاورم.
شما در 24 سالگی در رقابتهای جهانی مقام آوردید، یک مقدار بی انگیزه نشده اید؟
خیر اصلا.
اگر درای تولینگ را کنار بگذارید دنبال چه ورزشی میروید؟
من سوارکاری را خیلی دوست دارم و اسکواش را هم حتما ادامه میدهم، چون در اسکواش هم خیلی خوب هستم و خوب ضربه میزنم.
اعتماد به نفس خوبی هم دارید.
(با خنده) این را همه میگویند ولی خودم فکر میکنم خیلی اعتماد به نفس کاملی ندارم. در مسابقات کره آنقدر من بدون استرس بودم، مربی کره آمد و گفت تو خیلی نترس و شجاع هستی.
ویدیو مرتبط :
بانوی یخ نورد ایرانی
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
بانوی دره نورد ایران را بشناسید
برای تینا اندایش 25 ساله این ورزش آنقدرها ناشناخته نیست. او بارها همراه گروهی از دره نوردان پا به دنیای ناشناخته دره ها گذاشته تا به قول دره نوردها "گشایشی" انجام دهد.
خبرگزاری ایسنا: وقتی برای اولین بار نام دره نوردی را می شنویم ممکن است به یاد خاطره ای خوشایند از گردشی در طبیعت با دوستان و آشنایان بیفتیم یا به یادگاری های عکس شده در تنگه ای زیبا برسیم که به چشمه ای ختم می شود ولی دره نوردی در نگاه حرفهای تعریف دیگری دارد که هنوز برای بسیاری از مردم ناشناخته است.
اما برای تینا اندایش 25 ساله این ورزش آنقدرها ناشناخته نیست. او بارها همراه گروهی از دره نوردان پا به دنیای ناشناخته دره ها گذاشته تا به قول دره نوردها "گشایشی" انجام دهد. " طبیعت این ویژگی را دارد که انسان را صبور میکند و باعث میشود کمی با حوصله با مشکلات روبهرو شویم. نمیتوان با طبیعت جنگید بلکه باید فکر کرد که چطور میتوان با آن کنار بیاییم. " این ها بخشی از حرف های این دره نورد است.
"تینا " در ظاهر زندگی اش آنقدرها به کوه و دره و سنگ ارتباطی ندارد چون او مهندسی پلیمر خود را از دانشگاه تهران گرفته و حالا چند ماهی است که دانشجوی انرژی های تجدیدپذیردر مقطع کارشناسی ارشد در یکی از دانشگاه های استرالیاست. ولی چندین سال است که گاه و بیگاه به همراه گروهی حرفه ای دل به دره می زند و تا کنون هم در بیش از 20 پروژه گشایش دره حضور داشته است.
او برای سومین بار قصد سفری چند ساعته به "دره شاهان دشت" را دارد که ما، خبرنگار و عکاس خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) نیز در این سفر از ابتدای جاده "هراز" با او همراه می شویم. هر چقدر از پایتخت فاصله می گیریم ، ابرهای پنبه ای در آبی بیکران بیشتر خودنمایی می کنند و کمی دور تر "شکوه عجیب دماوند " در "هراز" ما را سر ذوق می آورد. فاصله چندانی تا دره های "شاهان دشت" نیست و قلعه "ملک بهمن" با قدمتی سه هزارساله ، از بلندترین نقطه روستای "شاهان دشت" به ما سلام می کند.
"تینا اندایش" تنها دختری نیست که مهر دره نوردی بر پیشانی دارد اما او به گفته کارشناسان این رشته جزو بهترین های دره نوردی است. این دره نورد از "شاهان دشت" برایمان می گوید:" شاهان دشت جزء دره های سخت نیست ولی با توجه به وجود هشت آبشار، که اصلی ترین آبشار آن ارتفاعی حدود 180 متر دارد، نیازمند سه فرود است و می توانم بگویم که این تنگه یک دره نوردی تمام عیار محسوب می شود."
نیازی به پیاده روی زیادی نیست تا به پای آبشارهای چند طبقه شاهان دشت برسیم و تینا برای آغاز دره نوردی آماده می شود با لباسی که بی شباهت به لباس غواصان نیست اما کفش های ویژه دره نوردی تفاوت اصلی بین دره نوردان با غواصان، کوهنوردان یا سنگنوردان محسوب می شود.
