مذهبی
2 دقیقه پیش | دعای مشلول همراه ترجمهدعای مشلول همراه ترجمه موسوم به دعاى «الشاب المأخوذ بذنبه» [یعنى: جوانى كه به سبب گناهش گرفتار عذاب حق شده] این دعا از كتابهاى كفعمى و«مهج الدعوات» نقل شده، و دعایى ... |
2 دقیقه پیش | رمزی برای استجابت دعایکی از این دعاهای ارزشمند، مناجات شریف شعبانیه است بر اساس منابع روایی برترین و محبوب ترین کارها نزد خداوند متعال در بین بندگان خویش، دعا کردن معرفی شده است، از طرفی ... |
عدالت بین زنان از نظر قرآن
شما هرگز نمى توانید [از نظر محّبت قلبى] در میان زنان، عدالت برقرار كنید، هر چند كوشش نمایید
در آیه 3 سوره نساء ازدواج با 4 زن را جایز شمرده است و در آیه 129 از همین سوره آمده است: «شما هرگز نمی توانید میان همسرانتان به عدالت رفتار كنید»؛ آیا این دو آیه با هم تعارض ندارند؟
می دانیم كه خداوند متعال این قرآن شریف را بر رسول خود – صلی الله علیه و آله و سلم - وحی نموده است و این معجزه الهی، كلام خداوندی است كه از هر گونه تضاد و اختلاف و پراكنده گویی عاری است; برخلاف كتاب های بشری كه غالباً دچار تضاد و اختلاف می باشد و در مواردی در آغاز آن مطلبی ثابت می شود، ولی در پایان، همان مطلب نقض می شود ولیكن قرآن تنها سخنی است كه در آن چنین نقصی وجود ندارد و خداوند متعال نیز فرموده است:
«أَفَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِنْدِ غَیْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِیهِ اخْتِلافًا كَثِیرًا[2]؛آیا درباره قرآن نمی اندیشید؟ اگر از سوی غیرخدا بود، اختلاف فراوانی در آن می یافتید».
در دنباله آیه 3سوره نساء آمده است:
« و اگر مى ترسید كه [بهنگام ازدواج با دختران یتیم،] عدالت را رعایت نكنید، [از ازدواج با آنان، چشمپوشى كنید و] با زنان پاك [دیگر] ازدواج نمائید، دو یا سه یا چهار همسر و اگر مى ترسید عدالت را [درباره همسران متعدد] رعایت نكنید، تنها یك همسر بگیرید، و یا از زنانى كه مالك آنهائید استفاده كنید، این كار، از ظلم و ستم بهتر جلوگیرى مى كند.»آیه در بیان احكامی درباره اختیار همسر می باشد. می فرماید: شما مردان مسلمان می توانید با دو زن یا سه و یا چهار زن ازدواج نمایید. لیكن به شرط آن كه عدالت را مراعات نمایید و چنان چه نمی توانید عدالت را مراعات كنید، با یك زن و یا به جای همسر دوم، با كنیزی كه مال شما است وصلت كنید (چون شرایط سبك تری نسبت به زنان آزاد دارد).
