مذهبی


2 دقیقه پیش

دعای مشلول همراه ترجمه

دعای مشلول همراه ترجمه   موسوم به دعاى «الشاب المأخوذ بذنبه» [یعنى: جوانى كه به سبب گناهش گرفتار عذاب حق شده] این دعا از كتابهاى كفعمى و«مهج الدعوات» نقل شده، و دعایى ...
2 دقیقه پیش

رمزی برای استجابت دعا

یکی از این دعاهای ارزشمند، مناجات شریف شعبانیه است   بر اساس منابع روایی برترین و محبوب ترین کارها نزد خداوند متعال در بین بندگان خویش، دعا کردن معرفی شده است، از طرفی ...

درس عاقلانه ای که امام موسی کاظم(ع) به شاگردش داد



امام موسی کاظم(ع), شاگردان امام موسی کاظم(ع), هشام بن حکم

یکی از جوانب شخصیتی امام موسی کاظم (ع)، تربیت دانشمندان اسلامی بوده است

 

امام کاظم علیه السلام و درس عاقلانه به شاگردش
یکی از جوانب شخصیتی امام موسی کاظم علیه السلام که تا حدودی مورد غفلت قرار گرفته است، شاگردپروری و تربیت دانشمندان اسلامی توسط ایشان است. عصر امام کاظم علیه السلام مصادف بود با گسترش آراء و مکاتب گوناگون فکری و در این میان لازم بود، مکتب تشیّع همانند زمان امام صادق علیه السلام، پویایی و تحرک خویش را برای مقابله با انحرافات فکری و عقیدتی حفظ کند.

 

 امام کاظم علیه السلام هم خود شخصاً وارد بحث با مخالفین می شد و هم اصحاب خویش را تشویق و تربیت می کرد، تا نظرات اهل بیت علیهم السلام را در میان مردم منتشر کنند. در این مقاله، با معرفی اجمالی یکی از شاگردان مبرّز امام موسی کاظم علیه السلام، فرازهای کوتاهی از یکی از روایات منقول از این شاگرد ممتاز مکتب اهل بیت علیهم السلام، شرح داده خواهد شد.

 

هشام بن حکم، اسطوره مناظره
یکی از قوی ترین و برجسته ترین شاگردان تربیت یافته در مکتب اهل بیت علیهم السلام در عرصه کلام و عقاید استدلالی، «هشام بن حکم» بود. وی در بین دانشمندان فرَق مختلف اسلام در زمان خود، مشهور به فضل و دانش و تخصص در علوم عقلی و نقلی و مهارت و زبردستی در مناظره و مجادله بود و همگان او را به استادی در بحث و مناظره قبول داشته و از مناظره ی با وی بیمناک بودند. ابوالهزیل یکی از علمای متبحر و پرآوازه معتزلی که در فن مجادلات کلامی، کمتر کسی یارای برابری با وی را داشت، از هیچ کس جز هشام بن حکم، در بحث و جدال و مناظره بیم نداشت. 1

 

هشام بن حکم،افسر ارشد سپاه علمی شیعه
هشام بن حکم یکی از افسران ارشد علمی حضرت امام صادق علیه السلام و فرزند بزرگوارشان امام موسی کاظم علیه السلام بود. مرحوم طبرسی در کتاب "اعلام الوری" در روایتی مفصل از مناظره اصحاب امام صادق علیه السلام با یک مرد شامی چنین نقل می کند:

«روزی در مکه هشام بن حکم خدمت امام صادق علیه السلام شرفیاب شد در حالی که فضلا و دانشمندان بنام شیعه از قبیل حمران اعین شیبانی 2 و محمد بن نعمان 3 و هشام بن سالم 4 و قیس ماصر 5 در مجلس شرف حضور داشتند. با اینکه همگان از نظر سن از او بزرگتر بودند حضرت او را مقدم بر همه فرموده و در صدر مجلس و بالاتر از همه نشانید. این تفضیل بر آنان گران آمد. وقتی امام از چهره های حاضرین ملتفت این مطلب شد، فرمود «هذا ناصرنا بقلبه و لسانه و یده» این جوان با دل و زبان و دست یعنی با تمام قوا ما را یاری می کند. 6

 

