سلامت


2 دقیقه پیش

نشانه ها و عوارض کمبود ویتامین‌ها در بدن

ویتامین‌ها نقش مهمی‌ را در بدن انسان ایفا می‌کنند. به‌نحوی‌که کمبود ویتامین‌ (حتی یکی از آن‌ها) می‌تواند برای هر فردی مشکلات اساسی را به وجود آورد. گجت نیوز - معین ...
2 دقیقه پیش

چرا پشه ها بعضی ها را بیشتر نیش می‌زنند؟

فصل گرما و گزیده شدن توسط پشه ها فرا رسیده، دوست دارید بدانید پشه ها بیشتر چه کسانی را دوست دارند؟ بیشتر کجاها می پلکند؟ و از چه مواد دفع کننده ای نفرت دارند؟ وب سایت ...

زندگی کردن با عشق را باید جشن گرفت



زندگی کردن,زندگی کردن با عشق,بزرگ ترین شهامت زندگی

بزرگ ترین شهامت زندگی کردن این است که انسان وجود خود را در عشق حل کند‎

 

زندگی کردن با عشق

زندگی کردن عادی کافی نیست؛زندگی کردن با عشق را باید جشن گرفت!تنها کسانی به واقع زندگی می کنند که هر لحظه از زندگیشان را به جشن و سرور تبدیل کنند.هر فعالیتی را با روحیه جشن و شادی به انجام برسانید؛گویا شادی و سرور در تمام وجودتان جریان دارد! به این ترتیب به آرامی با جشنی که همیشه در هستی در حال اتفاق افتادن است،هماهنگ و همنوا می شوید .مسئله مهم،هماهنگی و همنوا شدن با هستی است.

اگر با هستی هماهنگ شوید، کلید اسرار را کشف خواهید کرد!اگر همیشه این روحیه جشن و شادی را حفظ کنید ،من وجودتان ناپدید می شود و هستی از طریق شما به جشن و شادی می پردازد.در این صورت نه تنها در هنگام بیداری،بلکه هنگام خواب هم این جشن و شادی ادامه می یابد.این هدف نهایی قدم گذاشتن در راه و سیر سلوک است.


عشق،به دلی پر جرئت نیاز دارد.بزرگ ترین شهامت زندگی کردن این است که انسان وجود خود را در عشق حل کند .هیچ شجاعتی بالاتر از این وجود ندارد .همه انسان ها از نابودی نفس خود می ترسند؛زیرا نابودی نفس را برابر با نابودی انسان می دانند،اما این طور نیست .مرگ نفس در واقع قدم گذاشتن در تاریکی محض و دنیای ناشناخته است و به همین علت است که به شهامت نیاز دارد.

 

عشقی راستین,انسان عاشق,عشق در زندگی

زندگی کردن عادی کافی نیست؛زندگی کردن با عشق را باید جشن گرفت‎

 

عشق اکسیری است که با آن میتوان نفس را حل و ناپدید کرد..قتی نفس وجود نداشته باشد ،روحانیت،خود را به نمایش می گذارد.روحانیت هنگامی رخ می نماید که دیگر نفس در میان نباشد.


اعتماد و توکل از هدایای پربهای الهی هستند.توجه داشته باشید که اعتماد کردن و ایمان داشتن با هم تفاوت دارند .ایمان داشتن کورکورانه ،مصنوعی و مجازی است .هنگامی که از چیزی آگاهی ندارید ولی کورکورانه آن را باور می کنید به نوعی دچار خرافات شده اید.علت اصلی این نوع ایمان،وجود ترس در آدمی است.درواقع انسان به این نوع ایمان می چسبد تا از درون احساس امنیت کند.


اعتماد پدیده ای است متفاوت و درجه مخالف ایمان کورکورانه!اعتماد ،نوعی تجربه است.اعتماد ،فقط هنگامی اتفاق می افتد که خداوند انسان را شامل الطاف خود کند،اعتماد،چیزی نیست که انسان خود بتواند آن را خلق کند.

