سلامت
2 دقیقه پیش | نشانه ها و عوارض کمبود ویتامینها در بدنویتامینها نقش مهمی را در بدن انسان ایفا میکنند. بهنحویکه کمبود ویتامین (حتی یکی از آنها) میتواند برای هر فردی مشکلات اساسی را به وجود آورد. گجت نیوز - معین ... |
2 دقیقه پیش | چرا پشه ها بعضی ها را بیشتر نیش میزنند؟فصل گرما و گزیده شدن توسط پشه ها فرا رسیده، دوست دارید بدانید پشه ها بیشتر چه کسانی را دوست دارند؟ بیشتر کجاها می پلکند؟ و از چه مواد دفع کننده ای نفرت دارند؟ وب سایت ... |
موفقیت در زندگی با دلنوازی های زنانه
شما نمی توانید به راستی کسی را دوست داشته باشید و عاشقش باشید، مگر اینکه او را به طور عمیق و دقیق بشناسید و به طور حتم نمی توانید کسی را بشناسید مگر اینکه بتوانید با او صحبت و گفتگو کنید.
گفتگوی همسران ابزار اصلی رابطه اگاهانه است. همسرانی که طوری برنامه ریزی می کنند که قادر باشند در سالهای آتی زندگی خود نیز با یکدیگر گفتگو کنند، به نحو بهتری بر زندگی و روابط شان تسلط دارند. شاید احساس شود که تبعیت از برخی قواعد مربوط در ابتدا غیر طبیعی و تصنعی است. اما همچنان که مهارتهای مربوط به شنیدن حرف همسرتان، انعکاس گفته هایش، تایید او و همدلی با وی را تمرین کنید آنها برای شما به صورت ماهیت ثانویه در می آید.
یک زن یا یک مرد وقتی به درستی دنیای همسرش را نشناسد و کلا با مفهوم دنیای جنس مخالف آشنایی نداشته باشد قطعا نمی تواند رابطه ای عمیق با همسرش برقرار کند.
شاید یک زن به زعم خود تمام تلاشهای لازم برای جلب نظر همسرش را بکند اما در نهایت احساس کند که اصلا به نتیجه مطلوب نرسیده است. این دست نتایج عمدتا تحت تاثیر عدم شناخت کافی طرفین از دنیای یکدیگر است.
در ادامه این مقاله سعی داریم راهنمایی های کلی به زنان ارایه دهیم تا بتوانند راحت تر و موثر تر با دنیای مردانه همسرشان، ارتباط برقرار کنند:
تعریف و تمجید: همان طور كه زنان میخواهند بدانند كه خوب به نظر میرسند، بوی مطبوع میدهند و یا كار بخصوصی را به خوبی انجام میدهند؛ مردان نیز شنیدن این حرف ها را دوست دارند. بشر دوست دارد كه مورد تمجید و تعریف دیگران قرار گیرد، این امر به آنها كمك میكند كه درباره خودشان احساس بهتری داشته باشند. همچنین به طرز تفكر انها اعتبار میبخشد و به آنها اعتمادبنفس و اطمینان میدهد. پس كمی به شوهرتان توجه داشته باشید و از او قدردانی و تعریف نمایید.
موفقیت در دلنوازی (محبوب بودن، خواستنی بودن): تمایل به خواستنی بودن بخش جداناپذیر هر ارتباطی است و گاهی مردان نگرانند كه نكند در این زمینه به قدر كفایت خوب نباشند. لذا حتی اگر شوهرتان در تمام اوقات به طور كامل ارضا كننده و رضایت بخش نیست؛ شما سعی کنید به نکات مثبت وجودی وی اشاره داشته باشید و این نکات را بزرگتر از ضعفهایشان مورد نظر قرار دهید.
قدردانی از تمام كارهایی كه میكند: اغلب مردان به سختی كار می كنند و سعی میكنند علاقه و توجه شان به خانواده را عمدتا از این طریق نشان دهند. گاهی اوقات آنها به این خواستهها می رسند و گاهی هم اینطور نمی شود(یعنی گاه در تامین معاش خانواده واقعا موفق هستند و برخی از مواقع دیگر نیز به نتیجه دلخواه خود نمی رسند). آنها فقط توقع دارند كه شما به تلاش آنها توجه دارید و از آنها قدردانی میكنید.
