چهره ها
2 دقیقه پیش | در اینستای ستاره های خارجی چه خبر است؟ (37)در این مطلب ما سعی داریم به طور هفتگی گزیده ای از عکس های چهره های محبوبتان را با شما به اشتراک بگذاریم. |
2 دقیقه پیش | محمدرضا شجریان: هرگز «ربنا» را از مردم دریغ نکردماینجا ایران است، سرزمین مرغ سحر که خوشا... دوباره به گلستان و مکتب عشق خوش آمده است. لذا به میمنت این شعور قابل ستایش، پای صحبتها و گلایههای محمدرضا شجریان مینشینیم. ... |
الهام پاوهنژاد: جایگاهی كه دارم راضیام نمیكند
الهام پاوهنژاد، بازیگر نقش «عاطفه» سریال «یلدا»، از دلایل موفقیتش در ایفای این نقش، نحوه یادگیری لهجه بسطامی، شیوه كار با میرباقری و... توضیح میدهد
سریال «یلدا»ی میرباقری كه دیشب به پایان رسید از نظر انتخاب بازیگران و چیدمان و هدایت آنها وضعیت چشمگیری داشت. الهام پاوهنژاد كه هنوز هم بسیاری از مخاطبان تلویزیونی او را با نقش مریم سریال «همسران» یا خانم معلم «مدرسه مادربزرگها» به خاطر دارند، بعد از سالیان سال بازی در سریالهای مختلف و ایفای نقشهای متفاوت، توانست تا حدی با بازی در نقش عاطفه جریانساز شود. او بر خلاف اكثر نقشهایش اینبار در جایگاه زنی شهرستانی از طبقه سنتی بسطام قرار گرفت و لهجه، فرهنگ و رفتار خاص این طبقه را به نمایش گذاشت.
قرار بود مصاحبه حضوری و مفصلی با پاوهنژاد درباره این نقش داشته باشیم و ابعاد مختلف این نقش را به صورت خیلی جزئی همراه با او بررسی كنیم اما به دلیل مشغله زیاد او، این امكان فراهم نشد. تا اینكه پاوهنژاد پیشنهاد كرد به صورت كتبی به سوالات ما درباره سریال پاسخ دهد. تعدادی از سوالات همانطور كه در ادامه خواهید خواند، نیاز به پرسش سوالات تكمیلی و درخواست توضیح فراوانی دارد كه متاسفانه به دلیل شكل مصاحبه كتبی، این امكان برای ما وجود نداشت.
قبل از پروژه یلدا، در هیچ کدام از پروژههای میرباقری، همکاری نداشتید. چطور شد که برای نقش عاطفه، شما انتخاب شدید؟
به نظرتان سوال عجیبی نیست؟! شاید باید از دوستانم بپرسید چطور شد مرا دعوت کردند! طبیعی است که من به این دفتر دعوت شدم و بعد از نشست مفصلی که با برادران میرباقری داشتیم، سیناپس کامل مجموعه در اختیارم قرار گرفت و پیشنهاد دادند هر کدام از نقشها را که دوست داشتم انتخاب کنم. بعد از مطالعه به نقش «عاطفه» علاقهمند شدم که البته بعد متوجه شدم نگاه و نظر ایشان هم انتخاب من برای همین نقش بود.
بیشتر مخاطبان تلویزیونی به واسطه نقشهایی که تا به حال در سریالهای مختلف داشتهاید، تعریف خاصی از بازی شما دارند و بازی متفاوتتان در «یلدا» برای بیشتر آنها جالب به نظر میرسد. خودتان از ابتدا چه دیدی نسبت به نقش عاطفه داشتید؟
به دلیل محدودیت فیلمنامهها معمولا اکثر بازیگران گزیدهکار، دچار مشکل انتخاب نقش میشوند. خیلی در این سالها سعی کردهام که این سختگیری را در تصویر داشته باشم و تلاش کنم نقشهایم شبیه به هم نباشند. این مسئله در انتخابهای تئاتر راحتتر و آسانتر است.
یعنی معتقدید نقش عاطفه در كارنامه كاریتان كاری كاملا متفاوت به حساب میآید؟
نقش عاطفه بعد از نقش «سارا غفاری» در سریال «بیداری» بهرام عظیمپور، متفاوتترین نقش تصویری من در این سالها بود.
فکر میکردید بتوانید تا این حد با این نقش ارتباط برقرار کنید؟
به هر حال در زندگی روزمره، مشابه چنین زنانی را بسیار دیدهام و با چنین كاراكترهایی از نزدیك برخورد داشتهام. بخشی از بازیگری یعنی استفاده از حافظه تجربی زندگی.
