مذهبی


2 دقیقه پیش

دعای مشلول همراه ترجمه

دعای مشلول همراه ترجمه   موسوم به دعاى «الشاب المأخوذ بذنبه» [یعنى: جوانى كه به سبب گناهش گرفتار عذاب حق شده] این دعا از كتابهاى كفعمى و«مهج الدعوات» نقل شده، و دعایى ...
2 دقیقه پیش

رمزی برای استجابت دعا

یکی از این دعاهای ارزشمند، مناجات شریف شعبانیه است   بر اساس منابع روایی برترین و محبوب ترین کارها نزد خداوند متعال در بین بندگان خویش، دعا کردن معرفی شده است، از طرفی ...

چرا مرگ را دوست نداریم؟!



مرگ,دنیای بعد از مرگ,بعد از مرگ

مردم! شما را به یاد آورى مرگ، سفارش مى‏كنم، از مرگ كمتر غفلت كنید، چگونه مرگ را فراموش مى‏كنید در حالى كه او شما را فراموش نمى‏كند؟ و چگونه طمع مى‏ورزید در حالى كه به شما مهلت نمى‏دهد؟ مرگ گذشتگان براى عبرت شما كافى است، آنها را به گورشان حمل مى‏كردند، بى آن كه بر مركبى سوار باشند، آنان را در قبر فرود آوردند بى آن كه خود فرود آیند.( نهج البلاغه ترجمه دشتی/ خطبه 188) و مرگ آینده دور یا نزدیکی است که در نهایت با آن مواجه خواهیم شد.
 
مرگ چیست؟
شخصى به علىّ بن الحسین علیهما السّلام عرض كرد: مرگ چیست؟ فرمود: براى مۆمن، مانند از تن در آوردن لباس چركین و پر از شپش، و رهائى از قیدها و زنجیرهاى گران و ملبس شدن به فاخرترین لباس و (بوئیدن) خوشبوترین بویها، و سوارشدن بر (رام‏ترین) مركبها و مأوا گرفتن در مأنوس‏ترین منازل، و براى كافران مانند از تن به در آوردن لباسهاى فاخر و انتقال از منزلهاى مأنوس و بر تن كردن‏چركین‏ترین و زبرترین لباسها، و رفتن به وحشتناك‏ترین منازل، و (چشیدن) سخت‏ترین شكنجه‏هاست.

 

و از محمّد بن علىّ علیهماالسّلام پرسیدند كه: مرگ چیست؟ فرمود: همان خوابى است كه شب هنگام شما را فرا مى‏گیرد، با این تفاوت كه مرگ مدّتش طولانى‏ تر است و شخص از آن بیدار نگردد، مگر در روز قیامت، وقتى انسان در خواب انواع شادمانى را ببیند كه نتواند وصف كند، و همچنین از اقسام ترس چیزهایى ببیند كه قادر به توصیف حدّ آن نباشد، پس آن حال شادى یا ترس در خواب چگونه است؟ این است مرگ، پس خود را براى آن مهیّا سازید.(معانی الأخبار / ترجمه محمدى /ج‏2 /  197) 

 مرگ و چیرگی او بر انسان:
پیامبر اكرم صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم مى‏ فرماید: خداوند، آفریده‏اى را نیافریده است مگر آنكه بر آن فرماندهى قرار داده كه بر آن چیرگى دارد، و این براى آن است كه چون خداوند تبارك و تعالى دریاهاى شیب را بیافرید بر خود بالیدند و جوشیدند و گفتند: چه چیز بر ما چیرگى تواند یافت؟ و خداوند زمین را آفرید و آن را بر پشت دریا پهن كرد و گسترد و دریارام زمین شد.

 

سپس فرمود: زمین بر خود بالید و گفت: چه چیز بر من چیره گردد؟ سپس باد بر خود بالید و طوفان به راه انداخت و دامن كشید و گفت: چه چیز بر من چیرگى تواند؟ و خداوند انسان را آفرید كه ساختن آغازید و چاره اندیشید و آن را برگرفت كه از باد و جز آن خود را نهان مى‏داشت، و بدین ترتیب باد هم خوار شد. و سپس انسان سر به شورش برداشت و گفت: چه چیز قدرتى بیش از من دارد؟ و خداوند مرگ را براى او آفرید و انسان نیز به خوارى كشیده شد. (بهشت كافى / ترجمه روضه كافى/  191)  و این مرگ محو کننده لذت های او و پایان بخش خوشی و ناخوشی های اوست. حضرت پیغمبر صلّى اللَّه علیه و آله مى‏فرماید كه: بسیار به خاطر بیاورید، محوكننده لذّتها را.

