سلامت


2 دقیقه پیش

نشانه ها و عوارض کمبود ویتامین‌ها در بدن

ویتامین‌ها نقش مهمی‌ را در بدن انسان ایفا می‌کنند. به‌نحوی‌که کمبود ویتامین‌ (حتی یکی از آن‌ها) می‌تواند برای هر فردی مشکلات اساسی را به وجود آورد. گجت نیوز - معین ...
2 دقیقه پیش

چرا پشه ها بعضی ها را بیشتر نیش می‌زنند؟

فصل گرما و گزیده شدن توسط پشه ها فرا رسیده، دوست دارید بدانید پشه ها بیشتر چه کسانی را دوست دارند؟ بیشتر کجاها می پلکند؟ و از چه مواد دفع کننده ای نفرت دارند؟ وب سایت ...

رابطه تان را اینجوری تر و تازه نگه دارید



رابطه پایدار و باکیفیت

بادوام بودن رابطه به معنای سالم بودن آن نیست

 

حتما تا به حال این سوال برای شما پیش آمده که چرا بعضی ارتباط ها طولانی مدت و «باکیفیت» هستند، ولی بعضی دیگر کوتاه مدت و پرتنش؟!

احتمالا شما هم با من موافق هستید؛ آن هایی که رابطه طولانی مدتی دارند، به احتمال زیاد روش های خاصی را استفاده می کنند که رابطه شان دوام پیدا می کند. اما آن هایی که رابطه کوتاه مدتی را تجربه می کنند، احتمالا یا بلد نیستند چه طور رابطه برقرار کنند، یا بنا به هر دلیل دیگری نمی توانند رابطه را ادامه دهند. اما آن ها چه روش هایی را استفاده می کنند که رابطه شان دوام پیدا می کند؟ من قصد دارم چند قانون ساده در رابطه را با شما در میان بگذارم که اگر این قوانی را رعایت کنید، به احتملا زیاد رابطه پایدار و باکیفیتی را سپری خواهید کرد.

5 قانون برای افزایش عمر زندگی عاطفی


برای این گفتم «باکیفیت»، چون لزوما بادوام بودن رابطه به معنای «سالم» بودن آن نیست. برای همین حتما باید «کیفیت» رابطه را هم در نظر داشت؛ یک رابطه طولانی مدت با کیفیت. این قوانین با وجود سادگی، مهارت هایی هستند که برای موثر واقع شدن، نیاز به تلاش دارند.

قانون اول؛ همسرتان را همان طور که هست بپذیرید
مطالعات نشان می دهد که یکی از لایل بروز تنش و کشمکش بین زوجین که احتمال جدایی را بالا می برد، تمایل آن ها برای تغییر دیگری است؛ آن گونه که خود دوست دارند. زوجینی که چنین تمایلی دارند، نمی توانند همسرشان را همان طوری که هست بپذیرند. شاید آن ها متوجه نیستند که بعضی ویژگی ها اساسا تغییرناپذیر هستند، حداقل می توانم بگویم که شما قادر به تغییر دادن آن نیستید. اجازه دهید توضیح بیشتری بدهم.

بعضی رفتارهایی که شما از همسرتان می بینید، «ویژگی های شخصیتی» هستند. مثلا برای یک فرد درونگرا، زندگی ذهنی جذابیت بیشتری نسبت به زندگی اجتماعی دارد، او از خلوت کردن با خودش انرژی می گیرد و در تعامل با دیگران انرژی خود را از دست می دهد. او تمایل دارد که حلقه محدودی از دوستانش را داشته باشد. ولی در همین حلقه کوچک، اعتماد بالایی برقرار باشد. بنابراین اگر شما یک همسر درونگرا دارید، تلاش برای تغییر دادن وی به یک فرد برونگرا و اجتماعی که در جمع ها نقل محافل باشد و در مهمانی جمع را به دست بگیرد، احتمالا موجب شود که رابطه شما با همسرتان رو به وخامت بگذارد.

چرا؟! چون او نمی تواند آن چیزی باشد که شما دوست دارید و همین موجب می شود که رفته رفته بر اختلاف های تان افزوده شود. ویژگی های شخصیتی همیشه این چنین آشکار نیستند. مثلا ایرادگیری یا تکانشگری هم ویژگی های شخصیتی هستند و سال های سال طول کشیده تا این ویژگی در یک فرد شکل بگیرد. بگذارید خیالتان را راحت کنم؛ ویژگی های شخصیتی به سختی تغییرپذیر هستند. بنابراین تلاش برای تغییر ویژگی های شخصیتی دیگری، نه تنها بیشتر اوقات به شکست منجر می شود، بلکه رابطه شما را نیز خراب می کند.