در این جا سؤال مهمّی مطرح است كه مراد از عدالت در آیه چیست؟
باید گفت بعد از تشریع حكم تعدد زوجات در اسلام، برای هر كدام از زوجه حقوقی ثابت شده است كه مشروح آن در كتاب های فقهی آمده است و عمده ترین آن، عدالت در امور مربوط به زندگی از قبیل حق همسرداری، تهیه وسایل زندگی و ... می باشد. آیه می فرماید: اگر این گونه امور را نمی توانید مراعات نمایید، پس به یك همسر اكتفا كنید. جالب این كه این نوع عدالت در قدرت وتوان انسان هست و لذا محور حكم همین نوع عدالت است.[3]
در آیه 129 سوره نساء آمده است: « شما هرگز نمى توانید [از نظر محّبت قلبى] در میان زنان، عدالت برقرار كنید، هر چند كوشش نمایید! ولى تمایل خود را بكلّى متوجّه یك طرف نسازید كه دیگرى را بصورت زنى كه شوهرش را از دست داده درآورید! و اگر راه صلاح و پرهیزگارى پیش گیرید، خداوند آمرزنده و مهربان است. »
از آن جا كه قرآن به شوهران تأكید فرموده كه نسبت به همسران عدالت داشته باشید، این جا این سؤال پیش می آید كه عدالت در مورد محبت و علاقه قلبی امكان پذیر نیست; بنا بر این، در برابر همسران متعدد چه باید كرد؟
آیه پاسخ می گوید كه عدالت از نظر محبت، در میان همسران امكان پذیر نیست، هر چند در این زمینه كوشش شود. بدیهی است كه یك قانون آسمانی نمی تواند بر خلاف فطرت باشد و یا تكلیف به آن چه قدرت انسان در آن نیست نماید و از آن جا كه محبت های قلبی، عوامل مختلفی دارد كه بعضاً از اختیار انسان بیرون است، دستور به رعایت عدالت در مورد آن داده نشده است; ولی نسبت به اعمال و رفتار و رعایت حقوق در میان همسران كه برای انسان، امكان پذیر است، روی عدالت تأكید شده است. در عین حال برای این كه مردان از این حكم، سوء استفاده نكنند، می فرماید: «اكنون كه نمی توانید مساوات كامل را از نظر محبت میان همسران خود رعایت كنید، لااقل تمام تمایل قلبی خود را متوجه یكی از آنان نسازید كه دیگری به صورت بلاتكلیف درآید و حقوق او نیز عملا ضایع شود».[4]
آیا این دو آیه با هم متفاوت اند؟ پاسخ آن با تفسیری كه در دو آیه شده است روشن است، هرگز این دو آیه با هم تضاد ندارند; زیرا در آیه اوّل می فرماید: شرط تعدد زوجات، عدالت بین همسران است و در آیه دوّم می فرماید: شما كه این قدر خودتان را به زحمت می اندازید كه حتّی نسبت به میل و علاقه و محبت درونی بین همسران عدالت برقرار نمایید. این چنین خود را به مشقّت نیاندازید; چرا كه محبت قلبی خارج از اختیار انسان است; وفقط نسبت به اعمال و رفتار و رعایت حقوق در بین همسران، شما موظف به عدالت می باشید و چنین عدالتی تحت قدرت شما است و قابلیت اجرا در زندگی دارد.[5]
عدالت در بیان امام صادق(علیه السلام)
از روایات اسلامی برمی آید كه نخستین كسی كه این ایراد را مطرح كرد، ابن ابی العوجاء از مادیین معاصر امام صادق(ع) بود كه این ایراد را با هشام ابن حكم ـ دانشمند مجاهد اسلامی ـ در میان گذاشت. او كه جوابی برای این سؤال نیافته بود از شهر خود كه ظاهراً كوفه بود به سوی مدینه (برای یافتن پاسخ همین سؤال) حركت كرد و به خدمت امام صادق(علیه السلام) رسید. امام از آمدن او در غیر وقت حج و عمره به مدینه تعجب كرد. وی عرض كرد كه چنین سؤالی پیش آمده است كه تعدد زوجات مشروط به عدالت است و عدالت هم كه ممكن نیست; بنا بر این تعدد زوجات در اسلام ممنوع است؟
امام صادق(علیه السلام) فرمودند: «منظور از عدالت در آیه سوم سوره نساء، عدالت در نفقه، رعایت حقوق همسری ،طرز رفتار و كردار است و اما منظور از عدالت در آیه 129 سوره نساء كه امری محال شمرده شده، عدالت در تمایلات قلبی است (بنابراین تعدد زوجات با حفظ شرایط اسلامی، نه ممنوع است و نه محال)».
