بختیار رحمانی و حس بغل کردن کاپ قهرمانی


کاپیتان جوان فولاد خوزستان، بختیار رحمانی، جوان ترین کاپیتان تاریخ لیگ برتر است. او با 23 سال سن جام را بالای سر برد تا نامش در فوتبال ایران ثبت شود.





مجله چلچراغ:
کاپیتان جوان فولاد خوزستان، بختیار رحمانی، جوان ترین کاپیتان تاریخ لیگ برتر است. او با 23 سال سن جام را بالای سر برد تا نامش در فوتبال ایران ثبت شود. این در حالی بود که باتوجه به نزدیکی امتیازهای تیم ها به هم در روز آخر، چهار کاپیتان دیگر می توانستند چنین شانسی را برای خود قائل باشند. طراح و بازیساز موفق فولاد که هشت سالی می شود در این تیم توپ می زند، گوی رقابت را از رقبایش ربود تا بتواند اولین قهرمانی اش به عنوان کاپیتان یک تیم را تجربه کند؛ موضوعی که بختیار به عنوان یک اتفاق بزرگ با حسی که قابل توصیف نیست، از آن یاد می کند. رحمانی اهل جوانرود کرمانشاه است که در روزهای جنگ ایران و عراق به کردستان عراق رفته و پس از پایان جنگ دوباره به ایران بازگشته است.

حضور او در برنامه «نود» و ماجرای کلیپ هایی را که در کردستان خوانده بود، همه به یاد دارند. البته فردوسی پور صحنه هایی از کلیپ ها را نشان نداد اما چند ترانه کردی را که بختیار خوانده بود به فارسی ترجمه کرده بود و روی آنتن خواند.

در هر حال رحمانی با همه سوژه هایی که دارد، بازیکن موثری است اما درگیری اش با آندرانیک تیموریان در بازی مقابل استقلال باعث شد تا او در بازی آخر فولاد خوزستان در فهرست 18 نفره تیمش نباشد و در این بازی فینال گونه استرس بگیرد و از روی سکوها حرص و جوش بخورد اما هر چه بود، در نهایت این فولاد بود که قهرمان لیگ برتر شد و با اینکه در مقابل گسترش فولاد بازی چندان خوبی را هم ارائه نکردند اما جام را بالای سر بردند.
گفتگوی چلچراغ را با بختیار رحمانی بخوانید. با این میانگین سنی بالای لیگ برتر، دیدن بازیکنان جوان در لیگ برتر ایران، کار سختی است، چه برسد به این که کاپیتان تیم قهرمان لیگ برتر 23 سال داشته باشد و اینقدر جوان باشد.

حس کاپ بالای سر بردن را نمی توانم توصیف کنم

بختیار رحمانی، خیلی جوان هستی. وقتی کاپ را بالای سرت بردی، همه جوانان زیر 25 سال ایران را خوشحال کردی...

- (می خندد)

سال گذشته فرهاد مجیدی با 38-37 سال سن، کاپ را بالای سر برد اما امسال کاپیتان کلا 23 سال دارد و جام الان در دست کسی قرار گرفته که 15-14 سال از کاپیتان سال قبل کوچکتر است؛ این مایه امیدواری است دیگر...

- خدا را شکر می کنم که در نهایت مزد تلاش یکساله مان را گرفتیم. اول فصل تیم ما برای قهرمانی بسته شد. همه بچه ها شرایط را درک کرده بودند و همگی مان می دانستیم که به دنبال چه چیزی هستیم. یک همدلی ویژه در تیم داشتیم برای قهرمانی و دست آخر هم توانستیم به چیزی که می خواستیم برسیم. البته همانطور که دیدید، رقیبان قدری هم در این راه داشتیم، طوری که هفته آخر به جز ما، چهار تیم دیگر شانس قهرمانی داشتند ولی به نظرم فولاد شایسته ترین برای احقاق این مهم بود و این نه حرف من که خیلی از کارشناسان و صاحبنظران فوتبالی است که فولاد نسبت به سایر تیم ها، شایسته تر بود.