رسیدن به بالای آبشار و دو کوهی که شکافی عمیق بین خود دارند، برای ما که تخصصی در این راه نداشتیم، آنقدرها کار آسانی نیست اما دره نوردی از نقطه ای که به آن صعود کرده ایم، برای" تینا "آغاز می شود.
بانوی دره نورد ایران که قصد دارد بار دیگر تخصص خود را مقابل کوه های سنگی به رخ بکشد، با فن دیواره نوردی در دل کوه فرو می رود و با امکانات تخصصی خود مسیرش را ادامه می دهد تا کم کم از زاویه دید ما خارج می شود. تنها شانس ما برای دیدن او، رساندن خود به پایین آبشار است.
حدود نیم ساعت وقت لازم است تا راه رفته را باز گردیم و در این مدت "تینا" هم حدود 5 آبشار را پشت سر گذاشته و کمی زودتر از ما به آبشار ششم رسیده است. دیگر دو آبشار پیشروست . "تینا" با فرودی دیگر به آخرین آبشار دوطبقه دره می رسد. آبریزگاه این دره در این فصل سال آنقدر پرخروش است که حتی دقایقی ایستادن پای آن کار آسانی نیست چه برسد به آن که بخواهی در این جریان مستقیم با آبشار یکی شده و فرود آیی...
او به پایان دره نوردی خود نزدیک می شود و تنها چند دقیقه لازم است تا چهره ای دیگر از تلفیق طبیعت و انسان را مقابل چشمان خود ثبت کنیم.
تینا اندایش ، با دره ای که آنقدر ها با دره نوردان مهربان نیست ، خداحافظی می کند تا دقایقی در کنار ما ازورودش به این ورزش بگوید:
" از سه سالگی شنا میکردم اما هیچ وقت ورزش را تا مقطع قهرمانی پیش نبردم. همیشه برایم درس اولویت داشت تا اینکه پس از ورود به دانشگاه تهران با گروه کوهنوردی این دانشگاه که یکی از گروههای قدیمی کوهنوردی محسوب میشود، آشنا شدم. پس از آن بود که کوهنوردی برایم معنای دیگری پیدا کرد. اولین باری که به کوه رفتم مانند بسیاری از مردم فکر میکردم که کوهنوردی یعنی یک روز تعطیل به دربند رفتن ولی پس از آن تعریفم از کوه تغییر کرد. پس از مدتی همراه گروه کوهنوردی به مکانی به نام "بند یخچال" رفتیم و آن زمان بود که برای اولین بار با وسایل مربوط به سنگنوردی آشنا شدم. "
"خاطرم هست آن زمان هیچ وسیله تخصصی نداشتم و با وسایلی که دوستانم به همراه داشتند، اقدام به صعود کردم. آن روزها حتی از افتادن ترسی نداشتم و بدون اینکه از تکنیکهای سنگنوردی آگاهی داشته باشم، این کار را انجام دادم. شاید آن روز بود که درهنوردی در ذهنم جرقه زد.
وقتی گروه میخواست برنامه تفریحی را تدارک ببیند، به دره میرفتیم ولی نگاهی تخصصی به آن نداشتیم و اولین آشنایی من با درهنوردی مربوط به همایشی یک روزه در نیشابور بود که در سال 91 برگزار شد. وقتی برای اولین بار به این همایش رفتم با جمعی از علاقهمندان به دره نوردی آشنا شدم و این موضوع باعث شد تا گروههای دره نوردی با هم آشنا شوند. پاییز سال 91 بود که از یک مربی آمریکایی دعوت کردیم تا دوره آموزشی برایمان برگزار کند و پس از آن دره نوردی برایمان رنگ حرفه ای گرفت."
او درباره نگاه خانواده خود برای حضورش در این رشته می گوید: " خانواده ام میانه خوبی با ورزش نداشتند البته منظورم این نیست که آنها جلوی فعالیتم را میگرفتند. خانواده ام بیشتر نگران درسم بودند و میگفتند باید بیشتر توجهم به درس باشد. بسیار سخت توانستم آنها را مجاب کنم که ورزش درهنوردی چیست. وقتی چیزی را دوست دارید راه حلی را پیدا میکنید که بتوانید به هدف خود برسید. پدرم میگفت دیگر درهنوردی چه ورزشی است و دختر را چه به درهنوردی؟! حتی وقتی فیلمهای یوتیوب مربوط به این رشته را نشان دادم او بیشتر متعجب میشد و میگفت شما از این کارها نمیتوانید انجام دهید تا اینکه فیلمهای مربوط به درهنوردی گروه خودمان را دید و آن زمان بود که ما را باور کرد."