اعتماد از جانب خداوند می آید .تنها کاری که لازم است انجام دهید این است که قلبی باز و پذیرا داشته باشید.ایمان کورکورانه ،فرد را بسته و متعصب میکند.انسان هایی که کورکورانه پیروی می کنند مانند انسان های بی ایمان ،هرگز به حقیقت دست نخواهند یافت.پیروی کورکورانه و بی ایمانی،قوم و خویش یکدیگرند! هدیه الهی اعتماد فقط شامل افرادی می شود که به سادگی و بدون تعصب ،باز ،پذیرا و در دسترس هستند.

باز و آماده پذیرش باشید. روزی خواهد رسید که اعتمادی شگرف سراپای وجود شما را فرا می گیرد؛اعتماد به هستی ،به زندگی و هرآنچه وجود دارد.اعتماد ،اسا و پایه رشد و آگاهی است.


عشق ،شکوفا شدن دل آدمی است.شکوفاه های دل انسان همگی سفید هستند .رنگ سفید تمامی رنگ ها را در خود دارد و زیبایی آن در همین است.سفید به معنای تمامی هفت رنگ رنگین کمان است .

 

سفید رنگی چند بعدی است.هیچ یک از رنگ های دیگر تا این اندازه غنی نیستند ،زیرا در هر رنگی شش رنگ دیگر غایب هستند ؛ولی در رنگ سفید هر هفت رنگ حضور دارند!سفید ،غنی ترین رنگ است؛ولی برای درک غنای آن باید چشم بصیرت داشت.

 

اگر انسان دیدی ژرف داشته باشد؛حتی پدیده های عادی هم در نظرش غیر عادی جلوده می کند.شاعری به دشتی ساده می نگرد،زیبایی و سرسبزی آن میتواند او را به شادی و رقص وادارد.اگر انسان حالتی شاعرانه و عارفانه در دل داشته باشد،تمامی جهان اطراف برای او تغییر می کند!


عشق عادی ترین تجربه ای است که در زندگی کردن اتفاق می افتد ،زیرا همه انسان ها با عشق زاده می شوند.اگر انسان بتواند همراه عشق صعود کند و به ماورا برود ،اتفاقی شگفت انگیز در زندگی اش رخ می دهد ،اگر عشقی راستین در قلب انسان پدیدار شود،لطف الهی خود به خود شامل حالش می شود.انسانی که هرگز از عشق بویی نبرده ،خشک و بی روح است و انسان عاشق همیشه هاله ای از شادی و آرامش را در اطرافش دارد.


منبع:ماهنامه راز


ویدیو مرتبط :
زندگی زناشویی و عشق یعنی زندگی پیامبر و خدیجه ...

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

مفهوم عشق در زندگی زناشویی



 

 

 

مفهوم عشق در زندگی زناشویی

 

واقعیتی که وجود دارد این است که ماهیت زندگی مشترک اصلا این اجازه را نمی‌دهد که در طول زندگی زن و شوهر بتوانند همانند روزهای اول زندگی کنند. زیرا ماهیت ارتباط در طول زمان تغییر می‌کند.

 

مثلا زمانی که دو نفر یکدیگر را ملاقات می‌کنند و اولین جرقه‌های علاقمندی بین آنها زده می‌شود، تمام تلاش خود را می‌کنند که اطلاعاتی در باره یکدیگر به دست بیاورند در حالی که بعد از ازدواج مثلا این نوع حرکات کلا منتفی است و البته بسیاری اتفاقات دیگر نظیر این.

 

پروسه زندگی را می‌توان به دوره رشد یک کودک تشبیه کرد. فرزند 6 ماهه، 6 ساله، 12 ساله و 20 ساله‌ی شما در هر یک از این دوره‌ها فرزند شما است اما در هریک از این مراحل بنا بر مقتضیات سنی‌اش نوع خاصی از تربیت و رفتار شما را می‌طلبد.

