سلامت
2 دقیقه پیش | نشانه ها و عوارض کمبود ویتامینها در بدنویتامینها نقش مهمی را در بدن انسان ایفا میکنند. بهنحویکه کمبود ویتامین (حتی یکی از آنها) میتواند برای هر فردی مشکلات اساسی را به وجود آورد. گجت نیوز - معین ... |
2 دقیقه پیش | چرا پشه ها بعضی ها را بیشتر نیش میزنند؟فصل گرما و گزیده شدن توسط پشه ها فرا رسیده، دوست دارید بدانید پشه ها بیشتر چه کسانی را دوست دارند؟ بیشتر کجاها می پلکند؟ و از چه مواد دفع کننده ای نفرت دارند؟ وب سایت ... |
رابطه هایی آنطرف سیم خاردار
از مهمترین نشانههای رشد اجتماعی هر فرد شناخت حدود رفتار خود با افراد مختلف است. باید دانست كه به هر فردی تا چه حد میتوان نزدیك شد و راجع به مسائل مختلف به گفتوگو پرداخت.
هر ارتباطی مۆلفه هایی دارد که برخی از آن ها عبارت اند از:
* برقرار کنندگان ارتباط،
* پیام: همان محتوای ارتباط است که منظور ارتباط کنندگان را روشن می کند.
* رسانه: منظور شیوه ی خاص برقراری ارتباط است.
* کانال: آنچه ارتباط برقرار کنندگان را به هم پیوند می دهد و رسانه را در خود جای می دهد.
* انگیزه ی ارتباط: در این بحث می تواند عشق ورزی و ابراز علاقه باشد.
وجود این مۆلفه ها نشان دهنده ی ارتباطی هدفمند است. از دگر سو، یكی از مهمترین نشانههای رشد اجتماعی هر فرد شناخت حدود رفتار خود با افراد مختلف است.
باید دانست كه به هر فردی تا چه حد میتوان نزدیك شد و راجع به مسائل مختلف به گفتگو پرداخت. دختر خانمی كه در یكی از شهرهای كوچك به یكی از پسرهای محله نامهای داده بود، در پی اختلاف خانوادگی متوجه میشود آن پسر، نامه را در پانصد نسخه تكثیر و در سطح شهر پخش كرده است. این دختر خانم امروز حتی از خانه نمیتواند خارج شود زیرا همه به او بدبین هستند.
این مورد و مواردی از این قبیل نشانگر آن است كه عدم رعایت حدود رفتاری با جنس مخالف تا چه حد میتواند زیانبار باشد. در دین مقدس اسلام تقسیمبندی بسیار زیبایی از انواع روابط بین دو جنس صورت گرفته است و این تقسیمبندی با اصطلاحاتی چون، حلال، حرام، محرم و نامحرم مشخص شده است.
عدّهای از دختران و پسران و زنان و مردان با یكدیگر محرم هستند مانند خواهر، برادر، پدر دختر، مادر و پسر و همچنین عمه و خاله، دایی و عمو، پدربزرگ و مادربزرگ. نوع دیگر از محرمیت از طریق شیر خوردن است كه محرم رضاعی نامیده میشود. غیر از موارد فوق بقیه افراد با یكدیگر نامحرم هستند.
با محارم خود میتوان نشست و برخاست كرد و پوشش و حجاب سبكتر و راحتتری داشت و نیز میتوان با آنان صمیمانه به گفتوگو پرداخت. ولی در مورد نامحرم باید رفتاری سنگین و باوقار داشت .پوشش و حجاب خود را رعایت كرد و در گفتگوی با آنها حدودی را نگاه داشت و از خنده و شوخی اجتناب كرد.