هشام بن حکم، نماینده امام معصوم
پس از شهادت امام صادق علیه السلام، هشام نزد حضرت موسی بن جعفر علیهماالسلام رفت و تحت تربیت و ارشادات ایشان قرار گرفت. وی علاوه بر برخورداری از جایگاه ممتاز علمی در بین اصحاب امام کاظم علیه السلام، از کارگزاران مورد اعتماد و خصوصی ایشان نیز به شمار می رفت. حسن بن علی بن یقطین، فرزند شاگرد ممتاز و کارگزار امین امام علیه السلام که به دستور ایشان در دستگاه هارون الرشید، متصدی منصب وزارت بود چنین نقل می کند:


"هر گاه موسی بن جعفر علیهماالسلام چیزی برای رفع نیازمندی های شخصی یا امور دیگری که مرتبط با خود حضرت بود، لازم داشت به پدرم (یعنی علی بن یقطین) نامه می نوشت که فلان چیز را خریداری یا تهیه کن و باید متصدی این امر هم «هشام بن الحکم» باشد. "7

 

شاگردان امام موسی کاظم(ع),امام موسی کاظم(ع), هشام بن حکم

یکی از برجسته ترین شاگردان تربیت یافته در مکتب اهل بیت (ع) «هشام بن حکم» بود

 

درس عاقلانه امام موسی کاظم به شاگردش
در فصل اول کتاب شریف کافی با عنوان "کتاب العقل و الجهل" حدیث طولانی و مفصلی از امام کاظم علیه السلام در مورد مساله عقل نقل شده است و مخاطب حضرت در این روایت، هشام بن حکم است که متخصص علوم عقلی و استدلالی است. در این مجال کوتاه به توضیح و شرح بخش کوتاهی از این روایت ژرف و قابل تامل بسنده خواهیم نمود. 8


حضرت موسی بن جعفر علیهماالسلام خطاب به هشام می فرماید: "ای هشام، خدا اهل فهم و عقل را در قرآن بشارت داد و فرمود: «فَبَشِّرْ عِبادِ، الَّذینَ یَسْتَمِعونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعونَ احْسَنَهُ  ؛ 9پس بشارت ده به آن بندگان من که به سخن گوش فرا می دهند و بهترین آن را پیروی می کنند.»"


در این آیه شریفه به یکی از کارکردهای مهم عقل یعنی تجزیه و تحلیل و غربال کردن، اشاره شده است. و اتفاقا وجه تمایز انسان و حیوان هم همین مساله است. بوعلی سینا جمله معروفی دارد: "هر كس كه عادت كرده حرف را بدون دلیل قبول كند، او از لباس آدمى بیرون رفته"؛ یعنى آدم حرف را بدون دلیل نمى پذیرد. ولی به عقل تنها هم نباید اکتفا کرد، عقل را باید با علم توأم کرد.

 

امیرالمومنین علیه السلام در روایتی می فرماید: «العلم مصباح العقل ،10 علم و دانش چراغ روشنی بخش عقل است.» عقل بدون علم جلوی پای خود را نمی بیند و نمی تواند پیش برود همچنانکه چشم انسان در تاریکی قدرت دیدن اشیاء پیرامونی اش را ندارد. به تعبیر دیگر، علم مواد خام اولیه ای است که بوسیله دستگاه فطری و خدادادی عقل، تجزیه و تحلیل می شود و این دستگاه بدون دریافت مواد اولیه معطل و بی مصرف باقی می ماند.

 

به همین جهت امام کاظم علیه السلام در ادامه می فرماید: "یا هِشامُ! ثُمَّ بَینَ انَّ الْعَقْلَ مَعَ الْعِلْمِ." عقل باید با علم توأم باشد، و لذا خداوند در قرآن فرمود: «تِلْک الْامْثالُ نَضْرِبُها لِلنّاسِ وَ ما یعْقِلُها الَّا الْعالِمونَ، ما این مَثَلهای تاریخی را ذکر می کنیم، اما درک نمی کنند اینها را مگر عالمان.» یعنی اول باید انسان عالم باشد، مواد خام را فراهم کند و بعد عقل تجزیه و تحلیل نماید.

 

سپس حضرت مسئله تقلید را مطرح می کند. مثل معروفی است که می گویند: "خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو". در انسان تمایل به اینکه همرنگ جمع شود زیاد است. این تمایل درونی، زمانی خطرناک می شود که ملاک حق و باطل و تشخیص سره از ناسره قرار بگیرد و منجر به تعطیلی قوه عاقله ٓیعنی همان وجه تمایز بین انسان و حیوان ٓ بشود.