"تینا "وقتی ازسختی های این رشته می گوید، چهره اش کمی گرفتهتر از قبل می شود: "برای درهنوردی گاهی باید چندروز در کوه بمانید. این رشته سختی های خودش را دارد اما هر کسی نمی تواند با این رشته کنار بیاید. با این حال وقتی گشایش یک دره به پایان میرسد میگویم چرا به پایان پروژه رسیدهایم. این رشته با وجود اینکه بسیار سخت است ولی بسیار لذت بخش نیز هست."
گاهی رشته های سخت دخترانه به نظر نمی آیند " از نظر من در ورزش تعریف زن و مرد وجود ندارد و هیچ گاه نگاه جنسیتی به آن نداشتهام. ولی خانوادهها کمی نگاه متفاوتی دارند مثلا پدرم میگفت مگر دختر از طناب آویزان میشود؟! هر چند بعدها نظرش نسبت به این رشته تغییر کرد."
این دره نورد جوان از آسیب دیدگی های این رشته می گوید، " دره نوردی یکی از رشتههای پراستهلاک از نظر ابزاری و جسمی است. اما به مرور زمان که تجربه زیاد میشود، استهلاک بدنی هم کمتر میشود. اوایل که در این رشته فعالیت میکردم زانو و پاهایم کبود و متورم میشد. شاید باور نکنید آن وقت ها وقتی از دره برمیگشتم از شدت کوفتگی بدن نمیتوانستم حرکت کنم یا حتی تا دوروز نمی خوابیدم؛حالا شرایط بسیار فرق کرده است".
با این حال این دره نورد معتقد است که اگر 10 سال پیش ازاو میپرسیدند در آینده درهنورد میشود، قطعا او چنین رشته ای را به عنوان ورزش حرفهای اش معرفی نمی کرد هر چند از آمدن به این رشته پشیمان نیست و می خواهد دره نورد بماند.
او می خواهد تجربه دره نوردی در کشورهای دیگر را نیز داشته باشد." من تجربه درهنوردی در کشورهای دیگر را ندارم. یکی از آرزوهایم این است که در نپال درهنوردی کنم. چون کوههای هیمالیا در نپال قرار دارد و آن جا درههای صعبالعبوری است. دوست دارم جدیتر به این ورزش نگاه کنم و زمانی که درسم تمام شود، میخواهم این رشته را در ایران دنبال کنم و امیدوارم سازمانی مربوط به این رشته در کشور راهاندازی شود. ما نیازمند حمایت هستیم. البته از وقتی که امیر جلوانی مسئول کارگروه درهنوردی در فدراسیون کوهنوردی شده است، برای ما نکته مثبتی محسوب می شود او یکی از بهترین های دره نوردی در ایران است ."
تینا اندایش به آینده باز می گردد و می گوید" می خواهم تا جایی که از نظر جسمی شرایطش را دارم سنگنوردی و درهنوردی را ادامه دهم و دوست دارم به عنوان مربی در این رشته فعالیت کنم چون در بخش ورزش زنان احتیاج به مربی زن داریم."
او به ورزش بانوان در ایران اشاره می کند " ورزش زنان در ایران بسیار نوپاست و در مسیر خود با سدهای زیادی روبروست. البته خیلی از این سدها را خود بانوان ایجاد کردهاند. از سوی دیگر امکانات مورد نیاز در بخش ورزش آنقدرها به بانوان تعلق نمیگیرد و همیشه میگویند اولویتهای مهمتری نسبت به بانوان وجود دارد اما اینها بهانه خوبی برای ندادن اعتبار به بخش ورزش بانوان نیست. همان قدر باید به زنان میدان و امکانات داده شود که به مردها این اعتبارات داده میشود. اگر زنی کارمند باشد، شرایط ورزش برایش سختتر هم میشود اما امیدوارم در آینده ورزش بانوان وضعیت بهتری پیدا کند. "
وقتی حرف از بهترین و بدترین خاطره ورزشی اش می شود، او از حادثه ناگوار سال 85 یاد می کند " گروهی از کوهنوردان قزوین برای دره نوردی سال 85 به دره آندروس رفتند. آن روز هواشناسی اعلام کرده بود که هوای منطقه مساعد نیست و با توجه به حوضچه بزرگی که در این دره وجود داشت، احتمال وقوع سیل بود و سیل آمد. پس از آن حادثه تنها چیزی که از گروه 11 نفره دره نورد بر جای ماند یکی دو کوله کوهنوردی بود.