در بازی آخر تیمت حضور نداشتی، آن هم به دلیل کارت قرمزی که مقابل استقلال دریافت کردی، با اینحال توانستی در پایان بازی با گسترش فولاد به عنوان کاپیتان تیمت، جام را بالای سر ببری. خودت فکر می کردی چنین اتفاقی بیفتد؟

- فکر می کنم همه خوزستانی ها و البته خود ما، دوست داشتیم در بازی مقابل استقلال قهرمانی مان را قطعی کنیم اما انگار قسمت این بود که قهرمانی مان به قول حسین آقا یک هفته به تاخیر بیفتد. فشار زیادی را در فاصله همین دو بازی تحمل کردیم چون می دانستیم حالا که تا این مرحله آمده ایم، همه مردم خوب خوزستان منتظر قهرمانی مان هستند و اگر خدای نکرده این اتفاق نمی افتاد، شرمندگی بزرگی برایمان می ماند. من هم چون مقابل استقلال کارت قرمز گرفته بودم، در بازی آخر حضور نداشتم اما وقتی مهرداد جماعتی گل زد، قوت قلب بیشتری گرفتم که دیگر ما قهرمانیم. البته فکر می کنم اگر در زمین بودم، فشار کمتری را تحمل می کردم اما روی سکو، هم بازی تیمم را می دیدم و هم نتایج بقیه بازی ها را دنبال می کردم و این موضوع استرس بیشتری به من داده بود.

و در نهایت، فولاد به قول برخی صاحبنظران، غریبانه در تبریز تاج گذاری کرد...

- دل همه مردم خوزستان و دوستداران فولاد با ما بود. به هر حال قسمت اینچنین بود اما حالا دیگر برای همه ما فولادی ها، تبریز شهر خوش یمنی است که در آن قهرمانی مان را جشن گرفتیم، ضمن اینکه تعداد کمی از هوادارانمان به تبریز آمده بودند. آنها آمده بودند تا معرفت مردم خوزستان را نشان دهند و خدا را شکر می کنم که مقابلشان روسفید شدیم. البته بعد از بازی مقابل الجیش در اهواز برایمان جشن دوباره ای با همه هوادارنمان گرفتند که خیلی خوب بود.

مردم اهواز هم به خیابان ها ریختند...

- خوشحالیم که مردم استان خوزستان را خوشحال کردیم. آنها در آب و هوای غبارآلود اهواز ما را تنها نگذاشتند.

تو با 23 سال سن، جوانترین کاپیتان لیگ هستی و این جوانترین، در پایان لیگ سیزدهم جام قهرمانی را بالای سرش برد. کاپیتان بودن با 23 سال سن آن هم در فوتبال ایران، عجیب نیست؟

- اولا این را بگویم که برایم باعث افتخار است که کاپیتان تیمی چون فولاد هستم و این اتفاق بزرگی در فوتبال من است که در سنین جوانی نصیبم شده. هفت یا هشت سالی می شود که من در فولاد بازی می کنم و در طی این مدت همبازی های زیادی داشتم که می توانستند کاپیتان من باشند اما از نسلی که با من بازی می کردند، فقط خودم مانده ام. اینکه کاپیتان این تیم هستم، لطف بزرگی است که از طرف مدیرعامل و هواداران به من شده و خدا را شکر می کنم که از پس این مسئولیت به خوبی برآمدم. اینکه کاپیتان فولاد باشی و جام قهرمانی را بالای سر ببری، اتفاق مهمی بود که در زندگی من افتاد.

از حسی که در آن لحظات داشتی هم برایمان بگو.

- به هیچ وجه قابل توصیف نیست. قهرمانی لیگ ایران هدف بزرگی است و ما با همدلی که در فولاد داشتیم، به آن رسیدیم. وقتی جام را بالای سر بردم، انگار همه چیز از جلوی چشمانم می گذشت اما در واقع اصلا به هیچ چیزی فکر نمی کردم. نمی دانم حسم را چطور بیان کنم چون واقعا شادی را که در آن لحظه در وجودم بود، هرگز تجربه نکرده بودم. فوتبال برای من عشق است و همیشه می گویم برای من فوتبالیست شدن حتی از پزشک شدن هم بالاتر است ولی آن لحظه، حسی داشتم که اصلا نمی دانم اسمش را چه بگذارم.

