سلامت


2 دقیقه پیش

نشانه ها و عوارض کمبود ویتامین‌ها در بدن

ویتامین‌ها نقش مهمی‌ را در بدن انسان ایفا می‌کنند. به‌نحوی‌که کمبود ویتامین‌ (حتی یکی از آن‌ها) می‌تواند برای هر فردی مشکلات اساسی را به وجود آورد. گجت نیوز - معین ...
2 دقیقه پیش

چرا پشه ها بعضی ها را بیشتر نیش می‌زنند؟

فصل گرما و گزیده شدن توسط پشه ها فرا رسیده، دوست دارید بدانید پشه ها بیشتر چه کسانی را دوست دارند؟ بیشتر کجاها می پلکند؟ و از چه مواد دفع کننده ای نفرت دارند؟ وب سایت ...

یک هم‌صحبت همیشه مخالف



نکته‌ای برای مخالفت کردن , 

گفت‌وگوی مخالفتی

وقتی مجبوری با فردی گفت‌وگو کنی که مدام به تو می‌گوید‌: من مخالفم، تو اشتباه می‌کنی، درست نمی‌گویی، من بهتر می‌فهمم! باید صبر ایوب داشته باشی.

هر وقت قرار است با مینا حرف بزنم‌، دنیا روی سرم خراب می‌شود. سال‌هاست که یکدیگر را می‌شناسیم. او دختر مهربانی است اما زمانی که می‌خواهیم جدی حرف بزنیم، مطمئنم تا نظرم را بیان کنم‌، با مخالفت سر‌سختانه‌ی او رو‌به‌رو می‌شوم. با دلیل و بی‌دلیل هزار آسمان و ریسمان را به هم می‌بافد که بفهمی اشتباه می‌کنی و چنین وچنان. هر چقدر سعی دارم یک موضوع مشترک با او پیدا کنم اما بازهم او نکته‌ای برای مخالفت کردن می‌یابد. دوستی و هم‌صحبتی با او برایم خسته‌کننده شده است.

حتماً شما هم در زندگی به افرادی برخورد کرده‌اید که فکر می‌کنند عقل‌کل هستند‌. افرادی که در هر بحثی وارد شوند، نقش دادستان را بازی می‌کنند و کلاً با همه‌چیز مخالف‌اند. این‌گونه افراد یک سبک منحصر به خود دارند که پر است از افعال منفی و نقدهای طولانی‌. سبک آن‌ها در گفت‌وگو‌، محاوره‌ی مخالفتی است.
 
ویژگی‌های این سبک چگونه است؟
سبکی از تعامل و گفت‌وگو که در آن یکی از طرفین‌، عقیده‌ی مخالف داشته و سعی در تغییر نظر طرف مقابل دارند. در یک کلام، افرادی که مدام به ما می‌گویند: تو اشتباه می‌گویی و من درست می‌گویم! و این حرف در اصل یعنی: تو نمی‌فهمی و من می‌فهمم!

کسانی که از چنین روشی در ارتباط استفاده می‌کنند‌، فاقد مهارت‌های لازم برای یک ارتباط مناسب و تاثیر‌گذار هستند زیرا در یک ارتباط صحیح باید موارد زیر رعایت شود؛
-دو نفر سعی کنند که در تعامل مشترک و برابر باشند.
-هر دو فرد سعی در بالابردن عزت نفس طرف مقابل داشته باشند.
-به یکدیگر نشان دهند که این ارتباط برای‌شان ارزشمند است.

اما در سبک محاوره‌ی مخالفتی‌، چنین فردی درست بر عکس همه‌ی موارد بالا عمل می‌کند. وی سعی دارد خود را بالاتر نشان دهد، طرف مقابل را محکوم به ندانستن کند و عزت نفس او را از بین ببرد.
 
مخالفت‌های گاه دوست‌داشتنی
البته حرف زدن با فردی که چنین سبکی در گفت‌وگوهای خود دارد در برخی مواقع خالی از لطف نیست. با چنین افرادی هیچ‌وقت یک گفت‌وگوی سرد و کوتاه نخواهید داشت. همیشه در مقابل هر اظهارنظر، حرفی برای گفتن دارند و مخالفتی که خود باب گفت‌وگوی بعدی باشد را باز می‌کنند‌. اگر قرار باشد دیر‌به‌دیر مجبور به تحمل چنین آدمی باشید، می‌توانید از هم‌صحبتی پر‌فراز و نشیب لذت ببرید در غیر این‌صورت تحمل چنین همکلامی نه مشکل که گاهی محال است!