امشب مسابقه فوتبال می بینیم: هر چند ممكن است این مطلب بیشترشوخی به نظر برسد اما واقعیت این است كه مردان تمایل دارند به آنچه آنها علاقه دارند شما هم علاقمند باشید و خواهان شنیدن این هستند كه هر كاری كه باعث خوشحالی آنها میشود تاثیری این چنینی در شما نیز دارد. پس تلاش كنید كه كارهای مورد علاقه او را انجام دهید و با فهم و درك سرگرمی های آنها می توانید آنها را به شدت خوشحال كنید.
تکیه گاهم هستی: مردان می خواهند كه مورد نیاز باشند. آنها می خواهند قوی، قابل اعتماد و حمایتگر باشند و دوست دارند كه بفهمند شما به آنها استناد میكنید، رویشان حساب میكنید و نیازمند آنها هستید. اكنون بسیاری از زنان شاغل هستند، تحصیلات بالایی دارند و ... لذا مردان كمتر و كمتر از قبل (از لحاظ مالی) تکیه گاه مالی زنان هستند. پس سعی كنید با برنامه ریزی و مدیریت مالی لازم در زندگی مشترک، کاری کنید که همسرتان علی رغم استقلال مالی شما، هنوز احساس موثر بودن در زندگی شما را بكنند.
هشدار!
دانستن مواردی که مردان دوست ندارند بشنوند نیز خالی از لطف نیست. بیشتر مردان به شنیدن این مطالب علاقهای ندارند:
سرزنش و انتقاد: واقعیت این است كه اگر مرد شما از سركار به منزل آمد و شما او را به خاطر تمام كارهایی كه به اشتباه و غلط انجام داده سرزنش كنید به نوعی دچار لرزش میشود. انتقاد سازنده هم به هر حال انتقاد است پس بهتر است تا ایجاد یك فرصت مناسب به شوهرتان استراحت دهید.
چیزی كه از پس آن برنمیآیند: هیچ كس(خصوصا مردان) دوست ندارد و نمی خواهد كه به او گفته شود در انجام یكسری كارها خوب نیست. پس مواقعی كه شوهرتان از عهده كاری برنمیآید به او چیزی نگویید احتمالا خود او میداند كه كار را به خوبی انجام نداده است و از شما آگاهتر است. در آینده هم از او نخواهید این كار را انجام دهد.
منبع: تبیان
ویدیو مرتبط :
دلنوازی امام دلها
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
رابطه استرس و موفقیت شما در زندگی
اکنون حدود یک قرن است که از اثر شوک بر موشها آگاه شدهایم. در 1908 دو محقق به نامهای رابرت یرکر و جان دادسون موشهایی را در قفس قرار داده و آنها را در انتخاب بین دو راه مختلف آزاد گذاشتند. هربار که یکی از موشها از راه سیاه عبور میکرد، شوک الکتریکی به او وارد میشد؛ اما راه سفید امن و بیخطر بود.
یرکر و دادسون قدرت شوکها را به درجات متفاوت تنظیم کرده بودند. بر برخی از موشها همیشه شوکهای قوی وارد میشد و بر برخی دیگر شوکهای ضعیف. آنها به این نتیجه رسیدند که موشهایی که سریعتر از همه یاد میگرفتند آنهایی بودند که شدت شوک الکتریکی شان جایی بین این دو در نوسان بود، یعنی شوکهای معتدل. وقتی که انگیزه یادگیری بیش از حد بزرگ بود، اثر معکوس بر جای میگذاشت.