اینکه روی نیمکت نبودی، اعصابت را تحت تاثیر قرار نداده بود؟

- چرا، داشتم می ترکیدم ولی وقتی جام را گرفتیم، بردم در هتل و چند ساعتی بغلش کردم.

نکند به جام مشت و لگد زده ای...

- نه نه، با جام مهربان بودم هر چند این جام امسال نابودمان کرد. هر روز و هر لحظه مان استرس شده بود و کلا روزهای سختی را پشت سر گذاشتیم و اصلا نمی خواهم به آنها فکر کنم. ما امسال یک فصل کامل حرص خوردیم چون از اول فصل صدر جدول و مدعی بودیم و بعد همه روی تیم ما تمرکز کرده بودند که ما را ببرند که دیدید استقلال آمد و در اهواز ما را شکست داد. به خاطر همین هم خیلی تلاش کردیم و خیلی حرص خوردیم.

حس کاپ بالای سر بردن را نمی توانم توصیف کنم

در بازی با گسترش فولاد چرا اینقدر فولاد بد بازی کرد؟ فقط می خواستید یک - صفر ببرید؟

- مگر در فوتبال ایران خوب بازی کردن مهم است؟ ارزش دارد؟ من قبول دارم خوب بازی نکردیم اما استرس هم داشتیم. هر لحظه، هر احتمالی می دادیم تا اینکه گل زدیم. وقتی گل زدیم، دیگر برای فولاد حفظ گل مهم بود. در بازی با نفت که سپاهان پنالتی از دست داد، دوباره استرس گرفتیم. بعد که گل خوردند، خیالمان راحت شد. شنیدیم پرسپولیس گل زده است، استرس گرفتیم. وقتی استقلال پشت سر هم گل خورد، خیالمان راحت شد. در این شرایط دیگر بازی خوب و زیبا و قشنگ ملاک نیست. بالاخره نه فقط ما، بلکه دیگر تیم ها هم بعضی وقت ها قشنگ بازی نمی کردند اما می بردند. اصلا من از شما می پرسم چرا باید در بازی مهم و حساسی که حکم فینال داشت، قشنگ و فنی بازی می کردیم؟

قبول داری که فولاد فقط یک موقعیت داشت؟

- بله، چرا نداشته باشم؟ گسترش فولاد تبریز هم یکی دو موقعیت خوب داشت اما زورشان به فولاد نرسید.

از همدلی فولاد گفتی، خیلی ها اعتقاد دارند مهمترین فاکتور قهرمانی فولاد همین همدلی، بی حاشیه بودن و حرکت در مسیر درست بود.

- در تیم ما همدلی به معنای واقعی کلمه وجود دارد. وقتی توپ از من رد می شد، نفر بعدی سریع خودش را می رساند و این قانون در مورد تمام بچه ها وجود داشت. معرفت بازیکنان در زمین، بخشی از کار بود چون می دانستیم امسال نیاز به بالای سر بردن یک جام داریم. البته ما کادرفنی داشتیم که واقعا حرف نداشتند. حسین آقا شخصیت بی نظیری دارد که من هرگز قبلا در مربیان دیگر ندیده بودم. همه این عوامل، به اضافه هوادارانی که مثلا برای بازی مقابل پرسپولیس یا استقلال، دو ساعت پیاده روی کرده بودند تا به استادیوم بیایند، عواملی بودند که ما را به سمت قهرمانی کشاندند.

در این فصل، کدام برد فولاد بیشتر از همه برایت ارزش داشت؟

- برد پرسپولیس به نظر خودم یکی از پیروزی های خوب و دل چسبمان بود.

