مذهبی


2 دقیقه پیش

دعای مشلول همراه ترجمه

دعای مشلول همراه ترجمه   موسوم به دعاى «الشاب المأخوذ بذنبه» [یعنى: جوانى كه به سبب گناهش گرفتار عذاب حق شده] این دعا از كتابهاى كفعمى و«مهج الدعوات» نقل شده، و دعایى ...
2 دقیقه پیش

رمزی برای استجابت دعا

یکی از این دعاهای ارزشمند، مناجات شریف شعبانیه است   بر اساس منابع روایی برترین و محبوب ترین کارها نزد خداوند متعال در بین بندگان خویش، دعا کردن معرفی شده است، از طرفی ...

گیاهانی که در قرآن از آن یاد شده!



گیاهانی که در قرآن از آن یاد شده

پاره‌ای از اعضای پیكره شكوهمند طبیعت همچون درخت، جنگل و مرتع و به طور كلی گیاهان نقش حساس‌تری در زندگی انسان دارند. اگر پوشش گیاهی از بین برود، زندگی آدمی نیز رو به نابودی می ‌رود.

 گیاهان در قرآن
خرما (رطب) درخت خرما (نخل)
کلمه نخل، نخله و نخیل در بیست آیه از قرآن آمده است. در هشت آیه نخل به تنهایی ذکر شده و در دوازده آیه دیگر در جمع میوه ‌‌هایی مانند زیتون، انار و انگور ذکر گردیده است.

افزون بر کلمه نخل، نام نوعی خاص از درخت خرما به نام «لینة» در سوره حشر آمده است. (1) از رطب نیز در سوره مریم یاد شده است. (2)

واژه «قطمیر» به معنای چیز بی‌ اهمیت كه در لغت به معنای پوست نازك بین خرما و هسته آن است، دو بار، (3) واژه «نوی» به معنای هسته هر میوه‌ای از جمله خرماست، (4) كلمه «عرجون» به معنای چوب هلالی شكل خرما كه خشك شده و به شكل داس درآمده (5) و نیز واژه «مسد» به معنای لیف خرما (6) از دیگر واژه‌های در ارتباط با خرماست كه در قرآن به كار برده شده است.

نوشیدنی درست شده از خرما را نیز قرآن رزق نیكو نامیده (7) و آدمیان را به اندیشه در خوشه‌های به هم‌ چیده خرما و گونا‌گونی انواع آن فرا خوانده (8) و از آنان خواسته است از اسراف  و زیاده‌ روی بپرهیزند. (9)

همچنین باغ‌ های سرسبز خرما را از آیات الهی به شمار آورده (10) و خرما را میوه بهشتی معرفی كرده است. (11)
 
خیار (قثاء)
خداوند در ماجرای بنی‌ اسرائیل كه به یك غذا قناعت نكردند، از خیار یاد كرده است. (12)

 ریحان
قرآن دو بار از آن یاد كرده است: یك بار در شمار نعمت‌های الهی در دنیا (13) و دیگر بار به عنوان نعمت بهشتی كه به مقربان داده می‌شود. (14)

علامه طباطبایی می‌نویسد: ریحان در این آیه به معنای رزق و روزی است و گفته شده مقصود، گیاه خوشبوی بهشتی است كه به سراغ چنین انسانی می‌ آوردند و او پس از استشمام آن جان می‌دهد. (15)

زقوم
درختی در دوزخ است كه قرآن سه بار از آن یاد كرده و میوه‌های آن را به سر شیاطین تشبیه كرده (16) و آن را غذای گنهكاران معرفی كرده است كه همانند مس درون شكم‌ها می‌جوشد. (17)

این درخت از اعماق جهنم می‌روید (18) كه گمراهان و تكذیب‌ كنندگان شكم خود را از آن انباشته می‌كنند. (19)

 زنجبیل
یك بار از آن یاد شده و آن را آمیزه نوشیدنی بهشتیان معرفی كرده است. (20)

دهخدا ضمن اینكه زنجبیل را چشمه بهشتی معرفی می‌كند، آن را به شراب نیز ترجمه و نیز بیان می‌كند زنجبیل ریشه گیاهی معروف است كه در مازندران، عمان، یمن و هندوستان یافت شده و بوی آن معطر و مطبوع بوده و طعمش گرم است. (21)

گیاهانی که در قرآن از آن یاد شده

 زیتون
شش بار در قرآن به كار رفته است. یك بار غیر مستقیم به درختی اشاره شده كه در كوه سینا می‌روید و روغن می‌دهد. (22)

نام این درخت دو بار به تنهایی و پنج بار همراه با دیگر میوه‌ها همچون خرما، انار، انگور و انجیر به كار رفته است.