دیگر حرفی برای گفتن نیست و تنها صدای آبشار میان ما حکمفرمایی می کند. آخرین تصویر سقوط قطره هایی است که برخلاف خروش و نامتلاطم ظاهری، آرام و رها سر بر سنگ های لغزنده کوه می گذارند و به رودخانه ای آرام تبدیل می شوند.
اما برای تینا اندایش 25 ساله این ورزش آنقدرها ناشناخته نیست. او بارها همراه گروهی از دره نوردان پا به دنیای ناشناخته دره ها گذاشته تا به قول دره نوردها "گشایشی" انجام دهد. " طبیعت این ویژگی را دارد که انسان را صبور میکند و باعث میشود کمی با حوصله با مشکلات روبهرو شویم. نمیتوان با طبیعت جنگید بلکه باید فکر کرد که چطور میتوان با آن کنار بیاییم. " این ها بخشی از حرف های این دره نورد است.
"تینا " در ظاهر زندگی اش آنقدرها به کوه و دره و سنگ ارتباطی ندارد چون او مهندسی پلیمر خود را از دانشگاه تهران گرفته و حالا چند ماهی است که دانشجوی انرژی های تجدیدپذیردر مقطع کارشناسی ارشد در یکی از دانشگاه های استرالیاست. ولی چندین سال است که گاه و بیگاه به همراه گروهی حرفه ای دل به دره می زند و تا کنون هم در بیش از 20 پروژه گشایش دره حضور داشته است.
او برای سومین بار قصد سفری چند ساعته به "دره شاهان دشت" را دارد که ما، خبرنگار و عکاس خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) نیز در این سفر از ابتدای جاده "هراز" با او همراه می شویم. هر چقدر از پایتخت فاصله می گیریم ، ابرهای پنبه ای در آبی بیکران بیشتر خودنمایی می کنند و کمی دور تر "شکوه عجیب دماوند " در "هراز" ما را سر ذوق می آورد. فاصله چندانی تا دره های "شاهان دشت" نیست و قلعه "ملک بهمن" با قدمتی سه هزارساله ، از بلندترین نقطه روستای "شاهان دشت" به ما سلام می کند.
"تینا اندایش" تنها دختری نیست که مهر دره نوردی بر پیشانی دارد اما او به گفته کارشناسان این رشته جزو بهترین های دره نوردی است. این دره نورد از "شاهان دشت" برایمان می گوید:" شاهان دشت جزء دره های سخت نیست ولی با توجه به وجود هشت آبشار، که اصلی ترین آبشار آن ارتفاعی حدود 180 متر دارد، نیازمند سه فرود است و می توانم بگویم که این تنگه یک دره نوردی تمام عیار محسوب می شود."
نیازی به پیاده روی زیادی نیست تا به پای آبشارهای چند طبقه شاهان دشت برسیم و تینا برای آغاز دره نوردی آماده می شود با لباسی که بی شباهت به لباس غواصان نیست اما کفش های ویژه دره نوردی تفاوت اصلی بین دره نوردان با غواصان، کوهنوردان یا سنگنوردان محسوب می شود.
رسیدن به بالای آبشار و دو کوهی که شکافی عمیق بین خود دارند، برای ما که تخصصی در این راه نداشتیم، آنقدرها کار آسانی نیست اما دره نوردی از نقطه ای که به آن صعود کرده ایم، برای" تینا "آغاز می شود.
بانوی دره نورد ایران که قصد دارد بار دیگر تخصص خود را مقابل کوه های سنگی به رخ بکشد، با فن دیواره نوردی در دل کوه فرو می رود و با امکانات تخصصی خود مسیرش را ادامه می دهد تا کم کم از زاویه دید ما خارج می شود. تنها شانس ما برای دیدن او، رساندن خود به پایین آبشار است.