به نظر می رسد این روزها بختیار رحمانی، بهترین دوران فوتبالی اش را دنبال می کند. با فولاد قهرمانی لیگ را جشن گرفتی و حالا همراه تیم ملی به آفریقای جنوبی می روی. امید داری که در جام جهانی برای ایران بازی کنی؟

- خدا را شکر. وقتی بچه بودم، مرحوم قنبری،؛ اولین مربی ام که بزرگترین نقش را در فوتبالیست شدن من داشتند، به من گفت بختیار قسم می خورم و مطمئن باش که تو در جام جهانی 2014 بازی می کنی. عجیب بود که مثلا نمی گفت جام جهانی 2018 یا جام جهانی 2022. می گفت 2014! من برای رسیدن به این هدف خیلی تلاش کردم و خوشحالم که بالاخره توانستم توسط کی روش به تیم ملی دعوت شوم. قبلا که نمی شدم، می گفتم
اگر جای کی روش بودم، خودم را به تیم ملی دعوت می کردم. حالا خوشحالم که این اتفاق افتاده. حسی که این روزها دارم و اتفاقات خوبی که یکی پس از دیگری برایم می افتد، باعث شده تا انگیزه و روحیه ام خیلی بالا باشد.

پس قرار است بختیار رحمانی در جام جهانی یکی از ستاره های ایران باشد و بعد هم لژیونر شود؟

- دریچه ای که جام جهانی رو به فوتبال هر بازیکنی باز می کند، کم نظیر است اما من قبلا هم گفته ام که حتی اگر به جام جهانی نروم، باز لژیونر می شوم. من در طی این مدت هم پیشنهاداتی داشته ام و بهتر است بگویم فقط برای لژیونر شدن به جام جهانی چشم ندارم بلکه دوست دارم به تیم ملی کشورم کمک کنم تا بتوانیم از نام ایران دفاع کنیم؛ اگرچه کار خیلی سختی داریم.

با توجه به گروهی که ایران در آن قرار گرفته و با توجه به شرایط فعلی تیم ملی، چقدر به موفقیت ایران در این مسابقات امیدواری؟

- متاسفانه طی یک سال گذشته و بعد از بازی با کره جنوبی، اردوهای تیم ملی یکی بعد از دیگری لغو می شدند و این اصلا نکته مثبتی برای ما نبود. کار ایران در این مسابقات اصلا آسان نیست.

کمی هم از خودت برایمان بگو؛ اینکه فوتبال را از کجا شروع کردی و چطور شد سر از فولاد درآوردی؟

- من متولد کرمانشاه هستم. فوتبال را هم از کوچه پس کوچه های سرپل ذهاب شروع کردم. آن موقع هم مثل الان بازیکن آزاد بودم و در زمین مدام به چپ و راست می چرخیدم. همان موقع بود که مرحوم قنبری من را برای مسابقات استانی روی چمن انتخاب کرد و فکر می کنم آنجا بود که استارت فوتبالیست شدن من زده شد. در آن بازی ها با تیم جوانرود مقابل جوانان فولاد بازی کردم و همانجا فولادی ها من را دیدند و درخواست کردند که به تیمشان بروم.

حس کاپ بالای سر بردن را نمی توانم توصیف کنم

آن موقع که کم سن و سال تر بودی، طرفدار یکی از سرخابی ها نبودی؟

- مهم این است که الان فولادی ام و به این موضوع افتخار می کنم. به هر حال در جوانی ممکن است هر پسربچه ای طرفدار تیمی خاص باشد اما مسیر زندگی من باعث شد تا فولاد اولویت اول و آخر من شود.

می گویند پرسپولیسی هستی، بعضی روایت ها هم هست که می گویند استقلالی هستی...

- فعلا که فولادی هستم.

خانواده ات هم فوتبالی بودند؟

- تمام خانواده من فوتبالی بودند، به همین دلیل من هم به سمت این رشته کشیده شدم. یکی از اهداف من برای فوتبالیست شدن هم همین بود که جا پای برادرانم بگذارم و بتوانم حقی را که آنها نتوانستند بگیرند، به دست بیاورم. خدا را شکر که به این هدف رسیدم.