 

عقل، گردو، گوهر
امام کاظم علیه السلام خطاب به هشام می فرماید: "قرآن کثرت را مذمت کرده است آنجا که می فرماید: «وَ انْ تُطِعْ اکثَرَ مَنْ فِی الْارْضِ یضِلّوک عَنْ سَبیلِ اللَّهِ انْ یتَّبِعونَ الَّا الظَّنَّ وَ انْ هُمْ الّا یخْرُصونَ» اگر اکثر مردم را پیروی کنی تو را گمراه می کنند؛ چون اکثر مردم تابع عقل نیستند، تابع گمان و تخمین اند، همینکه چیزی در خیالشان پیدا می شود دنبالش می روند.

 

در کلام نورانی امیرالمومنین علیه السلام آمده است که «لا تستوحشوا فی طریق الهدی لِقِلَّة اهله؛ 11 اگر در اقلّیّتید و همه یا اکثریت مردم دنیا با شما بدند و راهتان را قبول ندارند، وحشت نکنید و از راه برنگردید.» وقتی راه درست را تشخیص دادید، با همه ی وجود آن را بپیمایید.


امام کاظم علیه السلام در دنباله می فرماید: "ای هشام! به حرف و تشخیص مردم اعتنا نکن؛ باید تشخیص، تشخیص خودت باشد. ای هشام! اگر در دست تو یک گردو باشد و هر کس به تو برسد بگوید: به به! چه گوهر گران بهایی! وقتی که می بینی گوهر نیست، کلام آنها هیچ نفعی به حال تو ندارد و گردو را برای تو گوهر و لؤلؤ نمی کند. اگر هم در دست تو گوهری باشد و همه مردم به این گوهر گفتند گردو، تو تابع تشخیص و عقل و فکر خودت باش. تا زمانی که می دانی آنچه در دست توست، گوهری گرانبهاست، حرف مردم ضرری به تو نخواهد رساند و گوهر تو را تبدیل به گردو نمی کند."

 

بهشت در ازای گوهری گرانبها
یکی از تطبیقات این فراز از کلام حضرت موسی بن جعفر علیهماالسلام، شناخت گوهر گرانبهای وجودی خود است. کسی که این گوهر با ارزش را شناخت حاضر نیست آن را در برابر هر چیزی معامله کند. در فرازی از همین روایت، امام کاظم علیه السلام از جد بزرگوارشان امام سجاد علیه السلام چنین نقل می فرماید:

 

«أ و لا حرّ یدع هذه اللّماظة لأهلها؟» آیا آزاده ای نیست که این متاع پست دنیا را، این لماظه یعنی آب بینی یا دهان حیوان پستی را جلوی اهلش بیندازد؟ «فلیس لأنفسکم ثمن الّا الجنّة فلا تبیعوها بغیرها»؛ قیمت شما فقط بهشت است. یعنی بحث معامله و بده بستان است. اگر کسی می خواهد آن لماظه را ببرد باید نفس و هویت و شخصیت خود را بدهد. ولی شما بدانید که ارزش و قیمت شما بهشت است. بفهمید که چه لؤلؤ و گوهر گرانبهایی را در اختیار دارید. مراقب باشید آن را به ثمن بخس نفروشید.

 

-----------------------------------------------
پی نوشت:
1. تاریخ علم كلام، شبلی نعمانی، ص 31
2 . اسباط بن سالم می گوید: موسی بن جعفر علیهما السلام فرمود: در قیامت ندا می دهند حواریون (یاران نزدیک) پیامبر خدا محمد بن عبدالله صلی الله علیه و آله که پیمان خویش نشکستند و با همان پیمان از جهان رخت بربستند کجایند؟ سلمان و ابوذر و مقداد بر می خیزند. آنگاه یاران نزدیک و ویژه ی یکایک امامان را فرا می خوانند و افرادی خاص بر می خیزند تا آنکه یاران خاص امام پنجم و امام ششم را می طلبند، عبدالله بن شریک عامری، زرارة بن اعین، برید بن معاویه، محمد بن مسلم، ابوبصیر مرادی، عبدالله بن ابی یعفور، عامر بن عبدالله، حجر بن زایده و حمران بن اعین بر می خیزند. رجال کشی، ص9
 3 . ملقب به مومن طاق، یکی از ثقات و برجستگان اصحاب امام صادق علیه السلام.
4  . از اصحاب خاص امام صادق و امام موسی بن جعفر علیهماالسلام. وی از معدود کسانی است که در توثیق او در کتب رجالی، دو مرتبه کلمه ثقه به کار برده شده است.
5. عالم متکلم و یکی از اصحاب امام صادق علیه السلام.
6. إعلام الورى بأعلام الهدى (ط - القدیمة)، النص، ص: 281
 7 . رجال الكشی ،ص:269
8  . الکافی (ط.الاسلامیه) ج 1 ص 13
 9. زمر 20
10  . غرر الحکم، ص85
منبع : tebyan.net
11. نهج البلاغه، صبحی صالح، حکمت201