حدود نیم ساعت وقت لازم است تا راه رفته را باز گردیم و در این مدت "تینا" هم حدود 5 آبشار را پشت سر گذاشته و کمی زودتر از ما به آبشار ششم رسیده است. دیگر دو آبشار پیشروست . "تینا" با فرودی دیگر به آخرین آبشار دوطبقه دره می رسد. آبریزگاه این دره در این فصل سال آنقدر پرخروش است که حتی دقایقی ایستادن پای آن کار آسانی نیست چه برسد به آن که بخواهی در این جریان مستقیم با آبشار یکی شده و فرود آیی...
او به پایان دره نوردی خود نزدیک می شود و تنها چند دقیقه لازم است تا چهره ای دیگر از تلفیق طبیعت و انسان را مقابل چشمان خود ثبت کنیم.
تینا اندایش ، با دره ای که آنقدر ها با دره نوردان مهربان نیست ، خداحافظی می کند تا دقایقی در کنار ما ازورودش به این ورزش بگوید:
" از سه سالگی شنا میکردم اما هیچ وقت ورزش را تا مقطع قهرمانی پیش نبردم. همیشه برایم درس اولویت داشت تا اینکه پس از ورود به دانشگاه تهران با گروه کوهنوردی این دانشگاه که یکی از گروههای قدیمی کوهنوردی محسوب میشود، آشنا شدم. پس از آن بود که کوهنوردی برایم معنای دیگری پیدا کرد. اولین باری که به کوه رفتم مانند بسیاری از مردم فکر میکردم که کوهنوردی یعنی یک روز تعطیل به دربند رفتن ولی پس از آن تعریفم از کوه تغییر کرد. پس از مدتی همراه گروه کوهنوردی به مکانی به نام "بند یخچال" رفتیم و آن زمان بود که برای اولین بار با وسایل مربوط به سنگنوردی آشنا شدم. "
"خاطرم هست آن زمان هیچ وسیله تخصصی نداشتم و با وسایلی که دوستانم به همراه داشتند، اقدام به صعود کردم. آن روزها حتی از افتادن ترسی نداشتم و بدون اینکه از تکنیکهای سنگنوردی آگاهی داشته باشم، این کار را انجام دادم. شاید آن روز بود که درهنوردی در ذهنم جرقه زد.
وقتی گروه میخواست برنامه تفریحی را تدارک ببیند، به دره میرفتیم ولی نگاهی تخصصی به آن نداشتیم و اولین آشنایی من با درهنوردی مربوط به همایشی یک روزه در نیشابور بود که در سال 91 برگزار شد. وقتی برای اولین بار به این همایش رفتم با جمعی از علاقهمندان به دره نوردی آشنا شدم و این موضوع باعث شد تا گروههای دره نوردی با هم آشنا شوند. پاییز سال 91 بود که از یک مربی آمریکایی دعوت کردیم تا دوره آموزشی برایمان برگزار کند و پس از آن دره نوردی برایمان رنگ حرفه ای گرفت."
او درباره نگاه خانواده خود برای حضورش در این رشته می گوید: " خانواده ام میانه خوبی با ورزش نداشتند البته منظورم این نیست که آنها جلوی فعالیتم را میگرفتند. خانواده ام بیشتر نگران درسم بودند و میگفتند باید بیشتر توجهم به درس باشد. بسیار سخت توانستم آنها را مجاب کنم که ورزش درهنوردی چیست. وقتی چیزی را دوست دارید راه حلی را پیدا میکنید که بتوانید به هدف خود برسید. پدرم میگفت دیگر درهنوردی چه ورزشی است و دختر را چه به درهنوردی؟! حتی وقتی فیلمهای یوتیوب مربوط به این رشته را نشان دادم او بیشتر متعجب میشد و میگفت شما از این کارها نمیتوانید انجام دهید تا اینکه فیلمهای مربوط به درهنوردی گروه خودمان را دید و آن زمان بود که ما را باور کرد."
"تینا "وقتی ازسختی های این رشته می گوید، چهره اش کمی گرفتهتر از قبل می شود: "برای درهنوردی گاهی باید چندروز در کوه بمانید. این رشته سختی های خودش را دارد اما هر کسی نمی تواند با این رشته کنار بیاید. با این حال وقتی گشایش یک دره به پایان میرسد میگویم چرا به پایان پروژه رسیدهایم. این رشته با وجود اینکه بسیار سخت است ولی بسیار لذت بخش نیز هست."