تا جایی که به خاطر داریم در کارنامه بازیگریتان هیچ وقت نقش زنی خانهدار از طبقه شهرستانی و سنتی را نداشتید. معمولا در بیشتر كارهای سینمایی و تلویزیونی، در نقش خانمی از طبقه بالا یا متوسط جامعه حضور داشتید. چطور به نقش عاطفه كه زنی شهرستانی و سنتی است رسیدید؟
درست است. من متولد تهرانم و بزرگ شده این جا اما اصالتا شهرستانی هستم. به همین دلیل شناختن و درک زنی از این طبقه، برایم کار دشواری نبود. مهم رنگ آمیزی نقش با توجه فیلمنامه و تیپ نشدن آن بود.
بسطام، شهر مادری برادران میرباقری است. این دو برادر به واسطه آشناییشان با مردم، لهجه و آداب و رسوم بسطام، چقدر روی شناخت شما از نقش و لهجهتان بهتان کمک کردند؟
خب خیلی زیاد. تمام دیالوگها به لحاظ گویش تحت نظر خود آقای داوود میرباقری بود. به خصوص میزان و اندازه لهجه. در مورد آداب و رسوم و سنن هم در طول كار خیلی زیاد حرف میزدیم .
خودتان چطور؟ تا قبل از شروع تصویربرداری با لهجه بسطامی، نوع رفتار، آداب و رسوم و فرهنگ مردم این ناحیه آشنایی داشتید؟
متاسفانه آشنایی خاصی با لهجه و آداب و رسوم این منطقه نداشتم. گویش عاطفه بیشتر به شاهرودی نزدیک بود. اگر میخواستم با لهجه بسطامی صحیف صحبت كنم، به نظرم برای مخاطب خیلی نامفهوم میشد.
یاد گرفتن لهجهای خاص معمولا خیلی زمان میبرد و مستلزم این است كه آدم چند وقت با مردم آن منطقه تعامل مداوم داشته باشد. آشنا شدن با این لهجه برای شما هم خیلی طول كشید؟
نه اتفاقا خیلی کوتاه بود.
از ابتدا قرار بود شما تا این حد با لهجه صحبت كنید یا به مرور زمان و در طول كار، میرباقری به این نتیجه رسید كه به این میزان لهجه نیاز است؟
در حقیقت از ابتدا قرار نبود عاطفه مثل سایر فرزندان ممدلی، لهجه داشته باشد اما وقتی فتاح به دلیل نوع شغل و شخصیتش میزان لهجهاش مشخص شد، آقای میرباقری به این نتیجه رسید که عاطفه به علت 20 سال زندگی و همجواری با فتاح و به خصوص زندگی در منطقه باید لهجه در حد سبکتر و آهنگین را حفظ کند. برای همین خیلی سریع صحنه به صحنه دیالوگها را از نظر گویش تنظیم و تمرین کردیم.
گفتید اصالتا شهرستانی هستید و آشنایی خاصی با خیلی از حالات این طبقه دارید. این مسئله در یادگیری لهجه شاهرودی هم به شما كمك كرد؟
نکته قابل توجه و جالب برای خود من این بود که لهجه شاهرودی در ادای بسیاری از هجاها و واژگان شبیه به منطقه کرمانشاه است که خب برای من بسیار آشناست.
یکی از مهمترین ویژگیهای عاطفه این است که در عین سادگی و تعلقش به طبقه سنتی شهرستانی، یک مقدار خرده شیشه دارد و تا حدی بدجنس است اما جالب اینجاست که در چند قسمت اول، هیچ کُدی از این بدجنسی به مخاطب نمیدهد. تا جایی که تا چند قسمت اول همه خیال میکنند عاطفه، زنی مهربان و دلسوز است و برخلاف شوهرش فتاح، هیچ نقشهای در سر ندارد. چطور توانستید تا این حد دقیق روی این لبه تیغ حرکت کنید تا مخاطبان تا قسمت چهارم و پنجم، از باطن عاطفه چیزی سر در نیاورند؟
اشتباه نکنید. برخلاف نظر شما عاطفه اصلا خرده شیشه ندارد! عاطفه از اعتقادات و باورهایش به شدت دفاع میکند و برایشان میجنگد. اگر برابر علی میایستد چون عمیقا باور دارد مونس پدر بوده و به اصطلاح حق آب و گِل دارد. در قسمت چهار و پنج هم باطن عاطفه چیزی غیر از این نیست! او تظاهر نمیکند. ممکن است در صحنههای عزاداری، بیش از دیگران به اصطلاح شلوغ کند اما این حرکت هم از باورش میآید که اگر نباشد به نظر عوام، دل او برای مرگ پدر نسوخته.
