سلامت


2 دقیقه پیش

نشانه ها و عوارض کمبود ویتامین‌ها در بدن

ویتامین‌ها نقش مهمی‌ را در بدن انسان ایفا می‌کنند. به‌نحوی‌که کمبود ویتامین‌ (حتی یکی از آن‌ها) می‌تواند برای هر فردی مشکلات اساسی را به وجود آورد. گجت نیوز - معین ...
2 دقیقه پیش

چرا پشه ها بعضی ها را بیشتر نیش می‌زنند؟

فصل گرما و گزیده شدن توسط پشه ها فرا رسیده، دوست دارید بدانید پشه ها بیشتر چه کسانی را دوست دارند؟ بیشتر کجاها می پلکند؟ و از چه مواد دفع کننده ای نفرت دارند؟ وب سایت ...

می‌خواهید دل‌درد نگیرید؟ اینطوری بشویید!


تابستان فصل میوه‌های كوچولوی خوشمزه است. گیلاس، آلبالو، انگور، توت و میوه‌های كوچك دیگر هرچند بسیار خوشمزه‌ هستند اما یك دردسر مهم دارند و آن، شستن آنهاست.





 صبح بخیر:  تابستان فصل میوه‌های كوچولوی خوشمزه است. گیلاس، آلبالو، انگور، توت و میوه‌های كوچك دیگر هرچند بسیار خوشمزه‌ هستند اما یك دردسر مهم دارند و آن، شستن آنهاست. این میوه‌ها را دانه‌دانه نمی‌شود شست و شستن گروهی آنها هم مطمئن به‌نظر نمی‌رسد، به‌ویژه درباره انگور همیشه این امكان هست كه آلودگی بین دانه‌های آن وجود داشته باشد. برای شستن مطمئن انگور و میوه‌های دیگر اینچنینی باید چند مرحله را طی كنید:




 1- میوه‌ها را در یك كاسه پر از آب سرد بریزید و چند دقیقه صبر كنید.

 2- میوه‌ها را از روی آب جمع كنید و در یك آبكش بریزید و شیر آب سرد را روی آنها باز كنید و با دست كمی آنها را بشویید.

 3- كاسه را خالی كرده و بشویید و دوباره آن را پر از آب سرد كنید. كمی مایع ضدعفونی‌كننده میوه‌ها را در آن بریزید.

 4- میوه‌ها را به‌مدت 10 یا 15دقیقه در آب بگذارید.

 5- میوه‌ها را از روی آب جمع كنید و در آبكش بریزید و با دقت بشویید.

 6- اگر شك دارید كه هنوز كف لای میوه‌ها مانده باشد، یك بار دیگر آنها را در آب شناور كنید و بعد دوباره در آبكش بشویید.


ویدیو مرتبط :
مواظب باشید دل درد نگیرید (خیلی خنده داره)

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

درد دل دختری با مادرش



مطالب خنده دار

دختری با مادرش در رختخواب

درددل می کرد با چشمی پر آب

گفت:مادر حالم اصلا خوب نیست

زندگی از بهر من مطلوب نیست

گو چه خاکی را بریزم بر سرم؟

روی دستت باد کردم مادرم!

سن من از بیست وشش افزون شد

دل میان سینه غرق خون شد

هیچ کس مجنون این لیلا نشد

شوهری از بهر من پیدا نشد

غم میان سینه شد انباشته

بوی ترشی خانه را برداشته!

مادرش چون حرف دختش را شنفت

خنده بر لب آمدش آهسته گفت:

دخترم بخت تو هم وا می شود

غنچه ی عشقت شکوفا می شود


غصه ها را از وجودت دور کن

این همه شوهر یکی را تور کن!

گفت دختر ،مادر محبوب من!

ای رفیق مهربان و خوب من!

گفته ام با دوستانم بارها

من بدم می آید از این کارها

در خیابان یا میان کوچه ها

سر به زیر و با وقارم هر کجا

کی نگاهی می کنم بر یک پسر

مغز یابو خورده ام یا مغز خر!؟

غیر از آن روزی که گشتم همسفر

با سعیدو یاسر و ایضا صفر

با سه تاشان رفته بودم سینما

بگذریم از مابقی ماجرا!

یک سری هم صحبت صادق شدم

او خرم کرد آخرش عاشق شدم

یک دو ماهی یار من بود و پرید

قلب من از عشق او خیری ندید

مصطفای حاج علی اصغر شله

یک زمانی عاشق من شد،بله

بعد جعفر یار من عباس بود

البته وسواسی وحساس بود

بعد ازآن وسواسی پر ادعا

شد رفیقم خان داداش المیرا

بعد او هم عاشق مانی شدم

بعد مانی عاشق هانی شدم

بعدهانی عاشق نادر شدم

بعد نادر عاشق ناصر شدم

مادرش آمد میان حرف او

گفت: ساکت شو دگر ای فتنه جو!

گرچه من هم در زمان دختری

روز و شب بودم به فکر شوهری

لیک جز آن که تو را باشد پدر

دل نمی دادم به هرکس اینقدر

خاک عالم بر سرت ،خیلی بدی

واقعا که پوز مادر را زدی