هنگامی كه هشام از سفر بازگشت و این پاسخ را در اختیار ابن ابی العوجاء گذاشت، او سوگند یاد كرد كه این پاسخ از خود تو نیست.[6]
=====================
پی نوشت ها:
[1] . « و اگر مىترسید كه [بهنگام ازدواج با دختران یتیم،] عدالت را رعایت نكنید، [از ازدواج با آنان، چشمپوشى كنید و] با زنان پاك [دیگر] ازدواج نمائید، دو یا سه یا چهار همسر و اگر مىترسید عدالت را [درباره همسران متعدد] رعایت نكنید، تنها یك همسر بگیرید، و یا از زنانى كه مالك آنهائید استفاده كنید، این كار، از ظلم و ستم بهتر جلوگیرى مىكند.»
[2] . نساء/82.
[3] . مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ج 3، ص 255.
[4] . تفسیر نمونه، ج 4، ص 153.
[5] . طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، ج 5، ص 163؛ تفسیر نمونه، ذیل آیه 129، سوره نساء.
[6] . تفسیر نمونه، ج 4، ص 155، به نقل از تفسیر برهان، ج 1، ص 420.
منبع: andisheqom.com
ویدیو مرتبط :
نظر نامزدها درمورد رابطه عدالت و پیشرفت در مقایسه با نظر رهبری
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
11 حق برای زنان در قرآن !
از نظر اسلام زن ها حق دارند آموزش ببینند
آیا زن الگوی مردها است یا الگوی زن ها؟ قرآن کریم می فرماید: الگوی هر دو . و یک مثل و نمونه بیان می کند «وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِّلَّذِینَ آمَنُوا اِمْرَأَةَ فِرْعَوْنَ» (تحریم 11) خدا برای تمام زنان و مردان تاریخ نمونه بیان کرده است. این نمونه «زن فرعون» است.
قرآن زن را همان گونه می بیند که در طبیعت هست. از این رو هماهنگی کامل میان فرمان های قرآن و فرمان های طبیعت برقرار است. در واقع زن و مرد دو ستاره اند در دو مدار مختلف و هر کدام باید در مدار خود و فلک خود حرکت نمایند " نه خورشید را سزد که به ماه برسد و نه شب بر روز پیشی جوید و هر کدام در سپهری شناورند" (سوره یس آیه 40)
پس شرط اصلی سعادت هر یک از زن و مرد و در حقیقت جامعه بشری این است که دو جنس، هر یک در مدار خویش به حرکت خود ادامه بدهند.
آزادی و برابری آنگاه سود می بخشد که هیچ کدام از مدار و مسیر طبیعی و فطری خویش خارج نگردند. آنچه در هر جامعه ای ناراحتی آفریده است قیام بر ضد فرمان فطرت و طبیعت است.
عدم توجه به وضع طبیعی و فطری زن، موجب پایمال شدن حقوق او می گردد. اگر مرد در برابر زن جبهه ببندد و بگوید تو یکی و من یکی، کارها، مسئولیت ها، بهره ها، پاداش ها، کیفرها، همه باید متشابه و هم شکل باشد، در این صورت زن در کارهای سخت و سنگین باید با مرد شریک شود و به فراخور نیروی کارش مزد بگیرد، توقع احترام و حمایت از مرد نداشته باشد، تمام هزینه های زندگی خودش را بر عهده بگیرد و در هزینه فرزندان با مرد شرکت داشته باشد و ... که در این وقت است که زن در وضع سختی قرار خواهد گرفت، زیرا نیروی کار تولید زن بالطبع کمتر از مرد است و استهلاک ثروتش بیشتر.
پس با در نظر گرفتن وضع طبیعی و فطری هر یک از زن و مرد، با توجه به تساوی آنها در انسان بودن و حقوق مشترک انسانها، زن را در وضع بسیار مناسبی قرار می دهد که نه شخصش کوبیده شود و نه شخصیتش. پس در زمینه احیای حقوق زن دیدگاهی که طبیعت را راهنمای خود قرار دهد در نهضت حقوق زن به معنی واقعی موفق خواهد شد.