پرسیدند كه: چه چیز است آن؟ فرمود: مردن. (مصباح الشریعة / ترجمه و شرح عبد الرزاق گیلان / 507 )  و حضرت علی علیه السلام در این باره فرمودند: مرگ نابود كننده لذّت‏ها، تیره كننده خواهش‏هاى نفسانى، و دور كننده اهداف شماست، مرگ دیدار كننده‏اى دوست نداشتنى، هماوردى شكست ناپذیر و كینه توزى است كه بازخواست نمى‏شود(نهج البلاغة / ترجمه دشتى/  خطبه 230 )
 
وصف حال مردگان
حضرت علی علیه السلام در وصف حال مردگان چنین فرموده‌اند: در حالى كه آنها داراى عزّت پایدار، و درجات والاى افتخار بودند. پادشاهان حاكم، یا رعیّت سر فراز بودند كه سرانجام به درون برزخ راه یافتند، و زمین آنها را در خود گرفت، و از گوشت بدن‏هاى آنان خورد، و از خون آنان نوشید پس در شكاف گورها بى جان و بدون حركت پنهان مانده ‏اند. نه از دگرگونیها نگرانند  و نه از زلزله‏ها ترسناك، و نه از فریادهاى سخت هراسى دارند.

 

غائب شدگانى كه كسى انتظار آنان را نمى‏كشد، و حاضرانى كه حضور نمى‏ یابند، اجتماعى داشتند و پراكنده شدند، با یكدیگر مهربان بودند و جدا گردیدند، اگر یادشان فراموش گشت، یا دیارشان ساكت شد، براى طولانى شدن زمان یا دورى مكان نیست، بلكه جام مرگ نوشیدند. گویا بودند و لال شدند، شنوا بودند و كر گشتند، و حركاتشان به سكون تبدیل شد، چنان آرمیدند كه گویا بیهوش بر خاك افتاده و در خواب فرو رفته‏اند. همسایگانى هستند كه با یكدیگر انس نمى‏گیرند و دوستانى‏اند كه به دیدار یكدیگر نمى‏روند.

 

پیوندهاى شناسایى در میانشان پوسیده، و اسباب برادرى قطع گردیده است. با اینكه در یك جا گرد آمده‏اند تنهایند، رفیقان یكدیگرند و از هم دورند، نه براى شب صبحگاهى مى‏شناسند، و نه براى روز شامگاهى. شب، یا روزى كه به سفر مرگ رفته‏اند براى آنها جاویدان است. خطرات آن جهان را وحشتناك‏تر از آنچه مى‏ترسیدند یافتند، و نشانه‏هاى آن را بزرگ‏تر از آنچه مى‏پنداشتند مشاهده كردند.براى رسیدن به بهشت یا جهنّم، تا قرارگاه اصلى‏شان مهلت داده شدند، و جهانى از بیم و امید برایشان فراهم آمد. اگر مى ‏خواستند آنچه را كه دیدند توصیف كنند، زبانشان عاجز مى‏شد.

حال اگر چه آثارشان نابود، و اخبارشان فراموش شده، امّا چشم‏هاى عبرت بین، آنها را مى‏نگرد، و گوش جان اخبارشان را مى‏شنود، كه با زبان دیگرى با ما حرف مى‏زنند و مى‏گویند: چهره‏هاى زیبا پژمرده و بدن‏هاى ناز پرورده پوسیده شد، و بر اندام خود لباس كهنگى پوشانده‏ایم، و تنگى قبر ما را در فشار گرفته، وحشت و ترس را از یكدیگر به ارث برده‏ایم، خانه‏هاى خاموش قبر بر ما فرو ریخته، و زیبایى‏هاى اندام ما را نابود، و نشانه‏هاى چهره‏هاى ما را دگرگون كرده است.اقامت ما در این خانه‏هاى وحشت‏زا طولانى است، نه از مشكلات رهایى یافته، و نه از تنگى قبر گشایشى فراهم شد. ( نهج البلاغه ترجمه دشتی/ خطبه 221)

چرا انسان مرگ‏ را دوست ندارد
مردى خدمت پیامبرخدا (صلی الله علیه) رسید و به او گفت: چگونه است كه من مرگ را دوست ندارم؟ فرمود: آیا مالى دارى؟ گفت: آرى. فرمود: آیا آن را پیش از مرگ (به گور خود) فرستاده‏اى؟گفت: نه. فرمود: براى همین است مرگ را دوست ندارى. (الخصال / ترجمه جعفرى /  ج‏1 / 27)   



از تیر اجل چه جان نخواهى بردن‏
باید كه همیشه دل نهى بر مردن‏

تا چند براى مال و أسباب جهان‏
هردم دل خلق عالمى آزردن‏


منابع:
1)     نهج البلاغه ترجمه دشتی
2)     دیوان امیرالمومنین علیه السلام/ میبدی، زمانی
3)     الخصال / ترجمه جعفرى /  ج‏1
4)     مصباح الشریعة / ترجمه و شرح عبد الرزاق گیلان
5)     بهشت كافى / ترجمه روضه كافى
6)     معانی الأخبار / ترجمه محمدى  /ج‏2
tebyan.net


ویدیو مرتبط :
ما از فردا خبر نداریم ؛ مرگ نزدیک است

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

مرگ، هدیه دوست قدیمی به زن‌ میلیاردر





اخبار,اخبار جدید,اخبار جالب

 

مرگ، هدیه دوست قدیمی به زن‌ میلیاردر

پرونده قتل زن‌ میلیاردر که توسط زوجی سارق به قتل رسیده‌بود، به‌زودی در دادگاه کیفری استان تهران رسیدگی می‌شود.