ویدیو مرتبط :
حدیثی از امام موسی کاظم(ع)در مورد امام خمینی(رائفی پور

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

درس های اخلاقی از امام موسی کاظم علیه السلام



احادیث امام موسی کاظم علیه السلام, سخنان امام موسی کاظم علیه السلام, درسهای اخلاقی امام موسی کاظم علیه السلام

امام کاظم (ع) تلاش برای کسب روزی حلال را به جهاد در راه خدا تشبیه کرده است

 

پای درس اخلاق امام هفتم
از امام موسی کاظم علیه السلام سخنانی به یادگار رسیده که هر یک دستورالعملی است برای رسیدن به یک زندگی دینی و عمل به آنها گامی است در جهت نیل به کمال انسانی و قرب الی الله.
در این نوشتار تعدادی از سخنان گهربار آن حضرت به همراه ترجمه و در مواردی با شرح مختصری تقدیم می گردد.

 

• کسب حلال، عبادتی همانند جهاد در راه خدا
موسى بن بكر نقل می کند که امام کاظم علیه السلام به من فرمود:
«مَنْ طَلَبَ هَذَا الرِّزْقَ مِنْ حِلِّهِ لِیَعُودَ بِهِ عَلَى نَفْسِهِ وَ عِیَالِهِ كَانَ كَالْمُجَاهِدِ فِی سَبِیلِ اللَّه‏»[2]
کسی که در پی روزی حلال برود تا از آن، خود و خانواده اش را بهره مند سازد ؛ پاداش او در پیشگاه الهی مانند پاداش رزمنده ای است که در راه خدا جهاد می کند.


توضیح: از تشابهی که در این روایت شریف به کار رفته است، یکی اهمیت و دیگری دشواری فراوان کسب روزی حلال فهمیده می شود. همانگونه که اگر جهاد نباشد جامعه اسلامی در خطر نابودی است؛ اگر کسب روزی حلال نباشد بساط یک زندگی پاک دینی در آستانه برچیدگی است و نیز همانگونه که سخت ترین و پرخطرترین کار، جنگ و نبرد تن به تن در جهاد است به همان میزان، کسب روزی حلال، سخت است و دشوار. بنابراین نباید انتظار داشت که در راه کسب حلال، سختی و مشقت وجود نداشته باشد.

نکته دیکر اینکه تلاش برای کسب حلال، عبادتی همتای جهاد در راه خداست و در ثواب و اجر، مانند آن است؛ از این رو امام کاظم علیه السلام آن را به جهاد در راه خدا تشبیه کرده است.


نکته ای مهم در تربیت کودک و نوجوان
صالح بن عُقْبة از امام کاظم علیه السلام نقل می کند که حضرت فرمود:
«تُسْتَحَبُّ عَرَامَةُ الصَّبِیِّ فِی صِغَرِهِ لِیَكُونَ حَلِیماً فِی كِبَرِهِ ثُمَّ قَالَ مَا یَنْبَغِی أَنْ یَكُونَ إِلَّا هَكَذَا.»[3]
بهتر آن است که کودک را در همان سن پایین و قبل از ورود به جامعه با سختی ها و مشکلات اجتناب ناپذیر زندگی آشنا کنی تا وقتی بزرگ شد بتواند مشکلات زندگی را تحمل کند. سپس حضرت برای تاکید بیشتر فرمود: جز این شایسته نیست عمل شود.