به هر حال آنچه از نگاه دین اسلام مهم است، سالم سازی جامعه است لذا باید از هر گونه ارتباطی که منجر به از بین رفتن آرامش روحی افراد اجتماع می گردد خودداری شود و در برخورد با جنس مخالف باید به گونهای رفتار كرد كه نشانه رشد اجتماعی و دوراندیشی باشد
وقتی دختر و پسری به طور پنهانی رابطهای برقرار میكنند، و به دور از اطلاع و نظارت خانواده در كوچه و خیابان یكدیگر را ملاقات میكنند، نامهای برای یكدیگر مینویسند و با هم تلفنی صحبت میكنند، در تمامی این موراد باید به این بیندیشند: «چرا یك دختر و پسر باید این گونه رابطه داشته باشند؟»
مگر آن دو كار زشتی را مرتكب میشوند كه باید از چشم دیگران پنهان باشد؟ در جامعه ما رسمی بسیار زیبا و در عین حال عمیق در این مورد وجود دارد.
وقتی دختر و پسر میخواهند با یكدیگر ازدواج كنند خانواده آن دو و همچنین سایر اعضاء فامیل و دوستان با خوشحالی و شادمانی دست به دست یكدیگر میدهند و مقدمات زندگی مشترك آن دو را فراهم میآورند. خانواده عروس وسایل و لوازم اولیه زندگی (كه اصطلاحاً جهیزیه نامیده میشود) تهیه میكنند.
خانواده داماد علاوه بر فراهم آوردن شرایط و لوازم برای جشن عروسی سعی میكنند خانهای را برای سكونت آن دو تهیه كنند. هدیه آوردن فامیل و تمام مواردی كه ذكر شد حاكی از دلپسند و زیبا بودن این امر الهی و وصلت دو جوان است.
در صورتی كه غیر از این عمل شود و دو جوان از راهی غیر از این با هم رابطه داشته باشند نه تنها مایه سرور و خوشحالی نبوده بلكه مورد سرزنش و طرد اطرافیان واقع میشوند. بنابراین وقتی جامعه برای این امر، نظام و سنتی دارد چرا جوان باید با بیتوجهی از قبال آن بگذرد؟ چه بسا این كار منجر به بدنامی و ناپاكی آن دو شود. آنان با انجام این كار و عدم رعایت قوانین اجتماعی، در حقیقت عدم بلوغ اجتماعی خود را میرسانند و در عمل نشان میدهند كه از آیندهنگری نیز عاجزند.
چند جمله خصوصی با جوانان
شاید برخی از جوانان از روی ناآگاهی وبه دنبال ارضای حس کنجکاوانه خود، در این مسیر گام برداشته و کسانی را نیز برای دوستی انتخاب نموده و به دور از چشم خانواده با آنها مراوده های پنهانی دارند، اجازه دهید اندکی در این باب، به دور از نقش یک واعظ بلکه در نقش یک دوست به گونه ای دوستانه گپ بزنیم.
این روابط را برای چه میخواهید؟ آیا تنها برای سرگرمی و وقتگذرانی و جبران كمبودهای شخصی و یا اینكه به دنبال دلی هستید كه برای همه عمر نگه داشته و رفیق شفیقی انتخاب نموده و همدلی صادق بیابید تا همراه او، فراز و نشیب زندگی را پشت سر نهید اگر قسم دوّم مراد است كه باید چنین باشد دیگر نباید با سطحینگری و تحت تسلط غرایز پای در این میدان نهاد،چه بسیارند دختران و پسرانی كه در ابتدا بر اساس نیاز به محبت و برای جبران كمبودهای گذشته در این وادی پا نهاده و اندك اندك از درس و تحصیلات عالی باز ماندند و به مرور با پاسخ به تمایلات غریزی و لذایذ جنسی، اسباب ناكامی واقعی خویش را فراهم آوردند كه مشكلات و رنجهای بعدی، صد بار از تنهایی اوّلیه سختتر و شكنندهتر است. اینگونه افراد دچار آسیبهای روانی و تربیتی و اجتماعی میشوند.
