چهره ها
2 دقیقه پیش | در اینستای ستاره های خارجی چه خبر است؟ (37)در این مطلب ما سعی داریم به طور هفتگی گزیده ای از عکس های چهره های محبوبتان را با شما به اشتراک بگذاریم. |
2 دقیقه پیش | محمدرضا شجریان: هرگز «ربنا» را از مردم دریغ نکردماینجا ایران است، سرزمین مرغ سحر که خوشا... دوباره به گلستان و مکتب عشق خوش آمده است. لذا به میمنت این شعور قابل ستایش، پای صحبتها و گلایههای محمدرضا شجریان مینشینیم. ... |
اولین گفتوگوی علی پهلوان پس از 2 سال سکوت
چند روزی از اعلام خبر انتشار قریب الوقوع آلبوم پنجم آریان با نام « خداحافظ» می گذرد.
با او در چند بخش صحبت کردیم؛ هم درباره آلبوم جدید، هم درباره حاشیه ها و هم درباره زندگی امروزش در استرالیا.
اما بخش ویژه این گفت و گو، جایی است که او وقتی از شاد کردن مردم طی این سالها سخن می گوید و بغض می کند؛ بغضی که در میان کلمات پیدا نیست...
خدا را شکر خبر رسیده که کار آلبوم نهایی شده و قرار است ان شاء الله قبل از عید آلبوم خداحافظ آریان منتشر شود
آلبوم پنجم آریان بعد از دو سال بلاتکلیفی به دلیل مجوز نگرفتن از دفتر موسیقی و حاشیه هایی که خبر دارید، قرار بود بعد از محرم و صفر امسال از طرف ترانه شرقی منتشر شود که متاسفانه نشد. ظاهرا آقای رجب پور تصمیم گرفته که آلبوم را اسفندماه منتشر کند که خیلی امیدواریم این اتفاق بیفتد.
چون این مساله سوال خیلی هاست اجازه بده بپرسم چرا این حاشیه ها برای گروه موفق آریان پیش آمد. چون تو تا امروز سکوت کرده بودی، خوب است که پاسخت را هم بدانیم
مشکلات ما به شخص خاصی برنمی گردد. چند بعدی است. این حواشی برمی گردد به قبل از آلبوم پنجم. موتورهای آریان یکی یکی از کار افتادند؛ اولیناش هم جدایی نینف امیرخاص از گروه بود که به دلیل سفر او به امریکا انجام شد. یکی از موتورهای قوی گروه آریان بود. بعد از رفتن نینف، خیلی از مشکلات گروه افتاد روی دوش من. من خیلی از کارها را پی گیری می کردم و انجام می دادم تا متاسفانه این موتور سوختگی رسید به شرکت ترانه شرقی.این موضوع و اختلاف سلیقه ها و دلسرد شدن ها کم کم آریان رو به سمت زمین برد و من فقط دیگر داشتم سعی میکردم که بتوانم آریان را سالم به زمین بنشانم.
ولی با این اوصاف، نهایتا کار روی آلبوم جدید را شروع کردید.
آلبوم پنجم هم با مشقت زیادی تولید شد و نظرها رویش خیلی متفاوت بود. ما دچار یک اختلاف سلیقه بسیار بزرگ در آریان شدیم. آقای رجب پور نظر خودش را داشت. پیام صالحی یک جور نظر می داد. عده ای از بچه ها با مثلا پیام موافق بودند وعده ای با من یا آقای رجب پور. تهیه آلبوم پنجم حدود یک سال و نیم طول کشید. این اختلاف سلیقه ها باعث می شد کشمکش داشته باشیم که آهنگ ها چطور باشد. متاسفانه حجم کارهایی هم که از طرف بچه ها می آمد، کم بود. حالا آلبوم که منتشر شود، می بینید. دوست نداشتم این تعداد از کارهای آلبوم، متعلق به من باشد ولی شد.نهایتا کارها ساخته و تحویل شرکت ترانه شرقی شد. من حتی خودم اسپانسر برای آلبوم پیدا کردم که چون البوم مجوز نگرفت و منتشر نشد، اسپانسر هم از دست رفت. چون آلبوم منتشر نشد، کنسرت هم نداشتیم. از همان آلبوم پنجم دو قطعه را به صورت سینگل منتشر کردیم. از البوم چهارم به بعد، ما حدود 7 سینگل منتشر کردیم که تعداد قابل ملاحظه ای است و به اندازه یک آلبوم است. با این حال گفتیم منتظر مجوز می مانیم. کنسرت هم که نمی توانستیم بدهیم. نمی شد که همان قطعات قبلی را بزنیم و بزنیم. مجوز نگرفتن در آن مقطع هم مشکلات زیادی برای ما ایجاد کرد.
