سلامت


2 دقیقه پیش

نشانه ها و عوارض کمبود ویتامین‌ها در بدن

ویتامین‌ها نقش مهمی‌ را در بدن انسان ایفا می‌کنند. به‌نحوی‌که کمبود ویتامین‌ (حتی یکی از آن‌ها) می‌تواند برای هر فردی مشکلات اساسی را به وجود آورد. گجت نیوز - معین ...
2 دقیقه پیش

چرا پشه ها بعضی ها را بیشتر نیش می‌زنند؟

فصل گرما و گزیده شدن توسط پشه ها فرا رسیده، دوست دارید بدانید پشه ها بیشتر چه کسانی را دوست دارند؟ بیشتر کجاها می پلکند؟ و از چه مواد دفع کننده ای نفرت دارند؟ وب سایت ...

دلایل مراجعه نکردن بعضی از افراد به روانشناس و علت نیاز به مشاور در مراحل زندگی



مشکل روحی روانی

متاسفانه در کشور ما توده مردم از کارایی روان شناسی و نیاز افراد به مشاوره اطلاع چندانی ندارند

 

متاسفانه در کشور ما توده مردم از کارایی روان شناسی و نیاز افراد به مشاوره اطلاع چندانی ندارند و از اینکه شخصی به روانشناس مراجعه کند متاسف می شوند و در پیش خود می پندارند حتما مشکل روحی روانی داشته، که به روانشناس مراجعه کرده است.

واقعیت آن است که فقدان درک و شناخت صحیح از بیماری ها و اختلالات روانپزشکی، یکی از مشکلات جامعه ماست. چون در اغلب موارد، این بیماری ها بدون علائم جسمی بروز می کند، خیلی ها حتی نمی دانند این حالت، به یک بیماری مربوط است و آن را تنها ناشی از مشکلات محیطی و اتفاقاتی که اطرافشان رخ می دهد، می دانند.

علت این امر عدم تمایز بین روانشناس و روانپزشک است که بعضی مواقع حتی قشر تحصیل کرده هم روان شناس را با روان پزشک اشتباه می گیرند مثلا در محاورات مردم شاید شنیده باشید که می گویند: مگر من دیوانه ام به روانشناس مراجعه کنم! در حالی که اصلا روانشناس با افراد دیوانه و مجنون سر و کار ندارد. واقعیت این است که روان‌شناسی یک شاخه علمی از علوم انسانی است كه هدفش مطالعه رفتار انسان است. به عبارت بهتر، روان‌شناسی مطالعه رفتار و فرآیندهای ذهنی است. عمر این رشته نسبتا كوتاه است (كمی بیش از یك قرن) اما رشد بسیار چشم‌گیری داشته است؛ به حدی كه بیش از 20 رشته تخصصی را شامل می‌شود. اما روان‌پزشك فردی است كه در رشته پزشكی تحصیل كرده و بعد از اتمام دوره پزشكی عمومی، دوره تخصصی خود را در رشته روان‌پزشكی یا اعصاب و روان گذرانده است. چنین پزشكی برای درمان بسیاری از بیماری‌ها ملزم به تجویز دارو است. البته احتمال دارد كه بسته به نوع بیماری، از رفتار درمانی، روان‌درمانی یا الكتروشوك هم استفاده كند.

دلایل مراجعه نکردن بعضی از افراد به روانشناس و روانپزشک

 

ترس از برچسب خوردن یا انگ روانی بودن
بی شک یکی از دلایل اصلی آن به ترس از برچسب خوردن یا انگ روانی بودن باز می گردد. درواقع، خیلی از افراد از ترس این که مردم به آنها چه می گویند و چه نگاهی به آنها خواهند داشت، به روانپزشک مراجعه نمی کنند. البته به گفته دکتر  الیاسی، روانپزشک چنین ترسی چندان هم بی دلیل نیست، چراکه در جامعه ما، هم خود بیماران و هم خانواده آنها در بسیاری از مواقع درد انگ خوردن را لمس می کنند.