نمی خواهم ناامیدتان کنم، همیشه داستان به این خشکی نیست. بعضی دیگر از رفتارها مهارتی هستند. یعنی شما می توانید با مهارت آموزی این موارد را یاد بگیرید. مثلا «گوش دادن فعال» یک مهارت است، یا «برقراری ارتباط موثر»، یا «مدیریت هیجان ها» مواردی هستند که می توان با مهارت آموزی آن ها را ارتقاء داد. تمام این ها را گفتم تا به این جا برسم که تلاش برای تغییر دیگری بیشتر وقت ها نتیجه معکوس می دهد. بنابراین سعی کنید همسرتان را همان گونه که هست بپذیرید؛ با تمام ویژگی هایی که دارد. این کار شما نیست که همسرتان را تغییر دهید، شما فقط می توانید در فرآیند تغییر به او کمک کنید.

قانون دوم؛ فضای کافی برای رشد همسرتان فراهم کنید
زندگی مشترک شرایطی را به وجود می آورد که طرفین بیشترین زمانشان را با همدیگر صرف می کنند. حتی گاهی اوقات بعضی زوجین میل دارند که دیگری کمتر به زندگی شخصی خودش بپردازد. واقعیت این است که اگر طرفین فضای کافی را برای رشد دیگری مهیا نکنند و اگر اجازه ندهند که دیگری، به عنوان یک انسان مستقل، با توانمندی ها و علایق مستقل، به زندگی شخصی خود نیز برسد، احتمالا رابطه آن ها کم کم به سمت جدایی کشیده می شود.

هر انسانی، فارغ از رابطه عاطفی و زندگی مشترک اش، یک زندگی شخصی دارد با تمام ویژگی های یک زندگی مستقل. او علایق، توانمندی ها و آرزوهایی دارد که بعضی از آن ها مربوط به زندگی مشترک نمی شود و اگر به این امیال و علایق نپردازد، کم کم از زندگی مشترک خسته می شود، چرا که زندگی اش یک چیزی کم دارد. این خستگی را در اصطلاح «احساس گناه وجودی» می گویند. یعنی بعضی وقت ها آدم ها دچار یک احساس گناه از بابت زندگی شخصی شان می شوند. از اینکه چه پتانسیل ها و توانمندی ها و استعدادهایی داشته اند و نتوانستند به آن ها رسیدگی کنند. بنابراین تا جای ممکن فضا برای رشد شخصی بدهید.

 

افزایش عمر زندگی عاطفی

هیچ چیز مثل یک رابطه سالم نمی تواند موجب رشد شخصی آدم ها باشد

 

قانون سوم؛ اتفاق های ناگوار ارتباطی را با خود حمل نکنید
در زندگی ممکن است اتفاق هایی بیافتد که شما را رنجیده خاطر کند. مثلا اتفاقی که در دروان نامزدی تان افتاده یا حرفی که سر سفره عقدتان یکی از اعضای خانواده همسرتان به شما زده است، از این دست مواردی هستند که احتمال دارند همیشه به خاطر آن رنج ببرید یا همسرتان را سرزنش کنید. اتفاق ها فراموش نمی شوند و اگر منتظرید که یک روز این خاطره ها از ذهن شما فراموش شود تا به آن فکر نکنید، سخت در اشتباه هستید. واقعیت این است که باید این اتفاق ها را بپذیرید، که بخشی از زندگی تان هستند و خواهند بود و دیگر قابل تغییر نیست.

قانون چهارم؛ از نقد مثبت شرمنده نشوید
هیچ چیز مثل یک رابطه سالم نمی تواند موجب رشد شخصی آدم ها باشد. زمان هایی که با هم هستید، بهترین فرصت برای یاد گرفتن است، بهترین فرصت برای درون نگری و یافتن ویژگی های فردی و بهترین فرصت برای یادگیری بعضی مهارت های ارتباطی است. شما یک سرمایه گرانقدر دارید که می توانید به کمک آن کیفیت زندگی شخصی تان را هم بالا ببرید.