اصلا چه شد که به استرالیا آمدی؟
چون کار جلو نرفت، من هم آمدم استرالیا. اوایل حتی کار هم نمی کردم. گفتم صبر کنم شاید مجوز بگیریم و برگردم. اما مجوز نگرفتیم و دنبال کار گشتم. همان کاری که در ایران می کردم یعنی برنامه ریزی و کنترل پروژه را شروع کردم. ان موقع کارم در بخش پروژه های نفت و گاز بود، الان در پروژه های آی تی. پیام هم که به دلیل همان اختلاف سلیقه ها از قبل از البوم پنجم شروع کرده بود به کار تکی و آن کارها را ادامه داد. تا اینکه بالاخره مجوز را گرفتیم.
بعضی می گویند دلیل اصلی اختلافات گروه آریان مسائل مالی است. این مساله در صحبت های پیام صالحی و شراره فرنژاد هم به گونه ای مطرح شد.
ما هیچ وقت به دلیل گروه بودن مان و تعداد بالای اعضای گروه، درآمد مناسبی حتی از کنسرت ها نداشتیم. سالهای اول که فقط دعا می کردیم کنسرت هایمان به خیر بگذرد. بار ها هم در اوج کارمان به دلیلی همه چیز متوقف می شد. مثلا در ابتدای دوره آقای احمدی نژاد یک سال و نیم کل موسیقی تعطیل شد، یا درست زمانی که داشتیم کنسرت های آلبوم چهارم را شروع می کردیم داستان های انتخابات پیش آمد. قبل از آن هم بارها و بارها درست زمانی که کارها شروع به جلو رفتن می کرد تعطیل می شدیم.
از یک جایی هم فکر کردیم که اگر قرارباشد، کل کارهای آریان، سه اجرا در سال باشد، خب نباشد. چه تفاوتی می کند. چون بخش مالی کار ضعیف بود، من مجبور بودم صبح کار مهندسی ام را انجام بدهم. اواخر تعطیلات آخر هفته را هم در کلاسهای تربیت کارشناس دانشگاه شریف تدریس می کردم! وقتی هم که کار متوقف است، از لحاظ معنوی هم چندان خوشحال نبودیم. می گفتیم اگر قرار است کلا سه اجرا در سال در تهران داشته باشیم، چرا باید کار ادامه داشته باشد. مشکل چند بعد داشت. نمی توان انگشت را سمت یک نفر چرخاند و گفت فقط محسن رجب پور یا علی پهلوان یا پیام صالحی مقصرند.
با این حال شما جزو تاریخ سازان موسیقی پاپ ایران بوده اید و بهخشی از خاطرات جمعی این مردم.
درست است که حیف شد و حاشیه های خارج از گروه آریان، این فرصت ها را از بین برد اما خوشحالم که کارهایش برای مردم خاطره انگیز بود و به بخشی از خاطرات مردم ایران بدل شد. مدتی پیش یک دخترخانم 13، 14 ساله آمد سراغ من و گفت مادرم می گوید آهنگ شما در عروسی اش پخش شده. چشم هایم گرد شده بود. با خودم گفتم مگر ما چند سال است که کار می کنیم. دیدم درست می گوید. این آهنگ ها مال 15 سال پیش است. همین که مردم می گویند با این آهنگ ها خاطرات خوش دارند، برای ما یک دنیاست. همین که در لحظات خوش مردم سهیم بودیم، خیلی برایمان لذت بخش است. امیدوارم روزی بشود که دوباره بتوانیم برای مردم خاطرات خوبی ایجاد کنیم.
کمی هم درباره آلبوم جدید بگو؛ از قطعات ویژه آلبوم.
آلبوم پنجم آریان شامل یازده آهنگ است که دو تای آن ها به نماهای "تا ابد" و "تو که با من باشی" پس از مجوز نگرفتن آلبوم به صورت تک آهنگ عرضه شد. همچنان نه آهنگ جدید در آلبوم هست.