 

اختلالات روانپزشکی را یک بیماری نیازمند درمان نمی دانند
یکی دیگر از دلایل مهم در مراجعه نکردن بسیاری از مردم به روانپزشک این است که اختلالات روانپزشکی را یک بیماری نیازمند درمان نمی دانند.

دکتر جلالی، روانپزشک نیز در این باره می گوید: تصوری که افراد از علت بیماری روانپزشکی دارند می تواند در تمایل نداشتن آنان به روانپزشک موثر باشد. مثلا زمانی که فرد، افسردگی را با ضعف اراده برابر بگیرد، ممکن است آن را اختلالی نیازمند درمان روانپزشکی نداند و خیال کند باید چاره ای دیگر برای آن بیندیشد. همچنین انگ و ننگ اختلال روانپزشکی هم موثر است. دیوانه خواندن هر که به روانپزشک مراجعه می کند و زدن چنین برچسبی به شخص مبتلا به مشکل روانپزشکی که معنایی تحقیرکننده و طردکننده دارد نیز بیمی در اشخاص پدید می آورد که در نتیجه خود را با خریدن رنج بیماری از مصیبت مضاعف انگ و ننگ رها می کنند. البته باور به بی حاصلی درمان و دیگر باورهای نادرست همچون ترس از اعتیاد یا وابستگی به داروها نیز سهم زیادی در خودداری آنان از مراجعه دارد.

 

واقعیت آن است که فقدان درک و شناخت صحیح از بیماری ها و اختلالات روانپزشکی، یکی از مشکلات جامعه ماست. چون در اغلب موارد، این بیماری ها بدون علائم جسمی بروز می کند، خیلی ها حتی نمی دانند این حالت، به یک بیماری مربوط است و آن را تنها ناشی از مشکلات محیطی و اتفاقاتی که اطرافشان رخ می دهد، می دانند.

 

عده ای از افراد هم به غلط این بیماری ها را ناشی از چشم زخم و دعا و... می دانند
دکتر نفیسی با اشاره به این مطالب می گوید: عده ای از افراد هم به غلط این بیماری ها را ناشی از چشم زخم و دعا و... می دانند و برای رفع آنها به دعانویس و فالگیر مراجعه می کنند. دکتر جلالی با تاکید بر باورهای اشتباه رایج میان مردم در ریشه یابی مشکلات روحی می افزاید: زمانی که فرد تصور کند افسردگی وجود ندارد و آنچه او یا عضو خانواد ه اش دچار آن شده اند تنبلی و بی مسئولیتی است، طبعا برای درمان اقدامی نمی کند یا اگر باور داشته باشد استرس نشانه مسئولیت پذیری است یا خیال کند همه آدم ها بر اثر مکافات و گرفتاری های زندگی دچار اضطراب و غم می شوند و وقتی نمی شود فقر و نداری را برطرف کرد، پس برای نشانه ها هم نمی شود کاری کرد، برای درمان نیز مراجعه نمی کند.

درمان قطعی وجود ندارد؟
اما آیا این باور درست است که برای بیماری های اعصاب و روان، درمان قطعی وجود ندارد؟
دکتر نفیسی پاسخ می دهد: بسیاری از بیماری های اعصاب و روان با درمان برطرف می شود. البته در مواردی نیز احتمال عود وجود دارد. بعضی اختلالات روحی و روانی نیز با درمان کنترل می شود و درمان قطعی برای آنها وجود دارد. البته به گفته دکتر جلالی، این هم از باورهای نادرست و تحریف شده رایج است که غیر از بیماری های واگیر تقریبا هیچ بیماری​ای وجود ندارد که درمان قطعی داشته باشد. در حالی که بیماری ای همچون میگرن یا فشار خون نیز درمان قطعی ندارد. به بیان دیگر بسیاری از بیماری ها فقط قابل کنترل است و درمان صد درصد ندارد و اختلال های روانپزشکی هم از این ماجرا مستثنا نیست. 