 

زندگی زناشویی هم دقیقا همینطور است زندگی، همان زندگی شماست اما در هر دوره‌ای شرایط و مقتضیات خود را دارد.

 

عشق چیست؟

 

برای مفاهمه بهتر موضوع بیایید با هم نگاهی به موضوع و ماهیت عشق داشته باشیم. متاسفانه باید با صراحت گفت که کمتر کسی مفهوم عشق را می‌داند و اکثر ارتباطاتی که از آن به عنوان عشق یا می‌شود تنها گرایش‌های زودگذری است که بر اثر جاذبه‌های ظاهری بین دو نفر ایجاد می‌شود.

 

وقتی دو نفر می‌توانند ادعای عاشق شدن داشته باشند که به ظرفیت‌های لازم عشق ورزیدن رسیده باشند و هنر عشق ورزی را آموخته باشند، نه اینکه ادای انسان‌های عاشق را در بیاورند.

 

عشق‌های موجود عموما عشق‌های زودگذر و بیمارگونه‌ای هستند که تازه در شکل تند و پرحرارت خودش می‌بینیم که عشق‌ها نتیجه نیاز و احتیاج افراد است یعنی به میزانی که یک نفر بتواند نیازهای جسمی، عاطفی، روانی و اجتماعی یک نفر را برآورده کند به همان اندازه مورد عشق وی قرار می‌گیرد. که متاسفانه این هم فقط یک احساس از سر نیاز است.

 

راههای حفظ عشق و علاقه در زندگی مشترک

 

حال با فرض اینکه زن و شوهری با درکی درست از عشق، یکدیگر را دوست دارند و سعی در حفظ این عشق دارند، باید 6 شرط را در زندگی رعایت کنند.

 

شرط اول و اساسی این است که زن و شوهر باید به عشق و همسر خود صد در صد متعهد و پای بند باشند. یعنی برای زن، همه مردهای دیگر و برای مرد، همه زنهای دیگر، موضوع‌شان کاملا منتفی باشد و همه‌ی دیگران فقط انسان هستند و دیگر زن و مرد بودن آنها اهمیتی ندارد.این نوع نگاه و این نوع عملکرد یعنی ارایه تعهد تمام و کمال به همسر خود.

 

همسر شما باید برای شما یک موجود کاملا خاص، یگانه و منحصر به فرد باشد و همان طور که هیچ مادری در هیچ شرایطی حاضر نیست فرزند خود را با فرزند دیگری عوض کند، نگاه شما هم نسبت به همسرتان نگاه یگانه و خاص باشد.

 

شرط دوم اینکه زن و شوهر با صداقت تمام با یکدیگر رفتار کنند و همه چیز را تمام و کمال به هم بگویند. هرگز هیچ چیز را کنترل نکنند و هیچ چیز را به هیچ دلیلی از همسر خود پنهان نکنند و با صراحت و صداقت کامل همه اتفاقات را با هم در میان بگذارند.

 

حتی در مورد کاری که می‌دانید اگر همسر شما بفهمد آن را انجام داده‌اید، ناخشنود می‌شود،‌ باز هم پنهان کاری جایز نیست. هرگز در زندگی رول بازی نکنید. روزی که زن و شوهر برای هم نقش بازی کنند همان روز دیگر ازعشق بین آنها خبری نیست و عشق جای خود را به بازی داده است.

 

شرط سوم می‌گوید باید عشق را با تمام وجود حس کرد و هر آنچه را که مربوط به آن است ابراز کرد. بیان حس و حال خوب مربوط به عشق از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است زیرا همسر شما باید بداند تا چه اندازه در زندگی مشترک موفق شده رضایت خاطر شما را فراهم آورد. پس مهم نیست به چه روشی اما حتما حس و حال خوب خود را از عشق موجود و از بودن در کنار همسر خود در زندگی زناشویی بیان کنید.