ما در این مقاله سعی داریم به برخی از حقوق زن با توجه به آیات قرآن اشاره کنیم:
حق اول: زندگی
قرآن در سوره الشمس می فرماید: «إِذَا الشَّمْسُ كُوِّرَتْ» وقتی نور خورشید گرفته شد، «وَإِذَا النُّجُومُ انكَدَرَتْ» وقتی نور ستاره ها تمام شد، صحنه قیامت را می گوید «وَإِذَا الْجِبَالُ سُیِّرَتْ» وقتی کوه ها از دل زمین کنده و براه افتاد، «وَإِذَا الْعِشَارُ عُطِّلَتْ» وقتی سرمایه ها را رها کردند و تعطیل شد، شترهای سرخ پوستی که سرمایه آن زمان بوده «وَإِذَا الْبِحَارُ سُجِّرَتْ» وقتی دریاها به جوش آمد. «وَإِذَا الْمَوْوُودَةُ سُئِلَتْ بِأَیِّ ذَنبٍ قُتِلَتْ» (تکویر 9- 1)
سۆال می شود که به کدام گناه دختران را زنده به گور کردید؟ یعنی حتی دختر کافر را هم کسی حق ندارد زنده بگور کند.
حق دوم: آموزش
از نظر اسلام زن ها حق دارند آموزش ببینند «طلب العلم فریضة على كلّ مسلم و مسلمة».
حق سوم: آبرو
آبروی زن و مرد مهم است. اما خدا برای زن ها حساب جداگانه باز کرده، می فرماید: «إِنَّ الَّذِینَ یَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ الْغَافِلَاتِ الْمُوْمِنَاتِ لُعِنُوا فِی الدُّنْیَا وَالْآخِرَةِ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِیمٌ» (نور 23)
آنهایی که به زنان پاکدامن تهمت می زنند و میگویند: او دوست دارد، او رفیق دارد، او با فلان مرد آشناست، آنهایی که به زنان آبرومند تهمت می زنند، در دنیا و آخرت از رحمت حق به دور هستند.
حق چهارم: نظارت
گاهی وقت ها می گویند: زن که حرف نمی زند! قرآن می فرماید: «وَالْمُوْمِنُونَ وَالْمُوْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاء بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ» (توبه 71)
تمام مردان و زنان با ایمان، همه بر هم ولایت دارند. یعنی یک دختر 9 ساله که به تکلیف می رسد بر مردها ولایت دارد و می تواند امر به معروف و نهی از منکر کند.
حق پنجم: تجلیل در تاریخ
قرآن گاهی می فرماید: «وَاذْكُرْ فِی الْكِتَابِ إِبْرَاهِیمَ» (مریم 41)
گاهی می فرماید: «وَاذْكُرْ فِی الْكِتَابِ مَرْیَمَ» (مریم 16)
پیغمبر! تاریخ ابراهیم را فراموش نکنی؟ پیغمبر! تاریخ مریم را فراموش نکنی؟ تاریخ زن نمونه و قهرمان همانند تاریخ مرد نمونه و قهرمان در قرآن بیان شده است.
حق ششم: الگو بودن
آیا زن الگوی مردها است یا الگوی زن ها؟ قرآن کریم می فرماید: الگوی هر دو تا است.
و یک مثل و یک نمونه بیان می کند «وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِّلَّذِینَ آمَنُوا اِمْرَأَةَ فِرْعَوْنَ» (تحریم 11) خدا برای تمام زنان و مردان تاریخ نمونه بیان کرده است. این نمونه «زن فرعون» است.