تک آهنگهای قبلی چطور؟
نه آلبوم شامل تک آهنگ های قبلی مثل تو رو کم دارم، صدای پای امید، از روزی که رفتی و ... نمی شود.
حال و هوای آهنگ ها چگونه است؟
تنظیم کننده ها شهاب حسینی، فرشاد فارسیان و سعید مدرس هستند و همین فکرکنم جنس کارها را متفاوت کرده است.از تنظیم مدرن داریم تا کاری نوستالژیک با تنظیم مدل آثار دهه پنجاه خورشیدی.
ترانه ها چطور؟
من خودم کار های خاص زیاد کردم، مثلا در برخی ترانه ها بجای تکرار یک بیت یا ترجیع بند، یک عبارت مستقل از سایر ابیات تکرار می شود. تقریباً مثل کاری که برای ترانه گمشده ی من انجام دادیم ولی این بار کاملا مستقل از واژه های درون ترانه. ضمناً روی ترانه ها آن قدر اختلاف سلیقه بود که گاهی واقعاً گیج میشدم چه کار باید بکنم. گاهی انقدر نظرات مختلف میشنوی که اعتماد به نفست را از دست می دهی و باید کلی روی خودت کار کنی تا دوباره بتوانی شروع کنی. بگذریم، فضای ترانه ها هم با توجه به حال و روز من در آن روزها با فضای ترانه های آلبوم های قبلی فرق دارد. خلاصه فقط حیف که این آلبوم حداقل سه سالی متوقف شده است.
اگر موافقی کمی هم درباره حال و هوای موسیقی در استرالیا صحبت کنیم.
بازارشان بازار بزرگی نیست. هنرمندانشان برای شهرت بیشتر و ارائه آثارشان به دنیا به انگلستان یا آمریکا می روند. خوانندگانی مثل کیت اربن یا کایلی مینو بیشتر تولیداتشان از طریق بازار آمریکا به فروش می رود. یا حتی بازیگران استرالیایی مثل کیت بلانشت، نیکول کیدمن یا راسل کرومعروفیتشان را بیشتر مدیون هالیوود هستند.
همکاران استرالیاییت تا به حال کارهایت را گوش دادند؟
بله و همه تعجب می کنند چطور کسی که پنج میلیون آلبوم فروخته، در کشورغریب کار مهندسی می کند. حالا بیا توضیح بده که نه تنها در کشور غریب، بلکه در کشور قریب هم برای گذران زندگی همین کار را می کردم! مدیر عامل اولین شرکتی که در آن استخدام شدم به شدت به موسیقی ایرانی علاقمند شده و هر از گاهی می دیدم در اتاقش از روی اینترنت آثار ما یا سایر دوستان را پیدا می کند و گوش می دهد. بشدت هم ترانه ی دوستت دارم ما و کریس دی برگ را دوست دارد.
دلت می خواهد داستان آریان به کجا برسد؟
پانزده سال کم نیست، آریان کارهای بزرگی انجام داد. اگر عشق و همدلی نبود هیچ کدام با شرایط عجیب و غریبی که ما داشتیم شدنی نبود. ولی گاهی کار به جایی می رسد که احساس می کنی مشت به سندان می کوبی و فقط دستت در حال شکستن است. متاسفانه اینجا در جلوگیری از به ثمر رسیدن آمال و آرزو ها بسیار موفق عمل می کنیم! پیشتر آرزوی فتح قله های بلند تری را داشتم ولی الان فقط به یک فرود سلامت فکر می کنم. از تمامی طرفداران بزرگوار گروه آریان که همیشه و همه جا همراه و یاور ما بودند و هستند صمیمانه تشکر می کنم.
ویدیو مرتبط :
برای اولین بار دوبله زنده در برنامه ی سال تحویل علی ضیا
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
اولین مصاحبه علی ضیا در سال جدید
علی ضیا در این برنامه از چهرههای سرشناس فرهنگی، هنری، ورزشی و برخی مسئولین کشور میزبانی کرد. اما اتفاقات بخش موسیقایی برنامه او مفصل بود و توانست نظر مثبت مخاطبان این هنر را هم جلب کند. در برنامه یکِ یک بیش از پانزده قطعه برای اولینبار پخش شد و برای تمامی آنها موزیکویدئو هم تولید شده بود که این یک اتفاق خاص در تلویزیون به حساب میآمد.