هرچه زمان رابطه تان با کیفیت تر باشد، ارتباط هم کیفیت بیشتری پیدا می کند. این تعامل اما پیچیدگی هایی هم دارد. گاهی وقت ها شما بلد نیستید به گونه ای خاص که مناسب رابطه باشد عمل کنید. بنابراین نقدها به ما کمک می کنند که با بعضی ویژگی های خودمان که تا به حال به آن توجه نکرده بودیم، آشنا شویم. ولی توجه داشته باشید که این نقدها نباید دیگری را تخریب کنند.

قانون پنجم؛ رابطه تان را تازه نگه دارید
یکی از ویژگی های زوجینی که رابطه طولانی مدتی دارند، این است که همیشه به رابطه شان رسیدگی می کنند. آن ها همیشه رابطه را تازه نگه می دارند، انگار که تازه با هم آشنا شده اند. تصور کنید اولین روزی که قرار بود همسرتان را ببینید چه طور بودید؟! چه حرف هایی به او زدید؟! چه قدر به سر و وضع و ظاهرتان رسیده بودید؟! چه قدر نسبت به حرف هایش پذیرش داشتید؟!

می دانم گفتنش راحت است، ولی سعی کنید همیشه همان طوری باشید که قرار بود برای اولین بار همسرتان را ببینید. همان قدر محترمانه و دوست داشتنی. تحقیر و تخریب، روان آدم ها را زخمی می کند و سخت می شود جای زخم را از بین برد.

منبع:ماهنامه سپیده دانایی

 


ویدیو مرتبط :
شنوایی خود را نگه دارید

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

انواع شخصیت ها را اینجوری راضی نگه دارید



انواع شخصیت ها,ذهن های برتر , شخصیت های منحصر به فرد

ذهن های برتر و شخصیت های منحصر به فرد را از میان کارکنانتان بیابید تا در کارتان روی آنها سرمایه گذاری کنید. نتیجه شگفت انگیز آن را خواهید دید.

من اغلب راجع به این موضوع جستجو می کنم که چطور کارکنان را ترغیب به کار و تولید بیشتر بکنید.این مسئله در دوران حاضر اهمیت بیشتری پیدا می کند؛ چون امروزه شرکت ها باید با تعداد کارمندان کمی که دارند بهترین عملکرد را داشته باشند.

یک شروع موفق در این رابطه، باید ظریف، زیرکانه و قوی باشد. خلاصه این که باید افراد زیرک، پرانرژی و مبدع را استخدام کنید و آنها را درست تشویق کنید تا هم روی شخصیت و ذهنیت شان تاثیر بگذارید و هم از نظر ذهنی و عاطفی روی آنها سرمایه گذاری کنید تا بهترین عملکردشان رقم بخورد. غیرممکن است که راجع به انگیزه صحبت کرد و از Drive صحبتی به میان نیاورد.

این کتاب نوشته دانیل پینک است. پینک اشاره کرده است که افراد زمانی بهترین ها را به نمایش می گذارند که به آنها قدرت و فرصت برای ریاست داده شود و در عین حال ایمان داشته باشند که کارشان بامعنا و نتیجه بخش است. او معتقد است که پول تنها نمی تواند انگیجزه ایجاد کند. آنها می خواهند در امور شرکت، مشارتکت هم داشته باشند. گوگل 20 درصد از زمان کارمندانش را به بازیابی و استراحت دادن به آنها اختصاص می دهد. پینک معتقد است همین مثال بارزی است از اینکه این 20 درصد چگونه می تواند به نتایج درخشان این شرکت در قسمت ها و محصولاتی نظیر جی میل، گوگل نیوز و ... منتج شود. خیلی پیش از گوگل در سال 1984 هم شرکت 3M همین پروژه 15 درصد راه حل و تایم استراحت را اجرا کرد و کمپانی های دیگری نظیر اسکچ تیپ و پست ایت نوتز هم آن را دنبال کردند.

هیچ شکی نیست که خود انگیزه به طور ذاتی، دارای اهمیت است. اگرچه، من با پینک هم عقیده نیستم که تمام انگیزه های بیرونی (افزایش بن ها، کمیسیون ها، پاداش ها، عنوان ها و دیگر موارد) مضر هستند. یک کار آفرین با مهارت و ترکیبی از این دو مورد کارکنان را با انگیزه نگه می دارد. او می گوید که هیچ رویکرد عمومی و مشخصی برای انگیزه بخشیدن به افراد وجود ندارد.