بزرگترین سختی که برای فوتبالیست شدن کشیدی، در چه مقطعی بود؟

- یکی از بزرگترین نقاط ضعف من این است که زود عصبانی می شوم اما می دانم علت این موضوع به دوران بچگی ام برمی گردد که به خاطر فوتبال مجبور بودم دور از خانواده ام باشم. البته الان هم خیلی دوست دارم ساعات زیادی در کنار دخترم «فلورا» باشم اما چون درگیر تمرین و بازی و اردو هستم، نمی توانم زیاد کنار خانواده باشم و اینها موضوعاتی است که به خودم قول داده ام تا بعد از اتمام فوتبالم، آن را به بهترین شکل برای خانواده ام جبران کنم.

برگردیم به اتفاقات بازی آخر. می گویند روی سکوها بالا و پایین می پریدی و مثل تماشاگرها تشویق می کردی، راست می گویند؟

- بله، راست می گویند. جای 100 نفر تشویق می کردم. باور کنید نبودن در ترکیب وحشتناک بود؛ به خاطر همین هم سعی کردم با تشویق کردن، به تیم کمک کنم و فقط یک بوق و پرچم کم داشتم ولی کار جالبی است. من روبروی جایگاه بودم. 200 نفری هم به تبریز آمده بودند. حسابش را بکنید، من جواب شعار هواداران را می دادم. آنها شعار می دادند «خوزستان» من هم می گفتم «برزیلته». البته من خیلی فریاد می زدم اما آرش افشین، عباس محمدرضایی و ارشاد یوسفی هم خیلی تشویق کردند. فضای خوبی بود. فقط اینکه خیلی استرس داشتم. دوست داشتم توی زمین باشم. آن بالا نشستن واقعا سخت است. داشتم سکته می کردم. خیلی سخت است. وقتی یاد کار خودم در بازی با استقلال افتادم، پشیمان شدم.

آندو را چرا زدی؟

- البته او زرنگ بود. اول او زد. فیلم را ببینید اما من یک لحظه خون به مغزم نرسید و ساق پای آندو را مهر کردم!

مهر زدی؟ مهر استاندارد؟

- لگدش کردم. با استوک کار آندو را جبران کردم. اخراج که شدم، چند دقیقه بعد خدا که جای حق نشسته کاری کرد تا آندو هم اخراج شود. اگر آندو در بازی آخر استقلال مقابل تراکتوربازی می کرد، استقلال نمی باخت. حداقل می توانست امیدوار باشد سهمیه بگیرد اما من واقعا مانده ام استقلال چطور می خواست جام بگیرد؟ واقعا وقتی ما در اهواز به استقلال باختیم هم آنها شانس قهرمانی نداشتند. من خیالم راحت بود که تراکتورسازی استقلال را می برد. سه تا هم زد.

معلوم است که استقلالی نیستی...

- من فولادی هستم.

وقتی سوت پایان بازی را زدند، آمدی پایین اما مثل اینکه پلیس نگذاشته بود وارد زمین شوی، درست است؟

- خنده دار بود. نمی گذاشتند وارد زمین شوم. من یک جا لیز خوردم و با مخ رفتم روی تارتان. اگر سرم می خورد به زمین یا میله ها، الان زیر خروارها خاک بودم. می گفتم من کاپیتان تیم هستم. باید بروم داخل جشن. کاپ را باید ببرم بالای سرم اما کسی گوش نمی داد. نزدیک بود ضربه مغزی شوم.

حس کاپ بالای سر بردن را نمی توانم توصیف کنم

حالا که فولادی هستی، فصل بعد در فولاد می مانی یا می روی؟

- قراردادم تمام شده، حالا بگذارید برویم برزیل و برگردیم. هنوز هیچ چیز معلوم نیست و باید ببینم شرایط چه خواهد بود.