تیتراژ ابتدایی این برنامه با صدای «علیرضا عصار» به نوعی مهمترین قطعه برنامه علی ضیا بود. قطعه «24» با صدای «مهدی طارمی»، «نیما نکیسا»، «محسن بنگر» و «کمال کامیابینیا» هم یکی دیگر از آثار این برنامه بود که به زندهیاد «هادی نوروزی»، کاپیتان فقید باشگاه پرسپولیس، تقدیم شد و مورد توجه قرار گرفت.
پس از اتمام برنامه یکِ یک به سراغ علی ضیا رفتیم و دقایقی را با او درباره برنامه امسالش در لحظات تحویل سال گپ زدیم. این مجری در اولین مصاحبه سال جدید خود از جزئیات بخشهای موسیقایی برنامهاش و روند تولید آثار سخن گفت. علی ضیا همچنین درباره آینده استعدادهای جوانی که در برنامهاش معرفی شدند و خواننده تیتراژ پایانی بودند هم نکاتی را مطرح کرد.
پس از اتمام برنامه «یکِ یک» از بینندگان و خصوصا مخاطبان موسیقی چه فیدبکهایی دریافت کردید چون در بخش موسیقی اتفاقات زیادی را تدارک دیده بودید؟
سعی کردیم بزرگترین اتفاق رسانهای موسیقی ایران را را با حضور بیش از پانزده قطعهای که تا کنون منتشر نشده و با حضور چهرههای سرشناس موسیقی کشور رقم بزنیم. ما هفده قطعه منتشر نشده داشتیم و کلیپهایی هم برای این قطعات ساختیم که تا کنون با این کیفیت در تلویزیون پخش نشده بودند. به همین دلیل از بخش موسیقایی برنامه یکِ یک بازخوردهای زیادی دریافت کردیم و خدا را شکر مخاطبان موسیقی برنامه تحویل سال ما را دوست داشتند.
پروسه تولید این قطعات و ویدئوها از چه زمانی آغاز شد؟
روز اولی که به طرح برنامه فکر کردیم این نکته را مدنظر داشتیم که باید بخش موسیقی برنامه ما پر و پیمان باشد چون مردم دوست دارند در شب عید قطعات جدید و متفاوت بشنوند. یک ایده این بود که قطعات پخش شده را با کلیپهای جدید روی آنتن بیاوریم. ایده دیگر این بود که از خوانندگان درجه یک کشور بخواهیم برای برنامه آثار جدیدی را آماده کنند.
سعی کردیم این ایده دوم را پیگیری کنیم با وجود اینکه سخت هم بود. «علیرضا عصار»، «بابک جهانبخش»، «علی زندوکیلی»، گروه «دنگشو»، «محمد علیزاده» و «میثم ابراهیمی»، «حجت اشرفزاده»، «میلاد بابایی»، «علی لهراسبی»، «مهدی کرمی»، «برنا غیاث»، «فرزاد فراهی»، «کامران تفتی» و مداح اهل بیت آقای «روحالله بهمنی» از جمله چهرههایی بودند که قطعات و ویدئوهای آنها در برنامه ما برای اولین بار پخش شد.
یک آهنگ هم خودمان با حضور بازیکنان تیم «پرسپولیس» و «نیما نکیسا» تولید کردیم که به زندهیاد «هادی نوروزی» تقدیم شد. کار بر روی بخش موسیقایی برنامه را از بیست بهمن 94 آغاز کردیم و برخی کارها تا هفته پایانی طول کشید. باید از همه این خوانندهها تشکر کنیم که خیلی به ما لطف کردند. سعی کردیم کلیپها را هم در شهرهای مختلف ایران ضبط کنیم.
ویدئوی قطعه بابک جهانبخش در شهر جزیره «کیش»، کلیپ حجت اشرفزاده و علی لهراسبی در مشهد مقدس، کلیپ میلاد بابایی در پارک ملت تهران، کلیپ دنگشو در بام تهران، کلیپ «حامد فقیهی» در شهر شیراز یا تصاویر مربوط به ویدئوی آقای علی زندوکیلی را در یکی از شهرستانهای نزدیک تهران ضبط کردیم.