یک موردی که باعث انگیزه مند شدن یکی شود، ممکن است بی انگیزگی فرد دیگری را به دنبال داشته باشد. هنگامی که منشأ رفتاری و تفکری یک کارمند را متوجه شدید، می توانید میزان اشتیاق او را بالا ببرید. این مورد می تواند به شما کمک کند تا نیروی کاری تان را در حد متعادل قرار دهید و در همان مسیر حرکت کنید و در نتیجه میزان اثربخشی منحصر به فرد را در کارتان خواهید دید.

انواع شخصیت ها,ذهن های برتر , شخصیت های منحصر به فرد

1- تیپ های تحلیلگر می خواهند بدانند که پروژه ارزشمند است یا نه و آیا فعالیت آنها تفاوتی در رسیدن به موفقیت ایجاد می کند؟ آنها به رهبری نیاز دارند که در زمانی خاص، برتری داشته باشند و می خواهند بدانند کدام تخصص می تواند روی گروه ها تاثیر بگذارد. آنها ترجیح می دهند که متناسب با سهم شان پاداش بگیرند. اما اگر زمان زیادی را صرف انجام کار کرده باشند و شما به همه گروه پاداش داده باشید انتظار نداشته باشید که آنها خوشحال باشند.

2- کسانی که به ذات ساختاری هستند می خواهند بدانند که فعالیت شان به رشد شرکت کمک می کند یا نه. آنها رهبری را می خواهند که ساختاری، رقابت جو و مسلط به جزئیات باشد. دوست دارند پاداشی که به آنها داده می شود متناسب با کاری باشد که انجام داده اند. یک ایمیل ترغیب کننده برای ارتباط گرفتن با آنها می تواند مناسب باشد.

3- افراد اجتماعی می خواهند احساس کنند که از نظر اجتماعی ارزشمند هستند و این هماتن چیزی است که روی انجام پروژه تاثیر می گذارد. آنها چندین راه را می روند که ثابت کنند توانایی هایشان واقعی است. آنها تمایل دارند که به خاطر رفتارذی که دارند پاداش بگیرند. اگر ترجیح شما در ارتباطات با آدم ها، نوشتاری است،دست نوشته ای به این کارمندان بفرستید.

4- فرد مبدع باید دلیل ایجاد یک نوآوری به خصوص در شرکت را احساس کند. برای آنها ظاهر یک مدیر، بیش از شخصیت او دارای اهمیت است. آنها ترجیح می دهند که با چیزی غیرمعمول و خیالی پاداش داده شوند و ممکن است احساس کنند که غیرمعمول بودن و رازآمیزی، شیرین هم باشد.

5- کارمندان ساکت نیاز چندانی به هیاهو برای تشیوق شدن ندارند، بلکه انگیزه پیدا کردن در خفا و جایی خصوصی را ترجیح می دهند.

6- افراد پرهیاهو زمانی انگیزه پیدا می کنند که وظایف شان تشریح شده و راهی باز برای انجام این وظایف فراهم شده باشد. آنها دوست دارند در اجتماع با جاه و تشریفات شناخته شوند.

7- افراد صلح طلب و آشتی جو امیدوارند که بتوانند به همین روش ادامه دهند، آنها نیازی به پاداش یا شناخته شدن ندارند و بستگی به شما دارد که بخواهید به آنها پاداش بدهید یا نه.

8- سخت کوشان، اندیشمندان مستقلی هستند که اگر با شما هم عقیده باشند انگیزه پیدا می کنند. آنها به شما می گویند که چه پاداشی می خواهند و به هر چه که موجود باشد هم قانع هستند.

9- آن دسته از اعضای تیم که در مرکز توجه هستند باید به رهبر پروژه و خود پروژه ایمان داشته باشند؛ در غیر اینصورت انگیزه آنها کم می شود. آنها می خواهند بدانند که چه پاداشی را می توانند انتظار داشته باشند. باید به آنها اطمینان دهید که به قولتان وفادار خواهید ماند.

10- افراد منعطف تا زمانی با تیم همراه می شوند که با اعتقادات و اخلاقیاتشان هماهنگ باشد. همچنین آنها اگر با مهربانی و احترام یاد شوند بسیار خوشحال و پرانگیزه خواهند شد. از کسانی که بین کارکنانتان، عملکردی ضعیف داشته اند آگاه باشید. اگر چنین شخصی را دیدید به نظر می رسد که باید آنها را کنار بگذارید تا اینکه انگیزه دیگران کم نشود.
منبع:مجله پنجره خلاقیت