این درباره موشها، اما آیا درباره آدمها و انگیزههای مالی آنها هم وضع چنین است؟ برای پاسخ به این پرسش چهار اقتصاددان به نامهای دن ارایلی، اوری نیزی، جورج لوونشتاین و نینا مازار به مناطق روستایی هندوستان سفر کردهاند. آنها میدانستند که هرچه داوطلبان آزمایش فقیرتر باشند شوکه کردن آنها با پرداختهای مالی آسانتر است.
اگر داوطلبان موفق به غلبه بر برخی چالشهای ذهنی و فیزیکی طراحی شده توسط محققان میشدند، مبالغی به عنوان جایزه دریافت میکردند. این چالشها از پرتاب توپ به یک هدف مشخص، تا اعمالی که به تمرکز بالا نیاز داشتند، متغیر بودند. درست مثل موشهای آزمایشگاهی دادسون و یرکر اینجا هم انگیزش شرکتکنندگان به سه درجه کم، متوسط و زیاد تقسیم شده بود.
شرکتکنندگان میتوانستند مبلغی تا سقف درآمد یک روز، یک هفته یا حتی شش ماه شان را در این آزمایش برنده شوند؛ اما این طور نشد، آنها تحت فشار آزمایش خود را میباختند. آنهایی که برای دریافت مبالغ کم یا متوسط انتخاب میشدند تنها قادر به کسب حدود 35 درصد درآمد اختصاص یافته بودند و کسانی که مبالغ بالاتر برایشان در نظر گرفته شده بود حتی کمتر - فقط حدود 20 درصد جایزه - را به دست میآوردند.
هرچند، لازم نیست که حتما روستاییان هندوستان را شکنجه کنیم تا دریابیم که انسانها تحت فشار خود را میبازند؛ خیلی بهتر است که فوتبالیستهای حرفهای را عذاب دهیم. شکنجهای که این روزها بسیار هم هواخواه دارد ضربات پنالتی است.
در این قبیل ضربات قبل از هر چیز ممکن است همواره فشار مضاعفی بر تیمی که دوم پنالتی میزند، وجود داشته باشد؛ زیرا معمولا اکثر ضربات پنالتی گل میشود و آن وقت تیم دوم با این اضطراب روبهرو است که پیش بودن حریفش را جبران کند.
از سال 1970 تا سال 2003 اینکه چه تیمی اولین ضربه پنالتی را بزند به طور شانسی انتخاب میشد؛ اما از 2003 پرتاب سکه این شانس را به کاپیتانها داده است که انتخاب کنند تیم شان اولین پنالتی زن باشد یا دومی. این تغییر قوانین به دو اقتصاددان به نام ای خوزه آپستوگیا و ایگناسیو هوئرتا این شانس را داد تا اثر استرس را در شرایطی بسیار مخاطره آمیز و جدی بررسی کنند. آنها دریافتند که تا پیش از 2003 تیمی که شانس اول بودن در ضربات پنالتی را بهدست میآورد به احتمال بیش از 60 درصد برنده از زمین مسابقه بیرون میآمد.
این مزیت بزرگی است که حرفهایها به خوبی از آن آگاهند. از زمان تغییر قانون قبلی، اکثر کاپیتانها در پرتاب سکه اولین بودن در ضربات پنالتی را برگزیدهاند. با این حال استثنائاتی هم وجود دارد. ایتالیا اخیرا یک بازی را در ضربات پنالتی به اسپانیا باخت، چون کاپیتان شان جانلوییجی بوفون در پرتاب سکه تصمیم گرفت، تیم شان پنالتی زن دوم باشد.
او شاید به عنوان یک دروازه بان زاویه دید متفاوتی داشته است، چون وقتی هم تیمیهای او دوم پنالتی بزنند، به این معنی است که او ابتدا در دروازه میایستاد. به هرحال این کار هر دلیلی که داشت، انتخاب او همانطور که سوابق نشان میداد، نتیجه خوبی به همراه نداشت.
این دو اقتصاددان از نتایجی که بهدست آوردهاند، بسیار خوشحال هستند. البته دلیل خوشحالی آنها احتمالا مستحکم بودن پیشبینیهای مدل شان است، نه اسپانیایی بودن خودشان.
منبع:تیمهارفورد