بیماری های اعصاب و روان

ما در همه مراحل زندگی نیازمند مشاوره و روانشناسی هستیم

 

نیاز به مشاور در مراحل زندگی
ما در همه مراحل چه در انتخاب شغل و چه در انتخاب همسر و... نیازمند مشاوره و روانشناسی هستیم. اما اهمیت مشاوره بیشتر در مسائل خانوادگی خود را نشان می دهد، چون خانواده جایی است که یک فرد ونوسی با فرد مریخی می خواهد زندگی مشترک داشته باشد. این در حالی است که اینها هر کدام از یک سیاره جدا هستند و تفکرات متفاوتی دارند. لازم است این اشخاص از خصوصیات درونی همدیگر آگاهی داشته باشند و الا هر آن ممکن است به همدیگر صدمه بزنند و باعث رنجش روح و روان یکدیگر شوند. برای این امر نیاز هست با مشاوری امین و متخصص صحبت شود تا راهکارهای مناسب به زوجین آموخته شود. بنا به دلایل ذیل زوجین باید به مشاور مراجعه کنند.

تفاوت های فردی
همان گونه که در بالا اشاره شد زن و شوهر از دو جنس متفاوت می باشند و علاوه بر این ارزشهای متفاوتی دارند که بایستی به یک نقطه مشترک برسند تا از زندگی لذت کافی ببرند.

زندگی بهتر
قطعا کسانی که زبان همسر خود را می فهمند یا به زبان عامیانه وی را درک می کنند، زندگی شیرین تری دارند. مشاور کسی است که به ما یاد می دهد در برابر جنس مخالف چه موضعی داشته باشیم و روح و روان همسر را برای ما تشریح می کند. طبیعی است وقتی ما بتوانیم خواسته های درونی همسرمان را درک کنیم زندگی خوبی خواهیم داشت.

برنامه ریزی بهتر
همیشه مشاور نقش تنش زدایی ندارد بلکه در بعضی مواقع ما را برای برنامه ریزی بهتر و دقیق تر رهنمون می سازد مثلا اینکه کی بچه دار شویم؟ یا چطور بچه خوب و سالمی به دنیا بیاوریم؟ یا چطور فرزندان خود را تربیت کنیم؟  همه و همه از کارهای یک مشاور متخصص است که با راهنمایی و مشاوره برنامه های کوتاه مدت و میان مدت برای خانواده ها ارائه می کند که حتی در مورد مسائل اقتصادی نیز می تواند مشکل گشا باشد.

استفاده از تجربه مشاور
مشاورین علاوه بر تخصص و تحصیل در زمینه روان شناسی و علوم نوین صاحب تجربه هم هستند و چه بسا مشکلی که ما احساس می کنیم لاینحل است. حال آنکه مشاور چندین مورد را قبل از ما حل کرده است، لذا با اتکا به تجربه او می توانیم مشکلات سخت زندگی را حل کنیم و از عواقب احتمالی آن در آینده در امان بمانیم. چون همه چیز را نباید در زندگی خودمان تجربه کنیم بلکه باید از زندگی دیگران تجربه بگیریم.
گردآوری:بخش روانشناسی صبح بخیر

منابع:
tebyan.net
asriran.com


ویدیو مرتبط :
مراجعه به افراد غیر متخصص ارتودنسی

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

دلایل فضولی بعضی از افراد چیست و با افراد فضول چه باید کرد؟



فضولی,فضولی کردن

فضولی به معنی دخالت کردن در اموری که به او مربوط نمی شود

 

فضولی به معنی کسی است که در اموری دخالت کند که حد یا حق او نیست.