به گزارش شرق، یک سال قبل اهالی ساختمانی در پاسداران تهران به پلیس خبر دادند بوی تعفن از یکی از واحدهای آپارتمانی بیرون می‌آید و از آنجایی که صاحب این خانه زن تازه ‌واردی است کسی او را نمی‌شناسد. با ورود ماموران به آپارتمان آنها متوجه شدند زن صاحبخانه در آنجا به قتل رسیده‌است و بوی تعفن حکایت از آن داشت چند روزی از مرگ زن 54 ساله می‌گذرد و فرد یا افرادی که فریبا را کشته‌اند برای سرقت به خانه‌ او رفته‌ بودند، چراکه علاوه بر چهار‌میلیارد تومان پول نقد‌، میلیاردها تومان طلا هم از خانه این زن سرقت شده بود. 

با انتقال جسد به پزشکی قانونی بررسی‌های پلیسی ادامه یافت و فاش شد مقتول آرایشگری بود که به جز ایران در ژاپن و چند کشور دیگر آموزش آرایشگری می‌داد و یکی از دخترانش هم در ژاپن زندگی می‌کند.

ماموران همچنین پی بردند این زن سه فرزند دیگر هم دارد که فقط یکی از آنها با او زندگی می‌کرد. با شناسایی فرزندان فریبا رازهایی از زندگی او هم آشکار شد. زن 54 ساله قبل از اینکه به خانه‌اش در پاسداران نقل‌مکان کند در محله‌ای قدیمی زندگی می‌کرد و همسایه‌های قدیمی به خوبی می‌دانستند او با چه کسانی رفت و آمد داشت. همسایه‌های قدیمی به پلیس گفتند جوانی به‌نام حسام به خانه این زن رفت‌وآمد زیادی داشت و خانواده‌اش هم از این موضوع بی‌اطلاع بودند. به این ترتیب بود که حسام به‌عنوان اولین مظنون پرونده شناسایی شد. با بازداشت این مرد 30ساله راز جنایت فاش شد و پلیس دریافت عامل قتل حسام و همسرش مینا هستند.

حسام در بازجویی‌ها گفت: مدت‌ها بود با فریبا در ارتباط بودم تا اینکه تصمیم گرفتم با زنی ازدواج کنم، به فریبا گفتم رابطه ما به جایی نمی‌رسد و من باید دنبال زندگی خودم باشم. او هم خیلی منطقی برخورد کرد و پذیرفت حتی به من گفت هدیه‌ای مناسب به من خواهد داد. بعد از اینکه ازدواج کردم گفت باید شناسنامه من و همسرم را ببیند تا هدیه را بدهد.

من شناسنامه‌ها را برایش بردم اما بازهم قبول نکرد. مشکل مالی داشتم و به پولی که قولش را داده‌بود خیلی محتاج بودم. به او گفتم چرا به قولی که داده وفا نمی‌کند، جواب داد باید همسرم را ببیند. من همسرم را به خانه او بردم باز هم قبول نکرد پول را بدهد تا اینکه روز حادثه پیشنهادی بی‌شرمانه به من داد و گفت در صورتی پول را به من می‌دهد که جلوی همسرم با او رابطه برقرار کنم.

من از این پیشنهاد خیلی ناراحت شدم. او با این کار می‌خواست زندگی‌ام را نابود کند. وقتی دیدم این‌طور نمی‌شود به همسرم گفتم باید او را بیهوش کنیم و پول‌هایش را بدزدیم.

آن روز مقداری داروی بیهوشی داخل آب‌میوه ریختیم و به خانه فریبا رفتیم، وقتی آب‌میوه را به فریبا دادیم و او هم نوشید حالت گیجی به او دست داد در این حالت وی را به اتاق خوابش بردیم و داشتیم دنبال پول‌ها و طلاها می‌گشتیم که فریبا بلند شد و با من درگیر شد البته بی‌حال بود و نمی‌توانست زیاد مرا بزند. دستانم را روی گلویش گذاشتم و خفه‌اش کردم و بعد هم با چاقو ضربه‌ای به او زدم چون نتوانستیم گاوصندوق را باز کنیم آنجا را ترک کردیم و فردای آن روز با یکی از دوستانم که متخصص بود آمدیم و پول‌های داخل گاوصندوق و طلاها را به سرقت بردیم.

با توجه به اعتراف این مرد سایر متهمان هم شناسایی و بازداشت شدند، با صدور کیفرخواست پرونده به شعبه 74 دادگاه کیفری‌استان تهران رفت و روز گذشته قرار بود متهمان پای میز محاکمه بروند اما از آنجایی که اولیای‌دم در دادگاه حاضر نشده‌بودند، رسیدگی به قتل به بعد موکول شد./شرق