شخصیت عاطفه از ابتدا در فیلمنامه به همین شکل تعریف شده بود یا به مرور زمان و در طول کار بر اثر تغییرات و آزمون و خطاهایی که صورت گرفت، کم کم به این نقطه رسید؟
خیر. كل متن فیلمنامه به جز چند قسمت آخر، از ابتدای كار به طور کامل در اختیار ما قرار داشت اما بعضی اوقات در برخی صحنهها، جلسات تمرینی زیادی با داوود میرباقری داشتیم و درباره مسائل مختلفی كه به تكامل نقش منجر میشد، با هم صحبت میكردیم. در جریان این مشورتها، بسیاری از جنبههای این نقش، کاملتر یا اضافه و گاهی حذف میشد.
شیوه کار با برادران میرباقری به چه صورت بود؟
خیلی خوب و عالی.
شما به عنوان بازیگر نقش عاطفه چقدر امکان داشتید تا چیزهایی به نقش اضافه کنید یا درباره شیوه بازیتان اظهار نظر داشته باشید؟
نه تنها من، سایر بازیگران هم امکان ابراز نظر و پیشنهاد داشتند. در تمام صحنهها قبل از گرفتن كار، تمرین زیادی انجام میدادیم. مدام نظرات ابراز و اصلاح میشد و تازه بعد از این مراحل، كار وارد مرحله ضبط میشد. برادران میرباقری برای پیشنهادهای مختلف بازیگران ارزش زیادی قائل بودند.
داوود میرباقری در بخشهای ابتدایی کار، نقش مشاور کارگردان را داشت و از میانه کار، به عنوان کارگردان دوم، کار را جلو برد. او به واسطه تجربه زیادی که دارد چقدر در موفقیت سریال سهم داشت؟
از ابتدا حضور داوود میرباقری، حضور کمرنگی نبود. تمام تمرینها و شکلگیری شخصیتها با توجه به اشراف دقیق داوود میرباقری به قصه، در حضور و با مشورت او صورت میگرفت. این كمك و مشاوره ادامه پیدا كرد تا اینكه از نیمه ضبط به دلیل بالارفتن سرعت تصویربرداری، خودش به صورت مستقیم وارد كار شد. قطعا حضور کارگردانی با این میزان دانش و تجربه تاثیر بسزا و موثری دارد.
عاطفه مادر دختری دم بخت به اسم یلداست و خب طبیعتا با این اوصاف یک مقدار به سمت میانسالی قدم گذاشته. فکر نمیکردید با حضور در این نقش دایره انتخابهای بعدیتان را تنگتر میکنید؟ چون احتمالا بعد از بازی در نقش عاطفه، از این به بعد باید انتظار پیشنهاد نقشهایی یک مقدار بالاتر از سنتان را داشته باشید.
اصلا این طور فکر نمیکنم. اولا عاطفه سن بالایی ندارد! کوچکترین فرزند حاج ممدلی است که با وجود مخالفتهای پدرش خیلی زود ازدواج کرده و بلافاصله بچهدار شده. زنی که 20 سال است ازدواج کرده، میتواند دختر 19 ساله داشته باشد! این به دفعات در قصه به شکلهای مختلف عنوان میشود. ثانیا وقتی نقشی برای بازیگر ایجاد چالش کند و جذاب باشد بازیگر حتی خطر عواقبی اگر داشته باشد را میپذیرد .برای مثال اتفاقا اشاره میکنم به نقش «رعنا» در سریال خود آقای میرباقری که همیشه الگوی من برای پذیرش پیشنهادات بیشتر از سنم بوده. اگر یادتان باشد، گلچهره سجادیه در زمانی آن نقش را بازی کرد که قطعا نمیتوانست مادر خانم تیموریان باشد!!! اما وجوه جذاب نقش و رنگ آمیزی متن این انتخاب را برای او میسر و تبدیل به اثر جاودانه کرد.