چند خریدی؟ از کجا؟ چرا شوهر نمی کنی؟ چرا بچه نمی یاری؟ دیر شد پس کی قصد داری زن بگیری؟ فلانی به نظرت از کجا پول آورده همچین ماشینی خریده؟ چرا پول داده پای ماشین؟ چرا این همسایه بغلی آنقدر رفت و آمد دارن؟ چرا چرا چرا؟

چرا هایی که فقط از آدم های خاصی بر می آید. خودشان معتقدند فقط کمی کنجکاو هستند و البته خیرخواه دیگران. دیگران اما آنها را با عنوان دیگری می شناسند. فضول. حتماً بارها گیر آدم های فضول افتاده اید.

چرا در موضوعی كه اصلا به ما ربطی ندارد، خودمان را دخالت می‌دهیم؟
با هر توجیه منطقی و غیرمنطقی،بعضی از ما ایرانی‌ها عادت كرده‌ایم در كارهایی كه اصلا به ما مربوط نمی‌شود، دخالت كنیم كه شاید مربوط به این مساله می‌شود كه ذهن ما از كودكی، كاملا قضاوتگر و برچسب زننده به دیگران تربیت می‌شود و با آموزش‌های غیرمستقیم و رفتارهایی كه در رابطه با خود ما صورت می‌گیرد، این رفتار یا ویژگی منفی در ما شكل می‌گیرد و به صورت ناخودآگاه، هرچند خود دوست نداشته باشیم نیز این رفتار را خواهیم داشت و تكرار می‌كنیم.

دخالت همان فضولی است؟
كلمه دخالت یعنی تجاوز به حریم شخصی افراد، البته در جامعه ما برای اكثر افراد این كلمه مترادف با راهنمایی‌كردن است. در حالی كه دخالت‌كردن تنها در صورتی مناسب است كه خطری جدی فرد یا جامعه را تهدید می‌كند.

مرزی بین دخالت و كمك‌كردن به دیگران وجود دارد؟
صددرصد، مرزی بین دخالت‌كردن و كمك به دیگران وجود دارد. این‌كه افراد به حكم كمك به دیگران می‌خواهند از كار و زندگی فرد دیگری سر دربیاورند، توجیهی كاملا غیرمنطقی برای شخص دخالتگر است. برای كمك‌كردن حتما باید درخواستی از طرف مقابل اعلام شود، نه این‌كه بدون خواسته آن شخص صرفا به خاطر این‌كه فرد می‌خواهد كمك كند زندگی او را از اختیارش درآورد و به استقلال او لطمه بزند.

در مورد همسران چطور، مرز دخالت در امور شخصی همسران نسبت به هم چگونه تعریف می‌شود؟
فرزندانی كه در خانواده‌های مداخله‌گر پرورش یافته‌اند، بی‌شك به استقلال همسر خود احترام نمی‌گذارند و به حكم دوست داشتن و علاقه‌مند بودن به هر طریقی در كارهای او دخالت می‌كنند. یك زندگی مشترك به 50 درصد اشتراك و 50 درصد استقلال نیاز دارد. اگر هر یك از زوج‌ها با این ویژگی شخصیتی بخواهد در هر كار همسر خود دخالت كند و به حق این‌كه من باید از همه چیز همسرم مطلع باشم، به حریم شخصی او تجاوز كرده و آن را زیر پا بگذارد، در واقع بدون آن‌كه متوجه باشد به احساسات همسرش لطمه وارد می‌كند. زن یا مردی كه به بلوغ روانی، عقلانی، اجتماعی، اخلاقی و عاطفی رسیده است به هیچ عنوان زیر بار دخالت‌های زیاد از حد همسرش نمی‌رود، بلكه از مشاوره و راهنمایی او استفاده و در صورت نیاز درخواست كمك می‌كند.