 

توضیح: از مشکلات رفتاری موجود در بین جوانان، عدم تحمل سختی های جاری در زندگی است. این تحمل ناپذیری که معمولا به شکل رفتارهای تند عصبی و یا افسردگی های روحی بروز می کند ریشه در تمرین نداشتن های افراد دارد. نوع این افراد با جنس سختی آشنا نیستند و آن را تجربه نکرده اند که اگر پیش از این آن را شناخته و قدری از آن چشیده بودند همانند واکسنی روحشان در برابر سختی های امروز از خود تحمل و ایستادگی نشان می داد و بر مشکلات پیروز می شد.

 

توصیه موکد امام کاظم علیه السلام در این زمینه پرهیز از استریل نگه داشتن کودکان و چشاندن محرومیت ها و سختی های متناسب به آنهاست. از ساده ترین کارهایی که در این باره می شود کرد پاسخ ندادن فوری به خواسته های کودک یا نوجوان است تا او بفهمد و این واقعیت را تجربه کند که هر چه را خواست فورا مهیا نمی شود و گاهی اصلا برای او تهیه نکنید تا این را هم بداند که گاهی چیزی را که می خواهد امکان دستیابی به آن وجود ندارد تا فردا، وقتی همسری را خواست و به دلایلی آن وصلت صورت نگرفت دست به خودکشی نزند.

 

عمل به این دستور تربیتی و این تمرین ها سبب می شود تا کودک شما مشکلات به مراتب سخت تر آینده را راحت تر تحمل کند و زانوی شکست به زمین نزد و این همان دستور امام کاظم علیه السلام است که فرمود:
«لِیَكُونَ حَلِیماً فِی كِبَرِهِ» ؛تا این کودک در سنین بزرگی بتواند در برابر سختی ها و مشکلات شکیبا باشد.

 

سخنان امام موسی کاظم علیه السلام,احادیث امام موسی کاظم علیه السلام,درسهای اخلاقی امام موسی کاظم علیه السلام

امام موسی کاظم(ع): سعی کنید بخشی از زمان را در زندگی به راز و نیاز با خداوند اختصاص دهید

 

عقل و نقل دو حجت الهی در دست بشر
امام کاظم علیه السلام به یکی از شاگردان برجسته خود به نام هشام بن حَکَم فرمود:
«یَا هِشَامُ إِنَّ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حُجَّتَیْنِ حُجَّةً ظَاهِرَةً وَ حُجَّةً بَاطِنَةً فَأَمَّا الظَّاهِرَةُ فَالرُّسُلُ وَ الْأَنْبِیَاءُ وَ الْأَئِمَّةُ وَ أَمَّا الْبَاطِنَةُ فَالْعُقُول‏»  ؛ هشام! خداوند متعال دو دلیل  و راهنما برای کشف معارف دین الهی و پیمودن راه کمال در اختیار مردم قرار داده است که یکی عیان است و دیگری نهان. آنکه عیان است انبیاء و امامان اند و آنکه نهان است عقل هایند.[4]

 

توضیح: از این روایت نورانی و روایات مشابه آن استفاده می شود که دستیابی به باید ها و نباید های دینی و نیز سایر معارف الهی از دو راه عقل برهانی و نقل وحیانی (گزاره های وحیانی که از طریق پیامبر و امامان علیهم السلام برای ما نقل شده است) امکان پذیر است. هر یک از این دو در عین اینکه برای فهم دین لازمند؛ ولی هیچ یک به تنهایی کافی نیستند.

 

خلاصه اینکه برای فهم دین و دستیابی به بایدها و نباید ها و نیز هست ها و نیست های معارف دینی؛ هر چند عقل  لازم است اما به تنهایی کافی نیست و کسی نمی تواند بگوید من تنها به عقل اعتماد می کنم و در فهم دین در به روی گزاره های نقلی ببندد.


نظیر این روایت به کسانی که دنبال دلیل برای واجبات و محرمات می گردند این پیام را دارد که:
دلیل احکام ؛ واجبات و محرمات الهی تنها در عقل خلاصه نمی شود؛ بلکه دلیل بسیاری از آنها از دسترس عقل خارج است و منحصر در دلیل نقلی است.