یک آینه بردارید
نگاهی به نوع گفت‌وگوی خودتان با دیگران داشته باشید‌، زیرا ممکن است شما از آن دسته افرادی باشید که دیگران از هم‌صحبتی با او کلافه و خسته می‌شوند. فراموش نکنید هیچ‌گاه افرادی که چنین مشکلی در ارتباط دارند، در مرحله‌ی اول نمی‌پذیرند دچار مشکل هستند. آن‌ها فکر می‌کنند حق با خودشان است. شاید شما هم چنین مشکلی داشته باشید، بد نیست از نزدیکان خود بپرسید و مدتی گفت‌وگوهای خود را زیر نظر بگیرید.
 
تبدیل گفت‌وگوی مخالفتی به فعال
اگر چنین مشکلی ندارید اما در نزدیکان‌تان شخصی را سراغ دارید که سبک محاوره‌ای مخالفتی دارد و همین رفتارش شما را آزار می‌دهد، بهتر است در این خصوص با او صحبت کنید. می‌توانید دوستانه به او بگویید این‌همه مخالفت با نظر بقیه به ضررش تمام می‌شود و روزی بی‌هم‌صحبت می‌ماند و یا کمی با طنز و شوخی مقابله‌به‌مثل کنید تا طعم یک هم‌صحبت همیشه مخالف را بچشد. مسلماً این راهکارها در مورد افرادی‌ست که بی‌دلیل و منطق به مخالفت می‌پردازند، وگرنه لازم نیست همیشه، همه‌ی آدم‌ها با شما موافق باشند.

به او کمک کنید تا بتواند برخی مواقع به‌جای مخالفت‌، سکوت کند. در قدم اول نمی‌توان انتظار داشت دیگران را تایید کند‌. همین که نگوید من مخالفم و تو اشتباه می‌کنی، یک قدم به اصلاح رفتارش نزدیک شده است.

‌همچنین می‌توانید برای او جایزه‌ای تعیین کنید. هرگاه مخالفتی نکرد، دوستانه‌تر و با مهربانی بیش‌تر او را پذیرا باشید و هرگاه مخالفت بی‌موردی انجام داد، کمی خود را ناراحت نشان دهید. هر تغییر رفتاری زمان می‌برد. مهم این است که آن فرد، متقاعد شود رفتارش اشتباه است‌. در غیر اینصورت هرچه تلاش کنید، تغییر نخواهد کرد.
منبع :سایت فعلن مجردها


ویدیو مرتبط :
صحبت هایی از احسان نظری در تلویزیون - مخالف زرجبستان

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

با كودك چگونه از مرگ صحبت مى كنيد؟



 

توضيح مرگ به كودكان يكى از سخت ترين كارها براى اولياست، بخصوص هنگامى كه خود آنها با غم مرگ عزيزى دست به گريبان هستند. اما مرگ يك بخش غير قابل انكار از زندگى است و چه بخواهيم و چه نخواهيم، از خيلى خردسالى، كودكان نسبت به آن كنجكاو مى شوند و به فهميدن و پرسيدن درباره روشهايى كه احساس غم مربوط به آن را به طور طبيعىنشان بدهد، علاقه مند هستند، روشهايى كه بزرگترها عزادارى مى نامند.

 


شايد باعث تعجب باشد كه بدانيد حتى كودكان ۲ ساله از مرگ آگاه هستند. كودكان در قصه هايشان يا برنامه هاى تلويزيون از مرگ مى شنوند، يا در اطراف خود حيوانات خانگى يا خيابانى مرده را مى بينند. على رغم اين موارد، هيچ كدام از كودكان مفهوم مرگ را نمى دانند. آنها نمى توانند مفهوم هميشگى بودن مرگ را درك كنند و در عوض، آن را به عنوان يك اتفاق موقت و قابل برگشت

 

 

 

 

در نظر مى گيرند.آنها تصور مى كنند كه اجساد هنوز مى خورند و مى خوابند و كارهاى هميشگى خود را انجام مى دهند، فقط با اين فرق كه اين كارها را يا در آسمانها و يا در زير خاك انجام مى دهند. حتى وقتى يكى از اوليا يا خواهران و برادران كودك درگذشته است، او نمى تواند اين اتفاق را براى آنها در نظر بگيرد.