قرآن رویش زیتون را از نشانه‌‌های خداوندی معرفی كرده (23) و درخت زیتون مبارك دانسته شده (24) و به آن سوگند یاد شده است.(25)

سدر
قرآن چهار بار از این واژه و نیز واژه سدرة استفاده كرده است. یك بار در بیان سرگذشت قوم سبأ كه در اثر ناسپاسی باغ‌ هایشان نابود شد و تنها مقداری سدر برایشان باقی ماند. (26)

دیگر بار سخن از بهشت و بهشتیان است كه در سایه درخت سدر در بهشت قرار می‌گیرند (27) و دو بار نیز در سدرة ‌المنتهی آمده است. (28)

 سیر(فوم)
در ماجرای بنی‌اسرائیل و درخواستشان از حضرت موسی از آن یاد شده است.(29)

 طوبی
یك بار در قرآن بیان شده است كه بهشتیان از آن بهره‌مندند. (30)

اگرچه طوبی به معنای بهترین یا پاكیزه‌ ترین می‌باشد و شاید مفهوم آن این است كه بهشتیان از بهترین و پاكیزه ‌ترین نعمت‌ها، دوستان، زندگی و بهترین الطاف الهی برخوردارند.

عدس
در ماجرای بنی‌اسرائیل از آن یاد شده است.(31)

 كدو (یقطین)
در ماجرای نجات حضرت یونس(علیه السلام) از شكم ماهی از آن نام برده شده كه پس از بیرون آمدن از شكم ماهی، بر فراز سرش بوته كدویی رویاند تا از تابش آفتاب در امان باشد. (32)

 گز(أثل)
یك بار در قرآن و در ماجرای قوم سبأ آمده كه پس از سیل ویرانگر از باغ‌های با طراوت آنان جز مشتی گیاه تلخ و اندكی گز و سدر نماند. (33)

 مسواك(خمط)
یك بار در قرآن آمده است. فاروقی می‌نویسد: در ماجرای سیل قوم سبأ كه باغ‌هایشان نابود شد، تنها درختان تنومند اراك یا مسواك(خمط) و گز(اثل) و سدر (سدر لبنانی) باقی ماند.

برخی خمط را گیاهی با میوه‌های تلخ و برخی درخت مسواك معرفی كرده‌اند. (34)
 
موز(طلح)
یك بار در قرآن آمده و بیان شده كه بهشتیان از درخت موزی كه میوه‌اش بر یكدیگر چیده شده، برخوردارند. (35)


=========================
 پی‌نوشت:
1.     حشر: 5.
2.     مریم: 25.
3.     فاطر: 13.
4.     انعام: 95.
5.     یس: 39.
6.     مسد: 5.
7.     نحل: 67.
8.     رعد: 4؛ انعام: 99؛ ق: 10.
9.     انعام: 141.
10.   یس: 34.
11.   الرحمن: 68.
12.   بقره: 61.
13.   الرحمن: 12.
14.   واقعه: 89.
15.   المیزان، ج19، ص 159.
16.   صافات: 65.
17.    دخان: 45 ـ 44.
18.    صافات: 66.
19.    واقعه: 53.
20.    انسان: 17.
21.    دهخدا، ذیل واژه زنجبیل.
22.    مومنون: 20.
23.    نحل: 11.
24.    نور: 35.
25.    ین: 1.
26.    سبأ: 16.
27.    واقعه: 28.
28.    نجم: 16 ـ 14.
29.    بقره: 61.
30.    رعد: 29.
31.    بقره: 61.
32.     صافات: 146.
33.     سبأ: 16.
34.     گیاهان در قرآن، ص 67.
35.     مجمع‌البیان، ج4، ص 386.

منبع:tebyan.net


ویدیو مرتبط :
چه گیاهانی همیشه شاداب هستند

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

این که خداوند در قرآن كریم به عصر سوگند یاد كرده، منظور چیست؟



صر امام,عصر امام زمان

كلمه عصر یكی از مواردی است كه مورد قسم خداوند واقع شده

 

این که خداوند در قرآن كریم به عصر سوگند یاد كرده، منظور چیست؟ آیا مربوط به عصر پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ یا امام زمان (عج) است یا عصر بعد از ظهور؟

كلمه عصر یكی از مواردی است كه مورد قسم خداوند واقع شده، در قرآن هر جا چیزی مورد قسم خداوند واقع شود، نشان دهندة عظمت و اهمیّت آن چیز است.