برای کلیپ «ای ایران» از دوستان خوبمان در شهرهای مختلف ایران کمک گرفتیم تا برای ما تصویر ارسال کنند. دوست داشتیم همه ایران درگیر آیتمهای موسیقی برنامه تحویل سال باشند. مثلا ما کنار «حافظیه» تصویری را ضبط نکردیم اما کلیپهای شیراز ما رنگ و بوی خیابانها و اتمسفر آن شهر را دارد.
معمولا چهرههای خواننده پای ثابت برنامههای تحویل سال هستند اما چرا در برنامه یکِ یک چنین اتفاقی رخ نداد؟
دوست داشتیم در خدمت بابک جهانبخش و علی زندوکیلی عزیز باشیم. هر دو بزرگوار هم با لطفشان پذیرفتند که در برنامه حضور داشته باشند. اما در روزهای پایانی سال به هر شکل مشکلاتی پیش آمد که نتوانستیم این عزیزان را در کنار خودمان داشته باشیم. مشکلاتی برای علی زندوکیلی در روز آخر برنامه پیش آمد که در کنار ما حضور نداشت اما او لطف کرد و یک دعای «یا مقلب القلوب» بینظیر برای ما آماده کرد که همین روزها مجددا در قالب گزیده برنامه تحویل سال صدای او را میشنویم.
بابک جهانبخش هم به ما لطف داشت و همینجا از او و «رضا خانزاده» تشکر میکنم اما نشد که در خدمت او باشیم. او هم قطعهای را برای برنامه آماده کرد که با پخش آن همه به هیجان آمده بودند. فضای موسیقایی برنامه ما به شکلی تنظیم شده بود که عدم حضور خوانندهها آنچنان به چشم نیاید. به هرحال دوست داشتیم که این دو دوست عزیز در کنار ما باشند ولی ما کم سعادت بودیم.
برخی از مخاطبان در فضای مجازی این انتقاد را داشتند که تعداد کارهای ریتمیک متناسب با فضای عید در برنامه شما کم بود. در این زمینه چه نظری دارید؟
علی زندوکیلی و برنا غیاث قطعات شش و هشت خواندند. بابک جهانبخش یک آهنگ ریتمیک خواند که خیلی پرهیجان بود. فرزاد فراهی هم یک اثر پرانرژی خواند. قطعه «هادی نوروزی» بر خلاف آن چیزی که مخاطب حدس میزد یک اثر کاملا ریتمیک و شاداب بود. علی لهراسبی، حامد فقیهی و مهدی کرمی هم کارهای پرانرژی خواندند. از میان شانزده قطعه، هشت اثر کاملا کارهای ریتمیک و شاد بودند. یعنی نیمی از قطعات به کارهایی از این دست اختصاص داشت.
سعی کردیم بین قطعات موسیقی شاد و سایر کارهای برنامه تلورانس ایجاد کنیم. حتی من کار مشترک محمد علیزاده و میثم ابراهیمی را نمیتوانم بگویم قطعه غمگینی بود. اتفاقا یک ملودی خوشگل دارد و کلیپ فوقالعادهای برای آن آماده شده بود. به نظر من آن هشت قطعه میتوانستند حجم شادی برنامه را زیاد کنند. من خودم این دیدگاه که اشاره کردید را قبول ندارم و تلاش ما برای برقراری ریتم و هیجان در بخش موسیقی بود.
مهمترین اتفاق در بخش موسیقی برنامه شما ورود «علیرضا عصار» به مقوله تیتراژخوانی بود. خواننده باسابقهای که سالها از قاب تلویزیون دور بود و برای اولینبار یک تیتراژ اجرا کرد. لطفا کمی مفصلتر درباره روند حضور ایشان در برنامه خودتان توضیح دهید.
ابتدا از «محمود شبیری» عزیز تشکر میکنم که برای قطعه علیرضا عصار و علی زندوکیلی خیلی زحمت کشید. از «علیرضا افکاری» عزیز هم تشکر میکنم که در فضای برنامه حضور پررنگی داشتند و زحمت آهنگسازی کار علیرضا عصار، علی زندوکیلی و برنا غیاث را کشیده بودند. واقعا او از همه جان خود برای برنامه مایه گذاشت و تلاش کرد.