 

 

كودكان به روشهاى مختلف نسبت به مرگ واكنش نشان مى دهند:

 

 

اصلاً تعجب نكنيد اگر كودك ۲ ساله اى در آموزش مهارت توالت رفتن پسرفت كند يا كودك ۵ ساله اى نخواهد به مهد كودك هميشگى اش برود، چرا كه كودك در جست و جوى علت پريشانى و غمگينى بزرگترها است و مى خواهد بداند چرا برنامه روزمره اش تغيير كرده است. او با خودش فكر مى كند چرا به ناگهان جهان اطرافش اين همه نگران كننده شده است. از سوى ديگر، ممكن است كودكى هم باشد كه اصلاً واكنشى به مرگ نشان ندهد يا گاه گاهى در بين شادى و خوشحالى هاى كودكانه اش به ياد آن بيفتد كه اين هم كاملاً طبيعى است و دليل سنگدلى كودك نيست! اصولاً كودكان اين مفهوم را كم كم و به آهستگى درك مى كنند و نبايد انتظار داشت كه همه موضوع را در يك لحظه يا يك روز بفهمند و حتى بسيارى از آنها تا وقتى كه كاملاً احساس امنيت نكنند، به احساس غم خود اجازه ظهور نمى دهند، يعنى فرايندى كه ممكن است ماهها تا سالها به طول بينجامد، بخصوص اگر مرگ عزيزى را شاهد بوده باشند.بعضى از كودكان رفتارهايى انجام مى دهند كه به نظر عجيب مى رسد. مثل بازيهاى تشييع جنازه يا اداى مردن كسى را درآوردن. اين هم امرى طبيعى است، حتى اگر به نظر بزرگترها غير معقول باشد. بنابراين، اين روش ابراز احساسات در مورد مرگ را نبايد از كودك گرفت.

 

 


احساسات خود را در مورد مرگ توضيح بدهيد.
سوگوارى يك قسمت بسيار مهم براى التيام غم مرگ عزيزان است و اين هم در مورد بزرگسالان و هم در مورد خردسالان صادق است كودك را نبايد با سوگوارى شديد، وحشت زده كرد، ولى از طرفى هم نبايد مسأله را بى اهميت جلوه داد. به كودك بايد توضيح داد كه بزرگترها هم نياز به گريه كردن دارند و اينكه ما به خاطر از دست دادن كسى ناراحت هستيم. در غير اين صورت، كودك كنجكاوانه تغييرات خلقى شما را درك مى كند و بخصوص وقتى حس كند مسأله اى وجود دارد، ولى شما سعى در مخفى كردن آن داريد، نگران تر مى شود.

 

 

 

به سؤالات كودك پاسخ دهيد. كنجكاوى كودكان درباره مرگ يك امر عادى است و نبايد از سؤالات آنها فرار كرد، بلكه بهتر است از فرصت پيش آمده استفاده كرده و به كودك كمك كنيم تا بتواند با مسأله از دست دادن ديگران روبرو بشود.

 

جوابهاى آسان و كوتاه عرضه كنيد. كودكان قدرت درك اطلاعات پيچيده و سنگين را ندارند. بنابراين سعى كنيد براى توضيح مرگ وارد جزئيات و بحثهاى پيچيده آن نشويد. آنچه براى كودكان بخصوص زير ۵ سال درك بهترى دارد، توضيح مرگ به عنوان توقف تمام كارهاى جسمانى است. مثلاً به او گفته شود مردن اين گربه يعنى اينكه او ديگر راه نمى رود يا غذا نمى خورد و چيزى را نمى بيند و هيچ دردى را احساس نمى كند و جسم آن ديگر كار نمى كند.

 

 

كودكان نياز دارند در مورد خودشان اطلاعاتى داشته باشند. ممكن است بپرسند كه «من كى مى ميرم؟» كه در جواب بهتر است گفته شود «هيچ كس نمى داند كه كى كسى مى ميرد، ولى بيشتر ما زمان خيلى خيلى زيادى زندگى مى كنيم. من مطمئنم كه تو تا وقتى كه خيلى پير بشوى، زندگى مى كنى.» يا ممكن است كودك بپرسد: «مامان، تو كى مى ميرى؟» اين سؤال معمولاً براى اوليا خيلى تكان دهنده است. عملاً منظور كودك از اين نوع سؤال اين است كه آيا تو از من مراقبت مى كنى و يا چه كسى بعد از اين از من مراقبت مى كند، بنابراين بهتر است به كودك گفته شود «مامان قوى و سالم است و خيلى خيلى وقت زيادى، پيش تو خواهد ماند.» حتى به كودكان زير ۵ سال توصيه مى شود اوليا بگويند «مامان نمى ميرد»، «بابا نمى ميرد».