واژه عصر به معنای فشردن است مثلاً «عصر الثوب»، یعنی فشردن لباس است تا آب آن خارج شود.


برخی از احتمالاتی كه مفسران در مورد این كلمه داده‌اند عبارتند از:
1. بعضی گفته‌اند: عصر اشاره به همان وقت عصر (= بعداز ظهر) است. دلیل این گروه این است كه در اوّل بعضی از آیات قرآن به آغاز روز قسم و سوگند یاد شده است. مثل والضحی[1]‌، و الصبح اذا اسفر[2]. به این دلیل به عصر قسم یاد شده كه این وقت از روز، زمان دگرگونی نظام زندگی و حیات انسانهاست و كارهای روزانه پایان می پذیرد، پرندگان و حیوانات به لانه‌های خود می‌روند، خورشید غروب می‌كند و هوا كم‌كم تاریك می‌شود؛ لذا این دگرگونی انسان را متوجه خداوند لایزال و قدرت او می‌نماید.


2. بعضی گفته‌اند: اشاره به سراسر زمان و تاریخ بشریت است كه پر از درسهای عبرت و حوادث است؛ لذا شایستة قسم خوردن است.


3. بعضی گفته‌اند: چون معنای لغوی عصر به معنای فشردن است این سوگند هم ناظر به انواع فشارها و مشكلاتی می باشد كه در طول زندگی انسان‌ها رخ می‌دهد و آن‌ها را از خواب غفلت بیدار می‌كند و به یاد خدا می‌اندازد.


4. بعضی هم آن را اشاره به انسانهای كامل كه عصاره عالم هستی و جهان است می‌دانند.

 

5. بعضی هم آن را ناظر به نماز عصر می‌دانند چون نماز عصر دارای اهمیّت ویژه‌ای است. خداوند می‌فرماید: «حافظوا علی الصلوات و الصلوة الوسطی»[3] كه صلات وسطی را تفسیر به نماز عصر نموده‌اند.


6. بعضی عصر را به معنای قسمت خاصی از زمان مثل زمان قیام حضرت مهدی (عج) می‌دانند. چون آن زمان دارای ویژگی و عظمت خاصی از تاریخ بشریت است و حضرت مهدی هم عصاره و خلاصه رسالتها و نبوتها و امامتها است. پس مراد از عصر می‌تواند خود حضرت ولی عصر ـ علیه السلام ـ باشد. چون او انسان كامل است.[4]


7. عدّه‌ای عصر را به امام زمان و عصر پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ  تفسیر كرده‌اند.[5]
اگر چه این تفاسیر با هم تضادی ندارند و می‌تواند همه به عنوان تفسیر و مصادیق عصر باشد، ولی عدّه‌ای از مفسران معنای هفتم را ترجیح داده‌اند. علامه طباطبایی می‌فرماید: «مناسب با دو آیه بعد كه می‌فرماید: انسان در خسران است مگر كسی كه تابع حق باشد و به حق صبر كند و عمل صالح انجام بدهد، این است كه مراد از عصر، عصر پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ  باشد كه همان عصر طلوع اسلام و زمان روشن شدن حق بر باطل است.»[6] عدّه‌ای دیگر از مفسران دلیلی كه بر این معنای هفتم اقامه كرده‌اند این است: همان طور كه خداوند به شهر محل تولد پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ  (مكّه) قسم خورده، «لا اقسم بهذا البلد و انت حل بهذا البلد»[7] به همین نحو خداوند هم به عصر ثبوت پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ  قسم خورده و آن را بزرگ شمرده؛ زیرا در این زمان دین بشر كامل شده[8] و تاریكی‌های جهل، ظلم، فساد و طغیان با آمدن خورشید وجود پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ  از بین رفت و برابری و برادری و عدالت جای آن‌ها را گرفت.
 
پی نوشت ها:
[1] - ضحی/ 1.
[2] - مدثر/ 34 .
[3] - بقره/ 239 .
[4] - الحویزی، تفسیر نور الثقلین، قم، انتشارات اسماعیلیان، ج 5، ص 666، حدیث 5.
[5] - ر.ك: مكارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ج 27، ص 292 ـ 293.
[6] - طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ج 20، ص 356 .
[7] - بلد/ 1 ـ2 .
[8] - محلاتی شیرازی، صدرالدین، تفسیر سورة والعصر، تهران، انتشارات نوید، 1362، ص 42.

 

منبع:andisheqom.com