 

شرط چهارم این است که هر یک از زوجین خواسته‌هایشان را مشخص و صریح بیان کنند. مثلا اگر زن به هر دلیلی خسته است و نمی‌تواند شام درست کند خیلی روشن و صریح بخواهد که شام را در رستوران بخورند نه اینکه بگوید " او که می‌داند من خسته‌ام و نمی‌توانم غذا درست کنم، خودش باید پیشنهاد رفتن به رستوران را بدهد" یا اتفاقات و جملاتی نظیر این. عشق یعنی ابراز صریح و آشکار درخواست‌ها.

 

شرط پنجم که بسیار هم با اهمیت است قدرشناسی است. سعی کنید جملات خود را با "لطفا" شروع کرده و با " متشکرم" به پایان ببرید. هیچیک از زن و شوهر حق ندارند خستگی خود را به رخ دیگری بکشند و ارزش کار همسر خود را نادیده بگیرند. متاسفانه بسیاری از خانواده‌ها در حسرت این قدردانی و قدرشناسی می‌سوزند.

 

شرط ششم این که همسر شما همیشه و همه جا برای شما اولویت اول باشد. حتی فرزندان و اعضای خانواده شما جایگاه بعد از همسرتان را می‌توانند داشته باشند. "اولویت اول بودن" به این معناست که همواره در شرایط مساوی اول باید همسرتان و خواسته‌های او را انتخاب کنید.

 

اگر مثلا برای گذران ساعاتی از یک بعدازظهر تعطیل برنامه ریزی می‌کنید و مثلا بچه‌ها پیشنهاد پارک می‌دهند و همسرتان پیشنهاد سینما می‌دهد شما بدون تردید باید انتخاب همسر خود را قطعی کنید و گزینه او را انتخاب کنید.

 

شرط هفتم دفاع از جنبه‌های شکننده و آسیب پذیر همسر است . یعنی اگر به عنوان مثال همسر شما نسبت به وزنش حساسیت دارد، هیچگاه نباید در مورد وزن او صحبت کنید. در هر جمعی هم که صحبت از وزن پیش آمد با زیرکی و باهوشی که از سر توجه و دقت شما به همسرتان است، موضوع را عوض کنید.

 

به هیچ وجه نباید حتی تحت عنوان شوخی، حساسیت‌های همسر خود را به سخره بگیرید. دقت داشته باشید که عشق شوخی بر نمی‌دارد.

 

شرط هشتم این که در طول زندگی در کنار همسر خود باشید و سعی کنید هرآنچه را که او می‌خواهد انجام دهید نه آنچه را که خود می‌پسندید زیرا اصل عاشقی بر دوست داشتن دیگری و دوست داشتن خواسته‌هایش استوار است.

 

در مورد تربیت فرزندان به آنچه که درست است عمل کنید اما در مورد همسر به آنچه که او تمایل دارد عمل کنید.

 

و بالاخره اینکه در هر شرایط رابطه جنسی خود را با همسرتان حفظ کنید زیرا یکی از عوامل تحکیم پیوند زناشویی و بقای زندگی مشترک است. با علم و اطلاع کافی در مورد آن، این ارتباط را به بهترین شکل خود حفظ کنید.

 

زندگی زناشویی به سان نهالی است که نیازمند مراقبت دایم است تا روز به روز قوی‌تر شده و همه اعضای خانواده در سایه آن بیارامند . در حفظ آن دقت کنید که در غیر اینصورت رابطه زناشویی ابتدا به کم توجهی ، بعد به بی‌توجی، سپس به بی اهمیتی یا بی ارزشی و در نهایت به بی‌علاقگی و بی تفاوتی منجر می‌شود که رسیدن به این مراحل خود آغاز بسیاری از مشکلات است.

منبع:همشهری آنلاین