قرآن زن را همان گونه می بیند که در طبیعت هست
حق هفتم: شخصیت
آیا می شود زن را مسخره کرد؟ قرآن می فرماید: «لَا یَسْخَرْ قَومٌ مِّن قَوْمٍ ...» قومی قومی دیگر را مسخره نکند. شاید آن کسی که تو او را مسخره می کنی از تو بهتر باشد. بعد می فرماید: «وَلَا نِسَاء مِّن نِّسَاء» (حجرات 11) زنی هم حق ندارد زنی را مسخره کند. شخصیت هر کسی محترم است.
حق هشتم: مسکن
قرآن می فرماید: «أَسْكِنُوهُنَّ مِنْ حَیْثُ سَكَنتُم مِّن وُجْدِكُمْ» (طلاق 6)
به خانم ها مسکن بدهید همانطور که خودتان مسکن دارید. این طور نباشد که اتاق خوب را خودت برداری و اتاق غیر مطلوب را به او بدهی! صندلی نرم را خودت برداری و صندلی خراب را به او بدهی! آقا روی فرش بنشیند و خانم روی موکت! جایگاهشان باید مثل هم باشد.
حق نهم: آزادی
قرآن می فرماید: اگر نمی توانید با زن ها سازش کنید طلاقشان بدهید.
«الطَّلاَقُ مَرَّتَانِ فَإِمْسَاكٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِیحٌ بِإِحْسَانٍ» (بقره 229)
یعنی طلاق (طلاقی که رجوع و بازگشت دارد) دو مرتبه است (و در هر مرتبه) باید به طور شایسته همسر خود را نگهداری کند (و آشتی نماید) یا با نیکی او را رها سازد.
حق مرد نسبت به زن تنها در مورد استمتاع است و وظایفی همچون غذا درست کردن، لباس شستن، نظافت خانه را تأمین کردن و ... که عرفاً متداول شده است از وظایف اخلاقی زنان است نه حقوق مردان و لذا وقتی که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله کارها را برای حضرت علی علیه السلام و حضرت فاطمه علیها السلام تقسیم کردند، فرمودند: کارهای داخل خانه مثل نان پختن، گندم یا جو آسیاب کردن، نظافت محیط خانه و بچه داری با شماست و تهیه هیزم، آب آوردن و لوازم و مایحتاج منزل را تهیه کردن و ... بر عهده امیرالمۆمنین علیه السلام است. سپس حضرت فاطمه علیها السلام این جمله را فرمودند که باید سرمشق همه زنان مۆمن باشد: «لا یعلم انّ اللَّه ما داخلنى من السّرور فى هذا الامر» کسی جز خدا نمی داند که چقدر از این برنامه خوشحال شدم. (بحارالانوار 10/ 24- 25)
حق دهم: نفقه
عن ابی عبداللَّه علیه السلام قال: «خمسة لا یعطون من الزّكوة شیئاً: الاب و الامّ و الوالد و المملوك و المرآة و ذلك انّهم عیاله لآزمون له». (وسایل الشیعه 15/ 227 باب الکتاب النکاح)
قرآن کریم می فرماید: «لِیُنفِقْ ذُو سَعَةٍ مِّن سَعَتِهِ وَمَن قُدِرَ عَلَیْهِ رِزْقُهُ فَلْیُنفِقْ مِمَّا آتَاهُ اللَّهُ ...» (طلاق 7)
هر مردی باید نفقه همسرش را به اندازه توانایی خود بدهد.
حق یازدهم: مهر
قرآن کریم می فرماید: مهر زنان را (به طور کامل) به عنوان یک عطیه (الهی) به آنان بپردازید ولی اگر آنها چیزی از آن را با رضایت خاطر به شما ببخشند حلال و گوارا مصرف کنید «وَآتُواْ النَّسَاء صَدُقَاتِهِنَّ نِحْلَةً فَإِن طِبْنَ لَكُمْ عَن شَیْءٍ مِّنْهُ نَفْسًا فَكُلُوهُ هَنِیئًا مَّرِیئًا». (نساء 4)
منابع:tebyan.net