 

 


بنابراين اگر اينگونه جواب بدهيم كه «فرزند عزيزم همه ما يك روزى مى ميريم» براى كودك مانند اين است كه بگوييم ما همين امروز مى ميريم.

 




واژه هاى مسأله ساز



در بخش نخست مقاله، به چگونگى نگاه كودكان به مقوله مرگ و اينكه آنها نمى توانند مفهوم هميشگى بودن مرگ را درك كنند و در عوض، آن را به عنوان يك اتفاق موقت و قابل برگشت در نظر مى گيرند، اشاره شد. و همچنين نكته هايى براى ايجاد ارتباط مناسب با كودكان مطرح شد. در بخش پايانى ، ساير نكات مهم در اين زمينه مورد بررسى قرار مى گيرد.

 

 

 

 

از عبارت هايى كه به يك امرخوب اشاره مى كند، پرهيزكنيد.عبارت هاى معمول بزرگترها درمورد مرگ مثل «درآرامش استراحت كردن» يا «خواب ابدى» يا «رفتن به يك جاى دور» براى خردسالان بسيارگيج كننده است.
پس نگوييد كه «پدربزرگ خوابيده است» يا «به يك جاى دوررفته است». كودك ممكن است با اين توضيحات از رفتن به تختخواب نگران بشود و فكركند كه او هم ممكن است بخوابد و ديگر برنگردد، يا اگر شما به خريد و كار برويد، فكركند كه شما هم برنمى گرديد. مرگ را هرچه قابل لمس تر براى او توضيح بدهيد مثلاً بگوييد: «پدربزرگ خيلى خيلى پيرشده بود و بدن اش قادر به كاركردن نبود» اگر پدربزرگ قبل از مرگ مريض بوده اطمينان حاصل كنيد كه كودك بفهمد مريض شدن مثل سرماخوردن معنى مردن نمى دهد. به او توضيح بدهيد كه اين مريضى ها نمى تواند كسى را بكشد.

 

 


درمورد كاربرد واژه هاى خداوند و بهشت با احتياط كامل رفتاركنيد.دقت كنيد اين مفاهيم را براى يك كودك ۵ساله يا حتى كوچكتر به كار مى بريد و هدف شما اين است كه او را آرام كنيد. پس مراقب باشيد او را بيشتر گيج و مضطرب نكنيد.

 


براى مثال اگر بگوييد «مادربزرگ الآن خيلى خوشحال است چون توى بهشت است» كودك فكرمى كند «چطور مادربزرگ واقعاً خوشحال است اگر همه كسانى كه دور و برمن هستند، اين همه ناراحتند؟!» يا مثلاً بگوييد كه «عمو آنقدر خوب بود كه خداوند او را پيش خودش برد.» كودك فكرمى كند اگر خدا عمو را پيش خودش برده چون خوب بوده پس ممكن است مامان، من يا هركس خوب ديگرى را نيز پيش خودش ببرد!!» يا «اگر من هم خيلى خوب باشم مى توانم برم پيش خداوند و بابابزرگ را ببينم» يا اينكه «سعى كنم كه بچه بدى باشم تا بتوانم بيشتر پيش بابا و مامان بمانم!» بنابراين عبارتى به كار ببريد كه او را نگران تر نسازد. مثلاً بگوييد: «ما خيلى ناراحتيم كه بابابزرگ ديگر پيش ما نيست و ما خيلى دلتنگ او مى شويم ولى اين خوب است كه بدانى او الآن پيش خداوند است.»

 

 

 

منتظر واكنش هاى مختلفى ازسوى كودك باشيد.كودكان علاوه بر احساس غم درباره مرگ، احساس گناه يا خشم نيز پيدامى كنند. بخصوص اگر متوفى يك فرد نزديك خانواده باشد.

 


مثلاً كودك ممكن است فكركند خواهرش به خاطر حسادت هاى او مرده است يا چون او خواهرش را كتك مى زده و اذيت مى كرده، مرده است و از اين احساس به احساس گناه شديد برسد.