تمرین کردن در اهواز سخت است؛ گرد و غبار و گرما. بازیکنان فولاد هم الان مورد توجه سایر تیم ها هستند اما انگار فولاد می خواهد تیم را حفظ کند. فکر کنی می تواند؟

- سخت است. فولاد هم برای هزینه کردن توانی دارد. الان پول حرف اول را می زند. یک بار دیگر هم گفته ام اگر فولاد خوزستان حسین فرکی را حفظ کند، شاید خیلی از بازیکنان بمانند اما اگر آقای فرکی برود آن وقت کار سخت می شود. البته حسین آقا در خوزستان و مخصوصا اهواز خیلی محبوب است و با این قهرمانی محبوب تر هم شده است. اگر می خواهند فولاد سال بعد هم قهرمان شود، باید این تیم حفظ شود نه که مثل آن سال که قهرمان شد، سال بعد همه به تیم های دیگر بروند و تیم خراب شود. کار سختی است. قهرمان شدن سخت است، حفظش سخت تر است.

یعنی ممکن است حسین فرکی در اهواز بماند؟

- خب، من که با حسین آقا صحبت کردم، گفت که می ماند. گفت که به جز فولاد به جایی فکر نمی کند. حتی قسم هم خورد اما پایش آسیب دیدگی قدیمی هم دارد و به همین دلیل باید مدتی استراحت کند. من حسم این است که در فولاد می ماند چون واقعا فولاد باشگاهی است که هم امکانات دارد، هم شایسته سالار است و هم روی جوانان خوب سرمایه گذاری می کند. هیچ جا فولاد نمی شود.

میانگین سنی فولاد خیلی پایین است. 24 سال و خرده ای، درست است؟

- فکر کنم. البته تیم های دیگر هم هستند که میانگین پایینی دارند اما ما نشان دادیم که جوانگرایی جواب می دهد. تیمی که میانگین سنی اش 31 سال است، چرا باید قهرمان شود؟

قصد نداری برای فولاد یک کلیپ درست کنی و در آن بخوانی؟ آخر خواننده هم که هستی...

- فعلا به برزیل و جام جهانی 2014 فکر می کنم!


ویدیو مرتبط :
بختیار رحمانی خبرنگار کاپ شد

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

توضیح کارلوس کروش برای حذف نام بختیار رحمانی / به من گفت مصدوم است اما فردایش برای امیدها بازی کرد



کی روش در برنامه نود,کارلوس کروش سرمربی تیم ملی

توضیح کارلوس کروش برای حذف نام بختیار رحمانی / به من گفت مصدوم است اما فردایش برای امیدها بازی کرد

کارلوس کروش اعتراض کتبی فولادی ها به دعوت نشدن بازیکنان شان به تیم ملی را اقدامی خنده دار دانست.

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین ؛ کارلوس کروش سرمربی تیم ملی که به برنامه 90 رفته بود سرانجام به انتقاد فولادی ها از دعوت نشدن بازیکنان شان به تیم ملی پاسخ داد. او که در این مدت حرف های زیادی را از فولادی ها شنیده درباره اینکه چرا بختیار رحمانی به تیم ملی فراخوانده نشده است ، گفت:« در یکی از اردوهای قبلی من از بختیار رحمانی دعوت کردم اما او نیامد. او به من گفت مصدوم است . من هم پذیرفتم اما دیم فردای آن روز برای تیم ملی زیر 22 سال ما به میدان رفت! »

کارلوس کروش این اتفاق را دلیلی برای دعوت نشدن بازیکن فولاد که شایسته حضور در تیم ملی بوده به دلیل رفتار پیشینش از اردوی فعلی کنار مانده است . البته این سئوال هم بی جواب می ماند که چرا نباید کمیته تیم های ملی اعضای کادرفنی دو تیم بزرگسالان و امید ، این قدر با یکدیگر هماهنگ باشند که چنین اتفاقاتی نیفتد. اتفاقاتی که بار قبل باعث می شود بختیار سر از تیم منصوریان در بیاورد و یا اینکه این بار پیام صادقیان را از تیم امید باز می دارد./خبرآنلاین