شاید برخی با مطالعه مطلب فوق، اظهار بدارند که در جامعه امروز ما با توجه به اقتضاعات اجتماعی و فرهنگی و شغلی و بسیاری از عوامل دیگر تغییرات شگرفی در ارتباطات دختران و پسران نسبت به چند سال قبل پیش آمده و با توجه به آن مهم، نمی توان از ارتباط با نامحرم اجتناب نمود، در پاسخ به این دوستان تنها می توان به تعالیم قرآنی پناه برده و مثال خود خداوند در این باب را بیان نمائیم وکه هیچ سخنی بالاتر و ارزشمند از فرمایش حضرت دوست نیست. ذکر نمونه ی قرآنی از یک ارتباط سالم در پایان به جاست که به یک نمونه ی قرآنی در مورد ارتباط سالم بین دختر و پسر اشاره شود.
در این داستان جوانی است به نام موسی (ع) که به شهر مدین وارد شده است. او پس از ورود بر سر چاه شهر می رود و گروهی از مردم را می بیند که برای آب دادن به چهارپایان خود جمع شده اند. در این هنگام دو دختر را می بیند که کناری ایستاده و از گوسفندان خود مراقبت می کنند و به چاه نزدیک نمی شوند. در این حال جوان به سوی آن ها گام برمی دارد و علت کناره گیری آن ها را جویا می شود. می گویند: ما به گوسفندان خود تا زمانی که همه ی مردان چوپان کنار نروند، آب نمی دهیم و بیان می کنند که علت حضور ما در این جا این است که پدرمان فردی کهنسال است.
جوان به یاری آن ها می شتابد و پس از سیراب کردن گوسفندان آن ها برای استراحت به زیر درختی می رود و در برابر خداوند ابراز نیازمندی می کند. در این هنگام ناگهان یکی از آن دو دختر به طرف جوان می آید. قرآن نوع حضور این دختر را چنین بیان می کند: «فجاءته احداهما تمشی علی استحیاء قالت ان ابی یدعوک لیجزیک اجر ما سقیت لنا»
این دختر در هنگام گام برداشتن، حیا را فراموش نمی کند. بیان دعوت را از زبان پدر می گوید تا شائبه ی میل فردی در مخاطب ایجاد نگردد.
در این داستان نکات زیر قابل تأمل است:
* حضور دختران در اجتماع به علت ضرورت خانوادگی
* برقراری ارتباط سالم با افراد
* عدم اختلاط دختران با مردان
* توجه به حیای فردی در نوع راه رفتن
* سخن گفتن با جوان بدون ایجاد ریبه و شهوت
* نتیجه ارتباط ازدواج سالم و به پیشنهاد پدر دختران به جوان
آنچه گذشت، بیان داستانی قرآنی از یک رابطه ی انسانی است که اصل ارتباط میان پسر و دختر را در صورت حفظ شرایط ارتباط تأیید می کند. ذکر این نکته لازم است که این حفظ حریم شخصی در ارتباط با جنس مخالف، از نگاه خداوند دور نماند و در نهایت، این پاکی جوان پاکی بعثت او به نبوت الهی گردید که خود می تواند درسی سازنده برای جوانان مۆمن باشد.
با استناد به آنچه بیان شد ، می توان گفت: جوانان میتوانند تا فراهم آمدن شرایط ازدواج كه در سایه آن از تنهایی برای همیشه بیرون میآیند و تا یافتن همدلی كه همسفر زندگی شود، با توجه به معنویات و انس با حضرت حق كمبودها را جبران كرده و با انتخاب رفیقی هم جنس كه در طول عمر نیز به او نیازمند است این ایام را به سر برده و شور و احساس و نیروی جوانی را در راه كسب اهداف بلند علمی و معنوی به كار گیرند و سبب سربلندی خود، خانواده و جامعه گردند.