من از ایشان خواهش کردم که با آقای علیرضا عصار صحبتی داشته باشند و به برنامه ما لطف کنند و برای اولینبار تیتراژ تلویزیونی بخوانند. یک ملودی آماده شده بود و قرار بود روی آن ملودی ترانهای گفته شود. «حسین غیاثی» عزیز در زمینه ترانه یگانه است و لطف کرد و ترانه را نوشت.
او هم حضور پررنگی در برنامه داشت و این حضور پررنگ باعث تکرار در کلامش نشده بود. آنقدر دستش در واژهها باز است که حضور پررنگش به یکدستی ترانههای ما منجر نشده بود. در نتیجه با آقای عصار به این نگاه رسیدیم که حسین غیاثی روی ملودی علیرضا افکاری ترانهای را بگوید. چندین اتود زده شد و نهایتا به این نسخه نهایی رسیدیم. در تیتراژی که علیرضا عصار برای برنامه ما خواند، او هم بود و هم نبود. من این حرف را زمانی که برای اولینبار قطعه او را شنیدم گفتم که این آهنگ چه عجیب است و علیرضا عصار هم هست و هم نیست.
کاملا مشهود است که سبک تغییر کرده اما باز هم آن ابهت صدای علیرضا عصار وجود دارد و فکر میکنم مخاطبان دهه هفتادی برنامه آهنگ ایشان را خیلی دوست داشتند. ما این قطعه را چهار مرتبه در طول برنامه پخش کردیم و دلیل این بود که مخاطبان از ما درخواست میکردند. آقای عصار هم لطف کردند و به گونهای این کار را اجرا کردند که همگی لذت بردیم.
من خودم به شخصه انتظار داشتم که ایشان را به عنوان مهمان هم در برنامه شما ببینم اما چه شد که این اتفاق رخ نداد؟
ما هم مثل شما و همه مخاطبان دوست داشتیم که در لحظات تحویل سال آقای علیرضا عصار را در تلویزیون ببینیم. میدانم حضور ایشان در قاب تلویزیون قطعا تاثیرگذار خواهد بود و امیدوارم خودشان روزی قلباً راضی شوند که در یک برنامه تلویزیونی حضور پیدا کنند.
میدانم همه اهالی تلویزیون سالها است که دوست دارند آقای عصار در برنامههایشان حضور داشته باشند. من هم به عنوان یک طرفدار ایشان میگویم که دوست دارم در یک برنامه در خدمت ایشان باشم و انشاالله در برنامههای آینده چنین اتفاقی رخ دهد.
نکته جنجالی دیگر درباره برنامه یکِ یک فراخوان استعدادیابی بود که از طریق سایت «موسیقی ما» و کانال تلگرام خودتان منتشر کردید. میزان استقبال از این اتفاق تا چه اندازه بود؟
حدود هفت هزار قطعه در زمینه استعدادیابی موسیقی برای برنامه ما ارسال شد. با نگاه و مشورت داوران آن کارها را بررسی کردیم و به این سه خواننده رسیدیم. در مرحله اول هفت هزار قطعه به پنج هزار قطعه رسید.
در مرحله بعدی آن کارها به هزار و سپس پانصد قطعه رسید تا اینکه به یکصد و شصت قطعه رسیدیم. این تعداد در هفته پایانی باز هم داوری صورت گرفت و نهایتا این سه خواننده عزیز انتخاب شدند. این حجم استقبال از بخش استعدادیابی خوانندگی برنامه برای ما بیسابقه بود. فکر نمیکردیم بدون تبلیغ مستقیم در تلویزیون و صرفا با یک خبر در سایت «موسیقی ما» و کانال تلگرام این تعداد قطعه ارسال شود. عزیزان زیادی هم بودند که استعداد و قابلیت حضور در جمع سه چهره برتر پایانی را داشتند.
اما به هرحال داوران ما که همگی از چهرههای سرشناس موسیقی هستند روی این سه نفر به جمعبندی رسیدند. البته این را هم باید بگویم که فضای موسیقی فضای سلیقهای است و کسی هم نباید از داوران ما دلگیر شود. حتی برخی دوستان در فضای سنتی برای ما کارهایی را ارسال کردند که صداهای بسیار خوبی هم داشتند.