فضولی کردن,علت فضولی

علت بعضی از فضولی ها،حسادت یا لذت بردن از فضولی می باشد

 

چرا فضولی؟
دلایل متفاوتی پشت فضولی کردن وجود دارد. برخی افراد که از وضع و شرایط زندگی خود راضی نیستند، به کسانی که فکر می کنند زندگی بسیار خوبی دارند، حسادت کرده و سعی در نابودی شان دارند و شروع به مداخله در امور آنها و سپس شایعه پراکنی می کنند و با این کار اندکی احساس بد خود را تسلی می دهند، اما برخی این کار را بسیار هیجان انگیز می دانند. آنها به جای این که سر خود را با کارهای سودمند سرگرم کنند و رفتاری سازنده از خود نشان دهند، مدام به زندگی این و آن سرک می کشند و اطلاعات کسب می کنند و از این کار خود هم بشدت لذت می برند.

بسیاری از افراد گاهی اوقات نمی دانند با سوال هایشان باعث رنجش دیگران می شوند و آنها معتقدند از سر دوستی با دیگران از آنها پرس و جو می کنند و حتی برخی دیگر معتقدند که آنها صرفا کنجکاو هستند نه فضول.

 

کنجکاو کیست؟
کنجکاو، فردی است که آگاهانه تلاش می کند تا به ماهیت رفتارها و موقعیت ها در فضاهای مختلف زندگی پی ببرد. درحقیقت، کنجکاوی نیرویی قدرتمند و محرکی لازم برای انجام تحقیقات علمی است و به انسان کمک می کند هر روز کشف تازه ای کند. کنجکاوی، ویژگی ضروری هر محققی برای موفقیت است. به طور کلی هرکس که می خواهد درحرفه خود موفق باشد باید تاحدی در کار خود کنجکاوی به خرج دهد و به این ترتیب با شناخت کامل حرفه خود بتواند روش های خوبی برای رسیدن به هدف به کار ببندد. کنجکاوی انسان سیری ناپذیر و پایانی برآن نیست. کنجکاوی در سنین خردسالی در بالاترین حد خود قرار دارد و فرد کنجکاو این ویژگی را همیشه حفظ می کند. به کنجکاوی که مفید است و موجب پیشرفت بشر می شود، کنجکاوی مثبت می گویند و فرد با داشتن این نوع کنجکاوی دست به خلاقیت و نوآوری می زند و در نهایت به بهبود کیفیت زندگی افراد جامعه خود کمک فراوانی می کند، اما کنجکاوی نوع منفی نیز وجود دارد. در این نوع کنجکاوی، فرد با کسب اطلاع از زندگی دیگری قصد صدمه رساندن به او را دارد و به نوعی در امور زندگی او دخالت و فضولی می کند.

 

من کنجکاو هستم یا فضول؟
گاهی اوقات کنجکاوی آدم ها چنان زیاد می شود که نمی توانند تشخیص دهند قدم به وادی فضولی گذاشته اند، بنابراین هر بار که خواستید مطمئن شوید فضولی می کنید یا خیر، چند سوال از خودتان بپرسید:

ـ آیا این شخص را آنقدر می شناسم که چنین سوال هایی از او بپرسم؟
ـ آیا حق دارم کارهای این فرد را زیرنظر بگیرم یا حتی او را به خاطر کارهایی که انجام می دهد، سرزنش کنم؟
ـ آیا می توانم از او علت کارش را بپرسم و اصلا چنین اجازه ای دارم؟
ـ علت این سوال من از او چیست؟ آیا صرفا می خواهم دیدم نسبت به او باز شود یا قصد دیگری دارم؟
ـ از سر حسادت او را سوال پیچ کرده ام؟
ـ حوصله ام سر رفته و دنبال هیجان و شایع پراکنی هستم؟
ـ می خواهم از اطلاعات بدست آمده به نفع خود استفاده کنم؟
ـ اگر کسی چنین سوالی از من بپرسد، خوشم می آید؟

فضولی کردن,دخالت و فضولی

تا آنجا که می توانید از افراد فضول دوری کنید

 

با افراد فضول چه باید کرد؟
وقتی با فردی برمی خورید که فضول است، به جای این که اجازه دهید با رفتارش بقیه روزتان را خراب کند با چند روش کاملا موثر می توانید از شرشان خلاص شوید:

1-موضوع مورد بحث را  به سرعت عوض کنید.
وقتی با رگبار سوال های او مواجه شدید با زبردستی از پاسخ دادن طفره روید و فورا موضوع را عوض کنید.