منابع: فصلنامه حوزه و دانشگاه، شماره 29 / سایت راه روشن همراه با اضافات و تغییرات
ویدیو مرتبط :
سیم خاردار
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
نقلقولهایی در رابطه با تجربه
- تجربه مثل سنگ آسیاب میماند و خوششانس خواهیم بود اگر روشنمان کند نه آسیاب. - جاش بایلینگ (Josh Billings)
- تجربه با صنعت بهدست میآید و با گذر سریع زمان کامل میشود. - ویلیام شکسپیر (William Shakespeare)
- تجربه مثل مدرسهای است که بچه تنبل هیچ از آن یاد نمیگیرد. درست است که میتوان توصیه کرد اما عمل افراد در دست ما نیست. - بنجامین فرانکلین (Benjamin Franklin)
-درس گرفتن از محیط بهتر است از آموزش و تحصیل. - ویلیام ووردزوورس (William Wordsworth)
- خیلی خوب است که با درس گرفتن از بدشانسیهای دیگران، یاد بگیریم که از چه چیزهایی دوری کنیم. - پابلیوس سیروس (Publius Syrius)
- تجربه دیگران به علم ما میافزاید اما نه به خرد ما. آن را باید گرانتر بخریم. - هوسی بالو (Hosea Ballou)
- به همه افکار خردمندانه تابحال هزاران بار فکر شده است، اما برای اینکه آنها واقعاً از آنِ خودمان کنیم، باید دوباره صادقانه به آنها فکر کنیم تاجاییکه در تجربه شخصیمان ریشه بگیرند. جانان وولفگانگ فن گوته (Johann Wolfgang von Goethe)
- کسی آب را خوب میشناسد که درآن شنا کرده باشد. - ضربالمثل دانمارکی
- اگر میخواهید راه پیشرویتان را بشناسید، از کسی بپرسید که از آن رد شده باشد. - ضربالمثل چینی
- گذر سالها چیزهایی به ما میآموزد که روزها از آن بیاطلاعند. - رالف والدو امرسون (Ralph Waldo Emerson)
- آنهایی که آخر میآیند، با یک مزیت وارد میشوند. باثروت گذشتگان زاده میشوند. ابزار قضاوت برای آنها آماده است و زیربنای علم در دستانشان قرار داده شده است. از این گذشته، اگر چیزی توسط گذشتگان امتحان شده، باید آن را از دست میداده، چراکه زمان حال درواقع قدیمیترین است و بیشترین تجربه از آن خواسته میشود. - کولیر (Collier)
- تجربه طاقی است که باید روی آن خانه بسازید. - هنری بروک آدامز (Henry Brook Adams)
- تجربه جواهر است، و باید اینطور باشد، چراکه برای بهدست آوردن آن بهای شگرفی باید پرداخت. - ویلیام شکسپیر
- تجربه نوری است که راه رفتن را برایتان امنتر میکند و مرد عجولی نیست که انتظار دارد از همان راهی که در گذشته برایش موفقیت آورده، در آینده به موفقیت برسد. - وندل فیلیپس (Wendell Phillips)
- آن یادگیری که با مشاهده و تجربه خود به دست آید، فراتر از چیزی است که با آموزش کسب شود چراکه دانش مسافر فرای دانش کسی است که داستان سفر او را میخواند. - توماس آ کمپیس (Thomas a Kempis)
- یک لحظه بینش گاهی ارزشمندتر از تجربه یک زندگی است. - اولیور وندل هولمز (Oliver Wendell Holmes)
- تجربه چیزی نیست که برای انسان اتفاق بیفتد: آن چیزی است که مرد در جواب آنچه برایش اتفاق میافتد انجام میدهد. - آلدوس هاکسلی (Aldous Huxley)
- تجربه مادر همه دانشهاست. - میگوئل دو سروانتس (Miguel de Cervantes)
- تجربه فرزند تفکر است و تفکر فرزند عمل. نمیتوان از درون کتاب انسان را شناخت. - بنجامین دیسرائلی (Benjamin Disraeli)
- تجربه به خطا نمیرود؛ این قضاوت شماست که با انتظار آنچه در توانش نیست مرتکب اشتباه میشود. - لئوناردو داوینچی (Leonardo da Vinci)
مردمان