 

تقسیم بندی اوقات زندگی به چهار بخش
امام کاظم علیه السلام در یک دستور جامع و کاربردی برای برنامه ریزی در زندگی چنین می فرماید: «اجْتَهِدُوا فِی أَنْ یَكُونَ زَمَانُكُمْ أَرْبَعَ سَاعَات»؛‏ سعی کنید در زندگی، زمان خود را به چهار بخش تقسیم کنید:
1. سَاعَةً لِمُنَاجَاةِ اللَّهِ : بخشی را به راز و نیاز با خداوند متعال اختصاص دهید.
2. وَ سَاعَةً لِأَمْرِ الْمَعَاشِ : بخشی را هم به تلاش برای کسب روزی حلال اختصاص دهید.


3. وَ سَاعَةً لِمُعَاشَرَةِ الْإِخْوَانِ وَ الثِّقَاتِ الَّذِینَ یُعَرِّفُونَكُمْ عُیُوبَكُمْ وَ یُخْلِصُونَ لَكُمْ فِی الْبَاطِنِ: زمانی هم به معاشرت با برادران و اشخاص مورد اعتمادی بپردازید كه شما را از عیب‏ هایتان آگاه می کنند و از صمیم قلب با شما یک رو هستند.

 

4. وَ سَاعَةً تَخْلُونَ فِیهَا لِلَذَّاتِكُمْ فِی غَیْرِ مُحَرَّمٍ وَ بِهَذِهِ السَّاعَةِ تَقْدِرُونَ عَلَى الثَّلَاثِ سَاعَات‏: زمانی را هم برای لذتهای حلال قرار دهید که به کمک این بخش است که شما توان گذراندن آن سه بخش را خواهید داشت.[5]

 

توجه به دنیای حلال و بهره گیری از آن برای آخرت
بر خلاف مکتبهای به ظاهر عرفانی که دنیا را پست و منفور دانسته و به پرهیز از آن فرا می خوانند مکتب اسلام دنیا را بد نشمرده و به بهره مندی از حلال آن توصیه نیز می کند. در این باره سخنی از امام کاظم علیه السلام به ما رسیده است که در عین کوتاهی بسیار کاربردی و راهگشاست. آن حضرت فرمودند:
«اجْعَلُوا لِأَنْفُسِكُمْ حَظّاً مِنَ الدُّنْیَا بِإِعْطَائِهَا مَا تَشْتَهِی مِنَ الْحَلَالِ وَ مَا لَا یَثْلِمُ الْمُرُوَّةَ وَ مَا لَا سَرَفَ فِیهِ وَ اسْتَعِینُوا بِذَلِكَ عَلَى أُمُورِ الدِّینِ فَإِنَّهُ رُوِیَ لَیْسَ مِنَّا مَنْ تَرَكَ دُنْیَاهُ لِدِینِهِ أَوْ تَرَكَ دِینَهُ لِدُنْیَاهُ.»[6]


روش پاسخ به خواسته های درونی اینگونه است که آن را از دنیای حلال بهره مند سازید البته به مقداری که به شأن شما آسیب نزند و اسراف هم نشود و از همین بهره مند سازی حلال برای انجام امور دینی کمک بگیرید ؛ چرا که روایت شده کسی که دنیا را برای دین و یا دین را برای دنیا ترک کند در مسیر اسلام نیست.

 

توضیح: خواهشها و تمایلات درونی حقیقتی است انکار ناپذیر که این خواهشها در نگاه دینی به دو بخش حلال و حرام تقسیم می شود. اگر به کلی با این درخواستها مخالفت شود آنگونه که طرفداران سرکوب نفس معتقدند، این نفس سرکوب شده دیگر توان همکاری برای انجام امور دینی را نخواهد داشت.
امام کاظم علیه السلام در این فرمایش نورانی توصیه می کند تا انسان با قدری پاسخ مثبت و حساب شده به خواسته های حلال، از نفس، مرکب راهواری بسازد برای طی طریق بندگی و انجام امور دینی.

 

------------------------------------------------

پی نوشت:

1. منابعی مانند مسار الشیعة ص36، مصباح مجتهد ص749 ، مصباح کفعمی ج2 ص598 و زادالمعاد ص35 این روز را روز شهادت امام کاظم علیه السلام ذکر کرده اند.
2. كافی ، ج‏5، ص 93.
3. كافی، ج‏6، ص 51.
4. کافی، ج1، ص 16.
5. تحف العقول، ص 409.
6. همان ص410.
منبع : tebyan.net