 

2- تماس چشمی نداشته باشید.
اگر احساس کردید کسی با فضولی هایش دارد، اعصاب تان را به هم می ریزد، نگاه تان را از او برگردانید و وانمود کنید مثلا درون کیف تان دنبال چیزی هستید یا مجله یا روزنامه ای را برداشته و مشغول خواندن شوید.

3- پاسخ های مبهم بدهید.
مجبور نیستید بابت هر پرسش، پاسخی واضح و روشن بدهید. مثلا اگر از شما پرسیدند: «چقدر حقوق می گیرید؟» می توانید بگویید: «مثل هرکس دیگر با شرایطی مشابه من...» یا «آنقدر هست که اموراتم بگذرد.»

4- نفس عمیقی بکشید و سکوت کنید.
هیچ کس نمی تواند شما را مجبور به پاسخ دادن کند. بگذارید همین طور سوال بپرسند، وقتی شما به هیچ یک از سوال هایشان پاسخ ندهید بالاخره می فهمند که دیگر فایده ای ندارد و دست از سرتان برمی دارند.

5- حد و حدودشان را مشخص کنید.
اگر فردی به قصد فضولی وارد خانه تان می شود، به او اجازه ندهید به تمام قسمت های خانه سرک بکشد و او را فقط در اتاق مهمانی نگه دارید و تا آنجا که می توانید اجازه ندهید او وسایل جدید خانه تان را ببیند.

6- ارتباط اجتماعی تان با او را کم کنید.
تا آنجا که می توانید از او دوری کنید. به خانه او رفت و آمد نکرده و هرگز در مهمانی هایتان او را دعوت نکنید. با این کار شاید او بفهمد اگر می خواهد با شما ارتباط داشته باشد باید دست از فضولی بردارد.

7- وقتی در مورد دیگران خبرچینی می کنند، علاقه ای نشان ندهید.
کسی که در مورد دیگران پیش شما حرف می زند مطمئن باشید مسائل خصوصی شما را نیز به دیگران می گوید. بنابراین با شنیدن حرف هایش او را به این نوع رفتار تشویق نکنید.

8- روراست باشید.
خیلی راحت و بدون رودربایستی به او بگویید دوست ندارید در مسائل زندگی تان دخالت کند و سوال های شخصی بپرسد.

چطور دخالت‌ نكردن در امور دیگری را تمرین كنیم؟
به نظر می‌رسد درك متقابل یكی از مهم‌ترین مهارت‌های زندگی است؛ یعنی آموختن این‌كه خود را به جای دیگری بگذاریم و از نگاه او مساله را ببینیم. متاسفانه چنین نگاه تربیتی در فرهنگ ما وجود ندارد یا خیلی بندرت دیده می‌شود.

در واقع، اگر ما به جای دخالت و فضولی در كار دیگران، خود را به جای فرد مقابل می‌گذاشتیم و این احساس منفی را كه در او ایجاد می‌كردیم، به خودی خود درك می‌كردیم، دست به دخالت نمی‌زدیم. خوب است در همه حال نگاهمان این‌گونه باشد كه آنچه بر خود نمی‌پسندی بر دیگران نیز نپسند. اگر دخالت را دوست نداری و حس بدی به آن پیدا می‌كنی، این رفتار را به كسی روا مدار.
گردآوری:بخش روانشناسی صبح بخیر

منابع:
bultannews.com
hidoctor.ir
tabnak.ir