داوران شما چه کسانی بودند؟
ما همه کارها را برای مرکز موسیقی سازمان صدا و سیما ارسال میکردیم. یک شورای انتخاب موسیقی در آنجا وجود دارد که کارها را بررسی کردند.
نفراتی که انتخاب شدند در حال حاضر اسم و چهرهشان مطرح و معرفی شده اما آیا آنها را رها خواهید کرد؟ یعنی دیگر به آنها توجه نمیکنید و فقط همین یک بار در تلویزیون حاضر شدند؟
چند دقیقه قبل از گفتگو با شما من با این سه بزرگوار صحبت میکردم. قطعا رهاکردن در کار نیست و انشاالله در برنامههای بعدی خودمان و سایر برنامههای تلویزیون از حضور آنها بهرهمند میشویم.
پیشبینی خودتان از آینده آنها چیست؟ فکر میکنید در بازار موسیقی به چه جایگاهی دست پیدا کنند؟
همه چیز بستگی به خودشان دارد. ما خوانندههای زیادی داشتیم که با تیتراژ رشد کردند و خوانندههای زیادی هم داشتیم که تیتراژ خواندند و کسی آنها را ندیده است. قطعا تلویزیون تاثیر دارد ولی همه چیز بستگی به خودشان و قدمهایی که در آینده برمیدارند بستگی دارد.
در فضای مجازی و خصوصا تلگرام این شایعه به وجود آمده بود که شما قصد دارید برای خوانندههای برگزیده برنامه یکِ یک کار تهیهکنندگی را هم انجام دهید. این موضوع صحت داشت؟
خیر. وظیفه ما این نیست و خودشان باید در موسیقی فعالیت داشته باشند و قطعات و آلبومهای مدنظرشان را تولید کنند. من چنین دغدغهای ندارم ولی حتما این دوستان را در کارهای بعدی حمایت میکنیم.
این سه خواننده قبل از اذان صبح جلوی دوربین حاضر و به مردم معرفی شدند و پس از اذان هم کارشان را اجرا کردند. اما برخی این نظر را داشتند که زمان حضور آنها در برنامه هم چندان مناسب نبود.
طراحی برنامه اینگونه بود که از ده شب تا ده صبح برنامه داشته باشیم. اما به دلیل پخش سریال از ساعت یازده و نیم شب برنامه را آغاز کردیم. اگر برنامه ما را دقیق رصد کرده باشید سعی کردیم در هیچ قسمتی افت نداشته باشیم. شب عید اصولا شبی است که من هیچ خاطرهای از خوابیدن در آن ندارم.
یعنی خودم زمانی که مخاطب تلویزیون بودم یادم نمیآید که در شب عید خوابیده باشم و همیشه در کنار خانواده بیدار بودیم. به همین دلیل تمام زمانهای شب عید مناسب و هیت است. آقای «امیر قلعهنویی» دقیقا ساعت 6 صبح در برنامه حاضر شدند یا آقای «پرویز مظلومی» حدود ساعت دو و نیم صبح در کنار ما حضور پیدا کردند. همین که این بزرگواران در چنین ساعاتی به برنامه ما میآیند یعنی آنها هم میدانند که مردم در شب عید بیدار هستند.
ما سعی کردیم با حضور این عزیزان که چهرههای مردمی بودند، برنامه را پرانرژیتر ادامه دهیم. در برنامه ما همه زمانها مناسب بود و اتفاقا سعی کردیم بخش خوانندگی آن سه عزیز را زمانی قرار دهیم که نزدیک تحویل سال است. یعنی پس از اذان صبح، دوستانی که نماز صبح را خواندهاند بیدار هستند و مخاطب تلویزیون بودند.
و کلام آخر؟
در شب تحویل سال سعی کردیم بزرگترین اتفاق موسیقایی تاریخ تلویزیون را رقم بزنیم و امیدوارم قطعاتی که تا آن زمان نشنیده بودند و موزیک ویدئوهایی که ندیده بودند به مردم چسبیده باشد و مورد پسند آنها واقع شده باشد. تلاش کردیم موزیک ویدئوهایی را ارائه کنیم که کیفیت آنها نسبت به آنچه تا کنون دیدهاند بالاتر باشد. سعی کردیم و امیدوارم که موفق بوده باشیم.
اخبار فرهنگی و هنری - موسیقی ما