نقش مریم در سریال همسران سکوی پرتاب شما در بازیگری بود. از آن زمان مخاطبان شما را شناختند و سرنوشت بازیگری شما تا حدی رقم خورد. الان بعد از گذشت بیش از دو دهه از آن دوران، فکر میکنید مسیر بازیگریتان را درست انتخاب کردهاید؟ الان در جایگاهی هستید که تمام این سالها قصد داشتید به آن برسید؟
من سعی کردم در انتخاب نقشهایم همچنان وسواس داشته باشم و از افتادن به ورطه تکرار و کلیشه دوری کنم اما اینکه جایی هستم که باید....جای صحبت دارد.اصولا در این سالها مقام بازیگری بیاندازه نزول پیدا کرده بنابراین من و امثال من که تحصیلکرده این رشتهایم، برای حفظ منش و ارج جایگاهی که داریم سختیهای زیادی را متحمل شده و میشویم.
با وجود تمام این سختیها كه ازش اسم میبرید، فكر میكنید الان در جایگاه خوبی قرار دارید؟
نه. صادقانه بگویم این جایی نیست که من هدفم بوده. من هنوز فاصله زیادی با ایدهآلها و آرمانهای شخصیام دارم.
به نظر شما نقش عاطفه در یلدا میتواند نقطه اوجی در کارنامه بازیگری شما در تلویزیون باشد؟
ببینید هر نقشی به خصوص در زمینه تصویر کار کرده ام، با این هدف و امید بوده که خوب دیده شود. من برای نقش عاطفه مثل بسیاری از دوستان و همکارانم در این پروژه سختیهای زیادی کشیدم؛ سختیهای زیادی مثل: دوری از خانه و خانواده، لحظات پر تنش و سخت اجرایی و.. اما این سختی و رنج کنار یک گروه همدل و یکدست و بی نظیر بود که برای همگی ما شرایط را آسانتر و قابل تحمل میکرد. بعد از 20 سال تجربه در زمینه بازیگری بر این باورم که هیچ چیز در این حرفه قابل پیشبینی نیست اما هنوز امیدوارم!
ویدیو مرتبط :
الهام پاوه نژاد
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
«الهام پاوه نژاد»:دوست دارم دل تماشاگران برایم تنگ شود
الهام پاوهنژاد از جمله هنرمندانی است که در عرصههای مختلف هنری از جمله تئاتر، شعر و موسیقی به فعالیت مشغول است. او این روزها در نمایش «سیستم گرون هلم» به کارگردانی علیرضا کوشک جلالی در حال نقش آفرینی است.
پاوهنژاد با اشاره به متن این اثر گفت:نمایشنامه آنقدر قدرتمند و بهروز است که میتوان مدتهای طولانی آن را اجرا کرد. در این اجرا با چهرهها و واکنشهای مختلفی از سوی آدمها روبهرو میشویم که نشان میدهد انسان معاصر برای تصاحب قدرت به هر راهی تمسک میجوید که به عبارتی کمتر از نزاع بقا در جنگل نیست. واقعیت این است اگر از این جنس کار پشتیبانی و حمایت تبلیغاتی و تولیدی خوب بشود، میتواند یک سال اجرا برود.
او با بیان اینکه نمایش «سیستم گرون هلم»، دومین همکاری او با علیرضا کوشک جلالی است، عنوان کرد:پس از نمایش «خدای کشتار»، این دومینبار بود که با آقای جلالی کار میکردم، زبان و سلیقه ایشان را میشناختم. شاید تجربه «خدای کشتار» به این راحتی نبود و همه ما فشار بیشتری را تحمل میکردیم، اما در این نمایش، فشار کار بر اساس سیستم علیرضا برای من عجیب نبود. ساعت تمرین بیشتری داشتیم، نه روزهای کاری.
پاوهنژاد افزود:از ویژگیهای این کارگردان آن است که میداند چه میخواهد. جز مواردی که در ذهنش کلیدی است، دیکته نمیکند. به فرض میگوید نمیدانم، اما این نیست. بعد شما به عنوان بازیگر میتوانید 10 مدل دیگر اتود بزنید و بپرسید «این را میخواهی؟» و او دوباره میگوید «نه، این هم نیست. یک چیز دیگر». این ویژگی باعث میشود بازیگر بیشتر فکر بکند و موارد تازهای را در بازیاش به دست بیاورد. صادقانه بگویم، بازی شخصیت مرسدس برای من از سختترین نقشها بود، چون باید مرزی بین رئالیزم، که تماشاگر باور کند یک مرسدس وجود دارد تا لحظهای که میگوید من ماریا کالدرون هستم، را رعایت میکردم. باید این مرز را طوری بازی میکردیم که هم تماشاگر با تکتک شخصیتها همراه بشود و هم معمای قصه را تا پایان کشف نکند.
اخبارفرهنگی - بانی فیلم