گاهی رشته های سخت دخترانه به نظر نمی آیند " از نظر من در ورزش تعریف زن و مرد وجود ندارد و هیچ گاه نگاه جنسیتی به آن نداشتهام. ولی خانوادهها کمی نگاه متفاوتی دارند مثلا پدرم میگفت مگر دختر از طناب آویزان میشود؟! هر چند بعدها نظرش نسبت به این رشته تغییر کرد."
این دره نورد جوان از آسیب دیدگی های این رشته می گوید، " دره نوردی یکی از رشتههای پراستهلاک از نظر ابزاری و جسمی است. اما به مرور زمان که تجربه زیاد میشود، استهلاک بدنی هم کمتر میشود. اوایل که در این رشته فعالیت میکردم زانو و پاهایم کبود و متورم میشد. شاید باور نکنید آن وقت ها وقتی از دره برمیگشتم از شدت کوفتگی بدن نمیتوانستم حرکت کنم یا حتی تا دوروز نمی خوابیدم؛حالا شرایط بسیار فرق کرده است".
با این حال این دره نورد معتقد است که اگر 10 سال پیش ازاو میپرسیدند در آینده درهنورد میشود، قطعا او چنین رشته ای را به عنوان ورزش حرفهای اش معرفی نمی کرد هر چند از آمدن به این رشته پشیمان نیست و می خواهد دره نورد بماند.
او می خواهد تجربه دره نوردی در کشورهای دیگر را نیز داشته باشد." من تجربه درهنوردی در کشورهای دیگر را ندارم. یکی از آرزوهایم این است که در نپال درهنوردی کنم. چون کوههای هیمالیا در نپال قرار دارد و آن جا درههای صعبالعبوری است. دوست دارم جدیتر به این ورزش نگاه کنم و زمانی که درسم تمام شود، میخواهم این رشته را در ایران دنبال کنم و امیدوارم سازمانی مربوط به این رشته در کشور راهاندازی شود. ما نیازمند حمایت هستیم. البته از وقتی که امیر جلوانی مسئول کارگروه درهنوردی در فدراسیون کوهنوردی شده است، برای ما نکته مثبتی محسوب می شود او یکی از بهترین های دره نوردی در ایران است ."
تینا اندایش به آینده باز می گردد و می گوید" می خواهم تا جایی که از نظر جسمی شرایطش را دارم سنگنوردی و درهنوردی را ادامه دهم و دوست دارم به عنوان مربی در این رشته فعالیت کنم چون در بخش ورزش زنان احتیاج به مربی زن داریم."
او به ورزش بانوان در ایران اشاره می کند " ورزش زنان در ایران بسیار نوپاست و در مسیر خود با سدهای زیادی روبروست. البته خیلی از این سدها را خود بانوان ایجاد کردهاند. از سوی دیگر امکانات مورد نیاز در بخش ورزش آنقدرها به بانوان تعلق نمیگیرد و همیشه میگویند اولویتهای مهمتری نسبت به بانوان وجود دارد اما اینها بهانه خوبی برای ندادن اعتبار به بخش ورزش بانوان نیست. همان قدر باید به زنان میدان و امکانات داده شود که به مردها این اعتبارات داده میشود. اگر زنی کارمند باشد، شرایط ورزش برایش سختتر هم میشود اما امیدوارم در آینده ورزش بانوان وضعیت بهتری پیدا کند. "
وقتی حرف از بهترین و بدترین خاطره ورزشی اش می شود، او از حادثه ناگوار سال 85 یاد می کند " گروهی از کوهنوردان قزوین برای دره نوردی سال 85 به دره آندروس رفتند. آن روز هواشناسی اعلام کرده بود که هوای منطقه مساعد نیست و با توجه به حوضچه بزرگی که در این دره وجود داشت، احتمال وقوع سیل بود و سیل آمد. پس از آن حادثه تنها چیزی که از گروه 11 نفره دره نورد بر جای ماند یکی دو کوله کوهنوردی بود.
دیگر حرفی برای گفتن نیست و تنها صدای آبشار میان ما حکمفرمایی می کند. آخرین تصویر سقوط قطره هایی است که برخلاف خروش و نامتلاطم ظاهری، آرام و رها سر بر سنگ های لغزنده کوه می گذارند و به رودخانه ای آرام تبدیل می شوند.