 


گاهى ممكن است كودك نسبت به متوفى خشمگين بشود كه چرا او را ترك كرده و رفته، يا حتى نسبت به شما، پزشكان و پرستاران احساس خشم كند.

 


ازسوى ديگر كودك ممكن است با بروز رفتارى كاملاً بى تفاوت شما را متعجب كند مثلاً بگويد«حالا كه بابا پيش ما نيست، من راحت تر مى توانم بازى كنم!» از اينگونه عبارات تعجب نكنيد و آنها را به حساب ناتوانى كودك از درك مفهوم پيچيده مرگ بگذاريد.

 

 


كودكان نمى توانند آنطور كه بزرگترها معنى و اثر مرگ را درك مى كنند، اين موضوع را درك كنند، بنابراين چنين كودكانى سنگدل و بى احساس نيستند.

 

 

 

انتظار تكرار سؤالات كودك را داشته باشيد. سؤالات تكرارى درمورد مرگ و توضيح علائم غم و ناراحتى براى كودك ممكن است مدت ها به طور بينجامد. حتى با بزرگترشدن وى و رشد مهارت هاى شناختى او، سؤالات تازه ترى مطرح مى شود.

 

 


نگران نباشيد كه توضيحات شما ناقص بوده، چرا كه سؤالات تكرارى كودكان يك امر طبيعى است. تنها كارى كه بايد بكنيد اين است كه با صبر هرچه تمامتر به آنها پاسخ دهيد.

 

 

به كودك كمك كنيد خاطرات خوب فرد فوت شده را به ياد بياورد. صحبت از شيرينى با او بودن و اجازه تعريف از گذشته دادن به كودك خيلى آرامش مى دهد. كودكان به روش هاى قابل لمس براى سوگوارى نيازمند هستند، بنابراين به جاى شركت درمراسم تدفين، كودك زير۵سال مى تواند در خانه شمع روشن كند يا يك آواز براى فرد درگذشته بخواند، تصوير او را بكشد يا در مراسم ديگر سوگوارى شركت داده شود.

 


دادن يك وسيله از فرد فوت شده به كودك، براى ايجاد احساس آرامش در او بسيار مؤثر است؛ مثلاً مى توان يك گردنبند از مادربزرگ را دراتاقش گذاشت.

 

 

گاهى اوقات مادر به علت سقط جنين بيمار، دچار سوگ مى شود. دراين موارد كودك نيز نگران مادر مى شود حتى بدون اينكه بداند حاملگى و تولد چه معنى مى دهد. او ممكن است احساس گناه كند و يا به سوگ ازدست رفتن نقش خواهر يا برادر بزرگترشدن خودش بنشيند كه شما ازقبل به او وعده داده بوديد. دراين مواقع، كودك احتياج دارد مطمئن بشود اينگونه مرگ و مير خيلى نادر است، بخصوص اگر شما قصد باردارى ديگرى داريد. به كودك بايد توضيح داد «بچه فوت شده به اندازه كافى بزرگ نشده بود كه بتواند به دنيا بيايد و بيرون شكم مامان زندگى كند». به كودك خود اجازه بدهيد با كشيدن يك نقاشى يا درست كردن يك كاردستى دراين باره سوگوارى خود را نشان بدهد.

 

 

درمواقعى كه از تلويزيون يك حادثه را مشاهده مى كنيد، كودك شما اضطراب و نگرانى شما را درك مى كند. بنابراين به او بگوييد «از اينكه مردم ناراحت شده اند و با سختى روبه رو هستند من هم ناراحت هستم. ولى دركنار تو، كودكم، خواهم بود و از تو مراقبت خواهم كرد.»

 




سعى كنيد كه كودك هرچه زودتر به زندگى هميشگى و روزمره اش برگردد، فعاليت ها و برنامه هاى هميشگى به كودك كمك مى كند كه زودتر احساس امنيت و آرامش كند.

 



در شرايط دشوارى كه خود شما ازيك غم بزرگ دررنج هستيد، انتظار رفتاركامل و بدون اشكال ازخود نداشته باشيد. دراين مواقع، ممكن است شما جلوى كودك گريه كنيد يا جواب سؤالات او را در وهله اول نداشته باشيد كه اينها همه طبيعى است. بنابراين از دوستان و اقوام كمك بخواهيد و به ياد داشته باشيد هرچه شما به خودتان بيشتر كمك كنيد تا با مسأله سوگ كنار بياييد، به كودكتان نيز بيشتر مى توانيد يارى برسانيد